eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
484 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 روز اول صفر در شام 🔰سر شهیدان را در روز اول صفر از دروازه "توما" به شام آوردند در حالی که شهر را آزین بسته بودند. 🔰هنگامی که علیه السلام در کنار در مسجد جامع بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت: 📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و را بر شما پیروز کرد. 💠 علیه السلام به او فرمود: آیا خوانده ای؟ گفت آری. امام فرمود: پس این( ) آیه را شنیده ای: 💠 بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳) گفت: آری. 💠 امام سجاد علیه السلام فرمود: ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد. پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت: 📢 خداوندا در پیشگاه تو از دشمنان آل علیهم السلام، از جن و انس بیزاری می جویم. 📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰ 🆔 @islam_history
📌 غزالی (عالم مشهور مخالفین شیعه): #یزید #مسلمان است و هرکس او را لعن کند ملعون است! 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(7) #عمر_بن_سعد 🆔 @islam_history
📌عمر بن سعد 🔰تاریخ‌ تولد وی‌ به‌ درستی‌ روشن‌ نیست‌. برخی‌ نوشته‌اند که‌ در زمان‌ اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و به‌ قولی‌ در سال‌ کشته‌ شدن‌ بن‌ خطاب‌ (۲۳ق‌/ ۶۴۴م‌)، زاده‌ شده‌ است‌. 🔰پس از علیه‌السّلام، عمر بن سعد به جرگه حامیان پیوست و در زمان امارت زیاد بن ابیه بر کوفه، از یاران و حامیان نزدیک او گردید. او از جمله اشراف کوفه بود که در ۵۱ق‌/۶۷۱م‌ به‌ درخواست‌ ابن‌ زیاد به‌ همراه‌ کسان‌ دیگری‌ برضد حجر بن‌ عدی‌ گواهی‌ داد که‌ حجر به‌ فتنه‌انگیزی‌ برخاسته‌ و کافر شده‌ است‌. این‌ گواهی‌ دستاویزی‌ برای‌ شد تا حجر و یارانش‌ را در مرج‌ عذراء به‌ شهادت‌ برساند. 🔰گفته شده که همزمان با ورود (علیه‌السّلام) به عراق ابن‌ سعد که از سوی به امارت حکومت ری و و دَسْتبی‌ (معرب‌ دشتپی‌، دشتی‌ پهناور میان‌ ری‌ و همدان‌ که‌ بعدها به‌ قزوین‌ ملحق‌ گردید.) منصوب و به‌ سرکوبی‌ شورش‌ دیلمیان‌ مأمور شده‌ بود، با ۴ هزار سپاهی‌ در بیرون‌ کوفه‌ اردو زده‌ و آماده‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ ری‌ بود. پس ابن‌ زیاد او را از رفتن بازداشت و به او دستور داد تا به مصاف علیه‌السّلام برود. ابن‌ سعد از اجرای این دستور عذر خواست؛ اما عبیدالله امارت ری را مشروط به جنگ با امام حسین علیه‌السّلام کرد. 🔰نقل شده که روزی امام علیه‌السّلام شخصی را نزد پسر سعد فرستاد و از وی خواست تا شبانه با او دیدار کند. شب هنگام، امام علیه‌السّلام و ابن‌سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ حضرت علیه‌السّلام، به جز علیه‌السّلام و علی‌اکبر علیه‌السّلام، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن‌ سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند. در این دیدار امام علیه‌السّلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه می‌شود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمی‌ترسی که به جنگ من آمدی؟ حال آن که می‌دانی که من کیستم. از این خیال و‌ اندیشه‌ی ناصواب در گذر و راهی که صلاح دین و دنیای تو در آن است، اختیار کن و به نزد من آی و خود را از این ضلالت بیرون آور و بدین دنیای غدّار فریبنده که او چون من و تو بسیار دیده، مغرور نشو و یقین بدان که سعادت و سلامت تو در آنچه که می‌گویم است.» ابن‌سعد گفت: «راست گفتی؛ امّا از آن می‌ترسم که چون به نزد تو آیم، [عبیدالله] خانه‌ام را خراب کند.» امام علیه‌السّلام فرمود: «من خانه‌ای بهتر از آن، برای تو بنا می‌کنم.» عمر گفت: «قطعه زمینی آباد و حاصلخیز دارم؛ می‌ترسم که ابن‌زیاد آن را از دستم بگیرد و فرزندانم را از منفعت آن محروم سازد.» امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «من زمینی بهتر از آن، در حجاز به تو می‌دهم.» عمر ساکت شد و دیگر سخنی نگفت. امام علیه‌السّلام چون چنین دید در حالی که می‌فرمود: «خداوند تو را هلاک سازد و در روز قیامت نیامرزد؛ امید دارم که به فضل خدا از گندم ری نخوری» بازگشت. عمر بن سعد گفت: «ای حسین (علیه‌السّلام) ! اگر گندم نباشد، جو هم می‌توان خورد» او این سخن را گفت و سپس به اردوگاه خود بازگشت. 