eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
415 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢آزادی مجتهد شهید و شایعه‌سازی‌های ارتجاع نجف علیه ایشان 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/110 🔹به دنبال آزادى و بازگشت حاج سيدمصطفى خمينى به ، عوامل توطئه‏گر و مرموز حوزه نجف، بار ديگر به منظور ضربه زدن به امام و وارونه جلوه دادن حقايق، فرصت را مغتنم شمرده به شايعه‏سازى‏هايى دست يازيدند و در صدد برآمدند كه بازتاب مثبت و حماسه‏آفرين موضع امام و شهيد سيدمصطفى خمينى در برابر رژيم عراق را در ميان مردم آن كشور از ميان ببرند. 🔸به دنبال آزادى او، يكباره در نجف شايع كردند كه دستگيرى او مانورى بيش نبوده است و در حقيقت او از طرف پدرش به منظور راهنمايى دولت عراق جهت كوبيدن آقاى حكيم به بغداد رفته است! و در آنجا عمده‏ترين مسأله‏اى كه مطرح شده است، راه تضعيف آقاى حكيم بوده است! 🔹اين تبليغات زهرآگين و خلاف واقع به‌شدت دنبال مى‏شد و طبق برنامه ويژه‏اى، در هر مجلس و محفلى مطرح مى‏شد و روى آن با آب و تاب فراوانى بحث و گفتگو به عمل مى‏آمد، حتى در مجالس ويژه بانوان، زنانى كه در اين جريان توجيه و بسيج شده بودند به‌شدت روى اين موضوع عارى از حقيقت كه «خمينى به حزب بعث عراق وابسته است»! تبليغ مى‏كردند. 🔸گفتنى آن‌كه به رغم اين تبليغات حساب‏شده، حقيقت امام و راه و روش او براى آنان كه او را مى‏شناختند تا آنجا روشن و مشخص بود كه اينگونه ياوه‏سرايى‏ها و برچسب‏ها و سمپاشى‏ها نمى‏توانست اشعه فروزان آن را از ديده‏ها پوشيده دارد، تا آنجا كه زن بی‌سوادى كه حتى جمهورى را با پادشاهى فرق نمى‏گذاشت، در يكى از مجالس ويژه بانوان آنگاه كه برچسب وابستگى امام به رژيم عراق را شنيد با پوزخندى اظهار داشت: «اگر خمينى اهل بند و بست بود، همان ايران مى‏ماند و با شاه ايران مى‏ساخت! چرا زندان و تبعيد و آوارگى را تحمل كرد كه امروز با شاه عراق بند و بست كند»! (نهضت امام خمینی، ج2، صص576-575) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢امام و افشای طرح حکومت اسلامی در نجف 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/111 🔹امام خمينى در روز چهارشنبه اول بهمن ماه 1348 (12 ذيقعده 1389) بحث را زير عنوان «ولايت فقيه» در مسجد شيخ انصارى در نجف اشرف آغاز كرد. 🔸واقعيت اين است كه آن روز كه امام نهضت را آغاز و دنبال كردند، بسيارى از كسانى كه سر در راه او گذاشتند، نمى‏دانستند كه هدف او از نهضت و مبارزه چه مى‏باشد و چه مى‏خواهد. برخى بر اين باور بودند كه با الغاى قوانين مخالف اسلام مانند و قطع رابطه با و... خواسته‏هاى امام تأمين مى‏شود و مبارزه پايان مى‏پذيرد، شمارى نيز مى‏پنداشتند واژگونى رژيم شاه، هدف نهايى امام است. 🔹طرح حكومت اسلامى از سوى امام و پافشارى روى اين موضوع كه «وظيفه ما تشكيل حكومت است» راه آينده را روشن و هدف نهايى نهضت را مشخص كرد و پرده‏هاى ابهام را كنار زد... 🔸امام نخستين شخصيت سياسى ايران در تاريخ معاصر بود كه و سلطنتى را مردود شمرد و عموم ملت را در راه واژگونى رژيم شاه و نظام شاهنشاهى به مبارزه همه‏جانبه و فراگير فراخواند، چنانكه طرح حكومت اسلامى نيز در تاريخ سياسى و اسلامى ايران براى نخستين بار از سوى امام مطرح شد. 🔹طرح حكومت اسلامى از طرف امام در آن روزهاى سياه يأس‏بار كه غول مهيب اختناق گلوها را مى‏فشرد و حق نفس كشيدن به مستضعفان نمى‏داد، شايد كارى بيهوده، بى‏ثمر و ناممكن به نظر مى‏رسيد؛ ليكن بايد دانست كه «... مردان بزرگ كه داراى سطح فكر وسيعى مى‏باشند، هيچ‏گاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود كه در زندان و اسارت به سر مى‏برند و معلوم نيست كه آزاد مى‏شوند يا نه نمى‏انديشند و براى پيشبرد هدف خويش در هر شرايطى كه باشند طرح نقشه مى‏كنند كه بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا در آورند و اگر خودشان فرصت نيافتند، ديگران هر چند بعد از 200 سال، 300 سال ديگر دنبال آن طرح بروند و اجرا نمايند و اساس بسيارى از نهضت‏هاى اشخاص بزرگ هم، به همين صورت بوده است...». (ولايت فقيه يا حكومت اسلامى؛ درس 5، ص 29) (نهضت امام خمینی، ج2، صص715-712) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢تنظیم و چاپ سلسله درس‌‌های ولایت‌فقیه توسط حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی و همراهان 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/112 🔹بيش از دو روز از طرح بحث «حكومت اسلامى» نگذشته بود كه در صدد بر آمديم بحث مزبور را از نوار پياده كرده، هر چه سريع‌تر تنظيم و چاپ كنيم و براى توزيع در مراسم حج به بفرستيم. از آنجا كه تا آغاز مراسم حج فرصتى چندان باقى نبود، بايد با سرعت و كوشش هر چه بيش‌تر دست به كار مى‏شديم و براى چاپ و نشر آن، تمام نيروى خود را به كار مى‏گرفتيم، از اين رو، نيروى جوان و مبارز حوزه نجف را بسيج كرديم و گروهى را مسئول پياده كردن نوارهاى بحث حكومت اسلامى و دسته‏اى را مسئول امور چاپ قرار داديم. 🔸نگارنده (1) نيز مسئوليت تنظيم، تدوين و تيترگذارى آن را بر عهده گرفت و به اين ترتيب كار به‌سرعت و موفقيت پيش رفت و فقط پنج روز از طرح بحث حكومت اسلامى از طرف امام گذشته بود كه اولين جزوه آن، كه شامل 2 درس‏ بود از چاپ در آمد كه موجب شگفتى و حيرت عموم افرادى كه در جريان كار قرار داشتند، واقع شد؛ و درس‏هاى بعدى نيز، به ترتيب و به‌سرعت از چاپ در آمد. 🔹مجموع بحث امام درباره حكومت اسلامى 12 درس بود كه در 6 جزوه تدوين و تنظيم گرديد و فقط 3 جزوه آن به مراسم حج آن سال رسيد و در حد وسيعى همراه با خود نوار، ميان زائران خانه خدا پخش شد و از طريق آنان به ايران فرستاده شد. بسيارى از زائران پارسى‏زبان خانه خدا نوار و جزوه بحث حكومت اسلامى را به عنوان بهترين ارمغان با خود به ايران بردند و به بستگان و دوستان خويش هديه كردند. 🔸همزمان با چاپ و نشر جزوه‏هاى فارسى «حكومت اسلامى» بر آن شديم كه آن را به عربى ترجمه كرده، در ميان برادران عرب در كشورهاى عربى توزيع كنيم. با آنكه در برگرداندن آن به عربى با مشكل نداشتن مترجم روبه‏رو بوديم؛ بيش از هفته‏اى از طرح بحث حكومت اسلامى نگذشته بود كه ترجمه عربى درس اول و دوم نيز با مقدمه‏اى كه بر آن نوشته بودم، از چاپ در آمد و جزوه‏هاى ديگر نيز يكى پس از ديگرى هر یک با مقدمه‏اى به چاپ رسيد و در عراق و ديگر كشورهاى عربى پخش گرديد. 🔹در مقدمه هر يک از جزوه‏هاى عربى تا آنجا كه در توان اين قلم بود، در ترسيم چهره امام و راه و خط او كوشش شد و هدف و انگيزه او از نهضت عليه رژيم ايران تشريح گرديد و نقش او در بسيج ملت ايران براى آزادى فلسطين و مبارزه عليه صهيونيسم اشغالگر بازگو شد و فرازهايى از گفته‏ها و نوشته‏هاى امام درباره فلسطين، اعراب و صهيونيسم، باز گفته شد. 🔸لازم به يادآورى است كه از آغاز نهضت اسلامى در ايران، اين اولين بار بود كه هدف و انگيزه امام از اين نهضت و نيز جريان 15 خرداد و زندان و تبعيد امام، به زبان عربى منعكس مى‏شد و در دسترس عموم مردم عرب قرار مى‏گرفت.(نهضت امام خمینی، ج1، صص731-730) 1. نگارنده کتاب «نهضت امام خمینی»، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢هجمه ارتجاع نجف علیه درس حکومت اسلامی امام خمینی/1 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/113 🔹عوامل و در نجف اشرف كه طى نيم قرن با تبليغات و سمپاشى‏ها در خواب و خام كردن حوزه نجف كوشيده بودند، يک‌باره متوجه شدند كه امام از منبر زنگ بيدارى توده‏ها را به صدا در آورده است و با روشنگرى‏ها و افشاگرى‏هاى خود، مى‏خواهد زمينه تحول و حركتى را پديد آورد. 🔸آنچه آنان را وحشت‏زده كرده بود، آن‌که مى‏ديدند امام پس از زمانى سكوت ظاهرى تاكتيكى، يک‌باره بر خواب‏زدگان و نگهبانان شب و سياهى، شبيخون زده است و ضربه‏هاى بيداركننده و طلسم‏شكن خود را آنچنان سريع و برق‏آسا وارد مى‏كند كه فرصت برابرى و پيشگيرى براى آنان نمانده است... 🔹 ‏هاى_كهنه‏كار_استعمار در نجف اشرف با درک اين حقيقت بر آن شدند كه پيش از گذشت فرصت و به بار نشستن شيوه تفكر امام، صداى آسمانى او را در گلو خفه كنند و از اخلال در حوزه نجف جلوگيرى به عمل آورند. از اين رو، از سويى تلاش گسترده و همه‏جانبه‏اى را براى بازداشتن افراد از شركت در درس امام آغاز كردند و از سوى ديگر كوشيدند كه با شايعه‏سازى‏هايى بحث امام را مرموز، نادرست و غيراصولى جلوه دهند! و بدبينى افراد را نسبت به آن جلب كنند. از اين رو، اينجا و آنجا شايع كردند كه «مطرح كردن بحث حكومت اسلامى طبق نقشه است كه مى‏خواهد ايران را جمهورى كند»!! «در بحث حكومت اسلامى لبه تيز حمله متوجه شده است و اين زمينه‏ساز نفوذ كمونيست‏ها در ايران است»!! 🔸از اين بى‏شرمانه‏تر آن‌که چند عنصر مرموز را واداشتند كه جار و جنجال راه بيندازند و شايع كنند كه «از طرف هواداران خمينى حزب حكومت اسلامى تشكيل شده است»! و ديگران در صدد رد و تكذيب آن بر آمدند و جريان تا آنجا دنباله پيدا كرد كه نشستى تشكيل دادند تا به اصطلاح تحقيق و بررسى كنند كه آيا چنين حزبى تشكيل گرديده يا نه! و اين نقشه‏اى بود حساب‏شده جهت بدنام كردن «حكومت اسلامى» تا كسى را جرأت دم زدن از آن نباشد و جانبدارى از «حكومت اسلامى» به‏سان طرفدارى از يك مكتب الحادى و انحرافى وانمود شود... 🔹امام با شنيدن اين شايعه كه «حزب حكومت اسلامى تشكيل شده است» اظهار داشت: از آنجا كه ما از حوزه‏هاى علميه خواستيم كه روى حكومت اسلامى بحث و بررسى كنند و براى پياده كردن آن فكرها را به كار اندازند، دشمن به وحشت افتاده است و با اينگونه شايعه‏پراكنى‏ها مى‏خواهد جوى بسازد تا كسى جرأت نكند حتى اسم «حكومت اسلامى» را بر زبان آورد(نهضت امام خمینی، ج1، صص732-731) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢ایران‌فروشی به‌سبک پهلوی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/114 🔹روزنامه‏هاى ايران در تاريخ 7 ارديبهشت ماه 1349 گزارش دادند: 🔸براى بررسى امكانات سرمايه‏گذارى در ايران، و به اتفاق بزرگترين سرمايه‏گذاران امريكا به تهران مى‏آيند. سرمايه‏گذارى در رشته‏هاى توريسم، منابع جنگلى، كشت و صنعت، ايجاد شبكه توزيع و صنايعى مانند پتروشيمى در كنفرانس 35 تن سرمايه‏گذار امريكايى مطالعه مى‏شود. 🔹پس از حدود 7 ماه كه از فرمايشات شاهنشاه آريامهر در امريكا مى‏گذرد، امروز رسماً اعلام شد كه اولين كنفرانس بزرگ سرمايه‏گذارى امريكا در كشورهاى خارج در آخر ماه جارى در تهران تشكيل خواهد شد و بزرگ‌ترين سرمايه‏گذاران امريكايى در اين كنفرانس كه در نوع خود بى‏سابقه است شركت خواهند جست. 🔸شاهنشاه در امريكا رسماً به تشكيل ‏گذارى_امريكا در ايران اشاره فرموده بودند... سابقه امر حاكى است كه در حدود دو سال و نيم قبل به فرمان شاهنشاه آريامهر آقاى وزير اقتصاد كه در آن تاريخ، عهده‏دار سفارت ايران در امريكا بود توفيق يافت كه براى تشويق سرمايه‏گذاران امريكايى به سرمايه‏گذارى در ايران كميته‏اى در امريكا تشكيل دهد... از ميان اعضاى مهم و سرشناس كميته امريكايى آقايان: 🔹 ، ، و كه با همكارى شركت او طرح عمران خوزستان به مرحله اجرا گذاشته شد... بايد نام برد... در كنفرانس تهران امكانات سرمايه‏گذارى در 6 رشته مورد بررسى قرار مى‏گيرد... اغلب اين شخصيت‏ها... به اتفاق همسران و منشيان خود و تعدادى از آنان با هواپيماهاى شخصى به ايران مى‏آيند... 🔸 استراتژى اقتصادى امريكا بر آن بود: 🔹1. اقتصاد امريكا را بر مجموع اقتصاد جهان سلطه بخشد و سرمايه‏گذارى‏هاى كلان و گسترده در ايران به اين نقشه كمک مى‏كرد. 🔸2. با سرمايه‏گذارى در ايران، ملت زير ستم و محروم ايران را هر چه بيشتر به اقتصاد امريكا وابسته سازد و نقشه‏هاى امپرياليستى و اسارت‏بار امريكا را آسان‌تر بر آنان تحميل كند. 🔹3. از راه سرمايه‏گذارى در ايران، نفوذ اقتصادى امريكا را در كشورهاى منطقه بيش‌تر سازد. 🔸4. با اين سرمايه‏گذارى، بازار مهمى براى كالاهاى سرمايه‏اى و مصرفى امريكا پديد آورد. 🔹5. كالاهاى بى‏مصرف و دور ريختنى امريكا را در ايران و ديگر كشورهاى زير سلطه به مصرف برساند. 🔸6. از رشد واقعى صنعت در ايران پيشگيرى كند و صنايع را گسترش دهد؛ زيرا سودى 🔹كه يك سرمايه‏دار امريكا از ورود اجزاى يك كالا مى‏برد، او را بر آن مى‏داشت كه از ساختن و ايجاد آن محصول در ايران جلوگيرى كند و قهراً آنچه مى‏توانست در ايران توسعه يابد، صنايع مونتاژ بود و بدين ترتيب به جاى ايجاد شرايط مناسب براى توسعه صنعت در ايران، فقط شرايط مناسب براى كسب سود بيشتر سرمايه‏داران خارجى فراهم مى‏آمد. 🔸خطر اين توطئه براى استقلال ايران، به مراتب از خطر بيشتر و زيان‌بارتر بود و با اجراى آن ضربه مهلک و جبران‏ناپذيرى بر اقتصاد ايران وارد مى‏آمد و ملت را به نابودى و ورشكستگى اقتصادى مى‏كشانيد.(نهضت امام خمینی، ج2، صص768-767) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢گریز امام خمینی از منصب مرجعیت 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/115 🔹روز سه‏شنبه 12 خردادماه 1349 (27 ربيع‏الاول 1390) حاج در يكى از بيمارستان‏هاى بغداد چشم از جهان فرو بست و جهان تشيع را عزادار ساخت. 🔸نكته‏اى را كه بايد خاطرنشان كنم آن‌كه به دنبال بسترى شدن او در بيمارستان بغداد، علما و روحانيان عالى‏مقام نجف يكى پس از ديگرى به بغداد رفته از او عيادت كردند، ليكن هرچه به امام پيشنهاد شد و روى آن اصرار و پافشارى به عمل آمد كه به بغداد برود و از او عيادت كند، نپذيرفت. 🔹به امام گفتند: به رفته از آقاى حكيم عيادت كردند، خوب است شما هم چنين كنيد. در پاسخ فرمود: «آقايان مراجع به عيادت ايشان رفته و مى‏روند، به منِ طلبه چه ربطى دارد».؛ البته امام از آقاى حكيم در نجف پيش از انتقال او به بيمارستان بغداد عيادت كرده بود. 🔸امام از هرگونه حركتى كه شائبه آينده‏سازى براى خويشتن داشته باشد سخت گريزان بود و از اين رو نمى‏خواست كارى را كه علماى طراز اول نجف انجام داده‏اند، تقليد كند و از اين راه، خود را در رديف آنان قراردهد و اين از روح خداجويى، سلوک عرفانى و تهذيب نفس امام ريشه مى‏گيرد، چنانكه در شب سه‏شنبه 12 خرداد ماه 49 وقتى خبر درگذشت حكيم به نجف رسيد، بنا به گفته آقاى حاج شيخ ، امام آن شب را نخوابيد و شب را به دعا و تفكر گذراند و صبحگاهان پس از اداى نماز، نامبرده را به حضور طلبيد و فرمود: به دوستانم بگوييد من راضى نيستم در اين كشمكش‏هايى كه در سطح حوزه‏ها بروز خواهد كرد، وارد شوند و به نفع من بخواهند كارى انجام دهند.(نهضت امام خمینی، ج2، ص793) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢تلگرام شاه و پاسخ شريعتمدارى 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/116 🔹به دنبال درگذشت آقاى ، رژيم‏هاى ارتجاعى وابسته به استعمار غرب و شرق همراه با احزاب و دار و دسته‏هايى كه در خدمت مراكز قدرت بودند و يا گرايش به غرب و شرق داشتند و نيز عناصرى كه از قدرت و پيشرفت امام منافع شخصى و مادى خود را در خطر مى‏ديدند، دست به دست هم داده، به منظور كنار گذاشتن و پيشگيرى از مرجعيت جهانى امام به راه افتادند. 🔸شاه با مخابره تلگرام تسليت به آقايان و كوشيد كه در برابر مرجعيت جهان‏شمول امام، سنگ‏اندازى كند و ديگران را در صحنه رقابت با امام يارى دهد.متن تلگرام شاه به [شریعتمداری] به شرح زير است: 🔹حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى حاج سيدكاظم شريعتمدارى ـ‏‏دامت بركاته‏‏قم خبر درگذشت حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى حاج سيدمحسن طباطبايى حكيم موجب كمال تأسف و تأثر خاطر ما گرديد، بدين‏وسيله اين ضايعه را به جناب مستطاب عالى و جامعه روحانيت اسلام تسليت گفته و عظمت روزافزون دين مقدس اسلام را كه تعاليم نجات‏بخش آن باعث سعادت دنيوى و اخروى است از درگاه خداوند قادر متعال مسألت داريم. به تاريخ 12 خردادماه 1349، كاخ نياوران، شاه... 🔸به دنبال مخابره تلگرام تسليت شاه به آقاى شريعتمدارى، افرادى كه هنوز از ماهيت او شناخت درستى نداشتند و گمان مى‏كردند كه او از خود اراده و استقلالى دارد، به او فشار آوردند كه از پاسخ به تلگرام شاه خوددارى كند و اجازه ندهد سد عظيمى كه از 15 خرداد 42 ميان حوزه و دربار به وجود آمده است، با پاسخ او به تلگرام شاه، شكسته شود و خون‏هايى كه در ‏‏خرداد42‏‏ريخته شد، پايمال شود، بعضى نيز پيشنهاد مى‏دادند كه اگر مى‏خواهد پاسخ بدهد، حتماً پايان تبعيد غيرقانونى امام و بازگشت او به وطن و آزادى زندانيان سياسى را خواستار شود! غافل از آنكه آقاى سيد كاظم شريعتمدارى تا آنجا به دربار و ساواك وابسته بود كه از خود هيچ اراده‏اى نداشت و پيش از آنكه تلگرام شاه را دريافت كند، پاسخ را نوشته و امضا كرده و به ساواك تسليم كرده بود!! 🔹حاج سيد محمود طالقانى روايت كرد كه به منظور بازداشتن آقاى شريعتمدارى از پاسخ به تلگرام شاه، راهى قم شدم و ضمن گفتگو با او دريافتم كه به هيچ‏وجه نمى‏خواهد تلگرام شاه را بى‏پاسخ بگذارد، ليكن از او قول گرفتم كه در پاسخ حتماً روى يك سلسله مسائل سياسى تكيه كند و از جمله: بازگرداندن امام به ايران، آزادى زندانيان، و ديگر قوانين ضد‏‏اسلامى را خواستار شود و با اطمينان به اينكه آقاى شريعتمدارى به اين قول خود عمل مى‏كند، به سوى تهران حركت كردم، هنوز به تهران نرسيده بودم، در ميان راه قم ـ تهران، از راديو متن تلگرام پاسخ او را به شاه شنيدم و شگفت‏زده و متأسف شدم. 🔸متن تلگرام آقاى شريعتمدارى به شاه كه به منظور پايمال كردن خون شهيدان خرداد42‏‏ و ناديده گرفتن نهضت اسلامى 15 خرداد در روز 15 خرداد 1349 مخابره شد، چنين است: 🔹پاسخ حضرت آيت‏اللّه‏ شريعتمدارى به تلگرام شاهنشاه بسمه تعالى تهران ـ پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاه ايران با تقديم سلام و تحيات تلگرام تسليت ابراز تأسف از ضايعه بزرگ عالم اسلام، رحلت حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى زعيم شيعه الحاج سيد محسن الحكيم ـ اعلى‏اللّه‏ مقامه ـ موجب تشكر و تخفيف آلام و تأثرات ناشى از اين مصيبت گرديد. از درگاه خداوند متعال مسألت مى‏نمايد كه اعليحضرت همايونى را در راه تحكيم مبانى اسلام و تقويت تعليمات عالى دين مبين كه ضامن سعادت معنوى و مادى و موجب بقاى ملك و ملت است، تأييد فرمايد. سيد كاظم شريعتمدارى... 🔹پاسخ به تلگرام شاه، كار ناروايى بود كه قلب هر مسلمان متعهدى را آزرد و احساسات هر انسانى را كه به موازين انسانى پايبند باشد، جريحه‏دار ساخت؛ زيرا در اين تلگرام‏ها شاه به عنوان كسى كه مبانى دين اسلام را تحكيم مى‏بخشد، معرفى شده بود و عناصرى در لباس مرجعيت به ستايشگرى شاه نشسته بودند. 🔸امام طى گفتگويى با بعضى از برادران اظهار كرده بود: «اين كار آقايان يكى از ثمرات مبارزات ملت مسلمان ايران را به مخاطره افكنده است و بيم آن مى‏رود اينگونه ارتباطات، تكرار شود».(نهضت امام خمینی، ج2، ص797-794) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢نمونه‌ای از دیدگاه علمای غیرایرانی در خصوص مرجعیت امام خمینی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/117 🔹مرحوم شريعت اصفهانى از پاكستان بسمه تعالى با سابقه ممتدى كه با حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى آقاى خمينى ـ‏‏مدظله‏العالى‏ داشته و گواه معاصرين حضرت ايشان از علما و مجتهدين ، احقر اطمينان كامل دارم كه ارجحيت بلكه تعيين حضرت ايشان براى مرجعيت عامه طائفه حقه جاى هيچ ترديدى نيست چون كه علاوه بر حائز بودن مقام اعلميت و عاليترين مراتب تقوا، بهترين شخصى مى‏باشند كه مى‏توانند در اين ادوار تاريک، رهبرى طائفه را فرموده و يقيناً پيروى فتواى حضرت ايشان موجب برائت ذمه مكلفين مى‏باشد و اميد است به بركت وجود ايشان كلمه توحيد در قلوب مؤمنين استوار و موفق به توحيد كلمه شوند و بايستى فرمان الهى را كه مى‏فرمايد: ولاتنازعوا فتفشلوا را مد نظر قرار داد و از آن عملاً پيروى نمود. 2 جمادى‏الثانى 1390 الاحقر: محمد شريعت اصفهانى 🔸شيخ مصطفى جوهر از هند نزد بنده مرجعيت در دو شخصيت منحصر است: 1. آيت‏اللّه‏ ،دام‏ظله 2. آيت‏اللّه‏ ـ‏‏دام ظله ‏‏لكن نظر به مرجحات كه عبارت از دقت‏نظر، استنباط قوى و زهد و تقوا و تفحص تام در مدارك استنباط است، بنده حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى الخمينى ـ‏‏دام‏ظله‏‏را ترجيح مى‏دهم و در اعمال خود به ايشان رجوع مى‏نمايم. واللّه‏ الهادى الى سواء السبيل. 3 جمادى الثانى 1390 الاحقر: محمد مصطفى جوهر 🔹روزنامه «پكتيكا» چاپ كابل در تاريخ 1349.9.24 : ، مرد مبارز عليه صهيونيسم و امپرياليزم پس از شكنجه‏هاى زندان و تبعيدگاه به حيث زعيم بزرگ و مرجع عامه دينى عده[اى] از مسلمانان جهان در عراق شناخته شد. همان‏طورى كه جامعه‏شناسان بزرگ گفته‏اند: زندگى و آسايش افراد، در دل اجتماع تأمين مى‏شود و دوامِ اجتماع وابسته به حفظ تعادل و توازن در بين افراد آن جامعه است؛ و از طرف ديگر حفظ تعادل و تساوى حقوقى جامعه منوط به شخصيت اشخاصى است كه در رأس اجتماع قرار گرفته‏اند.... (نهضت امام خمینی، ج2، صص820-819) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢شگردی رسوا 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/118 🔹از آنجا كه شاه از رسيدن امام به مقام مرجعيت عامه سخت وحشت داشت و بر آن بود كه به هر قيمتى از آن پيشگيرى كند، براى رويارويى با رسالت تاريخى علماى مجاهد در مورد اعلام ، به شگرد نوينى دست زد كه نمايانگر درجه درماندگى و وحشت رژيم از حركت تاريخ‏ساز علماى مجاهد در آن مقطع حساس مى‏باشد و به‏طور كلى برنامه رژيم ايران دربرابر مجاهدانى كه از مرجعيت امام پشتيبانى مى‏كردند به اين صورت بود: 1. تعقيب و بازداشت 2. انگ و برچسب! 3. ترور! 🔸 شاه طبق شيوه ديرينه و هميشگى خود، علماى مجاهدى را كه مرجعيت جهان‏شمول امام را تأييد مى‏كردند، سخت تحت تعقيب قرار داد و رئيس ساواک طى بخشنامه‏اى دستور اكيد داد كه هركسى در هر نقطه‏اى از ايران به هر نحوى از انحا اگر اسمى از خمينى به ميان آورد، بى‏درنگ بازداشت و تبعيد گردد... (نهضت امام خمینی، ج2، ص824) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢آشنایی با شهید آیت‌الله سعیدی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/119 🔹 فرزند سيد احمد در تاريخ دوم ارديبهشت ماه 1308 در شهر مقدس چشم به جهان گشود و پس از گذراندن دوران كودكى و نوجوانى در آن شهر مقدس براى ادامه تحصيل علوم اسلامى راهى شد و از حوزه درس حاج‏آقا حسين بروجردى و نيز از حوزه درس امام استفاده‏هاى لازم به عمل آورد. 🔸حدود چهارده سال در حوزه درس امام شركت كرد و علاوه بر استفاده علمى، از انديشه، روحيه و راه و روش امام نيز بهره‏ها گرفت و خود را براى مسئوليت دشوار و جانكاه آينده آماده كرد. 🔹سعيدى داراى 5 پسر و 4 دختر است، اسامى آنان به ترتيب: سكينه، محمد، حسن، حسين، محسن، زهرا، روح‏اللّه‏، طيبه و نرگس مى‏باشد. 🔸با آغاز نهضت اسلامى ايران در ماه‏هاى آخر سال 1341، سعيدى نيز به نداى امام لبيک گفت و با تمام نيرو وارد مبارزه شد و نظر به آنكه در آن سال‏ها بنا به دعوت گروهى از ايرانيان مقيم براى انجام تبليغات اسلامى به آن كشور مى‏رفت، در آنجا نيز مبارزه را دنبال كرد و در منابر و مساجد عليه شاه و هيأت حاكمه ايران افشاگرى‏ها و روشنگرى‏هايى به عمل آورد و به ايرانيان مقيم آن كشور آگاهى داد.(نهضت امام خمینی، ج2، ص835) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢دستگیری شهید آیت‌الله سعیدی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/121 🔹زنده‏ياد سعيدى در تاريخ 45.5.8 به اتهام «اقدام عليه امنيت داخلى مملكت» از طرف شهربانى دستگير و به ساواک تحويل گرديد و در تاريخ 45.5.9 روانه ‏قلعه شد. 