فحوا | Fahva
تاریخِ یک شیرینیِ تمامنشدنی بازخوانیِ دو ویژگیِ نامیرایی و اثرگذاریِ زبان فارسی در بزنگاههای تاریخ
قند پارسی؛ تاریخِ یک شیرینیِ تمامنشدنی
بازخوانیِ دو ویژگیِ نامیرایی و اثرگذاریِ زبان فارسی در بزنگاههای تاریخ ایران
زبان فارسی را در طول تاریخ ایران، باید بهمثابۀ پدیدهای نامیرا و البته بسیار اثرگذار دانست؛ نامیرا بدین جهت که از گزند حوادث بنیانکَن تاریخ ایران، جان سالم به در بُرد و اثرگذار بدان جهت که نه تنها تهدید متجاوزان، خم به ابرویش نیاورد، بلکه این زبان فارسی بود که بر مهاجمان اثر گذاشت و به مرور زمان از ضرب خشونت آنان کاسته، رنگوبویی فارسی و ایرانی به آنان بخشید.
از مهمترین مقاطع تاریخی که نامیرایی و اثرگذاری زبان فارسی مشهود بوده است، میتوان به دو مقطع زیر اشاره کرد:
1️⃣ حمله اعراب به ایران: در خلال فتوح نخستینِ مسلمانان، بسیاری از سرزمینها از حیث زبانی مغلوب اعراب شد؛ بدین معنا که مهمترین این بلاد یعنی شام، عراق، مصر و شمال آفريقا، به تدریج عربزبان شدند و آنطور که امروز نیز پیداست، عمدۀ این سرزمینها کماکان در زمرۀ کشورهای عربی محسوب میشوند.
برخلاف این جریان، زبان فارسی در ایران، بهرغم اختیار کردن سکوتی به درازای دو قرن (از زمان فتح ایران تا تأسیس حکومت نیمهمستقل طاهریان در اوایل قرن سوم هجری)، در عصر سامانیان با نوعی «رنسانس ادبی» مواجه شد و توانست پس از گذشت بیش از دو قرن، مجدداً سربرآورد و با قوّت به حیات گذشتۀ خود ادامه دهد. ماحصل این رنسانس ادبی، ظهور مشاهیری چون رودکی، دقیقی توسی (نخستین سرایندۀ شاهنامه) و شهید بلخی بود.
در عصر اول عباسیان، ضریب نفوذ فرهنگ ایرانی در دربار عباسی (از حیث زبانی) به حدی بود که فی المَثل در دیوانی که رسماً به زبان عربی بود، واژگان ایرانی زیادی داخل شد. این اختلاط زبانی به حدی بود که در برخی منابع، یکی از ویژگیهای دربار هارونالرشید و نیز مهدی عباسی را «دوزبانه بودنِ» آن ذکر کردهاند!
2️⃣ حمله مغول: حملۀ مغول در قرن هفتم، نه تنها نتوانست گسستی تاریخی در فرهنگ و هویت ایرانی ایجاد کند، بلکه این ایرانیان بودند که توانستند رفتهرفته ادب، تربیت و مدنیت را به مغولان یاد بدهند. به دیگر سخن، هجوم ویرانگر این قوم باعث مغولی شدن جامعۀ ایران نشد، بلکه بهعکس، قوم مغول را ایرانی و بلکه فارسیزبان کرد. نقل است که حتی پادشاهان مغولنژاد، به فارسی شعر هم میگفتند.
📜 از دیگر اثرات جالبتوجه زبان فارسی این بود که اُدبا، عرفا و سخنوران ایرانی، حقایق اسلامی را با جامۀ زیبای فارسی، به نحوی آراسته منتقل میکردند و معانی لطیف قرآنی را به قالب حكایاتی شیرین درمیآوردند که مثنوی معنویِ مولوی بهترین شاهد اين مدعاست.
💡 نکتۀ دیگر آنکه در طول این قرنها (شاید به استثنای دو قرن نخست) توجه به زبان فارسی، به ویژه در دربار سلاطین ایرانی، الزاماً به معنای ایرانیگری و دوری از اسلام نبوده است؛ چنانکه برای مثال امیران سامانی، به عنوانی نخستین احیاکنندگان فارسیِ دَری در لایههای قدرت در ایران (پس از حملۀ تازیان)، سخت تحت تأثیر عالمان دینی بودند و به عنوان سُنیهایی متعصب و پیروان راستین خلفای عباسی شناخته میشدند.
#حکمرانی_فرهنگ_در_تاریخ_ایران
📚 منابع:
- مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران؛
- حسین مفتخری، «ایران و اسلام؛ هویت ایرانی، میراث اسلامی»؛
- ریچارد نلسون فرای، عصر زرین فرهنگ ایران؛
- عبدالحسین زرینکوب، آشنایی با تاریخ ایران؛
- رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی (دفتر دوم).
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
مروری بر کتاب «افسانه کسری بودجه»
اثر استفانی کلتون
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
مروری بر کتاب «افسانه کسری بودجه» اثر استفانی کلتون 💎 فحــوا فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی @ifahva_
مروری بر کتاب «افسانه کسری بودجه»، اثر استفانی کلتون
دولتها برای حل مسائل حیاتی خود - از فقر و نابرابری گرفته تا ایجاد شغل، گسترش پوشش مراقبتهای بهداشتی، مقابله با بحرانهای زیستمحیطی و بازسازی زیرساختهای در حال فروپاشی – هنگام بررسی راهحلهای مختلف، همواره خود را درگیر یک سوال جدی میبینند: چگونه میتوانیم هزینه آن را بپردازیم؟ استفانی کلتون با طرح یک نظریه پولی بدیع، سعی میکند به ما نشان بدهد که این سوال اساساً گمراهکننده است.
استدلالهای کلتون نشان داد جریانهای غالب سیاسی در مورد کسری بودجه و نقش پول و هزینههای دولت در اقتصاد گرفتار این دیدگاه غلط هستند که بودجه دولت مانند بودجه یک خانواده است و در نتیجه کسری بودجه برای دولت دقیقاً مانند بدهی برای یک خانواده، چالشآفرین است: کسری بودجه به نسل بعدی آسیب میرساند، سرمایهگذاری خصوصی را از بین میبرد و رشد بلندمدت را تضعیف میکند. بنابراین دولت باید مانند یک خانواده یا یک شرکت، میان میزان بدهی و درآمد خود تناسب برقرار کند.
اما کلتون به ما گوشزد میکند که در این زمینه دولت با یک خانواده و شرکت، تفاوت اساسی دارد: پس از فسخ قرارداد برتون وودز و کنارگذاشتن طلا به عنوان پشتوانه پول، پول تنها یک اعتبار است و مدیریت این اعتبار بر عهده دولتهاست؛ مدیریت اعتبار پول با مدیریت مقدار پول اساساً تفاوت دارد. برخلاف پدر یک خانواده یا مدیر یک شرکت، دولت هنگام تصمیمگیری لازم نیست موجودی حساب بانکی خود را بررسی کند، بلکه باید منابع طبیعی، منابع انسانی، تجهیزات، منابع ارزی لازم و سایر منابع واقعی را بررسی کند؛ منابع اعتباری با چند ضربه روی کیبورد یک کامپیوتر ایجاد میشود!