🔰پیش از آغاز جنگ، امام علیه‌السّلام در یکی از سخنرانی‌های خود، عمر بن سعد را خطاب قرار داد و فرمود: «ای عمر! آیا تو مرا می‌کشی و می‌پنداری آن زنازاده فرزند زنازاده تو را حاکم سرزمینهای ری و گرگان خواهد کرد؟ به خدا قسم هرگز گوارایی آن روز را نخواهی چشید. این امری است حتمی؛ پس هر چه می‌خواهی انجام بده که تو پس از من در دنیا و آخرت شادمان نخواهی بود؛ گویی اکنون سرت را بر نی می‌بینم که در بر افراشته‌اند و کودکان بر آن سنگ می‌پرانند»؛ اما ابن‌ سعد بی‌توجه به این سخنان، غلامش را پیش خواند و نخستین تیر را به سوی امام حسین علیه‌السّلام و یارانش رها کرد و با صدای بلند خطاب به اصحاب و یاران خود گفت که «نزد امیر شهادت دهید که من اول کسی بودم که تیر جنگ را رها کردم.» 🔰پس از واقعه جانگداز ، او دو روز در ماند و به دفن اجساد کشته‌های سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای علیه‌السّلام، به سوی کوفه حرکت کرد. 🔰مختار، ابوعمره را در پی ابن‌ سعد فرستاد؛ عمر برخاست و لباس پوشید تا به به همراه او به دارالاماره برود؛ اما سُر خورد و به زمین افتاد، پس ابوعمره فرصت را غنیمت شمرد و سر از بدنش جدا کرد. او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به فرستاد.
📚 عسقلانی، ابن‌ حجر احمد، تهذیب‌التهذیب‌، ج۷، ص۴۵۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۲۵ق‌/۱۹۰۷م‌. 📚 بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۵، ص۲۵۴، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷. 📚 طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۱۳، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷. 📚 خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، ج۱، ص۲۵۴، قم، مکتبة المفید. 🆔 @islam_history
📌 علیهم السلام ✍️ برید بن عجلی گوید: 🔰نزد علیه السلام بودم که مردی وارد شد. او پیاده از آمده بود. دو پایش را نشان داد که پینه بسته بود و گفت: بدانید که به خدا قسم، فقط محبت شما اهل بیت، مرا از جایی که آمده‌ام به این جا کشانده است. 💠 امام باقر علیه السلام در جواب فرمودند: به خدا قسم، اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند او را با ما محشور می‌گرداند و آیا دین، چیزی جز دوست داشتن است؟ خداوند می‌فرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ» و گفت «یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ» [هر کس را که به سوی آنان کوچ کرده، دوست دارند] و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ 📚 تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۹۰. 🆔 @islam_history
📌 کیفیت زیارت سیدالشهدا علیه السلام ✍️ علیه السلام فرمودند: 💠 هرگاه خواستی علیه السلام را کنی او را زیارت کن در حالی که محزون و مکروب ژولیده موی و غبار آلود و گرسنه و تشنه لب باشی و از اباعبدلله علیه السلام حوائجت را بخواه و برگرد و کربلا را وطن خود مگیر. 📚 تهذیب الاحکام، ج6، ص76 🆔 @isalm_history
