تورم نقطه به نقطه در اردیبهشت ۵۴.۶ درصد اعلام شد. تورم خوراکیها در همین زمان از ۷۶ درصد عبور کرده است..
@iisociology
🔻 جامعه پرملال در جستوجوی شادی| بخش اول
🔹 ملال همواره به نوعي با انسان همراه بوده است. كییركگور با يك استعارهسازی ميگويد: «خدايان ملول بودند، انسان را آفريدند. آدم از تنهايي ملول بود، بنابراين حوا را خلق كردند. از آن زمان ملال وارد جهان شد و درست به همان نسبتی كه جمعيت رشد میكرد، ملال بيشتر ميشد.» (لارس اسوندنس، فلسفه ملال، مترجم افشين خاكباز، فرهنگ نشر نو). به اعتقاد اسوندنس اين پديده كه در دوران پيشامدرن به اشراف و طبقات خاص محدود بود، از دوران رمانتيسم به تدريج به يكي از ويژگیهای انسان مدرن تبديل شد.
🔹 شواهد تاريخ اجتماعي نشان میدهد جوامع شرقي، ديرهنگامتر از جوامعي كه انقلاب صنعتي و آثار آن را تجربه كردهاند، ملال را تجربه كرده و جامعهاي شادتر بودهاند. تجربه زندگي ايراني نيز نشان ميدهد كه همه ما كودكي شادتري را تجربه ميكرديم و حتي ميانسالان گذشته ما بيش از امروز شاد بودند و اتفاقا يكي از خصوصيات قابل تامل جامعه اين سالهاي ايران نيز اين است كه بدون گذار از روند توسعه اجتماعي، اقتصادي عميق و بدون دست يافتن به دستاوردهاي مثبت مانند رفاه و آزادي، آثار منفي نه تنها مدرنيته بلكه پسامدرن را با خود تجربه ميكند. از تغييرات ارزشي پسامدرني گرفته تا ملالت زندگي ماشيني و صنعتي.
🔹 اين يادداشت قصد يك تبيين فلسفي از ملال به عنوان «معناي هستي نوين» را ندارد، بلكه ميخواهد به تبيين آسيبشناسانه و نگرانكننده از مساله ملال در ايران امروز بپردازد.
🔹 از طرفی، تم امسال گزارش توسعه انساني سال ۲۰۲۲-۲۱ كه اخيرا منتشر شده، چنين ميگويد: عصر نااطميناني، زندگيهاي بيقرار. اين گزارش به ابعاد نااطمينانی در عصر امروز و پيچيدگيهاي آن در قالب نااطمينانی چند بعدي ميپردازد. و به ابعاد مشكلات سلامت رواني ايجاد شده براي بشر اعم از تشديد نگرانيها، استرسها، افسردگيها و اختلالات رواني پرداخته شده است و تكنولوژی به عنوان يك شمشير دو لبه در توسعه مورد تحليل قرار گرفته است.
🔹 به اعتقاد من، جامعه ايران بنا بر علل و شرايط خاص خود، در سالهاي گذشته ناامني رواني تعمیم يافته، زندگي با شادي و نشاط كمتري را تجربه كرده است. جامعه ايران، پس از رخت بركشيدن هژموني جنگ تحميلي و فشارهاي اقتصادي و رواني و نگراني بهجا مانده از آن، مدام در حال تجربه فراز و نشيبهايي از اميد، نشاط، نااميدي و غم اجتماعي است؛ بهطوريكه در سالهاي اخير، شرايطي پيش آمده كه ملال و جستوجوي اميد و شادي، بخشي از شيوه زندگي شده است.
🔹 مدتهاست در اين زمينه و با هدف فهم اين روند، با افراد مختلف اعم از زن و مرد، نوجوان و بازنشسته و.... به گفتوگو نشستهام به طور تيتروار ميتوانم برشمارم: _در اين خصوص هيچ ادعاي علمی عميقی نداشته و معتقدم هر كدام از اين موارد نيازمند بررسيهاي علمي جامعهشناختی و روانشناختی است._
۱- نداشتن سياستگذاریهای معطوف به نشاط و شادی در جامعه، بهطوري كه در هيچ يك از سياستگذاریهای بالادستی برنامهريزیهای اجرايی آثاری از اين نوع سياستها ديده نمیشود (اين امر به اندازهاي مهم است كه مفهوم «توسعه به مثابه شادی» در ادبيات توسعه مطرح هست).
