✅نمونه علت های داستانی 📙حرف ت
💠موضوع : تربیت فرزند
❇️رفع عذاب بواسطه توجه به تربیت فرزندان 💠اولاد صالح باعث رفع عذاب قبر:
حضرت رسول (ص) فرمود: عيسى بن مريم به قبرى گذشتند كه صاحب آن را عذاب مى كردند. سال بعد از كه برگشتند و به آن قبر رسيدند ديدند، عذاب از آن قبر برداشته شده است. عرض كرد پروردگارا سال قبل كه بر اين قبر گذشتم ديدم صاحب آن را عذاب مى كردند، ولى الان كه برگشتم مشاهده مى كنم عذاب از آن برداشته شده است علت چيست؟ وحى شد اى عيسى اولاد صالحى از او باقى مانده بود. امسال او بزرگ شده و جاده اى را اصلاح و تعمير كرده و يتيمى را پناه داده است.
خداوند گناهان پدر او را به واسطه اعمال صالح فرزندش بخشيد و عفو نمود. هم چنين نقل شده است حضرت عيسى عليه السلام به قبرى عبور كرد ديد ملائكه عذاب ، صاحب آن را عذاب مى كنند، بعد از آن كه كار خود را انجام داد و برگشت .باز به همان قبر رسيد. ديد ملائكه رحمت با طبق هايى از نور كنار قبر او هستند
عيسى عليه السلام تعجب كرد و عرض نمود. خدايا علت چه بود كه اول او را عذاب مى كردند و الان با طبق هايى از نور در كنار او هستند؟خداوند به او وحى کرد اى عيسى اين بنده يكى از گناه كاران بود. وقتى از دنيا رفت زن او آبستن بود
بعد از آن كه طفل به دنيا آمد او را خوب تربيت كرد تا بزرگ شد مادر او را نزد معلم برد تا به او علم خداشناسى بياموزد. وقتى معلم بسم الله را به آن طفل ياد داد، ديگر خجالت كشيدم او را عذاب كنم در حالى فرزندش روى زمين اسم مرا به زبان جارى كرده است
📚 انسان از مرگ تا
@Dastanhaykotah
✅نمونه علت های داستانی 📙حرف ع
✅موضوع : عبرت
❇️عبرت گرفتن از اتفاقات تاریخی 🦌داستان معروف ضامن آهو
صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی میکند و آهو شکارچی را مسافت معتنابهی به دنبال خود میدواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که اتفاقاً در آن حوالی تشریففرما بوده است، میاندازد.
✍️صیاد که میرود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا علیه السلام مواجه میشود. ولی چون آهو را صید و حق خود میداند، در مطالبه آهو پافشاری میکند. امام حاضر میشود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند.
✍️شکارچی نمیپذیرد ومی گوید: من همین آهو که حق خودم است را میخواهم و آن وقت آهو به زبان میآید و به عرض امام میرساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنهاند و چشم بهراهاند که بروم و شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم… حضرت رضا علیه السلام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی میفرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار میدهد. آهو میرود و بهسرعت با آهوبچگان باز میگردد و خود را تسلیم شکارچی میکند.
✍️شکارچی که این وفای به عهد را میبیند، منقلب میگردد و آن گاه متوجه میشود که گروگان او، حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است. فوراً آهو را آزاد میکند و خود را به دست و پای حضرت میاندازد و عذر میخواهد و پوزش میطلبد. حضرت نیز مبلغ متنابهی به او مرحمت میفرماید و بهعلاوه، تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش میدهند و صیاد را خوشدل روانه میسازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت میداند اجازه مرخصی میطلبد و به سراغ آشیانه خود میدود.
@Dastanhaykotah
✅نمونه علت های داستانی 📙حرف س ❌موضوع : سخن چینی 📚#داستانآموزنده
در قوم بنی اسرائیل قحطی آمد و مردم چارهای ندیدند جز آن که به خدا روی آورند و از او باران بخواهند.
چند بار نماز خواندند و از خدا باران خواستند اما هیچ ابری در آسمان پدیدار نشد و حضرت موسی(علیه السلام) علت را از خداوند جویا شد. وحی آمد که : "ای موسی! در میان شما، سخن چینی است که دعای شما را باطل می کند و تا او در میان شماست، دعای تان را اجابت نخواهم کرد."
موسی(علیه السلام) گفت: "بارخدایا! او را به ما بشناسان تا از میان خویش بیرون افکنیم."
باز وحی آمد که: "ای موسی! من، دشمن سخن چینی هستم. آن گاه، خود سخن چینی کنم و عیب کسی را به تو بگویم؟!"
موسی(علیه السلام) گفت: " پس تکلیف چیست؟" وحی آمد: "همه باید توبه کنند." چون همه از سخن چینی توبه کردند، خداوند، باران فرستاد.
📙(کیمیای سعادت/جلد۲)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@Dastan1224
✅نمونه علت های داستانی 📙حرف ر
💠موضوع : رفتار
❇️پرهی از رفتار عادلانه #یک_داستان_یک_پند
✍️مراسم تشییع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد زمستانی در گورستان بودم. نوۀ متوفی اصلا گریه نمیکرد و محزون هم نبود. مدتی این موضوع برای من جای سؤال بود با اینکه او سنگدل هم نبود.
🌍بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدربزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوههای خود عیدی میداد و ما کودک بودیم، ما نوۀ دختری او بودیم و او به نوههای پسریاش هزار تومنی عیدی داد ولی به ما دویست تومنی داد و در پیش آنها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او هزار تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه در یاد من ماند و من تا زندهام او را پدربزرگ و خودم را نوۀ او هرگز نمیدانم.
✳️برای نفوذ در دلها شاید صد کار نیک کم باشد، ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است و بدانیم کودکان هر چند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت میکشند و در برابر تندی و بیاحترامی ما، از ترس ما توان عکسالعمل ندارند و سکوت میکنند، ولی آنها تمام رفتار ما را میفهمند و محبتها و بدیهای ما را میبینند و میدانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ میکنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی میکنند.
@Dastan1224
✅نمونه #علت های داستانی 📙حرف الف
موضوع : اعتراض
❇️پرهیز از 📚#اعتراض_بی_جا!
مؤلف «لعمات» مینویسد: استاد ما جناب شیخ حسن فرزند شیخ جعفر کبیر صاحب کتاب کشف الغطاء روزی در مجلسی فرمود: شیخ کبیر شبها پس از اندکی خواب، برمی خاست و تا وقت نماز شب به مطالعه میپرداخت. بعد تا سپیده ی صبح به نماز و تضرع و مناجات مشغول میشد. شبی ناله ی او را شنیدیم و مثل این بود که بر سر و روی خود میزند. ما برادران با نگرانی به سویش دویدیم، او را با حالتی منقلب مشاهده کردیم که دامنش از اشک پر آب بود و به سر و صورت خود میزد. ما دست او را گرفتیم و علت این امر را از وی پرسیدیم، فرمود: از من خطایی سر زده است؛ زیرا اول شب مسئله ای فقهی در نظرم بود که علمای بزرگ حکم آن را بیان کرده اند و میخواستم دلیل حکم را از احادیث اهل بیت ملاحظه کنم. چند ساعت کتب اخبار را مطالعه کردم و سندش را نیافتم و خسته شدم و از روی خستگی گفتم: خداوند علما را جزای خیر دهد، حکمی کرده اند بدون دلیل. سپس خوابیدم، در عالم خواب دیدم برای زیارت حضرت امیر مؤمنان روانه ی حرم مطهر هستم، وقتی به کفش کن رسیدم، دیدم پیش صفه، فرش است و منبری بلندپایه در صدر مجلس وجود دارد و شخص موقری با صورت زیبا و نورانی بالای منبر قرار گرفته و مشغول درس دادن است. از کسی پرسیدم: این افراد کیستند و آن که بر فراز منبر است کیست؟ گفت: او محقق اول، صاحب شرایع الاسلام است و اینها که زیر منبرند، علمای شیعه هستند. من خرسند شدم و با خود گفتم: چون من هم از این گروهم، البته مرا احترام خواهند کرد. وقتی از کفش کن بالا رفتم، سلام کردم؛ ولی با اکراه و ترشرویی به من جواب دادند و جایی برای نشستن به من نشان ندادند. از این پیشامد ناراحت شدم و رو به محقق عرض کردم: مگر من از فقهای شیعه نیستم که با من این گونه رفتار میکنند؟! دیدم محقق باکمال خشونت فرمود: ای جعفر! علمای امامیه زحمتها کشیده اند و خرجها کرده اند تا اخبار ائمه اطهار را از اطراف شهرها از راویان جمع آوری کنند و هر حدیثی را در محل خود قرار دهند تا امثال شما بدون زحمت و مشقت، آن را ببینید، شما به قدر چند ساعت روی فرش نشسته و اندکی کتاب از کتب حاضر را ملاحظه کرده ای و هنوز همه ی کتابهایی را که نزدت موجود است ندیده ای، فورا به علما اعتراض کردی و به آنها نسبت دادی که بدون سند و دلیل، فتوا داده اند، در حالی که همین مرد حاضر که پای منبر نشسته است در چند جای کتاب خود حدیث این حکم را نوشته و آن کتاب، بین کتب شما موجود است و مؤلف آن، همین شخص است که ملا محسن فیض کاشانی نام دارد. شیخ جعفر میافزاید: در این هنگام از کلام محقق لرزه بر اندامم افتاد و از خواب پریدم و از گناه خود و پشیمانی از آن، به این حالت شدهام که مشاهده میکنید!
📙سیمای فرزانگان 255/3 - 256؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری / 155 - 157.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@Dastan1224
✨﷽✨
🔰مقدمه 👈همیشه یادمان باشد که: 🌼هر چیزی حکمتی دارد
✍️حضرت موسی علیه السلام فقیری را دید که از شدت تهیدستی، برهنه روی ریگ بیابان خوابیده است. چون نزدیک آمد، او عرض کرد: ای موسی! دعا کن تا خداوند متعال معاش اندکی به من بدهد که از بیتابی، جانم به لب رسیده است. موسی علیه السلام برای او دعا کرد و از آنجا (برای مناجات به کوه طور) رفت. چند روز بعد موسی علیه السلام از همان مسیر باز میگشت.
دید همان فقیر را دستگیر کردهاند و جمعیتی بسیار در گردن اجتماع نمودهاند، پرسید: چه حادثهای رخ داده است؟ حاضران گفتند: تا به حال پولی نداشته تازگی مالی به دست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجویی نموده و شخصی را کشته است. اکنون او را دستگیر کردهاند تا به عنوان قصاص اعدام کنند! پس موسی علیه السلام به حکمت الهی اقرار کرد و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود.
خداوند در قرآن میرفرماید: اگر خدا رزق را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم میکنند. چه زیباست در برابر حوادث و اتفاقاتی که از علت آنها بیخبریم، به خداوند مهربان اعتماد کنیم و زبان حالمان همیشه این باشد: "الهی رضا برضائک، صبرا علی بلائکْ و تسلیماً لاَمرْک"
📚حکایتهای گلستان، ص161
@Dastan1224
✨﷽✨
🔰#نکته های مقدمی #راهکارها 👈همیشه یادمان به عاقبت خلاف باشد : 🔴عاقبت تملّق
✍️کریم خان زند پس از آن که به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش به عنوان سر سلسله زندیه در سراسر ایران پیچید. روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریم خان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباس های فاخر به او بپوشانند.
چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد. با دیدن قدرت و منزلت برادرزاده اش بادی به غبغب انداخت و گفت: کریم خان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (ع) جامی از آب کوثر به او می داد.
کریم خان اخم هایش را در هم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونت آمیز را جویا شدند. کریم خان گفت: من پدر خود را می شناسم. او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی (ع) باشد. این مرد می خواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی به صورت عادت در آید، پادشاه دچار غرور و بدبینی می شود و کار رعیت هرگز به سامان نمی رسد.
