eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
483 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شیعه و شیعه ✍ حسن صیقل گوید: 💠 از علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا دوست علیه السلام جز حلال نمی خورد، زیرا سرور و مولای او علی علیه السلام چنين بود. و دوستان ، پروایی از خوردن ندارند. 📚 ، ج۸، ص۱۶۳. 🆔 @islam_history
📌 شیطنت تاریخی در مورد علیه السلام 🤔 ⁉️آیا حضرت عباس به برادران خود گفت: شما زودتر از من به میدان بروید تا من از شما ارث ببرم؟! این حرف را نخستین بار طبری در تاریخش می زند. طبری خودش با تردید این را نقل می کند چرا که چنین گفته آورده: قال: و زعموا ان العباس بن على قال لإخوته من أمه: عبد الله، و جعفر و عثمان: يا بنى أمي، تقدموا حتى ارثكم، فانه لا ولد لكم، ففعلوا، فقتلوا. ابن اثیر هم این مطلب را آورده اما واژه گمان می کنم را حذف کرده است. و قال العبّاس بن عليّ لإخوته من أمّه عبد الله و جعفر و عثمان: تقدّموا حتى أرثكم فإنّه لا ولد لكم. ترجمه: حضرت به برادران مادری‌اش یعنی عبدالله، جعفر و گفت، جلوتر از من به میدان بروید و بجنگید و شوید تا من از شما ارث ببرم❗️ باید گفت این اشتباه است زیرا مگر معقول است که حضرت ابوالفضل که مرگ را در برابر دیدگان خود می بیند و مرگ همه اصحاب و عده زیادی از را مشاهده کرده و تنهایی و غربت برادرش را می بیند که هر چه فریاد می کند و کمک می طلبد کسی به یاری او نمی آید و از طرفی صدای اطفال را می شنود که ناله العطش آن ها بلند است به فکر مال دنیا و ثروت اندوزی برای فرزندانش باشد. اصولا این سخن مورد ندارد زیرا مادر آن ها بود و او وارث فرزندانش بوده است تا وقتی که مادر وجود دارد برادر وارث نیست و بعید است که و ابن اثیر متوجه این ایراد نباشد پس باید گفت عبارت تحریف شده (اثارکم) بوده یعنی انتقام شما را بگیرم زیرا شما فرزند نداریت که انتقام از دشمنتان بگیرد. 📚 تاريخ طبری، ج۵،ص۴۴۸. 📚 الكامل فی التاريخ ،ج۴،ص۷۶. 🆔 @islam_history
📌 مرگ مروان 🔰در اين روز در سال ۶۵ ه‍ در سن ۸۱ سالگى در دمشق به دركات جحيم شتافت ، و مدت خلافت او ۹ ماه بود. 🔰 پسر حكم بن ابى العاص بود و به ((وزغ بن وزغ )) ملقب گرديده بود. او و پدرش مورد لعن صلى الله عليه و آله واقع شدند، حتى به مروان گفت: شهادت مى دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله پدرت را لعن كرد در حاليك تو در صلب او بودى. 🔰مروان در عداوت با خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و عليهم السلام خصوصا عليه السلام از زمان تا آخر ايام خود بسيار كوشيد. بعد از آنكه عثمان او و پدرش حكم را از طائف بر خلاف امر پيامبر صلى الله عليه و آله به بازگردانيد، خمس افريقيه را به مروان داد و فدك را هم به او واگذار كرد و او را وزير و كاتب خود قرار داد. 🔰او در ايام خلافت عثمان فتنه ها بپا كرد. در جنگ تيرى زد و را كشت و بعد از فتح هنگامى كه اسير شد حسنين عليهما السلام را شفيع قرار داد و اميرالمومنين عليه السلام او را رها كرد. به حضرت عرض ‍ كردند: از او بيعت بگير. فرمود: همانا دست او دست يهودى است ، چه اينكه يهود به مكر و حيله معروفند. 🔰بعد از آن كه مروان به پيوست هرگاه حكومت شهرى به او داده مى شد، در ترويج سب اميرالمؤمنين عليه السلام مصرّ بود. او در مدينه هر جمعه بر منبر پيامبر صلى الله عليه و آله بالا مى رفت و در حضور مهاجرين و انصار اميرالمؤمنين عليه السلام را سب مى كرد. 🔰مروان بعد از هلاك شدن به جاى وى نشست ، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه خلافت كرد. همسر يزيد زهرى در غذاى او ريخت كه لال شد و آخر الآمر متكا بر دهان او گذاشت ، و باكنيزان روى او نشستند تا اينكه در اول ماه رمضان به درك واصل شد. 📚 تتمه المنتهی، ص۸۳. 📚 ، ج۴۵، ص۳۸۵. 🆔 @islam_history
(۱)❌ 👌 پاسخ علیه السلام به گستاخی ⭕️ امّا تو اى وليد بن عقبه! بخدا سوگند من تو را بر بغض سرزنش نمى كنم چرا كه او بر تو حدّ شرب خمر جارى نموده و هشتاد تازيانه زد، چگونه او را دشنام مى دهى كه خدا در ده آيه از او را خوانده است، و تو را نامبرده، و آن همين آيه شريفه: «آيا كسى كه مؤمن است همچون فاسق (كسى كه از فرمان خداى بيرون رفته) است؟ هرگز برابر نيستند- سجده:۱۸» و آيه: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى (برون شده از فرمان خداى) به شما خبرى آورد نيك بررسى كنيد تا مبادا نادانسته به مردمى آسيب رسانيد، و آنگاه بر آنچه كرديد پشيمان گرديد- حجرات: ۶»مى باشد. ❓تو را چه به ذكر و ياد ؟! و جز اين نيست كه تو پسر مردى از كفّار از شهر صفّوريّه (از نواحى اردن در شام نزديك طبريّه) به نام ذكوان هستى. و امّا پندارت كه ما را كشته ايم، بخدا قسم كه و و توان آن نداشتند كه اين تهمت بر عليه السّلام زنند تا چه رسد به تو؟! 🔺و تمنّى من اين است كه تو از مادرت در باره پدر خود پرسش كنى آنگاه كه ذكوان (همسرش) را ترك گفت و تو را ملصق به عقبة بن أبي معيط كرد، و بدين كار جامه برترى و رفعتى بر تن نمود، همراه با آنچه خداوند براى تو و پدر و مادرت از عار و خوارى در دنيا و آخرت مهيّا ساخته، و خداوند ستمكار به بندگان نيست. 👈 سپس اى وليد- بخدا- تو از نظر سنّ بزرگتر از كسى هستى كه پدر خود مى خوانى، با اين رسوائى چگونه لب به سبّ و دشنام علىّ عليه السّلام مى گشايى؟! پس بهتر است تو مشغول اثبات نسب خود به پدرت باشى نه آنكه ادّعا مى كنى، و مادرت به تو گفته است: ❗️«اى فرزندم پدر واقعى تو لئيم تر و خبيث تر از عقبه است»! 📚 احتجاج، ج۲، ص۳۶. 🆔 @islam_history
⁉️ از چه می‌دانید؟ ⁉️ اصحاب صحیفه ملعونه چه کسانی بودند؟ ✍️ تفصیل داستان صحیفه ملعونه را در بحار به نقل از نقل کرده که خلاصه اش چنین است: 🔰اوّل کسانی که بر غصب خلافت هم پیمان شدند ابو بکر و بودند، و اساس و پایه ای که طبق آن پیمان بستند و سایر پیمان‌هایشان هم بر آن پایه بود این بود که (اگر بمیرد یا کشته شود این امر خلافت را از اهل بیتش بگیریم بطوری که تا ما هستیم احدی از آنان به خلافت دست نیابد). بعد از آن ابو عبیده جراح و معاذ بن جبل و در آخر سالم مولی ابی حذیفه هم به آنان پیوستند و پنج نفر شدند. اینان جمع شدند و داخل کعبه رفتند و در بین خود نوشته ای در این باره نوشتند که: (اگر محمد بمیرد یا کشته شود... ). و در تمام این قضایا و جاسوس پدرانشان در خانه صلی اللَّه علیه و آله بودند. 🔰سپس و عمر جمع شدند و سراغ و آزادشدگان فرستادند و ما بین خود مشورت و نظر خواهی کردند و بر این رأی متّفق شدند که هنگام بازگشت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از در گردنه (هرشی) که در راه مکه در نزدیکی جحفه است شتر حضرت را بر مانند و به این طریق حضرت را بقتل برسانند. 🔰کسانی که اجرای نقشه را بر عهده داشتند چهارده نفر بودند که در جنگ تبوک هم همین نقش را بر عهده داشتند ولی این نقشه آنان بر آب شد. 🔰 علیه السّلام از طرف خداوند در خم منصوب شد و سپس پیامبر صلی اللَّه علیه و آله حرکت کرد تا به گردنه (هرشی) رسید و آن عده جلوتر رفتند و بر سر راه پنهان شدند، ولی این بار هم خداوند آنان را مفتضح کرد و پیامبرش را حفظ نمود. 🔰وقتی وارد شدند همگی در خانه ابو بکر جمع شدند و در بین خود نوشته ای نوشتند و آنچه در باره خلافت تعهّد کرده بودند در آن ذکر کردند، و اوّلین مطلب آن شکستن پیمان و علیه السّلام بود، و اینکه خلافت از آن ابو بکر و عمر و ابو عبیده است و سالم نیز با آنان است و از این عده خارج نمی شود. 🔰این صحیفه دوم را سی و چهار نفر امضاء کردند که چهارده نفر همان کمین کنندگان در گردنه هرشی بودند که عبارت بودند از ابو بکر و عمر و و و و و ابو عبیده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولی ابی حذیفه و معاذ بن جبل و و مغیرة بن شعبه و سعد بن ابی وقاص و اوس بن حدثان و بیست نفر دیگر عبارت بودند از: ، عکرمه پسر ابو جهل، ، بشیر بن سعید، سهیل بن عمرو، صهیب بن سنان، ابو الاعور اسلمی، صفوان بن امیّه، سعید بن عاص، عیّاش بن ابی ربیعه، حکیم بن حزام، مطیع بن اسود مدری و چند نفر دیگر که هر کدام از اینان جمعیّت عظیمی را بدنبال خود داشتند که سخنشان را می‌پذیرفتند و از آنان اطاعت می‌کردند. 🔸نویسنده این صحیفه سعید بن عاص اموی بود و در سال دهم هجرت آن را نوشت. سپس آن را به ابو عبیده جراح سپردند و او آن را به فرستاد. آن صحیفه همچنان در کعبه مدفون بود تا زمان عمر که آن را از محلش بیرون آورد. 📚 ، ج ۲۸ ص ۱۱۱- ۹۶. 🆔 @islam_history
📌 آیا امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند؟ 🔰برخی از عالمان با دفاع از و سلب مسئولیت از وی، حادثه را متوجه شیعیان کرده‌اند. 🔰اصطلاح در اوایل لزوما به معنای امروزی شیعه نبوده؛ گاهی در کتب تاریخی درباره شخصی می‌نویسند "فلان یتشیع" در حالی که آن شخص از مسلمات هست که از مریدان و بوده است. برخی از علماء رجال این تذکر را داده‌اند که واژه شیعه در اوایل به معنای مرید و مخالف افرادی نظیر و و... بوده است. یعنی ممکن است شخصی حق خلافت را از آن ابوبکر و عمر بداند، اما باز هم در نامش به عنوان شیعه ثبت شده باشد. 🔰مرحوم شیخ محمد تقی شوشتری در کتاب قاموس الرجال فصلی را در شرح این مدعا منعقد کرده و توضیح داده که واژه مرادف با شیعه امامی به معنای امروزی، "" یا "شیعه غالی" است که در کتب اهل سنت با این واژگان از امامیه تعبیر می‌شده. (رک به قاموس الرجال ج1 ص22) این نکته برای فهم دقیق نقل‌های تاریخی درباره شیعیان، بسیار حائز اهمیت است و اگر در یک متن کهن تاریخی این واژه دیده شد، باید به سیر تطور معنای این واژه توجه لازم را داشت. 🔰بنابراین هر چند که اهل سپاهیان ابن زیاد را تشکیل دادند و علیه السلام را به رساندند و کسانی مانند سلیمان بن صرد خزاعی که به معتقد بودند، امام حسین علیه السلام را یاری نکردند و بعدها قیام توابین را تشکیل دادند، اما اینکه عده‌ای از نویسندگان اهل سنت (العواصم من القواصم ص232) تلاش کرده‌اند تا با توجیهات ضعیفی از یزید سلب مسئولیت کنند و شهادت امام حسین علیه السلام را متوجه ابن زیاد و شیعیان کنند، مخدوش است، چرا که ابن زیاد منصوب یزید بن معاویه بوده و دستور یزید از همان ابتداء چنانچه در نامه اش به والی آمده، بر این بوده که اگر امام حسین بیعت نکردند، به قتل برسند. هرچند این مطالب هرگز نافی مسئولیت شیعیان در قبال امام حسین علیه السلام و یاری نکردن وی نمی‌شود. 🆔 @islam_history
📌 نان به نرخ ثانیه‌خور 🔰وی از قبیله بنی تمیم و آخرین دسته اعراب بودند که آوردند. شبث در سن ۹ یا ۱۳ سالگی شد. 🔰بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، شبث از اسلام برگشت و موذن زنی به نام سجاح شد که ادعای پیامبری می کرد. 🔰بعد از سرکوبی پیامبران دروغین توسط ابوبکر، باز مسلمان شد و با خلیفه بیعت کرد. 🔰بعد از دستگیری توسط ، با ابوبکر، و سپس عثمان بیعت کرد. 🔰شبث از معترضان به فساد بود و به مخالفان سیاسی خلیفه پیوست. 🔰پس از قتل عثمان، با علیه السلام بیعت کرد. 🔰در به پیوست و از امام جدا شد. 🔰امام با او صحبت کرد و از خوارج جدا جست. 🔰پس از اميرمؤمنان علیه السلام با علیه السلام به شرط جهاد برضد بیعت کرد. 🔰شبث از کسانی بود که معاویه او را طی درگیری با امام حسن علیه السلام خرید. 🔰پس از مرگ معاویه وقتی علیه السلام قصد خروج بر را نمود، از کسانی بود که به نامه نوشت و او را به دعوت کرد. 🔰وقتی عبیدالله بن زیاد ملعون بر کوفه مسلط شد، به مسلم خیانت کرد و به عبیدالله پیوست. 🔰در جزو فرماندهان عمربن سعد لعنه الله علیه بود و به خیمه های امام حسین علیه السلام حمله کرد و به شکرانه کشتن امام حسین علیه السلام مسجدی در کوفه ساخت. 🔰پس از شهادت اباعبدالله، و قیام مختار، چون از بزرگان و اشراف کوفه بود، به پیوست و رئیس پلیس کوفه شد. 🔰با مختار به اختلاف رسید و به مصعب بن پیوست. با کمک شبث، مصعب نیز موفق به شکست و قتل مختار شد. 🔰پس از آنکه به ریاست ، قصد حمله به زبیریان را نمود، از آل زبیر جدا شد و به مروان بن حکم پیوست. 🔰با کمک مروان، ال زبیر را در هم شکست و مصعب را گردن زد و با حجاج ابن یوسف ثقفی بیعت کرد. ❗️در نهایت شبث در سن۹۰ یا ۱۱۲ سالگی از دنیا رفت. 📚 برای مطالعه بیشتر ر.ک. جواد سلیمانی، لغزش خواص. 🆔 @islam_history
