eitaa logo
اسلام و جمهوریت
158 دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
4 فایل
یادداشتهایی از کتاب «اعتبار عقلی و شرعی رای اکثریت» نوشته مسعود امامی و مطالبی درباره رابطه اسلام با جمهوریت، مردم سالاری و دموکراسی
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ تعصب؛ معیاری مهم برای تشخیص فقیهان فاسد ✍️ مسعود امامی ✅ اسلام اگرچه مردم را به آموختن و پیروی از دانشمندان دعوت کرده، ولی از سرسپردگی مطلق به آنها پرهیز داده است. خداوند در آیه 31 سوره توبه، مسیحیان و یهودیان را مذمت می‌کند که دانشمندان و راهبان خود را در جایگاه خدایی نشانده‌اند. امام صادق (ع) در تفسیر این آیه می‌فرماید: مقصود آیه این نیست که دانشمندان و راهبان، پیروانشان را به پرستش خود دعوت می‌کردند؛ زیرا اگر چنین می‌کردند مردم سرپیچی می‌نمودند، بلکه مقصود این است که مردم اطاعت محض از آنها می‌کردند و سرسپرده مطلق آنها بودند؛ به گونه ای که اگر حلالی را حرام و حرامی را حلال می‌کردند، مردم از آنها پیروی می‌نمودند (کافی، ج1، ص53). پس اطاعت محض و بی‌چون و چرا از کسی ـ هرچند عالم دینی باشد ـ به مثابه پرستش و بندگی اوست. ✅ در روایتی طولانی و بسیار آموزنده از امام عسگری (ع) معیارهایی روشن و راهگشا برای تشخیص عالمان دینی فاسد از عالمان پاک و وارسته که سزاوار پیروی و همراهی هستند ارائه شده است. خلاصه‌ای از این روایت بدین قرار است: امام عسگری (ع) در آغاز روایت و در تفسیر آیه 78 سوره بقره، عوام یهود را مذمت می‌کند که سرسپرده مطلق عالمان خویش بودند و آنها به دروغ به عوام یهود می‌گفتند که صفات پیامبر آخر الزمان در کتب مقدس با محمد بن عبدالله که مدعی پیامبری است سازگار نیست، تا بدین طریق ریاست خود را بر مردم ادامه دهند. سپس امام عسگری (ع) به نقل گفتگویی میان امام صادق (ع) با یکی از اصحابش می‌پردازد. در این گفتگو آمده است که آن شخص از امام صادق (ع) می‌پرسد: عوام یهود چه گناهی کردند؟ آنها بی‌سواد بودند و نمی‌توانستند کتب مقدس خود را بخوانند، پس تقصیری در پیروی از عالمان خود نداشتند. آیا آنها مانند عوام شیعه نیستند که از عالمان خود پیروی می‌کنند؟ ✅ امام صادق (ع) در پاسخ به این پرسش به تشریح ملاکهایی روشن برای تشخیص عالمان دینی فاسد می‌پردازد که اگر عوام یهود به آنها توجه می‌کردند هیچگاه به عالمان خود اعتماد نمی‌نموده و دروغ آنها را باور نمی‌کردند. امام می‌فرماید: عوام یهود حقایقی را از عالمان خود دیده بودند که با وجود آنها سزوار نبود از عالمان خویش پیروی کنند. این حقایق که معیارهایی روشن و همیشگی برای تشخیص عالمان دینی فاسد از عالمان دینی پارسا است بدین قرار است: ـ دروغ روشن و آشکار (الْكَذِبِ الصِّرَاحِ) ـ خوردن مال حرام (أَكْلِ الْحَرَامِ) ـ دریافت رشوه (الرِّشَاءِ) ـ پیروی از گناه (يُقَارِفُونَ الْمُحَرَّمَاتِ) ـ تغییر احکام خدا به توصیه یا چاپلوسی دیگران یا علائق خود (تَغْيِيرِ الْأَحْكَامِ عَنْ وَاجِبِهَا بِالشَّفَاعَاتِ وَ الْعِنَايَاتِ وَ الْمُصَانَعَاتِ) ـ تعصب شدیدی که آنها را از دین خارج کرده بود. آنها هرگاه تعصب می‌ورزیدند حقوق مخالفان خود را از بین می‌بردند و به موافقان خود اموالی از دیگران که مستحق آن نبودند می‌بخشیدند (التَّعَصُّبِ الشَّدِيدِ الَّذِي يُفَارِقُونَ بِهِ أَدْيَانَهُمْ وَ أَنَّهُمْ إِذَا تَعَصَّبُوا أَزَالُوا حُقُوقَ مَنْ تَعَصَّبُوا عَلَيْهِ وَ أَعْطَوْا مَا لَا يَسْتَحِقُّهُ مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ مِنْ أَمْوَالِ غَيْرِهِمْ وَ ظَلَمُوهُمْ مِنْ أَجْلِهِمْ) سپس امام می‌فرماید: عوام یهود (اگر چه خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) ولی به خوبی می‌فهمیدند که سخن کسی را که چنین صفاتی دارد نباید بپذیرند و از آنها نباید پیروی کنند؛ در حالی که سخن عالمان فاسد خود را باور کردند و از آنها پیروی