هرجا که عاشورا و کربلایی است خطی است از درس رشادتِ "عباس" والله إن قَطَعتُمُوا یَمِینی إنّی اُحامی أبداَ عَن دینی #جنگ_به_روایت_تصویر #کل_یوم_عاشورا_و_کل_ارض_کربلا #دفاع_مقدس #مردان_بی_ادعا www.iranrhdm.ir

جان به قربان تو ای صاحب عزا شد عزای باب مظلومت بیا ... #آجرک‌الله‌_یا_صاحب‌الزمان‌ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #یا_امیرالمومنین #شب_قدر www.iranrhdm.ir

سپاه مجموعه ای از منتظران شهادت است ... #سالروز_تشکیل_سپاه_پاسداران #دفاع_مقدس #شهادت www.iranrhdm.ir

کادر را بستم بر روی صورتت یک، دو، سیب خندیدی ... خنده‌هایت از کادر بیرون زد خنده‌هایت دلم را بُرد خنده‌هایت بیچاره‌م کرد خنده‌هایت خدا را هم مشتاق کرد مشتاق شد شهیدت کند ... #احلی_من_العسل #نوجوان #دفاع_مقدس www.iranrhdm.ir

لاتی که از همه مدعیان شهادت جلو زد!!! #یا_ابا_عبدالله #شهید_سید_مسعود_رشیدی #دفاع_مقدس #مردان_بی_ادعا www.iranrhdm.ir

بفرمائید ... سفره‌ی یکرنگی ست کنارِ ما که بنشینید همرنگ مان می‌شوید بسم الله ... #ماه_رمضان #ماه_امید #مردان_بی_ادعا #شب_قدر www.iranrhdm.ir

#شهید_نوشت #شهید_علمدار #قرآن #ماه_رمضان #دفاع_مقدس www.iranrhdm.ir

شکست پنجه عقاب در برابر اراده الهی #مقام_معظم_رهبری #حادثه_طبس #امداد_الهی #صحرای_طبس #شهید_محمد_منتظرقائم www.iranrhdm.ir

حمله نظامی به طبس #صحرای_طبس #حادثه_طبس #شهید_محمد_منتظرقائم #امداد_الهی www.iranrhdm.ir

به فدای لب عطشان حسین اولین ذکـرِ پس از افطار است ... #مردان_بی_ادعا #دفاع_مقدس #یا_ابا_عبدالله #کربلا www.iranrhdm.ir

بخند ... با تو جهان عاشقانه می‌خندد #شهید_محمود_پیربداغی #شهادت #یا_ابا_عبدالله #مردان_بی_ادعا #گردان_مالک_اشتر www.iranrhdm.ir

بعضی ها بی نهایتند ! مثل مادر .... #شهید_گمنام #مادر_شهید #شهدا #دفاع_مقدس www.iranrhdm.ir

ما خود را به پناه قرآن می سپاریم… #شهید_آوینی #ماه_رمضان #افطار #ماه_امید #دفاع_مقدس www.iranrhdm.ir

روز قدس روز حیات اسلام است . #امام_خمینی_ره #شهید_قدس #شهید_قاسم_سلیمانی #فلسطین #روز_قدس #رژیم_صهیونیستی www.iranrhdm.ir

روز قدس فقط روز فلسطین نیست روز امت اسلامی است . #مقام_معظم_رهبری #روز_قدس #فلسطین_اشغالی #رژیم_کودک_کش #رژیم_صهیونیستی #بیت_المقدس www.iranrhdm.ir

راهِ قدس ؛ مرد جنگ می‌خواهد و مرد جنگ نیز کربلایی است و کربلایی مَرد میدان عشق است و از سختیها و مشقات و سرباختن‌ها و جان دادن ها نمی‌هراسد ... #راهیان_قدس #شهید_آوینی #راه_قدس_از_کربلا_میگذرد #رژیم_کودک_کش #فلسطین_اشغالی www.iranrhdm.ir

برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد  یک افق است … #شهید_آوینی #کربلا #یا_ابا_عبدالله www.iranrhdm.ir

هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق بسوی معشوق خود نزدیک می شوم ودر بازگشت هر چند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد مقداری غمگین هستم ! چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خدا برگردم … #شهید_علی‌اکبر_شیرودی #خلبان_هوانیروز_ارتش www.iranrhdm.ir

راه قدس مرد جنگ می خواهد و مرد جنگ نیز کربلائیست... #شهید_آوینی #فلسطین #شهید_قدس #راه_قدس_از_کربلاست #اسرائیل #قدس_محور_اصلی www.iranrhdm.ir

#القدس_لنا #قدس_محور_اصلی #شهید_قدس #فلسطین #اسرايیل www.iranrhdm.ir

حاج قاسم در «راه قدس» ... آذر ماه ۱۳۶۰ جبهه دشت آزادگان عملیات طریق القدس #شهید_سلیمانی #شهید_قدس #راه_قدس #فلسطین #اسرائیل www.iranrhdm.ir

وجودت را با عشق سرشته بودند و سرنوشتت را با "شهادت" ... #فاتح_بازی_دراز #شهید_محسن_وزوایی #دفاع_مقدس #شهدا #مردان_بی_ادعا www.iranrhdm.ir

او همیشه قبل از نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت : داداشی رفتنی شدم ، یقین دارم ساعتهای آخره ... اینو که گفت پشتم تیر کشید ، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید ، حاج احمد متوسلیان بیسیم زد و گفت برید کمک عباس شعف ، اوضاعش بی ریخته . کار آنقدر سخت شده بود که در نهایت حاج احمد مجبور شده بود محسن وزوایی علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر آتش شدید توپ خانه قرار گرفته بودند روانة خط مقدم کند . با روشن شدن هوا ، اوضاع منطقه بسیار خطر ناک تر از ساعت های اولیة حمله شد ؛ چرا که هواپیما های دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ 27 محمد رسول الله به پرواز در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران می کردند محسن همچنانا برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او منفجر شد . یکی از نیروهای پیام تیپ 27 می گوید : «از پشت بیسیم شنیدیم غباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با حاج احمد صحبت کند .»  حاج همت گفت : «احمد سرش شلوغ است کارت را به من بگو » عباس شعف گفت : « نه ! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم » همین موقع حاج احمد گوشی بیسیم را از همت گرفت . صدای شعف را شنیدم که می گفت : « حاجی ... آتیش سنگینه ... آقا محسن ... » صدای گریه اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند دیدم توی صورت سبزه حاج احمد موجی از خون دویده است . گوشی بیسیم را توی مشت خود فشرد . چشمان حاجی به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت : « محسن ، خوشا به سعادتت ! »‌ #شهید_محسن_وزوایی #فاتح_بازی_دراز #دفاع_مقدس #گردان_حبیب www.iranrhdm.ir

موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ( فراتر از یک موزه ) #موزه #گردشگری #دفاع_مقدس #آموزش #جشنواره #گردشگر #تهران #ایران www.iranrhdm.ir