📚به نقل از: کیهان نیا، راز موفقیت در بازار کار، صفحه 239
@Dastan1224
✨﷽✨
🔰#نکته های مقدمی #راهکارها 👈همیشه یادمان به باشد که: #پندانه
🔴عادات اشتباهمان را کنار بگذاریم
✍️روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید.
از او پرسید:
چرا تو اینجا قدم میزنی و برای چه نگهبانی میدهی؟
سرباز دستپاچه جواب داد:
قربان! من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید:
چرا این سرباز اینجاست؟
افسر گفت:
قربان! افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده، من هم به همان روال کار را ادامه دادم!
مادر لویی که شاهد این صحنه بود، او را صدا زد و گفت:
من علت را میدانم، زمانی که تو سه سالت بود، این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! از آن روز ۴۱ سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!
آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟ چقدر از این نیمکتها (کارها و عادتهای بدون منطق) داریم؟
↶【به ما بپیوندید 】↷
@Dastan1224
🔰#نکته های مقدمی #راهکارها 👈همیشه یادمان به نکته های قرآنی باشد : 🌷وجدان بیدار «کفی بنفسک حسیباً» ✍️#دادگاه
در زمان خلافت حضرت علی (ع) در کوفه، زره آن حضرت گم شد و پس از چند روز نزد یک مسیحی پیدا شد. حضرت علی (ع) او را نزد قاضی برد و اقامه ی دعوی کرد که این زره از آن من است؛ نه آن را فروختهام و نه به کسی بخشیدهام و اکنون آن را نزد این مرد یافته ام. قاضی به مسیحی گفت: خلیفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه میگویی؟ مسیحی گفت: این زره مال من است، در عین حال گفته ی مقام خلافت را نیز تکذیب نمی کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد). قاضی رو کرد به حضرت علی (ع) و گفت: تو مدعی هستی و این شخص منکر است؛ بنابراین بر تو است که بر مدعای خود شاهد بیاوری. حضرت علی (ع) خندید و گفت: قاضی راست میگوید؛ ولی من شاهدی ندارم. قاضی روی این اصل که مدعی، شاهدی ندارد به نفع مسیحی حکم داد و او هم زره را برداشت و رفت؛ ولی مرد مسیحی که خود بهتر میدانست زره مال چه کسی است، پس از آن که چند گامی برداشت وجدانش برآشفت شد و برگشت و گفت: این روش حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست، از نوع حکومت انبیاء است و اقرار کرد که زره از آن امام علی (ع) است. طولی نکشید که او را دیدند در حالی که مسلمان شده بود و با شوق و ایمان زیر پرچم علی(ع) در جنگ نهروان میجنگید.
سایه، پیغمبر ندارد هیچ میدانی چرا؟ آفتابی چون علی در سایه ی پیغمبر است!
[1]: اشتباه قاضی این است که طبق علمش که علی (ع) را خلیفه ی رسول خدا (ص) و معصوم از گناه و اشتباه میداند (یا باید بداند)، عمل نکرده و از آن حضرت نیز مانند دیگران شاهد میطلبد. (شاید علت لبخند آن حضرت که در ادامه میخوانید همین بوده است. )
📙داستان راستان / 22 - 21: به نقل از: بحار الأنوار 598/9: الامام علی صوت العدالة الانسانیة / 63.
@Dastan1224
✨﷽✨
✅نمونه #راهکار های داستانی 📙حرف خ
💠موضوع : کار خیر
❇️انجام کار خیر حلال مشکلات 🌾حضرت عيسي (ع) با جمعي در جايي نشسته بود. مردي هيزم شکن از آن راه با خوشحالي و خوردن نان مي گذشت.
✍️حضرت عيسي (ع) به اطرافيان خود فرمود: «شما تعجب نمي کنيد از اين که اين مرد بيش از يک ساعت زنده نيست؟».....
ولي آخر همان روز آن مرد را ديدند که با بسته اي هيزم مي آيد. تعجب کردند و از حضرت(ع) علت نمردن او را پرسيدند. حضرت(ع) بعد از احوال پرسي از مرد هيزم شکن فرمــــــــــــود: «هــــــــيزمت را باز کن».
وقتي که باز کرد، مار سياهي را در لاي هـــــــــيزم او ديد.حضرت عيسي (ع) فرمود: «اين مار بايد اين مرد را بکشد ولي تو چه کردي که از اين خطر عظيم نجات يافتي؟»
گفــــــت: «نــــان مي خـــــــوردم که فقيري از مقابل من گذشــــــــت. قدري به او دادم و او درباره من دعا کرد.»
حضرت عيسي (ع) فرمود: بر اثر همان دستگيري از مستمند، خداوند اين بلاي ناگهاني را از تو برداشت و 50 سال ديگر زنده خواهي بود.
📙تفسير نمونه
@Dastan1224
✅نمونه راهکار های داستانی 📙حرف و
💠موضوع : والدین
❇️احترام والدین بویژه مادر 👌 #برکت_دعای_مادر
✍️ مرحوم ملا احمد نراقی گوید: در کنار فرات صیادان زیادی برای ماهیگیری مینشستند. نوجوانی با پای معلول، کنار فرات میآمد و مبلغی میگرفت و دست به هر تور ماهیگیری که میخواست میزد و تور او پر ماهی میشد.
این نوجوان هر روز برای یک نفر این کار را میکرد و بیشتر انجام نمیداد. گمان کردم علم طلسم بلد است. روزی او را پیدا کردم،دیدم حتی سواد هم ندارد.
علت را جویا شدم. گفت: من مادر پیری داشتم که برای درمان او مجبور بودم در همین مکان ماهیگیری کنم، روزی تمساحی پای مرا گرفت و قطع کرد. نزد مادر آمدم و گریه کردم.
او دعا کرد و گفت: «خدایا پسر مرا بدون نیاز به وجودش روزی آسانی بده که او سلامتی خود را به خاطر من از دست داد.» بعد از مرگ مادرم وقتی من در فرات تور میاندازم، از بین همه صیادها ماهیها وارد تور من میشوند. و حتی وقتی که من تور در فرات نمیاندازم، کافی است دستم را به توری بزنم، همه ماهیهای روزی من که بهخاطر دعای مادر من است در آن تور جمع میشوند
@Dastan1224
🔴 #علت بلاها
🔴 راه نجات از بلا
#امیرالمومنین سلام الله علیه :
🔸و ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِي غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا لِأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِيَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فَاسِدٍ...
🔸به خدا سوگند هرگز نعمتی از مردم گرفته نشد مگر بخاطر گناهانى كه انجام داده اند، زيرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمى دارد.
اگر مردم به هنگام نزول بلاها، و گرفته شدن نعمتها، با نیت های صادقانه و با قلبهاى پر از محبّت به درگاه خداوند زاری و تضرع کنند، خدا همه آنچه از دستشان رفته به آنها بر میگرداند، و هر گونه فسادى را برایشان اصلاح خواهد کرد.
📚نهج البلاغه، خطبه 178.
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
❇️نمونه ارائه راهکارها و چگونگی برخورد با مسائل دور از اخلاق اسلامی. ف محمدی:
سلام علیکم عاقبت #فحاشی رو چطور به #کودکان بگوییم؟
سلام پدر و مادرها در این موقعیت باید بیاد داشته باشند که اولا از صحبت بچه هایشان در این طور مواقع #خشمگین نشوند و بدانند حرفی که یک بچه زیر سن پیش دبستانی می زند، نمی داند و اطلاعی از معنی آن ندارد بنابراین بچه را نباید به خاطر برخی کلمات و لغت ها مواخذه کنند.
بچه های کوچک معنی لغات بد را نمی دانند حتی وقتی تکرار می کنند، اگر فرزندتان کوچک است و لغات #زشت را تکرار می کند که به تقلید از دیگران است، فقط بگویید: «آدم های خوب نباید چنین کلماتی را به کار ببرند» و به جای آن کلمه قابل قبولی را جایگزین کنید البته بهتر است با لحن و تن صدای متناسب سن بچه این کار را انجام دهید نه با عصبانیت و ناراحتی سن و سال خودتان.
