eitaa logo
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
727 ویدیو
218 فایل
پایگاه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی www.isca.ac.ir پایگاه رادیو پژوهش http://radio.isca.ac.ir کانال رسمی آرشیو صوت پژوهشگاه @isca_seda کانال رسمی پژوهشگاه در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/isca24 ارتباط با مدیر و ارسال مطلب @isca25
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی قدر و نظم اجتماعی (قسمت دوم) نگاه «قدرمحور» صرفا بر حدود و مرزهای فردی و اجتماعی تأکید نمی‌کند. چنین نیست که هر فردی در خود فرو رود و دامن خود را برچیند می‌تواند نظمی بوجود آورد. اساسا در آگاهی به اندازه‌ها و پرورش اندازه‌های خود، هر فردی می‌تواند مسیر رشد و توسعه خود را بهتر بشناسد، در ایجاد ارتباط و مرابطه (یا ایها الذین آمنوا اصبروا، و صابروا و رابطوا و اتقوا الله) با دیگران نیز می‌تواند موثرتر عمل کند. به بیان دیگر، تحفظ بر اندازه‌ها (قدرها)، صرفا ایجاد محدودیت نیست، بلکه علاوه بر جنبه های سلبیِ حدود و اندازه‌های خود، با شناخت اندازه ها، تربیت و توسعۀ اندازه‌ها نیز رخ می‌دهد. در چنین رویکرد سلبی، با تحفظ (یا تقوی) بر مرزها و خط‌ها (قدر به مثابه حدّ) امکان تضاد و تصادم از بین می‌رود؛ و در رویکرد ایجابی با تأکید بر داشته‌ها (قدر به مثابه ظرفیت) امکان وحدت و اتصال و انسجام فراهم می شود. در واقع، نظم به مثابه قدر، صرفا در حل اختلافات و کنترل خشونت نیست، بلکه در یکی شدن، بزرگ شدن، و توسعه یافتگی انسانی نیز هست. در توسعه گنجایش قدر‌ها و اندازه‌های خود، توجه به اندازه‌های دیگران، تعارف و شناخت اندازه‌ها (لتعارفوا)، و استفاده از اندازه‌های دیگران برای توسعه اندازه خود (تعاون در اندازه‌ها) اهمیت زیادی دارد. قدرها در کنار یکدیگر ظرفیت های بیشتری ایجاد می‌کنند و هر میزان ظرفیت‌ها فزونی می‌گیرد، هماهنگی‌ها و هم افزایی‌ها بیشتر شده و نظم قوی‌تر و متقن‌تری بوجود می‌آید. بدین‌سان در ایجاد نظم اجتماعی از یک سو تقوی لازم است تا از حد و اندازه‌ها تجاوزی صورت نگیرد، و از سوی دیگر، تعارف و تعاون در اندازه‌ها لازم است تا قدرها و حدها از محدودیت درآید و هر کسی در مسیر خود، نامحدود شود. 🌐https://eitaa.com/isca24/9476
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ✅قدر و نظم اجتماعی (قسمت سوم) ⬅️هر چند «قدر» متضمن نوعی از «عدل» هست و حفظ اندازه‌ها به نظام عادلانه منتهی می‌شود، لیکن، مفهوم قدر از مفهوم عدل متفاوت است. قدر به معنای اندازه داشتن و به اندازه بودن است در حالی که عدل به معنای قراردادن چیزی در محل مناسب خود می‌باشد. روشن است تا زمانی که چیزی به اندازه نباشد، در موضع خود قرار نخواهد گرفت. ازاین جهت، درست است که در جامعه عادلانه نیز نظم اجتماعی بوجود خواهد آمد، نظم برآمده از عدل، منوط بر نظم برآمده از قدر و اندازه‌هاست. به بیان دیگر، قدر و اندازه داشتن مسبوق بر عدل است و عدل بدون حدود و اندازه‌ها هم بوجود نخواهد آمد. ازاین رو، هرچند بیان علامه جعفری در مورد نظم درست است که «نظم عبارت است از قرار گرفتن یا قرار دادن هریک از اجزاء و پدیده های یک مجموعه در جایگاه قانونی یا قراردادی خود»، لیکن زمانی اجزاء و عناصر در جایگاه قانونی خود خواهند ایستاد که اندازه‌های انسانی و جایگاه هر یک معلوم گردد، تا بتوان اندازه‌های انسانی را در جایگاه‌های خود نشانید. از این رو شناخت اندازه‌های خود، تحفظ بر اندازه‌های خود، و بلکه توسعه قدر و اندازه‌های وجودی خود در شکل‌گیری جامعه عادلانه و صورت‌بندی نظم اجتماعی و بلکه نظم تمدنی نقشی اساسی و تعیین‌کننده دارد. 🌐https://eitaa.com/isca24/9485
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ✅"قدر" و "نظم معنوی - اجتماعی" (قسمت چهارم) ⬅️نظم معنوی نه نظم قانونی و نه نظم اخلاقی (در اصطلاح دورکیمی) بین انسان و انسان است، بلکه نظمی است برآمده از معنویت بین انسان و خدا که در روابط انسانی بازتاب پیدا می‌کند و روابط اجتماعی را سامان می‌دهد. 💠علاوه بر تأثیر رابطه انسان با خدا در روابط انسان با انسان، یکی از ریشه‌های نظم‌بخشی در وضعیت معنوی، وجود نوعی از زهد در دنیاست. تجربه معنوی و حس معنوی موجب رهایی انسان از محدودیت‌های دنیا (وتوسعۀ قدرها و اندازه‌های انسانی) می‌شود و همین نیز از تنش‌های اجتماعی می‌کاهد. نمونه این زهد برخاسته از معنویت را می‌توان در نظم اجتماعی (و لو موقت) در ماه مبارک رمضان و کاهش جرائم اجتماعی در وضعیت معنوی و زاهدانه این ایام مشاهده کرد. ⬅️علاوه بر زهد در وضعیت معنوی، باید به وجود نظم هنری در نظم معنوی اشاره کرد. وضعیت معنوی موجب نوعی از لطافت وجودی نفوس انسانی شده و همین تلطیف‌های وجودی موجب دیگرگرایی و تحقق نظم معنویِ عمیق‌تری می‌شود. در وضعیت انسانی‌ای که بر ظرافت و لطافت استوار می‌شود (وضعیت هنری)، بی‌نظمی رخ نمی‌دهد. ⏹و نکته سوم در تأثیر معنویت در ایجاد نظم اجتماعی، تحفظ بر حق الله در وضعیت معنوی است. در اندیشه اسلامی حق الله پایۀ نظم اجتماعی است. از همین‌رو برخی از محققان، حق الله را حق الاجتماع می‌دانند و اساسا تأکید بر حقوق الله و سخت‌گیری درمورد کسی مانند مرتد را، نه صرفا ام. اعتقادی بلکه امر اجتماعی دانسته‌ و آن را ناظر به پیوستگی امت اسلام می‌دانند. https://eitaa.com/isca24/9501
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ✅قدر، نظم اجتماعی، و مسارعه (قسمت پنجم) ⬅️اقتضای تحقق نظم تمدنی توسعۀ اندازه‌ها و قَدَرهای انسانی در نظام پرورشی، و تربیت نسل امت‌گون (ان ابراهیم کان امه قانتا لله) است. تربیت نسل فرد ـ امت در واقع توسعه اندازه‌های فردفردهای مسلمان و ایجاد موجی از امم (فردـ‌ امت‌ها) در درون امت اسلام است. بدون چنین نسلی، امکانی برای توسعه قَدَرهای اجتماعی و ایجاد نظم تمدنی در عالم اسلام وجود نخواهد داشت. در این باره به نظر می‌رسد یکی از راه‌های تبدیل نسل عادی به نسل امت و تربیت انسان ـ امت در جامعه مسلمانان، نهادینه کردن فرهنگ مسارعه و مسابقه در خیر و نیکی در نظام پرورشی مسلمانان است. مسارعه و مسابقه، خیر خُردِ فردی را به خیر کلانِ جمعی تبدیل می‌کند و از آن رهگذر، نیکی‌ای در مقیاس تمدن و نسلی در مقیاس امت پدید می‌آید. https://eitaa.com/isca24/9513
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ارادی بودن تمدن و ضرورت "سرعت" (قسمت ۲۴) برخی چون اراده انسانی را در تحولات اجتماعی اساسا نادیده می‌گیرند، سیر تمدن را سیری طبیعی (و شاید جبری) و بسیار آهسته و کُند تصور می‌کنند به گونه‌ای که امکانی برای سیر سریع آن در دوره‌های رشدش وجود ندارد. در مقابل، آنهایی که تمدن‌ها را نه ساختۀ دست پنهان تاریخ، بلکه ساختۀ دست آشکارِ انسان‌ها می‌دانند (همان‌طور زوال تمدن‌ها را ساختۀ عملکرد انسان‌ها تلقی می‌کنند) سرعت بخشیدن به سیر ظهور و یا زوال تمدن‌ را ممکن و شدنی می‌دانند. هر چند شاید در نگاه فلسفی ـ تاریخی در سلسله دوره‌های تاریخ پرش و حفره‌ای وجود نداشته باشد و سلسلۀ حوادث در ارتباط و اتصال با همدیگر باشد، ولی همین سیر متصل و مرتبط به هم با اراده‌های متراکم انسانی قابلیت سرعت‌گرفتن را دارد و می‌تواند سیر تمدنی را کوتاه‌تر، نزدیک‌تر، و سهل‌الوصول‌تر کند. https://eitaa.com/isca24/9519
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی نکته‌های قرآنی ـ تمدنی ۲۵ (آفت زمان و ضرورت مبادرت در عمل) یکی از مصادیق سعی و سرعت در عمل خیر، "مبادرت" (شتاب کردن) به آن عمل و عدم معطلی در اقدام به کار نیک است. در این باره روایاتی که در مورد مبادرت به عمل وجود دارد به نکته مهمی در حکمت و فلسفۀ «سعی»، «سرعت»، و «مبادرت» اشاره کرده اند و آن عنصر «آفت همیشگی زمان» است، اینکه نمی‌شود به زمان اعتماد کرده و نسبت به فردا تضمینی داشت (و جِدّوا فی الطلب و تجاه الهرب، بَادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطَّعَاتِ النَّقِمَاتِ وَ هَاذِمِ اللَّذَّاتِ فَإِنَّ الدُّنْيَا لَا يَدُومُ نَعِيمُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجِيعُهَا، تحف العقول، ج 1، ص 236) ای بندگان خدا برای تحقق خواسته‌های خویش جدّیت نمایید و از کارهای ناروا بگریزید. قبل از اینکه سختی‌ها به شما رو آورد و به آغوش مرگ بیفتید به کارهای نیک مبادرت بورزید. همانا نعمت‌های دنیا زودگذر و ناپایدار است و کسی از خطرها در امان نیست. فوت زمان نه تنها آفتی است برای موفقیت‌های فردی و خانوادگی، بلکه آفت بزرگتری است برای پیشرفت و حرکت‌های تمدنی بهنگام. از دست دادن زمان برای ملت‌ها، نه تنها فرصت‌ها را زایل می‌کند بلکه مسیر زوال و انحطاط تمدنی را هم سهل می‌کند. https://eitaa.com/isca24/9523
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ✅نکته‌های قرآنی ـ تمدنی، قسمت ۲۶ (خودسیری کاذب مانع مبادرت در عمل) ⬅️آنچه موجب «سعی»، «سرعت»، «حرکت» و «مبادرت» در عمل می‌شود، حس نیاز، حس کمبود، و حس ضرورت حرکت است. کسانی که خودشیفته‌اند و از کرده‌های خود راضی هستند، انگیزه‌ای برای سعی و سرعت و مبادرت در عمل پیدا نمی‌کنند. در این باره آنچه که در وصف متقین در روایات آمده به چنین نکته‌ای اشاره می‌کند که «بَادَرُوا إِلَى اللَّهِ بِالْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ لَا يَرْضَوْنَ بِالْيَسِيرِ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ الْكَثِيرَ هُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُون‏»، متقیان کسانی هستند که با اعمال پاک و طیب به سمت خدا می‌شتابند، به کار کم راضی نمی‌شوند و کار زیادشان را هم زیاد نمی‌شمارند، آنها همواره خود را متهم می‌دانند و از اعمال و کرده‌های خود نگرانند. 💠نکته اجتماعی و شاید تمدنی موضوع این است که هرچند خودشیفتگی علل روانی و فردی هم دارد، لیکن بخشی از علت اصلی کِرِختی و خمودگی در زندگی فردی و اجتماعی، در وضعیت مقایسه‌ای رخ می‌دهد. آنجا که جوّ اجتماعی جوّی بی تحرّک است و فرهنگ سبقت و سرعت در آن جامعه وجود ندارد، افراد در سیر و سلوک خود به طور طبیعی حس رضایت و شیفتگی از خود پیدا می‌کنند (چون طرفی برای مقایسه و رقابت ندارند)، و آنجا که حس شیفتگی و خودسیری کاذب پیدا شود، انحطاط اجتماعی شروع می‌شود. 🌐https://eitaa.com/isca24/9531
نکته‌های قرآنی و تمدنی قسمت ۲۷ بخشی از یادداشت ارسالی سرکار خانم قاسمی، دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا س 👇👇👇 اولا: در جهان هستی فقط انسان¬ها توانایی دارند تا در مسیر تکاملی خویش، سرعت و سبقت بگیرند««لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ‏ يَسْبَحُونَ»(یس: 40). نظام آفرینش خورشید و ماه با آن همه عظمت و جایگاهی که در چرخه زندگی موجودات دارند، با این حال، نمی¬توانند جز در مدار خودشان حرکت کنند و به عبارتی اجازه سبقت از یکدیگر را ندارند. آنها باید براساس نظم حاکم بر آفرینش، مسیر خود را بپیمایند و حتی ذره¬ای از مسیر خود نمی¬توانند تخلف کنند. ثانیا: در یک آیه قرآن کریم، برای فرشتگان لفظ سبقت به کار رفته که آن هم به نظر می¬رسد برای ثبت اعمال مومنان است««فَالسَّابِقاتِ سَبْقا»(النازعات: 4). ثالثا: سبقت در مسیر کفر، معنا ندارد«وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى‏ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ»(یس: 66) و « وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُون‏»(الانفال: 59). براساس این آیه، حتی پندار اینکه کافران می¬توانند سبقت بگیرند، اشتباه است؛ چرا که کافران از سبقت گرفتن، عاجز (ناتوان) هستند. رابعا: خود کافران اعتراف کردند که مومنان به سوی خیر سبقت می¬گیرند«وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ ...»(الاحقاف: 11). خامسا: سبقت در خیرات، در دایره وسیع اما محدود این جهانی، جا نمی¬شود. بنابر فرموده قرآن کریم««وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‏ بِالْبَيِّناتِ، فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِين‏»(العنکبوت: 39)، هرچقدر قارونیان، فرعونیان و هامانیان، بر روی زمین استکبار بورزند اما هیچ گاه نمی¬توانند سبقت بگیرند. بنابراین سابقان قرآنی، با توجه صرف به نظام مادی، به چنین درجه¬ای نرسیدند وگرنه از قارون، فرعون و هامان، قوی¬تر وجود ندارد و این به دلیل حصر این افراد در دایره محدود ومحصور نظام مادی است. کسانی در نظام فراتمدنی امت، در دسته سابقان قرار می¬گیرند که در ماورای ماده سیر کرده و روح خویش را گام به گام متعالی می¬کنند. سادسا: همه مومنان نیز مشمول سابقان نیستند. در آیه 32 سوره فاطر، انسان¬ها به سه دسته تقسیم شدند: « ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّه»(فاطر: 32)‏. وقتی این آیه را در کنار آیات ابتدایی سوره واقعه قرار می¬دهیم که از سه دسته اصحاب شمال، اصحاب یمین و سابقان نام می¬برد، چنین دریافت می¬شود که همه مومنان به درجه سابقان نمی¬رسند. سابعا: مجموعه آیات 55 تا 61 سوره مومنون نشان می¬دهد که زیادی مال و فرزند، حرکت انسان به سوی خیرات را سرعت نمی¬بخشد«أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرات»‏. در ادامه این آیات، قرآن کریم سارعان و بلکه سابقان در خیرات را معرفی می¬کند: « إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57) وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)». براساس این آیات شریفه، مومنان با کسب اوصاف ویژه¬ای نظیر خشیت الهی، ایمان به آیات رب، عدم شرک و قلب¬های لرزان در پیشگاه الهی، همواره در حال ایتای(پرداختن) انواع دارایی¬های خود در راه خدا هستند و با این حال، قلب¬هایشان از رجوع به سوی خدا در تلاطم است. این چنین مومنان ویژه¬ای «یسارعون فی الخیرات» و بلکه «سابقان» واقعی هستند. 🌐https://eitaa.com/isca24/9542
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی نکته‌های قرآنی و تمدنی، قسمت۲۸ (تقابل شتابنده بین حق و باطل) آنگونه که پیش از این اشاره شد، «سرعت» و «مسارعه»ی اجتماعی و فرهنگی نه فقط در جبهۀ حق وجود دارد، در حرکت تاریخی و اراده‌های جبهه کفر و باطل نیز وجود دارد («الذین یسارعون فی الکفر» مائده/41). با عطف توجه به این دو دسته از آیات و دو جریان متقابل، بخشی از رقابت در میان جهان اسلام و جهان کفر «رقابت در سرعت و واکنش سریع در برابر مسئله‌های کلان اجتماعی و فرهنگی» است. اساسا سرعت یا سبقت در انجام کار خیر و یا سرعت در ارتکاب شرّ دو مکانیسم مهم و اثرگذار در تبدیل نیکی‌های خُرد به نیکی‌های کلان و یا تغییر شرور جزء به شرور کُلّی است. مسلما بخش مهمی از آنچه پیامبر گرامی اسلام در صدر اسلام به انجام رسانید، در عمل به محتوای این آیات در نظام‌سازی اجتماعی و واکنش‌های سریع به حوادث زمانه‌اش بود. اگر پیامبر سالیان متمادی می‌نشست که پلان اجتماعی بنویسد و برنامه جامعی تدارک کند، و یا منتظر می‌ماند تا وحی به طور کامل نازل شود و سپس زمینه‌های اجتماعی را هموار کند، هرگز به مرحله شهرسازی و جامعه‌سازی و ارائه الگوی انضمامی نمی‌رسید. پیامبر در دیالکتیک بین «وحی و انسان»، «وحی و نیاز»، «وحی و عمل»، و «وحی و فرهنگ» به کار جامعه‌سازی و نظام‌سازی پرداخت و نمای تمدن جدیدی را پایه گذاشت. 🌐https://eitaa.com/isca24/9543
نکته‌های قرآنی و تمدنی، قسمت ۲۹ (سبقت به خیر، سبقت به مغفرت) ✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ✅سابقون کسانی هستند که در خیر سبقت می‌گیرند و قهرا وقتی به اعمال خیر سبقت می‌گیرند، به مغفرت و رحمتی هم که در ازای آن اعمال هست، هم سبقت گرفته‌اند. و لذا در آیه «سابقوا الی مغفره من ربکم و جنه» به جای امر به سبقت در اعمال خیر، دستور فرموده به مغفرت و جنت سبقت گیرند، پس سابقون به خیرات، سابقون به رحمت و مغفرت‌اند. در آیه مورد بحث هم که می‌فرماید: "السابقون السابقون" مراد از سابقون اول، سابقین به خیرات و مراد از سابقون دوم سابقین به اثر خیرات یعنی مغفرت و رحمت است. (ترجمه المیزان، ج ۱۹، ص ۱۹۹). 🌐https://eitaa.com/isca24/9551
✍️نویسنده: دکتر حبیب الله بابایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ✅نکته‌های قرآنی و تمدنی، قسمت آخر (شتاب مدرن، شتاب معنوی) اولا باید شتاب مدرن را از شتاب معنوی و شتاب در نیکی‌ها جدا کرد. شتاب معنوی در اندیشه اسلامی، نه به گسست انسانی و اجتماعی بلکه به نوعی از تراکم در امور متعالی‌ و ارزش‌های الهی می‌انجامد و این سرعت، نه مایۀ گسست بلکه مایه فشردگی معنا در زیست معنوی و عرفانی است. ثانیا می‌توان این سرعت و شتاب معنوی را در مقابله با سرعت مدرن قرار داد. شتاب مدرن اگر دفعی و لحظه‌ای مناسبات اخلاقی و معنوی و دینی را در هم می‌ریزد، شتاب دینی و معنوی می‌تواند مناسبات اخلاقی را در کوتاه‌ترین زمان برقرار سازد. واکنش سریع در برابر سرعت سکولار، می‌تواند هم شتاب گسست را به لحاظ روانی و به لحاظ اجتماعی کنترل کند و هم در مقابل، راهی به سمت تعالی و لو در وضعیت بحران و اضطراب و اضطرار بگشاید. 🌐https://eitaa.com/isca24/9552