عندما تكون مع من تحب،
لا تفهم إلا أبسط الأحداث والحركات
التي تعطي طعم الحب.. هذه كلها
مقدمات، حتى الزواج، حتى الإنجاب،
حتى العناق، حتى المزاح، لمس بعضنا
البعض، كلها مقدمات. ،حتى محاولة
إنقاذ الآخرين حتى تذوق طعم التضحية
والطيبة، كل هذا من أجل معرفة أنالحب
يجري في العالم، فلا تذبحه..
وقتی با کسی که دوستشداری هستی ،
سادهترین اتفاقها و حرکت ها را تازه
میفهمی که مزهی عشق میدهد .. اینها
همه مقدمه است ، حتی ازدواج، حتی
فرزندار شدن، حتی به آغوش گرفتن ،
حتی شوخی کردن ، سر به سرش
گذاشتن ، همه مقدمه است ، حتی تلاش
برای نجات بقیه تا وقتی که طعم ایثار و
مهربانی را میچشی ، همه و همه برای
این است که بدانی عشق در عالم جریان
دارد ، آن را ذبح نکن ..
مرة واحدة،
افحص نفسك منذ البداية بصدق،
في مجال معتقداتك ومشاعرك،
هل لديك الشجاعة لتقول إنني
لم أعد أصدق ما قبلته حتى الآن..؟
هل تستطيع أن تطرق تحت الطاولة
التي رتبتها طوال حياتك من
مشاعرك ومعتقداتك
وسلوكياتك..؟
وتحقق من ابتا
ذلك بكل حرية ودون تحيز..؟
إذا لم يكن الأمر كذلك،
فلا تدعي أنك حر لأنك أسير فقير..
یک بار
با صداقت خودتان را از اول ،
در حوزهی باورها و حسهایتان
بررسی کنید، شهامت آن را دارید
که بگویید هرچه تا الآن قبول
داشته ام را دیگر باور ندارم .. ؟
میتوانید زیر میزی که
عمری از حسها و عقائد
و رفتارهایتان چیدهاید
بزنید .. ؟ و از ابتدا بررسی
کنید ، آن هم آزادانه و بدون تعصب .. ؟
اگر نه ، ادعای آزاد بودن را نکنید چون
شما یک اسیر بیچاره اید ..
أحب الفلسفة، لكني أكثر
حرصا على اكتشاف قلبها
بتفاصيله الفلسفية..
الفلسفة التي لا تجد الحب
لا فائدة منها، هذه هي الطريقة
التي تغزو بها القلب..
فلسفه را دوست دارم ،
اما قلبش را بیشتر مشتاقم که
آن را با جزییات فلسفی کشف کنم ..
فلسفه ای که عشق را پیدا نکند، بدرد
نمیخورد، این ها مسیر فتح قلب است ..
الحب ذو اتجاهين..
المحبوب حتماً عاشق في
قصة المحب .. يقهر قلبه و يقهر
القلب..! فالعاشق والمحبوب يأسر كل منهما قلوب الآخر بصفتين مختلفتين جذابتين ومسموعتين ..
عشق دو طرفه است ..
قطعا معشوق در ماجرای
دوست داشتن ، نیز عاشق است ..
او قلبش هم فتح میشود و هم قلب
را فتح میکند .. ! عاشق و معشوق در
دو کیفیت متفاوت و جذاب و شنیدنی
قلوب هم را تسخیر میکنند ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مِن لِبنان .. 🥺
خانههایمان ، روحمان، زندگیمان
همه فدای تو ، برای آزادی قدس ..
كل شيء يدور حول اللقاء
و اللقاء ليس نوعاً خاصاً..!
هناك أنواع مختلفة، حتى
عندما أكتب عنك، يكون الأمر
كما لو أنني أدور حولك مثل الفراشة..
همه چیز حول محور ملاقات میچرخد،
و ملاقات یک نوع خاص نیست .. !
انواعی دارد ، من حتی وقتی از
تو مینویسم هم گویی مثل
پروانه به دورت میچرخم ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همین ، نجف آغوش مردیست
که خیلی بغض کرده بود ..
لا أحد يعرف كم مرة يتقاتل كل إنسان
مع نفسه وكم مرة يحاول أن يجعل
طعم جهوده سلمية. وهذه
الاسترخاءات هي اللقاءات التي
تظهر نفسها وسط الجهود في
النوايا والأهداف..
کسی نمیداند هر انسانی چند بار
با خودش میجنگد و چندبار تلاش
میکند تا تلاشهایش طعم آرامش
بگیرد . این آرامشها همان
ملاقات هایی هست که میان
تلاشها در نیت ها و هدف ها
هم خودش را نشان میدهد ..
ورغم كل صخب هذا العصر إلا أنه
لا يزال هناك شوق وتحديق في
نقطة ما وتوقف الزمن من أجل الحب..
وكأن الحياة لا تزال تتنفس
قليلا بين الطبقات المزدحمة..
با وجود تمام شلوغیها و رفت و
آمدهای سریع این زمانه ، باز هم
دلتنگی و خیره شدن به یک نقطه
و توقف زمان برای عشق وجود دارد ..
گویی هنوز هم حیات میان لایههای
شلوغ کمی نفس میکشد ..
لم يعد هناك مكان لليأس،
عندما تكون كل الطرق مغلقة،
فإن الطريق المختصر الوحيد
هو التقوى التي حددها الله..
جایی برای ناامیدی نمانده ،
وقتی همهی راهها بسته است ،
تنها راهِ میانبر ، تقوایی است
که خدا تعریف کرده است ..
وحتى لو كنت لا تعلم أنك
تسير على طريق مکتب الحسين،
ولكن أفعالك تتوافق مع أهداف المکتب
فهذا علامة على طريق اللقاء..
حتی اگر ندانی که در مسیر
مکتب حسین قرار داری ولی
عملت مطابق با اهداف مکتب
است ، این نشان از مسیر یک
ملاقات است ..
عيوني سلة صغيرة لأحزانك..
چشمهایم سبدِ کوچکی است
برای غمهای تو ..
#نَحنُ_اَبناءُ_المُقاوِمَة
أحب أن أكون ضميرًا متصلًا
أو اقترانًا للجمل خلقك ، حيث يرغب
قلبك ونظرك في التواصل
مع القلوب الأخرى وجعلها
شغوفة، هكذا أفهم..
دوست دارم ضمیر متصل یا
حرف ربط جملات هستی باشم، آنجا که
قلب و نگاهت میخواهد به قلوب دیگر
گره بخورد وآن ها را اهل اشتیاق کند،
اینگونه من نیز معنا میگیرم ..
أحياناً ينكشف الحب إلى حد كتمانه..
و ربما لا يعرف المحب ذلك، ولكن بعض
القلوب تقرأه من خلال شباك العيون..
گاهی عشق به همان میزان که پنهان
است ، آشکار میشود .. شاید عاشق این
را نداند اما قلبهایی آن را از میان
شبکههای چشمها میخوانند ..
كم هو محسوس غيابك .. !
كم نحن وحيدون .. !
چه قدر نبودن شما حس می شود .. !
چقدر خلوت شده ایم .. !
كيف لي أن أحيي النبض في الأوردة
التي توقفت وقلبي أشبه بمرآة كيانك
فهو مشتت..! ليت الحياة في الدنيا
لا تجعل بيننا مسافة..
نبض در رگهایی که متوقف شده را
چگونه حیات بخشم وقتی قلبم مثل
آینهی هستی ، تکه تکه شده است .. !
کاش زندگی در دنیا میانمان فاصله
نیاندازد ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إذا وجدت الصديق الشهيد فلن
يتركك وسيكون معك.. ستشعر
بخطوات روحه في شوارع وجودك..
رفیق شهید که پیدا کنید ، او شما
را ترک نمیکند و همراه شما خواهد
بود .. قدم های روحش را حس
میکنی میان خیابان های وجودت ..
سماع صوتك هو سلامي الوحيد،
هدوء ينوي بناء إرادتي، وكأنه
يلامس خدود قلبي..
شنیدنِ صدای تو تنها آرامش
من است ، آرامشی که قصد
ساختن ارادهها دارد گویا
لمس میکند نوازش وار،
گونههای قلبم را ..