🔸دادگاه نظامى طى محاكمه‏اى نمايشى و فرمايشى او را به دو ماه زندان محكوم كرد. سعيدى پس از گذراندن دوره محكوميت، در تاريخ 45.7.11 آزاد شد و هر چه استوارتر و پايدارتر به راه خود ادامه داد! 🔹در تاريخ 45.8.6 بار ديگر ساواک نگرانى خود را از موضع قاطع و انقلابى او اعلام كرد و چنين هشدار داد: 🔸همان‏طور كه قبلاً اعلام شد، از روحانيون افراطى و ناراحت و از طرفداران خمينى است كه اكثراً در منابر خود، ضمن تجليل از خمينى از دولت تنقيد مى‏كند و با اينكه اخيراً از زندان آزاد شده است، مع‏هذا از اعمال بى‏رويّه خود دست برنمى‏دارد. 🔹به دنبال آن، طى نامه‏اى به شهربانى كل كشور، يادآور شد: اطلاعات واصله حاكى است كه نامبرده بالا كماكان به همان رويّه ناصواب گذشته و بلكه حادتر ادامه داده و مرتباً در منابر خود سخنان تحريک‏آميز و اغواكننده بيان مى‏نمايد؛ على‏هذا با توجه به فرا رسيدن ماه مبارک رمضان و اين‌كه ادامه چنين وضعى به مصلحت نمى‏باشد، خواهشمند است دستور فرماييد به نحو مقتضى از تحريكات مضرّه اين شخص جلوگيرى و نتيجه را به اين سازمان اعلام دارند. سپهبد نصيرى (نهضت امام خمینی، ج2، ص840) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢سخنان تاریخی شهید آیت‌الله سعیدی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/122 45.2.2 🔹... ما سربازهاى امام حسين(ع) هستيم؛ قيام مال ماست، گرسنگى مال ماست، دربه‏درى متعلق به ماست. بايد تا آخر عمر مبارزه كنيم تا پيروز شويم. ما سربازان شيعه از دنيا هيچ چيز نمى‏خواهيم. تبعيد، مسافرت‏هاى ماست؛ كتك‏‏خوردن، كيف كردن و خوشگذرانى ما شيعه‏هاست؛ زندان استراحتگاه ماست...‏‏. بايد مثل شيعه‏هاى گذشته قيام و مبارزه را آغاز كنيم. 45.4.3 🔸... ما تفنگ و سرنيزه نداريم جلو برويم، ولى مى‏خواهيم با همت شما پيشروى كنيم، با دعا كردن كارى انجام نمى‏شود. بايستى با علماى خود متحد شويم و آيت‏اللّه‏ خمينى را آزاد نماييم. 45.4.31 🔹... امريكا[ى] استعمارگر در دست يهودى‏ها اداره مى‏شود...بينيد در ويتنام چطور آزاديخواهان را به نام آن‌كه مى‏خواهند صلحى برقرار نمايند قتل‏عام مى‏كنند، به چه طرز فجيعى مردم را نابود مى‏كنند. بايد اين دشمنان بشر را شناخت...‏‏. 🔸... ما بايد براى مبارزه كردن تشكيلات داشته باشيم و درس مبارزه و دفاع از كشور و دين و علماى دين و را يادبگيريم... من به كسى كار ندارم ولى وظيفه يک سرباز دينى اين است كه حقايق را بگويد و مردم را راهنمايى كند. اگر تشكيلات داشته باشيم مى‏توانيم هدف‏ها را معلوم كنيم و در مقابل دشمنان خود مقاومت كنيم...‏‏. ... بنده مى‏گويم خانم‏ها هم بايد به سهم خودشان در راه دين مبارزه نمايند... 45.7.45 🔹... مسلمانان بايد اتحاد داشته باشند و علما را در كارهاشان شريک نموده با آن‌ها مشورت نمايند؛ چون گفته آنان گفته پيغمبر است و حرف پيغمبر حرف خداست. علما را يارى كنيد و تا آخرين لحظه ايستادگى نماييد، نه اين‌كه علما و روحانيون را جلو بيندازيد و بعد فرار را بر‏‏قرار ترجيح دهيد. نگذاريد دين از دست برود. آيا بايد ما دست گدايى به سوى امريكا دراز كنيم، چون اتحاد نداريم در نتيجه عده‏اى مى‏برند و مى‏خورند و عده‏اى از گرسنگى مى‏ميرند. 45.8.9 🔸... پريروز چند نفر به من گفتند كه در صحبت‏هاى خود كمى رعايت كنم. در جواب به آن‌ها گفتم: به خدا در زندان خيلى راحت‏تر بودم و هيچ ترسى ندارم. اگر دستگاه مى‏خواهد ما صحبت نكنيم، بيايد را از ما بگيرد چون ما تابع قرآن هستيم. آقايان تا مى‏توانيد با يكديگر متحد شويد و در مساجد و مجالس روضه‏خوانى حضور يابيد چون همين مساجد سنگر اسلام است، با اتحاد و همبستگى جلو ظلم و بى‏دين‏ها را بگيريد.(نهضت امام خمینی، ج2، صص843-842) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢مجاهدت شگفت‌انگیز شهید آیت‌الله سعیدی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/123 🔻مبارزات و فعاليت‏هاى سياسى تنها به سخنرانى عليه شاه محدود نبود بلكه در اين زمينه‏ها نيز فعاليت داشت: 🔹تشكيل جلسات سرّى با براى هر چه شكوفاتر ساختن نهضت اسلامى ايران. 🔸تشكيل براى جوانان مسلمان و آماده ساختن آنان. 🔹تكثير و توزيع جزوه‏ها و نوارهاى . 🔸ترجمه، چاپ و پخش و سياسى از كتاب تحريرالوسيله امام. 🔹انتشار سلسله درس‏هايى با عنوان مسجد امام هفتم. 🔸پخش ، حوزه علميه قم و مقامات روحانى عليه رژيم شاه. 🔹دعوت مجاهدان روحانى و گويندگان متعهد به امام موسى‏بن جعفر(ع) براى ايراد سخنرانى در آن مقطعى كه از طرف ساواک شديداً زير فشار قرار داشت و ممنوع‏المنبر بود. 🔸 و رويدادهاى سياسى ايران به امام از راه نامه و مسافر. 🔹 به مقامات روحانى و هشدار به آنان در مناسبت‏هاى گوناگون. 🔸 براى پارتيزان‏هاى فلسطينى و ارسال آن. 🔹شهيد سعيدى در بهار 1346 بدون گذرنامه رهسپار شد و به ديدار امام در شتافت و با الهام از فرامين و رهنمودهاى امام، با آمادگى بيشتر براى ادامه مبارزه به ميهن بازگشت و مبارزات اسلامى خود را با روحيه‏اى سرشار از اميد و با اراده‏اى استوار و پولادين هر چه گسترده‏تر دنبال كرد. (نهضت امام خمینی، ج2، صص857-856) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢فراماسونرى در ايران 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/124 🔹ميرزا ملكم خان نخستين سازمان فراماسونرى در ايران را در سال 1237 ش. به نام «فراموشخانه» بنياد كرد. رهبريت آشكار اين سازمان، به پدر او واگذار شد و نشست‏هاى آن در خانۀ جلال‏الدين ميرزا بود. 🔸نكته درخور يادآورى آن‌كه سازمان فراماسونرى در كشورهاى اسلامى در آغاز با پذيرش ملت‏هاى مسلمان، روبه‏رو نشد... از اين‏رو استكبار جهانى براى بنياد اين سازمان در كشورهاى اسلامى ناچار بود از دولتمردان كه همه ويژگى‏هاى والاى انسانى را با پست و مقام سودا كرده بودند و نيز و خانقاه‏نشين‏ها كه پيش از بنياد سازمان فراماسونرى در خدمت استكبار جهانى قرار داشتند بهره گيرد و نيز آن دسته از اقليت‏هايى را كه آلت دست بيگانگان بودند و نقش ستون پنجم را در كشورهاى اسلامى بازى مى‏كردند براى پايه‏ريزى سازمان فراماسونرى در كشورهاى اسلامى به كار گيرد؛ و اين حقيقت تا آنجا روشن و آشكار است كه نويسندگان ماسونى با وجود همه تحريف‏ها و وارونه كردن واقعيت‏ها نتوانسته‏اند آن را پوشيده دارند. از اين‏رو آورده‏اند: 🔹... آنچه كه يادآورى آن در اينجا لازم است، اين است كه در قرن نوزدهم و از اوايلى كه و تصميم به فراماسون كردن ايرانيان گرفتند، را براى دخول در مجامع فراماسونرى بهتر و آماده‏تر از مسلمانان مى‏دانستند. چنان‌كه در رأس فراموشخانه ايران ميرزا يعقوب و ميرزا ، مسيحيان ارمنى قرار داشتند و پس از آن‌ها نيز و بعد در بين فراماسون‏هاى ايرانى مقام شامخى داشتند. 🔸چنانكه خواهد آمد در تشكيل اولين لژ رسمى و با اجازه و با قاعده فراماسونرى در ايران ( ) نيز مسيحيان مقيم ايران كارگردان بودند...‏. در اين بين عده‏اى از دراويش و صوفى‏هاى ترک و ايرانى را مى‏بينيم كه از فراماسونرى استقبال كردند و خود را وارد مجامع آن‌ها نمودند...‏. (نهضت امام خمینی، ج3، صص36-34) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢مبارزه قاطعانه ملاعلی کنی و مسلمانان ایرانی با ماسون‌ها 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/125 🔹درباره چگونگى جنبش علما بر ضد و در ايران نوشته‏اى رسا و گويا در كتاب‏هاى تاريخى به چشم نمى‏خورد. نويسندگان ماسونى كوشيده‏اند اين رويداد تاريخى را پوشيده دارند و سبب برچيده شدن بساط فراموشخانه در ايران را مخالفت وانمود كرده‏اند. 