eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
476 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
1395-07-18_06-46-57.jpg
2.65M
📌 اینفوگرافیک شب هفتم #محرم| #روایت حضرت علی اصغر سلام الله علیه 🆔 @islam_history
1395-07-18_18-32-40.jpg
2.14M
📌 اینفوگرافیک شب هشتم #محرم| #روایت حضرت #علی_اکبر سلام الله علیه 🆔 @islam_history
1395-07-20_12-22-38.jpg
2.23M
📌 اینفوگرافیک شب نهم (#تاسوعا) #محرم| #روایت حضرت #ابوالفضل سلام الله علیه 🆔 @islam_history
1395-07-20_12-24-15.jpg
2.35M
📌 اینفوگرافیک شب دهم (#عاشورا) #محرم| #روایت #امام_حسین علیه السلام 🆔 @islam_history
وب (3)_0.jpg
1.14M
📌 اینفوگرافیک شب یازدهم #محرم| #روایت عصر #عاشورا 🆔 @islam_history
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🆔 @islam_history
📌 عبیدالله بن زیاد 🔰ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد. برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و زناکار بودن مادر او تصریح شده است. 🔰در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو،‌ وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خوانده‌اند. گفته‌ شده ، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد می‌دانست و بدین رو، ، زیاد را برادر خویش می‌خواند. 🔰ابن زیاد، بسیار خشن، بی‌رحم و بی پروا بوده و برخی از زندگی‌نامه‌نویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کرده‌اند. 🔰معاویه پس از مرگ زیاد، عبیدالله را به حکومت خراسان منصوب کرد و در سال ۵۵، ۵۶ یا ۵۷ق او را از ولایت خراسان برداشت و به امارت بصره منصوب کرد. 🔰با آغاز قیام علیه السلام و اعزام نماینده او بن عقیل به کوفه، عبیدالله که خشونت وی و پدرش در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ق با حفظ سمت به ولایت منصوب گشت. 🔰یکی از بزرگترین جنایات عبیدالله بن زیاد، به رساندن امام حسین علیه‌السّلام و یاران ایشان و به اسارت گرفتن حرم رسول خداست. او در سال ۶۵ق نیز قیام توابین را سرکوب کرد. 🔰مختار در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در واقعه دست داشتند، ابراهیم بن را با سپاه به مقابله فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی موصل به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد ( ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید. 🔰 مختار سر ابن زیاد را به محضر محمد حنفیه و علیه السلام فرستاد، سر عبیدالله را وقتی محضر آوردند كه طعام میل می‏فرمود. 🔰امام فرمود: وقتی كه مرا در كوفه به مجلس ابن زیاد آوردند او طعام می‏خورد و سر بریده پدرم در كنار او بود. 💠 گفتم: خدایا! مرا نمیران تا سر ابن زیاد را به وقت طعام خوردن پیش من آورند، خدا را حمد می‏كنم كه دعای مرا اجابت فرمود. 💠 سپس امام فرمود: سر ابن زیاد را بدور اندازند و در ابن نما آمده كه امام سجده شكر كرد و گفت: 💠 «الحمد لله الذی اَدركَ لی ثاری من عدوّی و جزی اللّه المختار خیراً»؛ خدا را شكر می كنم كه انتقام خون مرا از دشمنم گرفت و خداوند به مختار جزای خیر عنایت كند. 📚 مفید، الاختصاص، ۱۳۷۹ق، ص۷۳. 📚 زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۱۹۳. 📚 طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳. 🆔 @islam_history
⁉️ حال که شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله ثابت شد، سوال اینجاست که چه کسانی حضرت را مسموم کردند؟ 🔰در دو روایت بخاری و مسلم از آمده است: ما به در هنگام بیماری‌اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید. گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهت مریض از دواست! اندکی بعد فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم که در کنار شما حضور نداشت. ⚠️ نکته: اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص واجب نشده است؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر از روی هوی و هوس سخن نمیگوید؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند عایشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد؟ انگار عایشه نیز مانند خیال کرده بود که پیامبر نعوذبالله هذیان میگوید!!! آیا رسول خدا فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند؟ ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند. 🔰عبدالصمد بن بشیر از علیه السلام کرده که آن حضرت فرمود: میدانید پیامبر درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند. و در روایت دیگر آمده است: عایشه و به او سم نوشاندند. 🔰سران رژیم غاصب (ابوبکر و عمر و دخترانشان) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!! 🔰البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمی پذیرد زیرا رسول خدا در سال ۱۱هجری کشته شده و حادثه در سال هفتم اتفاق افتاده است!!! 🔰از آن گذشته رسول خدا از مسمومیت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد. 🔰عایشه نیز از آن واقعه عبرت گرفت و خوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشت بلکه به زور آن را به حضرت خوراند. پس قطعا حضرت به خاطر آخرین سم که توسط عایشه به او خورانده شد و حضرت به خاطر ضعف نتوانستند مقاومت کنند و به شهادت رسیدند. 📚 صحیح البخاری، ج۷، ص۱۷. 📚 صحیح مسلم، ج۷، ص ۲۴و۱۹۴. 📚 تاریخ طبری، ج۲، ص۴۳۸. 📚 تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۰۰. 📚 ، ج۲۲، ص۵۱۶. 🆔 @islam_history
📌 لقب فاروق برای کیست؟ 🔰به اعتقاد ، لقب فاروق به کسی جز علیه السلام اختصاص ندارد. اما قائل به این هستند که لقب برای استعمال شده! 🔰واقعیت این است که این لقب هم برای اميرالمومنین علیه السلام است هم برای عمر❗️ اما باید دید چه کسی این لقب ها را برای آنها به کار برده. 🔰فرق این جاست که لقب مذکور را اکرم صلی الله علیه و اله برای اميرالمومنین علیه السلام به کار برده؛ اما همین لقب را نه پیامبر و نه حتی مسلمانان به عمر نسبت نداده اند! بلکه به تصریح علمای اهل سنت، برای اولین بار اهل کتاب این لقب را به عمر دادند! ✍ دو ذیل برای اثبات مطالب فوق: 👈 می گوید: 💠 پیامبر صلی الله علیه و اله به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: تو صدیق اکبر هستی! و تو آن فاروقی هستی که بین حق باطل فاصله انداخته ای! 👈 زهری گوید: 💠 اولین کسانی که لقب فاروق را برای به کار بردند، اهل کتاب بودند نه صلی الله علیه و اله و مسلمانان به تبعیت از اهل کتاب به عمر، فاروق می گفتند! 📚 شرح ، ، ج۱۳، ص۲۲۸. 📚 عمر بن خطاب، ابن جوزی، ص۳۰. 📚 طبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۹۳. 🆔 @islam_history
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽🎥 #کلیپ 👈 #روایت #امام_باقر علیه السلام 🎙 حجت الاسلام میرزامحمدی #فاطمیه 🆔 @islam_history
📌 السلام علیکم یا النبوه 🔰 شده که صلی الله علیه و آله و سلم آیه شریفه: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» را قرائت کرد. در این هنگام مردی برخاست و به سوی صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: منظور از این خانه‌ها کدام خانه‌ها است؟ فرمود: منظور خانه‌های انبیا است. 🔰در این هنگام برخاست و در حالی که به خانه علیه السلام و علیها السلام اشاره می‌کرد گفت: آیا این خانه جزو آن خانه‌ها است. آن حضرت فرمود: بله، و از بهترین آنهاست. 📚 الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۳. 📚 تفسیر روح المعانی، ج۱۸، ص۱۷۴. 🆔 @islam_history
📌 در فراق ✍ اين سخن از علیه السلام شده كه هنگام به خاك سپردن سيده زنان، عليها السلام بر سر قبر رسول اللّه صلی الله علیه و آله، چنانكه گويى با او راز مى گويد، بيان داشته است: 💠 سلام بر تو، اى خدا! من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست. اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزيده تو، شكيبايى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظيم فراق تو را ديده ام و رنج مصيبت تو را چشيده ام، جاى شكيبايى است. من خود، تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى، جان به جان آفرين تسليم نمودى. «انا لله و انا اليه راجعون». 💠 آن وديعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسيد. و اندوه مرا پايانى نيست. همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه كه خداوند براى من سرايى را كه تو در آن جاى گرفته اى، اختيار كند. بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه. اينها در زمانى بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته بود و تو از يادها نرفته بودى. 💠 بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى كند، نه بدرود كسى كه رنجيده و ملول است. اگر از اينجا بازمى گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى كنم نه به سبب آن است كه به وعده اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده ام. 📚 ، خطبه ۲۰۲. 🆔 @islam_history
📌 خشم خدا بر شیعیان 💠 از علیه السلام شده است: خداوند متعال بر خشمگين شد و مرا بين اين دو امر مخير کرد: يا خودم گرفتار شوم يا آنها. به خدا قسم من خودم را سپر آنان قرار دادم 📚 کافی، ج۱، ص۲۵۰. 🆔 @islam_history
📌 عظمت حضرت ابوطالب ✍ از علیه السلام شده فرمود: 💠 روزی در سرایی وسیع نشسته بودم و مردم دور من جمع بودند. یکی از آنها نزد من آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین! تو در جایگاهی هستی که خداوند تو را در آن قرار داده، حال آن که پدرت () در آتش می‌شود❗️ 💠 فرمود: ساکت شو، خداوند دهانت را بببندد، قسم به ذاتی که صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برگزید، اگر پدرم هر گناهکاری را بر روی زمین بکند، خداوند شفاعتش را در مورد آنها قبول می‌کند. 💠 پدرم در آتش بسوزد حال آن که من خودم تقسیم کننده و دوزخم⁉️ 💠 سپس گفت: قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برانگیخت، همانا نور ابوطالب در روز نور تمامی انسان‌ها را خاموش می‌گرداند جز پنج نور و آن انوار عبارتند از نور محمد صلی الله علیه و آله و سلم و نور من و نور سلام الله علیها و نور و نور علیهما السلام و دیگر ائمه‌ای که بعد از آنها می‌آیند صلوات الله علیهم اجمعین، چرا که نور او از نور ما و از همان نوری است که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم آن را آفریده بود. 🏴 وفات حضرت ابوطالب تسلیت باد. 📚 تاویل الآیات، ج۱، ص۳۹۶. 📚 امالی طوسی، ج۱، ص۳۱۱. 🆔 @islam_history
📌 غلام مستجاب الدعوه امام سجاد علیه السلام 🗣 از سعید بن مسیب شده که گفت: ☁️ قحطى عمومى مردم را فرا گرفت، من چشم خود را گشودم، غلام سیاهى را بالاى تپه‌اى تنها دیدم، به طرف او روان شدم، دیدم لب‌هاى خود را حرکت می‌دهد، هنوز دعاى او تمام نشده بود که ابرى آمد، وقتی آن ابر را دید خوشحال شد و برگشت، به قدرى باران آمد که ما گمان کردیم غرق خواهیم شد. ♻️ من به دنبال آن غلام رفتم تا این‌که دیدم داخل خانه علیه السلام شد. من نیز بعد از او داخل خانه آن‌حضرت شدم، و گفتم: اى آقاى من! در خانه شما غلام سیاهى است که به من تفضّل نما و او را به من بفروش! ❗️ آن‌حضرت فرمود: «اى سعید! چرا آن غلام به تو بخشیده نشود؟»، پس به سرپرست غلامان خود دستور داد تا همه غلام‌هایى را که در خانه آن‌حضرت بودند به من بدهند، او غلامان را حاضر ساخت، ولى من آن غلام سیاه را در بین آنان ندیدم، گفتم: غلام سیاهی که من می‌خواهم در میان آنان نیست! 🔰 سرپرست غلامان گفت: غیر از فلان غلام که نگهبان است کسى نیست، گفتم: او را بیاور! چون او را آورد دیدم همان غلام سیاهى است که من می‌خواستم. 🔰 به امام گفتم: این همان غلام سیاهى است که من می‌خواهم، علیه السلام فرمود: «اى غلام! سعید مالک تو شد، با او برو»، غلام سیاه به من گفت: چه باعث شد که تو بین من و مولاى من جدایى انداختى؟! گفتم: آن معجزه‌اى که من بالاى تپه از تو دیدم! ناگاه آن غلام دست خود را با تضرّع و زارى به طرف آسمان بلند کرد و گفت: اى خدا! اگر ما بین من و تو رازى بوده که آن‌را فاش کردى الآن مرا قبض روح کن. امام سجاد علیه السلام و حاضران در مجلس گریستند، من هم با چشم اشکبار خارج شدم، همین‌که به منزل خود رسیدم پیغام‌رسان امام نزد من آمد و گفت: اگر می‌خواهى در تشییع جنازه آن غلام سیاه شرکت کنی بیا!... 📚 اثبات الوصیة، ص 175. 🌷 میلاد علیه السلام مبارک باد. 🆔 @islam_history
📌 دعای مجیر این دعا در بین دعاها از جایگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله شده و دعایى است که براى آن حضرت هنگامى که در مقام مشغول نماز بودند آورد و کفعمى در «بلد الامین» و «مصباح» این را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده، از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه بخواند گناهش آمرزیده می‌شود، هرچند به عدد دانه‌هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگهاى بیابان باشد. و خواندن آن براى شفاى بیمار و اداى دین و بى‌نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است. 📚 مفاتیح الجنان. 🆔 @islam_history
📌 وفات حضرت عبد العظيم عليه‌السلام 🔰روز ۱۵ شوال سال ۲۵۲ ه‍ حضرت ابوالقاسم حسنى فرزند عبد الله بن بن بن زيد بن حسن بن عليهم السلام وفات يافته است. 🔰ايشان از مشاهير علما و از ثقات و فضلاى محدثين است كه در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از و عليهما السلام نقل كرده است. 🔰كتاب خُطَب عليه السلام و كتاب اليوم و الليله از آثار آن بزرگوار است. 🔰جلالت و عظمت شان آن بزرگوار از عرضه عقايدش خدمت امام زمانش ‍ حضرت هادى عليه السلام و تاييد آن حضرت درباره آنها به وضوح پيداست. 🔰ايشان به طور ناشناس وارد رى شد و از ترس در ساربانان در خانه يكى از زندگى مى كرد. 🔰تا هنگام وفات كسى متوجه نشد آن بزرگوار كيست، تا اينكه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشته اى در لباس او يافتند كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود. مرقد مطهرش در شهر رى مشهور است. 🔰پدر آن حضرت عبدالله مشهور به "عبد الله قافه" است. "قافه" نام مكانى بود كه جناب عبد الله از طرف پدر بزرگش جناب حسن بن زيد حاكم آنجا بود. 🔰همسر حضرت عبد العظيم ، دختر قاسم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام است. 🔰بعضى امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خديجه همسر حضرت عبد العظيم مى دانند. 🔰دختر آن حضرت سلمى است كه حضرت عبد العظيم عليه السلام او را به عقد محمد بن ابراهيم بن ابراهيم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام در آورده و ثمره اين ازدواج سه پسر به نامهاى عبد الله و حسن و احمد بود. 📚 مستدرك سفينه البحار، ج٦، ص٦٦. 📚 رياحين الشريعه، ج٤ ص ١٩٧، ج ٥ ص ١٠٦. 📚 رياحين الشريعه، ج٤، ص٣٣٢. 🏴 پانزدهم شوال سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 قدر و منزلت شیعه (۲) ✅ گفت: فدايت شوم، [مخالفين شما] به ما لقبى داده اند كه پشت ما را شكسته و دل هايمان را ميرانده است، و زمامداران و واليان، به خاطر همين لقب- و بنا بر حديثى كه فقهايشان مى كنند- خون ما را حلال مى شمرند! ❓امام عليه السّلام فرمود: مقصودت لقب «رافضى» است؟ 👌 ابو بصير گفت: آرى. عليه السّلام فرمود: نه، به خدا سوگند، اينان شما را به اين نام نخوانده اند، بلكه خداوند شما را بدان ناميده است. اى ابا محمّد، مگر نمى دانى كه هفتاد نفر از بنى اسرائيل، وقتى گمراهى و قومش، و هدايت موسى را تشخيص دادند، فرعون را رها كردند و به پيوستند، به همين سبب، در ميان لشكر موسى عليه السّلام به «رافضى» خوانده مى شدند. اينها در بين لشكر موسى عليه السّلام بيش از ديگران عبادت مى كردند و نسبت به موسى و و فرزندانشان عليهم السّلام محبت بيشترى داشتند و خداوند به موسى عليه السّلام وحى فرمود: اين نام را در براى آنها ثبت كن، زيرا من آنان را به اين اسم ناميده‌ام و اين نام را بدانها بخشيده ام. موسى عليه السّلام نيز اين نام را براى آنها ثبت فرمود و پس از آن، خداوند، اين نام را براى شما ذخيره كرد و به شما عطا فرمود. 🔰اى ابا محمّد، اينان خوبى را رها كردند و شما به كمك خوبى، بدى را رها كرديد. مردم به دسته‌ها و گروه هاى مختلفى تقسيم شدند و شما در گروه خاندان پيامبرتان صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در آمديد و به راهى رفتيد كه خداوند به آن امر فرموده است. شما همان راهى را كه خدا برايتان برگزيده بود، انتخاب كرديد و كسى را كه خدا اراده كرده بود، اختيار نموديد. پس مژده باد بر شما و باز هم مژده باد بر شما! به خدا سوگند، شماييد كه مورد رحمت حقّ قرار گرفته ايد، كردار نيك نيكوكارانتان پذيرفته مى شود و از كردار زشت بدكارانتان چشم پوشى مى شود. هر كس روز بدون آن عقيده اى كه شما داريد به پيشگاه پروردگار درآيد، خداوند نه كردار نيكش را مى پذيرد و نه از كردار بدش درمى گذرد. 📚 فضائل الشیعه، شیخ صدوق، حدیث ۱۸. 🆔 @islam_history
📌 عنایت ویژه علیه‌السلام به شیعیان ✍ یکی از همراهان علیه‌السلام به نام موسى بن سیار نقل می کند: ✨در خدمت حضرت رضا علیه السّلام بودم که وارد كوچه‌هاى طوس شدیم. سر و صدایى شنیدم و به دنبال آن صدا حرکت کردیم. دیدیم جنازه‌اى است (مردم آماده تشییع اویند). 🔰همین كه چشممان به جنازه افتاد دیدم حضرت رضا علیه‌السّلام پا از ركاب خارج نمود و پیاده شد و رفت به طرف آن جنازه، آن را بلند كرد و به خود چسباند و بعد به من فرمود: 💠 موسى بن سیار! "مَنْ شَيَّعَ جَنَازَةَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لَا ذَنْبَ عَلَيْهِ". 💠 هر كس در تشییع جنازه یكى از دوستان ما شرکت کند چنان گناهانش می ریزد که گویا تازه از مادر متولد شده و گناهى برایش نمی‌ماند. 💠 به دنبال جنازه حرکت کردیم تا اینکه جنازه را كنار قبر گذاشتند. علیه‌السّلام جلو رفت و با شکافتن حلقه مردم خود را به جنازه رساند. دست روى سینه‌اش گذاشت و سپس فرمود: فلان بن فلان، تو را به بشارت می دهم؛ از این لحظه به بعد دیگر ترسى بر تو نیست. 🔰موسی بن سیار راوی این می‌گوید عرض كردم: فدایت شوم مگر شما این مرد را می شناسید؟! فرمود: به خدا قسم تا به حال به این منطقه پا نگذاشته بودم. 👈 سپس فرمود: "يَا مُوسَى بْنَ سَيَّارٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَيْنَا أَعْمَالُ شِيعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَمَا كَانَ مِنَ التَّقْصِيرِ فِي أَعْمَالِهِمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تَعَالَى الصَّفْحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا كَانَ مِنَ الْعُلُوِّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّكْرَ لِصَاحِبِه". 💠 ای موسى! مگر نمیدانى که اعمال ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می‌شود؟ هر كوتاهى كه داشته باشند از خدا درخواست می كنیم تا از آن چشم پوشى نماید و هر کس که كار نیك داشته باشند از پروردگار تقاضا می كنیم تا او را مورد عنایت قرار دهد. 📚 ، ج۴۹، ص۹۸. 🆔 @islam_history
📌 داستان جالب جوانی که هیچ یک از شرایط ازدواج را نداشت... 🔰"جویبر" مرد جوان تازه مسلمانی است که در مانده تا دینش را نزد پیغمبر درست کند و در صفّه ای که کنار مسجد بود، در میان فقرا جا داشت. گاهی نان و گاهی خرما و گاهی هر دو از طرف پیغمبر به او می رسید. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله او را مورد لطف بیشتری قرار داد و پرسید: «آیا میل داری؟». عرض کرد: «یا رسول اللَّه! بلی امّا کی به من دختر می دهد؟ من که نه مال دارم و نه شأن و نه شکل». حاصل شریف این است که صلی الله علیه و آله فرمود: «، همه چیز را جبران می کند. مؤمن همشأن مؤمنه است (المسلم کفو المسلمه) سیاه و سفید ندارد، عرب و عجم ندارد، همه یکنواخت است و میزان تقواست». حضرت او را نزد زیاد بن لبید،- که از اشراف قبیله ای از قبایل اطراف مدینه بود- فرستاد و فرمود: «به او بگو پیغمبر مرا فرستاده که دخترت را به عقد من درآوری». جویبر اطاعت کرد و رفت در مجلس زیاد بن لبید چند نفر دیگر هم حضور داشتند و گفت: «پیغامی از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله برایت دارم، آیا در حضور دیگران بگویم یا خصوصی». زیاد گفت: «زهی شرف از پیغام رسول خدا صلی الله علیه و آله مانعی ندارد در حضور دیگران بگویی». گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دخترت ذلفا را به عقد من درآوری». زیاد، یکه خورد و آنچه در دلش بود گفت: «تو همشأن ما نیستی، چگونه به تو دختر بدهم؟». جویبر برخاست که برود، گفت: «به خدا سوگند! آنچه تو می گویی راه و روش اسلام نیست». آنگاه حرکت کرد. دختر از پدرش پرسید: «کی بود؟ و جریان چه بود؟». زیاد گفت: «جوان فقیری آمده بود و می گفت از پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله آمده و او را فرستاده است که تو را به او تزویج نمایم». دختر گفت: «پدر! زود دنبالش برو تا رسول خدا صلی الله علیه و آله را ناراحت نکرده است او را بیاور». عجب ایمانی داشت! نپرسید آیا مهندس است یا دکتر؟ حقوقش در ماه چقدر است؟ بلکه دین و تقوا را میزان می داند. زیاد به دنبال جویبر رفت و گفت: «برگرد تا من خودم به مدینه بروم و ببینم آیا خود رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرموده است یا نه؟!». به مدینه آمد و جریان را از پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آری من او را فرستاده ام». برگشت و لباس مناسبی برای جویبر فراهم کرد، وسایل زندگی اش را نیز تهیه و خانه ای نیز برایش آماده کرد. جویبر، شب عروسی نگاه به صورت دختر کرد و جمالش را دید در حجله، عدل را رعایت کرد و گفت: «ای خدایی که تو به من نعمت دادی، شکر تو مقدّم بر هر چیزی است». و تا صبح، و شکر بجا آورد و فردا نیز به شکرانه این نعمت، روزه گرفت، سه شبانه روز وضعش چنین بود. روز سوّم زیاد خیلی ناراحت بود، خدمت پیغمبر آمد و گفت مثل این که این داماد اقتضای ازدواج ندارد. پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به دنبالش فرستاد و از او پرسید: «مگر میل به زن نداری؟». گفت: «چرا خیلی هم مایل هستم». فرمود: «پس چرا از همسرت کناره گرفته ای؟». عرض کرد: «به خاطر شکر این نعمت بزرگ، خواستم سه شبانه روز، شبها به طاعت به سر برم و روزها بگیرم؛ امّا از امشب به سراغش می روم». 📚 شهید آیت الله دستغیب(ره)؛ اسلامی، ص30. 🆔 @islam_history
📌 اثر محبت علیهم السلام ✍️ از بریدبن‌معاویه شده است که گفت: 🔰در منی در محضر علیه السلام نشسته بودم. آن حضرت به زیاد که فردی سیاه پوست بود و هر دو پایش قطع شده بود نگاه کرد و نسبت به او اظهار ترحّم کرد و فرمود: «چه بر سر پاهایت آمده است؟ چطور به این جا آمده‌ای»؟ 🔰زیاد گفت: «سوار بر شتر لاغری بودم امّا بیشتر راه را خودم آمدم». علیه السلام نسبت به او اظهار مهربانی کرد. ❤️زیاد گفت: «گناه می‌کنم تا جایی که احساس می‌کنم در حال هلاک شدن هستم، محبّت شما در خاطرم زنده می‌شود به همین دلیل به نجات خود امیدوار می‌شوم و احساس ناخوشایند گناه برطرف می‌شود». 💠 امام باقر علیه السلام فرمود: «آیا گمان می‌کنی دین، چیزی جز محبّت است»؟ پروردگار فرموده است: حَبَّبَ إِلیْکُمُ الإِیمَانَ وزَیَّنَهُ فِی قُلوبِکُمْ. 📚 ، ج۸، ص۷۹. 🆔 @islam_history
⚠️ تشکیک در دستگاه عزاداری علیه السلام شغل شیاطین 🔹 ابن قولویه قمی رضوان الله علیه روایت کرده است که سلام الله علیها از علیه السلام کرده است که در هنگام احتضار از وقائع صحبت نمودند و سپس فرمودند: ✍ «... إنّ إبلیس فی ذلک الیوم یطیر فرحاً فیحول الأرض کلّها فی شیاطینه و عفاریته فیقول: یامعشر الشیاطین! قد أدرکنا من ذریة آدم الطلبه و بلغنا فی هلاکهم الغایة و أورثنا هم السوء إلاّ من اعتصم بهذه العصابه فاجعلوا شغلکم بتشکیک النّاس فیهم...» 🔸 «به درستی که در این روز (بعد از واقعه ) حول زمین پرواز می‌کند در حالی که شادمان است و تمامی شیاطین و اجنه خبیث را جمع می‌کند و می‌گوید: ای گروه شیاطین! همانا که ما انتقام و طلب خود را از ذریه آدم گرفتیم و مردم را اهل کردیم مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی آل (صلی الله علیه و آله) پایدار باشد. پس تا می‌توانید مردم را به شک اندازید و از این مصیبت باز دارید، تا زحمت من به هدر نرود.» 📚 کامل الزیارات، تألیف ابن قولویه قمی، باب ۸۸، حدیث ۱، صفحه ۴۸۸ 📃 اسکن روایت: 🌐 http://bit.ly/2yLQdEi 📃 پوستر: 🌐 http://bit.ly/2x2ld0S ‼️ چقدر این روزها حضور این شیاطین در اطرافمان خصوصا در فضای مجازی احساس می‌شود 🆔 @islam_history
◾️ درخواست علیه السلام از شیعیان... 💠 مرحوم کفعمى در مصباح، از سلام الله علیها مى کند که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:   شیعتى ما ان شربتم ری عذب فاذکرونى   او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى   و انا السبط الذى من غیر جرم قتلونى   و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونى   لیتکم فى یوم جمیعا تنظرونى   کیف استسقى لطفلى فابوا ان یرحمونى   و سقوه سهم بغى عوض الماء المعین   یا لرزء و مصاب هد ارکان الحجون   ویلهم قد جرحوا قلب رسول الثقلین   فالعنوهم ما استطعتم شیعتى فى کل حین   اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.   من نوه هستم، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد. واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى من ! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید. 📚 المصباح‏، ص، 741. 🆔 @islam_history
📌 شده علیه السلام به مسمع کِردین فرمود: اي مسمع! تو از اهل عراقي، آيا به قبر علیه السلام مي‏روي؟ 🔰عرض کرد: نه، چون من مردي معروف و در بين اهل بصره مشهورم، و نزد ما جماعتي هستند که تابع خليفه‏ اند، و از قبايل عرب و ناصبيان و غير ايشان، دشمنان بسيار داريم، و من ايمن نيستم که احوال مرا به والي خبر ندهند، به طور قطع گزارش مي‏دهند، و از ايشان به من ضررها خواهد رسيد. 💠 حضرت فرمود: آيا مصائب آن حضرت با به خاطر مي‏ آوري؟ عرض کرد: آري. فرمود: آيا بر آن حضرت جزع مي‏کني؟ 💠 عرض کرد: آري، به خدا سوگند که بي ‏تابي مي‏کنم و مي‏گريم بر آن بزرگوار تا آن که اهل‏ خانه من، اثر اندوه در من مي ‏يابند، و حتي از غذا خوردن امتناع مي‏کنم تا از حال من، آثار مصيبت ظاهر مي‏شود. 🔰حضرت فرمود: خدا رحم کند بر گريه تو، به درستي که تو شمرده مي‏شوي از کساني که جزع مي‏کنند براي ما، و شاد مي‏شوند براي شادي ما، و اندوهناک مي‏شوند براي اندوه ما، و خائف مي‏گردند براي خوف ما، و ايمن مي‏گردند براي ايمني ما، و زود باشد که ببيني، در وقت مرگ خود، که پدران من حاضر شوند نزد تو، و سفارش کنند به ملک ‏الموت درباره تو، و بشارت دهند تو را که ديده ‏ات روشن گردد، وشاد شوي؛ و ملک ‏الموت بر تو مهربان‏تر باشد از مادري مهربان نسبت به فرزند خويش. پس حضرت گريست و مسمع نيز گريست... 📚 کامل الزيارات، باب 32، ص 101. 🆔 @islam_history
🔰سیّد بن طاووس از علی بن اسباط از علیه السلام کرده که مردی از برمکی‌ها به علی بن موسی الرضا علیهماالسلام عرض کرد: درباره‌ی چه می‌فرمایید؟ 💠 حضرت پاسخ داد: سبحان الله و الحمدالله و الاله الا الله و الله اکبر، پرسشگر، پافشاری کرد تا امام پاسخ دهد آن حضرت فرمود: مادر درستکار و صالحی داشتیم. او در حالی درگذشت که بر آن دو تن ـ ابوبکر و ، خشمگین بود و پس از مرگ آن حضرت، خبری به ما نرسیده که از آن دو، خشنود شده باشد. 📚 الطرائف، ۲۵۲ 🆔 @islam_history