نمودند. ✅سپس فرمودند: عوام مسلمان و شیعه نیز اگر از دانشمندان دینی خود، این صفات را ببینند و از آنها پیروی کنند همچون عوام یهود هستند که سزوار سرزنش و مذمت می‌باشند: گناه آشکار (الْفِسْقَ الظَّاهِرَ) تعصب شدید (الْعَصَبِيَّةَ الشَّدِيدَةَ) هجوم بر لذات حرام دنیا (التَّكَالُبَ عَلَى حُطَامِ الدُّنْيَا وَ حَرَامِهَا) نابود کردن دشمنان و مخالفان خود که سزاوار صلح و دوستی هستند (إِهْلَاكَ مَنْ يَتَعَصَّبُونَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ لِإِصْلَاحِ أَمْرِهِ مُسْتَحِقّاً) نیکی و احسان به طرفداران خود که سزاوار خواری و اهانت هستند (التَّرَفْرُفِ‏ بِالْبِرِّ وَ الْإِحْسَانِ عَلَى مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ وَ إِنْ كَانَ لِلْإِذْلَالِ وَ الْإِهَانَةِ مُسْتَحِقّاً) ✅ سپس امام فرمودند: پس مردم باید از گروهی از عالمان دینی پیروی کنند که حافظ روح و روان خود هستند و با هوای نفس خود مخالفت می‌کنند و فرمانبردار خداوند می‌باشند و برخی از فقهای شیعه چنین صفاتی دارند نه همه آنها (فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعَهُمْ). الاحتجاج، ج2، ص456. @islamjomhoriat
◀️ نکوهش عالمان خدمت‌گذار ستمگران از زبان امام سجاد (ع) ✅امام سجاد (ع) در نامه‌ای به زُهری فقیه شهر مدینه و از عالمان دربار بنی‌امیه، مسئولیت سنگین عالمان دینی در مواجهه با ستم حاکمان را به روشنی بیان کرده و او را از خدمت به آنان که سبب تایید ستم آنها و گمراهی مردم می‌شود باز داشته است. بخشهایی از این نامه بدین قرار است: ✳️ «خدا در قرآن از دانشمندان پيمان گرفته كه دين خدا را بر مردمان آشكار كنند و پنهان مدارند. و بدان كه كوچكترين چيزى كه تو پنهان كردی و سبكترين چيزى كه آن را بر دوش گرفته‌ای، اين است كه ‌نگرانى ستمگر را بدل به آسودگى كرده ‏اى و راه گمراهى را برای او آسان ساخته ‏اى؛ و اين كار با نزديك شدن تو به او و پذيرفتن درخواست او صورت گرفته است. از آن مى ‏ترسم كه فرداى قيامت با اين گناه در ميان خيانتكاران جاى داشته باشى، و از تو بپرسند از آنچه گرفتى و به ستمكارى ستمگران كمك كردى؟ و بپرسند كه چرا چيزى را كه حق تو نبود از كسى كه به تو بخشيد گرفتى؟ و چرا به كسى نزديك شدى كه حق هيچ كس را نمى ‏داد، و چرا در آن هنگام كه تو را به خود نزديك كرد از باطلى جلوگيرى نكردى؟ و چرا با دشمن خدا دوست شدى؟ آيا در آن هنگام كه ستمگران تو را براى همكارى فرا خواندند، تو را همچون محوری قرار ندادند كه آسياب ستمكارى خويش را برگرد آن به گردش درآورند، و همچون پلى نشدى كه بر تو مى ‏گذشتند و به جنايت‌هايى كه بر مظلومان روا مى ‏داشتند دست مى ‏يافتند؛ و همچون نردبانى براى گمراهي‌هاى ايشان نبودى؟ آيا تو فريبكاري‌هاى ايشان را توجيه نكردى؟ و گام به گام ايشان نرفتى؟ آنان به وسيله تو، دانشمندان را به شك انداختند، و دلهاى نادانان را به سوى خود جلب كردند. نزدیک‌ترین وزيران، و نيرومندترين دستياران ايشان كارى را كه تو براى زیبا نشان دادن فساد آنان انجام دادى و سبب آمد و شد خاص و عام نزد ايشان شدى، براى آنان انجام ندادند! آرى، آنچه به تو بخشيدند از آنچه از تو گرفتند بسيار كمتر بود، و آنچه براى تو آباد كردند، در برابر آنچه بر تو خراب كردند بسيار ناچيز بود ... اگر دنيا با تو با اين پيرى و سالخوردگى، و با اين مقام علمى، و با نزديك بودن مرگ، چنين بازى كند، جوان كم سال، نادان، سست رأى و كم عقل چگونه مى ‏تواند خود را از آن برهاند؟ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏. به چه كس بايد پناه برد؟ و نزد چه كس بايد خشنودى خاطرى جست؟ درد دل خويش، و غمى را كه از تو داريم، با خدا مى ‏گوييم، و مصيبتى را كه از تو به ما رسيده است بر خدا عرضه مى ‏داريم». (تحف العقول، ص 274). @islamjomhoriat
◀️ عدالت و رفاه یا ظلم و فقر ✍️ مسعود امامی ✅ چرا بسیاری از مردم در سرزمینی که سرشار از منابع طبیعی و انسانی است باید گرفتار فقر و عقب‌ماندگی باشند؟ ✳️ این پرسش را می‌توان از زوایای مختلف پاسخ داد. امام علی (ع) نیز پاسخی تامل برانگیز به این پرسش داده است. به زعم او، فقر و نیازمندی مردم در چنین جامعه‌ای، نتیجه فقدان عدالت در آن جامعه و حاکمیت نظام ظالمانه بر مردم است؛ زیرا «اگر عدالت در جامعه‌ای برقرار شود مردم بی‌نیاز می‌گردند»؛ «لَوْ عُدِلَ‏ فِي‏ النَّاسِ‏ لَاسْتَغْنَوْا» (کافی، ج1، ص542). پس اگر شاهد فقر و تنگدستی در جامعه‌ای که سرشار از منابع طبیعی و انسانی است می‌باشیم، باید علت آن را در نظام ظالمانه حاکم بر آن جامعه جستجو کرد. ✅ چگونه برقراری عدالت، سبب رفاه و بی‌نیازی مردم می‌گردد؟ ✳️ پاسخ این پرسش را هم امام علی (ع) داده است. به فرموده او «عدالت حقیقتی است که به سبب آن هر چیزی در جایگاهی که شایسته آن است قرار می‌گیرد»؛ «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا» (نهج البلاغه، ص553). پس اگر از منابع طبیعی و انسانی به درستی استفاده شود و ثروت‌های عمومی در جای مناسب هزینه گردد و مدیران به شایستگی برگزیده شوند و اداره امور به متخصصان واگذار گردد، عدالت در آن جامعه حاکم خواهد بود و در نتیجه مردم در رفاه و آسایش به‌سر خواهند برد. ✅ تردید نباید کرد که در جامعه‌ای که گرفتار انواع بحران‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، بین‌المللی و زیست محیطی است، عدالت، نایاب‌ترین گوهر، و ستم و بی‌داد، شایع‌ترین نکبت است. @islamjomhoriat
◀️ برخورد امام علی (ع) با اختلاس گران و برخورد حاکمان ما ✍ مسعود امامی ✅ اختلاس گران اقتصادی همیشه در طول تاریخ وجود داشته اند؛ در جمهوری اسلامی هم فراوان! اگر نگوییم همیشه لااقل در بیشتر مواقع اختلاس گران بزرگ با همکاری بخش هایی از حاکمیت توانسته اند به چپاول اموال عمومی دست یابند. امام علی (ع) نکوشید برای حفظ آبروی حکومت خود، اختلاس ها را پنهان کند یا عده ای از سرشاخه ها را بگیرد و کارگزاران ذی نفوذ را مخفی نماید؛ زیرا حکومت بر مردم در نگاه علی (ع) ـ حتی حکومت خودش ـ همچنانکه خود گفته بود به اندازه کفش پاره ای یا عطسه بزی یا استخوان خوکی در دست جذامی ارزش نداشت؛ مگر بتواند احقاق حقی کند. او حفظ حکومت خود را از اوجب واجبات نمی دانست. برای او برپایی حق، اصالت داشت، نه حکومت بر مردم به هر قیمت. ✅ یک نمونه از برخورد امام علی (ع) با یکی از کارگزاران خود که مرتکب خیانت در اموال عمومی شده بود را می توان در نامه آن حضرت به فرماندار اهواز دید. هنگامی که آن حضرت از خيانت ابن هرمه که ناظر بازار اهواز بود آگاه گشت، بلافاصله به رفاعة بن شدّاد فرماندار خود در اهواز نامه ای این چنین نوشت: ✳️ «هرگاه نامه به دستت رسید، ابن هرمه را از نظارت بازار بركنار دار، و او را به مردم معرّفى كن، و به زندانش افكن، و رسوايش ساز، و به همه بخشهاى تابع اهواز بنويس كه من اين گونه عقوبت شديدی براى او معيّن كرده‏ام. مبادا در مجازات او غفلت يا كوتاهى كنى، كه نزد خداوند خوار مى‏شوى. و من به زشت ترين صورت ممكن تو را از كار بر كنار مى‏كنم و خدا آن روز را نياورد. هرگاه روز جمعه رسيد او را از زندان در آور و 35 تازيانه بزن و در بازارها بگردان. و هر كس گواهى آورد (كه ابن هرمه از او چيزى ستانده است)، او را با گواه خود قسم ده، و مبلغ مورد شهادت را از مال ابن هرمه بردار و به طلبكار بده. دوباره ابن هرمه را خوار و سرافكنده و بى‏آبرو به زندان بازگردان، و پاهايش را در بند گذار، و تنها براى نماز باز كن؛ فقط اگر كسى برايش خوراك يا آبی يا پوشاك يا زيراندازى آورد به او برسان. مگذار ملاقاتى داشته باشد كه راه پاسخگويى در دادگاه را به او نشان دهد و به آزاد شدن از زندان اميدوارش سازد. اگر دانستى كه كسى عذرى به او آموخته است كه به مسلمانى زيانى مى‏رساند، او را نيز تازيانه بزن و به زندان انداز تا توبه كند. شبها زندانيان را به فضاى باز بياور تا تفريح كنند جز ابن هرمه، مگر بترسى كه بميرد. در اين صورت او را نيز با ديگران به حياط زندان بياور. اگر ديدى هنوز طاقت تازيانه خوردن دارد، پس از 30 روز، 35 تازيانه ديگر به او بزن. براى من بنويس كه در باره نظارت بر بازار چه كردى، و پس از اين خائن، چه كسى را براى نظارت برگزيدى. در ضمن حقوق ابن هرمه خائن را قطع كن». (دعائم الاسلام، ج2، ص532). @islamjomhoriat
SHARING BY SHAREIT
کتاب «چگونه عاشق خدا شویم؟» نویسنده: مسعود امامی توسط نشر فادی انتشار یافت. ✅ در این کتاب کوشش شده باورهای نادرست انسان از خدا اصلاح شود. مهم ترین باوری که مانع عشق ورزیدن انسان به خدا است، این دیدگاه است که خداوند انسان را در دنیا مبتلا به بلایا و سختی های بسیار کرده و در آخرت نیز ممکن است به عذاب های سخت تر گرفتار کند، در حالی که او می تواند این سختی ها و عذابها را از انسان دور نماید! چنین خدای نامهربانی را چگونه می توان دوست داشت!؟ گاهی اندوه و رنج حوادث ناگوار برای انسانها در دنیا آنچنان عمیق و تاثیرگذار است که مانعی بزرگ بر سر عشق و دوستی به خدا برای انسان ایجاد می کند. ✅ نویسنده در این کتاب کوتاه و مختصر کوشیده است این مانع مهم را با توضیح و تبیین ساده و علمی از ذهن خواننده برطرف کند و چهره‌ای بسیار مهربان از رفتار خالق هستی با انسان در دنیا و آخرت ارائه نماید. ✅ لینک ناشر برای فروش کتاب با تخفیف در اینستاگرام 👇 https://www.instagram.com/p/C1NGhHcK6xH/?igsh=ODhhZWM5NmIwOQ== آدرس پیج www.instagram.com/fadinashr ایمیل Fadinashr@gmail.com
◀️ راهی آسان برای تشخیص حاکم نالایق ✍️ مسعود امامی ✅ برای تشخیص حاکم، سیاستمدار و مدیر شایسته از ناشایست، راههای بسیاری وجود دارد. برخی دشوار و برخی آسان است. برخی نیازمند تحلیل و داوری‌های علمی است و برخی بی نیاز از این دو. ✅ یکی از راه های آسان و روشن برای تشخیص این دو نوع حاکم از یکدیگر، توجه به اطرافیان حاکم است. این راه ساده‌ای است و نیازی به آگاهی از دانش‌های مربوط به حوزه حاکمیتی و مدیریتی ندارد و برای افرادی که حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارند راهگشا است. ✅ اگر حاکم کسانی را بر مسند امور نشانده و اطراف خود جمع کرده که در مواجهه با حاکم جز مدح و تملق، وظیفه دیگری برای خود نمی‌شناسند و مردم را نیز به ستایش حاکم و فرمانبرداری بی‌چون و چرا از او فرامی‌خوانند، شک نکنید که چنین حاکمی شایستگی حکومت و ریاست ندارد. اما اگر اطرافیان و منصوبان او کسانی هستند که سخن حق را هر چند تلخ و گزنده برای او باشد، صادقانه به او می‌گویند و پیوسته کژی‌های او را به او نشان می‌دهند، بدانید او از این جهت ـ نه از جهات دیگر ـ مشکلی ندارد و شایسته حکومت است. ✳️ امام علی (ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر در توضیح یکی از وظایف مهم حاکم و مدیر می‌فرماید: «ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ‏ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّايُطْرُوكَ وَ لَايَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ». «بايد برگزيده ‏ترين مردمان نزد تو کسی باشد كه سخن تلخ حقّ را به تو بيشتر بگويد، و تو را در گفتار و كرداری كه خدا نمى ‏پسندد، نستاید؛ گرچه اين شیوه تا هرجا که باشد سبب آزردگی هوای نفس تو شود. پرهيزكاران و راستگويان را بسیار به خود نزدیک کن و آنان را وادار کن و بياموز كه تو را ستایش نکنند و با ستودن كار بيهوده ‏اى كه نكرده ‏اى خاطرت را شاد ننمايند، كه ستودن فراوان خود پسندى آرد، و به سركشى وادارد». @islamjomhoriat
