مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ #تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش بیان می شود که سوالات فرعی پژوهش همان سوال ا
بنده در چندین مقاله با چنین مشکلی مواجه بودم. اگر در این زمینه تجربه ای دارید خوشحال می شویم که آن را با ما به اشتراک بگذارید. منتظر تاملات بزرگواران و اساتید محترم هستم.
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ #تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش بیان می شود که سوالات فرعی پژوهش همان سوال ا
✅ #تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش
#دیدگاه
نوشته جناب آقای مازنی حفظه الله مدیر ترویج پژوهش حوزه علمیه و سردبیر مجله رهنامه پژوهش در مورد متن "تاملی در سوالات فرعی پژوهش"
👇👇👇
سلام علیکم و رحمت الله
دقت نظر شما در تبیین سوالات فرعی، نوع بندی و تمایز بین انواع آن جالب توجهه و با آن موافقم و چند نکته خدمت شما تقدیم می کنم.
۱. فهم سوال تحقیق، چیستی و ماهیت آن و نقشی که در ساختار تحقیق دارد و نیز کارکرد آن مهم است.
اینکه سوال تحقیق چگونه متولد می شود؟ مساله تحقیق (و بیان مساله)چه نقشی در شکل گیری آن دارد؟ و مانند آن.
می دانیم که مساله از طریق طرح آن و تبیین مساله، اهداف، فرضیه و سوالات تحقیق به خواننده منتقل می شود. با سوال زوایای مجهول مساله روشن می شود و ابعاد مه آلودش ابهام زدایی می شود.
یعنی صورت مساله با سه بیان جملات مصدری(هدف)، خبری(فرضیه)و استفهامی تبیین می شود.
اما اینکه سوالات فرعی آیینه تمام نمای سوال اصلی است یا فرایند حل مساله نکته دیگری است.
پژوهش فرایند حل مساله و تولید علم است. از این رو کل تحقیق در فرض نخست مورد اشاره شما به دو بخش مقدمات و فرایند تولید علم اشاره دارد
یعنی بخش نخست در قالب کلیات و طرح مساله و بخشهای بعدی حل مساله از طریق کنکاش علمی و پاسخ به سوالات تحقیق به دست می آید.
سوالات فرعی در راستای حل مساله است و با توجه به مولفه هایی نظیر سادگی و دشواری پژوهش به دو صورت می تواند باشد.
۱. به خودی خود اصالت داشته و پاسخی اصلی برایش محسوب شود. مثلا اگر بخواهید نقش یک مفهوم اخلاقی(مانند راهبرد فریب در نظریه 5p مینتزبرگ) را در مواضع سیاسی مرحوم آخوند بشناسید فصلی به مبانی اخلاقی آخوند می پردازید. که ای بسا استخراج این مبانی جنبه اصطیادی داشته باشد. یعنی باتوجه به اینکه هیچ اثر اخلاقی از ایشان منتشر نشده کار محقق دشوار بوده و فصل مستقلی( که البته کاربرد آن در فصل نهایی تحقیق روشن می شود)، به آن اختصاص می یابد. این فصل اگر چه تبعی است ولی مستقل نیز هست.
۲. و چه بسا این فصل جنبه تدوینی(به قدر حاجت برای محقق) ایفا نماید. مثلا اگر همین عنوان تحقیق برای استخراج مواضع اخلاقی مرحوم امام(که آثار مستقل اخلاقی دارد)، باشد.
هر دو صورت به دنبال پاسخ به این سوال فرعی است: مبانی اخلاقی آخوند/امام خمینی کدام است؟
در صورت دوم جنبه مقدمی برای سوال اصلی خواهد داشت. پس در دومی هم اگر چه تدوینی است، اما مانند کلیات تحقیق بی جان نیست، بلکه ریتم تحقیق کمی تندتر می شود. البته نه به تندی ریتم صورت نخست که جنبه تولیدی دارد.
تمایز ظریف مورد اشاره شما به تفاوت مساله در فرایند حل مساله مرتبط است.
نکته دیگر اینکه نفی و اثبات برخی از مولفه ها نظیر فرضیه تحقیق ناظر به نوع تحقیق متفاوت خواهد شد. ما ملزم به داشتن فرضیه در همه پژوهش هایمان ولو بلغ مابلغ نیستیم. کما اینکه درباره سوالات فرعی اینچنین است. البته اصل بر داشتن سوالات فرعی است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
مؤسسه حیات طیبه
✅ #تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش #دیدگاه نوشته جناب آقای مازنی حفظه الله مدیر ترویج پژوهش حوزه علمیه و
#تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش
#پاسخ
گاهی آنچه به عنوان مقدمه مطرح می شود خود می تواند یک سوال مستقل اما کوتاه پژوهشی باشد که البته فی نفسه چندان ضرورت و جذابیتی برای حل آن متصور نیست الا اینکه حل آن، راه را برای حل همین مساله اصلی پژوهش فراهم کند. گاهی حل مساله پژوهش دقیقا به حل همین مساله مقدماتی مربوط است. چه بسا حل خود مساله و ابتکاری که در آن وجود دارد مجموعا 3 صفحه شود اما برای رسیدن به این مساله باید آن مساله مقدماتی را به خوبی حل کرد. غرض اینکه چه بسا حل مساله پژوهش به حل یک یا چند مساله مقدماتی مربوط باشد. یا اینکه محقق مسیری را برای حل معرفی کند که در این مسیر چند ایستگاهش همین مسائل مقدماتی باشند.
نکته دیگر اینکه به نظر می رسد ما هم در طرحنامه ها و هم در فعالیت ذهنی پژوهشگر پیش از شروع پژوهش باید از جهت وجود سوالات فرعی تجدید نظر کنیم. به نظر می رسد ما نیازمند سوالات فرعی نیستیم بلکه محقق وقتی مساله اش را شناخت و ضرورت انجام آن را درک کرد باید به این سوال پاسخ دهد که چگونه قرار است به این مساله پاسخ دهد. در واقع فرایند پاسخ گویی به مساله اصلی چیست. طبیعتا این فرایند از چند مرحله تشکیل می شود که در گزارش تحقیق خود را به صورت فصول مختلف نشان می دهد. این مراحل ممکن است از شکستن سوال اصلی به دست آید و ممکن است به صورت دیگری باشد که برخی مراحل جنبه مقدمی برای برخی مراحل دیگر باشد. به نظر می رسد توجه به چیستی، چرایی و چگونگی حل مساله پژوهش باید در طرحنامه مطرح باشد و بقیه مطالب مانند عنوان، ساختار، سوالات فرعی در طرحنامه ضروری نیست.
مؤسسه حیات طیبه
#تاملی_در_سوالات_فرعی_پژوهش #پاسخ گاهی آنچه به عنوان مقدمه مطرح می شود خود می تواند یک سوال مستقل
ادامه:
این مثال هم به ذهن می رسد که وقتی قرار است مثلا ماشینی ساخته شود ابتدا باید قطعات آن به طور جداگانه ساخته شوند و در مرحله نهایی این قطعات مونتاژ شوند. در برخی پژوهشها فصل آخر کار مونتاژ را انجام می دهد و مراحل دیگر کار قطعه سازی را. در این صورت عنوان کلی پژوهش با عنوان فصل آخر به لحاظ ماهوی (نه صرفا لفظی) یکی خواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
نکته ای از یکی از اساتید بزرگ و از شاگردان مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله علیه)
در روایت عنوان بصری حضرت صادق علیه السلام در جواب سوال از حقیقت عبودیت سه چیز را مطرح می فرمایند که اولین آن چنین است:
✅ أن لا یری العبد لنفسه فیما خَوَّله الله تعالی ملکا ✅
خوّل به معنای اعطا کردن است یعنی عبد در آنچه خداوند به او عطا کرده برای خود ملکیتی نبیند و خود را مالک هیچ امری از امور خود از جمله سلامتی، بدن قوی، ذهن قوی، علم، مال، خانواده و غیره نبیند. بنده هیچ ندارد.
نکته ای که ایشان می فرمودند در مورد همین خول است. چرا خول فرمودند و اعطی نفرمودند. ایشان معتقد بودند که چه بسا از باب اشتقاق کبیر، خول با خیل و خیال دارای معنای نزدیک باشد و با این کلمه به این اشاره دارند که آنچه که به شما داده شده را شما خیال می کنید که مال شما است و به شما داده شده است. مال شما نیست. به خیال نیفتید که علمی که دارم یا تیزهوشی یا مال و اولاد و غیره مال من است. این بخش از روایت می خواهد بفرماید که بنده این خیال و پندار را نمی کند که مالک چیزی است.
پ.ن: چقدر تواضع ساده خواهد بود اگر همین یک روایت در جان ما بنشیند. چقدر بود و نبود برخی چیزها و افراد در نزد انسان ساده خواهد بود اگر بدانیم آنچه هست و نیست مال ما نیست. البته که می دانیم اما در این روایات و روایات و آیاتی از این دست نیازمند دانستنی از جنس دیگری هستیم. باید همه وجودمان همین سخن را فریاد بزنند. تا به این حد نرسیدیم بدانیم به توحید و بندگی نرسیده ایم.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
686.3K
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
🔊 #پادکست_صوتی
⏰ زمان: ۴:۴۷
✅ نوشتن چه مواردی در یک طرحنامه الزامی است؟ چه توجیهی برای نوشتن این موارد وجود دارد؟
🔹هر طرحنامه فقط باید دارای سه بخش چیستی، چرایی و چگونگی باشد.
#طرحنامه
#پژوهش
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم
#تولید_علم
نیاز به تولید علم در حوزه پسا انقلاب یک ضرورت انکار ناشدنی است. اما تولید علم به چه معناست؟ نوشتن یک مقاله یا پایان نامه پژوهشی که ممکن است جایزه ای هم دریافت کرده باشد لزوما به معنای تولید علم نیست. ما امروز نیازمند طلبه ای هستیم که توان حل مساله و بیان راهکار جدید در مسائلی داشته باشد که قبلا به هیچ عنوان مطرح نشده است. اگر کسی خودش را پژوهشگر می داند نگاه کند در مقالات و نوشته جاتش و از خود بپرسد من کدام مساله و مشکل علمی را حل کرده ام و کدام پیشنهاد من زمینه های علمی جدیدی را باز کرده است.
تولید علم زمانی شروع می شود که طلبه در پایه اول و دوم، احساس کند فلان مطلب کتاب را صحیح نمی داند و شروع به دادن راه حل کند. طبیعتا راه حل او یا نقدش لزوما صحیح نیست و ممکن است با مختصر مشورتی با استاد فن، باطل بودنش آشکار شود. اما طلبه ای که روحیه اش منفعلانه است و هر چه در کتاب است را وحی می پندارد و اگر از او بپرسیم کدام نقطه از کتاب ابهام یا اشکال دارد (البته این سوال از طلبه ای است که کتاب را جویده است نه هر طلبه سطحی و کم عمق) او نتواند جایی را نشان دهد می توان گفت که چنین طلبه ای روحیه نقد و اشکال و حل مساله و در نهایت تولید علم را ندارد.
انسان یک شبه تولیدگر علم نمی شود. طلبه ای که ده سال در دوره سطح تمام همّش مصروف فهم دیدگاه شیخ و آخوند رضوان الله علیهما شده است در درس خارج هم مشغول فهم نظریات حضرت امام و شهید صدر و محقق عراقی و کمپانی و نائینی و حاج آقا رضا همدانی و دیگر بزرگان رضوان الله علیهم اجمعین خواهد بود. طلبه منفعل تا آخر درس خارج هم منفعل است.
زیاد کتاب خواندن و زیاد کلاس رفتن نه تنها کمکی به تولید علم نمی کند بلکه مضر است. کسانی که زیاد مطالعه می کنند و زیاد کلاس می روند ذهنشان فرصت حلاجی و فهم عمیق را از دست می دهد. در این حالت ذهن هر مطلبی که می شنود یا می خواند سعی می کند درست فهم کند و سپس قانع می شود که تمام شد. در حالی که ذهن انسان تولید گر پس از فهم دقیق یک سخن تاره به فکر نقد و بررسی دقیق و تصدیق فعالانه است.
برای اینکه تولید گر علم باشیم کمتر کتاب بخوانیم، کمتر کلاس برویم، کمتر درس بگوییم و بیشتر فکر کنیم.
#روش_درس_خواندن
#بایسته_های_علمی_عالم_دینی_عصر_انقلاب
#تولید_علم
#حوزه
#اجتهاد
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
پرونده علمی - مجتبی قربانی همدانی.ppsx
3.83M
اسلایدهای درس پرونده علمی (اجرا)
این اسلایدها برای یک درس خیلی کم است اما یک دورنمایی از کل کار را نشان می دهد.
#آموزش_پژوهش
#پرونده_علمی
#پژوهش
#اسلاید
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
نگارش علمی - مجتبی قربانی همدانی.ppsx
4.01M
اسلایدهای درس نگارش علمی (گزارش تحقیق)
این اسلایدها برای یک درس خیلی کم است اما یک دورنمایی از کل کار را نشان می دهد.
#آموزش_پژوهش
#نگارش_علمی
#پژوهش
#اسلاید
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم
#نخبه کیست؟
پس از انقلاب اسلامی، به علم و عالمان توجه ویژه ای شد و سعی شد تا حدودی برای این قشر امکانات و شرایط مالی و غیر مالی ای فراهم شود تا بتوانند مشکلات کشور را بیش از پیش حل کنند. در این میان، سازمانهایی چون بنیاد نخبگان تشکیل شد که وظیفه آن حمایت از این قشر فرهیخته است. اما به راستی نخبه کیست؟
ما چه کسی را نخبه می دانیم؟ به خصوص در حوزه علمیه به چه کسی نخبه گفته می شود و چه شرایطی برای نخبگی لحاظ می شود؟
متاسفانه شاهدیم که با وجود تلاش برای حمایت از نخبگان، ظاهرا شاقول نخبه سنجی ما در موارد متعددی چندان میزان نیست. امروز اگر طلبه یا دانشجو یا دانش آموزی معدل 20 داشته باشد بنده به شخصه اصلا تعجب و تحسینی نسبت به او ندارم. معدل 20 یعنی این شخص شب امتحان یا نهایتا چند هفته قبل از امتحان، مواد امتحانی را خوب مطالعه کرده و آنها را به خوبی حفظ کرده است و چه بسا نشان از حافظه خوب وی دارد. نه اینکه کسی که معدل 20 است حتما نخبه نیست اما معدل بالا یا رتبه تک رقمی و امثال آن ملاک صحیحی برای نخبگی نیست.
گاهی ما در مقابل اطلاعات وسیع افراد و اصطلاحات فراوانی که استفاده می کنند منفعل می شویم. گاهی این چنین افرادی پژوهش های زیادی را نیز انجام داده اند و چه بسا کتابهایی را هم نوشته اند. اما متاسفانه صدای خود این فرد در پژوهش هایش به گوش نمی رسد. گاهی درس خارج یا دروس در سطح دکتری چنین افرادی نیز به بیان اقوال و مقایسه آنها و نهایتا داوری بین آنها ختم می شود. اینها هم ملاک نخبگی را ندارند البته با توجه به تذکری که در بند قبل داده شد.
پس نخبه کیست؟؟
نخبه به خصوص نخبه علمی عبارت است از فردی که در یک رشته علمی، توان حل مساله دارد به طوری که این حل مساله از عهده غالب دانش وران آن علم، خارج است. وقتی قرار است ببینیم که یک فرد نخبه است یا خیر نه معدل و نه وسعت اطلاعات او را نمی سنجیم بلکه قدرت او در حل مساله و ارائه راهکارهای مبتکرانه او ملاک صحیح نخبگی است. کسی که پس از سالها مطالعه در یک علم خودش به عنوان یک بازیگر در یک علم وارد نشده و همیشه تماشاچی یا نهایتا داور بوده است نمی تواند نخبه لقب گیرد.
البته فراوان اند طلابی که استعداد نخبگی دارند اما روش غلط آموزشی و دور از دسترس کردن بزرگان علمی و ارزش دادن به مواردی مانند معدل و تعداد آثار پژوهشی و غیره مسیر نخبگی ایشان را تغییر می دهد. برای نخبه شدن باید قوه تفکر و خلاقیت و ابتکار را زنده کرد. چقدر نظام آموزشی و به طور کلی قوانین حوزه ما چنین مسیری را برای طلاب فراهم می کند؟
پ.ن: نخبه منتظر هیچ فرد یا سازمانی نمی ماند.
#تولید_علم
#حوزه
#باسته_های_علمی_عالم_دینی_عصر_انقلاب
#نخبگی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم #نخبه کیست؟ پس از انقلاب اسلامی، به علم و عالمان توجه ویژه ای شد و سعی شد ت
#دیدگاه یکی از اساتید عزیز
باسلام و ارادت و سپاس.
فرمایش شما کاملا درست است و بنده هم موافقم. علاوه از حل مسائل تاثیرگذار بودن افراد در جامعه هم از جمله مولفه های نخبگی است.
چندین سال پیش(حدودا 15 سال پيش ) از حضرت آیت الله جوادی آملی بدون واسطه در یکی از سخنرانی هاشون شنیدم فرمودن شیخ انصاری ها و شیخ مفید ها علمای بزرگی هستند که افتخار عالم تشیع می باشند اما ما خیلی کوچک هستیم که ایشان را بزرگ و در قله می بینیم در حالیکه باید تلاش کنیم و از آنها عبور کنیم....
هدایت شده از رهنامه پژوهش
🌿قرآن به صاحبان «تفکر انتقادی» مژدۀ هدایت می دهد!
فَبَشِّرْ عِبَادِ الّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتّبِعُونَ أحْسَنَهُ أولَئِكَ الّذِينَ هَدَاهُمُ اللّهُ وَأولَئِكَ هُمْ أولُو الْألْبَابِ
پس به بندگانم مژده ده! آنان که سخنان را میشنوند و از بهترینش پیروی می کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند. (زمر: 17ـ18)
🔻بین «استماع» ـ یعنی خوب شنیدن ـ و «پیروی از احسن الاقوال» سه مرحله نهفته است:
1ـ فهم (درک کامل و مطابق ادعا)
2ـ تجزیه و تحلیل (شکستن یک اندیشه به اجزای تشکیل دهندۀ آن و یافتن روابط بین اجزا و نحوه سازمان یافتن آنها)
3ـ نقد و ارزیابی (داوری درباره دلائل، نتایج و ارزش یک اندیشه).
🔹این مراحل سه گانه، همان مراحل #تفکر_انتقادی است. بنابراین خداوند در این آیه صاحبان تفکر انتقادی را بشارت می دهد و با همین اشاره، بندگان خود را به آن دعوت می کند و جایگاه رفیع چنین مهارتی را گوشزد می نماید.
جالب آنکه خداوند در ادامه این مهارت را «هدایتی از جانب خود» می داند و صاحبان آن را مفتخر به دریافت مدال خردمندی می گرداند.
✍️پانوشت: دانشمندان اسلامی بر اساس این آیه، شرایط معلم خوب را نه فقط انتقال دهنده معلومات و محصولات دانشی، بلکه ایجادکننده و یاددهندۀ نقد، ارزیابی و غربالگری می دانند. (شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، مجموعه آثار، ج22، ص 702)
#آیه_پژوهشی
👉@rahnameh