📌 زیارت علیه السلام باعث شادی علیهم السلام ✍ از علیه السلام روایت شده: 💠 اگر زائر امام حسین علیه السلام می دانست به واسطه این که چقدر شادی و سرور بر صلی الله علیه وآله و بر علیه السلام و بر حضرت علیهاالسلام و به شهدا از ما اهل بیت وارد می‌آید و اگر می دانست آنچه از دعای ایشان به واسطه زیارتش، هنگامی که برمی گردد و آنچه را که از ثواب در همین دنیا و در آخرت خواهد داشت و آنچه را که برای او پیش خداوند ذخیره شده است، هر آینه دوست می داشت که آنجا () خانه اش می بود و همانا زائر امام حسین علیه السلام از این مسافرتش بر‌می‌گردد و گامش بر روی چیزی نمی آید مگر اینکه برای او دعا می‌کند و هنگامی که خورشید بر او می تابد، گناهانش را از بین می برد، همان طور که آتش هیزم را از می سوزاند، خورشید چیزی از گناهان او باقی نمی‌گذارند، پس برمی‌گردد در حالی که هیچ گناهی بر او نیست و برای او درجاتی رفیع خواهد شد که کسی که در خون خود، در راه خدا غوطه ور است بدان نمی رسد و فرشته ای به جای او موکل خواهد شد و برای او استغفار می کند، تا اینکه دوباره به زیارت برگردد، یا اینکه 3 سال بگذرد یاتا وقتی که بمیرد. 📚 مستدرک الوسائل، ج10، ص343. 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
📌 ماجرای نبش قبر سلام الله علیها ✍️ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام الله علیها در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 💠 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شريفش بيش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: «به پدرت بگو: به والي بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.» 💠 دختر به سيّد عرض كرد، ولي سيّد از ترس ، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطي سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثري نداد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثري نداد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والي را خبردار نكردي؟! 💠 سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. 💠 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 💠 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. 💠 سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. 💠 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. 💠 وقت که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 💠 و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 💠 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 💠 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سلام الله علیهن را به سید ابراهیم واگذار کرد. 💠 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 💠 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» 💠 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📚 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚 مقتل جامع مقرم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 📚 تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳. 🆔 @islam_history
✍ در کتاب «الحاويه فی مذمّات #معاویه [قاسم بن محمد بن احمد مأمونی، #اهل_سنت -متوفای ۴۴۸]» آمده است كه: زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى، حال مردان كه در #كربلا #شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى‌داشتند و هر كودكى را وعده‌ها مى‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است؛ باز مى‌آيد. تا ايشان را به خانه يزيد آوردند. ◼️ دختركى بود چهار ساله؛ شبى از خواب بيدار شد و گفت: «پدر من #حسين كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم، سخت پريشان.» ◼️ زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود؛ از خواب بيدار شد و حال تفحص كرد؛ خبر بردند كه حال چنين است. آن لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. 🔴 ملاعين سر بياوردند و در كنار آن دختر چهارساله نهادند؛ پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. ◼️ آن دختر فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد. 📚 عماد الدين طبرى، كامل بهايى، ج۲، ص۱۷۹. 🆔 @islam_history
📌 زائر ؛ شفیع قیامت ✍ سیف تمار گوید: علیه السلام فرمودند: 💠 زائر علیه السلام شفیع صد نفر در روز می باشد کسانی که آتش دوزخ بر ایشان واجب شده است و کسانی که در دنیا از مسرفین بودند. 📚 مستدرک الوسائل، ج10، ص253 🆔 @islam_history
📌 زیارت علیه السلام معادل نود حج پیامبر صلی الله علیه و آله! ✍ علیه السلام ‌فرمود:  💠 روزی  اکرم صلی الله علیه و اله،  بن علیهماالسلام را در دامان خود نشانده بود، با او بازی می‌کرد و او را می‌خنداند.  🔰عایشه گفت:«این کودک را بسیار دوست می‌دارید؟»  💠 پیامبر فرمود:«چگونه او را دوست نداشته باشم در حالی که او میوه دل من و روشنی چشم من است؟ امت من به زودی او را به می رسانند، و کسی که او را بعد از وفاتش زیارت کند خداوند ثواب یکی از حج‌های مرا برایش منظور می‌کند.»  🔰عایشه از روی تعجب گفت:«یا رسول الله، ثواب یکی از حج‌های شما را؟!»  💠 فرمود:«دو حج از حج های من.»  🔰عایشه گفت:«یا رسول الله، دو حج از حج‌های شما؟!»  💠 فرمود:«چهار حج.»  🔰 همچنان شگفت‌زده‌تر می‌شد و پیامبر همچنان ثواب زائر حسین را دو برابر می‌فرمود تا به نود حج رسید.  📚 ، ج 44، ص 260. 🆔 @islam_history
📌 کسی که نمی تواند به برود چه کند؟ ✍ هشام می گوید، از علیه السلام پرسیدم: 💠 کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به علیه السلام برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند(هزینه‌هایش را بدهد)، چه اجری دارد؟ 💠 امام صادق علیه السلام فرمودند: به ازای هر درهمى که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه می‌نویسد. چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او بر می‌گردانند! بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او می‌گردانَند و از وى دور می‌کند و مالش حفظ می‌شود. 📚 کامل الزیارات ص۱۲۳. 🆔 @islam_history
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ممانعت #عایشه از دفن #امام_حسن علیه السلام در کنار #پیامبر صلی الله علیه و آله 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(۸) #شمر 🆔 @islam_history
📌 شمر بن ذی‌الجوشن 🔰ابوسابغه بن ذی‌الجوشن، از نقش آفرینان اصلی جنایات کربلاست. او زشت روی و زشت کردار بود. 🔰منابع تاریخی از مادر شمر به پلیدی یاد کرده‌اند، تا جایی که گفته‌اند وی هنگام جابه‌جایی گوسفندانش، به گناه آلوده شد و شمر از راه نامشروع به دنیا آمد. علیه‌السّلام نیز در واقعه ، شمر را پسر زن بزچران خطاب کرده است.  🔰شمر در ، همراه  علیه‌السّلام با امویان جنگید و حتّی مجروح گشت؛ امّا پس از آن، دچار سوء عاقبت شد و به هواداران آنان پیوست. 🔰گواهیِ وی بر ضدّ حُجر بن عَدی، موجب  این مرد بزرگ در مرج عذرا گردید. 🔰او همچنین در پراکندن کوفیان از اطراف ، نقشی مؤثّر داشت و در واقعه کربلا موجب شد که ، پیشنهاد  را نپذیرد و خود، ماموریت ابلاغ پیام تهدیدآمیز عبیداللّه به بن سعد را که دستور یورش همه جانبه به امام حسین علیه‌السّلام و یارانش، یا واگذاری فرماندهی به شمر بود، به عهده گرفت. 🔰البتّه پس از آن که عمر بن سعد، خود، فرماندهیِ جنگ با علیه‌السّلام را پذیرفت، شمر، فرمانده جناح چپ سپاه شد. شمر، هنگامی که جنگ تن به تن امام حسین علیه‌السّلام را در اوج تنهایی و بی یاوری دید و متوجّه شد که نمی‌توان امام را در جنگِ تن به تن از پای در آورد، فرمان داد که پیادگان و تیراندازان و سوارکاران، به یکباره بر ایشان یورش برند. نیز پس از آن که امام بر زمین افتاد و خولی از بریدن سر ایشان هراسید، بنا بر برخی از گزارش‌ها شمر بود که از اسب به پایین آمد و سر مبارک علیه‌السّلام را از پیکر، جدا کرد و آن را به وسیله خولی برای عمر بن سعد فرستاد. 🔰شمر همچنین به غلامش دستور داد تا همسر عبداللّه بن عُمَیر کلبی را به شهادت برساند. نیز در حمله به خیمه‌های زنان و بردن اسیران و سرهای مطهّر شهیدان از عراق به سوی دربار شام، نقش اصلی را به عهده داشت. 🔰جنایات شمر به حدّی بود که امام حسین علیه‌السّلام، او را نفرین نمود. وی در جریان قیام ، مجبور به فرار شد؛ امّا در میان راه و در صحرای سوزان میان  و بصره، گرفتار شد و در زد و خوردی کوتاه، زخمی گردید و بر طبق گزارش‌هایی، در همان جا به قتل رسید. گزارش دیگری هم می‌گوید: او را اسیر کردند و به سوی مختار فرستادند. مختار هم او را گردن زد و جنازه او را در روغن جوشان‌ انداخت.  📚 محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین علیه‌السّلام بر پایه ، و ، ج۹، ص۲۰۰. 📚 قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۴، ص۴۹۲. 🆔 @islam_history
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 علت تاکید فراوان بر #زیارت #سیدالشهدا علیه السلام چیست؟ 🎵 شیخ حسین انصاریان 🆔 @islam_history
📌 زخمی متفاوت... ✍ شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: 💠 بعد از ، مردان قبیله بنی اسد، هنگامی که خواستند پیکر مطهر علیه السلام را دفن کنند، بر دوش آن حضرت، اثر زخمی کهنه یافتند که کاملا از جراحت های جنگی متفاوت بود و هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت. 💠 وقتی از علیه السلام در این مورد سؤال کردند آن حضرت در پاسخ فرمود: این زخم بر اثر حمل کیسه های غذا و به دوش کشیدن هیزم به خانه های بی سرپرست و یتیمان است. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۶. 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
📌 احیاگر 🔰عبیدالله بن زیاد، با که در دستش بود، بر -دهان- و دندان علیه السلام میزد. 🔰زید بن ارقم به وی اعتراض کرد و گفت: به خدای یکتا سوگند، صلی الله علیه و آله لب های علیه السلام را می بوسید. آنگاه زید گریه اش گرفت و بیرون رفت و با خودش می گفت: 💠 برده است و او هم مردم را به بردگی گرفته است. شما ای مردم عرب، از این پس همگی برده اید. پسر سلام الله علیها را کشتید و پسر را به حکومت پذیرفتید. 💠 او نیکان شما را می کشد و بدان شما را به بردگی می گیرد. شما تن به ذلت دادید. ✍ اگرچه زید بن ارقم در غدیر با علیه السلام بیعت کرده بود و بعدها منکر غدیر شد و در به کمک امام حسین علیه السلام نیامد، اما این جلسه او را متحول کرد و به نقل غدیر پرداخت. 📚طبری، تاریخ، ج5، ص456؛ 📚خوارزمی، مقتل الحسین، ج2، ص45، 📚بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص412. 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
📌 آيا اهل بيت امام حسين سلام الله عليه در اولين اربعين به کربلا رسيدند؟ 💠 سید بن طاوس می نویسد: عليهم السلام چون به قتلگاه رسيدند، جابر بن عبد اللَّه انصارى‏ و جمعى از و مردانى از آنها را يافتند كه براى زيارت قبر عليه السّلام فرا رسيده بودند، همگان در يك زمان به عزادارى و نوحه سرايى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نيز با ايشان به عزادارى پرداختند و چند روز در اقامت كردند. 📚 لهوف في قتلى الطفوف، ص114 💠 ابوريحان بيروني می نویسد: در روز بيستم ماه صفر، سر نوراني عليه السلام به بدن مبارک او برگشت داده شد تا اينکه با بدن او دفن شد و در آن روز، است در حالي اهل بيت او بعد از برگشت از شام به زيارت آن حضرت آمدند. 📚 الاثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 422 💠 شیخ بهایی می نویسد: در اين روز يعني چهل روز بعد از امام حسين عليه السلام جابر بن عبدالله انصاري رضي الله عنه به زيارت آن حضرت آمد و اتفاقا در اين روز حرم امام حسين عليه السلام (منظور اهل بيت عليهم السلام) که از شام به کربلا آمدند در حالي که عازم بودند به زيارت آن حضرت آمدند. 📚 الشيخ البهائي العاملي، (متوفاي: 1031 هـ)، توضيح المقاصد، ص7 ✍️ مهمترين دليل مخالفان، دور بودن مسير تا شام و از شام تا کربلا است؛ اما تشريح دقيق اين سفر و مشخص شدن روزهاي اقامت در کوفه و شام، امکان و حتي قطعي بودن آن ثابت خواهد کرد. بن سعد، در عصر سر مقدس سيد الشهداء سلام الله عليه را توسط خولي به کوفه فرستاد، او خود را شبانه به کوفه رساند؛ اما دروازه قصر را بسته ديد و مجبور شد، شب را در خانه خودش بماند و فردا، سر مقدس را نزد ببرد. 