◀️ آفات فقه محوری ✍️ مسعود امامی ✅ دانش فقه، محور اصلی تحصیل، تدریس و بحث در حوزه‌های علمیه در هر دو مذهب شیعه و اهل سنت است. سایر علوم اسلامی مانند اعتقادات (کلام)، اخلاق، فلسفه، تفسیر، تاریخ و حدیث در حاشیه هستند. زعامت حوزه‌های علمیه نیز برعهده داناترین عالمان در فقه می‌باشد که بعضاً به مقام مرجعیت نیز می‌رسند و متدینان از آنها تقلید می‌کنند و وجوه شرعی خود را به آنها می‌دهند و آنان نیز با این وجوه، حوزه‌های علمیه را اداره می‌کنند. نتیجه چنین پدیده‌ای این است که بیشتر آموخته‌ها و اندوخته‌های علمی طلاب، روحانیون، علما و مراجع تقلید غالباً از دانش فقه است. بررسی علل پدید آمدن این واقعیت مهم در عرصه دینداری در طول تاریخ، مجال واسعی می‌طلبد که موضوع این نوشتار کوتاه نیست. آنچه در اینجا مورد نظر است، آثار این پدیده در نحوه دینداری غالب تحصیل‌کردگان حوزوی و جامعه دینداران است. ✅ موضوع علم فقه، اعمال و رفتار ظاهری انسان است، نه باورها، احساسات، علائق، آرزوها، اهداف و صفات درونی و اخلاقی انسان. رویکرد دین نسبت به این مقولات را باید در سایر علوم دینی جستجو کرد. این واقعیت ـ خواسته و ناخواسته ـ این تاثیر را در نگرش بیشتر تحصیل‌کردگان حوزوی و جامعه متدینان که غالباً دین خود را از روحانیون می‌گیرند، دارد که انطباق اعمال و رفتار ظاهری انسان با دین، در اولویت قرار می‌گیرد و دارای اهمیت بیشتری نسبت به سایر ساحات وجود انسان می‌گردد. حتی ممکن است ناخواسته بر جایگاه بلندتری نسبت به ایمان و اعتقادات دینی قرار گیرد. ✅ فقه محوری یکی از مشکلات حوزه‌های علمیه است و دارای آفاتی است که هر روز شاهد یکی از پیامدهای نامطلوب آن هستیم. این ادعا به هیچ وجه به معنای نفی ارزش و مرتبه بلند فقه و احکام الهی نیست، بلکه به معنای غفلت حوزه‌های علمیه از سایر ساحات دینداری انسان مسلمان است. ✅ اینکه امروز می‌بینیم عده‌ای به هر قیمتی می‌‎خواهند احکام فقهی مانند حجاب، شلاق، قطع دست و غیره را در جامعه پیاده کنند و هیچگونه توجهی به آثار اجرای این احکام در جامعه امروز ما بر باورها و عواطف مردم ندارند، ریشه‌اش یا حداقل یکی از ریشه‌هایش، اندیشه فقه محوری است که سرچشمه آن حوزه های علمیه هستند. ✅ حتی همه اعمال و رفتار انسان نیز مورد اهتمام غالب حوزویان نیست، بلکه آن رفتارهایی مورد توجه آنها است که در کتاب‌های درسی خود خوانده‌اند. از این رو، حوزویان با همه اهتمام قرآن کریم و روایات به مقوله «عدالت» و «قسط»، کمتر دغدغه‌ای در این مورد دارند؛ زیرا ردپای قابل توجهی از عدالت نمی‌توان در کتابهای فقهی یافت. ✅ جامعه دینداران، آینه حوزه است و ضعف و قوت حوزه در جامعه دینی بروز و ظهور می‌یابد. برای همین است که متدینان برای بی حجابی، برگزاری کنسرت یا برای حضور زنان در ورزشگاه، کفن می‌پوشند و به خیابان‌ها می ریزند، اما کسی برای بی‌عدالتی، فقر، غارت بیت‌المال، نابودی محیط زیست، مهاجرت گسترده از وطن، افسردگی و ناامیدی مردم و بلکه دین گریزی نسل جوان آشفته نمی‌شود و فریاد نمی‌زند؛ زیرا این مفاهیم در کتابهای فقهی دیده نمی‌شوند. ✅ از حدود 6200 آیه در قرآن کریم فقط حدود 500 آیه مربوط به فقه است. این حجم از آیات فقهی گویای این پیام است که فقه بخش کوچکی از معارف دینی است. روایات فراوانی نیز از اهل بیت (ع) نقل شده است که با ادبیات گوناگون گویای اولویت دینداری در ساحات درونی انسان نسبت به دینداری در اعمال ظاهری است. از جمله در چندین روایت آمده است که «با مردم آنگونه از دین سخن گویید که می‌فهمند و می‌پذیرند، نه آنگونه که انکار ‌کنند. آیا دوست دارید مردم، خدا و پیامبر را تکذیب کنند؟!» (غیبت نعمانی، ص 34). ✅ در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «خداوند رحمت کند کسی را که با بیان و اظهار آنچه از دین مورد پذیرش مردم است و کتمان آنچه مورد انکار آنها است، دوستی و علاقه آنها را به سوی خود و ما اهل بیت (ع) جلب می‌کند ـ سپس فرمود: ـ هزینه و گرفتاری کسی که سخنی از دین می‌گوید که ما صلاح نمی‌دانیم، بیش از دشمنانی است که به جنگ ما می‌آیند» (همان، ص35). ✅ اندیشه فقه محوری که طی قرنهای