📚 #اینو_خوندی؟
🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره*
1️⃣ تابستان اول | *در جستوجوی یخچالهای ایسلندی*
😎 همیشه دوست داشتم آدم خَفنی باشم. همهفنحریف. از هر انگشتم یک هنر بریزد. دانشمند، مخترع، سرباز، کارآگاه، سیاستمدار، مدیر، بازیگر، فوتبالیست و خلاصه یک همهفنحریف که از پس همهچیز بربیاید. یک دوره دوست داشتم چیزهای مختلف اختراع کنم. یک اسلحه عجیبوغریب. موشکی که با سوخت هویج به فضا برود. یکزمانی هم دوست داشتم کارآگاهی باشم که پیچیدهترین پروندهها را حل کند. من میخواستم از اتفاقات خطرناکی که هیچکسی خبر ندارد، خبر داشته باشم و از آنها جلوگیری کنم. منتظر بودم تا به #مدرسه بروم و تمام این تجربههای جالب را در مدرسه داشته باشم.
😒 وقتی مدرسه رفتم، دیدم آنجا اصلاً جایی برای کارهای خفن نیست. مدرسه جایی است که فقط باید یک سری چیزهای تکراری بخوانی و امتحان بدهی. به این نتیجه رسیدم، خفن بودن در مدرسه به نمره بالاست. نمرهای که برای من نه نان شد و نه آب. بالاخره یکراهی برای رسیدن به علاقههایم پیدا کردم. تابستان بهترین فرصت بود. سه ماه که میشد بدون فکر به نمره و مدرسه، خفن بودن را تمرین کرد. اینجا میخواهم چند ماجرا از آن تابستانها را تعریف کنم.
📜 یکی از رؤیاهای بزرگم، نوشتن یک #رمان بلند بود. 11سالم بود، چند تا برگه کوچک A6 در کمد پیدا کردم، همه را باهم منگنه و یک دفترچه درست کردم. یک نقاشی روی جلدش کشیدم و یک عنوان دهانپُرکن برایش گذاشتم. «در جستوجوی یخچالهای ایسلند». حالا یکی نبود بگوید: چرا این اسم رو گذاشتی؟! یخچال به درد کی میخوره که بره دنبالش. ولی من در همان عالم نوجوانی فکر میکردم کلاً جستوجو جالبترین کار دنیاست، حالا جستوجوی چیزهای عجیبتر، جالبتر هم هست. اسمهای خارجی برای شخصیتهای داستانم گذاشته بودم که رمانم جذابتر بشود. اسمهایی مانند تام، جیم، سام و .... خواهرم دست به نوشتنش خیلی بهتر از من بود. سرعتش هم بیشتر بود. یک روز قصهای که در ذهنم بود را برایش تعریف کردم و او هم نوشت. 16صفحه شد. به همه پز میدادم که «من یه داستان 16صفحهای نوشتم، تازه هنوزم تموم نشده.»
بعد از این تجربه خوب، به خاطر علاقهای که به داستان داشتم، کتاب داستانهای خواهر و خالهام که خیلی کتابخوان بودند را میگرفتم و میخواندم. کلاً معروف شده بودم به اینکه در هر حالتی کتاب میخوانم، حتی در خیابان. سالها بعد که دانشجو شدم استاد دانشگاهمان چند بار به من گفت که در خیابان مرا در حال کتاب خواندن دیده و هرچه برایم دست تکان داده و سلام کرده، من متوجه نشدم. خواندنم خیلی کند بود، ولی در همان تابستانهای کودکی، تعداد زیادی #کتاب و فیلمنامه از نویسندههای مختلف را خواندم. کتابی خواندم که در آن چند نوجوان، یک انجمن مخفی درست کرده و اشعارشان را برای هم میخواندند و این کار برایم همیشه یک آرزو بود. در دانشگاه از همان سال اول سعی کردم نمایشنامه و داستان بنویسم. الآن چند تا کتاب داستان و شعر کودک نوشتم. نوشتن برایم دوستداشتنی است. همین مهارت نوشتن، در پایاننامه، نامهنگاریهای اداری، ارائه گزارش کار، تدریس و تدوین کتابهای علمی پژوهشی کلی کارم را راه انداخته و باعث شده محتاج کسی نباشم....
🌀 ادامه دارد...
📝 #احمدرضا_اعلایی
🔗 #تابستان #تفریح #اوقات_فراغت #کتابخوانی #نویسندگی #نوجوان #نوجوانانه
🔰 @ino_khundi | 🌱 @Nojavan_khamenei
📚 #اینو_خوندی؟
🏆 #پیشنهاد_طلایی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #نامیرا
📝 #صادق_کرمیار
📖 ۳۳۶ صفحه
🖨 نشر #نیستان
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅┅─┅─
📌 نامیرا فقط داستان کوفه و مسلم و حضرت اباعبدالله علیهالسلام نیست... داستانیاست که در همه زمانها و مکانها در حال رخدادن است و در هر لحظه باید بدانیم نقش کدام یک از افراد نامیرا را بازی میکنیم... در لشگر یا دربار ابنزیادیم؟ در خانه یا مزرعه خود مشغول کشت محصولیم؟ در #مسجد مشغول عبادتیم؟ منتظر اماممان هستیم یا به سوی او شتافتهایم؟ نامیرا جزو آن دسته از کتب است که حتما در طول عمر خود یکبار باید آن را خواند. از خواندن این کتاب لذت ببرید...
➕ برشی از متن کتاب :
حسین (علیهالسلام) به خلافت زینت میبخشد، در حالی که خلافت به او زینت نمیدهد. حسین شأن خلافت را بالا میبرد، در حالی که خلافت شأنی بر او نمیافزاید. خلافت به حسین نیازمندتر است تا او به خلافت... اما سوگند به کسی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را فرستاد، هیچ یک از شما تحمل عدالت خاندان علیبنابیطالب را ندارید...
📘 خرید #نسخه_الکترونیکی از #فیدیبو در * [اینجا](https://plink.ir/CYzxB) *
📗 خرید #نسخه_فیزیکی از #پاتوق_کتاب_فردا در * [اینجا](https://plink.ir/45S3U) *
🔗 #رمان #رمان_مذهبی #عاشقانه #محرم #امام_حسین علیهالسلام #کربلا #عاشورا #مذهبی #اهل_بیت
#کوفه #ابن_زیاد #هانی_بن_عروه #عبدالله_بن_عمیر_کلبی
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👀 #گوشه_کنار
🤗 چقدر وقت گذاشتی؟!
⏳ نوشتن #رمان های معروف دنیا چه قدر طول کشیدهاست؟
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #اوسنه_گوهرشاد
📝 #سعید_تشکری
📖 ۱۹۲ صفحه
🖨 انتشارات #به_نشر
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 حتما اولین سوالتان این است: اوسنه به گویش مشهدی یعنی افسانه... اوسنه گوهرشاد، افسانهایست بر اساس حادثهای واقعی... این #رمان فانتزی که واقعه کشتار #مسجد_گوهرشاد در زمان #رضاشاه را یادآور میشود در کنار روایت داستان از جذابیتهای ویراستاری خاصی هم برای کشش بیشتر مخاطب استفاده کرده است. در این کتاب دو جریان کلی وجود دارد اول در مورد خود شخصیت گوهرشاد که در دوره تیموریان میزیسته و دوم قضیه کشف #حجاب و حادثه خونین مسجد گوهرشاد در دوره پهلوی اول. به اضافه اینکه شاید تا قبل از مطالعه #کتاب با شنیدن نام گوهرشاد فقط یاد مسجد ایشان در کنار حرم رضوی میافتادید اما بعد از مطالعه ایشان را بانویی با صلابت، دلسوز و بااراده خواهید یافت...
➕برشی از متن کتاب:
آپارتمانهای سر به فلک کشیده امروزی هم هنوز نشان از وقفنامه تو دارند. چون جاری است، میماند. مسجد تو، کتابخانه تو، نه که چون تو زنِ شاهرخ شاه بودی، نه چون عروس چهارم امیر تیمور گورکانیِ خون ریز بودی، نه چون که قوامالدین شیرازی معمار و طراح مسجدت بود. نه! تنها و تنها چون آقایمان رضا خواستهاند تو بمانی، پس میمانی؛ هم چنان که ماندهای!
✍ #کبریا
📘 خرید #نسخه_فیزیکی از #پاتوق_کتاب در * [اینجا](https://b2n.ir/342164) *
📗 خرید #نسخه_الکترونیکی از #طاقچه در * [اینجا](https://b2n.ir/543475) *
🔗 #رمان #رمان_مذهبی #بانوان #مسجد_گوهرشاد
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
📚 #اینو_خوندی؟
📙 #سختون
📝 #ناصر_ایرانی
📖 166 صفحه
🖨 انتشارات #کانون_پرورش_فکری_کودک_و_نوجوان
📌 هر شخص یا گروهی که برای فتح غاری که در دامنه #کوه_خورشید هست رفته سالم برنگشته. مردم دِه میگویند این غار طلسم شده و فتح نشدنیست. ولی پدربزرگِ احمد نظر متفاوتی دارد؛ او میگوید اینها همش حرفهای بیهودست و کوه خورشید هم مثل همه کوههاست و هیچ غاری فتحنشدنی نیست. همین سخنان پدربزرگ، احمد نوجوان را قلقلک میدهد تا کار نشدنی را شدنی کند و به جنگ غار خورشید برود. اما این کار به همین سادگی ها هم نیست....
ناصر ایرانی در سختون، قصه تلاش و سختکوشی را حتی در سختترین شرایط برای نوجوانان با قصه نوجوانی از جنس خودشان روایت میکند....
➕ برشی از متن کتاب:
سردر نمیآورم. به خودم گفتم اینکه نمیشود همه بترسند اما فقط بعضیها #ترسو باشند. پرسیدم «مگر هرکی بترسد ترسو نیست؟» پدربزرگ سرش را بلند کرد، با دقت به چشمهایم نگاه کردو گفت: «نه. هرکی بترسد ترسو نیست. #ترس مال بشر است. بشر از خیلیچیزها میترسد. ترسش هم دست خودش نیست. هرقدر هم #شجاع باشد بعضی وقتا از بعضی چیزها چه بخواهد چه نخواهد میترسد. اما ترسو بودن یک چیز دیگر است. ترسو بودن این است که آدم تسلیم ترس بشود. بگذارد ترس براو غلبه کند. #شجاعت نداشته باشد ترس را از قلبش بیرون بیندازد و زیر پا لهش کند.»
🔗 #رمان_نوجوان #رمان #پشتکار #استقامت #مقاومت #نوجوان #نوجوانی #انرژی #امید #ابتکار
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #فرشتهها_هم_عاشق_میشوند
📝 #نعیمه_اسلاملو
📖 ۴۱۵ صفحه
🖨 انتشارات #تلاوت_آرامش
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 کتاب با یک شُک بزرگ شروع شد، انفجاری که جلوی دانشگاه رخ داده است... معلوم است که قرار است از جمله رمانهایی باشد که عقبگرد میکند و ما را به روزهای قبل از این حادثه ببرد...
داستان کتاب «فرشتهها عاشق میشوند» ، از آن داستانهای راحتالحلقومی است که اگرچه وارد فضای #دفاع_مقدس میشود ولی مخاطب را در تاریخی دیگر درگیر این حادثه بزرگ میکند و همین باعث میشود مخاطب به دور از استرس و اضطرابهای جنگ صحنههایی از جنگ را بخواند. مخاطب ما قصه را در همین روزها و سالها دنبال میکند و لحظه به لحظه از نقش زنان در دفاعمقدس مطلع میشود. طرح زنانه داستان و جزئیات دقیق آن باعث میشود بین نویسنده و مخاطب فاصلهها کمتر شده و کسی که کتاب را میخواند خودش را همکلاسی شخصیتهای قصه در دانشگاه ببیند. شاید برای بعضیها هم کشش آن قسمتهای عاشقانه داستان آنها را تا پایان کتاب ببرد. خلاصه که این کتاب سعی کرده است در قالب یک داستان به نقشهای متعدد بانوان در جنگ تحمیلی اشاره کند و چهره زنانه جنگ را به تصویر بکشد.
⚠️ نکته: در بخشی از داستان راوی قصه بین دختران امروزی با ظاهر خاص خودشان و بانوان حاضر در دفاع مقدس فاصله ارزشی متصور شده و در طرح داستان ایجاد میکند و در بخشهای مختلف این کتاب این فاصله اتفاقاً عمیقتر جلوه داده میشود. فاصلهای که میتوانست نباشد و میتوانست در این کتاب به خوبی پر شود. این کتاب میتوانست با شخصیت دلنشین خانم افتخاری راه کاری برای پر کردن شکاف بین نسلها ارائه بدهد ولی این کار را نکرده و اتفاقا به تفصیل آن را شرح و توصیف کرده است...
#تکتم_دره_کی
🤗 جهت تهیه کتاب با شماره 02166963156 فروشگاه کتابخون و یا با شماره 02632712564 انتشارات تلاوت آرامش تماس بگیرید!
🔗 #رمان #حجاب #عفاف #زنان #بانوان #زنانه #دخترانه
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥉 #پیشنهاد_برنزی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📔 #ادواردو
📝 #بهزاد_دانشگر
📖 ۲۸۰ صفحه
📇 نشر #عهد_مانا
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 ذلک الکتاب و لاریب فیه هدی للمتقین... این کتابیست که هیچ شکی در آن نیست و پرهیزکاران را هدایت میکند...
ابتدا که کتاب را تهیه کردم فکر میکردم مثل باقی #رمان های زنگینامه از ابتدا شروع میکند به تعریف زندگانی این شهید بزرگوار... ولی خیلی جذابتر و خلاقانه که فکر میکردم به این روایت پرداخته شده بود. دو گروه ایرانی و ایتالیایی به دنبال کشف حقیقت در مورد زندگی و نحوه مرگ #ادواردو_آنیلی پسر سناتور قدرتمند و ثروتمند ایتالیایی هستند، صاحب شرکت اتوموبیل سازی #فیات و باشگاه #یوونتوس و کلی دارایی دیگر... هستند و هرکدام از منظر خود به حقایقی دست مییابند و نویسنده علاوه بر توضیح زندگانی ادواردو به صورت جذاب و خواندنی داستان زندگی دو گروه محقق را نیز پیش میبرد و در آخر به زیبایی این سه داستان را به هم میرساند...
➕ برشی از متن کتاب:
«خوش باش، خوش باش، این هم آزادی، کیف کن. صدای موسیقی دارد توی سرم ضرب میگیرد. مردی آشنا و تنها از سر میزش بلند میشود. تازه میشناسمش. ادواردو... دارد نرم از پله ها پایین میآید. قرآنش را هم گذاشته روی سینهاش. به من نگاه میکند. میخواهم صدایش بزنم. دستم را هم بلند میکنم که من را ببیند اما نمیشود. یک دختر جوان میآید جلویم به زور ۱۸ سالش میشود. ادواردو دیگر توی راه پله نیست....»
📕 خرید نسخهی #فیزیکی از #پاتوق_کتاب_فردا در * [اینجا](https://plink.ir/OFwW9) *
📗 خرید نسخهی الکترونیکی از #فیدیبو در * [اینجا](https://plink.ir/2lQ9k) *
🔗 #رمان_ایرانی #شهدا #کتاب_زندگی #روایتگری #ایتالیا #زندگینامه #خاطره
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥉 #پیشنهاد_برنزی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📔 #نورآباد_دهکده_من
📝 #ناصر_ایرانی
📖 188 صفحه
📇 دفتر نشر #فرهنگ_اسلامی
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 داستان از آنجا شروع میشود که احمد از #دهکده خود دل کنده و به بالای بلندترین کوهِ پیشِرویش میرود تا ببیند آن طرف کوهستان چه خبر است. وقتی که میرود و میرود تا حتی از ابرها هم عبور میکند با منظرهای مواجه میشود که باعث میشود سرجایش خشکش بزند. بله... منظره پیشرویش دهکدهای آنقدر زیباست که بیشتر به رویا شباهت دارد و این دهکده همان #نورآباد قصه ماست. احمد، قصد میکند در آن روستا ساکن شده و به سختیهای زندگی گذشتهاش پایان دهد. در ادامه با چوپان روستا آشنا میشود و خواستهاش را مطرح میکند، چوپان و خانوادهاش هم با روی باز خواسته او را قبول میکنند ولی پدر چوپان برای احمد داستانی از نورآباد را تعریف میکند که همه چیز را تغییر میدهد...
ناصر ایرانی در این رمان کوتاه، معنای #عشق به خاک و اقلیم و #وطن را به خوبی به #نوجوانان نشان میدهد. در این رمان کوتاه مفاهیم صبر، استقامت، استقلال و خودکفایی، خودباوری به خوبی به نمایش گذاشته شده است...
➕ برشی از متن کتاب:
سختی دومش که حقیقتا سخت است و مرد تا مرد نباشد زیربارش نمیرود این است که سرمایهتان را باید پای چیزی بریزید، پای چیزی باید جان بکنید، که توی خانه شما ساخته نمیشود. بیرون دهکدهتان، ساخته میشود... سود این کار با انگشتهای دست لمس کردنی نیست. سود این کار مثل سود درخت گردو یا توتی است که آدم تو کوچههای شهر و دهش میکارد. میوهاش مال همه میشود و هیچ کس. مال هر کسی که به موقع از راه میرسد، حتی اگر غریبه باشد... حالا به من بگویید ببینم مردم دهکده شما حاضرند سرمایه و عمرشان را پای یک همچین کاری بریزند؟
🔗 #رمان_نوجوان #کودک_و_نوجوان #رمان #صبر #استقامت #مقاومت #همدلی
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🏅 #پیشنهاد_نقره_ای
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📔 #خداحافظ_سارایوو
📝 #آتکا_رید و #هانا_اسکوفیلد
📰 ترجمه #عابده_میرزایی
📖 ۴۴۸ صفحه
📇 انتشارات #کتابستان_معرفت
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 اول ترس از بمباران و از دستدادن عزیزان را میپاشد توی رگ هایتان ... هر لحظه منتظرید خبر کشته شدن یکی از اعضای خانواده را بشنوید. شهری که محاصره باشد معنیاش این است که اگر مادر خانواده خارج از شهر باشد نمیتواند برگردد و کنار خانواده باشد. دخترها باید بحران پیش آمده را مدیریت کنند.
در صفحهصفحه کتاب خداحافظ سارایوو با مسلمانانی که در محاصره صربها قرار گرفتند زندگی میکنید شاید شما هم اول ترس جنگ به جانتان بیفتد و قیافههای لاغر بچهها دلتان را کباب کند ولی کمکم زیر نگاه تک تیراندازهای صرب زندگی جوانه میزند.
راوی کتاب دخترهای یک خانواده بوسنیایی هستند که جنگ روی سر زندگیشان آوار شده ولی آنها به هم قول دادهاند که شجاع باشند.
➕ برشی از متن کتاب:
برگهای پاییزی درختان ریختند... شاخههای درختها لخت شده بودند و بدون پوشش آنها احساس میکردیم بیشتر در معرض دید دشمن هستیم. هوا مرطوبتر و سردتر و بچهها مجبور بودند برای گرم شدن زیر پتوهایشان جمع بشوند. هروقت برای غذا درستکردن آتش روشن میکردیم، هر پنج تای آنها دور اتاق جمع میشدند تا خودشان را گرم کنند. یانا و سلما به تازگی به "مدرسه جنگ" میرفتند که یکی از معلمهایشان که در اطرافما زندگی میکردند ایجاد کرده بود. درسها چند ساعت بیشتر طول نمیکشیدند و دخترها هر وقت بمباران اجازه میداد، با خوشحالی به مدرسه میرفتند...
📝 #تکتم_دره_کی
📗 خرید نسخهی #الکترونیکی از #طاقچه در * [اینجا](https://plink.ir/G7Z7W) *
📕 خرید نسخهی #فیزیکی از #پاتوق_کتاب_فردا در * [اینجا](https://plink.ir/fMsjx) *
🔗 #رمان #رمان_خارجی #تاریخی #جنگی #بوسنی #جنگ #بوسنی_و_هرزگوین #جنگ_بوسنی
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🏆 #پیشنهاد_طلایی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #نامیرا
📝 #صادق_کرمیار
📖 ۳۳۶ صفحه
🖨 نشر #نیستان
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅┅─┅─
📌 نامیرا فقط داستان کوفه و مسلم و حضرت اباعبدالله علیهالسلام نیست... داستانیاست که در همه زمانها و مکانها در حال رخدادن است و در هر لحظه باید بدانیم نقش کدام یک از افراد نامیرا را بازی میکنیم... در لشگر یا دربار ابنزیادیم؟ در خانه یا مزرعه خود مشغول کشت محصولیم؟ در #مسجد مشغول عبادتیم؟ منتظر اماممان هستیم یا به سوی او شتافتهایم؟ نامیرا جزو آن دسته از کتب است که حتما در طول عمر خود یکبار باید آن را خواند. از خواندن این کتاب لذت ببرید...
➕ برشی از متن کتاب :
حسین (علیهالسلام) به خلافت زینت میبخشد، در حالی که خلافت به او زینت نمیدهد. حسین شأن خلافت را بالا میبرد، در حالی که خلافت شأنی بر او نمیافزاید. خلافت به حسین نیازمندتر است تا او به خلافت... اما سوگند به کسی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را فرستاد، هیچ یک از شما تحمل عدالت خاندان علیبنابیطالب را ندارید...
📘 خرید #نسخه_الکترونیکی از #فیدیبو در * [اینجا](https://plink.ir/CYzxB) *
📗 خرید #نسخه_فیزیکی از #پاتوق_کتاب_فردا در * [اینجا](https://plink.ir/45S3U) *
🔗 #رمان #رمان_مذهبی #عاشقانه #محرم #امام_حسین علیهالسلام #کربلا #عاشورا #مذهبی #اهل_بیت
#کوفه #ابن_زیاد #هانی_بن_عروه #عبدالله_بن_عمیر_کلبی
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥈 #پیشنهاد_نقره_ای
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #یک_عاشقانه_آرام
📝 #نادر_ابراهیمی
📇 انتشارات #روزبهان
📖 ۲۳۹ صفحه
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅┅─┅──┅─
📌#عشق درست مثل هوای دم صبح است، همانقدر لطیف، آرام و ملکوتی. صفت زندگیاست نه مضافالیه، اگر واقعی باشد...
من نادر ابراهیمی را آقای عاشقانههای واقعی میدانم. عشق یک معلم #ادبیات انقلابی که سختی میکشد، بی پولی میکشد، تبعید و حتی آوارگی را میچشد ولی عاشق میماند. متانت، آرمانگرایی و ذوق ادبی در تمام ذرههای عشقی که بین گیله و مرد و عسل نفس میکشد، موج میزند. کتاب یک عاشقانه آرام پر از جملاتیاست که نگاه عاشقانه را تدریس میکند و خوب میفهمیم این جملات برای همین روزهای معمولی برای همین فراز و نشیب های زندگیاست و دوست داریم ما نیز بارها همین جملات را در زندگی خرج کنیم. تنها ضرری که از خواندن این کتاب کردم این بود که برای انتخاب کتابهای بعدی سخت گیرتر شدم و همین یک #کتاب را چندین بار خواندم...
➕ برشی از متن کتاب:
- آنجا را نگاه کن! آن زن و مرد پیر را که جلوی خانهشان نشستهاند ببین، تکیه دادهاند به هم. عصاره عشقاند انگار. لااقل شصت سال در کنار هم بودهاند...
- بیمرافعه؟
- چرا بیمرافعه؟ آن مرد کویری یادت هست؟ دو کوزه بیجان را هم اگر یک عمر کنار هم بگذاری، گاهی سرشان به هم میخورد و درد میگیرد. مهم این است که هیچ سری نشکند و لبپَر نشود...
📝 #تکتم_دره_کی
📘 خرید #نسخه_الکترونیکی از #طاقچه در * [اینجا](https://b2n.ir/a11761) *
🔗 #رمان #داستان #عاشقانه #رمان_عاشقانه
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥈 #پیشنهاد_نقره_ای
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📔 #فرنگیس
📝 #مهناز_فتاحی
📖 ۳۵۴ صفحه
📇 انتشارات #سوره_مهر
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 اگر تا به حال به #کرمانشاه سفرکرده باشید، حتما کنار پارک شیرین مجسمه این زن تبر به دست را دیدهاید... زنی که آقا در سخنرانی در دیدار با مردم گیلان غرب از آنها خواست که او و هویتش را برای خودشان حفظ کنند! آری #فرنگیس_حیدرپور همان بانوی غیور روستاییاست که یک سرباز عراقی را کشت و دیگری را اسیر کرده و با دست بسته تقدیم رزمندگان اسلام کرده است...
اگر به دنبال روایتی متفاوت از بانوان دفاع مقدس هستید فرنگیس کتاب خوبیاست... فرنگیس روایت مردان و زنانی روستاییاست که یکی درمیان جانبازند و هنوز با مینها دست و پنجه نرم میکنند. مردمی که جنگ برایشان در آن هشتسال تمام نشد و همچنان پشت سرهم، شهید و جانباز تقدیم انقلاب میکنند... به قول آقا بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت...
➕ برشی از متن کتاب:
نشستم و غذا خوردنشان را تماشا کردم. به آنها چای هم دادیم. با هم حرف میزدند. کنجکاو بودم بدانم چه میگویند. وقتی از مهاجر عراقی پرسیدم، خندید و گفت: « از تو میترسند! میگویند نوبتی بخوابیم، نکند این زن ما را بکشد.»
یکی از آنها نشست و دوتای دیگر خوابیدند! لحظهای چشم از آنها برنمیداشتیم. کنارشان نشسته بودم که مادرم برگشت و گفت : «وقتی میگویم فرنگیس مثل گرگ شده، دروغ نمیگویم!»
اسیرها تا غروب پیش ما بودند. همهجا صدای بمب و خمپاره میآمد. دایی حشمت گفت: «فرنگیس، زود باش اسیرت را بیاور تا برویم و تحویل رزمندهها بدهیم.»
یکی از اسلحهها را دستم گرفتم و با دایی و سه تا اسیر راه افتادیم. مادرم مرتب میگفت:«فرنگیس مواظب باش بلایی سرشان نیاوری.»
➕ خرید نسخهی چاپی، صوتی و الکترونیک کتاب فرنگیس 👇
🌐 https://sooremehr.ir/book/2255
🔗 #دفاع_مقدس #شهدا #شهید #جنگ_تحمیلی #چغالوند #گیلان_غرب #گورسفید #زن #زنان #بانوان #جنگ #مادر #تقریظی #رمان #پیشنهادی #خاطرات
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir