eitaa logo
🎀پِرَنسِــ👑ــس🎀
431 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
638 ویدیو
35 فایل
رمان فعلے : # 💗 روزانه دو پارت درکانال قرار میگیره💌 کپے بدون ذکرلینک کانال و منبع حرام☺🌙 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . #ترک_‌کانال 💕💛💙💜💚💕💛💙💜💚💕
مشاهده در ایتا
دانلود
نسبت عشق به من.... نسبت جان است به تو تو بگو من به تو مشتاق ترم... یا تو به من!؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
همدیگر را یافتن ... هنر نیست ... هنر این است که ... همدیگر را گم نکنیم .... آدمهای ساده بی هیچ دلیلی دوست داشتنی هستند آدم هایی که خودشان هستند . . . و نقش بازی نمی کنند ، سادگی ، شیک ترین ژست دنیاست! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
شاید خدا مرا به انتظارِ تو فقط آفریده است... °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💠♥️💠 ♥️💠 💠 :+آره... الکس... الکس بیا اینجا... الکس جلو میآید ، با دیدن نیکی پارس میکند . نیکی چند قدمـ دیگر عقب میرود،حق دارد. جثه ي بزرگ و سیاه الکس،هر کسی را میترساند. جلو میروم و دست به سرش میکشم. :+هیـــس الکس آروم باش.. چیزي نیست... غریبه نیست.. آروم پسر...آروم... الکس روي پاهایش مینشیند. برمیگردم. نیکی با ترس به من نگاه میکند و چهره در هم کشیده است. +:چیزي نیست.. نترس... آب دهانش را قورت میدهد :_بریم تو؟ سرم را تکان میدهم. :+بریم راه میافتم،شانه به شانه ي نیکی به طرف ساختمان میرویم. کنارم که میایستد،قدش تا سینه ام میرسد. هر از چند گاهی برمیگردد و نگاهی به الکس میاندازد،میترسد دنبالمان بیاید. 😍👆 قسمتـ اولـ 😍👇🏻💙 https://eitaa.com/Im_PrInCeSs/10534 🌱 . "رمان مَسْیحٰـــــآیِ عِشْـــــــق" . یِـــكْ جُــــرْعــﻫ عـــآشِقٰــــآنه‌ی پآک مــیهمآن مآ باشیــــــد. . به قَلَــــم:فاطمه نظری . @siibgolab 🌱 Instagram:@fa_na_za_ri . 🌱 💠 ♥️💠 💠♥️💠
💠♥️💠 ♥️💠 💠 :+اگه این همه نگاش کنی ممکنه بفهمه ترسیدي..سگ ها خیلی باهوشن... با نگرانی میپرسد :_تا حالا کسی رو... ؟ ادامه ي حرفش را میخورد... روز اول،چنان محکم و باصلابت با من حرف زد که جاخوردم... فکر نمیکردم اینقدر ترسو باشد! :+کسی رو چی؟؟ :_مهم نیست..هیچی.. ناخودآگاه میخندم،حالت تدافعی این دختر بامزه است! میگویم :+نه... متعجب میپرسد :_چی؟ :+تا حالا کسی رو نخورده... عصبانی میشود،من همچنان میخندم. :_من منظورم این نبود.. وجلو تر از من در ساختمان را باز میکند و وارد خانه میشود. با تعجب نگاهش میکنم،یک لحظه متوجه میشود.خجالت زده کنار در میایستد :_ببخشید... اصلا حواسم نبود... اول خودتون بفرمایید.. داخل میشوم و در را میبندم. با دست مبل هاي جلوتلویزیونی را نشانش میدهم. :+بشین.. همچنان سرش پایین است. :_ممنون :+تعارف نکردم برو بشین طلاخانم از آشپزخانه بیرون میآید:سلام آقا نگاهی به دست هاینیکی میاندازم که در هم قفل کرده و با حلقه اش بازي میکند. :+سلام... طلاخانم ایشون نیکی جان هستن،همسر من.. حس میکنم نیکی از حرفم جا میخورد و شانه هایش پایین میافتد . اهمیت نمیدهم؛باید به این نمایش مسخره و دیالوگ هاي مسخره ترش عادت کند. براي من فرق چندانی ندارد. :+نیکی خانم،ایشون هم طلاخانم هستن.. تو کاراي خونه به مامان کمک میکنن. طلا جلو میآید و صورت نیکی را میبوسد:خیلی خوشبختم خانم. قسمتـ اولـ 😍👇🏻💙 https://eitaa.com/Im_PrInCeSs/10534 🌱 . "رمان مَسْیحٰـــــآیِ عِشْـــــــق" . یِـــكْ جُــــرْعــﻫ عـــآشِقٰــــآنه‌ی پآک مــیهمآن مآ باشیــــــد. . به قَلَــــم:فاطمه نظری . @siibgolab 🌱 Instagram:@fa_na_za_ri . 🌱 💠 ♥️💠 💠♥️💠
💠♥️💠 ♥️💠 💠 خوش اومدین.. چقدر بهم میاین ماشاءالله... نیکی نگاهم میکنم و لبخندي تصنعی و کم جان میزند. طلا میگوید :بشینید خانم.. بشینید الآن براتون یه چیزي میارم گلویی تازه کنید. صداي باز و بسته شدن در میآید،برمیگردم. مامان و بابا هستند. نیکی خیلی زود سلام میدهد،انگار عادت دارد. :_سلام مامان لبخند میزند:سلام عزیزدلم.. خیلی خوش اومدي دخترم. جلو میرود وصورت نیکی را میبوسد. بابا هم جلو میآید و دست نیکی را میفشارد. مامان دستش را دور کمر نیکی حلقه میکند :چرا اینجا ایستادین؟مسیح جان نیکی رو ببر اتاقت لباساش رو عوض کنه به وضوح سرخ و سفید شدن نیکی را میبینم. میگویم:نیکی جان اگه میخواي.. شتابزده و نگران میان حرفم میپرد: نه نه همین جا خوبه.. به صرافت میافتد،سرش را پایین میاندازد:ببخشید حرفتون رو قطع کردم..مامان با تعجب نگاهش میکند، نیکی هنوز من را با خودم جمع میبندد! سعی میکنم بخندم و طبیعی جلوه کنم:عزیزم این حرفا چیه... مامان جان نیکی یه کم معذبه.. اگه اجازه بدین من ببرم باغ رو نشونش بدم. مامان لبخند میزند:عزیزم خجالت نداره که.الهی قربونت برم... باشه برید با هم... بعد به بابا اشاره میکند و با هم به طرف آشپزخانه میروند. نگاه نیکی هنوز رو به پایین است. :+جلو در منتظرتم... سرش را تکان میدهد.از خانه خارج میشوم.سوز سرماي بهمن،صورتم را میسوزاند. دست هایم را داخل جیب هاي شلوارم فرو میکنم و هوا را با تمام سلول هایم میبلعم. صداي در میآید و بعد صداي پاهایش. برمیگردم. چادر سفیدي که موقع عقد سرش بود،دوباره سر کرده. قدم هایش را کوتاه و روي یک خط برمیدارد. روبه رویم میایستد،سرش پایین است و هنوز نگاهش را میدزدد. قسمتـ اولـ 😍👇🏻💙 https://eitaa.com/Im_PrInCeSs/10534 🌱 . "رمان مَسْیحٰـــــآیِ عِشْـــــــق" . یِـــكْ جُــــرْعــﻫ عـــآشِقٰــــآنه‌ی پآک مــیهمآن مآ باشیــــــد. . به قَلَــــم:فاطمه نظری . @siibgolab 🌱 Instagram:@fa_na_za_ri . 🌱 💠 ♥️💠 💠♥️💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی اوقات قرار است که در پیله درد نمنمک شاپرکی خوشگل و زیبا بشوی گاهی انگار ضروریست بگندی در خود که مبدل به شرابی خوش و گیرا بشوی گاه از حمله یک گربه قفس می شکند. تا تو پرواز کنی راهی صحرا بشوی گاه از خار گلی سرخ برنجی بد نیست. باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی گاه از چاه قرار است به زندان بروی اخر قصه هم اغوش زلیخا بشوی.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
چه غریبانه دلم میلِ تو دارد این صبح ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
Ali-Sedighi-Man-Ya-Man-128.mp3
3.03M
♥️حق نداری به کسی دل بدهی الا من پیش روی تو دو راه است فقط من یا من ♥️عاشقم دست خودم نیست بهم می‌ریزم که تو هم با دگران خوب شوی هم با من ♥️لااقل عاشق من هم نشدی عاقل باش لطفاً آلوده نکن، سهم من است آن دامن ♥️دیر می‌آیی و با خاطره‌ها می‌میرم بی تو در دورترین نقطه‌ی دنیا من ♥️اعتباری به تو و قول و قسم‌های تو نیست باورت کرده‌ام از ساده دلی اما من ♥️لااقل عاشق من هم نشدی عاقل باش لطفاً آلوده نکن، سهم من است آن دامن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
شب‌های تو را نمی‌دانم چه کسی اما شب‌های مرا هنوز هم آخرین شب بخیرت بخیر می‌کند ... °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌💕‌هر صبح یه آهنگ تقـدیم ڪن به ڪسی ڪه دوسـش داری💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
چشم های تو وقتِ زيادی از خدا گرفت اگر آفريده نمی شد زيبايی بيشتری به كوه به دريا به جنگل می رسيد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS