📝مرحوم شیخ صدوق نقل کرده که شخصی از صالحان پیامبر را تو حالتی دید ، حالا خواب یا مکاشفه هرچه که بود پیغمبر اکرم را دید ،عرض کرد :یا رسول الله من می خواهم به زیارت بعضی از فرزندان شما بروم زیارت کدامشان بروم؟ زیارت کدامیک از فرزندانتان بروم؟ وجود مقدس پیغمبر اکرم فرمودند : فرزندان من بعضی شان به طرف من مسموم آمدند بعضی شان مقتول، و کشته شدند. این طرف جواب نگرفت از پیغمبر. گفت آقا من عرض کردم زیارت کدامشان بروم؟ چون مرقد مطهرشان پراکنده است بعضی ها مدینه اند بعضی ها در عراق اند بعضی ها در ایران اند زیارت کدامشان بروم؟ پیغمبر اکرم فرمود که : آنی که بهت نزدیکتر است آنی که در جوارش هستی. این طرف برگشت گفت : آقا ، رضا را می فرمایید؟ پیغمبر فرمود : قل صلی الله علیه ، قل صلی الله علیه ،قل صلی الله علیه ،سه مرتبه صلوات الله و سلامُ علیه. یعنی تعبیر اینجوری نکن ، با آن تعبیر ازش نام ببر.
استاد عالی
#داستان_آموزنده
🔆آرایشگر و امام رضا علیه السلام
🥀هنگامیکه امام رضا علیه السلام به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد.
🥀بر اساس دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباط گیری مردم با امام را نمیدادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا ـ علیهالسلام ـ شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا ـ علیهالسلام ـ خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد:
🥀 ای کاش از امام تقاضای اجرت کند تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا ـ علیهالسلام ـ با اشاره به سنگی که بهوسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند.
🥀این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من اجرت دنیوی نمیخواهم من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذراندهام ؛ من پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خواندهاید و عبادت خدا را کردهاید تا کفنم باشد و خداوند بهواسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد.
🥀امام رضا ـ علیهالسالم ـ دستور دادند که یکی از لباسهایشان را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولی! من از سکرات موت میترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند.
🥀پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم
پس نمیگیریم.
🥀(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم
برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا ـ علیهالسلام ـ را خداوند متعال به ایشان عنایت
فرموده است.)
🥀روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا ـ علیهالسلام ـ فرمودند: »لبیک لبیک لبیک« و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد.
📚همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱
🌺🔆🌺🔆🌺🔆🌺🔆🌺
#داستان_آموزنده
🔆عيادت از مريض و بهترين هديه
🔅مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود، به نقل از حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام حكايت كند:
🔅يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام مريض شده و حضرت رضا عليه السلام فرمود: اين ناراحتى كه احساس مى كنى ، اندكى از حالات و علائم مرگ مى باشد كه اكنون بر تو عارض شده است ، پس اگر تمام حالات و سكرات مرگ بر تو عارض شود، چه خواهى كرد؟!
🔅و بعد از آن ، در ادامه فرمايش خود افزود: مردم دو دسته اند: عدّه اى مرگ برايشان وسيله آسايش و استراحت است .
و عدّه اى ديگر آن قدر مرگ برايشان سخت و طاقت فرسا است ، كه پس از آن احساس راحتى مى كنند.
🔅حال چنانچه بخواهى كه مرگ برايت نيك و لذّت بخش باشد، ايمان و اعتقادات خود را نسبت به خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نيز ولايت ما اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را تجديد كن و شهادتين را بر زبان و قلب خود جارى گردان .
🔅امام جواد عليه السلام فرمود: بعد از آن كه ، آن شخص طبق دستور پدرم شهادتين را گفت ، اظهار داشت :
🔅يابن رسول اللّه ! ملائكه رحمت الهى با تحيّات و هدايا وارد شدند و بر شما سلام مى دهند.
امام رضا عليه السلام فرمود: چه خوب شد كه ملائكه رحمت الهى را مشاهده مى كنى ، از آن ها سؤ ال كن : براى چه آمده اند؟
🔅مريض گفت : آن ها مى گويند چنانچه همه ملائكه با اذن خداوند سبحان ، نزد شما حاضر شوند، بدون اجازه حركتى نمى كنند.
پس از آن ، با كمال راحتى و آرامش خاطر. چشم هاى خود را بر هم نهاد و گفت : ((السّلام عليك ياابن رسول اللّه !)) پيغمبر اسلام ، اميرالمؤ منين و ديگر امامان (سلام اللّه عليهم ) آمدند، و در همين لحظه ، جان به جان آفرين تسليم كرد
📚دعوات مرحوم راوندى : ص 248، ح 698، مستدرك الوسائل : ج 2، ص 126، ح 2، بحارالا نوار: ج 49، ص 72، ح 96.
#انتخاب_شغل_معنوی
پادشاهی، خوش اخلاق و عدالت خواه بود.
او در روزهاى برف و سرما به گردش در محلات مى رفت، كه اگر كسى نیاز و حاجتى داشته باشد به او کمک کند.
به او گفتند: پادشاهان چنين روزهای سرد و برفی از خانه بيرون نمى آیند.
فرمود: در اين روزها غريبان و ستم رسيده گان پريشان تر و محتاج تر مى شوند و اگر کسی مشکل آنها را برطرف کند، دعاى با اثرى مى كنند.
و دعای آن زمان بهتر و تاثیر گذارتر هست.
🔻در کتاب شانس دوم، رابرت کیوساکی اعتقاد دارد، انسان علاوه بر #شغل_مالی، باید#شغل_معنوی نیز داشته باشد. اگر کسی شغل معنوی برای خود ایجاد کند، به دنبال خوشگذرانی و و خیلی از کارها نمی رود. رابرت کیوساکی( ثروتمند آمریکایی و نویسنده کتاب پدر پولدار و پدر فقیر... ) میگوید: من شغل معنوی خود را در کمک به دیگران یافتم. و گم شده ای را که دنبال ان بودم، در این شغل معنوی پیدا کردم.
♦️لذا حضرت برای ترغیب،و تشویق کردن به نیکوکاری و ایجاد شغل معنوی فرمود: محبوبترين مؤمن نزد خداوند ، كسي است كه مؤمن فقيري را ، در تنگدستي دنيا و گذران زندگي ، ياري رساند.
#شغل_معنوی #کمک #فقیر #پادشاه #زمستان #برف #نیکوکاری
#داستان_آموزنده
🔆اسلحه مسموم در توبره
✨مرحوم راوندى به نقل از محمّد بن زيد رزامى حكايت كند:
🔸روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام بودم ، كه شخصى از گروه خوارج - كه درون توبره و خورجين خود نوعى سلاح مسموم نهاده و مخفى كرده بود - وارد شد.
🔸آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان كرده است ، كه چون فرزند رسول اللّه است ، مى تواند وليعهدى طاغوت زمان را بپذيرد، مى روم و از او سؤ الى مى پرسم ، چنانچه جواب صحيحى نداد، او را با اين سلاح نابود مى سازم .
🔸پس چون در محضر مبارك امام رضا عليه السلام نشست ، سؤ ال خود را مطرح كرد.
حضرت فرمود: سؤ الت را به يك شرط پاسخ مى گويم ؟
🔸منافق گفت : به چه شرطى مى خواهى جواب مرا بدهى ؟
🔸امام عليه السلام فرمود: چنانچه جواب صحيحى دريافت كردى و قانع و راضى شدى ، آنچه در توبره خود پنهان كرده اى ، درآورى و آن را بشكنى و دور بيندازى .
🔸آن شخص منافق با شنيدن چنين سخن و مشاهده چنين برخوردى متحيّر شد و آنچه در توبره نهاده بود، بيرون آورد و شكست ؛ و بعد از آن اظهار داشت :
🔸 ياابن رسول اللّه ! با اين كه مى دانى ماءمون طاغى و ظالم است ، چرا داخل در امور او شدى و ولايتعهدى او را پذيرفتى ، با اين كه آن ها كافر هستند؟!