اما چالش اساسی، درک و پذیرش این مسئولیت توسط دولتها و اقتصاددانان است. برای مثال مارگارت تاچر 12 سال پس از فسخ برتون وودز چنین جملاتی میگفت: «اگر دولت بخواهد پول بیشتری خرج کند، تنها میتواند با مالیات گرفتن از شما این کار را انجام دهد؛ فکر نکنید کس دیگری وجود دارد که آن پول را پرداخت کند. چیزی به نام «پول عمومی» وجود ندارد، بلکه تنها پول موجود، پول مالیاتدهندگان است.» بر اساس همین دیدگاه است که تصور میشود کسری بودجه ما را به سمت تورم و بحران مالی سوق داده و به عبارتی با مالیات غیرمستقیم از جیب مردم جبران خواهد شد. اما اگر دیدگاه خود را در مورد پول اصلاح کنیم، خواهیم دید کسری بودجه لزوماً منجر به تورم نمیشود.
تورم زمانی رخ میدهد که ظرفیت منابع واقعی مورد نیاز برای انجام یک پروژه یا اجرای یک طرح، کاملاً اشغالشده باشد. برای مثال تصور کنید دولت میخواهد یک پل بسازد و در عین حال تمام کارگران ساختمانی و مهندسان در پروژههای دیگر مشغول به کار هستند، تمام تجهیزات راهسازی در حال فعالیت است و تمام ظرفیت تولید آهن و سیمان هم فعال است و تولیدات آن تماماً در پروژههای دیگر مصرف میشود؛ در این حالت است که اگر دولت بخواهد برای ساخت آن پل هزینه کند مجبور میشود با بخش خصوصی رقابت کند و قیمتها و دستمزدها را بالا ببرد و در نتیجه تورم ایجاد میشود. اما چنان که کلتون میگوید، «ما با حالت اشتغال کامل فاصله درازی داریم»؛ کلتون درباره آمریکا این سخن را میگوید؛ ما در ایران با آن حالت فرضی فاصله بسیار بسیار درازتری داریم.
بنابراین دولت برای جلوگیری از تورم باید تمرکز خود را به جای کسری بودجه و تأمین منابع اعتباری، به نحوه استفاده از کسری بودجه و مدیریت منابع واقعی معطوف کند. از این نظرگاه، کسری بودجه به جای اینکه برای دولت یک خطقرمز باشد، میتواند یک فرصت باشد. منابع واقعی برای حل بسیاری از مسائل حیاتی کاملاً در دسترس ماست و کسری بودجه که به درستی میتوان آن را پول مازاد یا «پول عمومی» نامید، به جای اینکه ما را متوقف کند میتواند یک ابزار نجاتبخش برای تحقق اهداف یا مقابله با بحرانها باشد.
کلتون تأکید میکند که یکی از روشنترین نمونههای این واقعیت، عملکرد مالی دولتها در دوران شیوع کرونا بود: در حالی که بخش بزرگی از اقتصاد تعطیل یا راکد شده بود، دولتها بدون افزایش مالیاتها، حجم عظیمی از پول را برای حمایت از مردم در مقابل این بحران هزینه کردند و اکثر کشورهای دنیا با کسری شدید بودجه مواجه شدند. به نظر میرسید این شرایط منجر به یک ابربحران مالی شده و نظام پولی کشورها منفجر شود، ولی آن چیزی که در واقعیت منفجر شد نظامهای پولی نبود، بلکه نظریههای پولی بود. کلتون در گفتاری که در تد ارائه کرد با اشاره به این ماجرا جمله درخشانی گفت: «وقتی چیزها خراب میشوند، ما یک فرصت داریم: میتوانیم قطعات آنها را برداریم و به همان روش قدیمی سرهمشان کنیم، یا میتوانیم به فکر راههای بهتری برای ساختنشان باشیم.»
https://www.youtube.com/watch?v=FATQ0Yf0Fhc
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
تأمل...
آیات هشت تا دوازده سورۀ احزاب
و آنگاه که منافقان و آنان که در دلهایشان بیماری [ضعف ایمان] بود، میگفتند: خدا و پیامبرش جز به فریب، ما را وعده [پیروزی] ندادهاند!
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿٢٤﴾
تا سرانجام خدا صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب کند یا [اگر توبه کنند] توبه آنان را بپذیرد؛ زیرا خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است. (۲۴)
سورۀ احزاب
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
علمای اسلام یا علمای صهیون؟!
