واقعه عاشورا دروازهای از نور است.
اگر نبود خون حسین، خورشید سرد میشد و دیگر در آفاق جاودانهٔ شب، نشانی از نور باقی نمیماند.
حسین(ع) چشمه خورشید است.
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
یکی از آسیبهای مهم در نظام فرهنگی ما که به اثرنابخشی مجموعه اقدامات فرهنگی منجر شده، ضعف در شناخت و تعریف مسائل فرهنگی و در نتیجه وضعنشدن راهبردها بر اساس نیازهای واقعی اکثریت جامعه است. این ضعف علتهای مختلفی دارد؛ ولی عمدۀ آنها به ناتوانی از فهم و شناخت پیچیدگی فرهنگ و لایههای مختلف آن بازمیگردد.
از متن مدیریت فرهنگی چیست و مدیر فرهنگی کیست؟
-زمانۀ هفده
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
من بیش از همه از «عمر سعد» شدن میترسم...
دکتر شریعتی: در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم
اول : حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود تا آخر میایستد! خودش و فرزندانش شهید۹ میشوند. هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد. از آب میگذرد، از آبرو نه!
دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد. مخالف را تحمل نمیکند. سرِ حرفش میایستد. نوه پیغمبر را سر میبرد. بیآبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که میخواهد برسد.
سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را میخواهد هم خرما، هم دنیا را میخواهد هم اخرت. هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید را ، هم اماراتِ ری را میخواهد، هم احترامِ مردم را، نه حاضر است از قدرت بگذرد، نه از خوشنامی، هم آب میخواهد هم آبرو، دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی...
ما آدمهایِ معمولی راستش
نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزیدشدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
من بیش از همه از «عمر سعد» شدن میترسم...
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
«باید روش تفکرمان را تغییر دهیم.»
عمل اجتماعی به حدس اجتماعی نیاز دارد و حدس اجتماعی در خلال ارتباط و تعامل با مردم، آگاهی از شرایط و اقتضائات جهان، اطلاع از تجربههایی که دیگران داشتهاند و مقایسه اوضاع خودمان با دیگران شکل میگیرد.
بنابراین، برای اینکه در اندیشیدن به روشهای کار در مسیر صحیحی قرار داشته باشیم، باید روش تفکرمان را تغییر دهیم.
-حوزه و بایستهها؛ سیدمحمدباقر صدر
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
پیامبران عصر فناوری
معجزۀ هوش مصنوعی فراتر از انسان؟
باید توجه داشته باشیم که ترکیب «هوش مصنوعی» اساساً یک استعاره است: هوش مصنوعی نهایتاً چیزی جز الگوریتم نیست و در نتیجه عملکرد آن چیزی بجز یک فرآیند جبری بر اساس دادهها نیست. در جریان اصلی تمدن غرب به دلایل عمیقاً فلسفی و فرهنگی - که البته تبعات سیاسی و اقتصادی نیز دارد - آگاهانه و ناآگاهانه تلاش میشود این وجه استعاری انکار شده و هوش مصنوعی در ذات، برابر با انسان و در عملکرد، فراتر از انسان معرفی شود. این انحطاط در واقع ناشی از انسانشناسی منحط حاکم بر این تمدن است.
شاید میان مخاطبانی که با مطلب فوق همدل هستند یک سوال بیش از بقیه خودنمایی کند: آیا عملکرد هوش مصنوعی فراتر از ذهن انسان نیست؟ برای پاسخ دادن باید توجه داشته باشیم که معنای این سوال چیست؛ قطعاً از وجوهی عملکرد هوش مصنوعی بهتر است، همانطور که برای مثال سرعت خودرو یا قدرت جرثقیل یا دقت ماشین حساب بیشتر از انسان است. اما به نظر میرسد وقتی در فضای گفتمانی موجود در حوزهی هوش مصنوعی کسی میگوید «عملکرد هوش مصنوعی فراتر از انسان است» ادعای بزرگتری را مطرح میکند؛ زیرا اینجا موضوع مقایسه، «هوش» است و این گزاره در کنار پیشفرض دیگری مطرح میشود مبنی بر اینکه هوشمندی به عنوان وجه ممیز انسان از یک سو قابل تقلیل به عوارض ماده و از سوی دیگر قابل تقلیل به فرآیندهای جبری مبتنی بر الگوریتمهای منطقی است. بنابراین آن «فراتر» بودن باید در بستر «برابر» بودن فهم شود. این دیدگاه، چه آشکار و چه نهان، ابرکامپیوترها را به ابرانسان، و به عبارتی به پیامبران عصر تکنولوژی تبدیل میکند؛ پیامبرانی که به جای وحی الهی، از نشخوار بیگدیتای انسانی مُلهَم میشوند.
بطلان مطالب فوق در گفتمان اسلامی-ایرانی مطلب روشنی است. اما مهم این است که به اهمیت این مطلب واقف باشیم و از پژوهش و سندنویسی تا محاورههای روزمره به آن پایبند باشیم. شاید بیتوجهی به این وجه گفتمانی تأثیری در پیشرفت ما در این فناوری نداشته باشد، ولی در این صورت مزیت تمدنی ما، یعنی مبناییترین عنصر قدرت ما در معرض تهدید قرار خواهد گرفت؛ همانطور که در عرصههایی از اقتصاد و فرهنگ و سیاست، این تهدید را خیلی خوب حس میکنیم... کشف و شکوفایی امتیازات بیپایان تمدن اسلامی در میادین پرتلاطم روزگار ما مستلزم هوشیاری دائمی و تأملات زودهنگام است.
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
عناصر حکمرانی
تعریف حکمرانی چیست؟
حکمرانی مفهومی چندوجهی، پیچیده و نسبی است و تاکنون دهها تعریف برای آن ارائه شده است. با این حال در تعریفی ساده و اولیه، به اِعمال حسابشدۀ قدرت و همافزایی بازیگران مختلف با محوریت حکومت برای پیادهسازی قانون از طریق شکلگیری زنجیرهای از سیاستها، راهبردها، قواعد، فرآیندها، روشها، ابزارها، نهادها، سیستمها و برنامهها «حکمرانی» گفته میشود.
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
فحوا | Fahva
عناصر حکمرانی
تعریف حکمرانی چیست؟
حکمرانی مفهومی چندوجهی، پیچیده و نسبی است و تاکنون دهها تعریف برای آن ارائه شده است. با این حال در تعریفی ساده و اولیه، به اِعمال حسابشدۀ قدرت و همافزایی بازیگران مختلف با محوریت حکومت برای پیادهسازی قانون از طریق شکلگیری زنجیرهای از سیاستها، راهبردها، قواعد، فرآیندها، روشها، ابزارها، نهادها، سیستمها و برنامهها «حکمرانی» گفته میشود.
در این تعریف سیاستگذاری جزئی از زنجیرۀ حکمرانی محسوب میشود. بنابراین برخلاف مباحث رایج، در تعریف مذکور تنها اجرای سیاست حکمرانی محسوب نمیشود، بلکه سیاستگذاری نیز حلقۀ مهمی از حلقات حکمرانی قلمداد میشود.
همچنین وجود چند عنصر در این تعریف، جدی و تعیینکننده است. یکی از این عناصر قدرت است. قدرت همان چیزی است که میتوان آن را بهمثابه یک مزیت اجتماعی، توانایی محقق ساختن ارادهها و برطرفکردن موانع دانست. اگر قدرت نباشد و این قدرت بر پایه اخلاق و در جهت منافع عمومی مهار نشده باشد، زمینه حکمرانی به کلی از بین میرود.
عنصر دوم، همافزایی بازیگران گوناگون است. هر چند محور حکمرانی حکومت بالمعنی الاعم است، اما حکمرانی در نظام مردمسالار با حضور بازیگران مختلف بهویژه مشارکت مردم و تشکلهای مردمی شکل میگیرد.
عنصر سوم در تعریف مذکور قانون است. در نظام مردمسالار، حکمرانی نه فقط خودش مولود قانون است، بلکه مقصدی جز پیادهسازی درست قانون ندارد.