امام رضا عليه السلام فرمود: آيا كفر اين ها بدتر است ، يا كفر پادشاه مصر و درباريانش ؟
آيا اين ها به ظاهر مسلمان نيستند و معتقد به وحدانيّت خدا نمى باشند؟
🔸و سپس فرمود: حضرت يوسف عليه السلام با اين كه پيغمبر و پسر پيغمبر و نوه پيغمبر بود، از پادشاه مصر تقاضا كرد تا وزير دارائى و خزينه دار اموال و ديگر امور مملكت مصر گردد و حتّى در جاى فرعون مى نشست ، در حالى كه مى دانست او كافر محض مى باشد.
🔸و من نيز يكى از فرزندان رسول اللّه صلى الله عليه و آله هستم و تقاضاى دخالت در امور حكومت را نداشتم ؛ بلكه آنان مرا بر چنين امرى مجبور كردند و به ناچار و بدون رضايت قلبى در چنين موقعيّتى قرار گرفتم .
آن شخص جواب حضرت را پسنديد و تشكّر و قدردانى كرد؛ و از گمان باطل خود بازگشت .
📚الخرايج والجرايح : ج 2، ص 766، ح 86.
تعداد انبیاء
اباذر از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم پرسید: «چند نفر از انبیاء مرسل بودند؟» فرمود: «سیصد و سیزده نفر.» پرسید: «چند کتاب بر آنان فرستاده شد؟» فرمود: «یکصد و بیستوچهار.» بعد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ای اباذر! چهار پیغمبر سریانی بودند، آدم، شیث، اختوع (ادریس) و نوح و چهار نفر از پیامبران از عرب بودند: هود، صالح، شعیب و پیغمبر تو.
اولین پیامبر بنیاسرائیل، موسی علیهالسلام و آخرین ایشان عیسی علیهالسلام بود و ششصد پیغمبر در میان موسی و عیسی بوده است.»(4)
حیوه القلوب، ج 1، ص 6
🔆🔆امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «رسولان خدای سبحان، ترجمان حق و سفیران میان خالق و مخلوق هستند.»
📒غررالحکم، ج 1، ص 469
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
❓تسبيحات اربعه رکعت سوم و چهارم رو میتونیم کمتر از سه بار بخونیم؟
💡 آیات عظام امام خمینی،خامنهای،سیستانی، مکارم:
بله. در رکعت سوم و چهارم، یک مرتبه گفتن تسبيحات اربعه کافیه؛ ولى بهتره(مستحبه) سه بار بگین.
#تسبیحات
#احکام_نماز
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
📖توضيحالمسائل مراجع، م1005
▫️▫️▫️▫️▫️
روایت تکان دهنده رضا کیانیان از فرمان امام رضا (ع) به خادم حرم
🔹کیانیان چنین روایت میکند: «هنگامى كه براى زيارت امام رضا(ع) مى روم، گاهى بعضى از خدام امام، من را به محل استراحت خودشان دعوت مى كنند. من هم بى درنگ و در اوج خوشحالى مى پذيرم. چاى، گپ و گفت و مهربانى... يك بار كه صحبت ها درباره ى معجزات هر روزه ى امام گُل انداخته بود، يكى از خدام قديمى كه از دوستان پدر مرحومم بود تعريف كرد: چندين سال پيش، در يكى از شب هاى زمستان، بعد از كشيك خوابيده بودم كه امام به خوابم آمد و فرمود: بلند شو برو جلو پنجره فولاد. بى معطلى بيدار شدم. از اين سوى صحن نگاه كردم و ديدم برف سفيد يكدستى سراسر صحن را پوشانده و هيچ خبر ديگرى نيست!
با خودم گفتم، حتماً خيالاتى شدم ...برگشتم و خوابيدم. دوباره امام به خوابم آمد و گفت: مگر نگفتم بلند شو برو جلو پنجره فولاد؟! دوباره بلند شدم و رفتم و نگاه كردم و باز هم جز برف چيزى نديدم! در دل گفتم، يا امام رضا قربونت برم، اونجا كه خبرى نيست و برگشتم و خوابيدم. اين بار امام با عصبانيت گفت: بلند شو برو جلو پنجره فولاد، وگرنه اخراجت مى كنم!
ترسان و پشيمان از بى توجهى از خواب پريدم و به آن سمت دويدم و زير لب طلب بخشش مى كردم تا رسيدم پشت پنجره. باز هم چيزى نبود، جز برف ! با ترس و زارى گفتم: يا امام رضا مى بينى كه آمدم، ولى اينجا خبرى نيست كه ناگهان ديدم برف جلو پنجره تكانى خورد و سگ نحيفى بلند شد و نالان به راه افتاد. من هم كه تازه متوجه ى مأمويتم شده بودم، دنبال سگ رفتم.
سگ با عجله از محوطه صحن به سمت خيابان طبرسى رفت و عاقبت جايى ايستاد و به من نگاه كرد! ديدم چند توله ى سگ، در چاله اى گود و پر از برفابه و گل افتاده اند. حيرت زده و نادم از سستى ام، توله ها را از ميان گل و شُل بيرون آوردم، گريه كنان و پشيمان از دير رسيدنم، خشكشان كردم و با كمال احترام آن ها را در جايى مناسب و گرم گذاشتم»
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅
خلاصه ای از زندگینامه امام حسن عسگری (ع)
نام : حسن
شهرت : عسگری زکی هادی ، سراج ، رفیق
لقب : الخاص
کنیه : ابو محمد معروف به «ابن رضا» (ع)
نام پدر : امام علی النقی (ع)
نام مادر : سوسن يا حديثه يا سليل
تاریخ ولادت : هشتم ماه ربیع الثانی سال ۲۳۲ هجری یا ۲۳۱ هجری
محل ولادت : مدینه طیبه
مدت امامت : ۶ سال
تاریخ شهادت : هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری
محل دفن : سامراء
پنج علامت شیعه
امام حسن عسکری در یک روایتی فرمود: علامت شیعه پنج چیز هست این علائم را ظاهر بکنید.
خوب دقت کنید با این فضایی که من عرض کردم از زمان امام رضا که شیعه قدرت گرفت این روایت امام را چطور تحلیل می کنید:
1. صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ، ۵۱ رکعت نماز علامت مومن و شیعه کامل هست هفده رکعت واجب ۳۴ رکعت مستحب این علامت اول.
2. وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن حتی در نماز ظهر و عصر که مردها باید نمازشان را آهسته بخوانند مستحب هست که بسم الله را بلند بگوید این علامت دوم.
3. وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ، پیشانی را به خاک مالیدن در سجده
4. وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ، انگشتر در دست راست کردن.
5. وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ، زیارت اربعین را خواندن.
چرا امام عسکری علیه السلام این پنج تا را به عنوان علامت شیعه میداند؟ هر کدام از این ها یک کد هست برای اینکه مقداری روشن بشود هر کدام را توضیح مختصری میدهم:
در رابطه با انگشتر دست راست کردن پیغمبر اکرم در روایت فرموده بود که انگشتر در دست راست بکنید سنت پیغمبر بود. همه این را شنیده بودند چیز مخفی نبود. اما زمانی که آخر جنگ صفین قضیه حکمیت پیش آمد ابوموسی اشعری و عمروعاص به عنوان حکم قرار گرفتند که مسئله حاکمیت زمان را تعیین کنند، عمروعاص فریبی داد انگشتر را از دست راستش درآورد گفت همانطور که این انگشتر را از دست راستم خارج می کنم علی را از حکومت خلع کردم بعد انگشتر را در دست چپش گذاشت گفت همانطور که انگشتر را در دست چپم می گذارم معاویه را نصب کردم. از آن به بعد انگشتر در دست چپ گذاشتن بنی امیه بود کسی که دست راست میکرد یعنی علی را قبول دارد این به عنوان یک نشانه و کد بود و از آن به بعد برخورد میکردند مثل یک جرم بود اگر کسی انگشتر در دست راستش بود با او برخورد میکردند. امام عسکری فرمود دیگر شما انگشتر را دست راستتان بگذارید این یعنی چه؟ با این فضایی که الان نقل کردم یعنی شیعه قدرت پیدا کرد نترسید دیگر شعار شیعه را علنی کنید. این یک علامت و نشانه هست.
سجده کردن بر خاک که شما می دانید مذاهب دیگر غیر شیعه سجده بر خاک را لازم نمی دانند بر فرش هم سجده می کنند روی موکت هم سجده می کنند اما سجده کردن بر خاک فقط و فقط در مذهب شیعه است که از خود پیغمبر هم روایت داریم این نشانه شیعه بودن هست.
۵۱ رکعت نماز خواندن، یعنی علاوه بر ۱۷ رکعت نماز واجب نمازهای مستحبی را خواندن از آن جهت بود که به شیعیان طعنه میزدند می گفتند شیعه اگر فقط نماز واجب را بخواند مستحبی ها که سنت پیغمبر هست را ترک میکند، امام عسکری علیه السلام فرمود برای اینکه این اتهام را از خودتان دور کنید شیعه فقط واجبات را نمی خواند و مستحبات را هم انجام میدهد تارک سنت نیست نوافل را هم بخوانید.
علامت دیگر جهر به بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله را بلند گفتن که شما می دانید فرقه های غیر شیعه آنهایی که به مسجدالحرام مشرف شدند می دانند نماز که می خواهد بخواند امام جماعت یا بسم الله نمیگویند چون بسم الله را جزء سوره نمی دانند یا اگر هم بگویند آهسته می گویند. بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم علامت شیعه است .
و یکی هم زیارت اربعین هست.
قبل از اینکه من راجع به زیارت اربعین چیزی بگویم این که امام می گوید این علائم و شعارهای شیعه را اظهار کنید و نترسید نشانه این هست که شیعه قدرت پیدا کرده. کسانی که سنشان بالاتر هست یادتان هست قبل از انقلاب هر کسی با حضرت امام یک ارتباط برقرار می کرد می خواست یک اطلاعیه از ایشان بیاورد باید ۷ جا پنهانش میکرد که او را نگیرند ولی یواش یواش که جلو رفتند و قدرت پیدا کردند و مردم مطلع شدند اطلاعیه که هیچ، مردم خیلی راحت فعالیت انقلابی می کردند در شب تظاهرات می کردند چون قدرت پیدا شده بود. امام عسکری که می گوید این علائم را اظهار کنید چون قدرت پیدا شده .
پنجم که زیارت اربعین هست می دانید در بین ائمه فقط و فقط امامی که اربعین دارد سیدالشهدا است. توصیه به اربعین شده این چه خصوصیاتی دارد که امام عسکری فرمود این هم علامت شیعه است؟ با اینکه زیارت سیدالشهدا را قبلاً هم می رفتند زمان امام صادق می رفتند زمان ائمه قبلی هم می رفتند. ببینید وقتی دست روی یک مناسبت خاص میگذاریم یواش یواش شیعه تجمع پیدا می کند برای زیارت در همان مناسبت خاص. یک موقع می گویند در طول سال هر روز بروی کربلا عیبی ندارد ثوابش را دارد تجمع نمیشود. این الان برای من و شما مفهوم هست تجمعی که در اربعین رخ می دهد همایش و مانور شیعه است. اگر می گفتند در کل سال هر کس می خواست پیاده برود همه در کل سال میرفتند و تجمعی صورت نمی گرفت.
امام علیه السلام این را ذکر کرد که زیارت اربعین برای شیعه نماد و شعار بشود یک مانور قدرت بشود این نشان دهنده این است که زمان امام عسکری تشیع یک قدرت و گسترش پیداکرده که حضرت می فرماید دیگر نترسید علائم شیعه بودن را اظهار کنید.
خادم و نشانه های امام زمان
امام عسکری به یکی از خادمین متدین و خوب خودش به نام ابوالادیان نامه ای داد گفت برو مدائن این نامه ها را برسان به فلانی فلانی بعد از ۱۵ روز برمیگردی به سامرا وقتی برمیگردی دیگر مرا زنده نمیبینی من دیگر از دنیا رفتم ابوالادیان فهمید که امام دارد از شهادتش خبر می دهد شروع میکند به گریه کردن و ناله زدن. امام عسکری علیه السلام می فرماید: تقدیر الهی اینطور هست من تا دو هفته دیگر از دنیا میروم و به شهادت میرسم. ابوالادیان گفت آقا امام بعدی شما کیست و چه نشانه ای دارد؟
امام عسکری امام زمان را که هنوز به او نشان نداده بود، امام فرمود که سه تا نشانه را از او می بینی:
یک نشانه اینکه جواب نامه هایی را که تو از مدائن می آوری از تو میخواهد . کسی که جواب نامه ها را از تو می خواهد و نامه ها را از تو می گیرد.
دوم کسی که بر جنازه من نماز می خواند بعد از شهادت.
و سوم کسی که از محتویات داخل کیسه ها خبر می دهد.
ابوالادیان می گوید من این سومی را نفهمیدم ولی عظمت امام عسکری جوری بود که نتوانستم بپرسم یعنی چی؟
می گوید رفتم مدائن دنبال ماموریت نامه هایی که امام داده بود را به افراد رساندم و برگشتم بعد از ۱۵ روز که وارد سامرا شدم دیدم در خانه امام عسکری گریه و شیون هست فهمیدم آقا به شهادت رسید. وارد که شدم دیدن جنازه امام عسکری را آوردند میخواهند بر آن نم،از بخوانند یک مرتبه دیدم برادر ایشان جعفر کذاب که معروف بود به این نام و ادعای امامت می کرد و آدم فاسقی بود آمده بر امام عسکری می خواهد نماز بخواند. ابوالادیان می گوید من تعجب کردم این میخواهد بر امام نماز بخواند؟ چون نشانه را امام گفته بود، یک مرتبه دیدم کودکی مثل خورشید از اندرونی بیرون آمد لباس جعفر کذاب عمویش را گرفت گفت:
یا عَمّ تَأخَّر فَإنّی أولی بَالصّلوة عَلَی أبی.
من سزاوار تر هستم که بر پدرم نماز بخوانم. جعفر کذاب هم بدون هیچ مقاومتی رفت کنار امام ایستاد. ابوالادیان می گوید این یک نشانه که بر جنازه امام عسکری این کودک نماز خواند.
بعد که نماز خواند رفت داخل به من اشاره کرد آن نامه هایی که از مدائن آوردی به من بده دیدم این دومین نشانه که نامه ها را درخواست کرد.
دنبال سومین نشانه میگشتم که امام عسکری فرموده بود کسی که از محتویات درون کیسه خبر می دهد یعنی چی؟
چند روزی گذشت یک عده از شیعیان قم آمدند سامرا برای اینکه وجوهاتشان را با امام عسکری حساب کنند دیدند امام به شهادت رسیده جعفر کذاب نشسته بود در آن خانه و ادعای امامت می کرد. کیسه های که وجوهات در آن بود را آوردند به جعفر کذاب خواستند بدهند گفتند ما هر دفعه که خدمت امام که می رسیدیم از محتویات داخل کیسه خبر داشتند که چقدر پول داخل آن هست. جعفر کذاب گفت از من می خواهید که علم غیب داشته باشم من نمی دانم چقدر داخل آن هست، قمیها ندادند می دانستند که باید نشانه ای از امامت ببینند.
همان موقع بود که خادمی آمد از ان درونی. ابوالادیان می گوید من هم نشسته بودم گفت این کیسه ها را بدهید به فرزند امام عسکری، او میگوید ۱۰۰۰دینار در این کیسه ها هست که ۱۰ دینار آن تقلبی هست. قمی ها گفتند کاملاً درست است وقتی نگاه کردند ۱۰ دینار تقلبی را در آن پیدا کردند. گفتند او امام هست که ابوالادیان میگوید من دیگر مطمئن شدم امام ایشان هست که پنج ساله بود.