🔸#تدریس_وتحصیل_فلسفه_به_امرحضرت #ولی_عصرارواحنافداه
🔹 مرحوم آیة الله العظمی شیخ محمّد علی اراکی فرمود:
🔸 آخوند ملاّ علی باذِنهای (از شاگردان آیة الله آقا شیخ محمّد باقر اصطهباناتی شیرازی) از استاد نقل میکرد که ایشان فرمودند:
🔹 مدّتی در تهران ساکن بودم و به تدریس میپرداختم، فقط یک ساعت وقت داشتم که آن را هم برای تنّفس و استراحت گذاشته بودم.
🔸 روزی طلبهای آمد و اظهار کرد: به من کتاب شفا درس بدهید.
🔹 من گفتم: در درس عمومی شرکتکنید. گفت: خیر! حتماً درس خصوصی میخواهم.
🔸 هرچه من اصرار کردم او حاضر نشد، سرانجام قبول کردم، ولی گفتم: من کتاب ندارم. گفت: مانعی ندارد، من یک کتاب دارم که یک شب پیش شما باشد و یک شب پیش من.
🔹 درس را شروع کردیم و مدّتی بدین منوال گذشت. یک روز که نوبت من بود و کتاب پیشم مانده بود، هرچه گشتم کتاب را نیافتم و پیش آن آقا شرمنده شدم.
🔸 او وقتی دید که کتاب نیست، رفت و برگشت و گفت: من میدانم کتاب کجاست؟ یک راست به سراغ بقچهای رفت، آن را باز کرد و کتاب را از میان آن بیرون آورد و به من داد.
🔹 من در حیرت فرو رفتم و گفتم: موضوع چیست؟!
🔸 گفت: پیرمردی از اوتاد که خدمت امام عصر - ارواحنا فداه - مشرّف میشود در خرابهای از خرابههای شهر تهران سکونت دارد و من از او موضوع را پرسیدم، وی گفت: ساعتی که تو پیش آن استاد درس میخوانی، ساعتی است که آقا آن را برای معاشرت با زن خود گذارده بوده، لذا آن زن از دست تو، که وقت او را گرفتهای، ناراحت شده و کتاب را در فلان بقچه مخفی کرده است.
🔹 گفتم: تو چگونه با این شخص آشنا شدی؟!
🔸 گفت: من مدّتی روحانی محلی بودم و از این طریق به ارشاد مردم میپرداختم، ولی پس از مدّتی احساس کردم که سوادم در مسائل اعتقادی کامل نیست و نمیتوانم مردم را درست و صحیح هدایت کنم، لذا در مصرف سهم امام شبهه و شک کردم. روزی به مردم گفتم: اموال من از خانه و اثاث، همه مربوط به شماست، بیایید و آنها را ببرید.
🔹 بعداز آن به تهران آمدم و مدّتی در کاروانسرایی سکونت کردم و نمیدانستم چه کنم، اتّفاقاً دهانم هم زخم شده بود و آن را بسته بودم.
🔸 تا اینکه یک روز شخصی ناشناس مرا به اسم صدا زد و گفت: فلان دوا را مصرف کن، دهانت خوب میشود. من آن دوا را تهیه کرده و مصرف کردم، دهانم خوب شد.
🔹 بعد به این فکر افتادم که این مرد چه کسی بود که از درد و اسم من اطّلاع داشت و داروی او مؤثّر واقع شد؟!
🔸 وقت دیگری او را ملاقات کردم و از او پرسیدم: شما کی هستید؟
🔹 گفت: من با پیرمردی از اوتاد که با امام عصر - ارواحنا فداه - تماس دارد، مربوط هستم.
🔸 گفتم: از او بپرس یا مرا پیش او ببر که وظیفه من چیست؟
🔹 گفت: به من گفته شده که فلانی یعنی تو جزو مجاهدین راه خدا هستی.
🔸و همچنین گفته شده که نزد محمّد باقر اصطهباناتی برود و الهیات شفا را نزد او بخواند، و در درس عمومی هم نرود، زیرا بعضی از افرادی که در آن درس شرکت میکنند فاسق هستند، با آنان هم ننشیند و چنانچه ضرورتی داشت که به درس عمومی برود، بیرون اتاق بنشیند و گوش کند.
🔹 مرحوم حاج شیخ محمّد باقر اصطهباناتی فرموده بودند: من به او گفتم: از آن پیرمرد بپرس که آیا من هم میتوانم خدمت آن حضرت برسم یا میتوانم از آن حضرت سؤالاتی داشته باشم.
🔸 جواب آورد: تشرّف نمیشود، ولی سؤالات را بدهید به من تا خدمت ایشان معروض بدارم. من هم سه سؤال کردم... جواب آمد...
🔹 آیة الله آقای مصلحی فرزند آیة الله العظمی اراکی فرمودند: این داستان را مرحوم آقای سید محمّد علی سبط از مرحوم آیة اللَّه العظمی حاج شیخ محمّد حسین اصفهانی کمپانی (شاگرد آیة الله اصطهباناتی)، و آیة اللّه العظمی حاج آقا موسی شبیری زنجانی از مرحوم پدرشان با اندک اختلاف نقل کردهاند.
روزنه هایی از عالم غیب، آیة الله سید محسن خرازی.
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir
3.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟤 برخی، فلسفه ها را برای توجیه وضع خودشان می سازند!
🎙شهید مطهری (ره)
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir
✅شرایط تحصیل فلسفه از نظر فارابی
۱.جوان باشد.
۲.مزاج و بدن سالم داشته باشد.
۳.از جهت تربیت به آداب نیکان پرورش یافته باشد.
۴. به عنوان مقدمات، قرآن و زبان ( قواعد و نگارش و بلاغت) و علوم شرعی را آموخته باشد.
۵.عفیف و صادق باشد و از فسق و حیله گری و خیانت دوری کند.
۶.درگیر امر معاش نباشد.
۷.اهل رعایت آداب شرعی باشد. هیچ یک از ارکان و آداب شرعی را فرونگذارد.
۸.علم و علما را عظیم الشان بداند.
۹.به غیر از علم و اهالی آن چیز دیگری برایش دارای ارزش نباشد.
«ينبغي لمن أراد الشروع في الحكمة أن يكون شاباً صحيح المزاج متأدباً بآداب الأخيار و قد تعلّم القرآن و اللغة و علوم الشرع أولاً و يكون عفيفاً صدوقاً معرضاً عن الفسوق و الفجور و الغدر و الخيانة و المكر و الحيلة و يكون فارغ البال عن مصالح معاشه مقبلاً على آداب الوظائف الشرعية غير مخلٍ بركن من أركان الشريعة و لا بأدب من آدابها معظّماً للعالم و العلماء و لا يكون لشيءٍ عنده قدر إلا للعلم و أهله و من كان بخلاف ذلك فهو حكيم زور و لا يُعد من الحكماء.»
《بحرالجواهر، ص۱۹، ذیل عنوان فارابی》
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir
31.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مردم عادی چه نیازی به فلسفه دارند؟
🔹پاسخ استاد #غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir
🔴 سرشت فاسد و پذیرش حکمت
🔶#امام_هادی علیه السلام میفرماید:
الْحِكْمَةُ لَا تَنْجَعُ فِي الطِّبَاعِ الْفَاسِدَةِ؛
حکمت در سرشتهای فاسد و روحهای آلوده اثر ندارد. (بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۷۰)
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir
✅ افول جلوههای طبیعت در زندگی ماشینی
🌸(به مناسبت روز طبیعت)🌸
✍️یادداشت: احمد شه گلی
1- مواجهه مستقیم با عالم طبیعت و قرار دادن آن در متن زندگی، آثار معرفتی و عملی فراوانی دارد و باعث شکلگیری مفاهیم، ایدهها و اندیشههای جدیدی برای انسان میشود. زندگی طبیعی، یعنی زندگی در دامان طبیعت، زمینهساز پیدایش معرفت آیهای (مانند دلالت اشیاء جهان بر مبدأ جهان) و معرفت عوالم بالاتر هستی (بر اساس این دیدگاه که عالم طبیعت تنزل عوالم مافوق است) میباشد. در زندگی صنعتی، به دلیل دوری از طبیعت و غلبه زندگی صنعتی، معرفت آیه ای طبیعت به محاق میرود. بر این اساس، بستر طبیعی دنیای صنعتی به واسطه تغییرات نامتوازن و بدخیم انسان در طبیعت تبدیل به بستر اخس و ضعیفتری برای تکامل و التفات به معنویت شده است.
2- موجودات عالم، مظاهر و آیات حق تعالی در جهان هستند. مظهریت و جنبه آیهای هر شیء به حسب مرتبه وجودی آن در هستی است. هر چه مرتبه وجودی اشیاء بالاتر باشد، مظهریت و جنبه آیهای آنها نیز کاملتر و بیشتر خواهد بود؛ و عکس آن نیز صحیح است: هر چه مرتبه شیء تنزل پیدا کند، مظهریت و جنبه آیهای آن نیز کمتر خواهد شد. بر اساس این نکته که جهان صنعتی نمایانگر تنزل اشیاء است، مظهریت آن نیز ناقصتر و مرائیت و آیه بودن آن ضعیفتر است. یکی از دلایل اینکه انسان در جامعه صنعتی کمتر به عالم بالا توجه میکند، نیز به این موضوع ارتباط دارد. از آن جا که مراتیت و جنبه آیهای اشیاء تشکیکی است، برخی آیات کبری، اشرف و اعلا و برخی دیگر متوسط و مادون هستند. نظام صنعتی بهسبب تنزل مرتبه تکوینیاش از مرتبه طبیعت، مرآتیتاش برای دلالت انسان به عوالم بالا ضعیف است. (توضیح ادله فلسفی این ادعا، در متن مقاله «روایت سلبی از موقعیت وجودی تکنولوژی در هستی»ذکر شده است) همچنین، پدیده بیروحی جهان تکنولوژیک و گرایش ذاتی انسانها به مظاهر طبیعی نیز در پیوند با این موضوع قابل تفسیر است.
3- تغییرات بدخیم در عرصههای مختلف محیط زیست سبب شده است که به اعتراف برخی از محققان، بشر هیچگاه در طول تاریخ به این اندازه در مواجهه با چالشها و مخاطرات تکنولوژی مستاصل و درمانده نبوده است. وسعت و گستره تصرفات بشر در جهان بیش از تمامی تغییراتی است که در هزار سال گذشته به وقوع پیوسته است (ریفکین، قرن بیوتکنولوژی، ص27). بلکه وسعت تخریباتی که بشر در این چند قرن برای طبیعت ایجاد کرده، برابر با کل تاریخ سکونت آدم بر روی کره زمین است. در پی تصرفات بی رویه در طبیعت، اخلاق و معنویت نیز دچار بحرانهای جدی شده است. بر این اساس، یکی از محققان در خصوص بحران زیستمحیطی ناشی از تکنولوژی مینویسد: «اگر در اسرع وقت به مسأله فرسایش محیط زیست در اثر تکنولوژی مدرن توجه نکنیم، نخواهیم توانست هیچچیز دیگری را حل کنیم، مگر این که خداوند از راه غیرطبیعی - طبق اراده خودش- که ما بر آن واقف نیستیم مداخله کند، ولی از دیدگاه بشری، ما فقط سالهای اندکی فرصت داریم تا راهی را که در زندگی در پیش گرفتهایم اصلاح کنیم وگرنه نابود میشویم.» (نصر، اسلام، مسلمانان و تکنولوژی مدرن، ص12)
بخشی از مقاله
«روایت سلبی از موقعیت وجودی تکنولوژی در هستی»، احمد شه گلی، فصلنامه پژوهش های عقلی نوین، شماره 9
📌 لینک
https://ahmadshahgoli.ir/2021/04/29/9088/
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir
🔷جایگاه فارابی از نگاه علامه طباطبایی🔷
📜مرحوم علامه می فرمودند:شیخ الرئیس بعلاوه صدرالمتالهین و صدرالمتالهین بعلاوه شیخ الرئیس میشه فارابی؛و دو تا را جمع کنیم میشن فارابی.
🎙شرح اسفار اربعه،جلد دوم،جلسه۱۷،دقیقه۳۱
👤استاد جوادی آملی حفظه الله تعالی
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir
✅شرایط تحصیل حکمت و فلسفه از نظر حکیم فارابی
۱.جوان باشد.
۲.مزاج و بدن سالم داشته باشد.
۳.از جهت تربیت به آداب نیکان پرورش یافته باشد.
۴. به عنوان مقدمات، قرآن و زبان ( قواعد و نگارش و بلاغت) و علوم شرعی را آموخته باشد.
۵.عفیف و صادق باشد و از فسق و حیله گری و خیانت دوری کند.
۶.درگیر امر معاش نباشد.
۷.اهل رعایت آداب شرعی باشد. هیچ یک از ارکان و آداب شرعی را فرونگذارد.
۸.علم و علما را عظیم الشان بداند.
۹.به غیر از علم و اهالی آن چیز دیگری برایش دارای ارزش نباشد.
«ينبغي لمن أراد الشروع في الحكمة أن يكون شاباً صحيح المزاج متأدباً بآداب الأخيار و قد تعلّم القرآن و اللغة و علوم الشرع أولاً و يكون عفيفاً صدوقاً معرضاً عن الفسوق و الفجور و الغدر و الخيانة و المكر و الحيلة و يكون فارغ البال عن مصالح معاشه مقبلاً على آداب الوظائف الشرعية غير مخلٍ بركن من أركان الشريعة و لا بأدب من آدابها معظّماً للعالم و العلماء و لا يكون لشيءٍ عنده قدر إلا للعلم و أهله و من كان بخلاف ذلك فهو حكيم زور و لا يُعد من الحكماء.»
《بحرالجواهر، ص۱۹، ذیل عنوان فارابی》
🌐#موسسه_حکمت_و_فلسفه_شعبه_قم
🆔@irip_ir