eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
483 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 مرگ با محبت علیهم‌السلام مساوی ♦️ یكى از فضایل و مقامات عليهم‌السلام، بودن آن حضرت مى‌باشد. ✍🏻 ایشان یکی از راویانِ روایات است؛ در این روایات که از علیهاالسلام صادر شده، نام تمامی راویان «فاطمه» است که در اصطلاح حدیثی به این نوع از احادیث می‌گویند؛ ✅یعنی حدیثی که تمام یا بیشتر افراد سلسله سند تا به معصوم، هم ‌نام یکدیگر باشند یا تمام روات اهل یک شهر باشند یا همگان هنگام روایت دارای خصوصیت مشابهی مثلا در گفتار یا کردار باشند و... 📜 از جمله‌ی این روایات، ذیل می باشد: 🔸از دختر حضرت عليهماالسلام 🔸از فاطمه دختر علیه‌السلام 🔸از فاطمه دختر علیه‌السلام 🔸از فاطمه دختر علیه‌السلام 🔸از فاطمه دختر علیه‌السلام 🔸از عليهاالسلام 🔸از حضرت عليهاالسلام، روايت می کند: صلی ‌الله عليه وآله فرمود: ❤️ «اَلا مَن ماتَ علی حبِّ آلِ محمَّد ماتَ شهيداً»؛ هرکس بر خاندان صلی الله علیه وآله بميرد، از دنيا رفته است! 📚 عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال؛ مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج۲۱، ص۳۵۵. 🆔 @islam_history
📌 ظهور بعد از شدت اختلاف شیعیان 🔹از علیه السلام نقل شده که فرمودند: «امری که منتظر آن هستید (قیام ) محقق نمی‌شود تا اینکه برخی از شما از دیگری ابراز برائت کند، برخی از شما به صورت دیگری آب دهان بیندازد، برخی از شما دیگری را تکفیر کند و برخی از شما نیز دیگری را لعن کند!» گفتم: در آن زمان هیچ خیری نیست! امام حسین در جواب فرمودند: «تمام خیر در آن زمان است! چون در آن زمان قائم ما قیام می‌کند و این اختلافات را برطرف می‌کند.» 📚 الغيبة للنعماني، ص206. 🆔 @islam_history
📌 به مناسبت یوم الترویه، سالروز حرکت علیه السلام از به کربلا دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان دارد حسین از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بس که محمل‌ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی‌داند عروسی یا عزا دارد حسین رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جایی که کفن از دارد حسین بردن اهل دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین او وفای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین سیرت آل با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین 👤 شهریار 🆔 @islam_history
📌 خطبه سیدالشهداء در منا* 1⃣ ✅ ... علیه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب برادر صلی الله علیه و آله بود، هنگامی که بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا. 🕌 آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله محل و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علیه السلام را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی فرمان داد، بعد پیامبر همه مردم بجز علی را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر و علی فرزندانی متولد شدند؟! گفتند: آری به خدا. ✅ فرمود: آیا می‌دانید که عمربن‌خطاب[یا ] علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟! گفتند: آری به خدا.  ☀️فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله روز خم علی را به نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. ⚔ فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ به علی علیه السلام فرمود: تو نسبت به من مانند نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. ✨و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که نصارای نجران را برای فراخواند جز علی و همسرش ()و دو فرزند او ( و ) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. ☀️فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر در روز پرچم را به دست علی‌ داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. ⚠️فرمود: آیا می‌دانید که پیامبر او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. * این خطبه در سال ۵۹ هجری و در زمان حکومت ایراد شده است. حضرت در این خطبه، بیشتر به فضایلی از می پردازند که در ماه ذی الحجه واقع شده است. 📚 کتاب سلیم بن قیس، ص۲۰۶. 🆔 @islam_history
📌 مسلم بن عقيل كيست؟ 💠 در ميان جوانان برومند «بني هاشم »، «مسلم بن عقيل »، فرزند عقيل يكي از چهره هاي تابناك و شخصيت هاي بارز، به شمار مي رفت. «عقيل » برادر حضرت علي عليه السلام و دومين فرزند ابوطالب بود. 💠 «مسلم بن عقيل »، برادرزاده و داماد اميرالمؤمنين و پسر عموي بن علي بود. دودماني كه مسلم در آن رشد يافت، دودمان علم و فضيلت و شرف بود و خانداني كه شخصيت انساني و اسلامي «مسلم بن عقيل » در آن شكل گرفت، بهترين زمينه را براي تربيت و تكامل معنوي و حماسي مسلم فراهم كرد.  💠 از آغاز كودكي، در ميان جوانان به خصوص در كنار امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) بزرگ شد و كمالات اخلاقي و بنيان ولايت و درس هاي حماسه و ايثار و شجاعت را به خوبي فرا گرفت. اجداد «مسلم بن عقيل » كساني، چون «ابوطالب » و «فاطمه بنت اسد» بودند كه در فرزندان خويش، شجاعت و ايمان و دلاوري را به ارث مي گذاشتند و «مسلم بن عقيل »، شاخه اي پربار از اين اصل و تبار بود؛ و بنا به اصل وراثت، خصلت هاي برجسته را از نياكان خود به ارث برده بود.  💠 به نقل مورخان، در زمان حكومت (بين سال هاي 36 تا 40 هجري) از جانب آن ، متصدي برخي از منصب هاي نظامي در لشگر بوده است، از جمله در ، وقتي كه اميرالمؤمنين عليه السلام لشگر خود را صف آرايي مي كرد، و عليهماالسلام و عبدالله بن جعفر و «مسلم بن عقيل » را بر جناح راست سپاه، مامور كرد.  💠 شناسنامه «مسلم بن عقيل » را، پيش از آن كه از نياكان و سرزمين و قبيله جستجو كنيم، بايد در فكر، عمل و زندگاني اش بيابيم؛ اين بهترين معرف «مسلم بن عقيل » است. «مسلم بن عقيل »، در دوران خلافت علي عليه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس از شهادت آن امام، هرگز از حق كه در خاندان او و امامت دو فرزندش، حسنين (عليهماالسلام) تجسم پيدا كرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاكش را بر اين آستان فدا كرد.  💠 در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبي (عليه السلام) كه از سخت ترين دوره هاي نسبت به پيروان و طرفداران حق بود، «مسلم بن عقيل » با خلوص هر چه تمام در مسير حق بود و از باوفاترين ياران و از خواص اصحاب امام حسن محسوب مي شد. پس از شهادت امام مجتبي (عليه السلام) كه امامت به حسين بن علي (عليهماالسلام) رسيد تا مرگ معاويه كه يك دوره ده ساله بود؛ باز «مسلم بن عقيل » را در كنار امام حسين (عليه السلام) مي بينيم. در اين دوره بيست ساله، يعني از علي عليه السلام تا حادثه بسياري از كسان، يا مرعوب تهديدها شدند يا مجذوب زر و سيم و فريفته دنيا و صحنه حق را رها كردند و يا به پيوستند و يا انزواي بي دردسر را برگزيدند، ولي آنان كه قلبي سرشار از ايمان و دلي سوخته در راه حق داشتند و مسلماني را در صبر و مقاومت و مبارزه در شرايط دشوار مي دانستند، امامان حق را تنها نگذاشتند و با زبان و مال و جان و فرزند، به فداكاري در راه خدا و جهاد في سبيل الله پرداختند.  ارزش و فضيلت پيروان حق در آن دوره، به خصوص وقتي آشكارتر مي شود كه به شرايط دشوار دينداري و حق پرستي در روزگار سلطه امويان آگاه باشيم.  💠 حضرت علي عليه السلام از اسلام حديثي را در مدح «عقيل » نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:  «من او را ( ) به دو جهت دوست دارم: يكي، به خاطر خودش، و يكي هم به خاطر اين كه پدرش او را دوست مي داشت.» و در آخر، خطاب به عليه السلام فرمود:  «فرزند او « بن عقيل » كشته راه محبت فرزند تو خواهد شد. چشم مؤمنان بر او اشك مي ريزد و فرشتگان مقرب پروردگار بر او درود مي فرستند.» برگرفته از: 📚 تاريخ طبري  📚 نفس المهموم شيخ عباس قمي (رحمت الله عليه)  📚 ارشاد شيخ مفيد (رحمت الله عليه)  🆔 @islam_history
📌 استدلال سلام الله علیها به حدیث ✅ محمود بن لبید می گوید: پس از رحلت صلی الله علیه و آله سلام الله علیها را در کنار قبر حضرت در اُحد در حال عزاداری و گریه مشاهده کردم، فرصت را غنیمت شمرده، سؤال کردم: ❓آیا برای امامت علیه السلام از سخنان رسول گرامی صلی الله علیه و آله می توان دلیلی آورد؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ داد: ❗️«وا عَجَباهُ اَنَسیتُمْ یوْمَ غَدیرِ خُمٍّ؟ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه یقُولُ: عَلِی خَیرُ مَنْ اُخَلِّفُهُ فیکمْ وَهُوَ الاِْمامُ وَالْخَلیفَةُ بَعْدی وَسِبْطای وَتِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الحُسَینِ علیه السلام اَئِمَّةٌ اَبْرارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هادینَ مَهْدیینَ وَلَئِنْ خالَفْتُمُوهُمْ لَیکونُ الاِْخْتِلافُ فیکمْ اِلی یوْمِ الْقِیامَةِ؟ ☀️ شگفتا! آیا روز خم را فراموش کرده اید؟ شنیدم که پیامبر گرامی اسلام فرمود: بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی علیه السلام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم، ( و علیهماالسلام ) و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان و امامانی [پاک و] نیکند. 👌اگر از آن ها اطاعت کنید شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید، تا روز [بلای] تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد. ❓پرسیدم، بانوی من! پس چرا علیه السلام سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: ای اباعمر! صلی الله علیه و آله فرمود: مَثَل امام، مانند است، مردم باید در اطراف آن طواف کنند، نه آن که کعبه دور مردم طواف نماید. ⚠️ آگاه باش، قسم به خدا، اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا اطاعت می نمودند، دو نفر هم درباره [حکم خدا] با یکدیگر اختلاف نمی کردند و امامت را گذشته ای از گذشته ای و جانشینی بعد از جانشینی به ارث می برد تا ما قیام کند که او فرزند نهم از اولاد علیه السلام است. 💠 امّا [افسوس] کسی را مقدّم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدّم داشت. تا آنجا که ره آورد را انکار کردند و به بدعت ها روی آوردند، آن ها هواپرستی و شهوت را برگزیدند و بر اساس رأی و نظر شخصی عمل کردند، هلاکت و نابودی بر آنان باد. آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: «پروردگار تو آنچه را که می خواهد خلق می کند و هرچه را بخواهد اختیار می کند و برای آنان اختیاری نیست.» 💠 افسوس، [که سران ] آرزوها [و هوس های] خود را در دنیا تحقق بخشیدند و از آینده خود غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند؛ ای پروردگار من به تو پناه می برم از کمی یاران پس از پیروزی و فراوانی آنان.» 📚 کفایه الاثر، ص ۱۹۹-۲۰۰. 🆔 @islam_hisrory
⚠️ تشکیک در دستگاه عزاداری علیه السلام شغل شیاطین 🔹 ابن قولویه قمی رضوان الله علیه روایت کرده است که سلام الله علیها از علیه السلام کرده است که در هنگام احتضار از وقائع صحبت نمودند و سپس فرمودند: ✍ «... إنّ إبلیس فی ذلک الیوم یطیر فرحاً فیحول الأرض کلّها فی شیاطینه و عفاریته فیقول: یامعشر الشیاطین! قد أدرکنا من ذریة آدم الطلبه و بلغنا فی هلاکهم الغایة و أورثنا هم السوء إلاّ من اعتصم بهذه العصابه فاجعلوا شغلکم بتشکیک النّاس فیهم...» 🔸 «به درستی که در این روز (بعد از واقعه ) حول زمین پرواز می‌کند در حالی که شادمان است و تمامی شیاطین و اجنه خبیث را جمع می‌کند و می‌گوید: ای گروه شیاطین! همانا که ما انتقام و طلب خود را از ذریه آدم گرفتیم و مردم را اهل کردیم مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی آل (صلی الله علیه و آله) پایدار باشد. پس تا می‌توانید مردم را به شک اندازید و از این مصیبت باز دارید، تا زحمت من به هدر نرود.» 📚 کامل الزیارات، تألیف ابن قولویه قمی، باب ۸۸، حدیث ۱، صفحه ۴۸۸ 📃 اسکن روایت: 🌐 http://bit.ly/2yLQdEi 📃 پوستر: 🌐 http://bit.ly/2x2ld0S ‼️ چقدر این روزها حضور این شیاطین در اطرافمان خصوصا در فضای مجازی احساس می‌شود 🆔 @islam_history
📌 ماجرای عنایت علیه السلام به شاعر ناصبی ✍🏻 علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل می‌کند: 📝 قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنة» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى‏ روزى نماید او را به راهزنی کاروان‌های حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت. 👈 در همان هنگام این راهزن در خواب دید که برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمی‌سوزاند، از خواب بیدار شد، در حالی‌که از آن قصد بدش برگشته و همان‌جا کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. می‌گویند در آن وقت دو بیتى سرود که آن‌را شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى 1357ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است: أراک بحیرةٍ ملأتکَ رَیناً و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً می‌بینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفته‌اى. فطب نفساً و قر باللَّه عیناً إذا شئت النجاة فزر حسیناً پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى می‌خواهى پس کن را. [تا آن‌که خدا را با روشنى چشم دیدار کنى]. إذا علم الملائکُ منک عزماً تروم مزارَه کتبوک رسماً هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت. و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمی‌کند و نمی‌سوزاند جسمى را [که‏ بر او غبار زائرین باشد وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت رسید. 📙 الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏6، ص 23. 🆔 @islam_history
📌 دعای امام صادق علیه السلام برای عزاداران ✏️ معاوية بن وهب گويد: «بر علیه السلام وارد و آن حضرت مشغول بود؛ منتظر ماندم تا نمازش را تمام كند، شنيدم كه در نمازش با پروردگار راز و نياز مي كرد و مي گفت: ✨اي خدائي كه ما را احترام ويژه عطا كردي، به ما وعده دادي، پيام رسالت را بر عهده ما نهادي، ما را وارثان پيامبران قرار دادي، پيامبري امّت هاي پيشين را با ما به پايان بردي، ما را براي جانشيني و وصايت انتخاب كردي، دانش پيشينيان و دانش و آيندگان را به ما ارزاني فرمودي، دل هاي مردمان را شيفته ما ساختي؛ من و برادرانم و زائران علیه السلام را ببخش، همان ها كه به خاطر اشتياق در نيكي به ما و اميد به پاداش هايي كه در دوستي و پيوند با ما نزد توست و براي شادمان نمودن پيامبر تو صلی الله علیه و آله و پذيرفتن فرمان ما و خشمگين ساختن دشمنان ما دارايي خويش را انفاق نموده و به سوي ما رهسپار شده اند و از اين انفاقگري و راهسپاري، خشنودي تو را مي جويند. ☀️ خداوندا! به راستي دشمنان ما بر درآمدن آنان از وطن خرده مي گيرند و اين خرده گيري آنان را از راهسپاري به سوي ما باز نداشته است. پس بر رخسارهايي كه آفتاب رنگش را ديگرگون ساخته رحم آور و بر اين گونه ها كه بر روي مزار امام حسين علیه السلام نهاده شده رحم آور و چشم ها را كه به خاطر محبت به ما اشك از آن جاري شده رحمت كن و اين دل هاي را كه براي ما بي قراري مي كنند و شعله مي كشند رحمت كن! ◾️خدايا اين ناله هاي را كه براي ما سر مي دهند رحمت كن. خداوندا! اين جان ها و پيكرها را به تو سپردم تا در روز تشنگي از حوض كوثر سيرابشان نمايي! راوي گويد: علیه السلام پيوسته در اين را زمزمه مي فرمود...» 📖 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 94 ـ95 🆔 @islam_history
