🔴 ده نکته درباره اثرسنجی| بخش دوم و پایانی.
6. آمار کیلویی چند؟!
اثرسنجی یک عملیات یا محصول فرهنگی منوط به مقایسهی کمی و کیفی حالت قبل و بعد است. وضعیت آمارهای ما آنقدر درام است که مقایسهای امکان نخواهد داشت. وقتی از صحنه اطلاعی درست در دست نیست و یا متمرکز نشده و یا اطلاعاتی قدیمی موجود است، حتی اگر در حالت بعد از اقدام هم آماری در دست باشد، مقایسه و بهتبع آن سنجش تأثیر امری غیرممکن است.
به همین سبب است که چندی است فعالان عرصهی فرهنگ بهضرورت وجود رصدخانهی فرهنگی رسیدهاند. این مسئله را هم آنقدر سخت میکنیم و بدون مرحلهبندی، از ابتدا به دنبال یکچیز بسیار جامع هستیم که هیچوقت سراغش نمیرویم و از اجرایی شدن آن میترسیم و یا ذینفعان متعدد مانع آن خواهند شد.
7. بَلَد نیستم! سخته!
گاهی اثرسنجی مربوط به یک کار مهندسی و فیزیکی و مادی است که ابزار و شاخص آن تا حدودی روشن است. اثرسنجی این پدیده به استفاده از یک ابزار به شیوهای مشخص است.
سنجش کار فرهنگی و امور نرمافزاری انسانی، بعضاً ابزارهایی میخواهد که در دسترس نیست؛ شاخصههایی دارد که اندازهگیری آن سخت است؛ یا در آنچه که شاخص و ابزار آن موجود است با ضعف مهارتی در بهکارگیری آن سنجه مواجهیم. این سختی و کارنابلدی، وزن مهمی از موانع پیش روی اثرسنجی عملیاتهای فرهنگی به شمار میرود.
8. انتصاب بهجا و شایستهی مسئول مربوطه!
کار فرهنگی امری دیربازده است و در بلندمدت آثار خودش را نمایان میسازد. این گزاره یعنی مثلاً باید برای اثرسنجی یک عملیات فرهنگی فاصلهی دو نقطهی با اختلاف زمانی چندساله را با هم مقایسه کرد؛ و وقتی یک مدیر و مسئول در یک نهاد عمر مدیریتی کوتاهتری از آن بازهی زمانی داشته باشد، اساساً مجالی برای ورود به این وادی نمییابد و در زمان کوتاهی باید خودی نشان بدهد که فهم این خودی نشان دادن، با خطکشها و معیارهای دیگری صورت خواهد گرفت.
9. شرایط حساس کنونی
با توجه به برخی نکات اشاره شده، معمولاً کار به اثرسنجی نمیرسد. در این شرایط، معمولاً یکی از ابزارهای منتقدین، برای نقد بهجا یا نابهجای مسئول مربوطه، تأکید بر ضرورت اثرسنجی اقدامات انجامگرفته برای فهم صواب یا ناصواب بودن آنهاست.
در این حالت، فرد مسئول، چهبسا بهصورت ناخودآگاه، با بیان هزار و یک نکتهی باریکتر ز مو که بهزعم خودش به مخیلهی منتقد دور از گود، در شرایط حساس کنونی نهاد مربوطه نرسیده است، سعی در دفاع از درستی اقدام خود میکند. منتقد یا این مشعشعات را میپذیرد یا عدم پذیرش این دفاعیه حمل بر انتقاد غیر سازنده خواهد شد! و اینگونه مقولهی اثرسنجی به محاق میرود!
10. چه ابتکار جالبی!
مشهور است که «فی کل جدید لذة». ابتکار و خلاقیت و الگوگیری از نمونههای موفق اجراشده در محیطهای دیگر سبب میشود تا یک کار نو، خود را جلوه دهد و دستاندرکاران از خلق این کار نو لذت ببرند و ایشان و دیگران، سعی در تبلیغ و تعریف از این کار نمایند. این امر غفلت از موارد دیگر را در پی دارد. طمطراق یک کار جدید، مانع بزرگی برای سنجش اثر واقعی آن کار را خواهد بود.
منبع: حکمرانی فرهنگی
@iisociology
توصیف، تبیین و تجویز ده جامعهشناس درباره وقایع ۱۴۰۱
عماد افروغ، عباس عبدی، محمد فاضلی، نعمتالله فاضلی، سید محمود نجاتی حسینی، حامد حاجیحیدری، مهدی جمشیدی، مهدی رفیعی بهابادی، محمدرضا اخضریان کاشانی و مجید بهستانی.
@iisociology
تورم نقطه به نقطه در اردیبهشت ۵۴.۶ درصد اعلام شد. تورم خوراکیها در همین زمان از ۷۶ درصد عبور کرده است..
@iisociology
🔻 جامعه پرملال در جستوجوی شادی| بخش اول
🔹 ملال همواره به نوعي با انسان همراه بوده است. كییركگور با يك استعارهسازی ميگويد: «خدايان ملول بودند، انسان را آفريدند. آدم از تنهايي ملول بود، بنابراين حوا را خلق كردند. از آن زمان ملال وارد جهان شد و درست به همان نسبتی كه جمعيت رشد میكرد، ملال بيشتر ميشد.» (لارس اسوندنس، فلسفه ملال، مترجم افشين خاكباز، فرهنگ نشر نو). به اعتقاد اسوندنس اين پديده كه در دوران پيشامدرن به اشراف و طبقات خاص محدود بود، از دوران رمانتيسم به تدريج به يكي از ويژگیهای انسان مدرن تبديل شد.
🔹 شواهد تاريخ اجتماعي نشان میدهد جوامع شرقي، ديرهنگامتر از جوامعي كه انقلاب صنعتي و آثار آن را تجربه كردهاند، ملال را تجربه كرده و جامعهاي شادتر بودهاند. تجربه زندگي ايراني نيز نشان ميدهد كه همه ما كودكي شادتري را تجربه ميكرديم و حتي ميانسالان گذشته ما بيش از امروز شاد بودند و اتفاقا يكي از خصوصيات قابل تامل جامعه اين سالهاي ايران نيز اين است كه بدون گذار از روند توسعه اجتماعي، اقتصادي عميق و بدون دست يافتن به دستاوردهاي مثبت مانند رفاه و آزادي، آثار منفي نه تنها مدرنيته بلكه پسامدرن را با خود تجربه ميكند. از تغييرات ارزشي پسامدرني گرفته تا ملالت زندگي ماشيني و صنعتي.
🔹 اين يادداشت قصد يك تبيين فلسفي از ملال به عنوان «معناي هستي نوين» را ندارد، بلكه ميخواهد به تبيين آسيبشناسانه و نگرانكننده از مساله ملال در ايران امروز بپردازد.
🔹 از طرفی، تم امسال گزارش توسعه انساني سال ۲۰۲۲-۲۱ كه اخيرا منتشر شده، چنين ميگويد: عصر نااطميناني، زندگيهاي بيقرار. اين گزارش به ابعاد نااطمينانی در عصر امروز و پيچيدگيهاي آن در قالب نااطمينانی چند بعدي ميپردازد. و به ابعاد مشكلات سلامت رواني ايجاد شده براي بشر اعم از تشديد نگرانيها، استرسها، افسردگيها و اختلالات رواني پرداخته شده است و تكنولوژی به عنوان يك شمشير دو لبه در توسعه مورد تحليل قرار گرفته است.
🔹 به اعتقاد من، جامعه ايران بنا بر علل و شرايط خاص خود، در سالهاي گذشته ناامني رواني تعمیم يافته، زندگي با شادي و نشاط كمتري را تجربه كرده است. جامعه ايران، پس از رخت بركشيدن هژموني جنگ تحميلي و فشارهاي اقتصادي و رواني و نگراني بهجا مانده از آن، مدام در حال تجربه فراز و نشيبهايي از اميد، نشاط، نااميدي و غم اجتماعي است؛ بهطوريكه در سالهاي اخير، شرايطي پيش آمده كه ملال و جستوجوي اميد و شادي، بخشي از شيوه زندگي شده است.
🔹 مدتهاست در اين زمينه و با هدف فهم اين روند، با افراد مختلف اعم از زن و مرد، نوجوان و بازنشسته و.... به گفتوگو نشستهام به طور تيتروار ميتوانم برشمارم: _در اين خصوص هيچ ادعاي علمی عميقی نداشته و معتقدم هر كدام از اين موارد نيازمند بررسيهاي علمي جامعهشناختی و روانشناختی است._
۱- نداشتن سياستگذاریهای معطوف به نشاط و شادی در جامعه، بهطوري كه در هيچ يك از سياستگذاریهای بالادستی برنامهريزیهای اجرايی آثاری از اين نوع سياستها ديده نمیشود (اين امر به اندازهاي مهم است كه مفهوم «توسعه به مثابه شادی» در ادبيات توسعه مطرح هست).
۲- در سالهاي متمادي، صدا و سيما، كمتر به توليد برنامههای شاد و نشاطآور پرداخته است. مجموع توليدات فيلمهای سينمای ايران نيز حاكی از آن است كه كمتر به مضامين شاديآور توجه شده و حتي سينمای روشنفكری ايران نيز در يك رابطه متقابل تاثير و تاثر، از جامعه بيشتر براساس مضامين سياسي و اجتماعي، اقدام به توليد فيلمهايی تلخ كرده است.
۳- نزاعهاي سياسي داخل كشور مدام پيامهای نااميدكننده، كسالتآور و مأيوسكننده را به ذهن جامعه تزريق میكند.
۴- ادبيات سياسي توليد شده در داخل مبتني بر نفي ديگري بوده و در سياست خارجي نيز نوعي تداوم حالت جنگي و هراس را متبادر ساخته است. دو مقايسه نيز به حالت حرمان ذهني افزوده است:
۱) مقايسه نابرابري در داخل
۲) مقايسه عقب ماندن از جهان و به خصوص مقايسه پيشرفت همسايگان عقب مانده سالهاي قبل با كشورمان.
✍ علی ربیعی
@iisociology
🔻 جامعه پرملال در جستوجوی شادی| بخش دوم و پایانی.
۵- تداوم زندگي چندگانه و اجبار به زيست دو و يا حتي «چندرومآبانه » به لحاظ سياستهاي فرهنگي و اداري اعمال شده.
۶- فقر مداوم و سختي زندگي در سالهاي اخير به خصوص با فشارهاي تحريم به نحوي كه تعادل رواني براي دستيابي به يك زندگي همراه با آرامش را در معرض تهديد قرار داده است (بيشتر مصاحبهشوندگان بر اين امر تاكيد داشتند).
۷- يكي ديگر از اين عوامل، تشديد منفيخواني در جامعه است. اين امر، ناشي از آن است كه سالهاست جامعه صداهاي پرخاشگرانه، قطبيسازي و تنازعات بيهوده و فشارهاي اجتماعي را در فضاي رسانهاي، سياسي و اجتماعي در گوش خود دارد.
🔹 لذا كماطميناني، بيقراري، فقدان شادي سيستماتيك و نااميدي از آينده، به اين شرايط ملالآور دامن زده است.
🔹 بدون تردید، بخشی از علل روانی ناآرامیهای خیابانهای پاییزی را میتوان با این نظریه تبیین کرد. ایجاد جامعهای با ثبات، تحولخواه و توسعهجو نیازمند مردمانی تلاشگر، امیدوار و معتقد به امکان تغییر برای داشتن شرایط بهتر است. ما نیازمند سیاستگذاریهای معطوف به شادی هستیم. سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و رسانهای و حتی پیامهای عرصه سیاسی نیز باید از این امر پیروی کنند و گام اول، پایان دادن به علل پدیدآورنده چنین شرایطی است.
بخش اول
✍ علی ربیعی
@iisociology
مالسازی بانکها به جای تسهیل مسکنسازی.
پروندهای درباره مسکن: از سرمایهداری مستغلاتی و سوداگری بانکها تا جامعهشناسی و فقه محافظهکار.
@iisociology
تاثیر اقتصاد سیاسی بر فرهنگ اجتماعی/ نسبت حوزه با حاکمیت.
علامه جوادی آملی؛ ۸ خرداد ۱۴۰۱:
«کرامت» واژهای عربی است که معادل فارسی ندارد، ما در فارسی از کریم هم به بزرگوار یاد میکنیم و از کبیر و عظیم نیز به بزرگوار یاد میکنیم، در حالی که کریم غیر از بزرگ است! کرامت وصف فرشته هاست؛ ﴿بِأَيۡدِي سَفَرَة * كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾؛
خداوند نیز در اولین سوره ای که خود را معرفی می کند، میفرماید: ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ﴾؛ می فرماید من خدای اکرم هستم و جوامع بشری را دعوت میکند که در کلاس درس کرامت شرکت کنند و در آیات پایانی همین سوره علق نیز، با لحنی که متمم کرامت است میفرماید:﴿أَلَمۡ يَعلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ يَرَىٰ﴾؛ گناه نکنید مگر نمیدانید که «اکرم» میبیند!
در این سوره سخن از بگیر و ببند نیست، بلکه سخن از فرشتهشدن است، یعنی اساس بر کرامت است و این کرامت وصف فرشتههاست؛ دین میخواهد که انسان، کریم باشد.
اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام هم میخواهند که انسان، کریم باشد و حوزههای علمیه که فرزندان این خاندان هستند، باید کریم باشند و کریمانه زندگی کنند.
هر چند فشار اقتصادی برای جامعه روحانیت نیز هست ولی برخی این فشار اقتصادی را با بدگویی گفتن به نظام، تحمل میکنند و برخی مانند حوزههای علمیه این فشار اقتصادی را کریمانه تحمل میکنند.
حوزههای علمیه باید مستقل باشند، اگر حوزه استقلال اقتصادی داشته باشد، مدیریت خوبی داشته باشد، همه به آن احترام میگذارند، حوزه باید مدافع و مبلغ نظام باشد، اما نظامی نباشد، تابع دولتها نباشد، استقلال حوزه از دولت ها، مانند استقلال استاد از شاگرد، استقلال معلم از متعلم و استقلال نویسنده از خواننده است.
حوزه همواره باید به عنوان راهنما در کنار نظام باشد، حوزههای علمیه، حمایت از نظام دارد و او را یاری می کند، نصیحت و ارشاد میکند، موید دولت هست، استاد و راهنمای نظام هست، اما نباید تابع دولتها باشد، روحانیت نباید با دولتها، عقدی معامله کند، بلکه باید ایقاعی معامله کند، در این صورت اگر اختلاسی و نجومی در برخی دولتها پیش آمد، حوزه بد نام نخواهد شد.
حوزههای علمیه که یک قرن را پشت سر گذاشته، به سه بخش تقسیم شده، یک دوران ضعف و اختناق بود که از سال 1300 که دوران رضاخانی و بزن و بکوب بود شروع شد و تا چند سالی پس از فرار رضاخان هم این دوران بود، که این دوران، حوزه های علمیه در ضعف قرار گرفته بودند، از سال 1325 که آیت الله العظمی بروجردی وارد حوزه پربرکت شدند، شروع شکوفایی حوزه است.
عظمت شخصیت آیت الله بروجردی و همچنین ظهور شخصیتهایی مانند علامه طباطبایی در آن دوران، باعث فروغ و بالندگی حوزهها شد، و مرحله سوم که مرحله برجسته ای بود، از سال 1340 و با حضور امام و اطلاعیهها و تبعیدها شروع شد و تا سال 1357 نیز که انقلاب به پیروزی رسید، ادامه داشت، این دوره، حوزه قدرت خودش را نشان داد که با کمک مردم توانست نظام سابق را براندازد!
قدرت حوزههای علمیه در دوران انقلاب خودش را نشان داد، در تدوین قانون اساسی، در جنگ نابرابر 8 ساله همه و همه این قدرت حوزه ها نشان داده شد چرا که مردم به پیروی از مراجع و علما و با شعار یا حسین یا حسین، در جبهههای دفاع مقدس حضور پیدا می کردند و پیروز شدند.
حوزه این قدرت را دارد که به خوبی جامعه را اداره کند، اما باید دانست که هر وقت دین رشد پیدا کرده، دینفروشی و نفاق و مقدسنمایی نیز زیاد شده، لذاست که شعرا و ادبا نیز هر وقت حاکمانی به نام اسلام حکومت میکردند، در طعن نفاق و زهدنمایی شعر بیشتری میسرودند چرا که نفاق و زهدنمایی و مقدسنمایی زیاد میشد.
هر وقت حکومتی اسلامی شد، نجومی و اختلاسی هم خودش را به شکل مسلمان نشان میدهد، حوزه باید اینها را بشناسد و نگذارد که چنین افرادی خودشان را حوزوی نشان دهند!
حوزهها اگر حسابشده کار کنند، استقلال خودشان را حفظ کنند و تنها با خدا و ائمه اطهار علیهم السلام معامله کنند، مردم هم احترام میگذارند، حتی اگر به مسئله ای معتقد نباشند، اما میدانند که قانون کشورها محترم است و رعایت میکنند، اما با فشار نمیشود.
اگر به همین دختران جامعه، کلام اهل بیت گفته شود که «فَإِنَّ اَلشَّعْرَ أَحَدُ اَلْجَمَالَيْنِ» موی سر همچون صورت، از زیبایی های یک خانم است ولی « زَکاةُ الجـَمالِ العِفـافُ»، زکات جمال، عفاف و عفت است، او هم قبول میکند، اما وقتی ببیند که با اختلاس و نجومی، میخواهند فقر را بر او تحمیل کنند، آن وقت دیگر این حرفها را هم نمیپذیرد.
جامعه را به وحدت دعوت کنید و بدانید که دین را خدا حافظ است و دین با نصرت الهی همراه است.
@iisociology
جامعه عدالتخواه توحیدی.pdf
332.3K
جامعه عدالتخواه توحیدی از منظر امام خمینی (ره)
کیوان سلیمانی
@iisociology
استادقنبریان--۱۲خرداد۱۴۰۱.pdf
363.1K
آسمان و زمین عدالت نزد امام خمینی (ره)
مصاحبه با استاد محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۱۲
@iisociology
اشکال از ماست.mp3
3.11M
اشکال از ماست نه مردم.
مردم به جای برنامه دادن، عمل میخواهند. هیچ دیگه شماها عذر ندارید. ما هیچ کدام دیگر عذری نداریم. مردم دیْن خودشان را به جمهوری اسلامی تاکنون ادا کردند، به تکلیف خودشون مردم عمل کردند. اشکال در ماهاست، باید ماها جواب مردم را بدهیم.
در مقام عمل باید یک عمل مثبت نشان داده بشود. این مردم زحمت کشیدند. زنشان را، بچههایشان را، جوانهایشان را فدا کردند و معذلک به شماها رای دادند.
اینها کار خودشان را کردهاند. از اول انقلاب تا حالا آن که کار خودش را صد درصد صحیح انجام داد ملت بود. نوبت، نوبت شماست که باید این دیْن را به این مردمی که شما را نشاندند سر این مسند ادا کنید.
اگر در ذهنتون بیارید که من وزیرم و باید مردم از من اطاعت بکنند، بدانید اصلاح نشدید. مهم این است که در مقام عمل هم وزارتخانهها را درست تصفیه کنید؛ ببینید افرادی که واقعا میخواهند نگذارند کارها درست انجام بگیرد، میخواهند مردم را ناراضی کنند، اینها را باید تصفیه بکنید.
امام خمینی (ره)
@iisociology
برادری و برابری.
نزدیکی روحی باید به نزدیکی معیشتی منجر شود وگرنه چیزی جز ظاهرسازی و دروغ نخواهد بود.
استاد محمدرضا حکیمی
@iisociology
آزار آزاد.
آزادی مطلق سرمایهداری چیزی نیست جز سلاحی آماده در دست توانگران، برای گشودن راه و برداشتن موانع، در مسیر عظمت و ثروت بر جمجمههای دیگران.
شهید صدر، اقتصادنا، ص ۲۵۹
@iisociology
JPT_Volume 22_Issue 86_Pages 35-64.pdf
895.8K
تبیین مفهومی نظریه عدالت اجتماعی در اندیشه شهید صدر
عادل پیغامی
حسین سرآبادانی تفرشی
@iisociology
جنگ دائمی با سرمایهدارها طبق منطق قرآن.
«کسی که یک مقداری آشنا باشد به منطق قرآن، میبیند که این قرآن است که وادار کرد پیغمبر اسلام را به این که با این سرمایهدارها دائماً در جنگ باشد. با این کسانی که در حجاز و در طائف و در مکه و اینها، سرمایهدار بودند و صاحب قدرت و اشخاص قلدری بودند که قدرتمند بودند. قرآن بود که پیغمبر اکرم را وادار کرد به این که با این مردمی که با ملیت مردم، با منافع تودههای مردم، مخالف هستند و استثمار میکنند اینها را، با اینها باید جنگ بکنید و تعدیلی حاصل بشود.»
امام خمینی، ۸ آبان ۱۳۵۷
@iisociology
خطر استبداد و سلب آزادی.
ما باید الآن که در بوته امتحان گذاشته شدیم و اختیار به ما دادند و ما را آزاد کردند، خدای تبارک و تعالی ما را از قید و بندهای استعمار و استبداد آزاد کرد، حالا که آزاد هستیم، چه میکنیم؟ چه باید بکنیم؟ نباشد که یکوقت ما هم در صف محمدرضاخان واقع بشویم! او آزادی را از یک امت سلب کرد، و ما آزادی را از یک قشر کوچک سلب بکنیم. او در وسط واقع بشود و ما در یمین و یسار او و همه از جند او!
امام خمینی، ۴ خرداد ۱۳۵۸
@iisociology
زر و زور و تزویر علیه اسلام پابرهنگان.
فرزندان عزیز جهادیام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایههای اسلام ناب محمدی- صلی الله علیه و آله و سلم- است. اسلامی که غرب، و در راس آن آمریکای جهانخوار، و شرق و در راس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایهداران و پولپرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بیبهره بودهاند؛ و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیلهگر و قدرتمداران بازیگر و مقدسنمایان بیهنرند.
امام خمینی(ره)؛ ۱۴ آذر ۱۳۶۷
@iisociology
MAM_Volume 7_Issue 13_Pages 143-174.pdf
711.6K
مبانی معرفتی و زمینههای اجتماعی نظریه عدالت محمدرضا حکیمی
حمید پارسانیا
یحیی بوذرینژاد
کیوان سلیمانی
@iisociology
4_5893500092882618839.pdf
624.8K
عدل شبکهای| توصیف و تبیینی از عدالت با اقتباس از مبانی معرفتیِ اسلام (پیشنهادی برای «نظریه پایه در حیطههای مختلف عدالت»)
عبدالحمید واسطی
@iisociology
نئولیبرالیسم چیست؟
نولیبرالیسم آخرین شکل نظام سرمایهداری است. به همین دلیل بسیاری از آنچه مارکس، وبر، دورکیم، موس، زیمل، لوکاچ، آدورنو و خیلیهای دیگر در نقد سرمایهداری و پدیدههایی مانند استخراج ارزش اضافی، شیءوارگی، کالایی شدن، شکلگیری روح سرمایهداری، استثمار طبقات و افزایش نابرابری گفتهاند کماکان معتبر است. اما نولیبرالیسم از حدود اشکال سنتی سرمایهداری و واپسین آنها اقتصاد کینزی فراتر میرود.
نولیبرالیسم، فرآیند تبدیل همهی عناصر جهان به کالا و همهی افراد به سوژهی نولیبرال است. بر خلاف اقتصاد کینزی که سعی میکرد بر اساس اندیشهی سازش طبقاتی حوزههایی همچون آموزش و بهداشت را از به حداکثر رساندن سود ایمن نگه دارد، سرمایهداری نولیبرال به گواه گری بکر حتی روابط عاطفی را نیز مشمول سود و زیان قرار میدهد و تأکید میکند که باید ذهنیتی آفریده شود که حتی در عاطفیترین روابط به جز سود و زیان به چیزی دیگر نیندیشد.
نولیبرالیسم را نباید به سیاستهای اقتصادی نولیبرالی فروکاست. نولیبرالیسم نوعی جهانبینی است که تمامی ابعاد زندگی بشر را در بر میگیرد، همانگونه که گریبکر جامعهشناس و اقتصاددان عضو مکتب شیکاگو، اصل بنیادین نولیبرالیسم یعنی جستوجوی بیپایان سود را تا رابطهی مادر و فرزند، زن و مرد، شهروند با شهروند و سایر عرصههای خرد و کلان بسط داده است.
سیاستهای نولیبرالی را به گونههای مختلفی تعریف کردهاند و صفات متعددی را به آن نسبت دادهاند. ما در اینجا بهطور خلاصه به برخی ویژگیهای پراهمیت و عمومی سیاستهای نولیبرالی اشاره میکنیم؛ نخست سیاستهای اقتصادی که آن را از اقتصاد واپسین سرمایهداری یعنی اقتصاد کینزی جدا میکند؛ شامل:
۱- موقتیسازی قراردادهای کاری نیروی کار؛
۲- خصوصیسازی تحت عنوان کاهش تصدیگری دولت یا سپردن کار مردم به مردم؛
۳- مقرراتزدایی در عرصههای مختلف زندگی اقتصادی؛
۴- مسئولیتناپذیری دولت در خدمات اجتماعی(آموزش، بهداشت، تامین اجتماعی و … )؛
۵- ممانعت از تشکلیابی جامعه؛
اما نولیبرالیسم فراتر از همهی سیاستهای اقتصادی پیشگفته، فرآیند تبدیل همهی پدیدهها و نقشهای اجتماعی (دولت، خانواده، دین، دانشگاه، پدر، همسر، دوست، فرد و … ) همزمان به «فرد» و «بنگاه» است.
با همهی تنوعی که در تبعات ترکیب «سیاستهای نولیبرالی» و «شرایط زمینهای» در کشورهای مختلف وجود داشته است، ما به بیان پنج ویژگی کلی مشترک از میان تبعات عدیده این سیاستها بسنده میکنیم:
– افزایش نابرابری طبقاتی؛
– مالکیتزدایی از شهروندان در حوزهی اقتصاد؛
– شهروندزدایی در حوزهی سیاست؛
– تخریب محیط زیست؛
– شکلدهی به سوژهی نولیبرال؛
✍ یوسف اباذری و آرمان ذاکری
@iisociology
عدالت و حجاب!
اخلاق اجتماعی چگونه فاسد میشود؟
اگر عدالت اجتماعی در جامعه نباشد، خواه از این جهت که رسوم و مقررات و سنن آن اجتماع منشأ بیعدالتیها شده باشد و جامعه را منقسم کند به طبقه مرفه و مترف و طبقه محروم و بدبخت، و یا از این جهت که عدالت و دادگستری ضعیف باشد و برخی بر جان و مال و آبروی برخی دیگر ستم کنند، اخلاق اجتماعی مردم فاسد میگردد.
شهید مطهری؛ حکمتها و اندرزها، ج 2 / ص 193؛ منبع
@iisociology
🔴 درباره نوچهپروری.
🔻 یکی از موارد تحریف، معنا کردن کار تشکیلاتی به نوچهپروری است. برخی سمّ نوچهپروری را به مدیریتها تزریق میکنند، به ویژه جوانان انقلابی را آلوده میسازند و از این کار به عنوان تشکیلاتی بودن و داشتن سرمایه انسانی یاد می کنند.
🔻 تشکیلاتی بودن با همکاری، انسجام، با ارتباط، برنامه ریزی و هدفمندی، با شناخت نیروها و تقسیم کار و مشارکت، با تقدم ضوابط بر روابط با نظارت و ارزیابی متقابل نیروها معنا پیدا می کند. این مولفه ها اگر همه با هم باشد، استحاله فرد در تشکیلات را شاهد نیستیم. در غیر اینصورت، تشکیلات و سازمان هم طاغوتی خواهد بود، حتی اگر نام اسلام و مردم را در پیشانی داشته باشد. تشکیلاتی کار کردن، خوب است، هر چند می تواند دچار آفت باشد.
🔻 اما نوچهپروری از آغاز، خودش یک آفت است. روابطی بر اساس منفعت متقابل شکل می گیرد هر چند ممکن است توهم خدمت و مبارزه و ...در بین باشد. روابط افراد در نسبت با یک فرد تنظیم می شود. یکی، شمع جمع می شود و بقیه، جایگاه و هویت خود را در نسبت با او - و نه در نسبت با اهداف و ضوابط - تعریف می کنند.
🔻 در نوچهپروری، یک فریب بزرگ وجود دارد. افراد توسط فردی که محور است، رشد پیدا نمی کنند؛ بلکه به خدمت گرفته می شوند، در ازای فرصت خدمت، متنعم می شوند؛ و همزمان مدیون می گردند. جزء تیم می شوند -تیم مدیریتی، تیم رسانه ای - در عوض، فردیت و قدرت تشخیص را واگذار می کنند. تا آنجا که چشم باز می کنند و می بینند صحبت از ضابطه حرکت و تشخیص فردی، به ناسپاسی و قدر نشناسی و تک روی معنا می شود.
🔻 نوچه پروری، یک آفت است. به چاپلوسی و بی شخصیتی دامن می زند. افرادی تحویل می دهد بی هویت و بی ضابطه که می توانند تناقض ها را با وقاحت جمع کنند. نوچه پروری یک شیوه طاغوتی برای پیشرفت و گسترش نفوذ است.
