📍بمناسبت #کودتای_سوم_اسفند رضاخان(1)
💢تولد و خانواده #رضاخان
عباسعلی خان #سوادکوهی فرزند مرادعلی خان از ایل «#پالانی» بود. او چند خواهر داشت که او را داداش صدا میزدند. دیگران هم به آخر کلمه داداش، بیک را اضافه کرده، او را #داداش_بیگ صدا میزنند.
عباسعلی خان در #آلاشت، قصبه مرکز دهستان ولوپی – طرف چپ رودخانه تالار از بخش سوادکوه شهرستان #ساری – زندگی میکرد. او جمعی فوج سواد کوه بود یعنی جزو هنگ هفتم #ارتش در #سواد کوه شد.
عباسعلی چهار زن عقدی و سه زن صیغهای گرفت! و از این زنان، صاحب سی و دو فرزند شد که تنها دوازده تن از آنها زنده ماندند که چهار تن دختر و هشت تن آنان پسر بودند.
آخرین زن عباسعلی، #نوش آفرین نام داشت که از خانواده #ایروان بودند و سالها قبل از ازدواج با داداش بیک از #روسیه گریخته و به تهران آمده بودند. عباسعلی از نوش آفرین صاحب پسری شد که در فروردین سال 1257 در آلاشت سوادکوه به دنیا آمد و اسم او را رضا گذاشت #رضا هشت ماهه بود که عباسعلی فوت کرد.
اولاد منحصر به فرد نوش آفرین از داداش بیک همین رضا [رضاخان بعدی ] بوده است. نامبرده قبل از این که به زوجیت داداش بیک درآید، شوهری داشته که از آن شوهر (دو اولاد یکی به نام #مریم و دیگری به نام #علیخان داشته است
💢رضا، #محافظ سفارتخانهها!
رضا، به عنوان یک سرباز ساده وارد فوج #قزاق شده بود و در این موقعیت، بیشتر به حفاظت از سفارتخانه ها مثل سفارت #آلمان و #هلند و نیز بانکهای #روس و #انگلیس یا جایگاه #میسیونها (هیأتهای) #آمریکایی، مأمور میشد.
چندی بعد، رضا، #سرجوخه شد و در سال 1282 شمسی / 1321 قمری بعد از حدود 10 سال خدمت به درجه #گروهبان یکمی که به آن «#وکیل_باشی» می گفتند، رسید.
رضا 25 ساله، در این هنگام با زن جوانی به نام «#همدم» ازدواج کرد. از او صاحب یک دختر شد. گفته اند که رضا، پسر دوست داشت و به همین جهت از #همدم_السلطنه که برای او دختر آورده بود، دوری گزیده و آنها را رها کرد
🇮🇷 @iranemoaser👇🏻👇🏻👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍بمناسبت #کودتای_سوم_اسفند رضاخان(۳)
🎥 #تولد و خانواده #رضا
🇮🇷 @iranemoaser
📌اعترافات ژنرال #آیرونساید
🔅23 بهمن 1299 هجری شمسی برابر با 12 فوریه 1921 میلادی
☸#ژنرال آیرونساید:
پس از گفتگویی که امروز با #رضا داشتیم اداره امور قزاقهای ایرانی را به طور قاطع به او واگذار نمودم. برایش توضیح دادم که خیال دارم بتدریج از قید نظارت خود آزادش کنم! و او از همین حالا باید ترتیبات و تدارکات لازم را با کلنل #اسمایس بدهد که اگر شورشیان #گیلان، پس از خروج قوای ما از #منجیل، خواستند به #قزوین یا #تهران حمله کنند جلوی آنها گرفته شود... در حضور اسمایس،
یک فقره مذاکرات طولانی با رضا داشتیم. اول میخواستم #تعهدنامه کتبی از او بگیرم ولی سرانجام به این نتیجه رسیدم که گرفتن ضمانت نامه در این مورد لزومی ندارد، چون اگر بخواهد زیر قولهایی که به ما داده بزند همین قدر کافی است ادعا کند که در دادن آن سند مجبور بوده و هر چند نوشته چون تحت فشار بوده باطل و بلااثر است
- بعد از ختم جلسه باهم دست دادیم و او رفت. به اسمایش گفتم جلو اقدامات این مرد را نگیر و بگذار که او قوای تحت امر خودش را به تهران ببرد.
چند روز بعد ژنرال آیرونساید به فرماندهی نیروهای #انگلیس در #بغداد منصوب می شود و قبل از ترک تهران با «#نورمن» وزیر مختار انگلیس، برای خداحافظی ملاقات می کند و جریان قزوین و قراری را که با رضاخان گذاشته است شرح می دهد و در یادداشت هایش چنین می نویسد:
«... در اوضاع کنونی ایران کودتا بهترین درمان است. آزادی عمل #نرومن را گرفته ام بالاخره دیر یا زود می بایست تکلیف قزاقها را معلوم کنیم. برای همیشه که نمی شد آنها را در قزوین نگاه داشت ...»
📍تأمین پول #کودتا توسط #بانک_شاهی
بانک #شاهنشاهی یکی از مخرب ترین موسسات غربی بود که در ایران ایجاد شد و لطمات فروانی به کشور ما در عرصه سیاسی و اقتصادی وارد آورد.
این بانک با سرمایه خاندان #یهودی #ساسون ایجاد شد. در آستانه کودتای 1299 ، سر فیلیپ ساسون مالک #بانک شاهنشاهی بود. کارشکنی در سر راه دولتهای ایران قبل از #کودتا، که منجر به از هم گسیختگی اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور شد و کمک این بانک به تقویت و ترمیم وضعیت قوای #قزاق به رهبری رضاخان #میرپنج، پرداخت پول به کودتاچیان هنگام عزیمت به تهران، همگی نشانه دخالت عمیق این ارگان مالی استعماری در امور سیاسی ایران در آن روزگار بود..
رضاخان پس از کودتا نیز از وامهای بانک شاهنشاهی جهت پیشبرد اهداف خود و حامیان استعمارگرش بهره فراوانی برد
🇮🇷 @iranemoaser
سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسیها در طلیعه قرن گذشته ایرانی /3
🔹ترجمه:
#رضا، ترفیع درجههای نظامی خود را مدیون #لرد_آیرونساید بود. این ژنرال بریتانیایی، یک روز صبح که در حال سرکشی به دستهای از قزاقهای ایرانی بود، شیفته سلوک نظامی آن سوارهنظامِ جزءِ سوادکوهی شد. تنها چند ماه بعد، #سرتیپ_رضا، همراه با قزاقان خود، جاده قزوین را در نوردید تا تمامی اعضای کابینه را در تهران بازداشت کند. او صعود بعدیاش به قدرت را نیز بیش از همه مدیون یک انگلیسی دیگر به نام #سرپرسی_لورین (وزیر مختار وقت بریتانیا در ایران از سال 1921-1926) بود. پس از فروپاشی قرداد انگلیسی-ایرانی 1919 (که طراح آن لرد کرزن، نائبالسلطنه هندوستان، بود) کاملا مشخص بود که ایران به سمت یک تجزیه تمامعیار میرفت[!]؛ تنها امید برای بازسازی آن، از طریق یک رهبری قدرتمند داخلی میسور بود. سر پرسی، به درستی دریافت که رضاخان قابلیت چنین کاری را دارد. این چنین شد که سلسله قاجار توسط مجلس عزل و #رضاخان، الماس بزرگ مغولان، یعنی همان دریای نور را به کلاه خاکی خود چسباند. (Nicolson, Friday Mornings 1941-1944, 1944, p.7)
🔸 به اعتراف #نیکلسون، رضاخان صعودش در #درجات_نظامی و همچنین تکیه زدن بر اریکه قدرت را مدیون دو انگلیسی بود؛ یکی او را ظرف چند ماه از یک سوارهنظام جزء، یعنی پایینترین درجه نظامی در واحد موتوری، به درجه سرتیپی رسانده و با استفاده از او یک کودتا را در تهران به راه انداخت؛ و در ادامه نیز توسط یک انگلیسی دیگر به نام سر پرسی لورن بر اریکه قدرت نشست. لفاظی بعدی در مورد تلاش انساندوستانه انگلستان در حفظ موجودیت ایران و جلوگیری از تجزیه آن نیز صرفا از این رو قابل اعنتاست که به عنوان پیامدی ناشی از شکست قراداد 1919 ذکر گردیده که خود متضمن اعترافات جالبی میباشد. حقیقتا چرا باید لغو این قرارداد، ایران را در معرض تجزیه قرار دهد با آنکه متضرر اصلی از لغو آن انگلیسیها بودهاند؟! این عادت انگلیسیها ( و در کل غربیهاست) که جنایات خود را در قالب لفاظیهایی مملو از وقاحت، به عنوان الطافی در حق یک ملت مظلوم جلوه دهند.
🔸 در این میان نقش دستها و ذهنهای پوسیده و عناصر وابسته و بیگانهپرستان را میتوان در این وقایع به صورت واضح دید که چگونه برخلاف افادههای پرطمطراقشان از ستایش آزادی، دیکتاتوری به نام رضاخان را به جان ایران انداخته و تمام تلاششان را برای استحکام قدرت وی و تمشیت اسلامزدایی تحت حکومت وی به کار گرفتند. همچنانکه پس از پیروزی انقلاب، دستاوردهای بیبدیل و بینظیر (حداقل در مقایسه با چند سده اخیر) را انکار میکنند. آنها تمام تلاش خود را برای وارونهنمایی حقیقت به کار میگیرند تا آن دیکتاتور بیآبرو را تبرئه کرده یا حداقل دست اربابان انگلیسی و همچنین اسلاف حقیر خود را از مداخلههای جنایتگونه در تاریخ ایران پاک کنند.
🇮🇷 @IRANeMOASER
سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسیها در طلیعه قرن گذشته ایرانی /٣
🔹ترجمه:
#رضا، ترفیع درجههای نظامی خود را مدیون #لرد_آیرونساید بود. این ژنرال بریتانیایی، یک روز صبح که در حال سرکشی به دستهای از قزاقهای ایرانی بود، شیفته سلوک نظامی آن سوارهنظامِ جزءِ سوادکوهی شد. تنها چند ماه بعد، #سرتیپ_رضا، همراه با قزاقان خود، جاده قزوین را در نوردید تا تمامی اعضای کابینه را در تهران بازداشت کند. او صعود بعدیاش به قدرت را نیز بیش از همه مدیون یک انگلیسی دیگر به نام #سرپرسی_لورین (وزیر مختار وقت بریتانیا در ایران از سال ١٩٢۶-١٩٢١) بود. پس از فروپاشی قرداد انگلیسی-ایرانی ١٩١٩ (که طراح آن لرد کرزن، نائبالسلطنه هندوستان، بود) کاملا مشخص بود که ایران به سمت یک تجزیه تمامعیار میرفت[!]؛ تنها امید برای بازسازی آن، از طریق یک رهبری قدرتمند داخلی میسور بود. سر پرسی، به درستی دریافت که رضاخان قابلیت چنین کاری را دارد. این چنین شد که سلسله قاجار توسط مجلس عزل و #رضاخان، الماس بزرگ مغولان، یعنی همان دریای نور را به کلاه خاکی خود چسباند. (Nicolson, Friday Mornings 1941-1944, 1944, p.7)
🔸 به اعتراف #نیکلسون، رضاخان صعودش در #درجات_نظامی و همچنین تکیه زدن بر اریکه قدرت را مدیون دو انگلیسی بود؛ یکی او را ظرف چند ماه از یک سوارهنظام جزء، یعنی پایینترین درجه نظامی در واحد موتوری، به درجه سرتیپی رسانده و با استفاده از او یک کودتا را در تهران به راه انداخت؛ و در ادامه نیز توسط یک انگلیسی دیگر به نام سر پرسی لورن بر اریکه قدرت نشست. لفاظی بعدی در مورد تلاش انساندوستانه انگلستان در حفظ موجودیت ایران و جلوگیری از تجزیه آن نیز صرفا از این رو قابل اعنتاست که به عنوان پیامدی ناشی از شکست قراداد ١٩١٩ ذکر گردیده که خود متضمن اعترافات جالبی میباشد. حقیقتا چرا باید لغو این قرارداد، ایران را در معرض تجزیه قرار دهد با آنکه متضرر اصلی از لغو آن انگلیسیها بودهاند؟! این عادت انگلیسیها ( و در کل غربیهاست) که جنایات خود را در قالب لفاظیهایی مملو از وقاحت، به عنوان الطافی در حق یک ملت مظلوم جلوه دهند.
🔸 در این میان نقش دستها و ذهنهای پوسیده و عناصر وابسته و بیگانهپرستان را میتوان در این وقایع به صورت واضح دید که چگونه برخلاف افادههای پرطمطراقشان از ستایش آزادی، دیکتاتوری به نام رضاخان را به جان ایران انداخته و تمام تلاششان را برای استحکام قدرت وی و تمشیت اسلامزدایی تحت حکومت وی به کار گرفتند. همچنانکه پس از پیروزی انقلاب، دستاوردهای بیبدیل و بینظیر (حداقل در مقایسه با چند سده اخیر) را انکار میکنند. آنها تمام تلاش خود را برای وارونهنمایی حقیقت به کار میگیرند تا آن دیکتاتور بیآبرو را تبرئه کرده یا حداقل دست اربابان انگلیسی و همچنین اسلاف حقیر خود را از مداخلههای جنایتگونه در تاریخ ایران پاک کنند.
🇮🇷 @IRANeMOASER
سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسیها در طلیعه قرن گذشته ایرانی /٣
🔹ترجمه:
#رضا، ترفیع درجههای نظامی خود را مدیون #لرد_آیرونساید بود. این ژنرال بریتانیایی، یک روز صبح که در حال سرکشی به دستهای از قزاقهای ایرانی بود، شیفته سلوک نظامی آن سوارهنظامِ جزءِ سوادکوهی شد. تنها چند ماه بعد، #سرتیپ_رضا، همراه با قزاقان خود، جاده قزوین را در نوردید تا تمامی اعضای کابینه را در تهران بازداشت کند. او صعود بعدیاش به قدرت را نیز بیش از همه مدیون یک انگلیسی دیگر به نام #سرپرسی_لورین (وزیر مختار وقت بریتانیا در ایران از سال ١٩٢۶-١٩٢١) بود. پس از فروپاشی قرداد انگلیسی-ایرانی ١٩١٩ (که طراح آن لرد کرزن، نائبالسلطنه هندوستان، بود) کاملا مشخص بود که ایران به سمت یک تجزیه تمامعیار میرفت[!]؛ تنها امید برای بازسازی آن، از طریق یک رهبری قدرتمند داخلی میسور بود. سر پرسی، به درستی دریافت که رضاخان قابلیت چنین کاری را دارد. این چنین شد که سلسله قاجار توسط مجلس عزل و #رضاخان، الماس بزرگ مغولان، یعنی همان دریای نور را به کلاه خاکی خود چسباند. (Nicolson, Friday Mornings 1941-1944, 1944, p.7)
🔸 به اعتراف #نیکلسون، رضاخان صعودش در #درجات_نظامی و همچنین تکیه زدن بر اریکه قدرت را مدیون دو انگلیسی بود؛ یکی او را ظرف چند ماه از یک سوارهنظام جزء، یعنی پایینترین درجه نظامی در واحد موتوری، به درجه سرتیپی رسانده و با استفاده از او یک کودتا را در تهران به راه انداخت؛ و در ادامه نیز توسط یک انگلیسی دیگر به نام سر پرسی لورن بر اریکه قدرت نشست. لفاظی بعدی در مورد تلاش انساندوستانه انگلستان در حفظ موجودیت ایران و جلوگیری از تجزیه آن نیز صرفا از این رو قابل اعنتاست که به عنوان پیامدی ناشی از شکست قراداد ١٩١٩ ذکر گردیده که خود متضمن اعترافات جالبی میباشد. حقیقتا چرا باید لغو این قرارداد، ایران را در معرض تجزیه قرار دهد با آنکه متضرر اصلی از لغو آن انگلیسیها بودهاند؟! این عادت انگلیسیها ( و در کل غربیهاست) که جنایات خود را در قالب لفاظیهایی مملو از وقاحت، به عنوان الطافی در حق یک ملت مظلوم جلوه دهند.
🔸 در این میان نقش دستها و ذهنهای پوسیده و عناصر وابسته و بیگانهپرستان را میتوان در این وقایع به صورت واضح دید که چگونه برخلاف افادههای پرطمطراقشان از ستایش آزادی، دیکتاتوری به نام رضاخان را به جان ایران انداخته و تمام تلاششان را برای استحکام قدرت وی و تمشیت اسلامزدایی تحت حکومت وی به کار گرفتند. همچنانکه پس از پیروزی انقلاب، دستاوردهای بیبدیل و بینظیر (حداقل در مقایسه با چند سده اخیر) را انکار میکنند. آنها تمام تلاش خود را برای وارونهنمایی حقیقت به کار میگیرند تا آن دیکتاتور بیآبرو را تبرئه کرده یا حداقل دست اربابان انگلیسی و همچنین اسلاف حقیر خود را از مداخلههای جنایتگونه در تاریخ ایران پاک کنند.
🇮🇷 @IRANeMOASER