eitaa logo
ایران همدل
16.5هزار دنبال‌کننده
301 عکس
266 ویدیو
12 فایل
چهارمین مرحله پویش «ایران همدل» آغاز بکار کرد پویش «ایران همدل»، بزرگترین حرکت جمعی و مردمی برای مواسات و کمک مؤمنانه است که از سال ۱۳۹۸ و پس از بیانات رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر شکل‌گیری نهضت تعاون و احسان و کمک مؤمنانه، در کشور آغاز به کار کرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 | پویش ایران همدل، این بار در جشنواره مقاومت دختران بهشتی، هیات آئین حسینی- امامزاده قاضی الصابر تهران 🔹عصر روز جمعه ۱۱ آبان، دختران تهرانی با پیوستن به پویش ایران همدل، جشنواره مقاومت دختران بهشتی در چهار بخش ▫️میز فروش محصولات خوراکی و دست ساز ▫️جمع آوری و دریافت طلا و مبالغ نقدی ▫️جمع آوری قلک‌های دختران بهشتی ▫️مسابقه نقاشی با موضوع تحریم کالاهای اسرائیلی را برپا کردند. 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact
📣 | فرهنگسرای خاوران برگزار می‌کند؛ بازارچه خیریه فرهنگ مقاومت برای حمایت از مردم مقاوم و مظلوم لبنان و فلسطین 🗓 از سه شنبه ۱۵آبان تا پنجشنبه ۱۷آبان ⏰ از ساعت ۱۰ تا ۱۹ 📍در فرهنگسرای خاوران 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی تکان‌دهنده حجت الاسلام و المسلمین سید حسین آقا میری در اجتماع هیات عاشورائیان ماهشهر درباره ضرورت کمک به مردم فلسطین و لبنان. ۶ آبان 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 | رقیه و نجمه، خواهرزاده‌های من هستند. امروز به مامانشون گفتند که می‌خوان یکی از عروسک‌هاشون رو بفروشند برای کمک به بچه‌های لبنانی، اگه خواستید عروسکشون رو بخرید قیمت پیشنهادی تون رو به من بگید که به مامانشون بگم 😊 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact
📣 | جهاد طلایی در نماز جمعه خراسان جنوبی در دوهفته آبان ماه ۱۷۳ قطعه به وزن تقریبی ۷۱۴ گرم و ۲۹ سکه پارسیان 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact
📣 | همدلی طلایی در پایگاه نماز جمعه لاهیجان 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact
ایران همدل
📣 | ماجرای شیرین همدلی ❤️ دلم نمی‌خواست مثل همه دخترها برای عروسی ام خرج‌های رنگارنگ بتراشم. نه آیینه شمعدان نه خرید لباس و کیف و کفش نه مراسم عروسی نه... هیچ کدام را نخواستم. اما طلا دوست داشتم. برایم مهم بود. به بابا هم گفته بودم. همیشه می‌گفتم طلا "آبرو"ی زن است. این را از زن های فامیل زیاد شنیده بودم.. هنوز عقد نکرده بودیم. صیغه بودیم. یک شب آمد به خانه‌مان. با بابا سه تایی دور هم شام خوردیم. وسط شام بابا رو کرد بهش و گفت ایشون گفته من هیچی نمی‌خوام فقط اینم خوب باشه( اشاره کرد به سینه‌اش) منظورش سرویس طلا بود. او هم که با دقت گوش می‌داد گفت چشم.. همه‌اش منتظر بودم سرویسم را برایم بخرد. ولی جور نمی‌شد ، یا وقت نداشت یا پول. خلاصه تا چند روز مانده به عروسی نشد بخریمش. قبلاً ازش قول گرفته بودم چیز خوب برایم بگیرد. ازش پرسیده بودم چقدر می‌خواهی هزینه کنی؟ آخرش گفته بود ۲۰ میلیون. خیلی راضی بودم. روز موعود رسید. رفتیم جواهرفروشی. فروشنده چند تا سرویس گذاشت جلویم. همه‌اش قشنگ بود. هر کدام را می‌پسندیدم یکی زیباتر و سنگین‌تر می‌آورد. او هم خوشش می‌آمد. نه نمی‌گفت. من هم ته دلم از بلند نظری اش کیف می‌کردم. آخر سر سرویسم را انتخاب کردم. می‌شد ۳۲ میلیون. هیچ مخالفتی نداشت. در نهایت رضایت پولش را پرداخت. "مبارکت باشد" گفت و آمدیم بیرون. سوار موتور شدیم. راه افتادیم. به آن چیزی که می‌خواستم رسیده بودم .. احساس کردم خیلی دوستم دارد. باد هم می‌خورد توی صورتم. شهریور ماه بود، سال ۹۵... شب جمعه بود. طبق معمول هر هفته می خواستیم برویم منزل مادر شوهرم. قبلش طلاها را سر راه تحویل دادم به خانمی که قرار بود انها را برساند به بیت رهبری تا برای کمک به لبنان در جنگ علیه اسرائیل خرج شود. آخر شب برگشتیم خانه. یک جور خاصی حالم خیلی خوب بود. خوشحال، با نشاط، سبک... داشتم لباس‌هایم را عوض می‌کردم. با یک حالت نیمه شوخی نیمه دلخوری گفت فلان قدر طلا رو دادی رفت دیگه؟خندیدم و گفتم آدم یهو خر میشه. نگاهم کرد. یادش نمی‌آمد. بهش گفتم یادت نیست وقتی برام خریدیش بهم اینو گفتی؟ گفت نه. برایش تعریف کردم: روی موتور نشسته بودیم. از پشت بغلت کرده بودم. بهت گفتم دستت درد نکنه، خیلی خوب برام خرج کردی، بیشتر از اون چیزی که قرار بود. باد می خورد توی صورتت، پیراهن تو و چادر من رو داشت با خودش می برد، از توی آینه نگاهت کردم، دور رو نگاه می کردی، بارون لبخند همه چاله چوله های صورتت رو پر کرده بود، انگار سبک شده باشی دستات رو روی فرمون موتور چرخوندی و بهم گفتی آدم یهو خر میشه دیگه. حالا من هم بهت همونو میگم. لبخند تلخی زد، انگار حسرت خورده باشد گفت "مبارکت باشد". گفتم چی؟ گفت ازاد شدنت... مهر ۱۴۰۳ آن شب تا نیمه‌های صبح یواشکی نم اشک را از گوشه چشمانم پاک می‌کردم. معلق شده بودم بین دو احساس سبکی و سنگینی. سبکی دل کندن ، سنگینی جدایی. هم احساس وصل داشتم هم احساس فراق. وصل به یک محبوب و فراق از محبوبی دیگر. خجالت می‌کشیدم او ببیندم. من با آن همه ادعا، حالا در فراق یک سرویس طلا نمی توانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. محبوبی را که از محبوبم هدیه گرفته بودم داده بودم رفته بود به پای محبوبی والاتر.. احساس می کردم بزرگ شده ام. رشد کرده بودم. پوست انداخته بودم ، من به خاطر امام زمانم، "آبرو"یم را داده بودم... خانم ۳۷ ساله از تهران 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 | تهیه غذا با طعم عشق 🔹تهیه غذای مهدوی و فروش به نفع جبهه مقاومت به همت بانوان جهادگر کرمانشاه 🗓 در تاریخ ۱۳ آبان مبلغ ۲۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال بابت کمک به مردم مظلوم لبنان و فلسطین از محل این اقدام تامین شد. 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 برنامه تلویزیونی شبکه سه سیما | ۱۳ آبان ۱۴۰۳ 🔹۱-جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛ شماره کارت:
6037998200000007
شماره شبا:
Ir320210000001000160000526
کد دستوری: * پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 🔸۲- برای اهدای طلا و جواهرات ارسال عدد ٢ به
3000222
🔹۳- کمک‌هزینهٔ سرپرستی از خانواده های آواره لبنانی و فلسطینی ارسال عدد ۳ به
3000222

📣 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact
📣 | استقبال شاعران از موج همدلی مردم ایران با فلسطین و لبنان رزمی زنانه دارم اینجا درون خانه در جبهه ی نبردم حتی درون خانه مادر شدم که سازم فرزندهای خود را سربازهای یار مولا درون خانه دستم اگرچه خالی، سفره اگرچه کوچک باید که بگذرم از دنیا درون خانه دم کرده همدلی ها در قوری نگاهم یک استکان بفرما با ما درون خانه می بخشم از هرآنچه دلبستگی ست در آن انبار پشت جبهه ست برپا درون خانه پای دفاع از حق، جان داد غزه ی سرخ بی تاب اوست اینجا دلها درون خانه ما قطره قطره رودیم، دریا در انتظار است هیهات که بمانم تنها درون خانه شاعر: زهرا آراسته‌نیا 📲 | مشارکت در پویش راوی همدلی باش: @iranehamdel_contact
📣 | بزرگداشت چهلمین روز شهادت سید مقاومت، شهید سید حسن نصرالله و سردار شهید نیلفروشان و بزرگداشت شهید سید هاشم صفی الدین، شهدای مقاومت حماس و شهدای جان برکف ارتش و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران 🔸 به همراه جمع آوری کمک های نقدی طلا و زیورالات اهدایی مادران و زنان تهرانی به مردم مظلوم لبنان فلسطين و لبنان 🎤سخنران: حجت الاسلام والمسلمين سيد هاشم الحیدری 🎤شاعر: احمد بابایی 🎤مداح: حاج علی کرمی 📆زمان: سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ از ساعت ۱۵ 📍مکان: میدان بهارستان مسجد مدرسه عالی شهید مطهری 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact
📣 | اهدای طلای صدمیلیون تومانی به مردم غزه و لبنان 🔸بانوی بابلسری یک قطعه طلا به ارزش قریب به 100میلیون تومان در راستای همدلی با مردم غزه و لبنان و یاری کودکان و زنان بی گناه را به ستاد حمایت مردمی ملت مظلوم فلسطین و لبنان اهدا کرد./ دانشجو 📲 | مشارکت در پویش 📢 اخبار همدلی از گوشه‌کنار محل زندگی خود را برای ما بفرستید: 👇 @iranehamdel_contact
📣 | همدلی طلایی بانوان جهرمی 🔸جمعی از بانوان مومن و بزرگوار جهرمی با لبیک به ندای رهبر معظم انقلاب بخشی از طلا و جواهرات خود را برای نجات جان مردم غزه و لبنان در پویش ایران همدل به دفتر امام جمعه جهرم فارس اهداء کردند. 📲 | مشارکت در پویش 📢 اخبار همدلی از گوشه‌کنار محل زندگی خود را برای ما بفرستید: 👇 @iranehamdel_contact
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیس قوه قضائیه: حرکت ملی ایران همدل، یک فرصت مغتنم و قابل تقدیر برای ملت ایران است رئیس دستگاه قضا در جریان نشست امروز شورای عالی قوه قضاییه مجدداً از دست‌اندرکاران و مردم ایران اسلامی که در پویش «ایران همدل» برای کمک به مردم فلسطین و لبنان در قالب‌‌ها و اَشکال مختلف اعم از مالی و تبلیغاتی مشارکت داشتند، قدردانی کرد و این پویش را فرصتی مغتنم برشمرد. 📲 | مشارکت در پویش 📣 راوی همدلی باش:👇 @iranehamdel_contact
📣 | اهدای گوشواره با قلبی مطمئن ❤️ اگر تمام خانه‌ی ما را زیر و رو کنی و شخم بزنی، یک گرم طلا پیدا نمی‌کنی. نه خودم و نه دخترهایم علاقه‌ای به طلا نداریم و البته پولش را هم نداریم. از زمانی که طلاهای ازدواجم را دزد برد، یکی دو بار پول روی پول گذاشتم، هزار تومان هزار تومان جمع کردم و گوشواره و انگشتر ارزان‌قیمتی خریدم که همان‌ها را هم فروختم برای سفر اربعین. از آن زمان به بعد سر و گردن من و دخترهایم، رنگ طلا به خود ندیده‌اند. تا وقتی که مادرم یک جفت گوشواره خیلی کوچک به دخترم هدیه داد. روزی که می‌خواستیم به پویش "مهربانی طلایی" دختران ماهتاب برویم، دخترم یکی از گوشواره‌هایش را درآورد و گفت: مامان! اینو می‌خوام بدم برای جبهه مقاومت. گل از گلم شکفت. پرسیدم: مطمئنی دخترم؟ جواب داد: بله مطمئنم. بغلش کردم و دعا کردم همیشه قلبش مطمئن باشد تا زمانِ " یا ایتها النفس المطمئنه! ارجعی الی ربک راضیه مرضیه" 📲 | مشارکت در پویش 📢 راوی همدلی باش: 👇 @iranehamdel_contact