🔻 خطر مهم نوچهپروری بین نیروهای انقلابی این است که نیروهای انقلابی را به نام ارزش ها، به نام انقلاب از انقلاب می گیرد. نیروهای انقلابی را به افرادی فرصت طلب، توجیه گر و محافظه کار تبدیل می کند که خدمت را هم به چشم فرصتی برای جلب منفعت و تثبیت جایگاه و نردبانی برای دستیابی به جایگاه دیگر تبدیل می کند. نوچه ها هم از رشد نوچه پرور، شاد می شوند؛ او که رشد کند، نوچهها هم بزرگ میشوند.
منبع
@iisociology
🔴 درباره كوتولهپروری!
🔻 يكى از مفاهيم عمومى علم مديريت مفهوم "جانشين پرورى" است، چنانكه براى افراد فاقد تخصص مديريت نيز مفهومى آشناست. جانشنين پروري به برنامه ريزي بلند مدت و تربيت نيروي انسانى به منظور جانشينى در پست هاى مديريتى و غيرمديريتى اطلاق مى شود.
🔻 با اين مقدمه، نوشتار سعى در مفهوم سازى جديدى تحت عنوان "كوتوله پرورى" دارد، كه مى تواند نكته مقابل و نقيض مفهوم "جانشين پرورى" باشد!!
🔻 كوتوله پروری به انتصاب و ارتقاي افراد در پست هاى سازمانى اطلاق مى شود كه از لحاظ توانمندى از مدير منصوب كننده و حتى ساير كاركنان سازمان داراى پتانسيل كمترى هستند.
🔻 در واقع هدف اصلى از كوتوله پروري مقابله با رشد افراد داراى پتانسيل بالقوه است. اين امر به دليل كوته نظرى و ترس از تبديل شدن ايشان به رقيب و اشغال پست فعلى در آينده است.
🔻 كوتوله پرورى توسط مديراني توسعه مي يابد كه قد و قواره ايشان كوتاه تر از مسندي است كه بدان تكيه زده اند! مدير غير توانمند براى نشستن بر پست اجرايى، در پست هاي مديريتي پايين تر از خود به جاي جانشين پروري و بهره گيري از افراد توانمند، به انتصاب مديراني كوتوله تر اقدام مى كنند و افراد داراى توانايى بالقوه تصدى پست هاى مديريتى در سيستم را سركوب مى كند. ايشان با فشار از بالا براي كاستن قد افراد توانمند، و يا حداقل خم كردن سرشان تلاش مى كند قد خويش را بلندتر جلوه دهند!
🔻 كوتوله هاى زير دست كه به دليل مقايسه خويش با مدير كوتوله پرور دائما به حمد و ثناي وي مي پردازند، به سرعت در اين سيستم ارتقا مى يابند و جاى خود را به ساير كوتوله ها مى دهند.
🔻 سيستم كوتوله پرور به صورت سلسه مراتبي از بالا به پايين منجر به انتصاب مديران كوتوله تر و كوتوله تر مي گردد. بدين طريق مفهوم پردازى "حكومت كوتوله ها" در سازمان خالى از لطف نيست.
🔻 كوتوله پرورى آثارى به شرح زير از خود متبلور مى سازد:
-عدم تفكر و برنامه ريزي استراتژيك (بلند مدت)
-خود بزرگ بينى مديريتى
-حصار شيشه اى مديريت
-تمسخر و دست اندازي مديران توسط كاركنان و عامه مردم (به سان داستان پادشاه و دو خياطي كه لباس نامرئي براي وي دوختند!)
-غارت و چپاول بيت المال توسط دني ترين افراد جامعه و نگرش غنيمت جنگي به بيت المال
-توسعه فرهنگ سازماني سست عنصري و بي عاري
-كاهش اعتماد به ساختار مديريتي
-حاكم شدن جو نارضايتي شديد و طغيان به سان آتش زير خاكستر
-و...
🔹 راهحلهای ذيل برای برونرفت از اين بحران توسط مديران توصيه میشود:
- بهرهگيرى افراد هم سطح يا توانمند تر از خويشتن كه "مورد اعتماد" مدير باشند.
- بهرهمندی از مشاوران بيروني فاقد پست اجرايي براي ارزيابي عملكرد
- برگزاری دوره های آموزشی مديريتی براي مديران مادون
- آشنايي با اصول ابتدايي علم مديريت و به طور خاص "مديريت عملكرد"
- خودگشودگی مديريتي به منظور اخذ بازخورد از انتصاب مديران و عملكرد ايشان
🔻 مخلص كلام:
اشتباه استراتژيك كوتولهپرورها در اين انگاره است كه "استفاده از كوتوله ها منجر به بلندتر جلوه كردن قد ايشان و عدم تهديد درون سازمانى مى شود" در حالى كه در اوضاع مشوش سياسى سازمان دولتى كه منجر به سرنگونى مدير مى شود، اغلب عاملان اصلى اين سرنگونىها نخبگان سركوب شده درون سازمانى و يا نيروهاى خارجى است كه از ضعف عملكرد كوتوله ها به خوبى براى سرنگونى بهره مى جويند.
🔻 كوتوله پرورى موجب كوتوله انگاشته شدن مدير و سازمان؛ و نخبه پرورى و جانشين پرورى علاوه بر ارتقاء عملكرد، منجر به ارتقاي ذهنيت درونى و بيرونى از برند مدير و سازمان مى شود.
✍ علی قربانی
منبع
@iisociology
باید وضعیت فوقالعاده اعلام شود.
در فاصله سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ حدود ۶۲۰ میلیارد دلار به اقتصاد ایران تزریق شده اما خالص اشتغال ایجاد شده در بخش صنعت ایران منفی ۴۱۵ هزار شغل بوده است. کل رسانههای حکومتی و رسانههای مافیایی یک بار هم به این موضوع نپرداخته اند و نهادهای نظارتی پرشمار کشور هم در برابر آن سکوت می کنند.
در تاریخ چهارم اسفند ۱۴۰۱، رسانه های کشور گزارشی به نقل از مرکز آمار منتشر کردند که می گوید، یک میلیون و سیصد هزار شاغل صنعتی از بخش صنعت خارج شده اند. اگر مملکت سر و صاحب داشت باید وضعیت فوقالعاده اعلام شود. شما چه کرده اید که یک فرد می گوید اگر مسافرکشی کند بهتر از این است که در خدمت تولید کشور باشد؟
از طریق واژگونسازی مفاهیم کلیدی، می گویند برخورد با فساد می تواند ما را با خروج سرمایه روبرو می کند. کدام غیرمولدی است که سرمایه خود را در داخل کشور نگه داشته است؟ شما نمیبینید که در دو دهه گذشته بالغ از ۲۰۰ میلیارد دلار از کشور خارج شده است؟
عین این فریب کاری درباره مفهوم رقابت هم مطرح است. در ادبیات توسعه، رقابت می تواند مخرب یا توسعه گرا باشد. من تعجب می کنم از حکومتگران که به اسم رقابتسازی، کوتولهپروری میکنند.
چرا ما رقابت عادلانه در ورزش کشتی را می فهمیم به این صورت که یک فرد ۵۰ کیلویی نمی تواند با فردی ۱۰۰ کیلویی رقابت کند اما نمی فهمیم باید یک هم سطحی برای رقابت عادلانه وجود داشته باشد؟ در کجای دنیا از طریق واردات و تقدیم کردن بازارهای ملی به پیشرفتهها، توان رقابت خود را افزایش میدهند؟
دکتر فرشاد مومنی
متن کامل
@iisociology
خیال هیچکس نباید راحت باشد.
یک خواهر و برادر کمتوان ذهنی که ساکن قزوین و تنها بازماندگان خانوادهای هستند که اکثر اعضای آن دارای معلولیت بودند، از سوی نهادهای دولتی و حمایتگر مانند بهزیستی شناسایی نشده و با داشتن به ترتیب بیش از ۴۰ و ۶۰ سال سن هیچ حمایتی دریافت نکردهاند.
آنها وقتی با جنازه برادر بزرگترشان که در خانه مرده بود مواجه میشوند مرگ او را تشخیص نمیدهند و تا چند روز با این تصور که او قهر کرده یا خوابیده به جنازه آب و غذا میدادند.
پدر و مادرشان را سالها پیش از دست دادهاند. سال و علت فوتشان را نمیدانند اما میگویند یکی از برادرها در سالهای دور از دنیا رفته و برادر دیگرشان که چند روز پیش فوت شده، کارگری میکرده و مخارج خانه با او بوده است.
هضم چنین خطایی فقط با عزل مدیرکل بهزیستی ممکن است چرا که بهزیستی قرار است با رسیدگی به جامعه هدف خود خیال نهادهای فرادست را از این قشر راحت کند در حالی که هنوز خانوادههایی هستند که پس از ۴۰ سال حتی شناسایی هم نشدهاند و این یعنی این دستگاه درست کار نمیکند و خیال هیچکس نباید راحت باشد.
متن کامل
@iisociology
نابرابری و محافظهکاری، علت دینگریزی.
شاید برخی از علمای دین با دعوت و تبلیغ یا با سکوتشان، در نشاندن عبادت به جای عدالت سهیم بوده باشند؛ این در حالی است که اسلام اعلام داشته افضل العبادات کلمه حق عند سلطان جائر: برترین عبادت سخن حق گفتن در برابر سلطان ستمکار است.
نبود عدالت در جوامع، از مرحله خطرهای سیاسی و اجتماعی گذشته و به مرحله انحرافات ایدئولوژیک رسیده و موجب ناامیدی بزرگی از دین و مؤسسههای دینی و علمای دین، به ویژه آن دسته از علمای دین که در برابر بیدادگریها سکوت میکنند و برای احقاق حقوق مردم زیر ستم مبارزه نمیکنند، شده است.
امام موسی صدر
@iisociology