متمادی متصلب در حوزه های علمیه شده است، اینک بعد از گذشت 45 سال از برپایی نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت حوزویان بر ایران، هر روز به پیشروی خود ادامه می‌دهد تا جایی که از حاکمیت اسلام جز حاکمیت فقه فهمیده نمی‌شود. سیطره این اندیشه تا جایی پیش رفته که در حال بلعیدن رکن دیگر نظام که «جمهوریت» آن است می‌باشد؛ زیرا جمهوریت نیز چندان جایگاه روشنی در آثار فقهی ندارد. ✅ چه حکیمانه گفته است یکی از بزرگان انقلاب که «مردم برای حاکمیت اسلامِ قرآن و نهج البلاغه انقلاب کردند، ولی اسلامِ توضیح المسائل حاکم شد». @islamjomhoriat
◀️ تحریف معنای امر به معروف و نهی از منکر ✍️ مسعود امامی ✅ از امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و روایات فراوان یاد شده و بر انجام آن تاکید شده است. «معروف» و «منکر» در لغت عرب به صیغه اسم مفعول است؛ یعنی آنچه به خوبی پذیرفته شده است و آنچه به بدی پذیرفته شده است. پس معروف و منکر به معنای خوب (خیر) و بد (شر) نیست، بلکه آگاهی و پذیرش مخاطب در معنای آنها دخالت دارد. ✅ هنگامی باید امر به معروف کرد که مخاطب می‌داند و پذیرفته است که رفتار درستی را ترک کرده است و هنگامی باید نهی از منکر کرد که مخاطب می‌داند و پذیرفته است که رفتار نادرستی را مرتکب شده است. اگر غیر از این باشد، امر و نهی بیهوده است. مگر می‌شود کسی را که رفتارش را درست می‌داند، امر و نهی کرد؟ امر و نهی چنین کسی معنای برای او ندارد جز اینکه کار خوب نکن و مرتکب کار ناشایست شو. اول باید ذهنیت او را عوض کرد و او را نسبت به رفتار نادرستش آگاه نمود. امر و نهی کردن در چنین مواردی عین حماقت و بیهودگی است. فرض کنید کسی برای رسیدن به مقصدی خاص به اشتباه در خیابانی در حال حرکت است و نمی‌داند مسیری را که طی می‌کند او را به مقصد مورد نظرش نمی‌رساند. صِرف نهی کردن چنین کسی از رفتن در این مسیر، هیچ معنایی برای مخاطب ندارد جز این که خودت را به هدف و مقصدت نرسان. طبیعی است که مخاطب در چنین وضعیتی در مقابل امر کننده و نهی کننده می‌ایستد و او را مانعی در مقابل خود می‌بیند. به جای این همه امر و نهی بیهوده، بلکه تنش آفرین، باید برای او توضیح داد که این مسیری را که می‌روی تو را به مقصدی که مورد نظرت است نمی‌رساند. توضیح باید به شیوه و مقداری باشد که او در نهایت بپذیرد که در اشتباه بوده است. ✳️ قرآن در آیه 104 سوره آل عمران این دو مرحله را از هم جدا کرده و اول مرحله دعوت و آگاهی بخشی را ذکر کرده و سپس از امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته است. پس اول باید دعوت به خوبی کرد و پس از آن که مخاطب خوبی را پذیرفت، او را هنگامی که برخلاف باورهای خودش عمل می‌کند، امر و نهی کرد. ✅ جامعه امروز ما به هزار و یک دلیل در مرحله قبل از باور و پذیرش نسبت به بسیاری از آموزه‌های دینی است. اگر نگوییم همه، حداقل بیشتر بانوانی که حجاب شرعی را رعایت نمی‌کنند، بی حجابی یا بد حجابی خود را کار نادرستی نمی‌دانند. پس امر و نهی کردن اینها عین حماقت و لجاجت است و خلاف دستور قرآن است. قرآن می‌گوید کسی را امر و نهی کن که می‌داند کارش نادرست است. او که بی حجابی و بد حجابی خود را نادرست نمی‌داند. ✅ ما همیشه به دنبال کار راحت‌تر هستیم. راهنمایی و تربیت کردن کار سخت و دشواری است و نیازمند بردباری، دانش، مخاطب شناسی و از همه مهم تر پایبندی به آن چیزی است که بدان دعوت می کنیم، اما تشر زدن و امر و نهی کردن کار آسانی است؛ به علاوه راهی برای تخلیه نفرت و خشم هم می‌باشد که لذت فراوانی دارد. در نهایت هم می‌توان همه را خرج دین کرد. ✅ اینکه ده‌ها کانال تلویزیونی و رادیویی و صدها رسانه دینی و هزاران روحانی و سخنران و صدها هزار معلم و استاد، مفاهیم دینی را به نسل امروز آموزش داده‌اند، دلیل بر این نمی‌شود که آنها این مفاهیم را باور کرده و پذیرفته باشند؛ بله این مفاهیم صدها و هزاران بار به گوششان خورده است، حتی بهتر از ما بلدند توضیح بدهند، اما آیا در درون خود آنها را پذیرفته‌اند؟ ✅ امروز مخاطب امر به معروف و نهی از منکر، بیش از آن که این نسل آسیب دیده باشد، باید کسانی باشند که پیوسته مردم را به پاکی، صداقت، وفاداری و سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع) دعوت کردند و مردم از آنها جز دروغ، فریب، خلف وعده و اختلاس ندیدند. بله همین‌‌ها باورهای دینی مردم را سست کردند. @islamjomhoriat
◀️ اسلام غَلْب؛ اسلام قَلْب ✍️ مسعود امامی ✅ اسلام برخی، اسلام غلبه و قدرت است؛ زیرا برتری جویی و قدرت طلبی ریشه در غرایز انسان دارد، پس طبیعی است که مسلمانانی که این غریزه خود را مهار نکرده‌اند تمایل به قرائتی از اسلام داشته باشند که در آن غریزه‌شان اشباع و ارضا می‌شود. بر همین پایه می‌توان اسلام‌های دیگری را هم در میان مسلمانان یافت، مانند اسلام خشونت، اسلام شهوت، اسلام تکاثر، اسلام تنبلی و اسلام ترس. ردپای این تنوع در اسلام را چون ریشه در جان آدمی دارد می‌توان از هنگام بعثت پیامبر (ص) تا کنون دید. ✅ این داستان غم‌انگیز منحصر به تاریخ اسلام و مسلمانان نیست و در سایر ادیان الهی و فلسفه‌ها و نظریه‌های بشری نیز یافت. چه بسیار آیین‌ها و اندیشه‌هایی که ریشه در منجلاب نفسانیت انسان دارند و ظاهر خود را با برهان و دلیل واهی بزک کرده‌اند. به همین جهت، پیامبران و حکیمان پیوسته بر خودسازی در کنار اندیشه‌سازی و مقدم بر آن تاکید داشته‌اند. امام علی (ع) می‌فرماید: «مستی قدرت، مستی مال و مستی ستایش، عقل را از بین می‌برد» (غررالحکم، ص356). و نیز فرمود: «کسی که خود را تربیت نکرده است از عقل خود بهره‌ای نخواهد برد» (همان، ص 293). ✅ پیروان اسلام غَلْب، عاشق و شیفته حکومت کردن‌اند. غایت دین را در حکمرانی سیاسی می‌دانند. تمامیت خواه‌اند و بیش از هرچیز از شکست دشمنان و مخالفان خود و کوتاه کردن دست آنها از اریکه قدرت شادمان می‌شوند. برای رسیدن به این هدف دست به هرکاری می‌زنند و هر حرامی را حلال، بلکه واجب می‌دانند. از اینکه نام آنها در اخبار سیاسی دنیا بر سر زبان‌ها باشد به وجد می‌آیند و به اوج لذت می‌رسند. موفقیت‌های آنها خلاصه می‌شود در نفوذ منطقه‌ای و تاثیرگذاری بر معادلات جهانی. اسلام آنها شبیه اسلام خلفای جاه طلب صدر اسلام است. اسلام آنها، اسلام عُلوّ، غلبه و برتری جویی است. ✅ اما اسلام قرآن و پیامبر (ص)، اسلام قَلْب است، نه اسلام غَلْب. هدف نهایی این اسلام، هدایت و نفوذ در قلوب مردم است نه غلبه بر مردم. قرآن، بنی‌اسرائیل را به جهت برتری جویی (علوّ) مذمت می‌کند (سوره اسراء، آیه4) و از فرعون به زشتی یاد می‌کند که برای غلبه و برتری بر مردم میان آنها اختلاف و دشمنی می‌انداخت (سوره قصص، آیه 4) و در نهایت آسایش آخرت را نصیب کسانی می‌داند که در زمین به دنبال غلبه و فساد نبوده‌اند (سوره قصص، آیه 83). ✅ فتح و پیروزی ظاهری از نگاه قرآن، هنگامی ارزشمند است که نتیجه آن روی‌آوردن مردم به آیین الهی باشد، نه صرف کشورگشایی و سلطه بر سرزمین‌ها (سوره نصر، آیات 1 و 2). قرآن فتح المبین پیامبر (ص) را در صلح و آشتی با مخالفان (صلح حدیبیه) و محبوب گشتن پیامبر (ص) میان آنها و تبدیل مخالفان به موافقان ـ نه حذف آنها ـ می‌داند (سوره فتح، آیات 1و 2؛ المیزان، ج18، ص252). @islamjomhoriat
◀️ عصری سازی فقه ✍️ مسعود امامی ✅ میان فقه و شریعت تفاوت است. شریعت، احکام دین خدا برای هدایت انسان است و فقه تلاش انسان مومن برای دستیابی به شریعت است. شریعت چون حکم خداست غیر قابل نقد و اشکال است و فقه چون دستاورد بشر است قابل نقد و اشکال می‌باشد. پس نقد فقه و اجتهاد به معنای نقد دین و احکام خدا نیست؛ مگر در مواردی که یقین به تطابق فقه با شریعت باشد. ✅ حداقل دو معنای متفاوت می‌توان از عبارت «عصری سازی فقه» ارائه داد که یکی مطلوب و دیگری نامطلوب است. خلط این دو معنا با یکدیگر موجب سوء برداشت و نزاع بی‌حاصل خواهد بود. ✅ معنای اول این است که اجتهاد و فقاهت به سمتی رود که نتیجه آن مطابق خواست انسان معاصر خصوصاً انسان مدرن قرار گیرد. میان خواسته‌ها، ارزش‌ها و اهداف انسان مدرن با انسان سنتی تفاوتهای فراوانی وجود دارد. فقه امروز که دستاورد تلاش فقیهان در جغرافیای جهان گذشته است، هماهنگ با ارزش‌های انسان گذشته است. از این رو، نیازمند تحولی بنیادین برای هماهنگی با ارزش‌های انسان مدرن می‌باشد. ✅ این معنا برای «عصری سازی فقه» ضرورتاً در همه حوزه‌ها مطلوب نیست؛ چون هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که همه ارزش‌های انسان مدرن بر ارزش‌های انسان سنتی رجحان داشته باشد. چه بسا انسان مدرن حداقل در برخی زمینه‌ها نسبت به انسان سنتی دچار تنزل شده باشد. در این صورت تغییر فقه در این زمینه‌ها به سمت جهان مدرن معنایی جز انحطاط فقه نخواهد داشت. ✅ معنای دوم این است که فقه در دنیای امروز باید راهگشا، ثمربخش و کارآمد باشد. فقه در دنیای گذشته تا حد بسیاری کارآمد و ثمربخش بود. مشکلات انسان گذشته را در جهت رسیدن به اهداف عقل و شرع حل می‌کرد. روابط میان انسان‌ها را در حوزه خانواده، اقتصاد و فرهنگ و سایر حوزه‌های اجتماعی سامان می‌داد و رابطه میان انسان و خدا را در حوزه عبادت نیز با توجه به ظرفیت‌های انسان گذشته، تعالی می‌بخشید. امروز نیز فقه باید همین نقش را در روابط میان انسان‌ها، و انسان و خدا داشته باشد. ✅ این معنا، مطلوب و خواستنی است؛ زیرا خداوند با تشریع احکام خود در صدد دستیابی انسان به اهداف و ارزش‌هایی در دو حوزه فردی و اجتماعی بوده است. این اهداف و ارزش‌ها را می‌توان از دو دلیل عقل و دین کشف کرد. برخی از این اهداف، کلی و برخی مربوط به حوزه خاصی هستند. نظم اجتماعی، عدالت، رفاه، اخلاق، معنویت، رفع فقر، برخی از اهداف کلی شریعت هستند. حفظ نظام خانواده، هدف شریعت در حوزه فقه خانواده و بازدارندگی، هدف شریعت در حوزه فقه کیفری است. نتیجه اجتهاد معاصر باید دستیابی به این اهداف کلی و جزئی باشد. ✅ براین اساس، فقه باید با آن دسته از ضرورت‌ها و واقعیت‌های طبیعی و اجتماعی که تاثیر‌گذار در دستیابی به اهداف عقل و دین هستند سازگار باشد و هماهنگ با تغییر آن‌ها، تغییر ‌یابد. فقه نمی‌تواند به دلیل اینکه کاشف از احکام خدا است از آزمون پذیری طفره رود. اگر فقه در مرحله اجرا در جهت رسیدن به اهداف خود و یا سازگاری و هماهنگی با واقعیت‌های عینی شکست بخورد، تغییر آن ضرورت دارد. در این صورت چه بسا مجتهد باید در استنباط خود تجدید نظر کند یا از احکام ثانوی بهره گیرد تا فتوای او در مرحله اجرا موجب دستیابی به اهداف شارع گردد. @islamjomhoriat
هدایت شده از مسعود امامی
چگونه عاشق خدا شویم؟.pdf
8.5M
میلاد امام حسین (ع) مبارک باد 🌺 فایل کتاب «چگونه عاشق خدا شویم؟» نوشته مسعود امامی تقدیم می‌شود. ✅ در این کتاب کوشش شده باورهای نادرست انسان از خدا اصلاح شود. مهم ترین باوری که مانع عشق ورزیدن انسان به خدا است، این دیدگاه است که خداوند انسان را در دنیا مبتلا به بلایا و سختی های بسیار کرده و در آخرت نیز ممکن است به عذاب های سخت تر گرفتار کند، در حالی که او می تواند این سختی ها و عذابها را از انسان دور نماید! چنین خدای نامهربانی را چگونه می توان دوست داشت!؟ گاهی اندوه و رنج حوادث ناگوار برای انسانها در دنیا آنچنان عمیق و تاثیرگذار است که مانعی بزرگ بر سر عشق و دوستی به خدا برای انسان ایجاد می کند. ✅ نویسنده در این کتاب کوتاه و مختصر کوشیده است این مانع مهم را با توضیح و تبیین ساده و علمی از ذهن خواننده برطرف کند و چهره‌ای بسیار مهربان از رفتار خالق هستی با انسان در دنیا و آخرت ارائه نماید. ✅ لینک ناشر برای فروش کتاب با تخفیف در اینستاگرام 👇 https://www.instagram.com/p/C1NGhHcK6xH/?igsh=ODhhZWM5NmIwOQ==