واکنش نخبگان دینیِ کشورهای عربیِ خلیج فارس به تحولات اخیر لبنان
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
علمای اسلام یا علمای صهیون؟! واکنش نخبگان دینیِ کشورهای عربیِ خلیج فارس به تحولات اخیر لبنان فحــوا
علمای اسلام یا علمای صهیون؟!
واکنش نخبگان دینیِ کشورهای عربیِ خلیج فارس به تحولات اخیر لبنان
پس از حملات خرابکارانۀ صهیونیستها به ابزارهای ارتباطی و پیجرهای لبنانی و در پی انفجار این ابزارها طی روزهای 17 و 18 سپتامبر که منجر به کشته و زخمی شدن چند هزار نفر شد، شیخ احمد الخلیلی، مفتی اعظم عُمان، این حادثه را در حالی به شدت محکوم کرد که نخبگان دینیِ هیچیک از کشورهای عربیِ حاشیۀ خلیج فارس، موضعی در این خصوص نگرفتند و این اقدام جنایتآمیز را محکوم نکردند.
در ادامه، با آغاز حملات اسرائیل به خاک لبنان که نهایتاً به شهادت سید حسن نصرالله منتهی شد، باز هم این احمد الخلیلی بود که در میان علمای این چند کشور عربی سینه سپر کرد و برای شهادت دبیرکل فقیدِ حزبالله لبنان پیام تسلیت صادر کرد. شیخ احمد الخلیلی، مفتی اعظم مذهب «اباضیه» در عمان، به عنوان تنها کشورِ اباضیمذهبِ جهان است؛ مذهبی که وهابیتِ سعودی، دائماً آن را میکوبد و به دیدگاههای دینیِ آنان توهین میکند.
در لایۀ نخبگان دینیِ مابقی این کشورها، به ویژه عربستان، نه تنها پیامی در همدردی با مردم مظلوم لبنان و حمایت از مقاومت صادر نشد، بلکه چهرههایی چون محمد علی الحسینی، روحانی سعودیلبنانیِ ضد محور مقاومت، در سخنانی طعنهآمیز خطاب به رهبر فقید حزبالله لبنان در شبکۀ «العربیه»، ضمن توصیه به وی برای نوشتن وصیتنامهاش گفت: «ایران تو را فروخته است و اکنون تو هدف اول ترور هستی!» اظهاراتی که در رسانههای اجتماعی نیز فراگیر شد.
البته این نخستین بار نیست که نخبگان دینی سعودی، در اوج نبرد میان جبهۀ مقاومت و دشمن صهیونیست، از پشت به مقاومت خنجر میزنند؛ چنانکه در جنگ سال 2006 (جنگ 33روزه) نیز یکی از مفتیهای بزرگ عربستان صراحتاً فتوا داد که به حزبالله کمک نشود و حتی برای پیروزی آن دعا نکنند!
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
تا عدالت اجرا نگردد، و قسط قرآنی (رسیدن هر کس به حق خویش) عملی نشود، هر چه از اسلام گفته شود، حرف است.
جوانان آگاه، و مردم متدین ایران! بدانید که جز نظام عامل بالعدل و قائم بالقسط، یعنی مجری عدالت به نحو احسن، در همهچیز و در همهجا و برای همهکس، هیچ حاکمیتی اسلامی نیست و جز جامعه قائم بالقسط، یعنی جامعه سرشار از عدالت، هیچ جامعهای قرآنی نیست و جز گرفتن حقوق مظلومان از توانگران و رساندن به دست آن، هیچ اصلاحی و حرکتی عاشورایی نیست.
برگرفته از آثار «عاشورا و عدالت» و «قیام جاودانه»، محمد رضا حکیمی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳.
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
بسیار سفر باید
نقش سفر و سفرنامه در گسترش مناسبات فرهنگی
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
بسیار سفر باید نقش سفر و سفرنامه در گسترش مناسبات فرهنگی 💎 فحــوا فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی @if
بسیار سفر باید
نقش سفر و سفرنامه در گسترش مناسبات فرهنگی
سلطان محمود غزنوی جمعاً 17 بار به هند لشکر کشید؛ اما شاید آنقدری که اثر ماندگار ابوریحان بیرونی، یعنی کتاب «تحقیق ما لِلهند»، برای هندشناسان عمق فرهنگی و تمدنی داشته، آن لشکرکشیها نداشته است!
غرض از این مقایسه، درک اهمیت فرهنگیِ سفر و سفرنامه در قیاس با مناسبات سیاسی و جنگ قدرتهاست. به عنوان نمونه، یکی از ابزارهای اصلیِ گسترش مناسبات فرهنگی در قرون گذشته، سفرهای بازرگانی بوده است. گفته شده تمامی کاروانهایی که از مسیر راه ابریشم میگذشته، عوامل فرهنگی را با خود همراه میبردهاند و بیشتر سفرنامهها و خاطرات آن روزگار، از همین ملازمانِ بازرگانان یا حتی خودِ بازرگانان به یادگار مانده است؛ مثلاً سفرنامه سلیمان (تاجری یهودی که به نام سندباد بحری نیز معروف است) یا «صورةالارضِ» ابن حَوقَل.
به عنوان نمونهای دیگر، خوب است به جغرافیدانانِ عصر اسلامی اشاره کنیم که به سبب رسالتِ علمی خود، سفرهای طولانی و متعددی به اقصی نقاط زمین، بهویژه کشورهای اسلامی ترتیب میدادند و سفرنامههای آنان، گذشته از آنکه در شمار منابع جغرافیاییِ تمدن اسلامی است، سرشار از دادههای ارزشمند تاریخی برای آشنایی با مناسبات اجتماعی و فرهنگیِ آن روزگاران است. اطلاعات تاریخیِ منبعث از این سفرنامهها، چنان ارزشمند بوده که یکی از اقسام تاریخنگاریها از دل آن بیرون آمده است؛ یعنی آثاری تحت عناوین عمومیِ رحله، مسالک و ممالک، جهاننامه، کیهانشناخت و...
نکتۀ دیگر اینکه منابع تاریخی به ما میگوید در آن روزگاران، بهویژه تا قبل از سقوط بغداد (656ق) که عمدۀ سرزمینهای اسلامی، لااقل اسماً زیر نظر خلافت بغداد بودند، تردد میان مرزهای درونیِ خلافت اسلامی، آسان بود و پیچیدگی مرزهای سیاسی امروز را نداشت. همین سهولت سبب میشد تا بسیاری از دانشمندان بهرغم سختیهای سفر در آن دوران، دست به سفرهای پرشمار و طولانی بزنند. ناگفته نماند که سفرهای علمی یا اصطلاحاً همان «رحله»ها، خودْ یکی از شروط اساسیِ عالم شدنِ طالبان علم در آن دوران محسوب میشد.
نقل است که در فضای علمیفرهنگیِ آن عصر، استادی خطاب به دانشجویان خود چنین اندرز میداد: «به این سو و آن سو روید که آبهای روان، دلپذیر است و مرداب، بوی بد میگیرد و رنگش تغییر میکند.» این بدان معنا بود که طراوت و پویاییِ علم و عالِم، وابسته به حرکت او در فضاهای فرهنگی و جغرافیاییِ متنوعِ علمی بوده است. درست به همین سبب هم بود که یک طلبۀ علم، پس از آنکه از استادان بومی و محلی آنچه را كه میبایست بیاموزد، میآموخت، معمولاً زادگاهش را ترک میکرد و به قصد علمافزایی راهی سفر میشد.
📚 منابع:
- محمدجواد مشکور؛ محمدابراهیم باستانی پاریزی؛ عبدالحسین نوایی، تاریخ روابط فرهنگی ایران؛
- جبار رحمانی، «رحله یا سفرهای علمی در تمدن اسلامی».
💎 فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
قدرت نوجوانی: سازندگان دنیای فردا
مشارکت اجتماعی نوجوانان
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
قدرت نوجوانی: سازندگان دنیای فردا مشارکت اجتماعی نوجوانان فحــوا فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی @ifa
قدرت نوجوانی: سازندگان دنیای فردا
مشارکت اجتماعی نوجوانان
پیشتر برنامه 3M Young Scientist Challenge بهعنوان یکی از چالشهای پیشرو برای تقویت قدرت خلاقیت نوجوانان و افزایش مشارکت آنها در آمریکا معرفی شد. کشورهای دیگر نیز برنامههای مشابهی برای توسعه مهارتهای نوجوانان و مشارکت آنها در حل مسائل خود اجرا میکنند. در واقع کشورهای مختلف متناسب با نیازها و شرایطی که دارند، برنامههای مختلفی برای ترغیب نوجوانان به مشارکت در امور کشور طراحی کردهاند. در ادامه سه مورد از برنامههای موفق که در کشورهای ژاپن، چین و استرالیا مورد بررسی قرار میگیرد.
ژاپن؛ چالش علم و مهندسی JSEC
این مسابقه ملی در ژاپن با هدف تقویت علاقه و تخصص در تحقیقات علمی و توسعه فناوری در میان نوجوانان ژاپنی طراحی شده است. چالش علم و مهندسی ژاپن در طیف گستردهای از رشتههای علمی برگزار میشود و پروژههای ارسالی دانشآموزان توسط هیئتی از داوران بررسی میشود. مهارتهای پژوهشی، خلاقیت، تفکر انتقادی و توانایی حل مسئله در تعیین نفرات برتر موثر است.
چین؛ مسابقه نوآوری علم و فناوری نوجوانان CASTIC
یکی از بزرگترین مسابقات علمی است که در چین برگزار شده و ناظر به حل مسائل جهان واقعی از طریق راهکارهای خلاقانه و فناورانه است. این مسابقه نیروی محرکهای برای پرورش استعدادهای دانشآموزان دبیرستانی بوده و تاثیر زیادی بر مسیر تحصیلی و شغلی شرکتکنندگان دارد، به طوری که بسیاری از برندگان این مسابقات تبدیل به رهبرانی در حوزه تخصصی خود در آینده میشوند.
استرالیا؛ انجمن ملی علوم جوانان NYSF
استرالیا با برگزاری یک اردوی 12روزه برای دانشآموزان سال آخر دبیرستانی، درک عمیقتری از نقش علم در جامعه را به نوجوانان آموزش میدهد. اگرچه در این اردو هیچ خبری از رقابت و مسابقه نیست اما دانشآموزان با شرکت در سخنرانی دانشمندان برجسته و بازدید از امکانات تحقیقاتی پیشرفته، ضمن ارتقای مهارتهای رهبری و ارتباطی خود، متوجه تاثیر علم در جنبههای مختلف زندگی میشوند.
موارد فوق فقط بخش کوچکی از چالشها، مسابقات و برنامههای اجرا شده در کشورهای مختلف دنیاست که برای ترغیب نوجوانان به مشارکت اجتماعی انجام میشود. آمادگی بالا و ظرفیتهای فراوانی که این گروه سنی برای انجام امور دارند، باعث طراحی برنامههای گوناگون از سوی دولتها برای به میدان آوردن تواناییهای نوجوانان شده است.
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
از قورخانۀ اصفهان تا سواحل عُمان!
نقش مشترکات تاریخی در تقویت دیپلماسی فرهنگیِ جمهوری اسلامی
#حکمرانی_فرهنگ_در_تاریخ_ایران
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir
فحوا | Fahva
از قورخانۀ اصفهان تا سواحل عُمان! نقش مشترکات تاریخی در تقویت دیپلماسی فرهنگیِ جمهوری اسلامی #حکمرا
از قورخانۀ اصفهان تا سواحل عُمان!
