6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️مهدی طحانیان اسیر ۱۳ ساله ی ایرانی که بدلیل بی حجابی خبرنگار هندی از گفتگو با او سر باز میزند. سرانجام آن خبرنگار مجبور به سر کردن روسری ش میشود.
هم اکنون او ۵۵ سال سن دارد.
او را بردیم در میان مردم.
عکس العمل مردم در مواجهه با این قهرمان را ببینید.
✍روابط عمومی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان دلیجان
#آزادگان
#اسرا
#خاطرات
#سال_۱۴۰۲
#ایثار_دلیجان
#بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_شهرستان_دلیجان
🌷@isaardelijan
🌷http://eitaa.com/isaardelijan
مشخصات راوی خاطره:
نام و نام خانوادگی: فاطمه محمدی
نام پدر: اسدالله
شغل: خانه دار
تحصیلات: نهضتی
نسبت با شهید: مادر
بسم رب الشهدا
ایشان بسیار فهمیده، با شعور، مؤدب، صبور، مهربان و با استعداد بود. او بسیار با نظم و در کارهای خیر پیش قدم بود و هیچ موقع باعث نگرانی و ناراحتی ما نشد. به او گفتیم اول درست را بخوان بعد به جبهه برو گفت نه برای درس خواندن وقت بسیار است ولی برای جنگیدن با دشمن وقت کم است. ایشان 2 مرتبه از طریق بسیج به جبهه اعزام شدند. مرحله اول را به خاطر ندارم ولی بار دوم سرانجام بر اثر بمباران و اصابت ترکش به پشت سر در حال گرفتن وضو در شلمچه در سن 16 سالگی به شهادت رسید. تنها یک مرتبه او را در خواب دیدم که ایشان فاصله زیادی با من داشت.
منبع: اپلیکیشن دلیرگان
#خاطرات
#شهدا_دلیجان
#شهید_محمد_ابراهیمی
#سال_۱۴۰۲
#ایثار_دلیجان
#بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_شهرستان_دلیجان
🌷@isaardelijan
🌷http://eitaa.com/isaardelijan
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 خاطره ای شنیدنی درمورد شهید محمدرضا تورجی زاده
🔹️ وقتی شهید تورجی زاده احساس گناه می کند./ اوج عرفان در گریه های محمدرضا بود.
| توصیه میشود این فایل کوتاه را ببینیم |
#خاطرات
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
#ایثار_دلیجان
#بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_شهرستان_دلیجان
🌷@isaardelijan
🌷http://eitaa.com/isaardelijan
خاطره از شهید والامقام عباس ابراهیمی:
نام و نام خانوادگی راوی : مرحوم محمد ابراهیم ابراهیمی/ شغل: بازنشسته راه آهن/ نسبت با شهید: پدر شهید
ما عباس را با خون دل بزرگ و تقدیم به این جامعه کردیم. همیشه او را با خدا و اسلام آشنا می کردیم. ما به او آن چنان رسیدیم تا از بچه های دیگر کمی و کسری نداشته باشد. ما او را بسیار دوست داشتیم و او ما رابسیار احترام می کرد. او مهربان بود، بسیار مهربان.
ایشان در زمان 10 سالگی با هم کلاس های خود در روزهای محرم تکیه می بستند. به خانه ها می رفتند و پول جمع آوری می نمودند و پلو عدس درست می کردند و به مردم می دادند. در موقع سینه زدن آنقدر به سر و سینه خود می زدند تا از حال می رفتند.
هنگام سربازی در اهواز با وجود گرمای هوای آنجا تمام روزه و نماز خود را انجام می داد. از خدمت سربازی که برگشت بعد از چند ماهی در سازمان تامین اجتماعی منطقه (16) تهران به استخدام درآمد.
ایشان زمانی که از اداره می آمد در میدان امام حسین (ع) که آنجا مجاهدین زیاد بودند می ایستاد و به آن ها می گفت شما راه را اشتباه می روید بیایید و به حرف های امام گوش بدهید و به بی راهه نروید.
شما می توانید از سازمان تأمین اجتماعی منطقه 16 خصوصیات ایشان را بپرسید. او در کارش بسیار جدی بود و هیچ وقت در اداره از کارش غافل نمی شد و همیشه زودتر از همه سرکارش حاضر و دیرتر از کارمندان دیگر از اداره خارج می شد و در کارش در اداره با مردم با مهربانی رفتار می کرد.
.....
... ادامه خاطره در پست بعدی
#خاطرات
#شهید_عباس_ابراهیمی
#ایثار_دلیجان
#بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_شهرستان_دلیجان
🌷@isaardelijan
در سال 1357 وقتی اعلام شد به افراد احتیاج داریم برای کمک به ساختن خانه در طبس بلافاصله از ما فوق خود اجازه گرفت و روانه طبس شد و دو ماه در آنجا برای ساختن منزل به آنها کمک کرد و بعد به تهران بازگشت.
زمانی که راهپیمایی ها شروع شد در راهپیمایی ها شرکت می کرد و پشت زیر پیراهن خود را با خودکار قرمز اسم و فامیل و آدرس خود را می نوشت که اگر شهید شد معلوم شود.
.... ادامه در پست بعدی
#خاطرات
#معرفی_شهید
#شهید_عباس_ابراهیمی
#ایثار_دلیجان
#بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_شهرستان_دلیجان
🌷@isaardelijan
🌷http://eitaa.com/isaardelijan