eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
424 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
💢شجاعت امام در برابر فاجعه فیضیه 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/24 🔹برخى از افراد مرعوب شده كه در بيرونى خانه امام بودند، با دريافت خبر مدهشى كه «ساواک» شاه در آن لحظه بحرانى بر سر زبان‏ها انداخته بود كه، اشغالگران فيضيه مى‏خواهند هم‏اكنون به خانه امام خمينى بريزند، بى‏اختيار به سوى در خانه شتافته، آن را بستند! ناگهان فرياد امام كه تا چندين خانه به خوبى شنيده مى‏شد، همچون غريو دماوند برخاست كه: «چرا در را بسته‏ايد؟ به اجازه كى در را بسته‏ايد؟ در را باز كنيد!». 🔸بسيارى از افرادى كه در آن لحظه در خانۀ ايشان گرد آمده بودند، به اندازه‏اى وحشت‏زده شده بودند كه در برابر فريادهاى امام خمينى با سماجت و سرسختى، ايستادگى كرده، از بازكردن درب خانه خوددارى مى‏ورزيدند و اظهار مى‏داشتند كه: «وظيفه ما در قبال حفظ جان حضرتعالى ايجاب مى‏كند كه در اين مورد از شما اطاعت ننماييم و درب خانه را باز نكنيم»!! 🔹امام وقتى كه با آنگونه برخورد آميخته با ترس افراد روبه‏رو شد و وحشت و اضطراب بى‏حد آنان را ديد، در شريان وجودش به جوش آمد، چهره او برافروخته شد، آثار خشم در چشمان او ظاهر گرديد و ناگهان از جا برخاست و گفت: «من بايد به فيضيه بروم و ببينم به طلبه‏هايم چه مى‏گذرد»! 🔸اين حركت امام كه واكنش آن ترس و زبونى بعضى از افراد حاضر در بيرونى و بستن درب خانه بود، شور و هيجانى پديد آورد كه قلم از شرح آن عاجز است! صداى ناله و فرياد و التماس و زارى از هر طرف برخاست، يكى گريه مى‏كرد، ديگرى التماس مى‏كرد، و قسم مى‏داد و ديگرى خود را روى پاى او انداخته بود و نمى‏گذاشت گامى به جلو بردارد! جوانى ناآشنا كه روشن نشد از چه طبقه‏اى مى‏باشد مرتب به سرخود مى‏زد، خود را بلند مى‏كرد و به زمين مى‏كوبيد و فرياد مى‏زد كه: «آقا نمى‏گذارم از خانه بيرون برويد! خونريزى مى‏شود، مردم كشته مى‏شوند، نمى‏گذارم... به خدا نمى‏گذارم...»! و بعضى از افراد بيرونى كه دريافتند اين حركت و تصميم ناگهانى امام، پيامد بستن درب خانه و اظهار ترس و نگرانى آنان است فوراً درب خانه را باز كرده، به او اظهار داشتند كه: «درب خانه باز است، ديگر كسى در را نمى‏بندد و شما را به جده بزرگوارتان، از خانه خارج نشويد»! 🔹امام در برابر سوگند دادن‏هاى پى‏درپى و خواهش و تمناى مردم، از رفتن به مدرسۀ فيضيه منصرف شد و در جاى خود قرار گرفت، و به منظور تقويت روحى افرادى كه در آنجا گرد‏‏آمده بودند لب به سخن گشود و سخنانى آرامش‏بخش، انقلابى، نويد دهنده و اميدوار كننده ايراد كرد. 🔸سخنانى كه در آن روز، در آن لحظه و در آن شرايط حساس كه هر كسى را بالاى سر خود مى‏ديد، فقط از دهان قهرمانى چون امام خمينى مى‏توانست بيرون بيايد و همانند نغمه‏هاى آسمانى به شنوندگان آرامش بخشد و روح تازه‏اى در كالبد افسرده آنان بدمد. ايشان در اين سخنان كوتاه اظهار كرد كه: 🔹«... ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد، ترس و هراس را از خود دور كنيد. شما پيرو پيشوايانى هستيد كه در برابر مصايب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آنچه ما امروز مى‏بينيم نسبت به آن چيزى نيست. پيشوايان بزرگوار ما حوادثى چون روز و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشته‏اند! و در راه دين خدا يک چنان مصايبى را تحمل كرده‏اند. 🔸شما امروز چه مى‏گوييد! از چه مى‏ترسيد؟ براى چه مضطربيد؟ عيب است براى كسانى كه ادعاى پيروى از (ع) و (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت‏آميز دستگاه حاكمه، خود را ببازند. دستگاه حاكمه با ارتكاب اين جنايت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و خود را به خوبى نشان داد. دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه، شكست و نابودى خود را حتمى ساخت، ما پيروز شديم. ما از خدا مى‏خواستيم كه اين دستگاه، ماهيت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند. 🔹بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند. زندان رفتند، فداكارى‏ها كردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند. امروز وظيفۀ ماست كه در برابر خطراتى كه متوجه اسلام و مسلمين مى‏باشد، براى تحمل هرگونه ناملايمات آماده باشيم تا بتوانيم دست خائنين به اسلام را قطع نماييم و جلوى اغراض و مطامع آنها را بگيريم...».(نزديك به اين مضامين) (نهضت امام خمینی، ج1، صص384-383) 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌 انقلاب اسلامی 🗓 ۲۵ تیر ۱۳۵۷ 🔹اعلامیه با امضای 120 نفر از روحانیون تهرات:«روحانیت تهران به پیروی از مراجع عظام تقلید اعلام می‌دارد که مراسم باشکوه میلاد مسعود حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه امسال بدون هیچ‌گونه چراغانی و مبادله تبریک برگزار می‌شود.» 📚منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص366 🇮🇷 @IRANeMOASER
📃اسنادی از واقعه کشف حجاب ♨️کشف حجاب زنان شریف و حجاب اجباری زنان بدکاره! 🔻غم‌انگیزترین ماجرای کشف حجاب در دوران استبداد رضاخانی در آنجایی خودنمایی کرد که از سوی حکومت دستور داده شد زنان معروفه (بدکاره و فاسد) حق ندارند کشف حجاب کرده و بدون چادر در مجامع عمومی حاضر شوند. عجیب‌تر آن که اغلب کسانی که واقعه کشف حجاب را مورد بررسی قرار دادند عموماً از کنار این اقدام ناجوانمردانه حکومت رضاخان به راحتی گذشته و بدان نپرداخته‌اند. اقدامی که وقیحانه میلیون‌ها زن ایرانی پاک‌سرشت و پاک‌طینت و عفیف را که حاضر نبودند عفت و شرافت خود را هزینه خوی استبدادی و استعماری نظام سرمایه‌داری نمایند و از حجاب خود دست بردارند، هم‌طراز زنان بدکاره و فاسد قرار داد. 🔻اگر رژیم پهلوی در دوران سیطره ننگین رضاخان، هیچ جنایت و خیانتی مرتکب نشده بود، همین بخشنامه که میلیون‌ها زن ایرانی را فقط به جرم حفظ عفت و شرافت، همسان زنان فاسد قرار داد، برای منفور شدن در تاریخ این ملت باید کافی دانست. در تاریخ 27آذرماه 1314 یعنی حدود بیست روز قبل از ابلاغ رسمی کشف حجاب توسط حکومت رضاخان، محمود جم وزیر داخله و رئیس‌الوزراء این دوران، ابلاغی به کلیه وزارتخانه‌ها صادر می‌کند که در انتهای این ابلاغ آمده است: ... از دخول بعضی عناصر بد و زن‌های بدسابقه در این قبیل مجامع (مجامع عمومی و سایر مجامعی که توسط بی‌حجابها برگزار می‌شود) باید ممانعت شود. حتی اگر فواحش به کشف حجاب احترام نمایند باید قویاً جلوگیری شود که صدمه به این مقصود مقدس نزنند. 📚منبع: فصلنامه 15 خرداد شماره 67&68 🇮🇷 @IRANeMOASER
اتحاد استکبار خارجی و ارتجاع داخلی در کودتای انگلیسی عراق 🔴سالروز کودتای انگلیسی حزب بعث در عراق 🔹به دنبال حمله وحشيانه به كشورهاى عربى در خردادماه 1346 و شكست سهمگينى كه بر وارد آمد، قدرت ناصرى‏ها در كشورهاى عربى تضعيف شد و سردمداران كه در زندان عراق به سر مى‏بردند، آزاد شدند و زير نظر ‏هاى_جاسوسى به منظور به دست گرفتن قدرت و بازگرداندن انگليس به عراق، به توطئه نشستند. 🔸سردمداران حزب بعث، پس از آزاد شدن از زندان به ظاهر خود را از فعاليت‏هاى سياسى كنار كشيدند و به منظور اغفال رژيم حاكم بر عراق، به كسب و كار مشغول شدند و به گاودارى و دامدارى پرداختند، ليكن در پشت پرده به بند و بست‏هايى جهت به دست گرفتن قدرت و ادامه خدمت و مأموريت براى استكبار جهانى سرگرم بودند و زير نظر انگليس به فعاليت‏هاى ضدميهنى خود ادامه مى‏دادند. 🔹تلاش حزب بعث، در داخل و خارج عراق به منظور انجام كودتاى نظامى و به دست گرفتن قدرت، به‌شدت و سرعت دنبال شد؛ ليكن اشكال كار در اين بود كه اين حزب هيچ‏گونه پايگاهى در عراق نداشت، نه در ارتش و نه در ميان ملت؛ و بيم آن مى‏رفت كه اگر دست به كودتا بزند همانند سال 1343 با نافرجامى و شكست روبه‏رو شود، به‌ويژه اينكه خون‏ريزى‏ها و وحشيگرى‏هاى حزب بعث در آن سال سبب وحشت و نفرت ملت عراق را فراهم آورده بود 🔸انگليس به منظور رفع اين مشكل و پيشگيرى از شكست كودتا، حزب بعث را بر آن داشت كه با كمونيست‏هاى هوادار شوروى در عراق رسماً ائتلاف كند و نيز از عناصر ارتجاعى در آن كشور و از ‏هاى_امريكايى در ارتش عراق كمک بگيرد؛ و به اين ترتيب موافقت همه ابرقدرت‏ها را در انجام كودتا عليه رژيم فراهم آورد. از آنجا كه رژيم عبدالرحمن عارف وصله ناجورى در منطقه بود، نه امريكا از آن دلِ خوشى داشت و نه انگلستان، و نه شوروى مى‏توانست به وسيله آن به منافع استعمارى خود در عراق و خليج‏فارس برسد؛ به همين دليل توافق ابرقدرت‏ها جهت سرنگونى آن رژيم را آسان مى‏كرد. 🔹بنابه نوشته «حردان تكريتى» در خاطرات خود، حزب بعث پيش از دست زدن به كودتا به منظور نشان دادن قدرت توانست علاوه بر كمونيست‏ها از قدرت نيروى مذهبى نيز استفاده كند، و با همكارى كمونيست‏ها و ‏هاى_ارتجاعى، تظاهرات بزرگى عليه رژيم عبدالرحمن عارف در راه بيندازد و با حركت ‏البكر، ، و ديگر سردمداران بعثى در پيشاپيش تظاهركنندگان، افراد و عناصر شركت كننده در آن تظاهرات را همگى بعثى و هواداران حزب بعث وانمود كند و به اين ترتيب زمينه را براى دست زدن به كودتا بهتر فراهم سازد. 🔸 كه از طرف حزب بعث به رفته بود تا با بعضى دولت‏ها راجع به كودتايى كه بنا بود در عراق راه بيندازند گفتگو كند، موفق شد موافقت امريكا را براى انجام آن جلب كند و از كمک مهره‏هاى امريكايى در ارتش تكريتى عراق برخوردار شود. 🔹انگليس پس از موفقيت در جلب موافقت امريكا به كودتا، نگران آن بود كه از طرف افراد گارد رياست جمهورى مقاومت‏هايى صورت گيرد و كودتا را به خطر اندازد؛ از اين رو بر آن شد كه با به‏‏كار گرفتن حربه هميشگى ابرقدرت‏ها كه همانا پخش ليره و دلار است، افراد و عناصر مؤثر در ارتش عراق را خريدارى كند، تا با پركردن جيبشان بتواند آنان را از وفادارى نسبت به رژيم عبدالرحمن محمد عارف بازدارد و راه را براى كودتاى مهره‏هاى خود در عراق كاملاً هموار سازد. 🔸 در تاريخ سه شنبه 25 تيرماه 1347 يعنى درست يک شب پيش از انجام ، سفارت انگلستان در بيروت مبلغ 250 ميليون دينار عراقى در اختيار قرار داد. نامبرده وابسته نظامى سفارت بغداد در بيروت و قبلاً نيز رئيس ارتش لشكر 20 عراق بود. 🔹بشيرالطالب مبلغ مزبور را بى‏درنگ به ، يكى از اعضاى حزب بعث عراق و سفير آن كشور در لبنان تسليم كرد و از طريق او بين بعضى از صاحب‏منصبان ارتش و افراد گارد رياست جمهورى توزيع شد و ، فرمانده گارد رياست جمهورى و ، فرمانده نيروهاى زرهى نيز به كودتاچى‏ها پيوستند و به اين ترتيب انگليس، توانست جلوى هرگونه پيشامد احتمالى را بگيرد و مهره‏هاى ورزيده خود را بدون كوچكترين مقاومتى بر گرده ملت عراق سوار كند. 🔸در نيمه شب چهارشنبه 26 تيرماه 1347 (20 ربيع‏الثانى 1388) كودتاى سياه انگليس در عراق به وقوع پيوست و حزب بعث عراق بدون دغدغه و زحمتى بر اريكه قدرت نشست و دوران تيره‏بختى، سيه‏روزى، اسارت و ذلت مردم عراق آغاز شد.(گزیده‌ای از نهضت امام خمینی، ج2، صص516-512) 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢سخنرانی عاشورایی امام خمینی در سال 1342 به روایت اسناد ساواک 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/25 🔹امام در اين و حماسى با حمله به شخص شاه، رسماً به بت‏شكنى پرداخت و بدين ترتيب رسالت تاريخى خود را در راه رويارويى با شاه و رژيم سلطنتى كه از آغاز نهضت، گام به گام پيش مى‏برد، در عصر عاشوراى 83 (13 خرداد 42) به انجام رسانيد و رسماً روياروى شاه قرار گرفت و مشخص كرد كه مبارزه را براى واژگونى رژيم سلطنتى و تاج و تخت شاهنشاهى آغاز و دنبال كرده است. نيز با اين نطق، بار ديگر غول وحشت و هراسى را كه شاه با شايعه‏پراكنى و ارعاب و تهديد آفريده بود، درهم شكست و تازه‏اى در مردم مسلمان ايران دميد. 🔸ساواک درباره چگونگى آمدن امام به و نطق تاريخى عصر عاشورا، اينگونه گزارش داده است: 🔹«چند نفر از اشخاص فهميده كه بوده و مراجعت كرده‏اند، اظهار مى‏داشتند: روز عاشورا عصر، خمينى به مدرسه فيضيه قم آمد. جمعيت تمام صحن مدرسه فيضيه، صحن بزرگ حضرت، ميدان جلو صحن و صحن را گرفته بود. تمام پشت‏بام‏ها پر از جمعيت بود، كه غالباً از شهرستان‏ها آمده بودند. تعداد جمعيت را در حدود دويست هزار نفر مى‏گفتند و اظهار مى‏داشتند: در چنين جمعيتى ديده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم به مدرسه فيضيه، صحن بزرگ، جلو ميدان نصب كرده بودند و براى اين‌كه دولت، برق را خاموش كرده بود، يک موتور آورده بودند و با استفاده از برق، آن بلندگوها كار مى‏كرد. خمينى را مثل امام وارد كردند و تمام جمعيت آنچنان صلوات مى‏فرستادند كه تا دو كيلومتر صداى آن مى‏رفت. 🔸خمينى منبر رفت و بلافاصله گفت: بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم و شروع كرد به صحبت و بدگويى شديد و اظهار داشت: به ما مى‏گويند «مفتخور». ما و يك مشت طلبه فقير مفتخور هستيم يا آن‌ها كه مملكت را غارت كرده و پول‏ها را در بانک‏هاى خارج گذارده‏اند. شاه! كارى نكن كه مثل پدرت كه قشون اجنبى از هر طرف به مملكت آمده و او را بيرون كردند، همه مردم خوشحال شدند، من نمى‏خواهم تو از بين بروى ولى عقل پيدا كن. اين كارها چيست كه مى‏كنى؟ هر كار مى‏شود، هر جنايتى مى‏شود، مى‏گويند شاه كرده (است) و بعد مرتب تكرار مى‏كرد: 🔹بدبخت بيچاره، بدبخت بيچاره، كارى نكن كه بعد هم تو را بيرون كنند. و مرتب به شاه نصيحت مى‏كرد و مى‏گفت: بيچاره چرا اين كارها را مى‏كنى؟ سر عقل بيا؛ و مرتب كلمه بيچاره بيچاره را با لحن دلسوزى تكرار مى‏كرد. يك ساعت صحبت كرد و از منبر پايين آمده است. از نطق او هم نوار تهيه كرده‏اند و به تهران آورده‏اند».(نهضت امام خمینی، ج1، صص500-499) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/١ 🔹 یکی از شخصیت‌های حوزوی برجسته بود که علاوه بر علمیت عمیق و جامع از سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نوشتاری ژرف رسا و گویا مبانی سیاسی اسلام را برای تشنگان معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام تشریح می‌کرد و نشریه انقلابی ایشان، ، محلی برای نشر افکار ایشان بود. 🔸در شماره ۵ این نشریه (١٣۴۴.٢.٩) یادداشتی از آن به مناسبت عید شریف غدیر منتشر شد که به مناسبت حلول این عید مبارک آن را بازنشر خواهیم کرد. 🔹«عید غدیر روز پایه گذاری خلافت اسلامی آفتاب آتش می‌بارید، شن‌های بیابان گداخته شده بود، بادها از فشار گرما می‌گریختند، جمعیتی انبوه عرق می‌ریختند و روی ریگ‌های داغ پا به پا می‌شدند، گردش چشم‌ها، گوش‌ها، دل‌ها و اندیشه‌ها همه متوجه یک نقطه بود، مردم با همدیگر زمزمه می‌کردند: 🔸برای چه هنگام ظهر فرمان توقف ما در این بیابان سوزان صادر شده؟ مگر چه امر ضروری و شگرفی در پیش است؟ ناگاه همه دیدند مهتابی عالمتاب که نورش چشم ها را خیره می‌کرد، بر دوش آفتاب برآمد، ماهی تمام بر بالای دست خورشید درخشید. در این هنگام صدایی لطيف و نافذ در گوش‌ها طنین انداخت و به دل‌ها نشست: «من کنت مولاه فهذا على مولاه». 🔹غروب آفتاب عمر (ص) نزدیک شده بود و می‌بایست جانشین شایسته‌ای برای زمامداری مسلمین و پاسداری دین تعیین شود. پیغمبر اکرم بر بالای جهاز شتری قرار گرفت و علی را به فرمان خدا به خلافت نصب فرمود، سپس ده‌ها هزار نفر مسلمانی که برای آخرین بار با پیغمبر اکرم به حج رفته بودند، دست امیرمؤمنان را به عنوان بیعت فشردند و تبریک گفتند، نور وحی بر قلب نازنین پیامبر (ص) درخشید و این آیه شریفه نازل شد: « اليوم أكملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی » امروز دین را برای شما کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم. 🔸آری کمال دین و تمامیت نعمت بسته به تعیین پیشوا و زمامدار مسلمین است و بقای اسلام منوط به برقراری می‌باشد و حکومت اسلامی در صورتی بر مجرای صحیح خود ادامه خواهد یافت که زمام آن به دست رادمردی چون على باشد. 🔹مسئله خلافت به منزله علت مبقیه اسلام است و جا داشت که درباره آن این همه اهتمام بشود و چنین آیه‌ای نازل گردد: «ان لم تفعل فما بلغت رسالته» اگر این فرمان (نصب على به خلافت را اطاعت نکنی، وظیفه پیامبری و رسالت الهی را انجام نداده‌ای). 🔸آری کسانی که اهمیت مطلب را درک می‌کردند و علی را خوب می‌شناختند، مانند و از منحرف شدن حکومت اسلامی پس از رحلت پیغمبر گرامی سخت بیمناک بودند و به همین جهت با رفراندوم سقیفه به شدت مخالفت کردند، ولی افرادی که از عدالت علی (ع) بیم داشتند و روش او را با آمال و آرزوهای نامشروع خود موافق نمی‌دیدند، سفارش‌های پیغمبر اکرم (ص) را زیر پا نهادند و بیعت خود را نقض کرده، به خلافت دیگران تن در دادند... . 🔹علی (ع) برای ارشاد مردم و جلوگیری از انحراف مسلمین کوشش‌ها کرد و نصيحت‌ها نمود، ولی تعصبات جاهلیت و وعده‌های ریاست و فرماندهی و امتیاز در و تلقینات و سفسطه‌های شیطانی و ... کار خود را کرده بود و گروه‌هایی از مردم صف اصحاب اجماع (!) و اکثریت رأی دهندگان را تشکیل داده بودند، تا جایی که امیرمؤمنان قیام علیه ایشان را به ضرر اسلام دانست و از خلافت خود صرف نظر فرموده و به نصیحت و ارشاد و راهنمایی زمامداران در تدبیر امور مسلمین اکتفا ورزید.» 🇮🇷 @IRANeMOASER
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/٢ 🔹بدون تردید اگر از روز نخست زمام امور را دست گرفته بود و مردم مغرض و نادان آن همه ستیزه‌جوئی با وی نکرده بودند، اکنون نور اسلام دورافتاده‌ترین زوایای ربع مسکون را روشن کرده و پرچم توحید بر سراسر نقاط جهان سایه انداخته بود، ولی افسوس.... 🔸علی (ع) خلافت را برای رسالت و نمی‌خواست، خلافت پیغمبر (ص) را برای گسترش عدالت و ریشه‌کن کردن جور و ستم می‌خواست، برای احقاق حقوق مظلومین و سرکوبی ستمگران و متجاوزین می‌خواست، هنگامی که کفش کهنه‌اش را پینه می‌زد به ابن‌عباس فرمود: «به خدا قسم این کفش در نظر من از حکومت بر شما محبوب‌تر است، جز این‌که حقی را برپا دارم یا باطلی را از بین ببرم». 🔹هنگامی که علی (ع) عملا را به دست گرفت، به قدری و در راه یافته بود که اصلاح و جبران آن‌ها میسر نبود و با همه بردباری‌هایی که کرد و رنج‌هایی که تحمل نمود و کوشش‌هایی که برای برگرداندن آب از جوی رفته انجام داد، نتوانست ریشه ستم را به کلی از اجتماع برکند و جلوی افراط‌ها و تفریط‌ها را بگیرد و سرانجام چند نفر از با هم پیمان بستند که در یک شب و یک ساعت سه نفر را در سه شهر به قتل برسانند. به قصد قتل علی (ع) به آمد و دو نفر دیگر به منظور کشتن و به و رفتند، در این توطئه مرد عدالت در محراب عبادت به شهادت رسید، ولی دو مجسمه خیانت و جنایت و دو مظهر حیله و شیطنت، جان سالم به در بردند و نجات خود را از مهلکه کرامتی برای خویش دانستند و بدین وسیله تبلیغات زیادی به نفع خودشان نمودند و بسیاری از مردم ساده‌دل و نادان را فریب دادند. 🔸قرآن مجید درباره چنین افرادی می فرماید: «و لايحسبن الذين كفروا أنما نملي لهم خير لأنفسهم إنما نملي لهم ليزدادوا إثما و لهم عذاب مهين». 🔹بعد از شهادت امام حسین (ع) نیز باد به دماغ انداخت و به پیروزی و موفقیت خود مباهات نمود؛ ولی دختر بزرگ علی (ع) با یک خطابه آتشین پایه این گونه اوهام را فرو ریخت و دماغ پر نخوت یزید را به خاک مالید، ایشان فرمودند: 🔸آیا چنین می‌پنداری که اگر زمین و آسمان را بر چشم ما تنگ و تاریک نموده و ما را به اسارت کشیده و خود بر اریکه سلطنت تکیه زده‌ای ، این دلیل خواری ما و قرب تو نزد پروردگار است؟ هرگز چنین نیست... شهادت برای ما مایه سعادت و افتخار است و شهدای ما زنده و جاویدان‌اند ... ننگ بیداد هرگز از دامان پلید تو شسته نشود و دولت تو بیش از روزکی چند دوام نیابد و جمعیت تو جز پراکندگی بهره‌ای نخواهد داشت. 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌 انقلاب اسلامی 🗓 ۲۶ تیر ۱۳۵۷ 🔹اعلامیه نیروی ارتش مسلح شاهنشاهی که به سردر بازار اصفهان نصب شد:«شما طلاب علوم دینی فکر نکنید ما خواب هستیم و از ظلم و جور حکومت و در رأس آن شاه بی‌خبریم، ما منتظر قیام ملی شما هستیم که بلافاصله به شما ملحق شویم.» 🔸قائم‌مقام دبیرکل استعفا داد. 🔹در آستانه 39نفر از روحانیون حوزه علمیه قم اعلامیه‌ای منتشر کردند و سخنرانی‌ها و منابر این روز را در جهت افشای جنایات رژیم پهلوی دانستند. 📚منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص367 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️غدیر، روز تعیین الگوی حکمرانی اسلامی 🔰امام خمینی قدس سره الشریف : روز عید غدیر روزی است که ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ تکلیف‏‎ ‎‏حکومت را معیّن فرمود و را تا آخر تعیین فرمود که حکومت‏‎ ‎‏اسلام نمونه‌اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهاتْ مهذّب، در همۀه‎ ‎‏جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می‌دانستند که به تمام معنی کسی مثل‏‎ ‎‏حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ نمی تواند باشد لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو‏‎ ‎‏وضعی باشد از حکومت‌ها، تا آخر تعیین فرمودند. (صحیفه امام ج۵ ص٢٨) 🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی 📌 روزنامه ۲۶ تیر ۱۳۶۱ 🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی 📌 روزنامه ۲۶ تیر ۱۳۶۱ 🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی 📌 روزنامه ۲۶ تیر ۱۳۶۱ 🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی 📌 روزنامه ۲۷ تیر ۱۳۶۱ 🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی 📌 روزنامه ۲۷ تیر ۱۳۶۱ 🇮🇷 @IRANeMOASER
📅 چهل سال پیش در چنین روزی 📌 روزنامه ۲۷ تیر ۱۳۶۱ 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌 انقلاب اسلامی 🗓 ۲۷ تیر ۱۳۵۷ 🔹آقایان ، و با ، کارمند سیاسی سفارت آمریکا در تهران ملاقات و درباره «نهضت آزادی» و نقش آن در موقعیت سیاسی کشور گفت و گو کردند. 🔸با ورود (فرزند محمدرضاشاه) به تگزاس، دانشجویان ایرانی دانشگاه فنی تگزاس اعلام کردند در مدت اقامت پسر شاه در تگزاس علیه رژیم ایران دست به تظاهرات می‌زنند. 📚منبع: روزهای حماسه و نور، ج1، ص368 🇮🇷 @IRANeMOASER
♨️دیدگاه امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ 🔰سالگرد صدور نامه ٢۶تیر١٣۴٣ امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ 🔹امام با تأسيس دارالتبلیغ مخالف بود، ليكن از آنجا كه به و ملت اسلام سخت اهميت مى‏داد از اظهار مخالفت با آن بشدت پرهيز مى‏كرد و تا آخرين روزى كه در مى‏زيست على‏رغم استفتاها و پرسش‏هاى پى در پى مردم، كوچک‌ترين سخنى كه بازگوكننده عدم موافقت او با باشد بر زبان نياورد و معتقد بود كه در سايه تدبير و تفاهم مى‏تواند گردانندگان آن را به زيان‏هايى كه آن مؤسسه مى‏تواند براى حوزه و استقلال روحانيت دربرداشته باشد متوجه سازد و آنان را از دست زدن به آنگونه كارها در آن شرايط حساس بازدارد، از اين رو تا آنجا كه توانست نظر خيرخواهانه و صلاح‏انديشانه خود را به‏طور سرّى و دور از جنجال تذكر داد و خطرات را گوشزد كرد، ليكن پيش از آن‌كه بتواند به آن مشكل پايان بخشد، تبعيد شد و «دارالتبليغ» به صورت در اندام حوزه قم سردرآورد. 🔸امام در برابر سؤالى كه مطرح شده است كه «آيا مى‏توانيم در اين مورد (بنياد دارالتبليغ) كمک كنيم يا نه؟ پاسخ داده است: «حقير دخالتى ندارم»، متن پاسخ امام چنين است: بسمه‏تعالى جناب آقاى حسين ساعتپور ـ دام توفيقاته مرقومه جنابعالى واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گرديد. راجع به مطلبى كه مرقوم داشته‏ايد، حقير دخالتى ندارم. از خداى متعال موفقيت آن‏جناب را در انجام فرائض مذهبى مسألت دارم. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته. به تاريخ ٧ ع١ ٨۴ روح‏اللّه‏ الموسوى خمينى 🔹بعضى از عناصر وابسته به دارالتبليغ كوشيدند كه امام را مخالف نظم و بنمايانند و بدين‏گونه عدم موافقت او با آن مؤسسه را توجيه كنند و افكار را از حقيقت امور دورنگه‏دارند، ليكن پيش از هركس خود امام در اعلاميه تاريخى عليه احياى به اين اتهام ناروا پاسخ گفت، و اين نكته را يادآور شد: در شرايطى كه هر روز خطرهاى خانمانسوزى از جانب شاه متوجه اساس اسلام و استقلال ايران است، پرداختن به امور سرگرم‏كننده‏اى مانند تأسيس «دارالتبليغ» براى پيشوايى كه در برابر اسلام و جامعه اسلامى مسئول است كار سزاوارى نمى‏باشد: 🔸 «... علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بى‏نظمى‏ها در فكر اصلاح عمومى هستند، اگر دولت مجال فكر به ما بدهد، اگر گرفتارى‏هايى كه از ناحيه هيأت حاكمه پيش مى‏آيد و ناراحتى‏هاى روحى مجال تصفيه و اصلاح داخلى به ما بدهد. اين نحو گرفتارى‏هاست كه ما را از مسير خود كه مسير تصفيه حوزه‏ها و اصلاح همه‏جانبه است باز مى‏دارد. با احساس خطر براى اسلام و قرآن كريم، براى ملت و مليت مجال تفكر در امور ديگر باقى نمانده. اهميت اين موضوعات به قدرى است كه مشاغل خاص ما را تحت‏الشعاع قرار داده است...».(نهضت امام خمینی، ج١، صص ٩٩۶-۹۹۵) 🇮🇷 @IRANeMOASER
🗂سند | نامه تاریخی امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ بسمه‏تعالى 🔰جناب آقاى حسين ساعتپور ـ دام توفيقاته مرقومه جنابعالى واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گرديد. راجع به مطلبى كه مرقوم داشته‏ايد، حقير دخالتى ندارم. از خداى متعال موفقيت آن‏جناب را در انجام فرائض مذهبى مسألت دارم. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته. به تاريخ ٧ ع١ ٨۴ (٢۶تیر١٣۴٣) روح‏اللّه‏ الموسوى خمينى 📍توضیحات مختصر پیرامون این نامه و دیدگاه امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ را اینجا بخوانید 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش نخست 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹ساعت، 3.30 بعد از نيمه شب 15 خرداد را اعلام مى‏كرد. كاميون‏هاى نظامى در بيرون شهر متوقف شدند. صدها كماندو، چترباز و سرباز گارد كه تا دندان به اسلحه‏هاى گرم و سرد مجهز بودند وارد قم شدند و در حالى كه تلاش مى‏كردند از هرگونه حركتى كه سكوت را بشكند خوددارى كنند، به سوى خانه امام خمينى به راه افتادند. 🔸از ابتداى كوچه تا درب منزل او را كه بيش از پانصد متر نبود تحت كنترل قرار دادند و درب هر خانه‏اى سربازى گماردند. در اطراف منزل و باغ انارى كه پشت منزل امام خمينى قرار داشت سنگر گرفتند و براى مقابله با هرگونه حادثه پيش‏بينى نشده‏اى آماده شدند. ده‏ها و ، يكباره از بام و ديوار به خانه امام يورش بردند و در ظرف يک چشم به هم زدن، سراسر حياط، اتاق‏ها، زيرزمين، پشت‏بام و همه جا را گردش و اشغال كردند، ليكن امام را نيافتند. 🔹دلهره و وحشتى كه سراپايشان را فرا گرفته بود فزونى يافت، ترس و اضطراب بى‌اندازه در صداى لرزان و آنان به خوبى مشاهده مى‏شد. گمان برده بودند كه حتماً امام در داخل خانه داراى پناهگاه مستحكمى است كه از طرف افراد مسلح محافظت مى‏شود! و هر لحظه منتظر بودند كه رگبار مسلسل محافظين خمينى آنان را به خاك و خون بكشد! آنگاه كه از يافتن او نااميد شدند به چند نفر كاركنانى كه روزها از حضار و ميهمانان امام خمينى پذيرايى مى‏كردند و شب‏ها همان‏جا مى‏خوابيدند حمله كردند و از آنان مى‏خواستند كه پناهگاه خمينى را نشان دهند و با اين وجود مى‏كوشيدند كه نگذارند صداى شيون، زارى و ضجه آنان بلند شود كه موجب آگاهى همسايگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنيت شهر گردد! آن اشخاص بيگناه با تمام قوا در زير شكنجه مقاومت مى‏كردند و از نشان دادن جايگاه امام خوددارى مى‏ورزيدند. 🔸امام از اول محرم كه در حياط منزل او چادر زده بودند، شب‏ها را در منزل فرزندش كه مقابل منزل او بود، استراحت مى‏كرد. در آن ساعت شب، تازه براى نماز شب از خواب برخاسته بود كه سر و صداى ناهنجار و غيرعادى، او را متوجه يورش دژخيمان شاه كرد. فوراً از جا برخاست و حاج سيد مصطفى را كه در حياط در كنارش خوابيده بود بيدار كرد: 🔹مصطفى! بلندشو، مثل اينكه آمدند؟ 🔸حاج سيد مصطفى چشم باز كرد و در جاى خود نشست. ساعت 4 پس از نيمه شب را نشان مى‏داد. پدر را ديد كه به‌سرعت لباس مى‏پوشد، زمزمه گنگ و مبهمى از خارج به گوش مى‏رسيد. 🔹نتوانست باور كند كه اين مزدوران شاه هستند كه هجوم كرده‏اند. از جاى برخاست و خود را به پشت‏بام رسانيد. ديد سراسر كوچه و اطراف منزل پر از سرباز مسلح و كماندو است كه برق اسلحه‏هاى گرم و سرد در دست آنان منظره وحشتناكى پديد آورده بود. 🔸امام به پشت درآمده و گوش فرا داد. يقين كرد كه ارتش شاه براى دستگيرى او يورش آورده است. لحظه‏اى مكث كرد تا ببيند چه مى‏شود؟اما... 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش دوم 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹صداى ضجه و ناله آن چند نفر كه تحت ، سرسختانه مقاومت مى‏كردند به گوش امام رسيد، صداى پيرمردى كه از سپيده صبح تا پاسى از شب در هواى گرم خرداد پاى سماور مى‏نشست و خدمت مى‏كرد، صداى آن رنجديده‏اى كه از بام تا شام چاى مى‏داد و از مراجعين پذيرايى به عمل مى‏آورد و صداى آن بى‏پناهى كه زندگى خود را رها ساخته و به عشق و علاقه خمينى به سوى قم آمده، با جان و دل كار مى‏كرد، سخت خمينى را برآشفت و خشمناک ساخت به‏طورى كه ديگر نتوانست تحمل كند. 🔸 از اين رو، امام از خانه بيرون آمد و با صداى رسا اظهار كرد: «روح‏اللّه‏ خمينى منم! چرا اين‌ها را مى‏زنيد؟» 🔹با طنين افكندن نام «خمينى» در فضاى كوچه، دژخيمان شاه دستپاچه شدند. هرگز تصور نمى‏كردند كه بدين گونه خمينى را در مقابل خود ببينند و با پرخاش او روبه رو شوند. امام قدم به داخل كوچه نهاد و در حالى كه عبا را زير بغل گرفته بود از شدت خشم مشت‏هاى گره خورده خود را تكان مى‏داد و بر سر دژخيمان مسلح شاه مرتب فرياد مى‏كشيد: 🔸« ‏اللّه‏_خمينى منم، چرا اين بيچاره‏ها را كتک مى‏زنيد؟ اين چه رفتار وحشيانه است كه با مردم مى‏كنيد؟ چرا به اصول انسانى پايبند نيستيد؟ اين چه وحشی‌گرى‏هاست كه از شما سر مى‏زند؟» 🔹مزدوران شاه در حالى كه مى‏كوشيدند بر اعصاب‌شان مسلط شوند با صداى لرزان و گرفته مرتب پاسخ مى‏دادند: 🔸«همه ارادت داريم! همه مؤمنيم!! كسى را نمى‏زنيم!!!» 🔹آدم‏دزدان رژيم با ترس و بيم و احتياط، را محاصره و به ماشين فولكس‏واگن سياه‏رنگى كه دم درب خانه ايستاده بود سوار كردند و چند نفر از درجه‏داران و صاحب‏منصبان نيز كه هنوز براى ما ناشناخته‏اند سوار شدند؛ و ماشين را با «هُل» دادن تا سر خيابان آوردند و از سر خيابان، امام را با يک سوارى كه از پيش آماده بود به تهران بردند. 🔸حاج كه از بالاى بام ناظر جريان بود به شدت تحت احساسات قرار گرفت و خواست خود را از ارتفاع پنج مترى به داخل كوچه بيفكند و تا آنجا كه ممكن است از دستگيرى پدر ممانعت به عمل آورد! امام كه از داخل ماشين متوجه تصميم خطرناک او شده بود با حركت دست او را از اين كار منع كرد. يكى از كماندوها نيز كلت كشيد و تهديد كرد: اگر تكان بخورى آتش مى‏كنم! حاج سيد مصطفى روى نهى و منع پدر از پايين پريدن منصرف شد، ليكن با تمام نيرو فرياد سر داد كه: 🔹«مردم، خمينى را بردند... مردم، خمينى را گرفتند» 🔸اهالى قم با فرياد تكان‏دهنده و باور نكردنى: «مردم خمينى را گرفتند» از خواب پريدند، شتابان از خانه بيرون دويدند تا به يارى امام بشتابند و از دستگيرى او جلوگيرى كنند؛ ليكن ديگر دير بود. مأموران رژيم با سرعت سرسام‏آورى امام را از قم بيرون برده بودند. 🔹اضطراب، نگرانى و ترس در چهره دژخيمانى كه امام را به تهران مى‏بردند به خوبى هويدا بود، ديوانه‏وار ماشين مى‏راندند و به عقب و اطراف مى‏نگريستند. وحشت و نگرانى آنان به حدى بود كه هر چه امام اصرار ورزيد تا براى چند دقيقه‏اى ماشين را نگه دارند تا به جا آورد، نپذيرفتند. 🔸امام در مقام دلدارى آنان اظهار كرد: «اينقدر مضطرب نباشيد، در وسط اين بيابان كسى نيست كه قصد تعرض نسبت به شما را داشته باشد. چند دقيقه‏اى ماشين را براى اداى نماز متوقف كنيد شما نيز نماز بخوانيد، شما هستيد، از بودجه اسلام ارتزاق مى‏كنيد و واجب است كه به احكام و فرامين اسلام پابند باشيد.» دژخيمانى كه در ارتش شاهنشاهى تربيت شده و پرورش يافته بودند از اين سخنان امام پند نگرفتند و گستاخانه از پيشنهاد و اصرار امام براى به جا آوردن نماز صبح سرباز زدند و سرانجام بر اثر فشار و اصرار بيش از حد او حاضر شدند كه براى چند لحظه‏اى ماشين را نگه دارند كه فقط او تيمم كند! و امام پس از تيمم با خاک حاشيه جاده، سوار ماشين شد و نماز صبح را در ماشين كه به سرعت در حركت بود به جا آورد. (نهضت امام خمینی، ج1، ص512-511) 🇮🇷 @IRANeMOASER
📌 انقلاب اسلامی 🗓 ۲۸ تیر ۱۳۵۷ 🔹صبح امروز تعدادی اعلامیه با امضای ، یک برگ اعلامیه با امضای امام وتعدادی اعلامیه با امضای روحانیون تهران درباره تحریم جشن نیمه شعبان در سطح مساجد مازندران پخش شد و مأموران بلافاصله به جمع‌آوری آن‌ها اقدام کردند. 🔸خبرگزاری فرانسه:«حزب رستاخیز دچار انشعاب شده است.» 📚منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص369 🇮🇷 @IRANeMOASER
💢پايه‏‌هاى سلطنت بر جمجمه‏‌ها 📌نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/27 🔹شاه كه در طول سلطنت خود همواره خواسته‏‌هاى انسانى و اسلامى ملت ايران را با گلوله پاسخ داده بود اين بار نيز با تانک و توپ و مسلسل به سراغ مردم بی‌دفاعى كه با تظاهرات مسالمت‏‌آميز، آزادى مرجع خويش را مى‏خواستند آمد تا شايد پايه‏هاى سست و لرزان رژيم خود را تحكيم بخشد. 🔸هنوز تظاهركنندگان قم بيش از دويست متر از فاصله نگرفته بودند كه با يورش دژخيمان شاه روبه رو شدند و رگبار مسلسل بر آنان باريدن گرفت. شيرزنان شهر قم كه در صف مقدم تظاهركنندگان حركت مى‏كردند، قبل از ديگران هدف گلوله واقع شدند. 🔹دژخيمان خون‏آشام مى‏كوشيدند كه با خونريزى و آدم‌كشى از حركت توده‏ها جلوگيرى كنند و تظاهركنندگان را به عقب‏نشينى و فرار وادارند، ليكن هر چه بيشتر خون مى‏ريختند و آدم مى‏كشتند قادر به جلوگيرى از پيشرفت و حركت مردم نمى‏شدند. مردم از جان گذشته بى‏اعتنا به رگبار گلوله و آتشى كه بر سر و سينه آنان مى‏باريد قهرمانانه به پيش مى‏رفتند و دليرانه از سينه خروش بر مى‏آوردند و فرياد سر مى‏دادند، فريادى كه ساليان درازى در سينه‏ها خفه شده بود. 🔸غرش مهيب تانک‏ها و صداى دلخراش مسلسل‏ها نمى‏توانست از انعكاس آن فريادها جلوگيرى كند. توده‏هاى خشمگين و به‏‏پاخاسته با سنگ، پاره‏آهن و چوب در مقابل تانك و مسلسل آدم‌کشان سرسختانه ايستادگى كردند و به دشمن ضربه وارد ساختند. شنيده شد كه يک كاميون نظامى كه مى‏كوشيد ميان جمعيت تظاهركنندگان رفته با چرخ‏هاى سنگين خود عده‏اى را به خاک و خون بكشد، مورد حمله مردم دلير و قهرمان قم قرار گرفت. 🔹بنا بر روايت شاهدان عينى جوان پرشورى با يك حمله برق‏آسا خود را به راننده كاميون كه يک ستوان ارتش بود رساند و او را از پشت فرمان ماشين پايين كشيد و با زدن آهن‏پاره‏اى بر فرقش او را بشدت مجروح كرد. دو نظامى ديگر كه در كاميون پهلوى راننده نشسته بودند، از ماشين پايين پريده پا به فرار گذاشتند. تظاهركنندگان كاميون را محاصره كرده و با آتش زدن باك بنزين، آن را به آتش كشيدند. 🔸آتش زدن كاميون يا جيپ ارتشى شور تازه‏اى در تظاهركنندگان دميد و شعله خشم آنان را شعله‏ورتر كرد. مردم با حركتى سريع به پيش تاختند و مزدوران خونخوار رژيم را عقب نشاندند. 🔹زد و خورد و كشمكش مردم قم با عمال شاه هر لحظه شديدتر و خونين‌تر مى‏شد و دلاورى‏ها، پايدارى‏ها و جانبازى‏هاى فداييان راه اسلام نمايانتر مى‏گرديد، هر چه دژخيمان شاه بر وحشی‌گرى و خونريزى مى‏افزودند مردم با رشادت و شجاعت بيشترى به ميدان آمده با حماسه‏آفرينى بر وحشت و اضطراب دشمن مى‏افزودند. 🔹رژيم شاه كه مى‏ديد با تانک و توپ و مسلسل و خون‌ريزى وحشيانه نمى‏تواند مردم غيور و مسلمان را سركوب كند و از ميدان نبرد بيرون براند، هواپيماهاى بمب‏افكن را روانه قم ساخت تا در صورت لزوم، شهر را بمباران كنند و ده‏ها هزار مرد و زن و كودک را براى حفظ تاج و تخت شاه با آتش بمب بسوزانند. 🔸هواپيماهاى نظامى با سرعت سرسام‏آورى وارد آسمان قم شدند و با شكستن ديوار صوتى و مانورهاى هوايى كوشيدند اهالى شهر را مرعوب كنند، ليكن توده‏هاى از جان گذشته بى‏اعتنا به اين يورش‏ها، قهرمانانه مقاومت مى‏كردند و آزادى بى‏قيد و شرط مرجع عالی‌قدر خويش را مى‏خواستند. مزدوران شاه كه مى‏دانستند با يک لحظه غفلت، كنترل شهر از دست خارج خواهد شد و مردم خشمگين، جنايتكاران را به سزاى جنايتشان خواهند رسانيد، به قتل‏عام توده‏ها دست زدند، به خرد و كلان، پير و جوان و زن و مرد رحم نكردند. 🔹فجيع‌ترين كشتار در چهارراه شاه اين شهر (خيابان تهران) روى داد كه عده‏اى از تظاهركنندگان در محاصره دژخيمان قرار گرفتند و راه هرگونه عمل و حركتى از آنان سلب شد. آدمكشان آنان را از چهار طرف به رگبار مسلسل بستند و همانند برگ‏هاى درخت بر زمين ريختند. عده‏اى از اين آزادگان ناچار به كوچۀ بن‏بست نمازى پناه بردند تا شايد از شر آنان در امان بمانند ليكن جنايتكاران آنان را در آنجا نيز مورد حمله قرار داده به رگبار مسلسل بستند.(نهضت امام خمینی، ج1، صص519-518) 🇮🇷 @IRANeMOASER