برخی والدین هستند که در برابر بکار بردن حرف زشت از دهان بچه خردسالشان واکنش منفی نشان نمی دهند، بهتر است به خاطر شیرین زبانی او شادمانی نکنید و احساسات خود را کنترل کنید و همان لحظه به او بگویید که سخنش نادرست است.
اگر فرزند شما بزرگتر است و معنی حرف هایش را می دانید می توانید با آرامش به او بگویید که این نوع حرف زدن قابل قبول نیست ، تو بچه باهوشی هستی و بهتر است به جای این کلمات ، کلمات بهتری جایگزین کنید.
بهتر است در برابر بدزبانی نوجوان فقط روترش کنید و در یک موقعیت مناسب عاطفی با او صحبت کنید که تاثیرگذار باشد
نکته دیگر در مقابل بدزبانی و بددهنی نوجوان بهتر است فقط رو ترش کنید و در یک موقعیت مناسب با سخن آرام او را از نوع رفتارش برحذر کنید. این صحبت کردن هم بهتر است در موقع عاطفی و رابطه خوب بچه با شما صورت بگیرد زمانی که او را در آغوش گرفته اید و به او ابراز محبت می کنید. این زمان بهترین موقعیت برای نهی فرزند از رفتار نادرست است چرا که مقاومتش کمتر است. بهتر است به او بگویید که فحش و بددهنی، احساسات دیگران را تحت تأثیر منفی قرار می دهد، دوستی ها را از بین برده و آنها را متنفر می کند. 🌷یاد آور می شود پاسخ بعضی از این موضوعات در این آدرس داده شده https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa17490
راهکار ها ✅آیت الله بهاءالدینی ره: سه چیز برای حل معضلات و گرفتاری خیلی مؤثر است:
1️⃣اولی، کشتن گوسفند؛ کسانی که تمکن مالی دارند، گوسفند ذبح کنند و به فقرا بدهند. کشتن گوسفند و خون ریختن خیلی از بلاها را رفع میکند.
2️⃣دومی، حدیث کساء است. «و ادفعوا أمواج البلاء بالدّعاء»، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) چندبار قسم خوردند که اگر کسی این حدیث را بخواند، اگر غمگین باشد، غمش برداشته میشود، صاحب حاجت حاجتش برآورده میشود.
3️⃣سومی هم، چهاردههزار مرتبه صلوات فرستادن است. حالا چهاردههزار مرتبه را چندنفر یا در چند جلسه بفرستند فرقی نمیکند. ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد. گاهی من برای اموات صلوات را هدیه میکنم و اثرات عجیبی هم دیدم. خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلواتها او را نجات دادهاند. کسی میگفت: مادرم چندسال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند؛ بهترین هدیه که به من میدهی، این ذکر است.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔰بنام خدا 🌷مقدمه https://eitaa.com/hugifig/5 ✅پیشینه علت یابی https://eitaa.com/hugifig/70 ✅ اقسام علت ها و حکمت ها https://eitaa.com/hugifig/6 ✅ اقسام راهکارها https://eitaa.com/hugifig/11 . ✅ منابع ارئه کننده راهکارها https://eitaa.com/hugifig/15 ❇️نمونه راهکارها https://eitaa.com/hugifig/75 ❇️راه مبارزه با گداپروری https://eitaa.com/bvcfjdaa/63 https://eitaa.com/hugifig
مقدمه راهکارها احتمالا تکراریست 🔅 #پندانه
✍️ قبل از هر اقدامی، ریشه اصلی مشکلت را پیدا کن
🔹در زمانهای دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیرقابلاستفاده بود.
🔸روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید.
🔹مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود.
🔸دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود.
🔹روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
🔸مرد خردمند گفت:
چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟
🔹روستاییان گفتند:
نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!
