کتاب «تاریخ کامل ایرانِ» سرجان مالکوم به مثابه ایستگاهی آغازین در تاریخ نگاری ایرانی
سرجان مالکوم در کتاب «تاریخ کامل ایران» از عظمت ایران باستان، بهویژه دوران انوشیروان، به شدت تمجید کرده و آن را دوران شکوه و پیشرفت میداند. در مقابل، دیدگاه او نسبت به اسلام کاملاً منفی است؛ او ظهور اسلام را عامل بحران در ایران و نابودی تمدن ایرانی میداند.
مالکوم همچنین فتح ایران توسط اعراب را تحقیر کرده و آن را عامل فساد فرهنگی ایران میشمارد.
علاوه بر این، او اسلام را دینی استبدادی و مخالف آزادی معرفی میکند و معتقد است که در طول تاریخ اسلام هیچ تلاشی برای آزادی ملتها صورت نگرفته است.
این نگرشها تأثیر زیادی بر اندیشمندان ایرانی، بهویژه باستانگرایان ایرانی، گذاشته است. آثاری چون آیینه سکندری از میرزا آقاخان کرمانی از جمله تأثیرات مستقیم کتاب تاریخ ایران سرجان ملکم است. او با استفاده از تعابیر منفی مانند «پیغمبر عرب» در تحلیل خود از اسلام، همخوانی زیادی با نگرش باستانگرایان ایرانی پیدا کرده است. سرجان مالکوم تاریخ ایران را بهطور یکجانبه بررسی کرده و فقط جنبههای مثبت ایران باستان و جنبههای منفی اسلام را برجسته کرده است. این نگاه سادهانگارانه از پیچیدگیهای تاریخی ایران غافل است. علاوه بر این، مالکوم تاریخ ایران را از دیدگاهی نژادپرستانه تحلیل کرده و تصور کرده که ایران باستان هیچگونه بحران یا ضعفی نداشته است. او همچنین تأثیرات مثبت اسلام بر فرهنگ ایرانی را نادیده گرفته و فقط به جنبههای منفی آن پرداخته است. در حالی که بدیهی است که اسلام در ایران تحولات فرهنگی و علمی بزرگی به همراه داشت که در آثار علمی، فلسفی و ادبی ایرانیان در دورههای بعد از اسلام نمایان است. همچنین، نگاه منفی او به فتح ایران توسط اعراب باعث شده است که او تأثیرات مثبت این فتح را که موجب تحولات سیاسی و اجتماعی شد، نادیده بگیرد. نهایتاً، تحلیل سرجان ملکم از اسلام تصویری ناقص و یکجانبه از این دین ارائه میدهد که بهعنوان منبع فکری برای روشنفکران پیشا مشروطه، مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی، قرار گرفت.
✍🏻رضا پارسامقدم
@Idea_of_Iran
تاریخنگاری تحولات یا تاریخنگاری گفتمانی؟ بازنگری در فرآیندهای معنایی تاریخ ایران
یکی از بزرگواران کانال، پیامی را دادند مبنی بر اینکه «آیا می خواهی تاریخ ایران را با اتکاء به تاریخ تحولات ایران بفهمی؟»
عجالتاً پاسخ این است که قصد بنده تاریخ نگاریِ گفتمانی است و نه تاریخ نگاریِ وقایع نگارانه!
لذا در ادامه، پیرو پاسخ به پرسش اساسی و مهم فوق الذکر به تفکیک دو نوع تاریخ نگاریِ گفتمانی و تاریخ نگاریِ وقایع نگارانه خواهم پرداخت.:
تاریخنگاری گفتمانی این امکان را فراهم میآورد که تحولات ایران را فراتر از نگاه صرفاً وقایعنگاری بررسی کنیم. در این رویکرد، تاریخ نه تنها بهعنوان مجموعهای از رویدادها، بلکه بهعنوان پدیدهای زبانی و گفتمانی که از تعاملات اجتماعی و ساختارهای ذهنی شکل میگیرد، در نظر گرفته میشود. تحلیل گفتمانی تاریخ، بر فرآیند تولید و بازتولید تاریخ از منظر قدرت، زبان و هویت تأکید میکند. در این شیوه از تاریخنگاری، توجه به گفتمانها و نقشی که در ساخت تاریخ ایفا میکنند، جایگزین تمرکز صرف بر روندهای خطی و وقوع رویدادها میشود.
در نتیجه، هدف از تاریخنگاری گفتمانی دستیابی به درکی عمیقتر و پویا از تاریخ است؛ بهطوری که تاریخ را نه بهعنوان یک مسیر ثابت، بلکه بهعنوان یک فرآیند تحولپذیر و تأثیرگذار مینگرد.
تاریخ تحولات ایران، مشابه سایر تاریخها، در بستر گفتمانها و روایتهای متعدد شکل میگیرد. تاریخنگاری گفتمانی این امکان را میدهد که فرآیندهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را از منظر تعاملات گفتمانی و نظریههای هویتی تحلیل کنیم. در این رویکرد، به جای توجه صرف به وقایع و تحولات خطی، تمرکز بر بازتولید تاریخ در زبان و گفتمان های حاکم بر آن است. این چشمانداز از تاریخنگاری بهدنبال درک نحوه شکلگیری تحولات و تأثیر گفتمانها بر روندهای اجتماعی و سیاسی است.
تاریخنگاری گفتمانی این امکان را فراهم میآورد که تاریخ ایران نه تنها از منظر وقایعنگاری، بلکه از زاویه تعاملات اجتماعی، گفتمانهای فرهنگی و ساختارهای ذهنی متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. از این دیدگاه، تاریخ تحولات ایران بهعنوان فرآیندی پویا و مستمر درک میشود که در آن گفتمانها و ایدهها نقشی محوری در شکلدهی به تحولات اجتماعی و سیاسی دارند.
در تاریخنگاری گفتمانی، تأکید بر «چگونه» وقایع تاریخی رخ داده است، جای خود را به این پرسش میدهد که این وقایع چگونه در بستر گفتمانها و زبانهای مختلف ساخته و پرداخته شدهاند و چگونه بر هویت و معنای تاریخ اثر میگذارند. از این رو، هدف تحلیل گفتمانی تاریخ ایران، فهم نحوه ساخت و تفسیر تاریخ از خلال گفتمانها، ارزشها و درکهای متفاوت است.
در نهایت، تاریخنگاری گفتمانی بهدنبال شناخت و درک پیچیدگیهای گفتمانی و معنایی است که تحولات تاریخی را شکل میدهند و به آنها معنا میبخشند. این رویکرد نشان میدهد که تاریخ تحولات ایران نه تنها بهعنوان یک روایت خطی از وقایع، بلکه بهعنوان مجموعهای از گفتمانها و تعاملات فرهنگی و اجتماعی است که در هر دوره زمانی بهطور متفاوتی بازخوانی و تفسیر میشود.
✍🏻رضا پارسامقدم
@Idea_of_Iran
بازآفرینی هویت ایرانی در دیوان حافظ: پیوند نمادهای ایران باستان با عرفان اسلامی
( به بهانه تأملی بر کتاب «ارمغان ایرانی» محمدعلی اسلامی ندوشن)
🔻محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب «ارمغان ایرانی» به تداوم و پیوستگی فرهنگی میان ایران باستان و دورهی اسلامی اشاره میکند و نشان میدهد چگونه عناصر کهن ایرانی در ادبیات فارسی پس از اسلام بازتاب یافتهاند.
🔻اسلامی ندوشن حضور برجستهی نمادهای ایران باستان در دیوان حافظ را گواهی بر این پیوند تاریخی میداند.
🔻حافظ، با بهرهگیری از مضامینی چون جمشید، جام جم، و شراب، گذشتهی اسطورهای ایران را به گونهای خلاقانه در اشعار خود زنده میکند.
🔻اسلامی ندوشن بر این باور است که حافظ در دورهای میزیسته که جامعهی ایرانی با بحرانهای هویتی و سیاسی مواجه بوده است.
🔻در چنین شرایطی، بازگشت او به نمادهای ایران باستان تلاشی آگاهانه برای بازیابی هویت فرهنگی و معنوی ایران تلقی میشود.
🔻 نمادهایی چون جام جم، که نمایانگر جهانبینی و روشنبینی است، و شراب، که ریشه در اساطیر ایران دارد و به جمشید نسبت داده میشود، در اشعار حافظ از حالت صرفاً اسطورهای فراتر رفته و به مفاهیمی عرفانی مانند کشف حقیقت و روشنایی معنوی تبدیل میشوند. این ترکیب نشاندهندهی تلفیق آموزههای عرفانی اسلامی با میراث کهن ایرانی است.
🔻اسلامی ندوشن معتقد است که این بازگشت به گذشته برای حافظ صرفاً نوستالژی یا ستایش دوران کهن نبوده، بلکه حرکتی خلاقانه و آگاهانه برای احیای ارزشهای معنوی و فرهنگی در زمانهی او بوده است.
🔻حافظ از طریق این بازآفرینی، نوعی روشنگری معنوی ارائه میدهد که ریشه در سنت مزدایی ایران دارد و از مفاهیمی مانند روشنبینی و تلاش برای حقیقتجویی الهام میگیرد.
🔻حافظ در دیوان خود نهتنها یک شاعر عرفانی است، بلکه میراثداری از فرهنگ و هویت ایرانی است. او با استفاده از نمادهای کهن، پلی میان دو دورهی تاریخی ایران میسازد و نشان میدهد که فرهنگ ایرانی، حتی در شرایط بحرانی، توانایی بازآفرینی و حفظ هویت خود را دارد. این ویژگی شعر حافظ او را به چهرهای بیبدیل در ادبیات فارسی تبدیل کرده است، چراکه او توانسته است مضامین جاودانهی انسانی و معنوی را در قالبی کاملاً ایرانی و در عین حال اسلامی بازتاب دهد.
🔻اسلامی ندوشن بر این نکته تأکید میکند که بازگشت حافظ به گذشته نه بهمعنای گریز از زمانهی خود، بلکه راهی برای جستوجوی حقیقتی فراتر از زمان و مکان بوده است. او از طریق بازآفرینی این نمادها، پیامهایی جهانشمول و فراتر از تاریخ ارائه میدهد که همچنان برای خوانندگان امروزی الهامبخش است.
✍🏻رضا پارسامقدم
🔺 پینوشت: برای مطالعه بیشتر رجوع شود به:اسلامی ندوشن، محمدعلی(1385)، ارمغان ایرانی، انتشارات نغمه زندگی، صص 77 و 78.
@Idea_of_Iran
🎞سلسله نشست های تخصصی خانه ایران
( نقد ایدۀ ایران)
نشست اول:
نقد و بررسی کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب
👤 سخنران:
دکتر قاسم پورحسن(عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی)
👤مدیر نشست:
دکتر رضا پارسامقدم(مدرس دانشگاه و دکترای جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)
🗓دوشنبه 17 دی ماه 1403
🕰 ساعت 15 تا 17
📍تقاطع خیابان انقلاب و حافظ چهارراه کالج
کوچهی هلالاحمر | پـلاک ۳ | سالن همایش
📌اندیشکده هویت و پیشرفت
لینک مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/sadr/andishkadeiran
تأملی بر کتاب «ابنسینا و خرد ایرانی»
🔹 در نشست اخیر که افتخار حضور در محضر دکتر قاسم پورحسن را برای نقد و بررسی کتاب دو قرن سکوت اثر عبدالحسین زرینکوب داشتم، ایشان با لطف و بزرگواری بنده را به مطالعهی کتاب ارزشمندشان، ابنسینا و خرد ایرانی، توصیه کردند. این توصیه بهانهای شد تا این اثر برجسته و گرانقدر را به علاقهمندان فلسفه، تاریخ اندیشه و مطالعات ایرانشناسی معرفی کنم. کتابی که نه تنها مروری بر اندیشههای ابنسینا است، بلکه به بررسی عمیقتر ریشههای خردورزی در سنت ایرانی پرداخته و تأثیر این خرد بر فلسفهی اسلامی را به تصویر میکشد.
🔹 کتاب ابنسینا و خرد ایرانی نوشتهی دکتر قاسم پورحسن، یک اثر پژوهشی است که به رابطهی پیچیده و پرمعنا میان فلسفهی اسلامی و عقلانیت ایرانی میپردازد.
🔹این کتاب با بررسی اندیشههای ابنسینا، از او بهعنوان حلقهای کلیدی در زنجیرهی تداوم خرد ایرانی در سنت فلسفی و تمدنی اسلام یاد میکند. نویسنده با دقت و رویکردی تحلیلی، جایگاه ویژهی ابنسینا را در انتقال و توسعهی این سنت فکری به خوانندگان نشان میدهد. این اثر که توسط انتشارات صراط منتشر شده است، برای هر کسی که به فهم عمیقتر از تاریخ تفکر ایرانی علاقه دارد، اثری حیاتی است.
🔹 یکی از ویژگیهای متمایز این کتاب، بازنگری در دیدگاههای متداول دربارهی ابنسینا است. بسیاری از پژوهشگران، چه در ایران و چه در غرب، فلسفهی ابنسینا را بهطور عمده در چارچوب فلسفهی یونانی، ارسطویی و مشائی مورد بررسی قرار دادهاند. اما دکتر پورحسن در این اثر تلاش میکند تا نشان دهد که ابنسینا نه تنها یک فیلسوف تحت تأثیر سنت یونانی، بلکه یک متفکر برجسته در چارچوب حکمت مشرقی و خرد ایرانی است.
🔹 خرد ایرانی که ریشه در حکمت و تفکر فرزانگان خسروانی دارد، یکی از بنیانهای فلسفهی مشرقی به شمار میآید. این نوع خرد، که در آثار فارابی، ابنسینا و سهروردی جلوه یافته است، به باور ابنسینا و دیگر حکیمان مشرقی، در برابر سنت فلسفی یونانی قرار دارد. برخلاف نگاه تحلیلی و منطقگرایانهی فلسفهی یونانی، خرد ایرانی ماهیتی ترکیبی و شهودیتر دارد که بر پیوند میان عقل، عرفان و معنویت تأکید میکند. این جنبه از فلسفهی ایرانی در اندیشههای ابنسینا بهخوبی بازتاب یافته و او را به نمادی از عقلانیت تمدنی تبدیل کرده است که از ایران باستان به تمدن اسلامی منتقل شده و در آن شکوفا شده است.
🔹 کتاب ابنسینا و خرد ایرانی را میتوان فرصتی منحصربهفرد برای خوانندگان دانست تا از زاویهای نو به رابطهی میان فلسفهی اسلامی و حکمت ایرانی بپردازند. این اثر بهویژه برای پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به فلسفهی تطبیقی، تاریخ فکری ایران و تحلیلهای تمدنی، یک منبع ارزشمند به شمار میآید.
🔹 در نهایت، این کتاب نه تنها به مطالعهی تاریخ تفکر و فلسفه کمک میکند، بلکه خواننده را دعوت میکند تا دربارهی نقش عقلانیت و خردورزی در شکلگیری هویت تمدنی ایرانی و اسلامی تأمل کند. پیشنهاد میکنم علاقهمندان به فلسفه و اندیشهی ایرانی-اسلامی این کتاب را در اولویت مطالعات خود قرار دهند، چراکه گفتمان عمیقی از تعامل میان خرد ایرانی و جهان اسلام را پیش روی ما قرار میدهد.
✍🏻رضا پارسامقدم
@Idea_of_Iran
ایران را از یاد نبریم. اسلامی ندوشن.pdf
148.7K
ایران را از یاد نبریم. محمدعلی اسلامی ندوشن.
مجله یغما.شماره اول. سال سیزدهم. فروردین 1339.
بسیار موجز و قابل تأمل!
@Idea_of_Iran
انتشار آنلاینِ مقاله «پیدایش و صورت بندی گفتمانیِ روایتِ «تمدن ایرانی» در افق تاریخی عصر جدید» در فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی (رتبه الف)، دی ماه 1403.
https://www.isih.ir/article_498.html لینک دسترسی به مقاله
@Idea_of_Iran
ISIH4981726950600.pdf
3.93M
شرایطِ امکانیِ پیدایش و صورتبندی روایتِ گفتمانیِ «تمدن ایرانی» در افق تاریخی عصر جدید
@Idea_of_Iran
بازخوانی تاریخ و هویت ایران در نگاه اسلامی ندوشن
🔹محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب ایران و تنهاییش تصویری تأملبرانگیز از تاریخ و هویت ایران ارائه میدهد.
🔹او ایران را سرزمینی یگانه و متفاوت معرفی میکند که جایگاه منحصربهفردی در میان تمدنهای جهانی دارد.
🔹 این یگانگی را میتوان در موقعیت جغرافیایی خاص ایران و نقش تاریخی آن در چهارراه تمدنها یافت.
🔹ایران به دلیل همجواری با تمدنهای بزرگ باستانی نظیر سومر، بابل، هند و مصر و قرار گرفتن بر مسیر تعاملات شرق و غرب، همواره در معرض تهدیدها و فرصتهای تمدنی بوده است.
🔹اسلامی ندوشن بر این باور است که ایران نخستین امپراتوری جهانی است که توانسته ویژگیهای قومی و تمدنی خود را در طول هزاران سال حفظ کند. این امر به ایران امکان داده است تا در تعاملات تمدنی نقش واسطهای ایفا کند و هویتی مستقل داشته باشد.
🔹او همچنین بر پیوستگی عمیق میان گذشته، حال و آینده تأکید دارد. به اعتقاد او، شناخت تاریخ، ابزاری ضروری برای درک شرایط کنونی و برنامهریزی برای آینده است.
🔹ایرانیان بهعنوان وارثان فرهنگی غنی، پیوندهای روانشناختی عمیقی با تمدنهای گذشته دارند که این پیوندها همچنان در ضمیر ناخودآگاه جمعی آنها زنده است.
🔹در مواجهه با دنیای مدرن، اسلامی ندوشن از ورود علم و فناوری به زندگی بشر بهعنوان "هبوط دوم" یاد میکند و معتقد است انسان مدرن با از دست دادن تکیهگاههای سنتی، مسئولیت سرنوشت خود را بهتنهایی پذیرفته است.
🔹او همچنین به تنهایی تاریخی ایران اشاره کرده و آن را از منظر تمدنی و جغرافیایی تحلیل میکند.
🔹به اعتقاد او، ایران در مقایسه با دیگر تمدنها، واحدی یگانه با ویژگیهای خاص خود بوده است.
🔹جنگهای ایران و یونان نیز از دیدگاه او نقطه عطفی در تاریخ جهانی به شمار میآیند که تصاویری متناقض از ایران در ذهنیت غربیها ایجاد کردهاند؛ تصاویری که ایران را همزمان بهعنوان نمادی از قدرت و استبداد مینگرند.
🔹اسلامی ندوشن رابطه ایران با غرب را نیز تحلیل میکند و بر تأثیر عمیق فرهنگ ایرانی بر اندیشه غربی تأکید دارد. او به حضور ایران در آثار نویسندگانی چون هرودوت، افلاطون و گزنفون اشاره میکند که نشاندهنده جایگاه برجسته ایران در ذهنیت غربی است.
🔹بااینحال، برداشتهای غربی از ایران، همواره دوگانه و متناقض بودهاند؛ ایران بهعنوان تمدنی بزرگ و سازنده ستوده شده و همزمان بهعنوان نمادی از استبداد پادشاهی (قاجار و پهلوی) نقد شده است.
🔹اسلامی ندوشن در پایان نتیجه میگیرد که ایران کشوری است با رسالتی استثنایی که نقشی تأثیرگذار در تاریخ جهانی داشته و خواهد داشت.
🔹او بر اهمیت شناخت میراث پرافتخار تاریخی تأکید میکند و آن را لازمهی تعریف جایگاه ایران در جهان و حرکت بهسوی آیندهای روشن میداند. کتاب ایران و تنهاییش با نگاهی به تاریخ و هویت ایرانی، ایران را نهتنها وارث گذشتهای باشکوه، بلکه حامل چشماندازهایی برای آیندهای جهانی معرفی میکند.
✍🏻رضا پارسامقدم
🔺 پینوشت: برای مطالعه بیشتر به منبع زیر مراجعه کنید:
اسلامی ندوشن، محمدعلی (1376). ایران و تنهاییاش. تهران: انتشارات نیلوفر.
@Idea_of_Iran
🟥 اندیشکده مطالعات ایران پژوهشکده تمدنی شهید صدر (ره) دانشگاه جامع امام حسین(ع) برگزار می کند:
🔸 «نشست های تخصصی کتاب شناسی انتقادی مطالعاتِ ایران»
🔸نشست دوم: ارائه و نقد کتاب « ابن سینا و خرد ایرانی» نوشتۀ قاسم پورحسن
❇️ سخنران:
▫️ دکتر قاسم پور حسن (هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و نویسنده کتاب)
❇️دبیر نشست:
▫️ دکتر رضا پارسامقدم
(پژوهشگر پژوهشکده تمدنی شهید صدر)
⏰ زمان : سه شنبه 16 بهمن ماه ساعت ۱۰ الی ۱۲
📌 مکان: پژوهشکده تمدنی شهید صدر(ره)
لینک مجازی نشست
https://www.skyroom.online/ch/sadr/andishkadeiran
▫️دانشگاه جامع امام حسین (ع)
🌐 https://Www.ihu.ac.ir
▫️پیامرسان بله، ایتا و روبیکا:
🆔 @ihu_ac_ir
🔻چکیده مقاله علمی- پژوهشی پذیرش شده در فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی🔻
دیرینه شناسی تعیّن نظم گفتمانی باستانگرایانه در سیاستهای فرهنگی پهلوی اول با تأکید بر سازمان پرورش افکار و سازمان پیشاهنگی ایران
چکیده
♦️در مقالۀ حاضر، با بهره گیری از چارچوب نظری-روشی تحلیل گفتمان فوکو (دیرینه شناسی) و تمرکز بر مفهوم «کنشهای کلامی جدی» او، همچنین با استفاده از مفهوم «پروبلماتیک» در اندیشۀ لوئی آلتوسر، به بررسی چگونگی شکل گیری عینیت نظم گفتمانی باستانگرایانه در سیاستهای فرهنگی دولت پهلوی اول پرداخته می شود.
♦️ این پژوهش با تأکید بر دو نهاد «سازمان پرورش افکار» و «سازمان پیشاهنگی ایران»، درصدد تبیین کردارهای گفتمانیِ مؤثر در تعیّن و نهادمندی این نظم گفتمانی است.
♦️پرسش محوری مقاله، چگونگی تجلی و عینیت یابی این نظم گفتمانی در سیاستهای فرهنگی پهلوی اول، به ویژه در قالب دو سازمان مذکور، است. گفتارهای باستانگرایانۀ ناسیونالیستهای رمانتیک ایرانی پیشامشروطه، به مثابۀ پیشاتاریخ این گفتمان، در ادامه و پیوند با تاریخنگاری ناسیونالیستی پس از مشروطه، در سیاستگذاری های فرهنگی نخستین دولت مدرن ایران (پهلوی اول) متبلور شد.
♦️این گفتمان در قالب دو سازمان «پرورش افکار» و «پیشاهنگی ایران» تعیّن یافت، نهادمند شد و به الگوی عملیِ دولت در سیاست های فرهنگی تبدیل گردید. به عبارت دیگر، گفتارهای ناسیونالیستی باستان گرا، علاوه بر ارجاع به سوژه ها و کنشگران متقدم (مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی) و متأخر (همچون پیرنیا، پورداوود، نفیسی، صفا، بهروز و اقبال آشتیانی)، به شکل مشخص در دو سازمان یادشده، به مثابۀ کانون های اصلی هدایت رفتار و ساختِ زیست جهان سوژه ها، صورتبندی شد.
♦️در این فرایند، شناسایی «مَرَضِ روحی» به مثابۀ آفتِ «تربیت ملّت» در پیشاتاریخ گفتمان باستان گرا، و تلاش برای درمان آن از طریق «تربیت اذهان» و «تربیت ابدان» در دو سازمان مذکور، ذیل پروبلماتیکِ تقویت «روح جامعه» و «قوای ملّت» جای گرفت.
♦️این درمان با تکیه بر داروهای مسکّنی مانند «میهن پرستی»، «وفاداری به شاه» و «خداپرستی»، و بازتولید مستمر آنها در قالب «تربیت اخلاقی»، در چارچوب نظم گفتمانی ناسیونالیستی باستان گرا عینیت یافت.
واژگان کلیدی: تربیت اذهان و ابدان، مَرَضِ روحی، تربیت ملّت، دیرینه شناسی، باستانگرایی، پرورش افکار
✅انتشار الکترونیکی فایل اصلِ مقاله در سایت فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی بزودی...
✍🏻رضا پارسامقدم
@Idea_of_Iran