چهارمین عنصر، فرآیندیبودن حکمرانی است. به این معنی که حکمرانی عنصری پروژهای نیست، بلکه صفر تا صد آن فرآیندی است. البته ممکن است در دل یک فرآیند پروژههایی هم باشد، اما پروژهها به اقتضای فرآیند شکل میگیرند.
عنصر پنجم، عنصر شناخت است. شناخت را میتوان مقدمۀ تصمیمگیری در نظر گرفت. البته جنس شناخت در حکمرانی خاص است؛ یعنی شناختی در حکمرانی بهکار میآید که اطلاعاتمحور و میدانی باشد.
عنصر ششم تصمیم است؛ یعنی نمیتوان بدون توانایی اتخاذ تصمیمات بهموقع و البته جسورانه، حکمرانی کرد. البته خود تصمیم مولفههایی نظیر سیاستگذاری، تعیین راهبرد و غیره دارد.
عنصر هفتم، زنجیروار بودن اجزای حکمرانی است. به بیان دیگر، اجزای حکمرانی باید «انداموار» و «منسجم» باشند.
عنصر هشتم نیز عمل است. وجود مبنای تئوریک در حکمرانی حائز اهمیت است. بهبیاندیگر، حکمرانی نمیتواند خاستگاه تئوریک نداشته باشد، اما حکمرانی جای عمل است نه تئوری. اگرچه مباحث بسیاری درباره عمل میتوان مطرح کرد، اما مسلمأ نقش قدرت در حکمرانی، فرصت عملِ منجر به نتیجه را فراهم میکند.
حکمرانی غربی و اسلامی؛ از تشابه تا تفارق
-شمارۀ سیوچهارم فصلنامۀ صدرا
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
رژه ملتها در المپیک
رشتهای که در آن نمایندهای نداریم!
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
فحوا | Fahva
حکمرانی فرهنگ در تاریخ ایران
تاریخ هر سرزمین، جزء لاینفکِ هویت آن است که میتواند در الگودهی به مؤلفههای حکمرانی آن سرزمین در قرون بعدی، موثر باشد. با همین منطق، برخی شیوهها و بروزات حکمرانی حوزۀ فرهنگ در تاریخ ایرانِ اسلامی، میتواند برای عصر حاضر، عبرتآموز و الگوده باشد تا از پسِ بررسی آنها ـ از هر دو بُعد قوتها و ضعفها ـ بتوان در جهت بهبود حکمرانی حوزۀ فرهنگ، بهرهبرداری حداکثری نمود.
به طور مثال، یکی از عوامل مهمِ گسترش روابط فرهنگی در قرون گذشته، مناسبات تجارتی و بازرگانی بوده است. تقریباً تمامی کاروانهایی که از مسیرهای راه ابریشم میگذشته، عوامل فرهنگی را نیز با خود همراه میبردهاند و درست به همین دلیل است که بیشتر سفرنامهها و خاطراتی که از آن روزگار باقی مانده، مربوط به مردمان باسواد و فهیمی بوده که همراه این کاروانهای تجاری سفر میکردهاند.
مبتنی بر این گزاره، اهتمام کاروانهای تجاری به بردنِ سفیران فرهنگی همراه خود، الگویی ظریف و جالبتوجه در حکمرانیِ گذشتگان بوده که اهمیت فرهنگ را در دورههای مذکور نشان میدهد.
شرایط و زمینههای اکنون، صددرصد به ادوار گذشته شبیه نبوده و به همین سبب، روندهای امروز، عیناً قابل انطباق با روندهای شاخص گذشته نیست؛ اما به هر حال میتوان از برخی ماجراهای گذشتگان در جهت فهم بهتر شرایط امروز تاریخ و نیز یافتن راهحلهایی برای حل مسائل کنونیمان الگو گرفت.