🔸با اين وجود از لابه‏لاى نوشته‏ها و گزارش‏ها به دست مى‏آيد كه تا پايه‏اى گسترده، كوبنده و توفنده بوده است و مردم مسلمان به‌شدت بر ضد آن انگيخته بودند. در ميان علمايى كه بر ضد اين سازمان به پا خاستند نام مرجع بزرگ، ديده مى‏شود كه پيشرو اين جنبش بود و حكم به تكفير ماسون‏ها داد؛ نيز يورش به مركز ماسون‏ها را رهبرى كرد و مردم مسلمان به دستور او آن مركز را به آتش كشيدند... 🔹درباره جنبش علما بر ضد فراماسونرى در ايران در يكى از كتاب‏ها، سال‏ها پس از آن جنبش تاريخى، به شكل كوتاه و گذرا آمده است: 🔸... چهل و پنج سال قبل، بل بيشتر، در سنه هزار و دويست و هفتاد و هفت در تهران فراموشخانه‏اى بنا كرده بود... تا اين‌كه علماى عظام تهران متفقاً به مقام منع و تكفير برآمدند و با هيأت، اجتماع مدرسه و فراموشخانه را خراب كرده، آتش زدند و با خاک يكسان نمودند و اساس را برچيدند...‏. 🔹نيز آورده‏اند: ... دشمنى علما با فراموشخانه احتمالا بازتاب وحشتناكى داشته است، وقتى كه چند سال بعد از انحلال فراموشخانه، ملكم به عنوان مشاور ويژه صدر اعظم به ايران برگشت اين دشمنى بزودى بار ديگر رخ نموده و بويژه توسط ملا على كنى، يكى از بانفوذترين علماى پايتخت متبلور گرديد...‏. 🔸علماى اسلام در مبارزه با ماسون‏ها و سازمان فراماسونرى در ايران، ناصرالدين شاه را براى پيگرد، كيفر و سركوبى ماسون‏هاى ملحد و جاسوس زير فشار قرار دادند و او را ناگزير كردند كه بر خلاف خواسته و سياست اربابان خود، تشكيلات فراماسونرى را در ايران برچيند و كارگردانان آن را از برابر چشمان علما و مردم دور سازد و برخى از آنان را به ظاهر از ايران تبعيد كند...(نهضت امام خمینی، ج3، ص39-37) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢شهادت و اهانت به علما توسط ماسون‏ها 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/126 🔹ماسون‏ها به سركردگى ، و (سپهدار) در يورش به بنياد آزادى و مشروطه، به ترور، اعدام و زهركش كردن شمارى از علما و روحانيان مظلوم و وارسته دست زدند. در يكى از روحانيان ضدفراماسونرى به نام حاج ميرزا مسعود شيخ‏الاسلامى را به دار كشيدند و حاج را به خاطر پشتيبانى از و مبارزه با چيرگى استعمار سياه بر جهان اسلام به وسيله يكى از عوامل ماسونى (به نام ) به محاكمه‏اى قلابى كشيده و به شهادت رساندند. در پى آن را نيز ترور كردند. 🔸حاج ، حاج و از بزرگ‌ترين علماى كه فتاوا و نظريه‏هاى آن‌ها در پشتيبانى از نهضت مشروطه نقش مهمى در پيشرفت و كاميابى آن نهضت داشت، به انتقام رويارويى با نقشه‏هاى فراماسونرى و تلاش در راه برقرارى در ايران، يكى پس از ديگرى به شيوه مرموز و پنهانى مسموم و به شهادت رسيدند و تا به امروز دست‏اندركاران شهادت آنان شناخته نشده‏اند. 🔹ماسون‏ها بر اين باور بودند كه با دست زدن به اينگونه جنايات و خون‏ريزى‏ها مى‏توانند علما و روحانيان را براى هميشه سركوب، منكوب و نابود كنند و راه را براى تاخت و تاز جهانخواران در كشورهاى اسلامى به‌درستى هموار سازند. غافل از آن‌كه علما و روحانيان در درازاى تاريخ هزاره خود، پيوسته با اينگونه نابكارى‏ها روبه‏رو بوده‏اند و پايدارى كرده‏اند. 🔸اينگونه فشارها و آزارها بر علما و روحانيان، از سوى و دست‏افزاران ماسونى آن در ايران ادامه داشت و هر روز ابعاد تازه‏اى يافت تا اينكه در پى روى كارآمدن رضاخان ميرپنج به وسيله ماسون‏ها، به اوج خود رسيد.(نهضت امام خمینی، ج3، صص55-54) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢دروغ بزرگ شبه روشنفکران در خصوص سیدجمال الدین اسدآبادی/1 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/127 🔹در سال ١٣۴٢ همزمان با اوج نهضت امام، دو تن از « » ماسونى به نام‏هاى و يكباره دفترى به نام مجموعه اسناد و مدارک چاپ‏ نشده درباره سيدجمال‌الدين مشهور به افغانى را به نمايش گذاشتند! 🔸ليكن نكته درخور بررسى و شايان نگرش اينكه چه رازى در كار بوده است كه اين مرز و بوم پيوسته همزمان با نهضت‏ها و حركت‏هاى عالمان اسلامى بر ضد زورمداران حاكم و جهانخواران استعمارگر، به بررسى و پژوهش پيرامون زندگى و كاركرد مى‌نشستند و روزى با دستاويز «دفاع» و گاهى به بهانه «افشاگرى»، بر ضد او قلم مى‏‌زدند؟! در مقدمه «مجموعه» يادشده آورده است: 🔹... اسناد و كتب سيد كه در خانه امين‌الضرب بوده است سال‏هاى دراز از طرف (امين‏‌الضرب ثانى) حفظ و حراست شده است. دوست ارجمند من دكتر اصغر مهدوى، دانشيار دانشگاه تهران جميع آن‌ها را از ميان خزانه گران‌بهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود مجزا ساخت و به من كه از افتخار دوستى و محبتش برخوردارم افتخار بخشيد.. 🔸نامبرده روشن نساخته است كه دكتر اصغر مهدوى با آن «شوق تمام» كه براى پخش اين «مجموعه» داشته است، چگونه در پى گذشت نزديك به پنجاه سال از عمر خود و بيش از هفتاد سال از شهادت سيد، يكباره همزمان با آغاز نهضت امام در انديشه جدا كردن اين «سندها» از به اصطلاح خزانه گران‌بهاى مكاتبات و نوشتجات پدرى خود افتاده است؟! چه رازى نهفته داشته است كه «شوق» و آزمندى خود را براى پراكندن به اصطلاح سندهاى يادشده در درازاى ده‏ها سال از زندگى خود، پنهان كرده است؟! 🔹 براى آن‌كه بتواند آنچه را كه به نام مجموعه اسناد به بازار آورده است با نوشته‌هاى پيوند دهد و چهره سيد را مرموز، پيچيده و ناشناخته بنماياند در اين مجموعه چند برگ به اصطلاح «سند» كه نشان‌دهنده فراماسونى بودن سيد مى‌باشد آورده است كه مى‏توان گفت اصولاً آن «مجموعه» را تنها براى به نمايش گذاشتن اين سندها چاپ و پراكنده ساخته است. 🔸در این سند که ادعا شده توسط مرحوم سید جمال نوشته شده است آمده : در لیله عاشورا دهم شهر محرم الحرام داخل لُج گردیدم و در آن زمان در مصر اقامت داشتم. سنه ١٢٩٣ 🔹با چشم‏ پوشى از پرسش‏هايى كه درباره اين يادداشت از نظر «خط» مطرح است نكته‌هايى در خور بررسى و نگرش است: 🔸١. هر انسان باسوادى مى‏ داند كه «عاشورا» با دهم شهر محرم برابر است، و آوردن آن ‏دو به دنبال يكديگر، كارى نيست كه معمولاً از تحصيلكرده‌هاى حوزه اسلامى سر بزند. 🔹٢. جمله «در ليله عاشورا... داخل لج گرديدم» و جمله «آن زمان در مصر اقامت داشتم» با يكديگر سازگارى ندارد؛ زيرا جمله نخستين به سبک و روش خاطره‌نويسى است ليكن دومى با عنوان «در آن زمان» يادى از گذشته‌هاست و نيز «اقامت داشتم» كه با فعل ماضى آمده است. اگر به خاطره‏‌نويسى خو داشته و رويدادهاى زندگى خود را در دفترى يادداشت مى‌كرده است، آوردن جمله «در آن زمان در مصر اقامت داشتم»، چه مفهومى دارد؟ و اگر در روزگار ديگرى آن را نگاشته بايد ديد چه انگيزه‏اى او را به نگارش آن واداشته است؟! 🔸٣. نكته سؤال‏ برانگيز ديگر اينكه در زير اين يادداشت مهر « سيد جمال‌الدين حسينى ١٢٧٧ » زده شده است! مهر زدن پاى جمله‌اى از خاطرات، آن هم به شكلى كه در كتاب يادشده ديده مى‏‌شود، به هيچ‌وجه با عرف و عادت، سازگار نيست و اگر خوى سيد چنين بوده است بايد در زير همه يادداشت‏هاى او اين مهر ديده مى‏شد، ليكن در زير ديگر يادداشت‏هايى كه به نام او در كتاب يادشده آمده است، اين مهر ديده نمى‏شود. آيا سيد اين مهر را تنها براى اين‌كه ماسونى شدن خود را براى همگان روشن سازد، ساخته است؟! آيا سيد بر آن بوده است كه ننگ ماسونى را مانند چک بانكى با مهر و امضا از خود به يادگار گذارد؟! 🔹به‌راستى اگر ما براى روشن كردن اين موضوع كه سيد، حتى براى دوره‏اى كوتاه به سازمان فراماسونرى سرنسپرده است، هيچ سند و برهانى نداشته باشيم آيا مدرک يادشده به تنهايى گويا و نمايانگر اين واقعيت نيست كه ماسونى بودن سيد از دروغ‏هاى ساخته و پرداخته مزدوران استعمار براى بدنام كردن و به زير سؤال بردن سيد است؟!(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۰) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢هم‌سو بودن تشکیل «نهضت آزادی» با سیاست‌های آمریکا 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/128 🔹اعضاى «نهضت آزادى» پيش از بنياد «نهضت»، از وابستگان به و همانند ديگر سردمداران آن جبهه، دنباله‏رو سياست امريكا در ايران بودند. در پى روى كارآمدن دمكرات‏ها در امريكا و در دست اجرا قرار گرفتن گروهى از اعضاى جبهه ملى كه رنگ مذهبى داشتند، از آنان جدا شده، به بنياد آزادى دست زدند و مى‏توان گفت كه جدايى آنان از جبهه ملى و پديد آوردن سازمانى نوين با پوشش مذهبى، با سياست امريكا نيز دمساز بود، زيرا: 🔸1. «جبهه ملى» به سبب يک سلسله ناتوانى‏ها و نارسايى‏ها، نفوذ، پايگاه و شخصيت سياسى خود را در ميان ملت ايران از دست داده بود و ديگر نمى‏توانست در پياده كردن سياست نوين امريكا در ايران، نقش شگرف و به‌سزايى داشته باشد و ميتينگ «جبهه ملى» در سال 1339 در ميدان جلاليه تهران اين حقيقت را براى امريكا روشن كرد. 🔹2. «جبهه ملى» در ميان مذهبى‏ها و توده‏هاى دين‏باور هيچ‏گاه نفوذ و توانى نداشت و بايد گروهى به صحنه مى‏آمدند كه بتوانند در ميان مذهبى‏ها نيز پايگاهى به دست آورند. مهندس در نخستين نطقى كه به مناسبت اعلام موجوديت «نهضت آزادى» ايراد كرد چنين گفت: .🔸.. ساير احزاب ملى و اجتماعات صالح قابل احترامند و مؤسسين آن‌ها مردمان خوبى هستند اما اكثريت مردم در مرام و روش و سوابق آن‌ها، انعكاس عقايد و آمال خود را كاملاً نيافته‏اند و ممكن است بعضى‏ها در اصول مرامى و مبانى و فكرى «نهضت آزادى ايران» بهتر و بيش‌تر جواب مكنونات و معتقدات خود را بيابند. 🔹3. برخورد كوبنده و توفنده مرجع بزرگ آن روز، حاج‏آقا با و سياست امريكا در ايران، در واپسين سال‏هاى زندگى خود، نيز به سوگ نشستن جهان اسلام در مرگ آن مرجع توانا، امريكايى‏ها را به توانمندى و پايگاه شگرف مردمى جامعه روحانيت آگاه ساخت. آن‌ها دريافتند كه روحانيان با وجود ضربه‏هاى سنگينى كه در دوران ، و در دوران خورده‏اند، بار ديگر توانسته‏اند نيرو و توان خود را بازيابند و بر ناتوانى‏ها و نارسايى‏ها چيره شوند. از اين رو پيش‏بينى مى‏كردند كه به‌زودى نهضت روحانيت آغاز مى‏شود، چون به‌درستى آزموده بودند كه علماى شيعه در هر زمان كه توانمندى و پايگاه مردمى خود را بتوانند بازيابند در رويارويى با جهانخواران، زورمداران و دستياران آن‌ها درنگ نمى‏كنند. 🔸از اين رو براى پيشگيرى از نهضت «قريب‏الوقوع» علماى اسلام، لازم مى‏ديدند كه گروهى را با طرح اسلام يک‏بعدى ـ اسلامى كه در سياست خلاصه مى‏شود ـ به صحنه آورند و به دست آن‌ها توده‏هاى باورمند مسلمان را به سوى اسلام يک‏بعدى (اسلام امريكايى) بكشانند و پايگاهى براى اين گروه در ميان مذهبى‏ها پديد آورند، به گونه‏اى كه اگر حركتى و نهضتى از سوى علما و روحانيان آغاز شد خواه ناخواه دنباله‏رو سياست آن گروه قرار بگيرد. 🔹اگر در دوران مشروطه ماسون‏ها نهضت اسلامى علما را در آستانه پيروزى به كژراهه كشانيدند، در اين دوران كه نهضت اسلامى هنوز به‌درستى آغاز نشده است در دام دست‏افزارهاى امريكا بيفتد و به بيراهه كشيده شود. 🔸«نهضت آزادى» در ارديبهشت ماه سال 1340 (يک سال و اندى پيش از آغاز ) پا در صحنه سياسى ايران گذاشت.(نهضت امام خمینی، ج3، صص174-173) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢شريعتى در انديشه «پروتستان‏تيزم اسلامى» 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/129 🔹شريعتى [که تأثیرپذیری‌اش از اندیشه‌های چپ مستند و مبرهن است] بر آن بود كه اسلام را مانند ، دين ستيز، مبارزه و پيكار محض بنماياند كه گويا جز جنگ و مبارزه راه ديگرى براى پيشبرد ايدئولوژى خود نمى‏يابد!! او با تأثيرپذيرى از جوى كه ماركسيست‏ها ساخته بودند، مى‏كوشيد وانمود كند كه اسلام نيز مانند ماركسيسم، جريانى ديالكتيكى دارد و از ميان «اضداد» مى‏گذرد و براى زيست و پايدارى خود راهى جز جنگ و ستيز ندارد، بنابراين اسلام اصولاً دين مبارزه و انقلاب است و پيشواى اسلام بايد پيوسته در جنگ با مخالفان اسلام و پيشتاز حركت‏هاى چريكى و پارتيزانى باشد. 🔸بنا بر ديد او، آن دسته از علما، فقها و بزرگان اسلام مى‏توانند براستى رهبر «اسوه» و «الگو» باشند كه با مخالفان اسلام پيوسته به جنگ و ستيز برخيزند و كارهاى «ويت‏كنگ»ها و «چريک»ها را بكنند! ليكن آنان كه از راه‏ها، شيوه‏ها و تاكتيک‌‏هاى ديگرى با مخالفان اسلام رويارويى مى‏كنند، هر چند سنگين‏ترين ضربه‏ها را بر بنياد كفر و ظلم وارد كنند، نه تنها ـ از ديد او ـ رهبر و پيشواى اسلامى نيستند بلكه «آخوند دربارى»اند! و بايد كنار گذاشته شوند... 🔹او بر اين باور بود كه با بهره‏گيرى از جوّ انقلابى و رزم‌جويى كه به دنبال قيام خونين 15 خرداد در ايران پديد آمده و رو به گسترش است، اينگونه بنماياند كه اسلام جز مبارزه و ستيز معناى ديگرى ندارد و آيين اسلام تنها در نهضت و انقلاب مفهوم مى‏يابد و با اين شگرد، علما و روحانيان اسلام را يک‌‏باره از صحنه كنار بزند و خود را در جايگاه پيشتاز «انقلاب كبير و ناسيوناليستى» ايران بنشاند و همان‏گونه كه «مارتين لوتر» و ديگر روشنفكران فرانسه توانستند با شعار «مسيحيت آرى ـ قدرت مطلقه پاپ نه» كليسا و كشيش را از صحنه سياسى حذف كنند و به «پروتستان‏تيزم» دست بزنند، او نيز با اينگونه شعارها و موضع‏گيرى‏ها بتواند مسجد و مسجديان را از صحنه بيرون براند و «پروتستان‏تيزم اسلامى» را در ايران پديد آورد! 🔸چنانكه پيش‌تر آورده شد شمارى از نخستين ماسون‏هاى ايرانى مانند ، ميرزا آقاخان كرمانى، طالبوف و... براى پياده كردن تز اسلام منهاى روحانيت، طرح «پروتستان‏تيزم اسلامى» را كه از برخى از رهبران انقلاب فرانسه فرا گرفته بودند، سردادند و روى آن ساليان درازى پا فشردند، ليكن از اين ترفند نيز طرفى بر نبستند. شريعتى‏در پى گذشت نزديک به سده‏اى از آن جريان، بر آن بود كه به «پروتستان‏تيزم اسلامى» در ايران دست بزند و آرمان ديرينه ماسون‏هاى ايرانى را بر آورده سازد. از اين رو پيشنهاد داد: 🔹... روشنفكر بايد به ايجاد يك پروتستان‏تيسم اسلامى پردازد تا همچنان‌كه پروتستان‏تيسم مسيحى، اروپاى قرون وسطى را منفجر كرد و همه عوامل انحطاطى را كه به نام مذهب، انديشه و سرنوشت جامعه را متوقف و منجمد كرده بود سركوب نمود بتواند فورانى از انديشه تازه و حركت تازه به جامعه ببخشد... پس نقطه آغاز كار روشنفكر و مسئوليت او در احيا و نجات و حركت بخشيدن به جامعه‏اش ايجاد يک پروتستان‏تيسم اسلامى است تا... با ايجاد يک نهضت پروتستان‏تيسم اسلامى به‌ويژه تشيعى كه خود مذهب اعتراض است... روح تقليدى و تخديرى و مذهب فعلى توده را به روح اجتهادى تهاجمى اعتراضى و انتقادى بدل كند...‏. 🔸شريعتى براى پياده كردن اين ترفند، اسلام را مكتب «اعتراض»، پرخاشگرى و ستيزه‏جويى تنها مى‏نماياند، غافل از اينكه با اين روند همه امامان، پيشوايان و علماى اسلامى را كه در راه پيشبرد مكتب اسلام نتوانستند به ستيز و شورش دست بزنند و ناگزير شدند از شيوه‏ها و تاكتيک‏هايى بهره گيرند، به زير سؤال خواهد برد. او در ميان امامان و بزرگان اسلام، تنها على، فاطمه، حسين، زينب و ابوذر را بر مى‏گزيند و شايسته رهبرى و در خور پيروى مى‏داند و درباره ديگر امامان و بزرگان دين سخنى به ميان نمى‏آورد، ليكن با پرخاش و تاخت و تاز به علما و روحانيانى كه در راه دفاع از اسلام و پيشبرد آيين خداوندى ناگزير شدند راه حضرت رضا، حضرت صادق، سلمان، على‏بن يقطين و... را پى بگيرند، زمينه كوبيدن، به زير سؤال بردن و بدنام كردن عالمان دينى و يک‏بعدى نشان دادن اسلام را فراهم مى‏كند! (نهضت امام خمینی، ج3، صص294-292) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢گفتگوى امام با حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی پيرامون سازمان/1 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/130 🔹امام با وجود رنج و نگرانى شديدى كه از كج‏انديشى‏هاى سازمان داشت و با آن‌كه از سوى بسيارى از مبارزان اسلامى براى يارى و پشتيبانى از بنيانگذاران و اعضاى سازمان، سخت زير فشار بود، از هرگونه سخنى بر ضد آنان به‌شدت خوددارى مى‏كرد. 🔸نگارنده* گاهى درباره سازمان با امام گفتگو كرد و پشتيبانى از مبارزه قهرآميز و مسلحانه را خواستار شد ليكن در بيشتر موارد امام با سكوت و خويشتن‏دارى از كنار مسأله مى‏گذشت، گاهى در پاسخ تنها به: «صلاح نيست» بسنده مى‏كرد و گاهى نيز پيرامون خيزش قهرآميز اظهارنظر مى‏كرد كه مبارزه مسلحانه بدون رهبرى و نظارت عالمان وارسته و آزموده و خيزشى فراگير و همه‏جانبه، مايه هرج و مرج و خون‌ريزى ناروا و از ميان رفتن افراد بی‌گناه خواهد شد و بُردى نخواهد داشت؛ ليكن درباره سازمان و اعضاى آن هيچ‏گونه سخنى نمى‏گفت و پاسخى نمى‏داد؛ ليكن نگارنده را از هر گونه تجليل و ستايش از كشته‏هاى سازمان نيز باز مى‏داشتند؛ از اين رو «ماهنامه 15 خرداد» كه از سوى اين نويسنده با همكارى شمارى از برادران روحانى پراكنده مى‏شد، از نخستين تا واپسين شماره كه از سوى رژيم بعثى عراق توقيف شد، در هيچ شماره‏اى از سازمان و اعضاى آن نامى و سخنى به ميان نيامد. 🔹البته ما از ماهيت سازمان هيچ‏گونه آگاهى و اطلاعى نداشتيم و تنها روى پايبندى به «ولايت» امام و باورمندى به اينكه امام مرد وظيفه و رهبرى فروهيده است و هرگز روى خواسته‏هاى مادى و نفسانى سخن نمى‏گويد، از رهنمودها و دستورات او بى‏چون و چرا پيروى مى‏كرديم ليكن در درون، از اينكه امام به ما رخصت نمى‏دهد تا از سازمان و كشته‏هايشان تجليل و ستايشى داشته باشيم افسرده و ناراحت بوديم، تا اينكه در سال 1353 دفترچه‏اى زير عنوان «شركت‏هاى صهيونيستى در ايران» از سوى سازمان به دست من رسيد. در اين دفتر نشانى شركت‏هايى كه از سوى اشغالگران فلسطين در ايران پديد آمده همراه با نام و اعضا و مديران آن آورده شده بود، اين نوشته چون در اصل تايپى و از روى آن فتوكپى شده بود. كم‏رنگ و ناخوانا بود، از اين رو دفتر يادشده را به نزد امام بردم و از او خواستم در صورتى كه صلاح بداند براى چاپ آن اقدام كنم. امام پس از مطالعه آن از آنجا كه نسبت به صهيونيست‏ها سخت خشمگين و از رخنه و نفوذ آنان در ايران به‌شدت نگران و انديشناک بود، با چاپ آن موافقت كرد. 🔸نگارنده آن را همراه با مقدمه‏اى زير عنوان «ايران، فلسطين ديگر» به چاپ رسانيد و پيش از پخش آن، بنا بر روش هميشگى، نخستين نسخه چاپ‏شده را به نزد امام فرستاد تا اگر نظرى و پيشنهادى روى آن دارد اعلام كند و چون از سوى امام بى‏درنگ واكنشى نشان داده نشد به گمان اينكه امام با پخش اين دفتر مخالفت ندارد به پراكندن آن دست زد و چند نسخه‏اى از آن را براى اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان در اروپا و برخى ديگر از پارسى‏زبانان برون‏مرزى فرستاد. 🔹ديرى نپاييد كه امام نويسنده را به حضور فرا خواند و دستور داد كه از پخش اين دفتر خوددارى شود! نگارنده كه سخت شگفت‏زده شده بود از علت اين امر جويا شد: امام پاسخ داد: شما در مقدمه از سازمان ستايش كرده و نوشته‏ايد: «سازمان مجاهدين خلق كه خدا يارشان باد» و اين روا نيست! نگارنده با لحنى تأسف‏بار اظهار داشت: در اين شرايط كه كمونيست‏ها همه نوشته‏ها، اعلاميه‏ها و كتاب‏هاى «چريک‌‏هاى فدايى خلق» را به عربى و به زبان‏هاى ديگر ترجمه مى‏كنند و در دسترس همگان قرار مى‏دهند، ما روى پيروى از شما هيچ‏گونه پشتيبانى تبليغاتى از سازمان تاكنون نكرده‏ايم و در مقدمه اين دفتر نيز تنها وظيفه خود دانستيم كه براى آنان كه با نام خداوند يكتا به مبارزه با رژيم شاه برخاسته‏اند دعا كنيم، آيا دعا براى سازمانى كه با نام خدا حركت مى‏كند به نظر عالى نارواست؟! 🔸امام در پاسخ فرمود: «شاه نيز از خدا دم مى‏زند بنابراين براى او نيز دعا كنيد»!! اين سخن امام مانند پتكى بود كه بر سرم فرود آمد، با شگفت‏زدگى گفتم: «آخر ما درباره اين سازمان چنين بدگمانى نداريم». بى‏درنگ پاسخ داد: «نخير، داشته باشيد»! و اين جمله را دو بار تكرار كرد. 🔹اين نگارنده كه در بهت و شگفتى ژرفى فرو رفته بود، از امام خواست كه ديد خود را درباره سازمان براى اين نويسنده آشكار كند تا بيش از اين در تاريكى و ناآگاهى نماند و سرگردان نباشد. 🔸در پى اين درخواست، امام زبان به سخن گشود و درباره سازمان براى نخستين‏بار چنين گفت... * نگارنده کتاب نهضت امام خمینی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢گفتگوى امام با حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی پيرامون سازمان/2 🔹در پى اين درخواست، امام زبان به سخن گشود و درباره سازمان براى نخستين‏بار چنين گفت: قبل از اينكه اين دسته در داخل ايران به فعاليتى دست بزنند يک نفر از جانب آن‌ها به نزد من آمد و اظهار داشت كه ما جمعيتى هستيم كه بر مبناى قرآن مى‏خواهيم قيام مسلحانه كنيم، به مبارزه چريكى دست بزنيم و از شما مى‏خواهيم كه ما را تأييد و حمايت كنيد. به قرآن و نهج‏البلاغه خيلى تمسک مى‏كرد و از خدا و پيغمبر دم مى‏زد. 🔸به او گفتم كه من جمعيت شما را نمى‏شناسم و از عقايد و افكار شما هم بى‏اطلاعم و به اين حرف‏ها هم نمى‏توانم اعتماد كنم. او براى اينكه اطمينان مرا بتواند جلب كند، حدود يک ماه هر روز نزد من مى‏آمد و از عقايد و افكار جمعيت خود براى من حرف مى‏زد، من فقط گوش مى‏دادم و هيچ‏گونه اظهارنظرى نمى‏كردم، بعضى از نوشته‏هايشان را آورد من مطالعه كردم و روى انحرافات‌شان انگشت گذاشتم و در كنار نوشته‏هايشان حاشيه زدم و آنچه را كه بر خلاف اسلام و مبانى قرآن بود به آن‌ها تذكر دادم. چون اظهار كرد كه مى‏خواهيم قيام مسلحانه كنيم، فقط يك كلمه به او گفتم اين كار را نكنيد چون موفق نمى‏شويد و خود را به هدر مى‏دهيد. 🔹من از مجموع اظهارات او و نوشته‏هايشان به اين نتيجه رسيدم كه اين جمعيت به اسلام اعتقاد ندارد، ليكن چون مى‏داند كه در كشورى مانند ايران كه بيش از هزار سال است اسلام در رگ و پى اين ملت ريشه دوانيده است جز با نام اسلام نمى‏توان پيشرفت كرد لذا اسلام را ملعبه كرده‏اند، بالاى نوشته خود نام خدا را مى‏گذارند ليكن ذيل آن همان حرف‏ها و بافته‏هاى ماركسيست‏ها و ماديون است. 🔸اين فكر در آن روز فقط در حد يک گمان بود ليكن هر چه گذشت و نوشته‏هايشان بيش‌تر منتشر شد اين گمان در من بيش‌تر تقويت شد، البته من نمى‏خواهم بگويم همه آن‌هايى كه با اين جمعيت هستند اينجورى‏اند. ممكن است در ميان آن‌ها افرادى باشند كه واقعاً به اسلام اعتقاد داشته باشند و چه بسا افرادى كه فريب آن‌ها را خورده باشند ليكن اساس تشكيلات اين جمعيت روى اعتقاد به اسلام نيست...‏. 🔹آنگاه امام افزود: 🔸البته من اين فكر و گمان خود را درباره سازمان علنى نكردم چون آن كسى كه از طرف آن‌ها آمده بود وعده مى‏داد كه به‌زودى درصدد رفع انحراف‏هاى خود برمى‏آيند و خود را اصلاح مى‏كنند، ليكن به هيچ وجه آن‌ها را تأييد هم نكردم، البته رفقا و دوستان از ايران خيلى مرا زير فشار گذاشتند. 🔹آقاى طالقانى به من نوشتند:انهم فتية آمنوا بربهم و زدناهم هدى. آقاى منتظرى به من نامه نوشتند، آقاى هاشمى رفسنجانى همين‏طور، بعضى علماى بلاد نامه‏ها و پيغام‏هايى را درباره اين جمعيت براى من فرستادند و خودشان هم با تمام قوا از اين جمعيت حمايت كردند و حتى از وجوه‏هاى شرعيه در اختيار آنها گذاشتند، هنوز هم به من فشار مى‏آورند كه از آنها حمايت كنم ليكن من آن‌ها را يک جمعيت منحرف و گمراه مى‏دانم و به هيچ وجه نمى‏توانم آن‌ها را حمايت و تقويت كنم. من خطر اين‌ها را براى اسلام از ماركسيست‏ها بيشتر مى‏دانم. (نهضت امام خمینی، ج3، صص600-598) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢پیام امام خمینی به یک شاعر 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/131 🔹...به دوستان عزيزم، طبقه جوان روحانى و دانشگاهى و بازارى و دهقان و ساير طبقات پس از ابلاغ سلام تذكر دهيد نيروهايى كه خداوند تعالى به شما عطا فرموده در راه رضاى او صرف كنيد. شما اكنون داراى نيروى عظيم جوانى هستيد، نيرويى كه مى‏توانيد اسلام و ميهن خود را به اوج عظمت و سرفرازى رسانيد و دست جنايتكاران را از و كشور خود قطع كنيد، نيرويى كه اگر در راه حق صرف شود ابديت دارد و به قدرت لايزال مى‏پيوندد و اگر در بيهوده و شهوات هدر رود در اين عالم ذلت و بردگى و در آن عالم عقوبت و شرمسارى به بار آورد. 🔸بيدار شويد و را بيدار كنيد، زنده شويد و مردگان را حيات بخشيد و در تحت پرچم توحيد براى درهم پيچيدن دفتر استعمار سرخ و سياه و خودفروختگان بى‏ارزش فداكارى كنيد، اين نفتخواران بى‏شرف و عمال بى‏حيثيت آنها را از كشورهاى اسلامى بيرون ريزيد همانند زباله‏ها، از جشن‏هاى پايان‏ناپذير آنها كه در حقيقت چراغ‏هايى است كه در گورستان مى‏افروزند دورى نماييد. 🔹اميد است شما عزيزان من جشن مرگ استعمار و عمال آن را به‌زودى بگيريد، اگر ما پيران نبينيم، شما جوان‏ها ببينيد. از نيروى لايزال وحدت نيروى عظيم مسلمين را خواستارم. 🔸سلام و تحيت من به جوانان، مسلمين و عزيزان كشور اميرالمؤمنين، عليه‏الصلوة والسلام. روح اللّه‏ الموسوى الخمينى (نهضت امام خمینی، ج3، صص749-748) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢گوشه‌ای از وضعیت اسف‌بار ایران در دوران برگزاری جشن‌های اشرافی 2500 ساله؛ به‌روایت مطبوعات عصر پهلوی 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/132 🔻پیک خجسته شماره 527، اردیبهشت1349: «خدا شاهد است كه مردم در اغلب دهات آرزوى خوردن علوفه صحرا را دارند آن هم به دستشان نمى‏رسد...‏.» 🔻کیهان 20فروردین1350: «از جمعيت 167 هزار نفرى استان بيش از هشتاد هزار نفر خانه و آشيانه خود را رها كرده به سوى سرنوشت به هر كجا كه مى‏توانستند رفتند، روستاييان گاو شيرده خود را به چهل تومان در معرض فروش قرار دادند ولى كسى حاضر نبود بخرد و گوسفند خود را با يك بسته سيگار اشنو عوض مى‏كردند» 🔻فارس 25اردیبهشت1351: «بر اثر خشكسالى كه در تابستان گذشته از تا روى داد عده زيادى از گرسنگى جان خود را از دست دادند، مزارع مردم سوخت، دام‏هاى آنان تلف شد و دامداران حيوانات خود را در بيابان‏ها رها مى‏كردند تا دست‏كم شاهد مرگ دلخراش آنان نباشند. » 🔻کیهان 10اردیبهشت1351: «پسربچه سرگردانى كه به وسيله به يكى از كلانترى‏ها جلب شده بود، در بازجويى‏هاى خود اظهار داشت: ... دو سال قبل پدرم درگذشت و تأمين مخارج من و ده برادر و خواهر تنى و ناتنى‏ام به عهده مادرم گذاشته شد. اين زن چون به تنهايى قادر نبود زندگى ما را تأمين كند يكى‏‏دو تن از خواهرهايم را به خانه شوهر فرستاد و چند روز قبل هم مرا از به آورد و يک اسكناس ده تومانى به دستم داد و در حالى كه گريه مى‏كرد گفت: پسرم ميدونى كه من ديگه قادر نيستم زندگى شما را تأمين كنم. تو زودتر سوار ماشين بشو و برو تهرون بالاخره توى اين شهر بزرگ يك مرد خدا پيدا ميشه كه تورو به فرزندى قبول كنه... اين پسرک كه خود را صداقت دلفانى معرفى مى‏كرد، ضمن بازجويى گفت اگر خانواده‏اى حاضر شود كه مرا به فرزندى قبول كند، قول مى‏دهم پسر خوبى برايشان باشم...‏.» 🔻کیهان 9فروردین1351: «پدر و مادرى كه توان نگهدارى 8 فرزند خود را نداشتند آنان را در خيابان‏هاى تهران رها كردند و هر يک به سويى گريختند. اين بچه‏هاى سرگردان كه بزرگترين آن‌ها 13 سال و كوچک‌ترين آنان ده ماه داشت پس از آن‌كه نزديك به 48 ساعت مهمان كلانترى بخش 15 تهران بودند تحويل دادسرا شدند! مأموران پليس اين كلانترى گفتند: ... به طورى كه تحقيق كرده‏ايم، ظاهراً مادر و پدر اين بچه‏ها متوارى شده‏اند و هيچ‏كدام حاضر نشده‏اند كه نگهدارى هشت فرزندشان را به عهده بگيرند... مأموران پليس براى يافتن حسين و زنش خوشقدم به جستجو پرداخته‏اند...‏ .(نهضت امام خمینی، ج3، صص797-794) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢شریعتمداری و ایجاد زمینه نفوذ رژیم پهلوی در حوزه علمیه قم 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/133 🔹«دارالتبليغ» كه از سوى بنياد شد... براى رژيم شاه زمینه رخنه در حوزه قم و به دست آوردن پايگاهى در مركز روحانيت فراهم آورد. 🔸در اينكه آيا بنا بر نقشه رژيم شاه در قم بنياد شد، و يا در گام نخست طرح آن از خود شريعتمدارى بود و در مرحله دوم، رژيم درصدد بهره‌‏گيرى از آن برآمد، به بررسى جداگانه‏‌اى نياز دارد، ليكن در اين نكته جاى ترديد نيست كه اگر موضع هوشيارانه امام در برابر اين مؤسسه نبود، شايد رژيم شاه به آسانى مى‌‏توانست از راه آن زمينه چيرگى خود بر حوزه قم را فراهم سازد و به يكى از آرزوهاى ديرينه استعمار جامه عمل بپوشاند، ليكن چون امام نسبت به «دارالتبليغ» نظر خوشبينانه‌‏اى از خود نشان نداد، مايه بدبينى و بدگمانى ملت ايران، عالمان اسلامى و محصلين علوم دينى نسبت به آن گرديد. 🔹بيش‌تر روحانيان پيرو راه امام از هر گونه همكارى با آن خوددارى ورزيدند و بدين‌‏گونه آن مركز نوبنياد نيز كاميابى براى رژيم به همراه نداشت. با اين وجود بايد دانست كه رژيم شاه از «دارالتبليغ» بهره‌‏بردارى فراوانى كرد و از اين راه آسيب‌‏هايى به حوزه قم و عالمان مبارز وارد ساخت. (نهضت امام خمینی، ج3، ص915) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢ریشه‌های مردمی ولایت فقیه 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/134 🔹برخی از گروه ها و جريان هاى سياسى و روشنفكرى ايران در بررسى‌ها و نظريه‌پردازى‌هاى خود چنين وانمود مى‌كنند كه ملت ايران پيش از طرح حكومت اسلامى از سوى امام در سال 1348 و حتى پيش از آن، هيچ‌گونه آشنايى با اين مسئله نداشتند و موضوع و اصولا در ميان مردم مطرح نبوده است! 🔸اينگونه نظريه پردازى‌هاى نادرست، ريشه در نبود شناخت نسبت به مردم دارد. جريان‌هاى روشنفكرى در كشور ايران از روزى كه چشم گشوده، گوش به زنگ بافته‌ها و ساخته‌هاى غرب بوده است، نه از ويژگى‌ها و دلبستگى‌هاى مردم هيچ‌گونه شناختى دارد، نه ايده‌ها و انديشه‌هاى ملت ايران را برمى‌تابد، نه از خواست و داشت آنان خبر دارد، نه اصولا با مردم زندگى كرده است و نه زبان مردم را مى‌فهمد؛ از اين رو، انديشه‌ها و آموخته‌هاى غربى خود را به نام مردم بازگو مى‌كند. 🔹بايد دانست كه باورمندى مردم به اصل ولايت فقيه پيشينه‌اى هزاره دارد. البته در هر دوره و سده‌اى اين مسئله با ادبيات ويژه آن زمان مطرح بوده است، روزى با عنوان « نايب امام » روز ديگر به عنوان « حجت الاسلام » دوره اى به عنوان « آخوند » دورانى با عنوان « مجتهد » و « شريعتمدار » روزگارى به عنوان ،« پيشواى دينى » در دوره ديگر به عنوان « مرجع تقليد » و... سرانجام در دوران انقلاب به عنوان « ولى فقيه » مطرح شده است. 🔸اگر پيش از طرح حكومت اسلامى از سوى امام، اين مسئله در ميان مردم ايران مطرح نبود آن خروش و خيزش حماسى مردم در پى حكم تحريم تنباكو ريشه در چه انديشه‌اى داشت؟ تاجر اصفهانى كه انبار تنباكو را شبانه به آتش كشيد و اعلام كرد «با خدا معامله کردم» چه انگيزه‌اى داشت؟ و چه عاملى او را به اين فداكارى واداشت؟ ملكه قاجار را چه انديشه‌اى بر آن داشت كه قليان را از دربار برچيند؟ و آنگاه كه ناصرالدين شاه از او پرسيد چه كسی قليان را حرام كرده است؟ پاسخ داد« آنكه مرا بر تو حلال كرده است » آيا اين جريان نشان از ريشه اصل ولايت فقيه در دل و جان مردم ايران ندارد؟ 🔹 سرهنگ ، عنصر كه اصولا در ميان ملت ايران نزيسته و از رژيم تزار هويت روسى گرفته بود و در ارتش آن دولت خدمت مى كرد، نزديک به دو سده پيش در نوشته‌هاى خود به نكوهش حكومت دينی برخاسته و آن را دسپوتيزم(دیکتاتوری) دينى خوانده است...اين آورده نشان مى‌دهد كه شرعى و قانونى نبودن حكومت‌ها جز حكومت اسلامى از زمان‌هاى دور در ميان مردم كوچه و بازار به درستى ريشه داشته است كه عناصر وابسته به سازمان فراماسونرى را اينگونه پريشان و آشفته و نگران داشته و به چنين نوشته‌هايى وادار كرده است. (نهضت امام خمینی، ج4، صص67-66) 🇮🇷 @IRANeMOASER