eitaa logo
أینَ مُـــــــنتَقِّم...🇮🇷🇵🇸
189 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
799 فایل
⚘من به فدای عزیز فاطمه زهرا(س)⚘ ⚘اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهمُ⚘ خُداوندا! گُذران عُمرمرادرراه هدفی که برای آن خَلقم نِمودی، قرارده ⚘ مناجات حضرت زهرا(س)⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 رمان 🌺 به ناصروفریبا ومریم‌ گفتن همگی از آی سی یو خارج بشین وبرین خونه هاتون! با چشمانی گریان بالاجبار مادروتواون حال گذاشتنورفتن خونه هاشون! فردا صبح که برگشتن دیدن رقیه رو از اتاق ایزوله آوردن تو سالن آی سی یو و لوله ای ازدهنش به ریه هاش گذاشتن،به دستگاه ونتیلاتور وصل شده بود و لوله ای هم از داخل بینی به معده رفته بود و با اون غذا رو بصورت گاواش با سرنگ مخصوص بهش میدادند.دستاشو به دو طرف تخت بسته بودن،تا به لوله ها دست نزنه ، دیگه نمی تونست حرف بزنه حتی یک کلام کوچیک،دیگه صداش در نیومد. چشماش پر از سوال بود ، پر از غم و دلتنگی بود اما نمی تونست چیزی بگه. دیگه هیچوقت صدای پر مهرش رو نشنیدین.خیلی بی تابی میکرد ،با اشاره ی سر و حرکت چشماش هی میگفت چند روزه که اینجام؟ منو ببرین خونه. روز به روز حالش بدتر میشد . بعد از هفده روز دکترا گفتن اگه این لوله بیشتر ازین تو دهانش باشه عفونت میکنه و دوباره بردنش اتاق عملبابیهوشی عمومی زیر گلوش رو بریده و لوله رو از اونجا بردن داخل ریه هاش. (تراکئوتومی یا تراکستومی یک جراحی باز است که از طریق گردن به داخل نای ایجاد می‌شود تا اجازه دسترسی مستقیم به مجرای تنفسی ایجاد شود و معمولا در اتاق عمل تحت بیهوشی عمومی انجام شود.لوله معمولا از طریق این سوراخ برای ایجاد یک راه هوایی و حذف ترشحات از ریه‌ها قرار می‌گیرد و تنفس از طریق لوله تراکستومی انجام می‌شود و نه از طریق بینی و دهان. اصطلاح “تراکستومی” به برش درون نای اشاره می‌کند که یک شکاف موقت یا دائمی ایجاد می‌کند که “تراکستومی” نامیده می‌شود) اصلا نمی تونست بدون دستگاه ونتیلاتور نفس بکشه! خانم پرستار،خانم پرستار !! بله آقا!!! چی شده؟ این چه وضعیه ؟ چی چه وضعیه؟ چرا دست مادر منو از مچ اینقدر محکم به کناره تخت بستین که دستش کبود شده و باد کرده ؟؟ آقا من نبستم، این کارارو بهیارها می کنن،شما ناراحت نباشین من حتما برخورد می کنم! ناصر با ناراحتی پارچه ی مچ مادرو بازکردو آروم آروم دستشو ماساژ داد ! حاج خانم نزن کنار تخت،صداش مارو‌اذیت می کنه! مادرمی دونم بخاطر بسته شدن دستات به کناره های تخت تو دلت چه آشوبیِ می دونم دلت می خواد این پارچه هارو از دستت پاره کنیو بلندشی ،اما با زدن اکسیژن سنج به میله ی تخت اعصاب کادر آی سی یو خراب میشه اونوقت نمی زارن من بمونم کنارت! ولی رقیه بی تاب تراز این بود که بااین حرفها آروم بشه! مریم دستشو گذاشت روی میله ی کناره ی تخت که دستگاه اکسیژن سنج بخوره به دست مریمو صدا نده که نیانو بهش خواب آور تزریق کنن که مثل یه تیکه گوشت صدایی ازش درنباد! خانم پرستار همچنان عفونت داره از پشت مادرم می ریزه بیرون ! به دکتر میگمو ازش دستور می گیرم! گفتین ؟ بله گفتم! خب چی گفت؟؟ دکتر طباطبایی گفت که مجرای عفونتو بدوزیم ! رقیه رو به پهلو برگردندنو سوراخی که درانتهای محل عملش باز گذاشته بودن برای خروج خونابه دوختن ، تا عفونت خارج نشه!اون دقایق فریبا شاهد بیصدادرد کشیدن مادربود! فریبا بیا یه مجلس دعا خوانی تو خونه ی خود مادر برای شفاش بگیریمو همه رو دعوت کنیم که دعای خیر مردم تاثیر گذارِِ! باشه ! به پیشنهاد مریم بعد از ساعت ملاقات ،توی خونه ی رقیه، براش مراسم دعا برگزار شد ، دوخواهرخیلی ها رو دعوت کردن،مراسم برگزار شد در حالیکه صاحب خانه خونه نبود،تو آی سی یو ،روی تخت بود،حال و هوای معنوی مراسم ،اشک همه رو در آورده بود همه از ته دل براش دعامی کردن،یه مجلس بی نظیر که تا مدتها صحبت از خالص بودن وروحانیتش بود،خانم زینب پیری،مجری مجلس بود، بعداز اتمام مجلس گفت هرچی خوندموهرچی گفتم خارج از اراده و توانودانسته هام بود باور کنید من خودم نبودم!بعد مراسم رفتن عیادتش یکی دو ساعت بعد همه برگشتن خونه فقط مریم موند پیشش!