eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
64 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ راه مشترک و چگونه به سقوط هر دو منتهی شد! دومین رئیس جمهور پاکستان طی سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۹ میلادی بود که 25 مارس 1969 و به دنبال قیام مردم این کشور از قدرت کنار رفت. خاطرات اسفند 1347 و فروردین ماه 1348 وزیر دربار وقت رژیم پهلوی در این زمینه بسیار جالب توجه است، علم در خاطرات 28 اسفند 1347 می نویسد : « ...سپس مسئله پاکستان و موقعیت رو به خرابی ایوب مطرح شد. بی نظیمی در شهرها گسترش یافته است. من نیز مانند شاه معتقدم که اگر ایوب می خواهد مجددا نظم و قانون را برقرار سازد باید واکنش جدی نشان بدهد. گفتم : « بیچاره ایوب، چقدر در میان هم وطنانش منفور شده است.» بی اختیار این نگرانی به من دست داد که مبادا روزی اعلیحضرت نیز به رغم این همه خدماتی که انجام داده است با چنین وضعی روبرو شود. شاه و من به این فکر وسوسه شده ایم که ایوب تعمدا ریسمان را از گردن مردم برداشته است...او می تواند یک آشوب کوچک ایجاد کند و سپس آن را بهانه سرکوب مردم قرار دهد.» علم در خاطرات اول فروردین 1348 نیز به ادامه آشوب در پاکستان می پردازد و می نویسد : « اوضاع پاکستان وخیم است، در همه جا هرج و مرج گسترش یافته است» ، سه شنبه 5 فروردین 1348 مصادف با روز سقوط ایوب خان « اسدالله علم » از تاثر خود و شاه در این زمینه خبر داده و می نویسد : « رادیو خبر داد که ایوب خان استعفا داده است ...این خبر هر دوی ما را غصه دار کرد...استعفای ایوب خان امشب مرا به شدت ناراحت کرد، این اعلام خطری برای همه ما است، چندی پیش سفیر آمریکا نظرم را درباره پاکستان پرسید، گفتم در ابتدا باید انتظار استقرار نوعی رژیم دمکراتیک را همراه با بی نظمی عمومی داشته باشیم، سپس نظامیان مداخله خواهند کرد و به هرج و مرج خاتمه خواهند داد، پیش بینی های من زودتر از آن چه انتظار می رفت به حقیقت پیوست زیرا ایوب خان به نفع یحیی خان رئیس سابق ستاد ارتش استعفا داده است» اسدالله علم ادامه می دهد : « در این جا باید از ایوب ستایش کنم، او دست کم تشخیص داد که بازی را باخته است و به خاطر کشورش استعفا داد، معلوم بود که تلاش های نیم بند او در برقراری نظم، هر گونه اعتبارش را در میان ارتشیان از بین خواهد برد، در این جا من از طرز رفتار مقامات رسمی و بی اعتنایی ای که به نیازهای اساسی مردم نشان می دهند، عمیقا نگرانم.» در خاطرات 7 فروردین 1348 اسدالله علم نگرانی از تکرار وقایع پاکستان در ایران موج می زند ، او می نویسد : « در شرفیابی امروز صبح ...نخستین دستوری که صادر کرد این بود که روزنامه ها مقالاتی بنویسند که اگر حکومت پاکستان یک هزارم کارهایی را که رژیم ما برای مردم انجام داده کرده بود، نیازی به ترس از آشوب و شورش نداشت. البته اعلیحضرت حق دارند. ما یک انقلاب منحصر به فرد در ایران کردیم که به خاطر آن هم رژیم و هم ملت می توانند در بسترهایشان آسوده بخوابند.» علم بعد از نوشتن این سطور تملق آمیز حقیقت را در بیانی تملق آمیز بیان کرده و می افزاید : « اما اخیرا سیاست های جدیدی به طور عمدی یا غیر عمدی شروع به تهدید این ثبات کرده است. دستور شاه به من فرصتی داد که دریچه های قلبم را بگشایم. گفتم تعرفه های وارداتی جدید جز سختی و هزینه های اضافی فایده ای نداشته است. وضع جاده ها بسیار نامطلوب است و وقتی هم که تعمیر می شوند عبور و مرور وسایط نقلیه را متوقف می سازند. به دست آوردن گوشت تازه مشکل شده و آب بها خیلی بالا رفته است. تمام این ها موجب رنج های بیهوده شده است.» مرور این خاطرات به خوبی آینده مشابه ایوب خان و را نشان می دهد، اسدالله علم به عیان پیش از سقوط رئیس جمهور وقت راهکار ارائه می کرد که بایستی وی به دنبال یک بهانه برای سرکوب مردم و نگه داشتن ریسمان بر گردن آن ها باشد و سپس از این که شاه نیز روزی در میان مردم به اندازه ایوب خان منفور شود اظهار نگرانی کرده و در روزهای بعد نیز از تاسف خود مبنی بر این که چرا ایوب خان به سرکوب مردم نپرداخته است سخن گفته و در نهایت امر واقع را پذیرفته است، کوتاه سخن این که روزنامه های آبان 1340 وضعیتی مشابه پاکستان برای ایران پیش بینی کرده بودند، این وضعیت مشابه ناشی از سیاست های مشابه بود که در فروردین 1348 به و در بهمن 1357 به سقوط شاه منتهی گردید. http://yon.ir/taMFs @iichs_ir
✳️ راه مشترک و چگونه به سقوط هر دو منتهی شد! دومین رئیس جمهور پاکستان طی سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۹ میلادی بود که 25 مارس 1969 و به دنبال قیام مردم این کشور از قدرت کنار رفت. خاطرات اسفند 1347 و فروردین ماه 1348 وزیر دربار وقت رژیم پهلوی در این زمینه بسیار جالب توجه است، علم در خاطرات 28 اسفند 1347 می نویسد : « ...سپس مسئله پاکستان و موقعیت رو به خرابی ایوب مطرح شد. بی نظیمی در شهرها گسترش یافته است. من نیز مانند شاه معتقدم که اگر ایوب می خواهد مجددا نظم و قانون را برقرار سازد باید واکنش جدی نشان بدهد. گفتم : « بیچاره ایوب، چقدر در میان هم وطنانش منفور شده است.» بی اختیار این نگرانی به من دست داد که مبادا روزی اعلیحضرت نیز به رغم این همه خدماتی که انجام داده است با چنین وضعی روبرو شود. شاه و من به این فکر وسوسه شده ایم که ایوب تعمدا ریسمان را از گردن مردم برداشته است...او می تواند یک آشوب کوچک ایجاد کند و سپس آن را بهانه سرکوب مردم قرار دهد.» علم در خاطرات اول فروردین 1348 نیز به ادامه آشوب در پاکستان می پردازد و می نویسد : « اوضاع پاکستان وخیم است، در همه جا هرج و مرج گسترش یافته است» ، سه شنبه 5 فروردین 1348 مصادف با روز سقوط ایوب خان « اسدالله علم » از تاثر خود و شاه در این زمینه خبر داده و می نویسد : « رادیو خبر داد که ایوب خان استعفا داده است ...این خبر هر دوی ما را غصه دار کرد...استعفای ایوب خان امشب مرا به شدت ناراحت کرد، این اعلام خطری برای همه ما است، چندی پیش سفیر آمریکا نظرم را درباره پاکستان پرسید، گفتم در ابتدا باید انتظار استقرار نوعی رژیم دمکراتیک را همراه با بی نظمی عمومی داشته باشیم، سپس نظامیان مداخله خواهند کرد و به هرج و مرج خاتمه خواهند داد، پیش بینی های من زودتر از آن چه انتظار می رفت به حقیقت پیوست زیرا ایوب خان به نفع یحیی خان رئیس سابق ستاد ارتش استعفا داده است» اسدالله علم ادامه می دهد : « در این جا باید از ایوب ستایش کنم، او دست کم تشخیص داد که بازی را باخته است و به خاطر کشورش استعفا داد، معلوم بود که تلاش های نیم بند او در برقراری نظم، هر گونه اعتبارش را در میان ارتشیان از بین خواهد برد، در این جا من از طرز رفتار مقامات رسمی و بی اعتنایی ای که به نیازهای اساسی مردم نشان می دهند، عمیقا نگرانم.» در خاطرات 7 فروردین 1348 اسدالله علم نگرانی از تکرار وقایع پاکستان در ایران موج می زند ، او می نویسد : « در شرفیابی امروز صبح ...نخستین دستوری که صادر کرد این بود که روزنامه ها مقالاتی بنویسند که اگر حکومت پاکستان یک هزارم کارهایی را که رژیم ما برای مردم انجام داده کرده بود، نیازی به ترس از آشوب و شورش نداشت. البته اعلیحضرت حق دارند. ما یک انقلاب منحصر به فرد در ایران کردیم که به خاطر آن هم رژیم و هم ملت می توانند در بسترهایشان آسوده بخوابند.» علم بعد از نوشتن این سطور تملق آمیز حقیقت را در بیانی تملق آمیز بیان کرده و می افزاید : « اما اخیرا سیاست های جدیدی به طور عمدی یا غیر عمدی شروع به تهدید این ثبات کرده است. دستور شاه به من فرصتی داد که دریچه های قلبم را بگشایم. گفتم تعرفه های وارداتی جدید جز سختی و هزینه های اضافی فایده ای نداشته است. وضع جاده ها بسیار نامطلوب است و وقتی هم که تعمیر می شوند عبور و مرور وسایط نقلیه را متوقف می سازند. به دست آوردن گوشت تازه مشکل شده و آب بها خیلی بالا رفته است. تمام این ها موجب رنج های بیهوده شده است.» مرور این خاطرات به خوبی آینده مشابه ایوب خان و را نشان می دهد، اسدالله علم به عیان پیش از سقوط رئیس جمهور وقت راهکار ارائه می کرد که بایستی وی به دنبال یک بهانه برای سرکوب مردم و نگه داشتن ریسمان بر گردن آن ها باشد و سپس از این که شاه نیز روزی در میان مردم به اندازه ایوب خان منفور شود اظهار نگرانی کرده و در روزهای بعد نیز از تاسف خود مبنی بر این که چرا ایوب خان به سرکوب مردم نپرداخته است سخن گفته و در نهایت امر واقع را پذیرفته است، کوتاه سخن این که روزنامه های آبان 1340 وضعیتی مشابه پاکستان برای ایران پیش بینی کرده بودند، این وضعیت مشابه ناشی از سیاست های مشابه بود که در فروردین 1348 به و در بهمن 1357 به سقوط شاه منتهی گردید. @iichs_ir