📌 ابوسفیان 🔰او را گاهی به کنیه ابوحنظله نیز خوانده‌اند. دقیق تولد او روشن نیست، به روایتی ۱۰ سال پیش از عام الفیل متولد شد. 🔰با آغاز دعوت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، جزء سرسخت‌ترین دشمنان او شد، با این همه شدت مخالفتِ او را از دیگر سران قریش، مانند ابوجهل و ابولهب کمتر دانسته‌اند. 🔰وی پاسخ پرسش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم که چرا با این‌که می‌دانی من رسول خدایم، با من می‌جنگی، گفت:می‌دانم تو راست می‌گویی؛ امّا تو جایگاه مرا در می‌دانی و چیزی آورده‌ای که با آن، دیگر بزرگی و شرفی برای من نمی‌ماند؛ پس با تو از سر حمیّت و کراهت می‌جنگیم. 🔰ابوسفیان چون از تصمیم پیامبر برای هجرت به آگاه شد، با شرکت در دارالندوة، و‌برای‌ پیش‌گیری از گسترش اسلام، پیشنهادِ مطرح شده (ترور) را پذیرفت. 🔰همچنین همسر او (هند) در زمان جاهلیت، یکی از زنان صاحب پرچم و از زنادهندگان مشهور مکه بود. 🔰در جنگ بدر، قریشیان شکست خوردند و حنظله، پسر ابوسفیان کشته و پسر دیگرش عمرو اسیر شد که بعداً آزاد گردید. این شکست چنان بر قریشیان گران آمد که تصمیم گرفتند، دوباره به پیکار با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و مسلمانان مدینه روند. 🔰ابوسفیان پس از شکست مشرکان در بدر، به روش‌های گوناگون به تحریک قریش پرداخت. گریستن بر مردگان را برای همه و استعمال بوی خوش و هم‌خوابگی با زنان را برای خویش، تا انتقام حرام کرد. 🔰در اُحد، نزدیکی مدینه، جنگ سختی روی داد که مسلمانان شکست خوردند و نخبگانی از آنان چون ، عموی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به رسیدند. پس از نبرد، ابوسفیان بر فراز کوه آمد و ضمن ستایش بتان، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به نبردی دوباره، در بدر وعده داد. 🔰سال دیگر، ابوسفیان با یاری یهودیان مدینه، پیکار خندق را بر ضد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ترتیب داد، اما با تدبیر و هوشمندی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، سپاه ابوسفیان و متحدان او، ناکام بازگشتند و مدینه رهایی یافت. 🔰سرانجام پس از دشمنی و پیکارهای متعدد، ابوسفیان در سال ۸ ق، به هنگام فتح به یاری و وساطت بن ، نزد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و آورد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خانه او را پناهگاه امن اعلام کرد و فرمود: اذهبوا انتم الطلقا (بروید که شما آزاد شده اید!) 🔰از مدائنی نقل است که بعد از بیعت مردم با ، نزد علیه‌السلام رفت و از این که فردی از پست‌ترین قبیله قریش به خلافت رسیده، خواست تا حضرت که به خلافت سزاوارتر است، به اعتراض و ستیز برخیزد و آمادگی خود را برای حمایت از خلافت علی اعلام کرد؛ امّا علیه‌السلام نپذیرفت. 🔰 که فتنه‌گری او را می‌دانست، به ابوبکر پیشنهاد کرد تا او را تطمیع کند و بدین‌گونه بر جای نشست و بیعت کرد. 🔰با شروع خلافت با اذعان به اینکه نه خدایی هست نه پیامبری به پیشنهاد داد این امر(خلافت) را مثل توپ در دست بگیرند و به دیگران ندهند. 🔰تاریخ دقیق مرگ وی چندان روشن نیست. به گزارش واقدی، وی ۵ سال پیش از قتل عثمان، در ۳۰ق درگذشت، اما تاریخ های ۳۱ تا ۳۳ق را هم برای مرگ او آورده اند. 📚 انساب الاشراف، ج۵، ص۱۹. 📚 المغازی واقدی، ج۲، ص۸۱۷، 📚 الطبقات الکبری، ج‌۲، ص‌۲۲. 📚 الفتوح ابن اعثم کوفی، ج‌۲، ص‌۵۵۹‌. 🆔 @islam_history
📌 مروان بن حکم 🔰پدرش، حَکَم (ابی العاص) بن امیه، از استهزاء‌کنندگان بزرگ اسلام که مطرود آن حضرت نیز بود. "مروان" که کنیه‌اش "ابو عبدالملک" بود در سال دوم هجرت، بدنیا آمد و در شهر «طائف» بزرگ شد و سال‌ها با خانواده خود زندگی کرد. 🔰در براى هیچ کس کودکى متولّد نمى شد مگر اینکه پیش صلى الله علیه وآله مى آوردند [و حضرت براى او مى فرمود] پس مروان بن حَکَم را نزد حضرت آوردند; حضرت فرمود : «هو الوزغ ابن الوزغ ، الملعون ابن الملعون» [ او وزغ فرزند وزغ و ملعون فرزند ملعون است❗️ 🔰او و پدرش به زبان ، مورد لعنت قرار گرفته‌اند و به حکم و دستور ایشان، از مدینه به طائف تبعید شدند و حق ورود به مدینه را نداشتند و با آن که برای رفع تبعید، چند مرتبه نزد رسول خدا از آنان شفاعت کرد ولی مورد قبول حضرت واقع نشد. در زمان خلافت ، عثمان به شفاعت آنان پرداخت ولی ابوبکر گفت: من تبعیدی و رانده شده رسول خدا را به مدینه راه نمی دهم. زمان خلافت بن خطاب، باز هم عثمان اقدام کرد ولی عمر نیز همان جواب ابوبکر را داد تا اینکه عثمان خود، به خلافت رسید و وسیله بازگشت مروان و پدرش را به مدینه فراهم کرد و از خاصان و دبیران او و داماد وی شد. 🔰او کاتب و رازدار پسر عمویش عثمان بن عفان بود. مردم از اعمال تبعیض‌آمیز عثمان ناراضی بوده و واگذاری مسئولیت به مروان را از سوی وی خطا شمرده و به او حمله کردند. 🔰زمانی که علیه‌السّلام با دسیسه‌ی به وسیله‌ی همسر آن حضرت به رسید و می‌خواستند ایشان را در کنار قبر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دفن کنند، ممانعت کرد. 🔰وی در طی حکومت خود در مدینه بدترین ناسزاها را بر سر منبر به بن ابی‌طالب علیهماالسلام می‌داد و می‌گفت: «کار بنی‌امیه و پایه‌های حکومت ما جز با سب علی علیه السلام و لعن و کوبیدن او، محکم و استوار نشود!! در صورتی‌که او از کسانی بود که می‌گفت: دفاعی که علی علیه السلام از عثمان کرد، هیچ کس دیگر نکرد!!» 🔰 در زمان خلافتش سرزمین «فدک» را که معاویه به طور غصب، یک سوم آنرا به او داده بود، همه سهام آن را جزو اموال خودش قرار داد. 🔰مروان پس از مرگ ، با (همسر یزید و مادر خالد بن یزید) ازدواج کرده بود تا ام خالد بچه‌ای برایش بزاید. یک روز خالد نزد مروان رفت، جمع بسیار به نزد وی بودند، خالد از میان دو صف می‌آمد. مروان گفت: «به خدا تا آن‌جا که می‌دانم این احمق است، بیا‌ای پسر زنی که ... نش تر است! » و با به کار بردن کلماتی زشت تحقیرش می‌کرد تا او را از چشم مردم شام بیندازد. وقتی خالد ماجرا را به مادرش رساند، مادرش گفت: «خاموش باش که من زحمت او را از تو بر می‌دارم.» بدین ترتیب زمانی که مروان نزد مادر خالد خوابیده بود، او را به وسیله‌ی بالشی خفه کرد. 📚 المستدرک على الصحیحین، ج4 ،ص 479. 📚 تاريخ‏الطبري، ج‏5،ص611. 📚 اسد الغابة، ج2، ص34. 🆔 @islam_history
⁉️ شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله 🔰ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: صلی الله علیه وآله مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (۱) 🔰علامه حلی را به وسیله سم ذکر میکند. (۲) 🔰در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر در مسموم درگذشت.(۳) 🔰بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر قرار داده است. (۴) 🔰حاکم نیشابوری کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و با سم کشته شدند و و و با شمشیر کشته شدند و با سم و با شمشیر کشته شد. (۵) 🔰رسول خدا فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (۶) 🔰و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما ( ) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (۷) 🔰ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است. (۸) 🔰ابوبکر و عمر و دیگران اطرافیان از پیوستن به سپاه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه‌ای که رسوا نشوند از دست پیامبر خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند. ادامه دارد... 📚 منابع ۱. المجدد فی الانساب، ص۶. ۲. منتهی المطلب، ج۲، ص۸۸۷. ۳‌. جامع الرواه، ج۲، ص۴۶۳. ۴. السیره النبویّه، ج۴، ص۴۴۹. ۵. المستدرک، ج۳، ص۶۰. ۶‌. بصائر الدرجات، ص۱۴۸. ۷. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲. ۸. المغازی، ج۱، ص۱۲۶. 🆔 @islam_history
(۱)❌ 👌 پاسخ علیه السلام به گستاخی ⭕️ امّا تو اى وليد بن عقبه! بخدا سوگند من تو را بر بغض سرزنش نمى كنم چرا كه او بر تو حدّ شرب خمر جارى نموده و هشتاد تازيانه زد، چگونه او را دشنام مى دهى كه خدا در ده آيه از او را خوانده است، و تو را نامبرده، و آن همين آيه شريفه: «آيا كسى كه مؤمن است همچون فاسق (كسى كه از فرمان خداى بيرون رفته) است؟ هرگز برابر نيستند- سجده:۱۸» و آيه: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى (برون شده از فرمان خداى) به شما خبرى آورد نيك بررسى كنيد تا مبادا نادانسته به مردمى آسيب رسانيد، و آنگاه بر آنچه كرديد پشيمان گرديد- حجرات: ۶»مى باشد. ❓تو را چه به ذكر و ياد ؟! و جز اين نيست كه تو پسر مردى از كفّار از شهر صفّوريّه (از نواحى اردن در شام نزديك طبريّه) به نام ذكوان هستى. و امّا پندارت كه ما را كشته ايم، بخدا قسم كه و و توان آن نداشتند كه اين تهمت بر عليه السّلام زنند تا چه رسد به تو؟! 🔺و تمنّى من اين است كه تو از مادرت در باره پدر خود پرسش كنى آنگاه كه ذكوان (همسرش) را ترك گفت و تو را ملصق به عقبة بن أبي معيط كرد، و بدين كار جامه برترى و رفعتى بر تن نمود، همراه با آنچه خداوند براى تو و پدر و مادرت از عار و خوارى در دنيا و آخرت مهيّا ساخته، و خداوند ستمكار به بندگان نيست. 👈 سپس اى وليد- بخدا- تو از نظر سنّ بزرگتر از كسى هستى كه پدر خود مى خوانى، با اين رسوائى چگونه لب به سبّ و دشنام علىّ عليه السّلام مى گشايى؟! پس بهتر است تو مشغول اثبات نسب خود به پدرت باشى نه آنكه ادّعا مى كنى، و مادرت به تو گفته است: ❗️«اى فرزندم پدر واقعى تو لئيم تر و خبيث تر از عقبه است»! 📚 احتجاج، ج۲، ص۳۶. 🆔 @islam_history
📌 جلوگیری عایشه از دفن امام حسن علیه السلام کنار جد گرامیشان (در منابع ) 🔰هنگامي كه عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را در خانه صلی الله علیه و اله دفن كنند؛ پس از اين كار جلوگيري كرد، سوار بر قاطري شد و مردم را جمع كرد. به او گفت: (تو مي خواهي همان كاري را كه در جمل انجام دادي انجام بدهي) تا اين كه مردم بگويند: «روز قاطر» همان طوري كه مي گويند روز شتر ؟ 📚 ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس، الجزء الأول من قسم الأول، ص100، باب من الأجوبة المسكتة وحسن البديهة، تحقيق: محمد مرسي الخوئي، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1981م. 🔰هنگامي كه عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را دفن كنند، مروان اجازه نداد و گفت: نه، در حش كوكب (قبرستان يهوديان در كنار بقيع) دفن شود و حسن در اين جا؟ و براي ياري يكديگر جمع شدند و اسلحه آوردند. به مروان گفت: آيا تو از دفن حسن در اين جا جلوگيري مي كني؛ در حالي كه از رسول خدا شندي كه به او برادرش مي گفت: «اين دو سردار جوانان اهل بهشتند»؟ گفت: رهايم كن، حديث رسول خدا ضايع شده، اگر غير از تو و ابو سعيد خدري آن را حفظ نكرده باشند، تو در زمان فتح خير آوردي. ابوهريره گفت: راست گفتي، در زمان فتح خيبر اسلام آوردم؛ اما همواره ملازم بودم و از او جدا نشدم، از او سؤال مي كردم و به اين كار عنايت داشتم، تا اين كه دانستم و شناختم كه رسول خدا صلی الله علیه و اله چه كسي را دوست دارد و از چه كسي بدش مي آيد، چه به او نزديك است و چه كسي از او دور، چه كسي را گذاشت در بماند و كي را تبعيد كرد، چه كسي را دعا كرد و چه كسي را لعن. وقتي اسلحه و مردان را ديد و ترسيد كه شر بين آن ها بزرگتر شود و خونريزي شود، گفت: خانه، خانه من است، اجازه نمي دهم كه كسي در آن دفن شود. 📚 البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص389، طبق برنامه الجامع الكبير. 📚 إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج16، ص8، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م. 🔰عائشه در حالي كه سوار بر قاطر خاكستري رنگي شده بود، گفت: اين خانه من است، به هيچ كس اجازه (دفن) نمي دهم. قاسم بن بن أبي بكر جلو آمد و گفت: اي عمه، ما هنوز سرهاي خود را (از ننگ) بعد از روز شتر سرخ نشسته ايم، تو مي خواهي كه مردم بگويند «روز قاطر خاكستري»؟ پس عائشه بازگشت. 📚 اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص225، ناشر: دار صادر - بيروت. 🔰(امام) حسن عليه السلام وصيت كرد كه او را در كنار جدش رسول خدا دفن كنند، وقتي از دنيا رفتند، خواستند به وصيت او عمل كنند، در اين زمان مروان از جانب حاكم مدينه بود، پس او از اين كار جلوگيري كرد، نزديك بود كه بين بني اميه و بني هاشم به خاطر اين مسأله فتنه شود؛ پس عائشه گفت: خانه، خانه من است، من اجازه نمي دهم كه او در اين جا دفن شود، پس او را در بقيع دفن كردند؛ وقتي خبر از دنيا رفتن (امام) حسن به معاويه رسيد، (از شادي) سجده كرد. 📚 أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاي732هـ)، المختصر في أخبار البشر، ج1، ص127، طبق برنامه الجامع الكبير. 👈 نتيجه: طبق مداركي كه گذشت، عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در خانه پيامبر جلوگيري كرده است، بنابراين، سؤالات ذيل پيش مي آيد: ❓چرا عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در كنار جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله ممانعت كرد؟ ❓آيا مالكيت اين خانه در اختيار عائشه بود؟ چه كسي اين خانه را به او داده بود؟ اگر او از رسول خدا صلي الله عليه وآله ارث برده بود، چرا دختر پيامبر از اين ارث محروم شد؟ اگر مال عموم مسلمانان و جزء بيت المال بود، چرا اجازه دفن نداد؟ ❓چرا به و اجازه دفن داد؟ 🆔 @islam_history
(۴)❌ 👌 پاسخ علیه السلام به گستاخی 🔰امّا تو اى عمرو پسر عاص، اى بدگوى لعين ابتر (بى دنباله)، تو فقط به سگ مانى، ابتداى كار تو با مادرت كه بدكاره بود شروع شد، و تو بر فراشى مشترك تولّد يافتى، و در باره و سرپرستى تو مردانى از قريش ادّعا نمودند بنام هاى: بن حرب، بن ، و بن حارث، و نضر بن حارث بن كلده، و عاص بن وائل، و هر كدامشان تو را فرزند خود مى دانست، و دست آخر پدرت كسى شد كه در حسب از همه پست تر، و در منصب از همه خبيث تر و خلاصه بدكاره ترينشان بود، سپس تو براى سخنرانى برخاسته و گفتى: من بدگوى محمّد هستم، و پدرت عاص گفت: محمّد مردى بى دنباله است و پسرى ندارد، كه اگر بميرد نسلش منقطع خواهد شد، در اينجا خداوند آيه «همانا دشمن تو، همو دنبال بريده است- كوثر: ۳» را نازل فرمود، و اين در حالى بود كه مادرت هنوز نزد عبد قيس رفته و خواهان فسادكارى بود و در جايجاى آنجا خود فروشى مى كرد، و تو اى عمرو در تمام مكانهايى كه صلّى اللَّه عليه و آله حضور داشت از بدترين دشمنان و تكذيب كنندگان او بودى... 📚 الاحتجاج، ج۲، ص۳۳. 🆔 @islam_history
📌 تعدد ازواج حضرت سلام‌الله‌علیها، آری یا خیر؟ 🔰از اتهاماتی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده است ازدواج­‌های مکرر ایشان است و عجیب‌­تر اینکه در میان این ازدواج‌­ها نام افرادی هم به چشم می­خورد که سابقه عناد و دشمنی با او و اهل بیتش را داشته و از دشمنان درجه اول آنان و شیعیانشان محسوب می­شدند. 🔰در روایات اهل سنت آمده که دختر علیه السلام پس از واقعه تلخ و بازگشت به مدینه با کرد و برای او فرزندی به نام "فاطمه" به دنیا آورد و پس از کشته شدن مصعب با عبدالله بن بن عبدالله بن حکیم بن حزام بن خویلد ازدواج کرد و پسری بنام "عثمان" برای او به دنیا آورد پس از عبدالله سکینه با زید بن عمرو بن عثمان بن عفان و بعد با ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف ازدواج کرد اما به واسطه نامه هشام بن عبدالملک والی مدینه از او جدا شد و بعد با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان ازدواج کرد و سپس دوباره با ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج کرد. (۱) 🔰با توجه به اینکه بر اساس روایات شیعی، سکینه بعد از ازدواجش با علیه السلام تا زمان وفات با کسی ازدواج نکرده بود، بی­ تردید موضوع تعدد ازواج که برای سکینه نقل کرده ­اند اسائه ادب دیگری است که دشمنان برای تقرب بین آل علی علیهم السلام و دشمنانشان به علیهم السلام بسته و در راستای تلاش برای رفع عداوت تقلیدی بین آنها و بین مخالفان اهل بیت علیهم السلام صورت گرفته است.(۲) 🔰بر روایات ازدواج‌های مکرر سکینه بنت الحسین علیه السلام اشکالات بسیاری وارد است که از مهمترین آن می­توان به این دو مورد اشاره کرد: 🔸اولاً: از طریق تاریخ نویسان نام هیچ همسر یا فرزندی برای این بانو به ثبت نرسیده است، هرچه هست روایاتی است که از طریق و امثال او به ما رسیده است. آن بانویی که علیه السلام در توصیف او می­فرمایند «و اما السکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل؛ سکینه غالباً غرق در ذات الهی است از این رو شایسته امور زناشویی نیست» چگونه ممکن است آن طور باشد که ابوالفرج می­گوید. 🔸ثانیاً: این ازدواج ­ها و بخصوص ازدواج سکینه با مصعب بن زبیر به جهت دشمنی شدید آل زبیر با اهل بیت علیهم السلام و عدم توافق آنان با هم، امری محال است و برخی مقتضیات دینی و اجتماعی نیز این ازدواج را منع می­کند چگونه ممکن است سکینه با مصعبی ازدواج کند که با آل علی علیهم السلام دشمنی شدید داشته است و شیعیان او را از دم شمشیر می­گذرانده است.(۳) ادامه دارد... 📚 منابع ۱. ابوالفرج الاصفهانی، اغانی، ج۱۶، ص۳۶۶؛ ابن سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۳۴۷. ۲. الحلو، محمدعلی السید یحیی، ص۱۴۵. ۳. همان ۹۹-۱۴۶. 🆔 @islam_history
📌 روابط #امیرالمومنین علیه السلام با خلفا چگونه بود؟ ✍️ #مسلم بن حجاج نیشابوری می‌نویسد: 💠 #عمر در حضور #عثمان، #زبیر، عبدالرحمن‌بن‌عوف و سعدبن‌ابی‌وقاص خطاب به #عباس عموی پیامبر و امیرالمؤمنین می‌گوید: 💠 هنگامی که #پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و #ابوبکر به #خلافت رسید، شما دو نفر او را دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانستید و هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت و من جانشین او شدم، مرا چون ابوبکر دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانید! 📚 صحیح مسلم. 🆔 @islam_history
📌 شورش های معاویه علیه حکومت مرکزی امیرالمومنین علیه السلام 🔰 در ادامه حملات سردارانش در عراق، در آغاز سال ۴۰، بسر بن ابی ارطاه را با سه هزار سپاهی از شام گسیل کرد تا به یمن بتازد. هدف از این اقدام، تعقیب و کشتار و غارت شیعه و هواخواهان امیرالمؤمنین علیه السلام و ارعاب مردم و اخذ بیعت از آنان بود. ⚔ جنایات بُسر در مدینه 🔰با ورود بسر به ، ابوایّوب انصاری، عامل علیه السلام، گریخت، و بسر با مردم و خصوصاًانصار به درشتی تمام سخن گفت و آنان را به دلیل کوتاهی کردن در ماجرای قتل عثمان، نکوهید و به نام معاویه از مردم بیعت ستاند؛ سپس خانه‌های انصار را به آتش کشید و پس از گماشتن  در مدینه، به مکه رفت. به گفته واقدی، بسر طی یک ماه اقامت در مدینه، هر که را متهم به شرکت در شورش بر  بود، کشت. 🛡جنایات بُسر در مکه 🔰با نزدیک شدن بسر به ، قُثَم بن ، عامل علیه السلام ، شهر را ترک کرد. 🔰بسر در سَراة نیز جمعی دیگر از یاران امیرالمومنین علیه السلام را به قتل رساند و در راه صنعا، دو پسر خردسال عبیدالله بن عباس را که نزد بنی کنانه به سر می‌بردند، سر برید  سپس درنَجران، و مناطقی دیگر از یمن، چون اَرحَب و جُرف و جَیسْان، بسیاری از قبیله همدان و بنی سعد و دیگر شیعیان علی علیه السلام را به طرز فجیعی کشت و زنان آنان را به اسارت گرفت. 🗡جنایات بُسر در یمن 🔰چون بسر به صنعا رسید، عبیدالله بن عباس وسعید بن نمران به  گریختند و جانشین عبیدالله پس از چندی مقاومت کشته شد. شماری از ایرانیان یمن (ابناء) که به روایتی، به دو پسر عبیدالله پناه داده بودند، به قتل رسیدند. همچنین وی بسیاری از یاران امیرالمومنین علیه السلام را از دم تیغ گذراند. 📚 تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۷. 📚 ابوالفرج اصفهانی، اغانی، ج ۱۶، ص ۲۶۶. 🆔 @islam_history
📌 فساد های سیاسی دوران عثمان (۱) 🔰در سیستم قبیله‌ای عرب آن روز، علاقه مفرط نسبت به قبیله و خویشان در هر کسی موج می‌زد. 🔰 نیز از این قاعده مستثنی نبود و اِرق خاصی نسبت به افراد قبیله خود، داشت؛ با این تفاوت که آتش علاقه عثمان به قبیله خود از بقیه تندتر بود. 🔰به طوری که خود او می‌گفت: اگر کلیدهای ، در دستم بود، همه را بین بنی امیه تقسیم می‌کردم. گرچه او قدرت این کار را نداشت، اما قدرت بخشیدن کلیدهای خزائن را به خویشان خود که داشت! 🔰به محض تکیه بر اریکه قدرت، (پدر و ایضا عموی خود) که طرد شده‌ی خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود(به خاطر جسارتی که به حضرت کرده بود) را از به آورد. کسی که حتی و هم به خاطر فرمان (با وجود اصرار عثمان) به او اجازه بازگشت از طائف به مدینه را نداده بودند! 🔰القصه! به گواهی او با جبه‌ای از خز وارد کاخ عثمان شد و با لباس‌هایی از حریر و ابریشم خارج شد!! 🔰 بن ابی‌العاص هم شد، داماد و همه کاره حکومت عثمان، مروانی که به فرموده حضرت رسول الوزغ‌ ابن الوزغ بود... منابع 📚 مروج الذهب 📚 تاریخ یعقوبی 📚 تاریخ طبری (قسمت حکومت عثمان) 🆔 @islam_history
📌 فسادهای سیاسی دوران عثمان (۲) 🔰اقدامات برای قبیله‌اش به اینجا ختم نشد. 🔰او همچنین ،دایی خود را به جای ، والی قرار داد. ولیدی که به فرموده حضرت رسول صلی الله علیه و آله، فاسق نامیده شده بود.(رک به: شان نزول آیه۶ سوره حجرات) 🔰اگر کمی شایستگی این منصب‌ها را داشتند، دل انسان کباب نمی‌شد ( علیهم السلام چه کشیدند از دست این جماعت)؛ چیزی نگذشت که ولید فاسق در حال مستی صبح را چهار رکعت خواند‼️ وقتی به او اعتراض کردند که این چه وضعی است؟ او گفت: از خدایتان هم باشد به جای دو رکعت، چهار رکعت برایتان نماز خواندم❗️ 🔰عده‌ای چند از مردم کوفه برای اعتراض نزد خلیفه آمدند، چون عثمان اعتنا نکرد، خدمت علیه‌السلام رسیدند؛ علیه‌السلام نزد عثمان رفته و خواستار رسیدگی به شکایت کوفیان شد و به عثمان فرمود: ولید باید عزل شود... 🔰خلیفه مسلمین(!) که خود را محکوم دید، به ناچار را عزل کرد. 🔰ولی او هنوز به اشدّ مجازات نرسیده بود و باید حد شراب خواریش را می‌خورد، اما چه کسی باید به او حد می‌زد؟ هر کسی می‌خواست تازیانه را بردارد از برق چشمان خلیفه وحشت می‌کرد! باز هم بنازم ناز شصت امیرالمومنین را که هیچگاه از کسی جز خدا نترسید و ولید را به سزای عملش رساند. منابع 📚 همان(پست قبلی) 🆔 @islam_history
📌 فسادهای سیاسی دوران عثمان (۳) 🔰نفر بعدی که عثمان باید برایش حکم یکی از بلاد اسلامی را مهر می‌کرد، بود. 🔰او برادر رضاعی عثمان بود، که یکبار آورد؛ سپس مرتد شد و به مکه بازگشت. 🔰در فتح که صلی‌الله‌علیه‌وآله همه را بخشید (حتی ابوسفیان و ) و فرمود: هر که در خانه باشد در امان است؛عبدالله از معدود نفراتی بود که حکم قتلش صادر شده بود. 🔰وقتی او را خدمت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آوردند، حضرت دستور دادند گردن وی را بزنند، ولی با کمال پررویی(به معنای واقعی کلمه) مانع این کار شد. 🔰روزگار گذشت و گذشت تا این آقازاده که مغضوب خدا و پیغمبرش بود والی شد؛ این حرف‌ها هم اصلا در عثمان تاثیر نداشت که چرا فلان آدم را آنجا گماشته‌ای؛ چرا که عبدالله بن ابی سرح از تیره () بود و باید جایی مشغول می‌شد که شد... برگرفته از 📚 مروج الذهب 📚 تاریخ یعقوبی 📚 تاریخ طبری (قسمت حکومت عثمان) 🆔 @islam_history
📌 حقوق های نجومی در صدر اسلام (1) ✍️ ابن سعد درباره اموال برجا مانده از عبدالرحمن‌بن‌عوف، یکی از اعضای شورای شش نفرۀ انتخاب برای جانشینی می نویسد: 🔰عبدالرحمن‌بن‌‌عوف وفات يافت و در ميان آنچه بر جاى نهاد، آن قدر طلا بود كه با تبر شكسته مى‏شد تا آن جا كه دستان مردان تاول زد. او چهار زن بر جاى گذاشت كه سهم هر زن از يك هشتم آن مال، هشتاد هزار دينار شد. 📚 الطبقات الكبرى، ج3، ص136. 🆔 @islam_history
📌 به مناسبت سالروز 🕌 ، مهم‌ترین آرامستان مسلمانان است که هزاران نفر از مسلمانان از سال‌های نخست تا کنون در آن دفن شده‌اند. از جمله شخصیت‌های مدفون در بقیع می‌توان به این موارد اشاره کرد: 🔰 پیامبر و ائمه چهارگانه علیهم السلام؛ علیه السلام، علیه السلام، علیه السلام و علیه السلام منسوبان ؛ شامل عمو، عمه‌ها، همسران و فرزندان صحابی پیامبر؛ انصار، مهاجرین و تابعین علما، شهدا، صاحب‌منصبان و زنان 🔰در ادوار مختلف تاریخی، بر روی قبر برخی از این شخصیت‌های اسلامی، بقعه‌هایی ساخته شد. برخی نیز در خانه‌های بقیع دفن شده بودند. بقعه ائمه بقیع از جمله این بقعه‌ها بوده است که بعدها به دست وهابیان، تخریب شد. ائمه بقیع و عموی پیامبر در خانه ، دفن شده بودند. 🔰زمین و بوستان بقیع در زمان امویان نیز مورد توجه مردم بوده است و در ادامه توسعه شهر ، افرادی در آن‌جا خانه ساخته‌اند. با توجه به این که از دفن خلیفه سوم در بقیع جلوگیری شده بود و وی در قبرستان یهودیان، حش کوکب دفن شد، در زمان بن حکم والی مدینه، دیوار میان بقیع و حش کوکب،‌ برداشته شد و سنگ قبر بن مظعون که به دست پیامبر نصب شده بود بر روی قبر عثمان بن عفان، منتقل گردید! 🔰اندیشه افراطی و تخریب قبور و شرک دانستن زیارت قبور و توسل به ارواح اولیاءالله، باعث شد این فرقه دست به جنایتی یزرگ بزند. وهابیان حجاز، یک‌ بار در ۱۲۲۰ به مدینه یورش بردند که دولت وقت عثمانی (سلطان محمود دوم) فرمان سرکوبی آنان را در ذی‌القعده ۲۱۲۲ خطاب به محمد علی پاشا، والی مصر، صادر کرد. آنان سرانجام فتنه وهابیان را در چهارشنبه ۸ ذی‌القعده ۱۲۳۳ سرکوب ساخته و آثار تخریبی را بازسازی کردند. وهابیان بار دیگر در صفر ۱۳۴۴ قمری به مدینه حمله کردند و با بدعت شمردن بنای بر قبور و ، به تخریب اماکن مذهبی پرداختند. این تخریب‌ها اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. آیت الله مدرس در مجلس ایران برای مقابله با این عمل تلاش کرد و موضوع تشکیل کمیسیونی را برای بررسی موضوع مطرح ساخت. 🔰در ماه همان سال، مفتی وهابیان، شیخ عبدالله بُلَیهد، از وارد مدینه شد و برای تخریب قبور، زمینه‌سازی کرد. بدین ترتیب در ۸ شوال ۱۳۴۵ق، بقعه‌های بقیع تخریب گردید. 📖 السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار‌ دار المصطفی،ج۳،ص ۹۲ - ۹۸ 📖 جبرتی عبدالرحمن، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الأخبار المعروف بتاریخ الجبرتی،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۳ 📖 جلسه: ۱۹۳ صورت مشروح مجلس یوم هشتم شهریور هزار و سیصد و چهار مطابق ۱۰ صفر ۱۳۴۴ 🌐 برای کسب اطلاعات بیشتر: http://hzrc.ac.ir/history#cite_ref-102 🆔 @islam_history
📌 به مناسبت ۱۵ شوال ✅ زيد بن وهب میگويد از عبدالله بن مسعود پرسیدم: آیا همۀ مردم از اطراف رسول الله صلی الله علیه و آله پراكنده شدند تا جایی كه کسی با پیامبر نماند مگر بن ابى طالب علیه السلام و ابودُجانه و سهل بن حنيف؟! ابن مسعود گفت: همۀ مردم پراکنده شدند مگر تنها علی بن ابی طالب، و سپس تعدادی بین سه تا ده نفر بسوی پیامبر برگشتند و اولینشان عاصم بن ثابت و و سهل بن حنیف بودند، و بعد طلحة بن عبيدالله هم به آنها پیوست. پرسیدم: و و کجا بودند؟ گفت: جزو كسانى بودند كه به گوشه‌ای فرار كرده بودند! پرسیدم: و كجا بود؟ گفت: سه روز بعد از جنگ آمد! و رسول الله صلی الله علیه و آله به او گفت: «براستی که آبروریزى کردى!» پرسیدم: و تو كجا بودى؟ گفت: من هم جزو کسانی بودم که به گوشه‌ای فرار كرده بودند! گفتم: پس چه كسى اين جریان را برایت بازگو كرده؟ گفت: عاصم [بن ثابت] و سهل بن حنيف. به او گفتم: پایداری على علیه السلام در آن موقعيت واقعاً شگفت‌آور است! گفت: اگر از آن تعجب میكنى پس بدان كه ملائكه هم براستی از آن پایداری و ازخودگذشتگی تعجّب كردند؛ آيا نمیدانی كه در آن روز در حالى كه به سوى آسمان بالا میرفت گفت: «لا سيف إلّا ذو الفقار ولا فتى إلّا عليّ!» : شمشيرى نیست مگر شمشير ذوالفقار و جوانمردى نیست مگر على! پرسیدم: از كجا دانسته شد كه آن ندا از جبرئيل است؟ گفت: مردم شنيدند كه فریاد زننده‌ای در آسمان این را فریاد میزند لذا از پیامبر دربارۀ آن فریاد زننده پرسيدند، و حضرت فرمود: او جبرئيل است. 📚شیخ مفید٬ الارشاد ١: ٨٣- ٨٥، علامه مجلسی٬ بحار الانوار ٢٠: ٨١- ٨٥. 🆔 @islam_history
📌 تعدد ازواج حضرت سلام‌الله‌علیها، آری یا خیر؟ 🔰از اتهاماتی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده است ازدواج­‌های مکرر ایشان است و عجیب‌­تر اینکه در میان این ازدواج‌­ها نام افرادی هم به چشم می­خورد که سابقه عناد و دشمنی با او و اهل بیتش را داشته و از دشمنان درجه اول آنان و شیعیانشان محسوب می­شدند. 🔰در روایات اهل سنت آمده که دختر علیه السلام پس از واقعه تلخ و بازگشت به مدینه با کرد و برای او فرزندی به نام "فاطمه" به دنیا آورد و پس از کشته شدن مصعب با عبدالله بن بن عبدالله بن حکیم بن حزام بن خویلد ازدواج کرد و پسری بنام "عثمان" برای او به دنیا آورد پس از عبدالله سکینه با زید بن عمرو بن عثمان بن عفان و بعد با ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف ازدواج کرد اما به واسطه نامه هشام بن عبدالملک والی مدینه از او جدا شد و بعد با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان ازدواج کرد و سپس دوباره با ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج کرد. (۱) 🔰با توجه به اینکه بر اساس روایات شیعی، سکینه بعد از ازدواجش با علیه السلام تا زمان وفات با کسی ازدواج نکرده بود، بی­ تردید موضوع تعدد ازواج که برای سکینه نقل کرده ­اند اسائه ادب دیگری است که دشمنان برای تقرب بین آل علی علیهم السلام و دشمنانشان به علیهم السلام بسته و در راستای تلاش برای رفع عداوت تقلیدی بین آنها و بین مخالفان اهل بیت علیهم السلام صورت گرفته است.(۲) 🔰بر روایات ازدواج‌های مکرر سکینه بنت الحسین علیه السلام اشکالات بسیاری وارد است که از مهمترین آن می­توان به این دو مورد اشاره کرد: 🔸اولاً: از طریق تاریخ نویسان نام هیچ همسر یا فرزندی برای این بانو به ثبت نرسیده است، هرچه هست روایاتی است که از طریق و امثال او به ما رسیده است. آن بانویی که علیه السلام در توصیف او می­فرمایند «و اما السکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل؛ سکینه غالباً غرق در ذات الهی است از این رو شایسته امور زناشویی نیست» چگونه ممکن است آن طور باشد که ابوالفرج می­گوید. 🔸ثانیاً: این ازدواج ­ها و بخصوص ازدواج سکینه با مصعب بن زبیر به جهت دشمنی شدید آل زبیر با اهل بیت علیهم السلام و عدم توافق آنان با هم، امری محال است و برخی مقتضیات دینی و اجتماعی نیز این ازدواج را منع می­کند چگونه ممکن است سکینه با مصعبی ازدواج کند که با آل علی علیهم السلام دشمنی شدید داشته است و شیعیان او را از دم شمشیر می­گذرانده است.(۳) ادامه دارد... 📚 منابع ۱. ابوالفرج الاصفهانی، اغانی، ج۱۶، ص۳۶۶؛ ابن سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۳۴۷. ۲. الحلو، محمدعلی السید یحیی، ص۱۴۵. ۳. همان ۹۹-۱۴۶. 🆔 @islam_history
📌 خانه های مکه و مدینه، درب داشته اند! فرقه ضاله ، برای سرپوش گذاشتن به قضیه یورش به خانه وحی و حمله به خانه سلام الله علیها، شبهه ای را مطرح کرده و می گویند که خانه های حجاز در صدر اسلام، درب نداشته اند که درب خانه حضرت صدیقه سوزانده شده باشد! اخیرا آقای دهباشی نیز این شبهه را مطرح کرده اند. ✅ در قرآن اَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ اَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَاْکُلُوا جَمیعاً اَوْ اَشْتاتاً خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید.» 📚 سوره نور، آیه ۶۱ ✅ در روایات 1⃣ دُکَین بن سعید مزنی نقل میکند: خدمت رفتیم و تقاضای غذا کردیم، به  فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.» 📚 سنن ابی داود، ج۴، ص۳۶۰، ح۵۲۳۸. 2⃣ ابوحمید می‌گوید: به ما امر کرد که شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌ای قرار دهیم و نیز دستور داد که شب هنگام درها را ببندیم.» 📚 صحیح مسلم، ج۳، ح۲۰۱۰ 3⃣ پیامبر اکرم؛ بن ابیطالب، ،  و  (علیهم‌السّلام) را جمع کرد و درب را بر روی آن‌ها بست و فرمود: ‌ای خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام می‌رساند....» 📚 بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۱۹. 4⃣ می‌گوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است.» در این حدیث سلمان می‌گوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومی غیر از معنای رایج آن دارد؟    📚 دلائل الامامه، ص۱۰۷ 5⃣ عمر گفت: ما را نزد وی ببر، و عمر و  وخالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح وسالم مولی ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه آن‌ها را دید، در را بر روی آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وی داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.» 📚 بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۲۷ 6⃣ عمر وگروهی همراه وی به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند، فاطمه هنگامی که صدای آنان را شنید، فریاد زد: ‌ای پدر بزرگوارم، ‌ای رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه (ابوبکر) چه رنج‌ها که ندیدم.» 📚 الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۶ 🆔 @islam_history
⭕️ وقاحت معاویه ✍ مطرف بن مغيره بن شعبه ثقفي ميگويد: 🔰 پدرم - بن شعبه - گاهی نزد معاویه می‌رفت و از خردمندی او برایم تعریف می‌کرد،روزی بعد از جلسه با پدرم را ناراحت دیدم. ❓به همين جهت از او پرسيدم: چه شده كه امشب غمگيني؟ 🔻گفت: پسر جان من از نزد ناپاك ترين آدم‌ها مي‌آيم. ❓پرسيدم: چطور؟ 🔻گفت: در حالي كه با معاويه جلسه خصوصي و محرمانه داشتيم به او گفتم: تو اي اكنون به‌اين مقام بلندرسيده‌اي. چه مي‌شد اگر دادگري مي‌كردي و دائره احسانت را وسعت مي‌دادي، زيرا تو ديگر پير شده‌اي. چه مي‌شد اگر به برادران هاشمي‌ات- - نظر لطف مي‌نمودي و حق خويشاونديشان را بجا مي‌آوردي. بخدا امروز ديگر چيزي ندارند كه تو را به‌ هراس اندازد. ⛔️ در جوابم گفت: هيهات محال است چنين كاري بكنم آن تيمي- - به حكومت رسيد و داد گسترانيد و آن كارها را كرد، اما تا مُرد نامش هم از ميان رفت، مگر گاهي يكي بگويد: ابوبكر؛ بعد آن عدی‌ای- - به حكومت رسيد و ده سال كوشش كرد و تلاش نمود، اما تا مُرد نامش هم از ميان رفت، مگر گاهي يكي بگويد: عمر؛ آنگاه هم قبيله ما به حكومت رسيد كه هيچكس نسبي به والائي او ندارد و آن كارها را كرد و با او آن طور رفتار شد، تا مُرد نام او و ياد هر چه كرده بود نابود گشت. 🕋 لكن آن هاشمي- اكرم صلی‌الله علیه و آله - هر روز پنج بار نامش را به بانگ بلند مي‌برند و مي‌گويند: 📢 اشهد اَنَّ محمداً رسولُ الله. با اين حال اي بي مادر چه كاري جاويدان خواهد ماند مگر اينكه آن را به گور بسپاريم و نامش را نابود گردانيم؟ 📚 ترجمه ، ج۲۰، ص۱۳۰. 🆔 @islam_history