زنان نمکچین قلعهرشید؛ نگرانِ تصرف معدنشان.
در شمال شرق روستای قلعهرشید؛ در ۲۵ کیلومتری از شهرستان اردل و ۷۵ کیلومتری شهرکرد، مرکز استان چهارمحال و بختیاری، معدن نمکی کوچک، قرنهاست که منبع ارتزاق پیرزنان و زنان سرپرست خانوار این روستا و روستاهای شکرآباد و حسین آباد بوده است.
چند سالی است که فردی با نادیده گرفتن حق انسانی و چندصدساله مردم زجرکشیده این روستاها و با حمایت ارگانهای دولتی برای تصرف معدن نمک دندان تیز کرده است. در این سالها، زنان نمکچین، علاوه بر درد و رنج کار طاقت فرسای معدن، اضطراب و نگرانی از احتمال تصرف معدن را نیز تحمل می کنند.
زنان سالخورده، آب چشمهً شور بیرون آمده از دل کوههای سالداران بختیاری را بر روی تخته سنگ ها جاری میکنند تا بلورهای نمک بر تخته سنگها بنشیند و با لیسه و تیشه، این نمکهای زیبا و خالص را برداشت کنند. احتمالا در حین کار با خود زمزمه میکنند، که ای کاش توان آن را داشتند با همان تیشه، ریشه ظلم و زورگویی را میزدند و با خیال راحت در معدنشان کار میکردند.
فصل کار معدنچینان این معدن سفید، از میانه بهار شروع میشود و تا پاییز و شروع بارشها ادامه دارد. در نیمه دوم سال، کار معدن تعطیل میشود و درآمدی ندارند.
زنان نمکچین در کنار مردان روستا که به کار کشاورزی و دامداری مشغول هستند برای لقمهای نان بر روی صخرههای مرتفع و لغزان نمکی روزی خود را با رنج فراوان به دست میآورند، اما همین روزی اندک هم از چشم طمعکاران دور نمانده است.
مادران نمکچین پس از جمع آوری نمکها، آنها را به خرمنهای پایین دست معدن منتقل میکنند، تا با سنگ گرد مخصوص که «بَردَر» نام دارد خرد کنند و در کاسههای شش کیلویی قالبگیری کنند.
میزان درآمدی که هر زن در هر ماه از این معدن دارد، شاید به سختی به ۸۰۰ هزار تومان برسد. رنج جانکاهی که برای این درآمد اندک میبرند، قامتشان را خمیده و جانشان را زخمی کرده است.
مشخص نیست تلاش ارگانهای دولتی برای تصرف این معدن با کدام انسانیت، عرف یا شرع همخوانی دارد؟
انقلابی که قرار بود به داد پابرهنگان برسد، اکنون ارگان هایش برای همین پابرهنگان مدعی میفرستند تا دردشان را مضاعف کند؟
دستان مادران نمکچین انگار نمک نداشته است! با اثر انگشتشان کسانی را روانه مجلس و دولت میکنند که برای زخمهایشان مرهمی ندارند.
مرهمتان پیشکش! با ظلمتان، دستان زخمخورده مادران ما را از این منبع طبیعی و خدادادی کوتاه نکنید.
✍ سلیمان سلیمانی
منبع: کهکشاننامه
@iisociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای حکومت اسلام باید فاتحه خواند؟
اگر وضع به همان منوال خانخانی و بورسبازی و زمینخواری بماند که باز یک طبقه اشراف بدون رسیدگی به وضعشان، که غالباً بر خلاف موازین شرعیه است، در اروپا به عیش و عشرت مشغول و یک طبقه عظیم فقرا برای آنان- بر خلاف موازین- کار کنند و با فقر و فاقه زندگی کنند، برای حکومت اسلام و اسلام و قانون اساسی باید فاتحه خواند.
امام خمینی (ره)، ۲۵ بهمن ۶۰
@iisociology
💠 محورهای هویتسازی در رسانه.
1️⃣ هویت بخش بسیار مهمی در فرآیند تکوین، تغییر و تحول در رسانه است و کمتر مسألهای مثل هویت با رسانه پیوند خورده است.
2️⃣ فرهنگ از سنخ معنا و معرفت است و هر معرفتی اقتضائاتی دارد، بر همین اساس معرفت ساختنی نیست بلکه یافتنی است.
3️⃣ معرفت نقش محوری اصحاب هنر است که میدانند چگونه با معرفت فرهنگی مواجه شوند تا احساس را در آن زنده نگه دارند.
4️⃣ ما یک تکیهگاه عظیم معرفتی داشتیم و مفاهیم محوری آن در فرهنگ مسلط بود و اتفاقا زمانی جریانات فرهنگی رقیب از ما تقلب میکردند.
5️⃣ امروز پایگاه فرهنگی را از دست دادهایم و رقیب دیگر تقلب نمیکند و ما باید تقلب کنیم و زیر پوشش آن فرهنگ، حرف خودمان را بزنیم.
6️⃣ در این جهان وقتی میخواهی از امر قدسی دفاع کنی باید راه دیگری برگزینی، یک زمانی از بهشت و قیامت میگفتی و حالا باید بگویی دنیایت را بدون دین نمیتوانی حفظ کنی.
7️⃣ باید به مفاهیم محوری اسلام بیشتر بیندیشیم و در جهانی که رقیب با ابزارهای رسانهای بسیار توانمندانه کار میکند، انجام کار فرهنگی را مورد توجه قرار دهیم.
8️⃣ نیاز به سندی داریم که نقشه راهمان باشد تا بدانیم چه میخواهیم انجام دهیم، زیرا گاهی انیمیشنهایی میبینم که اساسیترین مفاهیم غرب را در ذهن بچههای ما نهادینه میکند.
9️⃣ در مقطع دبستان، سمیترین مفاهیم مدرن مثل بمب در کتابهای درسی تدریس میشود پس برای زیرساختها نقشه راه نداریم و باید مفاهیم محوری آموزش و پرورشمان مشخص شود.
🔟 کار رسانه هم در عرصه هنر یا تبلیغ و ترویج اقتضائاتی دارد و صدا و سیما خیلی خوب میداند که آوردن بعضی مفاهیم در سطح فرهنگ را چگونه با کار هنری مدیریت کند.
✍ استاد پارسانیا
📌 متن تفصیلی در سایت استاد پارسانیا
@iisociology
🔴 چهل نقد دکتر فرشاد مومنی به برنامه هفتم توسعه.
۱. نیاز مبرم کشور به یک برنامه توسعه با کیفیت
۲. نظام حکمرانی مملکت در سلطه مناسبات رانتی!
۳. هفت دلیل شکست برنامههای توسعه در ایران
۴. این برنامه، شایسته جامعهای با ۱۴ میلیون جمعیت دانشگاهی، نیست
۵. «ایرانیها تا وقتی به تصویر هویت جمعی نرسند، آش و کاسه همین است!»
۶. پنجاه سال مطالعه، میگوید مبنای تصمیمگیریها در ایران به شوکدرمانی اعتیاد دارد!
۷. هویتزدایی جامعه محصول شوکدرمانی است
۸. بیش از یک قرن در اسارت نوسانات قیمت نفت!
۹. بعد از مرحله شوکدرمانی؛ نوبت به آنومی در ایران میرسد!
۱۰. شوکدرمانی میکنید و بعد از عواقبش متعجب میشوید؟!
۱۱. نشانههای آنومیک خطرناک در تصمیمگیریهای اساسی مملکت
۱۲. تا بانکهای خصوصی را متوقف نکنید روی خوش نمیبینید
۱۳. در کجای دنیا به این شدت به رباخواران باج میدهند و انتظار توسعه هم دارند؟!
۱۴. به زلف خانمها گیر میدهید اما مناسبات ربوی را مسکوت گذاشتهاید!
۱۵. به ازای هر واحد اضافه درآمد از ناحیه شوکدرمانی؛ هزینههای دولت سه و نیم برابر میشود!
۱۶. طی دهه ۹۰ و در کمتر از سه سال، جمعیت فقرا دو برابر شد.
۱۷. حذف برنامه تولید صنعتی در راستای سرویسدهی به مافیاست.
۱۸. بگویید پول هدفمندی را کجا هزینه کردید؟!
۱۹. با وجود برنامه؛ اما ۸ سال بعد از جنگ، بدهی دولت از کانال بودجه عمومی ۸ برابر شد.
۲۰. سنسورهای سیستم و قابلیت یادگیریاش از کار افتاده.
۲۱. اصرار بر سیاستهای شکست خورده شوکدرمانی در دولت قبل
۲۲. تعارضهای عجیب در برنامه هفت توسعه؛ نمیدانیم بخندیم یا گریه کنیم!
۲۳. اداره کشور به شیوه پاورپوینتی رسیده!
۲۴. این سند هیچ اعتنایی به گذشته و روند مخرب و ضدتوسعهای کنونی کشور ندارد!
۲۵. در جهت منافع بانکهای خصوصی، دادههای مربوط به اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی را حذف کردهاند!
۲۶. کپیکاری از گزارش چند روز قبلتر مرکز پژوهشهای مجلس.
۲۷. از یک سو لاف میزنند که برای هر چیزی برنامه دارند و از سوی دیگر طفره میروند.
۲۸. سند برنامه ششم توسعه هم بیکیفیت بود و در سازمانشان کوه، موش زایید!
۲۹. در چارچوب مناسبات رانتی هر کسی لافزنتر و سخنگوی بیضابطهتری باشد، ارز و ریال بیشتری میگیرد!
۳۰. تعارضهای عجیب در برنامه هفت توسعه/ نمی دانیم بخندیم یا گریه کنیم!
۳۱. حکمرانی ما معیوب است و با این شیوه راهی برای نجات کشور نیست.
۳۲. برنامه توسعه هفتم در حد یک شوخی است!
۳۳. مواد برنامه هفتم توسعه کاهش و صفحاتش بیشتر شده
۳۴. مرکز پژوهشهای مجلس میگوید بخش قابل توجهی از اهداف کمی این سند واقعبینانه نیست!
۳۵. سند برنامه هفتم بنا بر هیچ یک از مفاهیم علمی و استاندارد؛ سند برنامه توسعه نیست!
۳۶. در این مملکت کسی به خاطر نتایج عملکرد و تحقق نیافتن وعدههایش مواخذه نمیشود!
۳۷. هشدار میدهم این سند بی کیفیت، قادر به حل هیچ یک از مشکلات حاد کنونی نیست!
۳۸. تصور عجیب از اشتغال در سند لایحه
۳۹. شما را به خدا سوگند گزارشهای شدت بیسابقه نااطمینانیهای با منشاء طبیعت در ایران را بخوانید
۴۰. فقط اکسیر مشارکت، راهحل عبور از بحرانهای کنونی است.
✍ دکتر فرشاد مومنی
📌 لینک متن کامل
🔴 @iisociology
🔴 بازتولید سرمایهداری اسلامی در ایران امروز| چکیده؛ بخش اول
🔶 تعاطی «منورالفکری محافظهکار» و «محافظهکاری سنتزده»
1⃣ بورژوازی در حجاز
🔸 سیاستنامه به سردبیری محمد قوچانی، عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی منتشر میشود. شماره 4 و 5 این مجله در چند مطلب مرتبط بر این ادعا پافشاری میکند که «در حوزه سیاست گذاری اقتصادی پیامبر اسلام[ص] یک کاپیتالیست رادیکال است»! دستمایهی اصلی این تحلیل برگرفته از تفسیری است که یک شرقشناس و بانکدار مسیحی از سنت نبوی(ص) ارائه میدهد.
2⃣ بندیکت کُلر
🔸 بندیکت کُلر یک بانکدار مسیحی و مشاور اقتصادی دولت انگلستان است. وی در کتابی با عنوان «صدر اسلام و زایش سرمایه داری» میکوشد نشان بدهد چگونه بر خلاف تصور عمومی که تبار سرمایهداری را به ونیز و دولتشهرهای ایتالیایی باز میگرداند؛ نخستین بار در صدر اسلام و متأثر از آموزهها و سیاستگذاری اقتصادی پیامبر اکرم(ص) اقتصاد سرمایهداری به وجود آمده است.
3⃣ ماتریالیسم در ایران
🔸 شهید مطهری در مقدمهی کتاب علل گرایش به مادیگری به بررسی ماتریالیسم در ایران میپردازد و معتقد است از آنجا که اندیشهی مادی در ایران تاریخ ندارد، میکوشد با تحریف شخصیتهایی همچون حافظ و حلاج آنها را مصادره کرده و مارکسیست نشان بدهد. همین کتاب حکم قتل او به دست گروهک فرقان را امضا میکند.
4⃣ ترور فکری متفکرین انقلاب اسلامی
🔸 عضو حزب کارگزاران سازندگی و سردبیر مجله های مهرنامه و سیاستنامه در نوشتهای پیرامون «مبانی نظری مارکسیسم اسلام در متون اقتصاد سیاسی»، مجتهدین انقلابی و متفکرین اصیل انقلاب همچون شهید مطهری، مرحوم طالقانی، شهید بهشتی و شهید صدر را چپگرا و عامل و بانی «سوسیالیزهکردن فقه شیعه» میخواند. از نظر او دیدگاههای این متفکرین دربارهی عدالت اجتماعی از مبانی «مارکسیسم اسلامی» است و بدین ترتیب سالها پس از ساواک، بار دیگر یاران امام خمینی با اتهام مارکسیسم اسلامی مواجه میشوند.
5⃣ گذر از پوپر و هیک به هایک
🔸 تاریخ التقاط در ایران پس از پروژهی لیبرالیزاسیون که بر شانههای کارل پوپر ایستاده بود و با زبان جان هیک سخن میگفت اکنون به پروژهی کاپیتالیزاسیون رسیده است و فون هایک را برجسته و ترجمه میکند.
6⃣ تروریستهای اقتصادی
🔸 مرحوم سید احمد خمینی معتقد بود همانطور که ما «تروریستهای مارکسیست» داریم؛ «تروریستهای کاپیتالیست» هم داریم و ما میبایست برخوردهای مشابهی با هر دو جریان از خود نشان میدادیم:
🔸 «باید با تروریستهای اقتصادی و سرمایهداران وابسته به خارج به شدت برخورد کنیم.. از اول گفتیم که اینگونه سرمایهداران به غیر از منافع شخصی به چیزی معتقد نیستند. چون جو عمومی کشور مذهبی است، با یک ته ریش و تسبیح، خود را مسلمان دوآتشه جا میزنند و به کار خودشان مشغول میشوند..
🔸 بعضی خیال میکنند به بخش خصوصی بها دادن به معنای آزادی عمل سرمایهداران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند. این گونه نمیشود. امام راحل از اول گفتهاند که روحانیت به خون سرمایهداران زالو صفت تشنه است..
🔸 مشکل ما تنها این نیست که دولتهای غربی با ما مخالف هستند، اگر ما با سرمایهداران بزرگ به طور سنجیدهای برخورد میکردیم آنها نمیتوانستند در برابر دولت و ملت یک مسالهای را ایجاد کنند..
🔸 اگر ما با سرمایهداران همانند منافقین برخورد میکردیم اوضاع کشور به این صورت در نمیآمد، یک عده سرمایه دار زالو صفت به این بهانه که اقتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان این ملت افتادهاند. کسی منکر این نیست که اقتصاد دولتی مضراتی دارد اما به این بهانه نباید لجام گسیختگی اقتصاد حاکم شود.»
✍ مجتبی نامخواه
🔴 @iisociology
🔴 بازتولید سرمایهداری اسلامی در ایران امروز| چکیده؛ بخش دوم
🔶 تعاطی «منورالفکری محافظهکار» و«محافظهکاری سنتزده»
7⃣ حزب توده کاپیتالیسم
🔸 با افول ستارهی چپگرایی در جهان، کسانی که تا دیروز سنگ مارکسیسم و حزب توده را به سینه میزدند و جادهصافکن شوری بودند امروز جای خود را عوض کردهاند. چنان برای بسط هر چه بیشتر سرمایهداری میکوشند که گویی به عضویت تام و تمام حزب تودهی کاپیتالیسم درآمدهاند.
🔸 موسی غنینژاد در شمار این افراد است. او که روزی از افکار مارکسیستی حزب توده هواداری میکرده، امروز هواخواه پر و پا قرص اقتصاد سرمایهداری شده است. این گونه افراد در اندیشهی انتقام از گذشتهی خود همه چیز را و حتی ایدئولوژی اقتصادی انقلاب اسلامی را چپگرایانه میداند.
🔸 سیدجواد طباطبایی متفکر دیگری است که از آلتوسر به تفاسیر دست راستی از هگل رسیده است. محمد قوچانی نیز روزنامهنویسی است که به اقتضای سن و سال خود، به چپ مارکسیستی نرسیده اما روزگاری از هواخواهان پر و پا قرص چپرویهایِ روشنفکری دینی بوده و امروز علیه گذشتهی خود شمشیر میکشد.
8⃣ پیامبران اسلام سرمایهداری
🔸 ترکیب و تثلیث پیامبران کاپیتالیسم اسلامی از سه متفکر تشکیل شده است: آدام اسمیت، فون هایک و ادموند برک. در این میان آنچه جای تعجب، تأسف و در عین حال تبسم دارد این است که این جماعت سنت نبوی (ص) را مشابه دیدگاههای کلیدی این سه تن می دانند!
🔸 این ادعا بیشتر از آنکه قابل اثبات و اعتنا باشد، نشاندهندهی این است که هواخواهان اسلام سرمایهداری این متفکران را بیش از آنکه یک متفکر قابل نقد بداند، «پیامبر» میداند: پیامبران اسلام سرمایهداری. هم از این روست که در پی «همارز» قرار دادن گفتهها و اندیشههای این پیامبران سهگانه، با پیامبراکرم(ص) هستند.
9⃣ امام خمینی علیه «اسلام سرمایهداری»
🔸 امام خمینی فرایند انقلاب اسلامی را به مثابه یک جایگزینی میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی تعریف میکرد. از نظر ایشان «اسلام سرمایهداری» یکی از مصادیق و چارچوبهای اسلام آمریکایی است.
🔸 ایشان در وصیتنامهشان از این می گفتند که اسلام، «سرمایهداری بیحساب» را به «طور جدی در کتاب و سنت» محکوم میکند و به کجفهمانی اشاره میکردند که به واسطه بیاطلاعی، اسلام را طرفدار بیحد و مرز سرمایهداری معرفی کرده و «باز هم دست برنداشتهاند».
🔟 تراژدی مارکسیسم، کمدی کاپیتالیسم
🔸 مارکس جملهای دارد که همگی کم و بیش شنیدهایم؛ او در«هجدهم برومر لوئی بناپارت» مینویسد: «هگل در جایی اظهار می کند که تمام وقایع بزرگ و شخصیت های جهان تاریخی دوبار ظاهر می شوند. او فراموش می کند اضافه کند که: بار اول بصورت تراژدی، بار دوم بصورت نمایش کمدی.».
🔸 پایان تاریخ روشنفکری شرقگرا در ایران یک تراژدی بود که در دامن خود تروریستهایی امثال مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق و فرقان را پروراند. تاریخ اما گویی دوبار تکرار میشود: ما اینک با آخرین پردهی یک تفکر التقاطی دیگر مواجهیم: پایان تاریخ منورالفکری غربگرا. این پایان اما بیشتر از آن که یک تراژدی باشد، یک کمدی است. ما پیشتر وجه تراژدیک التقاط را دیده بودیم و اینک با وجه کمدی آن روبرو شدهایم.
✍ مجتبی نامخواه
🔸 متن کامل
🔴 @iisociology
🔴 توجیه فساد به اسم جهاد تبیین.
🔸 این روزها و این سالها سوالات و ابهامات زیادی در افکار عمومی طرح شده ولی پاسخی به آنها داده نمیشود! اینکه چرا برخی از پابرهنگانی که جزو مبارزین انقلاب بودند، زندان رفتند، شکنجه شدند و سوابق روشنی دارند اما سبک زندگیشان متفاوت شده؟ درآمدها و دارایی هاشان افزون شده؟ خودشان حرف از مقاومت در برابر دشمنان می زنند اما فرزندانشان در آمریکا و اروپا در حال تحصیلند؟
🔸 مردم میپرسند چرا با فلانی که فسادش محرز است برخورد قاطع نمیشود؟ چرا مفسدان یک به یک تبرئه میشوند؟ چرا شاخص فساد اداری و اقتصادی در مملکت شیعه بین این همه حکومت در جهان، اینقدر فاجعه است؟ مگر این نظام، پیرو نظام امیرالمومنین علی علیهالسلام نیست؟ این بود نظام علوی؟
🔸 «برخی» از تریبوندارها و اساتید که بعضاً انسانهای سالم و انقلابی هم هستند، بیش از آنکه خود همراه این سؤال کنندهها شوند و خود مطالبهگر باشند، متأسفانه به اسم جهاد تبیین، این سؤالات و پرسش ها را توجیه میکنند و اصل سوال را پاک کنند.
🔸 یکی از توجیهات این بوده که "در حکومت علی(علیه السلام) هم فساد و اختلاس خیلی بوده! نصف نهجالبلاغه درباره فساد است! ایشان هم مجبور بودند برای مصلحت، افراد مفسد را تحمل کند و به آنان مسئولیت دهد. او به ابوموسی اشعری، اشعث، زیاد بن ابیه و کی و کی مسئولیت داد".
🔸 این پاسخهای برگرفته از توجیهالمسائل برای توجیه مفاسد بزرگ و عدیده در سه دهه اخیر کشور است. برای آنکه عدمِ برخورد قاطع با فساد را توجیه کنند، حضرت امیر (ع) را حاکمی ضد عدالت و مصلحتاندیش و خوارج را عدالتخواه معرفی میکنند!
🔸 متأسفانه این مدل پاسخها، هم روحیه مطالبهگری و پرسشگری نیروهای حزب اللهی را در بسیج، مسجد و هیئت کمرنگ کرده، هم آنان را به عناصر توجیهگر در مقابل مردم تبدیل ساخته است و کم کم باعث فاصله جدی بین اقشار حزب اللهی و مسجدی با مردم شده.
🔸 در نتیجه مصلحت خواص و اشخاص، مهمتر از مصلحت عموم جامعه شد و طی دوسه دهه، فقر و فساد و تبعیض و فاصلههای طبقاتی در جامعه افزایش پیدا کرد.
🔻 اما به راستی آیا حضرت امیرالمؤمنین آنگونه بود که اینها میگویند؟
🔸 وقتی زندگی و سیره عملی حضرت امیرالمؤمنین(ع) را در کنار فرامین و دستوراتش نگاه می کنیم چیزی جز عدالت نمییابیم!
🔸 ما یک مجموعه محکماتی از حضرت امیر(ع) در تاریخ و نهجالبلاغه میبینیم و یک مجموعه متشابهات! (محکم یعنی روشن و واضح و غیرقابل شبهه. متشابه اما روشن نیست و نیاز به بررسی دارد، واضح نیست، چند منظور از آن قابل برداشت است)
🔸 وظیفه ما این است که باید به محکمات تکیه کنیم. باید محکمات را ترویج کنیم. متشابهات شرایطی دارند و وابسته به زمان و مکان هستند، دلیل اصلیشان برای ما معلوم نیست، چرایی و چگونگیاش روشن نیست، بعضاً حتی صحت و سقمش زیر سوال است.
🔸 محکمات تاریخ نظام علوی این است که حضرت امیر (ع) حاضر شد جنگ داخلی صورت بگیرد ولی حکم صدارت و ولایت برای طلحه و زبیر و معاویه تمدید نکند! جنگ و ناامنی را به بیعدالتی و مصلحتبافی ترجیح داد! اینها محکمات تاریخ نظام علوی است.
🔸 حضرت حاضر شد با سوءاستفادهکنندگان از بیتالمال و آنان که بیت المال را کابین زنانشان کردند بجنگد و آنها را از خود ناراضی و ناخشنود کند اما عدالت را برقرار کرده و مصلحت عموم را بجا آورد. حضرت امیر(ع) در مقابل برادرش عقیل همان بود که مقابل دشمنش معاویه ایستاد! از نگاه علی بن ابی طالب مصلحت یعنی مصلحت عموم جامعه!
🔸 حضرت امیر(ع) آبروی یکی از فرماندارانش (عثمان بن حنيف) را فقط به خاطر نشستن بر سر سفره اشراف در طول تاریخ برده و او را رسوای تاریخ کرده است. دستور داد مسئول فاسد بازار اهواز را به اتهام تخلفات اقتصادی در اهواز بچرخانند تا رسوای تاریخ شود! ما چه میکنیم؟ ما استاندار متخلف و مدیر فاسد و دادستان متخلف و مسئول ناکارآمد را از این شهر به آن شهر میبریم!
🔸 متشابهات اما انتصاب اشعث یا زیاد بن ابیه یا فلانی است. دلیل این انتصاباتِ انگشتشمار هم معلوم نیست، بعضاً انتصابی در کار نیست، بعضاً فسادشان بعد از مسئولیتشان بوده و ...!
🔸 بله در حکومت آن حضرت کارگزار فاسد هم وجود داشت، اما مسئله مهمتر این است که اگر مدیری فساد میکرد برخورد حضرت بسیار سخت و سنگین میبود. تفاوتش با وضعیت فعلی جمهوری اسلامی این است که هم تعدد و حجم مفاسد قابل قیاس با حکومت علوی نیست و هم برخورد قاطعی با فساد و مفسد نمیشود!
🔸 حضرات توجیهگر و مالهکش بهتر است از محکمات تاریخ نظام علوی بگویند که آن امام همام چگونه با فساد و تبعیض برخورد میکرد نه اینکه دنبال توجیه باشند که چرا با فساد مبارزه نمیشود!
✍ داود مدرسییان
@iisociology
شوکدرمانی، هویتزدایی و اعتراضات.
در چارچوب برنامهریزی توسعه مهمترین مساله، ایجاد وفاق جمعی درباره حیاتیترین دور باطل اصلی یعنی بازتولیدکنندگی توسعهنیافتگی است. مجموعه مطالعات نزدیک به ۵۰ ساله من درباره ریشه های تداوم توسعه نیافتگی در ایران میگوید هیچ عنصری در طول تاریخ ایران به اندازه خصلت شوکزدگی جامعه، عامل این مساله نیست.
نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور متاسفانه به شوکدرمانی اعتیاد یافته است و ریلهایی ایجاد کرده که منتهی به قهقرا و سقوط و انحطاط میشود و هر روز که میگذرد، هم هزینه اصلاح بالا میرود و هم احتمال در مسیرهای بدون بازگشت افزایش مییابد.
جامعه ما بیش از صد سال است که به نوسانات قیمت نفت و شوکهای ناشی از آن عادت کرده است و در اسارت آن قرار دارد و نمیتواند از آن بیرون بیاید. هر چقدر که به سالهای جدید نزدیکتر میشویم شوکهای دیگری هم می آیند که یکی از دیگری خطرناکتر و فاجعهسازتر شدهاند. مثل شوک تحریم، شوک پاندمی و از همه مخربتر شوکهای مربوط به سیاستگذاریهای نابخردانه در قیمتهای کلیدی و اساسی.
از دریچه اندیشه توسعه، وقتی شوک به جامعه وارد می کند جامعه احساس گسستگی از هویت خود را پیدا می کند. این که می بینید در کانونهای تصمیمگیری کشور، نفوذی پیدا میشود دلیل دارد. در واقع اندیشه توسعه میگوید ایجاد شوک، هویتزدایی می کند و فرد در جامعه برایش منافع ملی در حاشیه قرار میگیرد. او با شوک، موقعیت و جهت را از دست جامعه میگیرد و نمیداند چه میکند و بایستههای برخورد با شرایط کنونی چیست و مساله مهمتر این است که شوک باعث میشود که مخاطبانش به هر چیزی تن بدهند.
در شرایط شوکزدگی جامعه و مسئولان کلیدی کشور، تصمیمها و انتخابها آشفته و اکنونزده می شود. جامعه اکنونزده از گذشته خود گسیخته و نسبت خود را با آینده حذف کرده است. تمام مشخصههای این جامعه را در فرآیند برنامهریزی توسعه میبینید. آنچه که ما در نهایت اخلاص و ارادت و خضوع به نظام تصمیمگیری کشور گوشزد میکنیم این است که مرحله پس از شوک، آنومی است یعنی ناهنجاری و بیهنجاری است.
این که برخی در این حکومت روی زلف خانمها این همه انرژی میگذارند و بعضا از مسائل حیاتی مملکت غفلت میشود؛ این یک نشانه است که ما به سمت مناسبات آنومیکِ خطرناک حرکت میکنیم و من بیپرده و مشفقانه میگویم که سطح آنومی در نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور به مراتب خطرناکتر از سطح آنومی در سایر اقشار جامعه است. مسیر این طور است "شوک – آنومی – فروپاشی"!
به صراحت میگویم که آنومی را در رفتارهای نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع کشور میبینیم و مشخصههای فراوانی درباره این آنومی وجود دارد! مثلا با تصمیمگیرندگانی روبرو هستیم که خود سیاست تورمزا انتخاب میکنند و بعد که عوارض این سیاست برملا شد، خودشان اپوزیسیون میشوند و اعتراض میکنند که این چه بساطی است! و متوجه نیستند که کارهای خودشان این بساط را سر کشور آورده است.
دکتر فرشاد مومنی
@iisociology