eitaa logo
آن سوی روشنفکری
171 دنبال‌کننده
285 عکس
225 ویدیو
12 فایل
ایران و اسلام، مسئله ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
35351_208.jpg (1920×1356)
غرب زدگی، به روایتی دیگر👆👆👆
✍️ بهروز مرادی 🖊 مدرنیته‌_ناشناخته اولین جلسه‌ی کلاس جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی در یک دانشگاه دولتی در تهران بود. دانشجویان ترم ٧ علوم اجتماعی بودند. بعد از معرفی خودم و معرفی دانشجوها، قبل از اینکه کمی در مورد سرفصل‌های درس و جوامع در کشورهای مسلمان‌نشین صحبت‌های مقدماتی بکنم، پرسیدم در باره‌ی کشورهای مسلمان چه می‌دانند. کسی پاسخی نداد. پرسیدم مثلاً در مورد جوامع مسلمان در کشورهای همسایه چه می‌دانند؟ کسی پاسخی نداد. پرسیدم مثلاً در مورد جوامع عراق یا ترکیه یا آذربایجان یا افغانستان و پاکستان چه می‌دانند؟ کسی گفت: "ما در مورد کشورهای مدرن می‌دونیم و در مورد کشورهای اسلامی چیزی نمی‌دونیم." چند نفر در کلاس حرف او را تأیید کردند. لحن‌شان نزد من در تقبیح کشورهای اسلامی و تکریم کشورهای مدرن بود. گویی کسر شأن‌شان بود که اطلاعاتی در مورد کشورهای مسلمان‌نشین داشته باشند و نیز مایه‌ی مباهات‌شان که خود را آگاه به کشورهای غربی معرفی می‌کردند. پرسیدم: "خوب در مورد کشورهای مدرن چه می‌دونيد؟ مثلاً می‌تونید کمی در مورد جوامع مدرن از منظر جامعه‌شناسی صحبت کنید؟" کسی پاسخی نداد. ادامه دادم: "می‌دونید جامعه‌ی مدرن به چه نوع جامعه‌ای گفته می‌شود؟ کسی پاسخی نداد. _می‌تونید مشخصات یک جامعه‌ی مدرن را نام ببرید؟ " کسی پاسخی نداد. _می‌تونید اصلی‌ترین ویژگی‌های مدرنیته رو نام ببرید؟" _کسی پاسخی نداد. _شاید بتوان گفت که یک جامعه‌ی مدرن ١٠ ویژگی اساسی و اصلی دارد. می‌تونید اونا رو نام ببرید؟ " _سکوت. _می‌تونید چندتا از ویژگی‌های یک جامعه‌ی مدرن را نام ببرید؟" _سکوت. _فقط یکی. فقط یک ویژگی جوامع مدرن رو؟" _سکوت و سکوت و سکوت. حدود ٣٠ نفر بودند و ترم ٧ علوم اجتماعی در یک دانشگاه دولتی، اما حتی یکی از ویژگی‌های مدرنیته را نمی‌دانستند. شاید در ذهن و دل‌شان این تردیدها می‌چرخید که آزادی آرایش‌کردن و روسری نداشتنِ زنان و دختران و سیگارکشیدن و مشروب الکلی نوشیدن و حشیش و گُل کشیدن و دوست دختر و پسر داشتن و سگ را در پارک و خیابان گرداندن و در پارتی شبانه مختلط در هم لولیدن. بعد روی تخته این ١٠ اصل بنیادین مدرنیته را نوشتم و هر کدام را توضیح مختصری دادم: علم‌گرایی، عقل‌گرایی، قانون‌گرایی، تفکیک و استقلال قوای حکومتی، آزادی فردی و جمعی، فعالیت جامعه‌ی مدنی، تکثرگرایی، دموکراسی، تفرد و رعایت حقوق فردی، شفافیت و عدالت در روندهای قضایی. در همان جلسه‌ی اول دیدم که نمایندگان نسل حاضر جامعه در کلاس نشسته‌اند: کسانی که از پای‌بندی به هنجارها و ارزش‌های "سنت" بریده‌اند ولی مدرنیته را نمی‌شناسند و نظری بسیار انحرافی در مورد آن دارند. امیل دورکیم جامعه‌شناس این وضعیت را "بی‌هنجاری" نامیده است و می‌گوید در چنین وضعیتی جامعه دچار خلأ هنجاری است و هر کاری در آن مجاز شمرده می‌شود و اعضای دچارشده به آن، به هیچ چارچوب مشخصی برای سازماندهی رفتارشان متعهد نیستند و رابرت مرتون جامعه‌شناس نیز معتقد است در وضعیت بی‌هنجاری، اعضای جامعه ازجمله از هر ابزاری برای رسیدن به هدف خود استفاده می‌کنند، بدون آن‌که به مشروع بودن آن هدف اهمیت بدهند. جامعه‌ی ما از سنت بریده و متعاقباً هیچ درکی از اصول مدرنیته ندارد. بی‌هنجاری به هزار زبان در سخن است. آنهایی که در این میانه پوک و پوچ قرار گرفته‌اند، نه به سنت متعهدند و نه به اصول مدرنیته.                         ١۶ اردیبهشت ١۴٠٣
🔻گفتمان انقلاب در سه روایت: تأملاتی بر نسبت روشنفکران، انقلاب و حاکمیت نويسندگان: بیژن عبدالکریمی، شهریار زرشناس، مهدی جمشیدی انتشارات: نقد فرهنگ نوبت چاپ: اول تعداد صفحات: ۳۵۲ سال چاپ: ۱۴۰۳ ،،،،،،، (این اثر، مشتمل است بر: ۱.یک مقدّمه از جمشیدی، ۲.متن مناظرۀ عبدالکریمی و جمشیدی، ۳.یادداشت انتقادی جمشیدی دربارۀ تفکّر عبدالکریمی، ۴.پاسخ عبدالکریمی به نقدهای جمشیدی، ۵.مقالۀ زرشناس دربارۀ مسألۀ مورد مناقشه). https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
مقام معظم رهبری در دیدار با مؤلف کتاب حدیث پیمانه فرموده‌اند: کتاب نوشتهٔ شماست؟ کتاب بسیار خوبی است. مدت‌ها پیش به دوستان فیلسوفمان در قم، از کمبودی گله می‌کردم و می‌گفتم: «فرق فلسفهٔ ما با فلسفهٔ غرب (از زمان ارسطو و افلاطون تاکنون) این است که فلسفهٔ غرب، همیشه یک دنباله و ادامهٔ اجتماعی و سیاسی و مردمی داشته است؛ اما فلسفهٔ ما ادامهٔ اجتماعی و سیاسی نداشته است. حداکثرش به ادامهٔ تربیت فردی رسیده؛ والا اینکه فلسفهٔ ما بگوید شکل حکومت چگونه باید باشد، حقوق مردم چیست، ارتباطات آنها با یکدیگر چگونه است، چنین ادامه‌ای ندارد. در حالی که همهٔ این مبانی می‌تواند مبنای فلسفهٔ اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد.» وقتی من ترتیب و فصل‌بندی کتاب شما را (البته همه‌اش را نخوانده‌ام) نگاه کردم، دیدم این کار شده است. از مبانی فکری و فلسفی شروع کرده‌اید و به جمهوری اسلامی و مسائل آن رسیده‌اید. این چیز باارزشی است. الحمدلله این‌طور فکرها در جامعهٔ ما حضور دارد. از این‌ها باید حداکثر استفاده بشود. این سبک کار، درست است. باید متمسّک به مبانی بود. (منشور حوزه و روحانیت، ج۵، ص۳۱۰تا۳۱۱؛ بیانات رهبر انقلاب در دیدار هیئت‌مدیرهٔ دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، ۲۹دی۱۳۸۰
آن سوی روشنفکری
کدام تبیین عالمانه از حجاب شده ..حجاب مسأله ای فرهنگی است ..مواجهه امنیتی با کسانی موجه است که با همین رویکرد کشف حجاب می کنند ..اکثریت قریب باتفاق چنین نیستند.
آن سوی روشنفکری
کدام تبیین عالمانه از حجاب شده ..حجاب مسأله ای فرهنگی است ..مواجهه امنیتی با کسانی موجه است که با هم
۱) در همین متن ، پاسخ سئوال شما به روشنی داده شده . یعنی هم بر فرهنگی بودن مساله حجاب تاکید شده و هم به درستی تصریح شده که حجاب ( مثل هر مساله فرهنگی دیگری) می تواند دستمایه مسائل امنیتی شود. در واقع فرمایش جنابعالی چنین تصحیح می شود : مواجهه امنیتی با کسانی موجه است که " یا با رویکرد امنیتی کشف حجاب می کنند یا کشف حجاب شان دستاویز رویکرد امنیتی قرار می گیرد ". و البته برای تشخیص این تفکیک ، باید قانون وارد عمل شود. ۲) اگر به فعالیت های فرهنگی بخشی از نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب در دو سال اخیر مراجعه نمایید ، حتما فعالیت های تبیینی درباره حجاب را ملاحظه خواهید فرمود. برای نمونه مهدی جمشیدی از فعالان عرصه فرهنگی است و یکی از مهم ترین کنش های فرهنگی وی ، " تبیین عالمانه مساله حجاب " بوده است. پیشنهاد می کنم مناظره مفصل ایشان با دکتر عبدالکریمی را ببینید. فایل این مناظره در همین کانال به اشتراک گذاشته شد.