eitaa logo
🌱اینجا حال دلمون خوبه❤
185 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
16 فایل
ـ﷽ـ -اللّٰھُم‌اعطنٰا‌فوقَ‌رحۡمَتِنا . . . 〖خداوندگار‌م؛ رحمتِ‌تو ،💚 بیشتر‌از‌آرزوهایِ‌کوچکِ‌منھ'〗 • • "✿ •••● مشاور: @Labbayk_ya_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی ....😭😭😭😭😭😭 💔نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی 😭💔😭😭💔😭💔😭💔😭💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜( عهد و پیمان صبحگاهی با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) 🌹بِسْم اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🤲اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ 🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸 🤲اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 🤲أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 🤲اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ 🍃💔🍃🌾🍃💔🍃🌾🍃💔🍃🌾🍃💔 🤲اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ 🍃🌼🍃🌾🍃🌼🍃🌾🍃🌼🍃🌾🍃🌼 🔴 آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنى، و در هرمرتبه مى گويى: اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان 💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
🍃من باورم این است که فرات با دیدن قامتی شکسته در کنار پیکری به خون نشسته خشکید. اگر از من بپرسی «پس این چیست که در بستر خروشان این رود همچنان جاری است؟ خواهم گفت اشکی است که فرات از آن روز تا امروز، علی الدوام می‌ریزد و تا قیامت نخواهد خشکید. 🍃تو باور می‌کنی آبی که چشمان منتظر فرزندان حسین به دنبالش بود آبی که نتوانست خود را به کام تشنه حسین برساند شفا باشد؟ آب فرات اگر شفا می‌دهد از آن روست که فرات اشکی است همیشه جاری برای حسین. 📚کتاب رد نگاهت، راه آسمان ص۲۰
اونقدر سینه میزد بهش گفتن کم خودتو اذیت کن می گفت: این سینه نمیسوزه .. موقع شهادت همه جاش ترکش بود جز سینش ...💔
امام صادق (علیه‌السلام): نفس کشیدن کسی که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد، ذکر و تسبیح است. نفس‌المهموم شیخ عباس قمی پ.ن ❣قشنگیش اونجاست حتی نفس کشیدن در حالی که برای حسین (علیه السلام) محزونی، عبادته ...
سالها بعد وقتی تو پسرکی ده دوازده ساله‌ای و من مادری عاشق... یک روزِ تابستان، درست وقتی وسط حیاط گرمِ بازی و خنده‌ای و من محوِ تماشای خنده‌های تو سر و صدای پسربچه‌هایی که با توپ و دوچرخه و تفنگهای آبپاش ریخته‌اند توی کوچه و پِی هم می‌دوند و می‌خندد، کوچه را پُر می‌کند... و تو با شنیدنِ سر و صدای بچه‌ها، می‌خواهی از خانه بیرون بزنی و قاطیِ بازیِ آنها شوی، من نگران، دنبالت می‌دوم و دستت را می‌گیرم، خودت را از دستِ من می‌کَنی و می‌پری وسط کوچه، صدا می‌زنم پسرم صبر کن... و بعد یکباره، چیزی درونم فرومی‌پاشد زانوهایم سست می‌شود و همان پشت در روی زمین آوار می‌شوم... این صحنه را من قبلا هم دیده‌ام... اینکه زنی دنبالِ پسربچه‌ای ده دوازده ساله‌‌ بدود تا از رفتنش ممانعت کند... پسرک خودش را از دست آن زن برهانَد و آن زن از پشت فقط صدا بزند پسرم صبر کن... این صحنه را من قبلا هم دیده‌ام اما نه به این شکل... تو الان غرقِ شادی بودی و برای بازی از دست من رهیدی... اما در آن صحنه که من پیش از این دیده‌ام نه آن پسرک گرم شادی بود و نه آنجایی که سمتش دوید جای بازی... و دلشوره‌ی آن بانو که دنبال کودک دوید، اصلا شبیهِ دلشوره‌ی من نبود... بعد همانجا پشت در می‌نشینم به روضه‌خوانی: من یک بانو و کودکی می‌شناسم که زیر آفتابی داغ با لبهای ترک خورده پیِ هم دویدند، کودک خود را از دست بانو رهید و سمت میدان دوید... من کودکی می‌شناسم که دویدنش از شوق نبود... من کودکی می‌شناسم که دوید تا خودش را بیندازد توی گودیِ قتلگاه و دستهای کوچکش را سپر عمو جانی کند که نیمه‌جان تَهِ گودال افتاده بود... من کودکی می‌شناسم که دستش بالا نرفته از بدن جدا شد... من کودکی می‌شناسم که تنش با نیزه به سینه‌ی عمو دوخته شد من کودکی می‌شناسم که عمه‌اش از پیِ سرش دوید و فقط صدا زد عبدالاهَم، یادگارِ حسنم، نرو... سالها بعد وقتی تو پسرکی ده دوازده ساله‌ای و من مادری عاشق تو در کوچه غرق بازی با رفیقانی و من پشت در به گریه نشسته‌ام و هیئتی‌ها توی سرم دم گرفته‌اند: عبداللهَم عبداللهَم من عاشق ثاراللهَم من... ارباب ما فرزندهای داشته و نداشته‌‌مان را برای روضه‌های تو میخواهیم... برای اینکه روزی در تماشای کودکمان از غصه‌ی بچه‌های تو دق کنیم و بمیریم... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این نوشته و اشکی که بواسطه‌ی این سطور از چشمی فروغلطد تقدیم به همه‌ی مادرهایی که کودکانشان را با غم اباعبدالله آشنا می‌کنند. خاصه مادر خودم که نه تنها فرزندان خودش که همه‌ی آن کودکانی که به اسم دانش‌آموز در کلاسهای درسش می‌نشینند را از این مِهر و عشق سهم می‌بخشد. ...... متن صرفا برداشتی آزاد از این ویدئو هست که در قالب گفت‌وگویی خیالی از زبان یک مادر و فرزندِ در گهواره‌اش نوشتم🙏 @sharaboabrisham
من اگر قرار بود روضه‌ی شب پنجم را بخوانم خیلی ماجرا را شرح نمی‌دادم، خیلی وارد گودال نمی‌شدم. آخر شب پنجم هنوز برای حرف گودال زیادی زود است، هنوز مستمعها آنقدری آمادگی ندارند که بشود برشان داشت و برد گوشه‌ی قتلگاه. سختی کار همین است که قصه‌ی عبدالله درست توی اوج واقعه رخ داده و اگر قرار باشد کسی روضه‌اش را بخواند نمی‌شود که به گودال گریز نزند. ولی من از آن روضه‌خوانهام که انصاف می‌کنم، مراعات دل مستمعها را می‌کنم آدمها حداقل باید همان نُه شب را برای صحبتهای دیگر گریه کرده باشند و نرم نرم آماده شده باشند تا وقتی نوبت به روضه‌ی گودال رسید یک وقت دلشان از جا کنده نشود. من اگر روضه‌خوان بودم برای شب پنجم شبیه همه‌ی شبهای دیگرِ روضه‌هایم باز سراغ زینب می‌رفتم. یعنی اصلا نمی‌شود که صحبت از کربلا باشد و اول و آخر حرف به زینب نرسد! هر گوشه‌ی واقعه را که بگیرید نخ تسبیحش دست زینب است. اگر قرار بود شب پنجم، هم روضه‌ی عبدالله را خوانده باشم، هم زیادی سمت گودال نرفته باشم، همینقدر می‌گفتم که در آن هیاهوی ساعتِ آخر، وسط آنهمه عربده‌های لشکر که صدا به صدا نمی‌رسیده، و تازه با آنهمه بی رمقیِ اباعبدالله که حتما صدا از حنجره‌ی مبارکش بیرون نمی‌آمده، زینب دقیقا تا کجا از پی عبدالله دویده که هم صدای برادر را شنیده و هم صورت نگرانش را دیده؟ همینکه در مقاتل آمده ابی‌عبدالله به زینب اشاره کرده که بچه را نگه دار، همینکه راوی نقل کرده‌ بچه که از دست عمه رهیده زینب یک لحظه مستأصل سر جایش ایستاده و فقط چشم توی چشم حسین دوخته، همینکه یک چیزهایی دیده که زانویش خم شده و همانجا فروریخته... همین‌ها یعنی زینب تا کجای میدان پیش آمده؟ تا چند قدمیِ گودال رفته؟ اول میگذاشتم مستمعها خوب به این چیزها فکر کنند بعد هم می‌گفتم حرفهایی که شما تاب شنیدنش را ندارید، زینب از نزدیک دیده، آنقدر نزدیک که حتی صدای خرد شدن استخوان بازوی عبدالله را با گوش خودش شنیده. این را می‌گفتم و اجازه می‌دادم از مجلسم برای چند لحظه فقط صدای دستهایی بیاید که شرق شرق به سر و صورتها می‌نشیند. مستمعها خوب که خودشان را زدند و دادشان بلند شد یک جمله می‌گفتم و قال قضیه را می‌کندم: خوش‌به‌حالتان که برای شنیده‌ها می‌توانید اینطور به سر و صورت بزنید و بلند بلند گریه کنید، زینب برای دیده‌ها حق نداشت حتی خم به ابرو بیاورد چه رسد به گریه‌های بلند و لطمه زدن به سر و صورت... واقعه درست پیش روی زینب اتفاق افتاده اما زینب آنجا صدا به گریه بلند نکرده... زینب اگر خودش را سرپا نگه نمی‌داشت که بعد از آن حادثه، دنیا دیگر سرپا نمی‌ماند... من اگر روضه‌خوان بودم حتما به روضه‌خوان زینبی شهره می‌شدم، هر جای شهر، برای هر مجلسی که دعوت می‌شدم اهل آن مجلس را برای زینب می‌گریاندم. آخر زینب خیلی زحمت کربلا را کشیده... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این نوشته و اشکی که بواسطه‌ی این سطور از چشمی فروغلطد تقدیم به همه‌ی مجلس گرم‌کن‌های ابی‌عبدالله، همه سینه‌زنها، همه بلند بلند گریه‌کن‌ها، همه‌‌کفش جفت‌کن‌ها، همه چایی‌ریزها... @sharaboabrisham
🌱اینجا حال دلمون خوبه❤
من اگر قرار بود روضه‌ی شب پنجم را بخوانم خیلی ماجرا را شرح نمی‌دادم، خیلی وارد گودال نمی‌شدم. آخر شب
با نوشته هاشون....با روضه هاشون اشک ریختم.... حیف بود اگر شما رو دعوت به کانالشون نمی کردم.... یاعلی
این شبها با همه دلتون دنبال روضه ها بگردید....نه روضه خونها.... فرقی نمیکنه مداح کی باشه.مهم اینه که بلد باشیم مصائب رو خوب درک کنیم و اشک بریزیم https://eitaa.com/inja1402
تا حالا شده توی مجلس روضه ای حس کنید این آخرین جلسه روضه است؟😭😭😭 شاید دیگه فرصتی برای یاحسین گفتن نباشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜( عهد و پیمان صبحگاهی با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) 🌹بِسْم اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🤲اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ 🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸 🤲اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 🤲أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 🤲اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ 🍃💔🍃🌾🍃💔🍃🌾🍃💔🍃🌾🍃💔 🤲اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ 🍃🌼🍃🌾🍃🌼🍃🌾🍃🌼🍃🌾🍃🌼 🔴 آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنى، و در هرمرتبه مى گويى: اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان 💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
🍃حضرت معشوق برخی از کارها را چه خوب می‌توانم برای شادی دل تو انجام دهم؛ اما برخی از کارها را نه. مثلاً جمکران رفتن برای نشاندن لبخند روی لب تو کار آسانی است؛ اما نمی‌دانم چرا مدارا کردن با دیگران به نیت راضی نگه داشتن تو کار سختی است. اشک ریختن در مجلس روضه، برای کم کردن از غم دل تو کار آسانی است؛ اما گذشت کردن از خطای دیگران به نیت به دست آوردن دل تو کار سختی است. به گمانم دلیل این سختی و آن آسانی، دلی است که عاشق نیست. عاشق همه کار می‌کند تا که معشوق از او راضی باشد. مرا ببخش برای این همه عاشق نبودنم
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 🍉 آی قصه قصه قصه 2⃣3⃣ 🌗 ‏شبی خواب او را دید، جایگاه رفیعی داشت. 🔹پرسید: چون شهیدی و مظلوم کشته شدی، این جایگاه نصیبت شد؟ 🔸 لبخندی زد و گفت: نه 🔹 سؤال کرد: چون فرقه‌های ضاله را نابود کردی؟ 🔸گفت: …‏… نه. 🔹با تعجب پرسید: پس راز این جایگاه چیست؟ 🔸گفت: هدیه مولایم حسین است. 🔹گفت: چطور؟ 🔸 با اشک گفت: آنگاه که دو رگ دستانم را در حمام فین زدند، خون که از بدنم می‌رفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم که بگویم قدری آبم دهید، ناگهان …‏… 📌 به خود گفتم میرزا تقی خان! دو رگ از تو بریدند، این همه تشنه‌ای! پس چه کشید پسر فاطمه؟! او که از سر تا پایش زخم شمشیر، نیزه و تیر بود.😭 😔 از عطش حسین، حیا کردم و لب به آب خواستن باز نکردم اشک در چشمانم جمع شد. ◀️ بعد از مرگ و آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند، امام حسین بالای سرم آمد و فرمود: ♦️ به یاد تشنگی ما ادب کردی، اشک ریختی و آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم. 🎤 خاطره مرحوم آیت‌الله العظمی اراکی از میرزا تقی‌خان امیرکبیر
«به جُرم علی بودن» کربلا یکسره درحال فراخواندن توست معرکه منتظر شور رجز خواندن توست قدرِ شش ماه ، شمردی که به امروز رسد زود برخیز علی! وقت خروشیدن توست گریه کردی که حسین إذنِ جهادت بدهد نوبتی هم که شود نوبت جنگیدن توست مادرت بسته به دورت زره ات را محکم اشک می ریزد و او بندِ کفن کردن توست مادرت جان تو را بُرد و خودش راهی کرد زد تماشای تو و مستِ غمِ بردن توست جای شمشیر به خود ، نور حمایل کردی شب به سر آمده، هنگامه ی تابیدن توست تا درآغوش حسین (ع) ،زیر عبا می آیی دشمن از فاصله مشغول به پاییدن توست بر بلندای پدر ، گریه امانت را بُرد خوفِ دشمن ، همه بر ذکر ، فرستادن توست حرمله دید سفیدی گلت را از دور با سه شعبِ سیه اش در پیِ خشکاندن توست رد شد از حنجره ی کوچک تو تیر سه بار سرت آویخت به مو ... موسمِ روییدن توست روی دستانِ خودش با تو حسین هم جان داد بی گمان مرگِ پدر ، لحظه ی جان کندن توست نوحه می خوانْد حسین(ع)،خون به هوا می پاشید: قد بکش اصغر من ، موعدِ بالیدن توست با علی ها ز غدیر ست خصومت دارند سن مهم نیست که جرمِ تو علی بودن توست پای آقا وسط دشمن و مادر مانده مادری مانده که دلواپس آوردن توست سرِ خورشید فرود آمده نزدیک رباب که غروبِ سرِ آقا سرِ کوچیدن توست با غلافش تنِ شنزار ، تو را کاشت پدر تو رسیدی به خدا مرحله ی چیدن توست سهم گهواره ی تو یک وجب از خاک شده بر دل خاک، پدر سعی به خواباندن توست خبر آمد وسط عرش ، ملائک دورت دایه ای باده چِشان ، وقف به نوشاندن توست ز شرابت نکند بر دلِ «آلاله» زدی که شده مست تو ، مدهوش سُراییدن توست
روضه علی اصغررو باید مادر خوند😭😭😭 عزیز مادر بین لشکر چه می کنی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜( عهد و پیمان صبحگاهی با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) 🌹بِسْم اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم 🤲اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ 🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸 🤲اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 🤲أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 🤲اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ 🤲اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، 🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷🍃🌾🍃🌷 فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ 🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣🍃🌾🍃❣ وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ 🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸🍃🌾🍃🌸 وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ 🍃💔🍃🌾🍃💔🍃🌾🍃💔🍃🌾🍃💔 🤲اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ 🍃🌼🍃🌾🍃🌼🍃🌾🍃🌼🍃🌾🍃🌼 🔴 آنگاه سه بار بر ران خود دست میزنى، و در هرمرتبه مى گويى: اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان 💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
🍃امام غریب چشم‌هایت را بده به من. می‌خواهم لحظه‌های تنهایی حسین را ببینم. باورم نمی‌شود حسین باشد و دشمن داشته باشد و کسی به یاری اش نرود. حسین یار و یاور طلبید و کسی به یاری اش برنخاست؟ باید ببینم لحظه ای را که حسین با تن زخم دیده فریاد می‌کشید «هل من ناصر ینصرنی» و کسی به او جواب نمی‌داد. سال‌هاست که از غربت و تنهایی حسین شنیده ام اما باید ببینم این همه تنهایی را تا باور کنم که می‌شود تو باشی و یار بخواهی ولی من تنهایت بگذارم. مگر همین حالا تو ندای هل من ناصرت بلند نیست؟ چرا نمی‌شنوم؟ مگر نباید به یاری ات برخیزم؟ چرا نشسته ام؟ مگر دلت زخم خورده بی وفایی‌های ما نیست؟ پس چرا هنوز هم لبخند می‌زنم؟ معلوم است باور نکرده ام تنهایی حسین را. به فریادم برس من از عاقبتی مثل عاقبت مردم کوفه می‌ترسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا مهدی رسولی ، ممنون که هستی... ای کاش همه مادحین و ذاکرین ما در تراز شما بودند...
. «سهم ما زن‌ها از عاشورا» ✍زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین من یک زنم.. اما به قدر زنانگی‌ام از عاشورا و برای عاشورا حرف دارم. از عاشورا حرف دارم: از رباب که عشق امامش بود، از سکینه که چنان تربیت شده بود که در سنین کودکی، شاعر و سخنران بود. از زنان کاروان که غم‌شان نه عزیزشان بود، نه بدن‌های چاک چاک عزیزان‌شان، نه دوری راه، نه غربت. و باورت می‌شود حتی نه اسارت؟ غم‌شان این بود که روی آفتاب مهتاب ندیده‌شان، حالا پیش نامحرم‌ها گشاده است و نامحرم‌ها نزدیک‌شان راه می‌روند و نامحرم‌ها جسارت می‌کنند. نه به خاطر جسارت که آن هم جراحتی عمیق بود، که به سبب آنچه خلاف حیایشان برآن‌ها می‌رفت... دوست ندارم بیت شعری را بنگارم که می‌دانم قلب امام زمانم را به درد می‌آورد فقط خودت تصورکن دست‌های زینب را یک نامحرم بسته! .. منِ زن، از کربلا زیاد حرف دارم چه از عروس هفده روزه‌ی وهب، چه از مادر وهب که سر پسرش را به سمت عمرسعد پرتاب کرد. چه از همسر زهیر که برخلاف زنان کوفی مردش را فرستاد زیرتیغ دشمن، برای دفاع از امامش، چه از زینب درکربلا که برخلاف همیشه و همه‌جا، موقع شهادت دو جوان رعنایش، رخ به حسین ننمود تا مبادا امامش را شرمنده ببیند. چه از زینب، در غروب عاشورا که امام زمانش به او التماس دعا گفته بود و چه از زینب پس از عاشورا که زبان تلخ شیطان را در کاخ یزید و ابن زیاد، با خطبه علی‌وارش، درهم پیچید. و چه از رباب وقتی یک‌سال به یاد امام بی کفن، زیر سایه نرفت.. امامنِ زن، با آن همه حرف از عاشورا، حرف زیادی برای عاشورا ندارم جز اینکه؛ حیا و عفت را بیاموزم و به دخترانم و دختران سرزمینم مشق کنم و جز اینکه خودم را وقف امامم کنم، یا به جهادتبیین یا به جهاد فرزندآوری. و امام زمان من امروز ازهمیشه بیشتر چشم دوخته به من، به چادرمن، و به منیت من که آیا قرار است برای امامم،به مسلخ عشق برود یا نه! و در مسلخ عشق، مجال برای هیچ عذری نیست! 🧕@banovanebeheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جااااان 😍 حالشو دوست داشتم چقدر شیرین بود ماشالله شاید ۲۰ مرتبه دیدمش👆 عشق حسین کوچیک و بزرگ نمیشناسه یعنی این👆😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا