eitaa logo
❤️یاامام رضا جانم❤️
148 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
8 فایل
هر چقدر که درد بی‌دوا داری یا دلی خراب و مبتلا داری نره یادت که امام رضا داری از امام رضا بخواه درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه😭 @goy_s7854
مشاهده در ایتا
دانلود
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عرش خدا صلی علی کربلا کربلا کربلا وعده ی ما باب رجاء کربلا کربلا کربلا
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😢لحظه رسیدن به سنگ مزار حضرت رقیه(س) هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است ...💔 تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است ...💔💔🥀
شبتون حسینی همراهان گرامی التماس دعا 😔😭
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| حسینیه حرم ▪️عزاداری زیبا و متفاوت هم‌وطنان بوشهری در حرم امام رضا علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک استکان چای... ☕ این شب‌ها جایتان در چایخانه حضرت رضا علیه‌السلام خالیست...
🗓 جمعه ۳۰ تیر (۳ محرم الحرام) 📿 صد مرتبه «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»
بابایی برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم…
از غصه و غم تو را رها خواهد کرد هر درد بیاوری دوا خواهد کرد از نسل علی و فاطمه است این دختر حاجات محال را روا خواهد کرد
بهشت نَکهتی از تربت معطّر اوست ضیاءِ چشمِ مَلَک،خاکروبهٔ در اوست قبولِ سجدهٔ آدم ملک نمود آن روز که دید نورِ تو درطینتِ مُخمَّرِ اوست بر آستانش شاهان نهند روی نیاز که سجده‌گاهِ شهان، نورِ پاکِ کشورِ اوست دعای قُبِّهٔ او مستجاب می گردد شفای هر مرضی تربتِ مطهّرِ اوست مرا به روضهٔ رضوان چه کار وحور و قصور بهشت و حور و قصورم جمال و منظرِ اوست شرر به جانم از این قصّه اوفتاده و بس که تشنه جان دهد و آب دربرابرِ اوست بگو به ساقی کوثر به کربلا بگذر ببین که تشنه لبِ لعلِ روح پرورِ اوست زروی فاطمه شرم آیدم چسان گویم که سربرهنه به بازارِشام دختر اوست نمود اصغرِ خود را بلند بر سرِ دست عدو نگفت که این یادگارِ اکبرِ اوست درید تیرِ جفا گوش تا به گوشش را هنوز نالهٔ اصغر به گوشِ مادرِ اوست اگرگذارِ فدائی به کربلا افتد همین یک آرزو اندر دلِ مکدَّرِ اوست
به دست خویش گرفته‌ست هر دو ماهش را چنان امیر که می‌آورد سپاهش را پر است هر قدمش از هزار بیم و امید چو عاشقی که بگیرند از او نگاهش را عصای پیری مادر جوانی پسر است برای سوختن آورده تکیه‌گاهش را به غیر این دو پسر هیچ در بساطش نیست و در برابر خورشید برده آهش را قسم به چادر زهرا قسم به اشک علی برای جلب رضا می‌شناخت راهش را برای دفع بلا بردشان به قربانگاه مگر که حفظ کند این چنین پناهش را به خیمه رفت و نیامد پس از شهادتشان نخواست تا که ببیند شکسته شاهش را دو ماه پاره به دست حسین بود و شنید بگو به خواهر من تن کند سیاهش را
اشکِ ما پاره دلی بود که آبش کردیم چشمِ ما خانه‌ی ما بود خرابش کردیم تکه‌ای سنگ در این سینه‌ی ما بود ، شبی روضه‌اش بُرده و با آه مذابش کردیم بارها خواست که دنیا ببرد ما را از... درِ این خانه که هربار جوابش کردیم مَلکی خواست که ما را ببرد باغِ بهشت در حرم مانده و با گریه مُجابش کردیم آنکه زد طعنه به احوالِ پریشانی ما شَمّه‌ای از تو نوشتیم و کبابش کردیم عمر آن نیست که از روز و شب ما رفته گریه کردن به تو را عمر حسابش کردیم...