✏️ (علیه‌السّلام) به عبدالله حماد فرمودند: ◾️«به من گزارش رسیده که گروه‌هایی از اطراف کوفه و نقاط دیگر و نیز گروهی از بانوان در نیمه شعبان در کنار تربت پاک بن علیه‌السّلام اجتماع نموده و بر علیه السلام نوحه سرایی کرده و تلاوت می‌کنند و گروهی به نقل داستان و ، و برخی دیگر به مرثیه خوانی مشغول هستند. 💠 حماد عرض کرد: من خود شاهد چنین مراسمی بوده‌ام. 👌 فرمود: خدا را سپاس که برخی از مردم را علاقمند قرار داده تا به مدح و ستایش ما پرداخته و برای ما سوگواری کنند، دشمنان را طعن و مورد اعتراض قرار داده، کارهای زشت و ناپسند آنان را آشکار نمایند. 📚 کامل الزیارات، ص325. 🆔 @islam_history
◾️برای خوشحالی سلام الله علیها به مجلس عزا می رویم... ✏️ عليه السلام در روايتي مي فرمايند: ✨«ما من باك يبكيه الا و قد وصل فاطمة و أسعدها عليه و وصل رسول الله صلي الله عليه و آله و أدي حقنا» 💠 هيچ كس نيست كه براي عليه السلام گريه كند مگر آن كه گريه ي او به عليها السلام مي رسد و حضرت را خوشحال می کند، و همچنین گریه او به صلي الله عليه و آله مي رسد، و حق ما را (در اين باره) ادا مي كند. 📚 بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۰۶. ◾️فرارسیدن ایام عزای سیدالشهدا علیه السلام تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 ماجرای نبش قبر سلام الله علیها ✍️ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام الله علیها در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 💠 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شريفش بيش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: «به پدرت بگو: به والي بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.» 💠 دختر به سيّد عرض كرد، ولي سيّد از ترس ، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطي سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثري نداد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثري نداد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والي را خبردار نكردي؟! 💠 سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. 💠 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 💠 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. 💠 سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. 💠 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. 💠 وقت که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 💠 و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 💠 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 💠 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سلام الله علیهن را به سید ابراهیم واگذار کرد. 💠 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 💠 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» 💠 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📚 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚 مقتل جامع مقرم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 📚 تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳. 🆔 @islam_history
📌 روز شمار کربلا 🔰با مرگ و روی کار آمدن یزید، وی از علیه السلام درخواست بیعت کرد. حاكم جمعه ۲۷ رجب سال ۶۰ قمری امام را احضار کرد. 🔰امام حسین علیه السلام با روی کار آمدن خطاب به ولید، فرمودند: باید با خداحافظی کرد.(فاتحه اسلامِ با یزید را باید خواند) 💠 بيرون رفتن امام حسین علیه السلام از در ۲۸ رجب سال ۶۰. 💠 ورود به مكّه در ۳ شعبان سال ۶۰. 💠 اقامت در مکّه در ماه ، ، شوال، ذى‌القعده و ذى‌الحجه تا روز هشتم سال ۶۰. 💠 رسيدن اولين نامه‌هاى كوفيان به امام حسین علیه السلام در ۱۰ سال ۶۰. تعداد نامه های ارسالی حدود ۱۵۰ نامه بود.(تعداد نفرات مهر کننده ۱۸هزار) 💠 بيرون رفتن بن عقیل از مکّه در ۱۵ رمضان سال ۶۰. 💠 ورود مسلم به در ۵ شوال سال ۶۰. 💠 در ۹ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠 خروج امام حسین علیه السلام از مکّه سه‌شنبه ۸ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠رسيدن امام حسین علیه السلام به سرزمين در دوم سال ۶۱. 💠 ورود به در سوم محرم سال ۶۱. 💠 سامان‌دهی سپاه از سوى عمر بن سعد و گفتگوهاى او با امام حسین علیه السلام تا ششم محرم‌الحرام سال۶۱. 💠 عدم پذیرش بیعت و مقاومت در برابر ظلم. 💠 منع سپاه اسلام از دسترسى به آب از ۷محرم ۶۱. 💠 واقعه و مظلومانه امام حسین علیه السلام و ۷۲ تن از یاران وی در ۱۰ محرم سال ۶۱. 💠 انتقال اسرا از سرزمين کربلا بعدازظهر روز ۱۱ محرم سال ۶۱. 💠 دفن شهدای کربلا و بدن امام حسین علیه السلام در روز بعد از عاشورا. 📚 جمعی از نویسندگان، مقتل جامع سیدالشهدا. 🆔 @islam_history
📌 اميدوار به تو، نا اميد باز نمى گردد... ☀️ فقيري در كوچه هاى مدينه مى رفت و گدايى مى كرد تا به خانه بن عليهما السلام رسيد. در زد و چنين سرود: ✨اميدوار به تو، امروز نا اميد باز نمى گردد و نيز كسى كه حلقه درِ خانه ات را مى كوبد [نا اميد باز نمي گردد] ✨تو سرتا پا سخاوت و معدن آن هستى و پدرت، كُشنده فاسقان بود. 🕌 حسين بن على عليهما السلام به ايستاده بود، نمازش را كوتاه كرد و به سوى باديه نشين بيرون آمد و اثر فقر و تنگ دستى را بر او ديد، باز گشت و را صدا زد. قنبر پاسخ داد: بله، اى فرزند پيامبر خدا! ❓حضرت فرمود: از خرجى ما چه قدر مانده است؟ قنبر گفت: دويست درهم كه مرا فرمان داده اى آن را ميان خانواده ات تقسيم كنم. ✨امام حسين عليه السلام فرمود: همان را بياور كه كسى مستحق تر از آنها آمده است. سپس امام آن را گرفت و بيرون آمد و به باديه نشين داد و در آن حال، چنين سرود: آن را بگير كه من از تو پوزش مى خواهم و بدان كه من، بر تو دلسوزم؛ اگر ما در زندگى بهره اى داشتيم بارانِ بخشش ما بر تو فرو مى ريخت؛ اما روزگار، بر ما تنگ گرفته است و دستان ما از بخشش فراوان، كوتاه است. ✅ باديه نشين آن را گرفت و رفت، در حالى كه مى سرود: پاكان و پاك دامنان هر گاه ياد شويد، بر شما درود فرستاده مى شود؛ و نزد شما والايان و تنها شما علم و محتواى سوره هايش هست؛ و آن كه از تبارِ علويان نباشد ديگر، افتخارى ميان مردم ندارد. 📚 تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج14، ص185. 🆔 @islam_history
◾️ درخواست علیه السلام از شیعیان... 💠 مرحوم کفعمى در مصباح، از سلام الله علیها مى کند که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:   شیعتى ما ان شربتم ری عذب فاذکرونى   او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى   و انا السبط الذى من غیر جرم قتلونى   و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونى   لیتکم فى یوم جمیعا تنظرونى   کیف استسقى لطفلى فابوا ان یرحمونى   و سقوه سهم بغى عوض الماء المعین   یا لرزء و مصاب هد ارکان الحجون   ویلهم قد جرحوا قلب رسول الثقلین   فالعنوهم ما استطعتم شیعتى فى کل حین   اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.   من نوه هستم، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد. واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى من ! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید. 📚 المصباح‏، ص، 741. 🆔 @islam_history
◾️خون بهای ... 👈 يكى از اصحاب عليه السّلام مى گويد: از آن حضرت پيرامون آيه شريفه: 💠 ... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ... پرسش كردم. ◾️حضرت فرمود: اين آيه در باره عليه السّلام نازل شده است كه اگر همه زمينيان به خاطر او كشته شوند؛ زياده روى نشده است! 📚 روضه ، حدیث ۳۶۴. 🆔 @islam_history
🏴زیارت حسین علیه السلام را به خاطر ترس ترک نکن... ✍🏻 علیه السلام فرمودند: 💠 اى ، بخاطر ترس زیارت علیه السلام را ترک مکن زیرا کسى که آن حضرت را ترک کند آن چنان حسرت بخورد که آرزو می‌کند ای کاش قبر آن حضرت نزد او بود (و می‌توانست مدام به زیارت علیه السلام برود)، آیا دوست ندارى که خداوند متعال تو را در زمره کسانى محسوب کند که رسولش و و و ائمه علیهم السّلام برایش مى‏کنند؟ آیا دوست ندارى از کسانى باشى که گناهان گذشته‏ و آینده‌اش تا هفتاد سال آمرزیده شود؟ آیا دوست دارى از کسانى باشى که از دنیا خارج مى‏شوند در حالى که گناهى قابل مواخذه ندارند؟ آیا دوست دارى فرداى قیامت از کسانى باشى که صلی الله علیه و آله با او مصافحه مى‏کند؟ 📚 کامل الزیارات، ص126 🆔 @islam_history
🏴 ذکر مصیبت سلام الله علیها 🔰وقتي سر بريده را براي سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است. 🏴 شهادت سلام الله علیها تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 شده علیه السلام به مسمع کِردین فرمود: اي مسمع! تو از اهل عراقي، آيا به قبر علیه السلام مي‏روي؟ 🔰عرض کرد: نه، چون من مردي معروف و در بين اهل بصره مشهورم، و نزد ما جماعتي هستند که تابع خليفه‏ اند، و از قبايل عرب و ناصبيان و غير ايشان، دشمنان بسيار داريم، و من ايمن نيستم که احوال مرا به والي خبر ندهند، به طور قطع گزارش مي‏دهند، و از ايشان به من ضررها خواهد رسيد. 💠 حضرت فرمود: آيا مصائب آن حضرت با به خاطر مي‏ آوري؟ عرض کرد: آري. فرمود: آيا بر آن حضرت جزع مي‏کني؟ 💠 عرض کرد: آري، به خدا سوگند که بي ‏تابي مي‏کنم و مي‏گريم بر آن بزرگوار تا آن که اهل‏ خانه من، اثر اندوه در من مي ‏يابند، و حتي از غذا خوردن امتناع مي‏کنم تا از حال من، آثار مصيبت ظاهر مي‏شود. 🔰حضرت فرمود: خدا رحم کند بر گريه تو، به درستي که تو شمرده مي‏شوي از کساني که جزع مي‏کنند براي ما، و شاد مي‏شوند براي شادي ما، و اندوهناک مي‏شوند براي اندوه ما، و خائف مي‏گردند براي خوف ما، و ايمن مي‏گردند براي ايمني ما، و زود باشد که ببيني، در وقت مرگ خود، که پدران من حاضر شوند نزد تو، و سفارش کنند به ملک ‏الموت درباره تو، و بشارت دهند تو را که ديده ‏ات روشن گردد، وشاد شوي؛ و ملک ‏الموت بر تو مهربان‏تر باشد از مادري مهربان نسبت به فرزند خويش. پس حضرت گريست و مسمع نيز گريست... 📚 کامل الزيارات، باب 32، ص 101. 🆔 @islam_history
📌 اولین زائران کربلا ✍ طبری شیعی با سند خود از عطیه عوفی نقل می کند که گفت: 💠 [در روز ] من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد قبر بن ابی طالب بیرون آمدیم. زمانی که به رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سدر بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. 💠 وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! 💠 پس من می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی! پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست! پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادر بن درگذشت و به فیض شهادت رسید. 💠 سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین علیه السلام فدا شدید و شهادت می دهم که شما را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت صلی الله علیه و اله را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم. 🔰عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی ا ین گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟! 💠 جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که علیه السلام و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. 💠 سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت. 📚 عمادالدین قاسم طبری آملي، بشارة المصطفی، ص 125، حدیث 72. 🆔 @islam_history
📌 ماجرای عنایت علیه السلام به شاعر ناصبی ✍🏻 علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل می‌کند: 📝 قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنة» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى‏ روزى نماید او را به راهزنی کاروان‌های حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت. 👈 در همان هنگام این راهزن در خواب دید که برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمی‌سوزاند، از خواب بیدار شد، در حالی‌که از آن قصد بدش برگشته و همان‌جا کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. می‌گویند در آن وقت دو بیتى سرود که آن‌را شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى 1357ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است: أراک بحیرةٍ ملأتکَ رَیناً و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً می‌بینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفته‌اى. فطب نفساً و قر باللَّه عیناً إذا شئت النجاة فزر حسیناً پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى می‌خواهى پس کن را. [تا آن‌که خدا را با روشنى چشم دیدار کنى]. إذا علم الملائکُ منک عزماً تروم مزارَه کتبوک رسماً هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت. و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمی‌کند و نمی‌سوزاند جسمى را [که‏ بر او غبار زائرین باشد وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت رسید. 📙 الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏6، ص 23. 🆔 @islam_history
📝نظر استاد مطهری درباره نسبت کثرت طلاق به حضرت مجتبی علیه السلام 🔹در برخی از روایات، حضرت مجتبی علیه السلام مطلاق (کسی که زیاد طلاق می‌دهد) عنوان شده است. به عنوان نمونه در کتاب جلد6 صفحه56 دو روایت درباره کثرت حضرت علیه السلام نقل شده با این مضمون که علیه السلام در بالای منبر فرمودند که "دخترتان را به ازدواج فرزندم درنیاورید چون که او زیاد طلاق می‌دهد." 🔸این نقل با نصوص متعدد دیگر در مذمت طلاق و خصوصا شخص مطلاق سازگاری ندارد. در حاشیه کتاب کافی چاپ دار الحدیث جلد11 صفحه468 نظرات مختلفی را پیرامون این روایت جمع آوری کرده‌اند که یکی از آنها جعلی بودن این روایات است. استاد مطهری از جمله کسانی است که توضیحات نسبتا مبسوطی را در راستای جعلی بودن این اتهام داده‌اند. آنچه در ادامه ذکر می‌شود توضیحات ایشان پیرامون این نسبت در کتاب "فقه و حقوق" است. 💬لازم است به يك شايعۀ بى‌اساس كه دست جنايتكار خلفاى عباسى آن را به وجود آورده و در ميان عموم مردم شهرت يافته، اشارۀ مختصر بكنم. در ميان عموم مردم شهرت يافته و در بسيارى از كتابها نوشته شده كه امام مجتبى فرزند برومند عليه السلام از كسانى بوده كه زياد زن مى‌گرفته و طلاق مى‌داده است. 💬چون ريشۀ اين شايعه تقريباً از يك قرن بعد از وفات بوده است به همه جا پخش شده است و دوستان آن حضرت نيز [آن را پذيرفته‌اند] بدون تحقيق در اصل مطلب و بدون توجه به اينكه اين كار از نظر يك كار مبغوض و منفورى است و شايستۀ مردم عياش و غافل است نه شايستۀ مردى كه يكى از كارهايش اين بود كه پياده به حج مى‌رفت، متجاوز از بيست بار تمام ثروت و دارايى خود را با فقرا تقسيم كرد و نيمى را خود برداشت و نيم ديگر را به فقرا و بيچارگان بخشيد، تا چه رسد به مقام اقدس امامت و طهارت آن حضرت. 💬چنانكه مى‌دانيم در گردش از امويان به عباسيان، بنى الحسن يعنى فرزندزادگان با بنى العباس همكارى داشتند، اما بنى الحسين يعنى فرزندزادگان - كه در رأس آنها در آن وقت بود- از همكارى با بنى العباس خوددارى كردند. بنى العباس با اينكه در ابتدا خود را تسليم و خاضع نسبت به بنى الحسن نشان مى‌دادند و آنها را از خود شايسته‌تر مى‌خواندند، در پايان كار به آنها خيانت كردند و اكثر آنها را با قتل و حبس از ميان بردند. 💬بنى العباس براى پيشبرد خود شروع كردند به تبليغ عليه بنى الحسن. از جمله تبليغات نارواى آنها اين بود كه گفتند - كه جد اعلاى بنى الحسن و عموى پيغمبر است- نبود و از دنيا رفت و اما كه عموى ديگر پيغمبر است و جد اعلاى ماست مسلمان شد و مسلمان از دنيا رفت. پس ما كه اولاد عموى مسلمان پيغمبريم از بنى الحسن كه اولاد عموى كافر پيغمبرند براى خلافت شايسته تريم. در اين راه پولها خرج كردند و قصه‌ها جعل كردند. 💬موضوع دومى كه بنى العباس عليه بنى الحسن عنوان كردند اين بود كه گفتند نياى بنى الحسن بعد از پدرش به خلافت رسيد و اما چون مرد عياشى بود و به زنان سرگرم بود و كارش زن گرفتن و زن طلاق دادن بود از عهده برنيامد؛ از كه رقيب سرسختش بود پول گرفت و سرگرم عياشى و زن گرفتن و طلاق دادن شد و خلافت را به معاويه واگذار كرد. 💬خوشبختانه محققان با ارزش عصر اخير در اين زمينه تحقيقاتى كرده و ريشۀ اين دروغ را پيدا كرده‌اند. ظاهراً اول كسى كه اين سخن از او شنيده شده است قاضى انتصابى منصور دوانيقى بوده كه به امر منصور مأمور بوده اين شايعه را بپراكند. به قول يكى از مورخان: اگر امام حسن اينهمه زن گرفته است، پس فرزندانش كجا هستند؟! چرا عدد فرزندان امام اين قدر كم بوده است؟ امام كه عقيم نبوده و از طرفى رسم جلوگيرى يا سقط جنين هم كه معمول نبوده است. 💬من از ساده‌دلى بعضى از ناقلان حديث شيعى مذهب تعجب مى‌كنم كه از طرفى از پيغمبر اكرم و ائمۀ اطهار اخبار و احاديث بسيار زيادى روايت مى‌كنند كه خداوند دشمن مى‌دارد يا لعنت مى‌كند مردمان بسيار طلاق را، پشت سرش مى‌نويسند: امام حسن مرد بسيار طلاقى بوده. 💬اين اشخاص فكر نكرده‌اند كه يكى از سه راه را بايد انتخاب كنند: يا بگويند طلاق عيب ندارد و خداوند مرد بسيار طلاق را دشمن نمى‌دارد، يا بگويند امام حسن مرد بسيار طلاق نبوده است، يا بگويند- العياذ باللّٰه- امام حسن پابند دستورهاى اسلام نبوده است. اما اين آقايان محترم از يك طرف احاديث مبغوضيت طلاق را صحيح و معتبر مى‌دانند و از طرف ديگر نسبت به مقام قدس امام حسن خضوع و تواضع مى‌كنند و از طرف ديگر نسبت بسيار طلاقى را براى امام حسن نقل مى‌كنند و بدون اينكه انتقاد كنند از آن مى‌گذرند. 📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج19، ص255. 🆔 @islam_history
📌 تعدد ازواج حضرت سلام‌الله‌علیها، آری یا خیر؟ 🔰از اتهاماتی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده است ازدواج­‌های مکرر ایشان است و عجیب‌­تر اینکه در میان این ازدواج‌­ها نام افرادی هم به چشم می­خورد که سابقه عناد و دشمنی با او و اهل بیتش را داشته و از دشمنان درجه اول آنان و شیعیانشان محسوب می­شدند. 🔰در روایات اهل سنت آمده که دختر علیه السلام پس از واقعه تلخ و بازگشت به مدینه با کرد و برای او فرزندی به نام "فاطمه" به دنیا آورد و پس از کشته شدن مصعب با عبدالله بن بن عبدالله بن حکیم بن حزام بن خویلد ازدواج کرد و پسری بنام "عثمان" برای او به دنیا آورد پس از عبدالله سکینه با زید بن عمرو بن عثمان بن عفان و بعد با ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف ازدواج کرد اما به واسطه نامه هشام بن عبدالملک والی مدینه از او جدا شد و بعد با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان ازدواج کرد و سپس دوباره با ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج کرد. (۱) 🔰با توجه به اینکه بر اساس روایات شیعی، سکینه بعد از ازدواجش با علیه السلام تا زمان وفات با کسی ازدواج نکرده بود، بی­ تردید موضوع تعدد ازواج که برای سکینه نقل کرده ­اند اسائه ادب دیگری است که دشمنان برای تقرب بین آل علی علیهم السلام و دشمنانشان به علیهم السلام بسته و در راستای تلاش برای رفع عداوت تقلیدی بین آنها و بین مخالفان اهل بیت علیهم السلام صورت گرفته است.(۲) 🔰بر روایات ازدواج‌های مکرر سکینه بنت الحسین علیه السلام اشکالات بسیاری وارد است که از مهمترین آن می­توان به این دو مورد اشاره کرد: 🔸اولاً: از طریق تاریخ نویسان نام هیچ همسر یا فرزندی برای این بانو به ثبت نرسیده است، هرچه هست روایاتی است که از طریق و امثال او به ما رسیده است. آن بانویی که علیه السلام در توصیف او می­فرمایند «و اما السکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل؛ سکینه غالباً غرق در ذات الهی است از این رو شایسته امور زناشویی نیست» چگونه ممکن است آن طور باشد که ابوالفرج می­گوید. 🔸ثانیاً: این ازدواج ­ها و بخصوص ازدواج سکینه با مصعب بن زبیر به جهت دشمنی شدید آل زبیر با اهل بیت علیهم السلام و عدم توافق آنان با هم، امری محال است و برخی مقتضیات دینی و اجتماعی نیز این ازدواج را منع می­کند چگونه ممکن است سکینه با مصعبی ازدواج کند که با آل علی علیهم السلام دشمنی شدید داشته است و شیعیان او را از دم شمشیر می­گذرانده است.(۳) ادامه دارد... 📚 منابع ۱. ابوالفرج الاصفهانی، اغانی، ج۱۶، ص۳۶۶؛ ابن سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۳۴۷. ۲. الحلو، محمدعلی السید یحیی، ص۱۴۵. ۳. همان ۹۹-۱۴۶. 🆔 @islam_history
📌 تغزُّل و شعرگویی حضرت سلام‌الله‌علیها؟ 🔰تغزل و شعرگویی و تشکیل مجامع شعر و شاعری و عرضه نتایج طبع توسط مشاهیر اهل سخن و شعرای بزرگ آن عصر خدمت علیها السلام و قانع شدن به داوری و نظرات آن بانو،(۱) از اتهامات و اکاذیبی است که برخی مورخان و سیره نگاران معلوم الحال به آن بانوی ارجمند نسبت داده‌اند. 🔰اجتماع شاعران نزد سکینه و حکمیت او میان آنها و دیگر اموری که با شأن زنان با شرم و حیای نبوت و بانوان گرامی خاندان عصمت منافات دارد، نمیتواند با حقیقت منطبق باشد. 🔰از این روایات جعلی و بی‌پایه و اساس که بر اساس مصالح دولت اموی و جهت تأمین مطامع زبیری انجام پذیرفته است و در منابع و آثار شیعی هم هیچ اثری از آن دیده نمیشود تنها از سوی و امثال او، سخن به میان آمده است. 🔰ابوالفرج این روایت را از که دشمن علیهم السلام بوده، بلکه با دیگر هم عدوات داشته، نقل کرده است. 🔰کسی که این دروغ‌ها را برای مردان و زنان علیهم السلام می‌ساخت تا جایی که میخواستند او را از بین ببرند از این رو در زمان از گریخت و در بغداد ساکن شد.(۲) بعلاوه در سلسله سندهای این روایات، عمر بن ابی‌بکر المؤملی وجود دارد که روایات او در مستندات خود تا به آن حد ضعیف و بی‌اساسند که نه تنها در نظر برخی از علمای روایات او مخدوش و ضعیف تلقی گردیده است،(۳) بلکه او را آفتی از آفات معرفی کردهاند.(۴) 🔰گذشته از اسقاط و ضعف سند روایت مجالست سکینه با شعرا، ضعف دیگری که برای این روایات برشمرده‌اند این است که این زمان، زمان حزن اهل بیت علیهم السلام و عزاداری آنها برای سرور و سالار شهیدان علیه السلام بوده و در حالی که یکپارچه سیاهپوش این ماتم بوده چگونه ممکن است سکینه دختر علیه السلام در مجالس بزم حاضر شده باشد و با دیگر شاعران بساط تغزل و اشعار عاشقانه گسترانده باشد و اصلاً آیا این کار از فردی چون سکینه که امام حسین علیه السلام درباره مقام معنویاش فرمود: «سکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله؛ سکینه  غرق در ذات الهی است»(۵) پذیرفته هست؟ 🔰بعلاوه بسیاری از اشعاری را که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده متعلق به آن بانو نیست، بلکه این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیری است که ملاقاتها و اجتماعاتش با عمر بن ابی‌ربیعه شاعر و مغازلاتش با او معروف و مشهور است. 🔰تشابه اسمی سکینه بنت الحسین علیه السلام با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابی‌ربیعه و اختلاط گاه به عمد این دو اسامی موجب اختراع قصه‌های آن چنانی بوده است بسیاری دیگر از این اشعار و اجتماعات منسوب به سکینه دختر امام حسین علیه السلام هم، در حقیقت اشعار و اجتماعاتی است به سرپرستی عائشة بنت طلحة بن عبیدالله همسر که با عمر بن ابی‌ربیعه به تغزل و اشعار شاعرانه اشتغال و اشتهار داشت. 🔰ابوالفرج نیز خود در کتابش به این امر اعتراف داشته است که «نظیر اجتماعی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام منسوب گردیده به سرپرستی زنی اموی برپا شده است و من تا زمانی که زنده‌ام اسمش را برای احدی باز نخواهم گفت.»(۶) آری چنین مجالسی را باید از امثال زنانی چون عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر و سُعدی بنت عبدالرحمن بن عوف و ام‌البنین بنت عبدالعزیز بن مروان همسر ولید بن عبدالملک و دیگر زنان اموی و مروانی که سیره و رفتارشان مجالست با شعرای عصر خود و معاشقه با آنان بوده است سراغ گرفت نه از اهل بیتی که این امور  از ساحت مقدس آنان به دور است.(۷) 📚 منابع ۱. الاصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۲، ص۵۷۰ و  صص۵۷۷-۵۸۸ و ج۱۶، صص۳۷۹-۳۸۰ و صص۳۷۴-۳۷۵ و... ۲. الحلو، محمد علی السید یحیی؛ عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، قم، مؤسسه السبطین العالمیه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش،صص۵۳-۵۵ به نقل از وفیات الاعیان. ۳. ابن‌حجر؛ تهذیب التهذیب، بیروت-لبنان، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۹۸۴، ج۹، ص۱۰۲ و ابن‌عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۴۳، ص۵۵۲. ۴. ابن‌عساکر، پیشین، ص۵۵۲. ۵. الموسوی المقرم، عبد الرزاق؛ مقتل الحسین علیه السلام، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص۳۴۹. ۶. ابوالفرج الاصفهانی، پیشین، ج۱، صص۲۸۱-۲۸۲. ۷. الحلو، پیشین،صص۵۳-۶۶. 🆔 @islam_history
📌 رشید هجری ✍ هَجَری، از یاران برجسته علیه السلام و علیه السلام است. رشید صاحب سرّ امیرالمومنین بود از این رو علم منایا و بلایا را نزد حضرت آموخت. شیخ طوسی از وی در شمار اصحاب علیه السلام و علیه السلام نیز یاد کرده است. او سرانجام به دست زیاد بن ابیه یا فرزندش (ابن زیاد)، همانگونه که امام علی علیه السلام خبر داده بود، گشت. 🔸 علیه السلام نیز در جواب کسی که حدود علم امام را نمی دانست فرمودند: قَدْ كَانَ رُشَيْدٌ الْهَجَرِيُّ يَعْلَمُ عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَا؛ رشید هجری از حوادث و وقایع عالم، حیات و مرگ افراد باخبر بود.[امام که به مراتب از رشید بالاتر است] 🔸طبق نقل شیخ مفید، دستور داد دست، پا و زبان رشید را قطع کردند و سپس او را به دار آویختند. از رشید هجری دختری به نام قنوا یاد شده است که خبر پدرش را نقل کرده است. 🔸آرامگاه رشید در شهر کفل قرار دارد. 📚 منابع ۱. رجال طوسی، ص۶۳. ۲. یعقوبی، ج۲، ص۱۴۰. ۳. رجال طوسی، ص۹۴. ۴. رجال طوسی، ص۱۰۰. ۵. رجال طوسی، ص۱۱۳. ۶. ، ج۱، ص۴۸۴. 🆔 @islam_history