🔰طبق تصريح شيخ مفيد، فرداي آن روز (سيزدهم) کاروان اسرا به کوفه رسيد. پس از دو روز اقامت در کوفه (پانزدهم)، به دستور ابن زياد، اسراء به سوي شام فرستاده شدند. با توجه به خطري که کاروان را تهديد مي‌کرد و هر لحظه ممکن بود عده‌اي براي نجات خاندان نبوت، به کاروان حمله کنند، قطعا اسرا را با مرکب‌هاي تندرو و با سرعت زياد حرکت داده‌اند. کاروان در روز اول صفر به شام رسيد. 🔰پس از آن که کاروان وارد شام شد، مردم شام جشن گرفتند؛ اما اين شادي با سخنراني اعجاب ‌آور سلام الله عليه، تبديل به کابوسي عليه شد. 🔰همچنين ذهبي از علماي اهل سنت تصريح مي کند که سر مبارک امام حسين سلام الله عليه سه روز در شام آويزان بود. 🔰يزيد بن به منظور کاستن از گناه خود و مقصر جلوه دادن ابن زياد، به ظاهر اظهار پشيماني کرده و دستور داد که پس از سه روز عزاداري، کاروان را برگردانند سر انجام در روز هشتم صفر، کاروان از شام خارج شد از هشتم صفر تا بيستم آن، سيزده روز فرصت بوده است که کاروانيان خود را به کربلا برسانند. با توجه به اين که مسير رفت 15روز طول کشيده و با در نظر گرفتن اين که کربلا مسير نزديک‌تري به شام دارد، به راحتي مي‌توان باور کرد که کاروان در روز بيستم صفر به کربلا رسيده باشند. با توجه به استحباب مؤکد زيارت اربعين، طبيعي است که کاروانيان براي رسيدن به اين فيض عظيم، با اشتياق و شتاب بيشتر خود را به کربلا رسانده باشند. 🔰با تشريح دقيق سفر کاروان اسيران و همچنين اثبات سفرهاي مشابه با زمان‌هاي کمتر، به راحتي مي‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعين سال 61هـ به کربلا آمده و به فيض عظيم زيارت سيد الشهداء سلام الله عليه نائل شده باشند. 📚 أنساب الأشراف، ج1، ص424 📚 الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص114 📚 تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج5، ص107 🆔 @islam_history
علیه السلام فرمودند: 💠 نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: 1⃣ 51 رکعت نماز (واجب و نافله در طول شبانه روز). 2⃣ حضرت سیدالشهداء علیه السلام 3⃣ انگشتر در دست راست کردن 4⃣ پیشانی بر خاک گذاردن. 5⃣ بلند گفتن «بسم‌ الله ‌الرحمن الرحیم» در نمازهای جهریّه (صبح، مغرب و عشاء).   📚 إقبال الأعمال، ج 3، ص 100 🏴 اربعین حسینی تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 داستان جالب مجالست مفضل بن عمر با کبوتر بازان و اعتراض برخی از متدینین 🔰نقل شده است که عدّه‌اى از اهل به علیه السلام نامه نوشتند که مفضّل بن‌ عمر با یک عدّه کبوتر باز و انسان‌های نا اهل و کسانی که شراب می‌نوشند، نشست و برخاست می‌کند. سزاوار است شما وی را از مجالست با اینگونه افراد منع کنید. 🔰امام صادق علیه السلام پس از خواندنِ آن نامه، نامه‌اى براى مفضّل نوشت و به کسانی که اعتراض می کردند، داد و فرمود این نامه را به مفضل بدهید. آن افراد، نامه را به مفضل دادند. 🔰مفضل نامه را دید و خندید و برای آنها نامه را خواند که امام صادق علیه السلام نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم برای من فلان چیز و فلان چیز را بخر." و هیچ اشاره ای در نامه به درخواست آنها از امام برای توصیه به مفضل نشده بود. نامه را به معترضین داد و همین طور همه با تعجب نامه را خواندند. 🔰مفضل گفت نظرتان چیست؟ آنها گفتند: این اشیاء گران قیمت است و پول زیادی لازم دارد. باید پیرامون آن ‌فکر کنیم و در صورت امکان فراهم و جمع‌آورى نموده به تو دهیم. آنها قصد بازگشت داشتند که مفضل بن ایشان را به غذا دعوت کرد و اجازه نداد آنها بروند. تا آنها مشغول خوردن غذا بودند، مفضل نامه امام صادق علیه السلام را برای همان کبوتر بازان خواند و آنها نیز هر کدام به اندازه توانایی‌شان پولی دادند که در نهایت قبل از تمام شدن غذای آنها، دو هزار دینار و ده هزار درهم جمع شد. 🔰مفضل به آنها گفت از من می‌خواهید اینها را طرد کنم و با آنها نباشم؟ فکر می‌کنید خدا به و شما محتاج است؟ 📚 رجال الكشي ص327 🆔 @islam_history