۲- در سالهاي متمادي، صدا و سيما، كمتر به توليد برنامههای شاد و نشاطآور پرداخته است. مجموع توليدات فيلمهای سينمای ايران نيز حاكی از آن است كه كمتر به مضامين شاديآور توجه شده و حتي سينمای روشنفكری ايران نيز در يك رابطه متقابل تاثير و تاثر، از جامعه بيشتر براساس مضامين سياسي و اجتماعي، اقدام به توليد فيلمهايی تلخ كرده است.
۳- نزاعهاي سياسي داخل كشور مدام پيامهای نااميدكننده، كسالتآور و مأيوسكننده را به ذهن جامعه تزريق میكند.
۴- ادبيات سياسي توليد شده در داخل مبتني بر نفي ديگري بوده و در سياست خارجي نيز نوعي تداوم حالت جنگي و هراس را متبادر ساخته است. دو مقايسه نيز به حالت حرمان ذهني افزوده است:
۱) مقايسه نابرابري در داخل
۲) مقايسه عقب ماندن از جهان و به خصوص مقايسه پيشرفت همسايگان عقب مانده سالهاي قبل با كشورمان.
✍ علی ربیعی
@iisociology
🔻 جامعه پرملال در جستوجوی شادی| بخش دوم و پایانی.
۵- تداوم زندگي چندگانه و اجبار به زيست دو و يا حتي «چندرومآبانه » به لحاظ سياستهاي فرهنگي و اداري اعمال شده.
۶- فقر مداوم و سختي زندگي در سالهاي اخير به خصوص با فشارهاي تحريم به نحوي كه تعادل رواني براي دستيابي به يك زندگي همراه با آرامش را در معرض تهديد قرار داده است (بيشتر مصاحبهشوندگان بر اين امر تاكيد داشتند).
۷- يكي ديگر از اين عوامل، تشديد منفيخواني در جامعه است. اين امر، ناشي از آن است كه سالهاست جامعه صداهاي پرخاشگرانه، قطبيسازي و تنازعات بيهوده و فشارهاي اجتماعي را در فضاي رسانهاي، سياسي و اجتماعي در گوش خود دارد.
🔹 لذا كماطميناني، بيقراري، فقدان شادي سيستماتيك و نااميدي از آينده، به اين شرايط ملالآور دامن زده است.
🔹 بدون تردید، بخشی از علل روانی ناآرامیهای خیابانهای پاییزی را میتوان با این نظریه تبیین کرد. ایجاد جامعهای با ثبات، تحولخواه و توسعهجو نیازمند مردمانی تلاشگر، امیدوار و معتقد به امکان تغییر برای داشتن شرایط بهتر است. ما نیازمند سیاستگذاریهای معطوف به شادی هستیم. سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و رسانهای و حتی پیامهای عرصه سیاسی نیز باید از این امر پیروی کنند و گام اول، پایان دادن به علل پدیدآورنده چنین شرایطی است.
بخش اول
✍ علی ربیعی
@iisociology
مالسازی بانکها به جای تسهیل مسکنسازی.
پروندهای درباره مسکن: از سرمایهداری مستغلاتی و سوداگری بانکها تا جامعهشناسی و فقه محافظهکار.
@iisociology
تاثیر اقتصاد سیاسی بر فرهنگ اجتماعی/ نسبت حوزه با حاکمیت.
علامه جوادی آملی؛ ۸ خرداد ۱۴۰۱:
«کرامت» واژهای عربی است که معادل فارسی ندارد، ما در فارسی از کریم هم به بزرگوار یاد میکنیم و از کبیر و عظیم نیز به بزرگوار یاد میکنیم، در حالی که کریم غیر از بزرگ است! کرامت وصف فرشته هاست؛ ﴿بِأَيۡدِي سَفَرَة * كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾؛
خداوند نیز در اولین سوره ای که خود را معرفی می کند، میفرماید: ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ﴾؛ می فرماید من خدای اکرم هستم و جوامع بشری را دعوت میکند که در کلاس درس کرامت شرکت کنند و در آیات پایانی همین سوره علق نیز، با لحنی که متمم کرامت است میفرماید:﴿أَلَمۡ يَعلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَىٰ﴾؛ گناه نکنید مگر نمیدانید که «اکرم» میبیند!
در این سوره سخن از بگیر و ببند نیست، بلکه سخن از فرشتهشدن است، یعنی اساس بر کرامت است و این کرامت وصف فرشتههاست؛ دین میخواهد که انسان، کریم باشد.
اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام هم میخواهند که انسان، کریم باشد و حوزههای علمیه که فرزندان این خاندان هستند، باید کریم باشند و کریمانه زندگی کنند.
هر چند فشار اقتصادی برای جامعه روحانیت نیز هست ولی برخی این فشار اقتصادی را با بدگویی گفتن به نظام، تحمل میکنند و برخی مانند حوزههای علمیه این فشار اقتصادی را کریمانه تحمل میکنند.
حوزههای علمیه باید مستقل باشند، اگر حوزه استقلال اقتصادی داشته باشد، مدیریت خوبی داشته باشد، همه به آن احترام میگذارند، حوزه باید مدافع و مبلغ نظام باشد، اما نظامی نباشد، تابع دولتها نباشد، استقلال حوزه از دولت ها، مانند استقلال استاد از شاگرد، استقلال معلم از متعلم و استقلال نویسنده از خواننده است.
حوزه همواره باید به عنوان راهنما در کنار نظام باشد، حوزههای علمیه، حمایت از نظام دارد و او را یاری می کند، نصیحت و ارشاد میکند، موید دولت هست، استاد و راهنمای نظام هست، اما نباید تابع دولتها باشد، روحانیت نباید با دولتها، عقدی معامله کند، بلکه باید ایقاعی معامله کند، در این صورت اگر اختلاسی و نجومی در برخی دولتها پیش آمد، حوزه بد نام نخواهد شد.
حوزههای علمیه که یک قرن را پشت سر گذاشته، به سه بخش تقسیم شده، یک دوران ضعف و اختناق بود که از سال 1300 که دوران رضاخانی و بزن و بکوب بود شروع شد و تا چند سالی پس از فرار رضاخان هم این دوران بود، که این دوران، حوزه های علمیه در ضعف قرار گرفته بودند، از سال 1325 که آیت الله العظمی بروجردی وارد حوزه پربرکت شدند، شروع شکوفایی حوزه است.
عظمت شخصیت آیت الله بروجردی و همچنین ظهور شخصیتهایی مانند علامه طباطبایی در آن دوران، باعث فروغ و بالندگی حوزهها شد، و مرحله سوم که مرحله برجسته ای بود، از سال 1340 و با حضور امام و اطلاعیهها و تبعیدها شروع شد و تا سال 1357 نیز که انقلاب به پیروزی رسید، ادامه داشت، این دوره، حوزه قدرت خودش را نشان داد که با کمک مردم توانست نظام سابق را براندازد!
قدرت حوزههای علمیه در دوران انقلاب خودش را نشان داد، در تدوین قانون اساسی، در جنگ نابرابر 8 ساله همه و همه این قدرت حوزه ها نشان داده شد چرا که مردم به پیروی از مراجع و علما و با شعار یا حسین یا حسین، در جبهههای دفاع مقدس حضور پیدا می کردند و پیروز شدند.
حوزه این قدرت را دارد که به خوبی جامعه را اداره کند، اما باید دانست که هر وقت دین رشد پیدا کرده، دینفروشی و نفاق و مقدسنمایی نیز زیاد شده، لذاست که شعرا و ادبا نیز هر وقت حاکمانی به نام اسلام حکومت میکردند، در طعن نفاق و زهدنمایی شعر بیشتری میسرودند چرا که نفاق و زهدنمایی و مقدسنمایی زیاد میشد.
هر وقت حکومتی اسلامی شد، نجومی و اختلاسی هم خودش را به شکل مسلمان نشان میدهد، حوزه باید اینها را بشناسد و نگذارد که چنین افرادی خودشان را حوزوی نشان دهند!
حوزهها اگر حسابشده کار کنند، استقلال خودشان را حفظ کنند و تنها با خدا و ائمه اطهار علیهم السلام معامله کنند، مردم هم احترام میگذارند، حتی اگر به مسئله ای معتقد نباشند، اما میدانند که قانون کشورها محترم است و رعایت میکنند، اما با فشار نمیشود.
اگر به همین دختران جامعه، کلام اهل بیت گفته شود که «فَإِنَّ اَلشَّعْرَ أَحَدُ اَلْجَمَالَيْنِ» موی سر همچون صورت، از زیبایی های یک خانم است ولی « زَکاةُ الجـَمالِ العِفـافُ»، زکات جمال، عفاف و عفت است، او هم قبول میکند، اما وقتی ببیند که با اختلاس و نجومی، میخواهند فقر را بر او تحمیل کنند، آن وقت دیگر این حرفها را هم نمیپذیرد.
جامعه را به وحدت دعوت کنید و بدانید که دین را خدا حافظ است و دین با نصرت الهی همراه است.
@iisociology
جامعه عدالتخواه توحیدی.pdf
332.3K
جامعه عدالتخواه توحیدی از منظر امام خمینی (ره)
کیوان سلیمانی
@iisociology
استادقنبریان--۱۲خرداد۱۴۰۱.pdf
363.1K
آسمان و زمین عدالت نزد امام خمینی (ره)
مصاحبه با استاد محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۱۲
@iisociology
اشکال از ماست.mp3
3.11M
اشکال از ماست نه مردم.
مردم به جای برنامه دادن، عمل میخواهند. هیچ دیگه شماها عذر ندارید. ما هیچ کدام دیگر عذری نداریم. مردم دیْن خودشان را به جمهوری اسلامی تاکنون ادا کردند، به تکلیف خودشون مردم عمل کردند. اشکال در ماهاست، باید ماها جواب مردم را بدهیم.
در مقام عمل باید یک عمل مثبت نشان داده بشود. این مردم زحمت کشیدند. زنشان را، بچههایشان را، جوانهایشان را فدا کردند و معذلک به شماها رای دادند.
اینها کار خودشان را کردهاند. از اول انقلاب تا حالا آن که کار خودش را صد درصد صحیح انجام داد ملت بود. نوبت، نوبت شماست که باید این دیْن را به این مردمی که شما را نشاندند سر این مسند ادا کنید.
اگر در ذهنتون بیارید که من وزیرم و باید مردم از من اطاعت بکنند، بدانید اصلاح نشدید. مهم این است که در مقام عمل هم وزارتخانهها را درست تصفیه کنید؛ ببینید افرادی که واقعا میخواهند نگذارند کارها درست انجام بگیرد، میخواهند مردم را ناراضی کنند، اینها را باید تصفیه بکنید.
امام خمینی (ره)
@iisociology
برادری و برابری.
نزدیکی روحی باید به نزدیکی معیشتی منجر شود وگرنه چیزی جز ظاهرسازی و دروغ نخواهد بود.
استاد محمدرضا حکیمی
@iisociology
آزار آزاد.
آزادی مطلق سرمایهداری چیزی نیست جز سلاحی آماده در دست توانگران، برای گشودن راه و برداشتن موانع، در مسیر عظمت و ثروت بر جمجمههای دیگران.
شهید صدر، اقتصادنا، ص ۲۵۹
@iisociology
JPT_Volume 22_Issue 86_Pages 35-64.pdf
895.8K
تبیین مفهومی نظریه عدالت اجتماعی در اندیشه شهید صدر
عادل پیغامی
حسین سرآبادانی تفرشی
@iisociology
جنگ دائمی با سرمایهدارها طبق منطق قرآن.
«کسی که یک مقداری آشنا باشد به منطق قرآن، میبیند که این قرآن است که وادار کرد پیغمبر اسلام را به این که با این سرمایهدارها دائماً در جنگ باشد. با این کسانی که در حجاز و در طائف و در مکه و اینها، سرمایهدار بودند و صاحب قدرت و اشخاص قلدری بودند که قدرتمند بودند. قرآن بود که پیغمبر اکرم را وادار کرد به این که با این مردمی که با ملیت مردم، با منافع تودههای مردم، مخالف هستند و استثمار میکنند اینها را، با اینها باید جنگ بکنید و تعدیلی حاصل بشود.»
امام خمینی، ۸ آبان ۱۳۵۷
@iisociology