نقش مشترکات تاریخی در تقویت دیپلماسی فرهنگیِ جمهوری اسلامی
کشورهای دنیا، مشترکات تاریخیِ زیادی با یکدیگر دارند که از منظر دیپلماسی عمومی، بهویژه دیپلماسی فرهنگی، ممکن است محملی برای تحکیم روابطِ فیمابین باشد؛ بهخصوص آنجا که مسیر دیپلماسی رسمی، چندان هموار نیست.
در تاریخ ایران، نمادهای مختلفی وجود داشته است که امروز باید ردپای بسیاری از آنها را در خاک همسایگان ایران (اعم از خاکی یا آبی) جستوجو کرد؛ نمادهایی که میتواند بهانۀ خوبی برای تقویت روابط فرهنگی میان کشورمان با همسایگانش باشد.
مثلاً بحرین، روزگاری نهچندان دور، بخشی از خاک ایران بوده است و این مسئله، طبعاً مراودات فرهنگی و اجتماعی زیادی را میان بخش خاکیِ ایران و این جزیرۀ ایرانی ایجاب میکرده است؛ چنانکه هماکنون در جنوب کشور، خانوادههایی داریم که کاملاً ایرانیاند، اما ریشۀ آنها به بَحارنۀ بحرین برمیگردد. توضیح آنکه در بحرین، به شیعیان «بحرانی» میگویند که جمع آن میشود «بحارنه». اکنون ببینید ما در ایران چقدر نام خانوادگیِ «بحرانی» داریم! همچنین بسیاری از شیعیان عربِ بحرین، مادر ایرانی داشتهاند یا لااقل در اجدادشان یک پیوند عربیایرانی وجود داشته است.
یا مثلاً امروز در کشور عُمان، نام خانوادگی «بَلوشی» بهوفور وجود دارد که از حیث نژادی، کاملاً غیرعرباند و جالب است بدانیم ریشۀ بسیاری از آنان، به بلوچهای ایران برمیگردد.
از بحثهای نژادی و قومیتی که بگذریم، در سایر ابعاد تاریخی نیز مشترکات بسیاری وجود دارد. مثلاً در قلعۀ توریستی «نِزوی» (Nizwa) واقع در پادشاهی عمان، دو توپ تاریخیِ معروف (توپ جنگی) خودنمایی میکند که غنیمتهای شاه عباس صفوی از پرتغالیها بوده است. شایان ذکر است عُمانیها با همکاری شاه عباس صفوی (شاه عباس کبیر) پرتغالیهای استعمارگر را از آن منطقه اخراج کردند. حتی جالب است بدانیم در برخی قلعههای تاریخی عمان، توپهایی وجود دارد که روی آن حک شده است: «قورخانه اصفهان»
از اینگونه مشترکات تاریخی، اعم از مشترکات انسانی، قومیتی، نظامی و تسلیحاتی، فرهنگی و مردمشناختی و... بهوفور وجود دارد و کافی است کمی به داراییهای مشترکمان نظر بیفکنیم تا ببینم چه ظرفیتهایی برای تقویت دیپلماسی فرهنگی میان ما و همسایگان وجود دارد که غفلت از این داراییها، متأسفانه موجب شده است تا دشمنان و بدخواهان، خلأ ناشی از این غفلت را با اختلافافکنیها و عداوتها پر کنند.
📚 منابع:
- میزگرد تخصصی «بررسی آخرین تحولات بحرین» در اندیشکدۀ راهبردی تبیین، 7 آذر 1392؛
- کانال تخصصی مطالعات عمان (در تلگرام).
#حکمرانی_فرهنگ_در_تاریخ_ایران
فحــوا
فرهنگ؛ حکمرانی و اندیشهورزی
@ifahva_ir