eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
424 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢عزاداری‌های دروغین 🔹«رضاخان برای اجرای سیاست‌های [استعمار] می‌بایست میان علما و مردم موقعیت خوبی به دست می‌آورد و اگر علما، مردم و مجلس از نیات واقعی وی آگاه می‌شدند، او را در اجرای برنامه‌هایش ناکام می‌گذاشتند...یکی از مواردی که می‌توانست از احساسات مردم سوء استفاده کند و خود را متدین نشان دهد، عزاداری امام حسین علیه‌السلام بود. حسن اعظام قدسی (از رجال دوره رضاخان) در خاطراتش هنگام ذکر وقایع سال 1301ش/ 1341ق می‌نویسد: 🔸سردار سپه پس از موفقیت‌های فوق‎الذکر به فکر افتاد که حالا باید توجه مردم را به خود جلب و معتقد به خود نماید و بهترین راه هم اعمال مذهبی، خاصه عزاداری است که عامه طبقات متوجه خواهند گردید. من الاتفاق که عموم مردم مشغول عزاداری [هستند] و مجالس در تمام تهران دایر است. 🔹سردار سپه روز دهم محرم (عاشورا) دسته قزاق [را] با یک هیأت از صاحب منصبان در جلو و افراد با بیرق‌ها و کتل با نظم و تشکیلات مخصوص از قزاق‌خانه حرکت [دادند و از] میدان توپ‌خانه، خیابان ناصریه به بازار آمده، صاحب‌منصبان در جلو و جلوی آن‌ها سردار سپه با یقه باز و روی سرش کلاه و غالب آن‌ها به سرشان گل زده بودند و پای برهنه وارد بازار شدند و دسته سینه‌زن از افراد، چند قدم ایستاده، نوحه‌خوان می‌خواند و افراد سینه می‌زدند. 🔸پر واضح است که مشاهده این حال در مردم خوش‌باور خالی از تأثیر نبود و شخص از این پس بین عامه مردم یک شخص مذهبی و مخصوصا پابند به عزاداری که ایرانیان خیلی به آن علاقه‌مند می‌باشند معرفی شده و ایشان شب‌ها نیز به مجالس روضه اصناف می‌رفت و در مجالس روضه آنان شرکت می‌جست. بعضی از وعاظ و روضه‌خوان‌ها روی منابر از او تعریف و او را دعا می‌کردند. مردم از زن و مرد متوجه می‌شدند که وزیر جنگ به روضه می‌آید و نویسنده خود چه در خیابان ناصریه و چه در مسجد شیخ عبدالحسین (ترک‌ها) دسته قزاق را به طوری که ذکر شد (وزیر جنگ در جلو سینه‌زن‌ها) مشاهده نمودم.»(فصلنامه 15 خرداد شماره 10 ص19-18) ◀️« نیز در خاطرات خود درباره مراسم عزاداری در تهران می‌نویسد: یکی از خاطراتی که... به یاد دارم، مربوط به ایام عاشوراست... یک‌بار در شب اطلاع دادند که دسته‌ای از قزاق‌ها قرار است در مراسم روضه شرکت کنند،... معروف بود که می‌گفتند در این دسته یک سر سوزن ضعف و سستی و بی‌نظمی وجود ندارد. خود رضاخان مانند فرفره به همه جای ستون سر می‌زد و در حالی که در عزای امام حسین علیه‌السلام گل به پیشانی مالیده بود قزاق‌ها را مرتب می‌کرد... ◾️رضاخان مقابل آقا سید کمال‌الدین [یکی از علمای بزرگ تهران] روی زمین نشست و گفت: این قزاق‌ها همه، یاران شما و هستند و آمده‌اند تا سربسپارند و از دعای خیر شما بهره‌مند شوند. دعا کنید خدا توفیق دهد تا این‌ها به اسلام و مملکت خدمت کنند ما که وارد می‌شویم هدف‌مان این است که وابستگی خودمان را به مردم و علما اثبات کنیم. خلاصه رضاخان مضمون این جملات را با یک لحن عوام‌فریبانه به زبان آورد.» (فصلنامه 15 خرداد شماره 10 ص22) 🔸« عبدالله مستوفی نیز نقل می‌کند: این اقدامات... به قدری را در نظر عامه آخوندان و آخوندمنشان محبوب کرد که مجلسیان را هم که هیچ معتقد به این کارها نبودند به فکر باز کردن دکان وجاهت بغل دکان سردارسپه انداخت و آن‌ها هم از 11 تا 13 محرم به مباشرت ارباب کیخسر [زردشتی] در مجلس، عزاداری برپا کردند و مثل سردار سپه طاقه شال به علم‌های دسته محلات بستند و بر روضه‌خوان‌ها پاکت‌های وزن سنگین قیمت تقدیم داشتند و اگر موقع نگذشته بود شاید دسته هم راه می‌انداختند.» (فصلنامه 15 خرداد شماره 10 ص23-22) 🔹« مرحوم به کرات به می‌فرمود: این مردک الان که به قدرت نرسیده است چنین به دست‌بوس علما و مراجع می‌رود و تظاهر به دین‌داری می‌کند و از محبت اهل‌بیت دم می‌زند لکن به محض آن‌که به قدرت رسید به علما پشت می‌کند و اول کسی را هم که لگد خواهد زد خود شما هستید.» (فصلنامه 15 خرداد شماره 10 ص24) 🔳 عزاداری‌های افراد را باید بر اساس اعمال و رفتارشان صحت‌سنحی کرد. سیاست‌مداری که در عزای حسین بن علی علیه‌السلام شرکت می‌کند ولی را امضا می‌کند عزادار اباعبدالله الحسین نیست. او عزای قدرت دارد و هیئت حسینی را وسیله‌ای برای رسیدن به آن می‌بیند. 🇮🇷 @iranemoaser
🔻گول امثال کسروی را نخورید! 🔻سال‌مرگ احمد کسروی 🔹امام خمینی قدس سره الشریف: به تعبیر بعض از مشایخ‏‎ ‎‏ما ‏‎[مرحوم ]‎‏ می فرمودند که « ، قرآن نازل است، آمده است به طرف پایین و دعا از پایین به‏‎ ‎‏بالا می رود، این است.» معنویات در این ادعیه ـ آنی که انسان را می‌خواهد‏‎ ‎‏آدم کند، آنی که این افرادی که اگر سر خود باشند از همه حیوانات درنده‌تر هستند ـ این‏‎ ‎‏ادعیه با یک زبان خاصی که در دعاها هست این‌ها این انسان را دستش را می‌گیرد و‏‎ ‎‏می‌بردش به بالا، آن بالایی که من و شما نمی‌توانیم بفهمیم، اهلش هستند. 🔸یکدفعه آدم‏‎ ‎‏می بیند که ‏‎‏ آمد و ! هم جزو کتاب‌هایی بود که سوزاند،‏‎ ‎‏کتاب‌های عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسنده زبردستی بود، ولی آخری ‏‎ ‎‏شده بود یا یک مغزی است که این مغز ـ بسیاری از شرقی‌ها این‌طوری هستند که تا یک‏‎ ‎‏چیزی، چهار تا کلمه‌ای یاد می‌گیرند ادعاشان خیلی بالا می‌شود. کسروی آخری می‌کرد ـ نمی توانست به آن بالا برسد آنجا را می آورد پایین. 🔹این کتاب یک کتابی است که مال نیست، شیخ عباس قمی، جمع کرده این‌ها را، ادعیه را جمع کرده در آنجا. این آدمی که کتاب مفاتیح الجنان را سوزانده یا یک‏‎ ‎‏روزی برای سوزاندن امثال کتاب مفاتیح الجنان درست کرده بود این نمی دانست کتاب‏‎ ‎‏مفاتیح الجنان چی تویش است، شاید یک دفعه هم را هم نخوانده بود،‏‎ ‎‏فکرش اینطور فکر نبود. 🔸این دعاهایی که در ماه‌ها هست، در روزها هست، خصوصاً، در‏‎ ‎‏ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحی می کند ـ اگر‏ کسی اهلش باشد، ماها که نیستیم ـ همچو تقویت روحی می کند و همچو راه را برای‏‎ ‎‏انسان باز می کند و نور افکن است برای اینکه، این بشر را از این ظلمت‌ها بیرون بیاورد و‏‎ ‎‏وارد نور بکند که معجزه آساست. به این دعاها عنایت بکنید. گول بعض از نویسنده ها و‏ را نخورید که ادعیه را تضعیف می کردند؛ این تضعیف، ‏‎ ‎‏است، نمی‌فهمند این‌ها، بی‌چاره‌اند. (صحیفه امام، ج13، ص33-32) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🖊پیام مکتوب آیت الله العظمی سبحانی در بزرگداشت مجتهد شهید ▪️ اکنون ۴۳ سال از داغ درگذشت شهادت‌گونه آیت‌الله حاج‌آقا سید مصطفی خمینی(اعلی الله مقامه الشریف) می‌گذرد. این دانشمند فرزانه، ستاره فروزانی بود که به سرعت در آسمان علم، اخلاق و مبارزه درخشید اگر چه متاسفانه بسیار زود نیز غروب کرد. ▫️من در سال ۱۳۲۵ ه.ش پس از اتمام دروس مقدماتی در ، برای اشتغال به به قم آمدم و به نیز مشغول بودم. در خلال تدریس‌های عمومی، این افتخار را داشتم تا به صورت خصوصی و به مدت دو سال، دروس مقدمات از قبیل ادبیات یعنی ، بخش‌هایی از ، و قسمت اعظم و همچنین ابوابی از کتاب لمعه را به ایشان تدریس کنم. ▪️ در کنار ، چیزی است که به ندرت در میان اشخاص خوش‌فهم و خوش‌فکر یافت می‌شود اما (ره) واجد هر دو بود و از همین رو به توصیه بنده را از حفظ داشت و هر زمان که مطالبی از زندگی علما نقل می‌کردم علاقمند بود تا آن بخش را از کتاب حفظ کند. زمانی که دروس معقول را آغاز کرد نیز به حفظ اشعار منظومه پراخت و این‌ها نشان از آن داشت که در کنار عمق فکری و ذکاوت، او از حافظه‌ای قوی نیز بهره‌مند بود. ▫️بنده از دوران جوانی، سالیان درازی را با وی محشور بوده و توفیق خدمت‌گزاری به او را داشتم. تفکر، بیش‌ترین چیزی بود که وی به آن علاقه داشت و اوقات خود را نیز بیش‌تر به آن می‌گذراند. این ویژگی از دوران نوجوانی و سنینی هم‌چون ۱۷ سالگی در وجود او متبلور بود. او از فکری زاینده برخوردار بود و می‌توانست زمانی طولانی در اطراف یک موضوع بحث کرده و آن را به صورت ممتد بسط دهد؛ همین باعث شده بود تا در ، او را به عنوان یک فرد بحّاث بشناسند. چنین فرزانه‌ای، اسوه‌ای مطلوب برای طلاب جوان می‌باشد. ▪️او یک شخصیت علمیِ شناخته شده در حوزه‌ علمیه قم مقدسه و بعدا به حساب می‌آمد و از این گذشته، فرزند حضرت امام(ره) نیز بود اما با این حال در برابر افرادی که آن‌ها را به نحوی صاحب حق بر خود می‌دانست، تواضعی فوق‌العاده داشت. زمانی در بهار سال ۱۳۵۶ به عمره مشرف شده و ایشان را در آنجا ملاقات کردم. از آنجایی که در دروس مقدمات، چندی در خدمت ایشان بودم، احترام و محبت فوق‌العاده‌ای به بنده ابراز داشت به حدی که موجب تعجب دیگران شده بود. ▫️آثار علمی چاپ شده از وی، خود گواه عظمت، ذکاوت فکری و ذوق او در مسائل فقهی، اصولی و فلسفی می‌باشد. او در اواخر عمر شریفش، به بُعد دیگری نیز علاقه‌مند شده بود که حتی بنده نیز از آن مطّلع نبودم. طبیعی بود که وی نسبت به و و همچنین نظر به این‌که فرزند حضرت امام(ره) بود، نسبت به فلسفه علاقه‌مند باشد اما او به تفسیر کتاب‌الله نیز گرایش پیدا کرده بود تا از آن هم بهره گیرد. اثر تفسیری وی نشان می‌دهد که وی بیش از هر چیزی به منظر فلسفی و عارفانه از کتاب‌الله متمایل بود هم‌چنان‌که تفسیر ارزشمند حضرت امام(ره) در اوایل انقلاب چنین بود هرچند متاسفانه ادامه نیافت. چنین نگاهی به تفسیر قرآن، بسیار مکتوم و حداقل کم‌یاب بود. استفاده‌های حضرت امام(ره) از آیات قرآن، جز به مدد ذوق خاص ایشان میسر نبود و بحمدالله فرزند ایشان نیز از نظر فقه، اصول، فلسفه و تفسیر نمایانگر شخصیت علمی پدر بود. ▪️در هر صورت خداوند منّان، این گونه مصلحت دید که این فرزند فرزانه را در زمان حیات پدر، از او بگیرد. هرچند بنده در هنگام فوت حاج آقا مصطفی در نجف نبودم اما شنیدم که دیده نشد حضرت امام(ره) در داغ فرزند عزیز خود گریه کرده و یا عکس‌العمل زیادی نشان دهند هرچند ممکن است در خفا اشک ریخته باشند. ▫️بسیار جالب است که بنده از حضرت امام(ره) ماجرایی را شنیدم که به نوعی در فوت حاج‌آقا مصطفی در مورد شخص ایشان به وقوع پیوست. امام(ره) به نقل از استاد بزرگوار خود (ره) و ایشان به نقل از پدرشان که شاگرد (ره) بودند فرمودند فرزند فاضل و دانشمند ایشان در جوانی به رحمت خدا رفت اما صاحب جواهر، شب‌هنگام در کنار جنازه فرزند عزیز خود مقداری قرآن خواند و همان‌جا به کار علمیِ همیشگی خود نیز پرداخت. این، بدان معنا نبود که قلب ایشان داغدار نبود بلکه او راضی به قضای الهی بود. هم‌چنانکه پیامبر اکرم(ص) در فوت نوزاد دلبندش ابراهیم که در آغوش وی جان داد، فرمودند چشم‌ها اشک می‌ریزد و قلب داغدار است اما در عین حال به آنچه خداوند تقدیر نموده، راضی می‌باشند. سلام الله علی الإمام حینما وُلِد و حینما مات و حینما یُبعث حیّاً و سلام الله علی وَلدِه حینما وُلِد و حینما استشهد و حینما یُبعث حیّاً‏....(١آبان١٣٩٩) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🖊پیام مکتوب آیت الله العظمی سبحانی در بزرگداشت مجتهد شهید ▪️ اکنون ۴۳ سال از داغ درگذشت شهادت‌گونه آیت‌الله حاج‌آقا سید مصطفی خمینی(اعلی الله مقامه الشریف) می‌گذرد. این دانشمند فرزانه، ستاره فروزانی بود که به سرعت در آسمان علم، اخلاق و مبارزه درخشید اگر چه متاسفانه بسیار زود نیز غروب کرد. ▫️من در سال ۱۳۲۵ ه.ش پس از اتمام دروس مقدماتی در ، برای اشتغال به به قم آمدم و به نیز مشغول بودم. در خلال تدریس‌های عمومی، این افتخار را داشتم تا به صورت خصوصی و به مدت دو سال، دروس مقدمات از قبیل ادبیات یعنی ، بخش‌هایی از ، و قسمت اعظم و همچنین ابوابی از کتاب لمعه را به ایشان تدریس کنم. ▪️ در کنار ، چیزی است که به ندرت در میان اشخاص خوش‌فهم و خوش‌فکر یافت می‌شود اما (ره) واجد هر دو بود و از همین رو به توصیه بنده را از حفظ داشت و هر زمان که مطالبی از زندگی علما نقل می‌کردم علاقمند بود تا آن بخش را از کتاب حفظ کند. زمانی که دروس معقول را آغاز کرد نیز به حفظ اشعار منظومه پراخت و این‌ها نشان از آن داشت که در کنار عمق فکری و ذکاوت، او از حافظه‌ای قوی نیز بهره‌مند بود. ▫️بنده از دوران جوانی، سالیان درازی را با وی محشور بوده و توفیق خدمت‌گزاری به او را داشتم. تفکر، بیش‌ترین چیزی بود که وی به آن علاقه داشت و اوقات خود را نیز بیش‌تر به آن می‌گذراند. این ویژگی از دوران نوجوانی و سنینی هم‌چون ۱۷ سالگی در وجود او متبلور بود. او از فکری زاینده برخوردار بود و می‌توانست زمانی طولانی در اطراف یک موضوع بحث کرده و آن را به صورت ممتد بسط دهد؛ همین باعث شده بود تا در ، او را به عنوان یک فرد بحّاث بشناسند. چنین فرزانه‌ای، اسوه‌ای مطلوب برای طلاب جوان می‌باشد. ▪️او یک شخصیت علمیِ شناخته شده در حوزه‌ علمیه قم مقدسه و بعدا به حساب می‌آمد و از این گذشته، فرزند حضرت امام(ره) نیز بود اما با این حال در برابر افرادی که آن‌ها را به نحوی صاحب حق بر خود می‌دانست، تواضعی فوق‌العاده داشت. زمانی در بهار سال ۱۳۵۶ به عمره مشرف شده و ایشان را در آنجا ملاقات کردم. از آنجایی که در دروس مقدمات، چندی در خدمت ایشان بودم، احترام و محبت فوق‌العاده‌ای به بنده ابراز داشت به حدی که موجب تعجب دیگران شده بود. ▫️آثار علمی چاپ شده از وی، خود گواه عظمت، ذکاوت فکری و ذوق او در مسائل فقهی، اصولی و فلسفی می‌باشد. او در اواخر عمر شریفش، به بُعد دیگری نیز علاقه‌مند شده بود که حتی بنده نیز از آن مطّلع نبودم. طبیعی بود که وی نسبت به و و همچنین نظر به این‌که فرزند حضرت امام(ره) بود، نسبت به فلسفه علاقه‌مند باشد اما او به تفسیر کتاب‌الله نیز گرایش پیدا کرده بود تا از آن هم بهره گیرد. اثر تفسیری وی نشان می‌دهد که وی بیش از هر چیزی به منظر فلسفی و عارفانه از کتاب‌الله متمایل بود هم‌چنان‌که تفسیر ارزشمند حضرت امام(ره) در اوایل انقلاب چنین بود هرچند متاسفانه ادامه نیافت. چنین نگاهی به تفسیر قرآن، بسیار مکتوم و حداقل کم‌یاب بود. استفاده‌های حضرت امام(ره) از آیات قرآن، جز به مدد ذوق خاص ایشان میسر نبود و بحمدالله فرزند ایشان نیز از نظر فقه، اصول، فلسفه و تفسیر نمایانگر شخصیت علمی پدر بود. ▪️در هر صورت خداوند منّان، این گونه مصلحت دید که این فرزند فرزانه را در زمان حیات پدر، از او بگیرد. هرچند بنده در هنگام فوت حاج آقا مصطفی در نجف نبودم اما شنیدم که دیده نشد حضرت امام(ره) در داغ فرزند عزیز خود گریه کرده و یا عکس‌العمل زیادی نشان دهند هرچند ممکن است در خفا اشک ریخته باشند. ▫️بسیار جالب است که بنده از حضرت امام(ره) ماجرایی را شنیدم که به نوعی در فوت حاج‌آقا مصطفی در مورد شخص ایشان به وقوع پیوست. امام(ره) به نقل از استاد بزرگوار خود (ره) و ایشان به نقل از پدرشان که شاگرد (ره) بودند فرمودند فرزند فاضل و دانشمند ایشان در جوانی به رحمت خدا رفت اما صاحب جواهر، شب‌هنگام در کنار جنازه فرزند عزیز خود مقداری قرآن خواند و همان‌جا به کار علمیِ همیشگی خود نیز پرداخت. این، بدان معنا نبود که قلب ایشان داغدار نبود بلکه او راضی به قضای الهی بود. هم‌چنانکه پیامبر اکرم(ص) در فوت نوزاد دلبندش ابراهیم که در آغوش وی جان داد، فرمودند چشم‌ها اشک می‌ریزد و قلب داغدار است اما در عین حال به آنچه خداوند تقدیر نموده، راضی می‌باشند. سلام الله علی الإمام حینما وُلِد و حینما مات و حینما یُبعث حیّاً و سلام الله علی وَلدِه حینما وُلِد و حینما استشهد و حینما یُبعث حیّاً‏....(١آبان١٣٩٩) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🖊پیام مکتوب آیت الله العظمی سبحانی در بزرگداشت مجتهد شهید 🔻 سالروز شهادت /20 ▪️ اکنون ۴۳ سال از داغ درگذشت شهادت‌گونه آیت‌الله حاج‌آقا سید مصطفی خمینی(اعلی الله مقامه الشریف) می‌گذرد. این دانشمند فرزانه، ستاره فروزانی بود که به سرعت در آسمان علم، اخلاق و مبارزه درخشید اگر چه متاسفانه بسیار زود نیز غروب کرد. ▫️من در سال ۱۳۲۵ ه.ش پس از اتمام دروس مقدماتی در ، برای اشتغال به به قم آمدم و به نیز مشغول بودم. در خلال تدریس‌های عمومی، این افتخار را داشتم تا به صورت خصوصی و به مدت دو سال، دروس مقدمات از قبیل ادبیات یعنی ، بخش‌هایی از ، و قسمت اعظم و همچنین ابوابی از کتاب لمعه را به ایشان تدریس کنم. ▪️ در کنار ، چیزی است که به ندرت در میان اشخاص خوش‌فهم و خوش‌فکر یافت می‌شود اما (ره) واجد هر دو بود و از همین رو به توصیه بنده را از حفظ داشت و هر زمان که مطالبی از زندگی علما نقل می‌کردم علاقمند بود تا آن بخش را از کتاب حفظ کند. زمانی که دروس معقول را آغاز کرد نیز به حفظ اشعار منظومه پراخت و این‌ها نشان از آن داشت که در کنار عمق فکری و ذکاوت، او از حافظه‌ای قوی نیز بهره‌مند بود. ▫️بنده از دوران جوانی، سالیان درازی را با وی محشور بوده و توفیق خدمت‌گزاری به او را داشتم. تفکر، بیش‌ترین چیزی بود که وی به آن علاقه داشت و اوقات خود را نیز بیش‌تر به آن می‌گذراند. این ویژگی از دوران نوجوانی و سنینی هم‌چون ۱۷ سالگی در وجود او متبلور بود. او از فکری زاینده برخوردار بود و می‌توانست زمانی طولانی در اطراف یک موضوع بحث کرده و آن را به صورت ممتد بسط دهد؛ همین باعث شده بود تا در ، او را به عنوان یک فرد بحّاث بشناسند. چنین فرزانه‌ای، اسوه‌ای مطلوب برای طلاب جوان می‌باشد. ▪️او یک شخصیت علمیِ شناخته شده در حوزه‌ علمیه قم مقدسه و بعدا به حساب می‌آمد و از این گذشته، فرزند حضرت امام(ره) نیز بود اما با این حال در برابر افرادی که آن‌ها را به نحوی صاحب حق بر خود می‌دانست، تواضعی فوق‌العاده داشت. زمانی در بهار سال ۱۳۵۶ به عمره مشرف شده و ایشان را در آنجا ملاقات کردم. از آنجایی که در دروس مقدمات، چندی در خدمت ایشان بودم، احترام و محبت فوق‌العاده‌ای به بنده ابراز داشت به حدی که موجب تعجب دیگران شده بود. ▫️آثار علمی چاپ شده از وی، خود گواه عظمت، ذکاوت فکری و ذوق او در مسائل فقهی، اصولی و فلسفی می‌باشد. او در اواخر عمر شریفش، به بُعد دیگری نیز علاقه‌مند شده بود که حتی بنده نیز از آن مطّلع نبودم. طبیعی بود که وی نسبت به و و همچنین نظر به این‌که فرزند حضرت امام(ره) بود، نسبت به فلسفه علاقه‌مند باشد اما او به تفسیر کتاب‌الله نیز گرایش پیدا کرده بود تا از آن هم بهره گیرد. اثر تفسیری وی نشان می‌دهد که وی بیش از هر چیزی به منظر فلسفی و عارفانه از کتاب‌الله متمایل بود هم‌چنان‌که تفسیر ارزشمند حضرت امام(ره) در اوایل انقلاب چنین بود هرچند متاسفانه ادامه نیافت. چنین نگاهی به تفسیر قرآن، بسیار مکتوم و حداقل کم‌یاب بود. استفاده‌های حضرت امام(ره) از آیات قرآن، جز به مدد ذوق خاص ایشان میسر نبود و بحمدالله فرزند ایشان نیز از نظر فقه، اصول، فلسفه و تفسیر نمایانگر شخصیت علمی پدر بود. ▪️در هر صورت خداوند منّان، این گونه مصلحت دید که این فرزند فرزانه را در زمان حیات پدر، از او بگیرد. هرچند بنده در هنگام فوت حاج آقا مصطفی در نجف نبودم اما شنیدم که دیده نشد حضرت امام(ره) در داغ فرزند عزیز خود گریه کرده و یا عکس‌العمل زیادی نشان دهند هرچند ممکن است در خفا اشک ریخته باشند. ▫️بسیار جالب است که بنده از حضرت امام(ره) ماجرایی را شنیدم که به نوعی در فوت حاج‌آقا مصطفی در مورد شخص ایشان به وقوع پیوست. امام(ره) به نقل از استاد بزرگوار خود (ره) و ایشان به نقل از پدرشان که شاگرد (ره) بودند فرمودند فرزند فاضل و دانشمند ایشان در جوانی به رحمت خدا رفت اما صاحب جواهر، شب‌هنگام در کنار جنازه فرزند عزیز خود مقداری قرآن خواند و همان‌جا به کار علمیِ همیشگی خود نیز پرداخت. این، بدان معنا نبود که قلب ایشان داغدار نبود بلکه او راضی به قضای الهی بود. هم‌چنانکه پیامبر اکرم(ص) در فوت نوزاد دلبندش ابراهیم که در آغوش وی جان داد، فرمودند چشم‌ها اشک می‌ریزد و قلب داغدار است اما در عین حال به آنچه خداوند تقدیر نموده، راضی می‌باشند....(١آبان١٣٩٩) 🇮🇷 @IRANeMOASER