🔸در حل مسائل و مشکلات، ابتدا علت اصلی و ریشهای را کشف کنید و آن را از بین ببرید.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hugifig
✨﷽✨
🔰 جوانی به مادر خویش مراجعه کرد و گفت: مادر برخی اوقات حال عبادتم ضعیف میشود و حس میکنم رشته تاریکی بر نورانیت باطنم چیره میشود.
حرامخور نیستم،
با بدان معاشرت ندارم،
از عوامل کسالت در عبادت پرهیز میکنم،
به این نتیجه رسیدم که از شما سؤال کنم شاید عامل این کسالت و تاریکی از شما منتقل شده است. حقیقت را به من بگو تا من به درمان این درد بپردازم.
مادر گفت: پسرم زمانی که تو را حامله بودم پدرت در سفر بود. زمان فراوانیِ زردآلو رسیده بود. من از خانه بیرون نمیرفتم. امکان خریدن زردآلو برای من نبود. برای پهن کردن رخت به بام رفتم، چشمم به زردآلوی زیادی افتاد که همسایه برای خشک کردن پهن کرده بود. به اندازه چشیدن، ذرهای از آنها خوردم و بعد پشیمان شدم ولی برای رضایت گرفتن از همسایه خجالت کشیدم.
جوان گفت: مادر علت مسئله پیدا شد. اجازه میخواهم این مسئله را با همسایه در میان بگذارم تا از این پس بدون حمله شیطان بتوانم عبادت کنم.
📚منبع: سرچشمه تربیت، ص95
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hugifig
✨﷽✨
🔴 درمان هم و غم و افسردگی
✍️اولین درمان یاد خداست.
یکی از علل غم و افسردگی در جامعه امروز، ضعف ارتباط با خدا و غفلت از یاد خداست.
💠 خداوند در قرآن میفرماید:
« کسی که از یاد من اعراض کند معیشت تنگی خواهد داشت. » (1)
این تنگی مربوط به مسائل روحی است؛ زیرا دنیا ( از نظر مادی ) مال کافران است.
💠 هم چنین خداوند میفرماید:
« با یاد خدا دلها آرام میشود. » (2)
اگر میبینیم که در کشورهای غربی، علی رغم امکانات زیاد از غم و افسردگی رنج میبرند، علت غفلت از یاد خداست. مخصوصاً در زندگی امروزی که انسانها بیشتر جدا از هم و تنها زندگی میکنند. در این حالت کسی که یاد خدا باشد، احساس تنهایی و ضعف نمیکند.
📚 1. سوره طه، آیه 124
📚 2. سوره رعد، آیه 28
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hugifig
✨﷽✨
⚠️ چرا حجاب؟
✍️مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی با استناد به خطبهای از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
(بحارالانوار، ج 5، ص 316)
میفرمود: «در این عالم، میدان تکامل برای انسان باز است و در این سیر تکاملی تا جایی میتوان پیش رفت که این قطره به اقیانوس هستی متصل شود، لذا تمام دستورات الهی و امر و نهیها برای همین سیر تکاملی من و شماست.
احکام شرعی یکی از الطاف بزرگ خداست برای رسیدن به مقامات بالا و بالاتر معنوی. انسان با طرح و تدبیر خودش امکان ندارد به کمال مطلق برسد، خداوند باید راهنما باشد.
من خانه محبوب را نمیدانم، نشانی را باید خودش برای من بفرستد که از کدام راه به او برسم. راهنمایی خدا همین اوامر و نواهی اوست. علت قراردادن احکام و امر و نهی از جانب خدا، همین است».
حجاب هم یکی از این دستورات و احکام خداست. ای کاش همهی احکام الهی و باید و نبایدهای دین را از این زاویه نگاه کنیم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hugifig
✨﷽✨
💠 چرا نماز برای بعضی ها سخته
✍️قرآن کریم می فرماید: علت اینکه نماز برای بعضی ها سخت است برای اینکه خشوع ندارد؛« از صبر و نماز کمک بجوئید و آن بسی سنگین است مگر برای خشوع پیشگان
📚سوره بقره، آیه 45
ما نان سفت را نمی توانیم بخوریم و یا به سختی می خوریم؟! برای اینکه این نان خوردنی شود باید در ظرف شیری ریخته شود تا نرم شود، ما هم باید ظرف دلمان را نرم کنیم، برای این کار هم باید رفیق خدا شویم، اگر رفیق خدا شدیم به نعمت های خدا توجه می کنیم و همین توجه باعث خشوع و فروتنی ما می شود.
وقتی خودت را کوچک دیدی و او را بزرگ، آنگاه برای صحبت و تشکر از او لحظه شماری خواهی کرد.
✍️حجت الاسلام قرائتی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hugifig
✨﷽✨
#پندانه
🔴 بیصبری و شِکوه تو را از محبوبت دور میکند
✍️عارف بزرگ و صاحبدلی بود که وقتی نماز میخواند در نماز کاملا خشکش میزد. اصلا تکانی نمیخورد و چون مردهای بیش نبود.
روزی شاگردش از او علت را جویا شد.
عارف گفت:
زمانی در خانه دو گربه داشتیم که یکی همیشه سیر بود و دیگری همیشه گرسنه و برای تکهای استخوان همیشه ناله میکرد.
چشم گذاشتم دیدم گربۀ سیر ساعتها بدون حرکت و در تمنای موشی در جلوی درب خانۀ موش صبر میکند و بههیچوجه تکانی نمیخورد و ساعتها امیدوار به بیرون آمدن آن موش، بست مینشیند.
من نیز از آن پس یاد گرفتم برای رسیدن به وصال محبوب، باید رنج تن و بدن بکشم. ساعتها در برابر او تکانی نخورم و در مقابل او شِکوه و شکایتی نکنم و صبر از دست ندهم، تا شاید وصال محبوب را توفیق شکار پیدا کنم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hugifig
✨﷽✨
✍️پیش شرط تأثیرو تربیت والدین بر کودکان این است که خود آنها عامل به مسائل و احکام دینی باشد و پیش شرط عامل بودن والدین، باور قلبی آنها به آموزههای الهی است.
در تعالیم دینی آمده است که در یک مورد اجازهی ریا داریم، آن هم هنگام آموزش اخلاق به فرزندانمان است؛ یعنی انجام اعمال دینی در معرض دید کودک باشد تا او نیز به آن سمت و سو تشویق شود؛ مانند خواندن نماز در کنار فرزند و یا کمک به نیازمندان توسط کودک.
پس چنانچه فرزند ما بر خلاف آموزههای دینی رفتار میکند، باید علت را در خودمان جستجو کنیم و ببینیم کجا اشتباه کردهایم؟ اگر والدین معتقد نباشند که نماز، کلید رستگاری و خوشبختی آدمی است، در نتیجه برای آموزش نماز به فرزندان نیز وقت نمیگذارند.
هنگام نماز، پدر و مادر هر دو باید به نماز بایستند. اگر مادر به نماز بایستد، ولی پدر مشغول کار دیگری باشد، بچه با خود میگوید: گویا نماز خیلی مهم نیست، چون پدر نخواند و طوری هم نشد! در واقع آنچه که به کوچکترها درس میدهد، «رفتار» بزرگترهاست، نه «گفتار» آنها.
👈بدانیم اگر در حضور فرزندان خود کتاب زندگی یعنی قرآن را مطالعه نکنیم، کودک نیز در آینده این کار را نمیکند. اگر قرآن به دست گرفتن فقط به سفرهی عقد و مجلس ختم خلاص شود، هیچ اثری نخواهد داشت.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/hugifig
✨﷽✨
✅نمونه علت ها و حکمت ها ❇️بخش اخلاقیات •| #تـلـنـگـرنـامــه
عجیب است گاهی ما به کسی
که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی
گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی:
در صف اول نماز یا در حفظ
قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم
و علت آن بسیار واضح است و آن
عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است.
•{ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ
الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى }•
بلکه شما زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح
میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایندتر است.
📚:سوره الأعلى 17_16
💟 @momenane 🌷