با این مقدمه، قصد داریم زین پس در قالب پُستهایی کوتاه، مجموعه محتواهایی خواندنی در همین رابطه را ذیل سرفصل #حکمرانی_فرهنگ_در_تاریخ_ایران با هم مرور کنیم؛ بدان امید که افزون بر جذابیت، ایدهای را برای روندهای حکمرانیِ فرهنگیِ امروزمان عرضه کند.
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
انقلابیترین فریادگرانِ تاریخِ انسان و قاطعترینِ مدافعان حقوق خلقهای محروم و مظلوم، پیامبران بودهاند. هدف اصلی و اساسی پیامبران -بنابر نص قرآن کریم- دفاع از انسان محروم است و رسیدن به جامعههای انسانی منهای فقر.
-منهای فقر؛ محمدرضا حکیمی
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
14.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فردا شاید من شهید شده باشم... اما شما تردید نکنید و ادامه دهید!
-شهید اسماعیل هنیه
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
امتزاج علم و دین، حول محور مسجد
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
امتزاج علم و دین، حول محور مسجد 💎 فحــوا فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی @ifahva_ir
امتزاج علم و دین، حول محور مسجد
رمز این مسئله که وحی اسلامی به صورت کتاب بوده، عملاً علم و دین را از یکدیگر جداییناپذیر ساخته است. لذا نخستین محلی که در جهان اسلام تعلیم در آن صورت گرفت، مسجد بود. نخستین محافل علمیِ اسلامی، همان «حلقه»های علمیِ داخل مسجد بود که در آن، مدرّس به ستون یا دیواری تکیه میزد و شاگردان به دور او حلقه میزدند و مطالب آموزشی بیان میشد و در پی آن، سؤال و جواب درمیگرفت.
سپس در سیر تطوّرِ محافل علمی، «مکتب» شکل گرفت که در جوار مسجد و حاوی شکل جدیدتری از علمآموزی بود؛ اما تدریجاً از دل این دو محفل آموزشی، محفل جدیدی به نام «مدرسه» صورت یافت که به گفتۀ محققان، برگرفته از الگوی مدرسه در ایران باستان بود و بهمثابۀ مکمل مکتبخانه، خاستگاه نوعی تحصیلاتِ پیشاعالیه محسوب میشد. این مدارس بیشتر در کنار مسجد جامع، بازار یا میدان [اصلی] شهر بنا میشد.
شاید همین درهمتنیدگیِ سرنوشت علم و دین در تمدن اسلامی بوده که موجب شده در زبان عربی، دو واژه «جامع» (به معنای مسجد بزرگ شهر) و «جامعه» (دانشگاه) همخانواده باشند.
از این گذشته، در دهههای نخستینِ تاریخ اسلام، مساجد گذشته از جایی برای پرستش و حتی علمآموزی، به مثابۀ دادگاه قاضی، مهمانسرای غریبان و بیگانگان و مهمتر از آن، جای اصلی در یک شهر یا همان مرکز شهر (به معنای هویتیِ آن) به حساب میآمد؛ یعنی محلی که علاوه بر فعالیتهای دینی، بسیاری از فعالیتهای علمی، قضایی، اجتماعی و فرهنگی نیز حول محور آن صورت میگرفت و این رفتارشناسیِ مسلمانان، بهویژه متأثر از رهبریِ شخص پیامبر (در بدو امر)، منطبق بر جایگاه قرآنیِ مسجد بود.
پایان سخن آنکه این رویکردِ مسجدمحور، امروز میتواند با لحاظ کردن اقتضائات زمانه، برای اقدامات علمی و فرهنگیمان الگوآفرین باشد؛ چنانکه بسیاری از اقدامات علمی و فرهنگیِ جامعه، به جای آنکه حول محور سرای محلهها، فرهنگسراها، مالها و خلاصه اماکن رنگارنگی از این جنس شکل گیرد، با محوریت مسجد صورت پذیرد تا تدریجاً این وجه هویتیِ مسجد نیز به جای نخستینِ خود بازگردد.
📚 منابع:
- سید حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمۀ احمد آرام؛
- منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامی، ترجمۀ محمدحسین ساکت؛
- سید محمود نجاتی حسینی، تبارشناسی کلاس درس در ایران.
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir