بسم رب الصابرین
#قسمت_شصت و هشتم
#ازدواج_صوری
_آره،صادق مفقود شده
کار منم شده گریه و التماس به شهدا که صادقم برگرده
تو مزار شهدا بودم
یهو یه دست نشست رو شانه ام سارا بود
سارا:پریا داری چیکارمیکنی با خودت
-😭😭😭😭😭
سارا:پریا آقا صادق ازم خواسته اینارو بهت بگم
پریا صادق از سفر مشهد عاشقت شده بود
اما چون تو از ازدواج فراری بودی
نگفت
تا موند کربلا پیش اومد
بهترین زمان بود برای ازدواج
اومدیم خواستگاریت گفتیم ازدواج صوریه
خودمو انداختم تو بغلش گریه کردم
_سارا شاید اول عاشقش نبودم ولی الان جونمم براش میدم😭
_میدونم گلم اروم باش😢
اون شب من درحال جنون بودم
#عروس_دوماهه_یک_ماهه_دامادش_مفقودشده#
بعداز اون اعتراف من دردم بیشتر شد
کاش زودتر برگرده😭😭😭
نام نویسنده: بانو....ش
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran