❌ حکایت تاریخی آیتالله کفعمی که ساواک آن را کنایه به حکومت دانست!
#روزشمار
#25_اردیبهشت_1343
بر اساس یک سند #ساواک به تاریخ 25 اردیبهشت 1343 «آقای #کفعمی در تکیه سیستانیها در شب 25 /2 /43 [گفته است] هارونالرشید دو پسر داشت به نامهای مأمون و امین. برای آنکه این دو پسر را امتحان کند و ببیند کدامیک با هوشتر هستند یک شب که ساعت از نیمه گذشته بود مامون را خواست و به او گفت که سه حاجت از من بخواه. مأمون که با لباس خواب و قیافه خوابآلود آمده بود بدون هیچ گونه فکری گفت که فلان اسب شکاری و فلان سگ تازی و فلان کنیز را به من بده. هارونالرشید پس از برآورده کردن حاجت پسر اولش او را مرخص و بلافاصله امین را خواست. این بار امین با لباس جنگ و رزم بلافاصله حاضر شد و هارونالرشید به او گفت که سه حاجت از من بخواه.
در ادامه این سند آمده است: «امین پس از تفکر بسیار گفت که (از این قسمت دقت بیشتری شود) ای پدر حاجت اول من این است که وضع سربازخانهها و سربازها بسیار بسیار بد و افسران آنها دزد و دقل [دغل] هستند. (عینا سخنان واعظ تکیه بر این کلمات داشت) و هیچ به وضع سربازها نمیرسند و وضع مرزبانیهای مملکت که به دست آنها میباشد روز به روز خراب و خرابتر میشود میخواهم که فرماندهی این قسمت را به من بدهی و اما حاجت دوم من این است که وضع مالیاتی مملکت که خون و رگهای این مملکت است رو به زوال میرود و عدهای از بازرسان خون مردم را میمکند و هیچ گونه درآمدی برای خزانه درست نشده است خواستم که حاجت دوم مرا هم برآورده نموده و امین این قسمت را هم به عهده من واگذار نمایی. حاجت سوم من این است که وضع زندانها بسیار خراب و عدهای بیگناه و باگناه در کنار هم در این زندانها جای دارند که به هیچ وجه شایسته نیست این طور باشد. چرا عدهای را به زور که هیچ گناهی ندارند در این زندانها نگه داشتهاند؟ میخواستم که حاجت سوم مرا هم برآورده نموده ریاست این قسمت را هم به عهده من بگذاری».
در انتهای این سند آمده است: «تذکرات لازم به آقای کفعمی داده شده است که در بالای منبر مطالب بر خلاف مصلحت نگوید. به پرونده نامبرده الصاق گردد».
#نکته
در این سند خصوصیات امین و مامون توسط گزارشگر ساواک جابهجا ذکر شده است.
@iichs_ir