◀️ آفات فقه محوری
✍️ مسعود امامی
✅ دانش فقه، محور اصلی تحصیل، تدریس و بحث در حوزههای علمیه در هر دو مذهب شیعه و اهل سنت است. سایر علوم اسلامی مانند اعتقادات (کلام)، اخلاق، فلسفه، تفسیر، تاریخ و حدیث در حاشیه هستند. زعامت حوزههای علمیه نیز برعهده داناترین عالمان در فقه میباشد که بعضاً به مقام مرجعیت نیز میرسند و متدینان از آنها تقلید میکنند و وجوه شرعی خود را به آنها میدهند و آنان نیز با این وجوه، حوزههای علمیه را اداره میکنند. نتیجه چنین پدیدهای این است که بیشتر آموختهها و اندوختههای علمی طلاب، روحانیون، علما و مراجع تقلید غالباً از دانش فقه است.
بررسی علل پدید آمدن این واقعیت مهم در عرصه دینداری در طول تاریخ، مجال واسعی میطلبد که موضوع این نوشتار کوتاه نیست. آنچه در اینجا مورد نظر است، آثار این پدیده در نحوه دینداری غالب تحصیلکردگان حوزوی و جامعه دینداران است.
✅ موضوع علم فقه، اعمال و رفتار ظاهری انسان است، نه باورها، احساسات، علائق، آرزوها، اهداف و صفات درونی و اخلاقی انسان. رویکرد دین نسبت به این مقولات را باید در سایر علوم دینی جستجو کرد. این واقعیت ـ خواسته و ناخواسته ـ این تاثیر را در نگرش بیشتر تحصیلکردگان حوزوی و جامعه متدینان که غالباً دین خود را از روحانیون میگیرند، دارد که انطباق اعمال و رفتار ظاهری انسان با دین، در اولویت قرار میگیرد و دارای اهمیت بیشتری نسبت به سایر ساحات وجود انسان میگردد. حتی ممکن است ناخواسته بر جایگاه بلندتری نسبت به ایمان و اعتقادات دینی قرار گیرد.
✅ فقه محوری یکی از مشکلات حوزههای علمیه است و دارای آفاتی است که هر روز شاهد یکی از پیامدهای نامطلوب آن هستیم. این ادعا به هیچ وجه به معنای نفی ارزش و مرتبه بلند فقه و احکام الهی نیست، بلکه به معنای غفلت حوزههای علمیه از سایر ساحات دینداری انسان مسلمان است.
✅ اینکه امروز میبینیم عدهای به هر قیمتی میخواهند احکام فقهی مانند حجاب، شلاق، قطع دست و غیره را در جامعه پیاده کنند و هیچگونه توجهی به آثار اجرای این احکام در جامعه امروز ما بر باورها و عواطف مردم ندارند، ریشهاش یا حداقل یکی از ریشههایش، اندیشه فقه محوری است که سرچشمه آن حوزه های علمیه هستند.
✅ حتی همه اعمال و رفتار انسان نیز مورد اهتمام غالب حوزویان نیست، بلکه آن رفتارهایی مورد توجه آنها است که در کتابهای درسی خود خواندهاند. از این رو، حوزویان با همه اهتمام قرآن کریم و روایات به مقوله «عدالت» و «قسط»، کمتر دغدغهای در این مورد دارند؛ زیرا ردپای قابل توجهی از عدالت نمیتوان در کتابهای فقهی یافت.
✅ جامعه دینداران، آینه حوزه است و ضعف و قوت حوزه در جامعه دینی بروز و ظهور مییابد. برای همین است که متدینان برای بی حجابی، برگزاری کنسرت یا برای حضور زنان در ورزشگاه، کفن میپوشند و به خیابانها می ریزند، اما کسی برای بیعدالتی، فقر، غارت بیتالمال، نابودی محیط زیست، مهاجرت گسترده از وطن، افسردگی و ناامیدی مردم و بلکه دین گریزی نسل جوان آشفته نمیشود و فریاد نمیزند؛ زیرا این مفاهیم در کتابهای فقهی دیده نمیشوند.
✅ از حدود 6200 آیه در قرآن کریم فقط حدود 500 آیه مربوط به فقه است. این حجم از آیات فقهی گویای این پیام است که فقه بخش کوچکی از معارف دینی است. روایات فراوانی نیز از اهل بیت (ع) نقل شده است که با ادبیات گوناگون گویای اولویت دینداری در ساحات درونی انسان نسبت به دینداری در اعمال ظاهری است. از جمله در چندین روایت آمده است که «با مردم آنگونه از دین سخن گویید که میفهمند و میپذیرند، نه آنگونه که انکار کنند. آیا دوست دارید مردم، خدا و پیامبر را تکذیب کنند؟!» (غیبت نعمانی، ص 34).
✅ در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «خداوند رحمت کند کسی را که با بیان و اظهار آنچه از دین مورد پذیرش مردم است و کتمان آنچه مورد انکار آنها است، دوستی و علاقه آنها را به سوی خود و ما اهل بیت (ع) جلب میکند ـ سپس فرمود: ـ هزینه و گرفتاری کسی که سخنی از دین میگوید که ما صلاح نمیدانیم، بیش از دشمنانی است که به جنگ ما میآیند» (همان، ص35).
✅ اندیشه فقه محوری که طی قرنهای متمادی متصلب در حوزه های علمیه شده است، اینک بعد از گذشت 45 سال از برپایی نظام جمهوری اسلامی و حاکمیت حوزویان بر ایران، هر روز به پیشروی خود ادامه میدهد تا جایی که از حاکمیت اسلام جز حاکمیت فقه فهمیده نمیشود. سیطره این اندیشه تا جایی پیش رفته که در حال بلعیدن رکن دیگر نظام که «جمهوریت» آن است میباشد؛ زیرا جمهوریت نیز چندان جایگاه روشنی در آثار فقهی ندارد.
✅ چه حکیمانه گفته است یکی از بزرگان انقلاب که «مردم برای حاکمیت اسلامِ قرآن و نهج البلاغه انقلاب کردند، ولی اسلامِ توضیح المسائل حاکم شد».
@islamjomhoriat
◀️ تحریف معنای امر به معروف و نهی از منکر
✍️ مسعود امامی
✅ از امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و روایات فراوان یاد شده و بر انجام آن تاکید شده است. «معروف» و «منکر» در لغت عرب به صیغه اسم مفعول است؛ یعنی آنچه به خوبی پذیرفته شده است و آنچه به بدی پذیرفته شده است. پس معروف و منکر به معنای خوب (خیر) و بد (شر) نیست، بلکه آگاهی و پذیرش مخاطب در معنای آنها دخالت دارد.
✅ هنگامی باید امر به معروف کرد که مخاطب میداند و پذیرفته است که رفتار درستی را ترک کرده است و هنگامی باید نهی از منکر کرد که مخاطب میداند و پذیرفته است که رفتار نادرستی را مرتکب شده است. اگر غیر از این باشد، امر و نهی بیهوده است. مگر میشود کسی را که رفتارش را درست میداند، امر و نهی کرد؟ امر و نهی چنین کسی معنای برای او ندارد جز اینکه کار خوب نکن و مرتکب کار ناشایست شو. اول باید ذهنیت او را عوض کرد و او را نسبت به رفتار نادرستش آگاه نمود. امر و نهی کردن در چنین مواردی عین حماقت و بیهودگی است. فرض کنید کسی برای رسیدن به مقصدی خاص به اشتباه در خیابانی در حال حرکت است و نمیداند مسیری را که طی میکند او را به مقصد مورد نظرش نمیرساند. صِرف نهی کردن چنین کسی از رفتن در این مسیر، هیچ معنایی برای مخاطب ندارد جز این که خودت را به هدف و مقصدت نرسان. طبیعی است که مخاطب در چنین وضعیتی در مقابل امر کننده و نهی کننده میایستد و او را مانعی در مقابل خود میبیند. به جای این همه امر و نهی بیهوده، بلکه تنش آفرین، باید برای او توضیح داد که این مسیری را که میروی تو را به مقصدی که مورد نظرت است نمیرساند. توضیح باید به شیوه و مقداری باشد که او در نهایت بپذیرد که در اشتباه بوده است.
✳️ قرآن در آیه 104 سوره آل عمران این دو مرحله را از هم جدا کرده و اول مرحله دعوت و آگاهی بخشی را ذکر کرده و سپس از امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته است. پس اول باید دعوت به خوبی کرد و پس از آن که مخاطب خوبی را پذیرفت، او را هنگامی که برخلاف باورهای خودش عمل میکند، امر و نهی کرد.
✅ جامعه امروز ما به هزار و یک دلیل در مرحله قبل از باور و پذیرش نسبت به بسیاری از آموزههای دینی است. اگر نگوییم همه، حداقل بیشتر بانوانی که حجاب شرعی را رعایت نمیکنند، بی حجابی یا بد حجابی خود را کار نادرستی نمیدانند. پس امر و نهی کردن اینها عین حماقت و لجاجت است و خلاف دستور قرآن است. قرآن میگوید کسی را امر و نهی کن که میداند کارش نادرست است. او که بی حجابی و بد حجابی خود را نادرست نمیداند.
✅ ما همیشه به دنبال کار راحتتر هستیم. راهنمایی و تربیت کردن کار سخت و دشواری است و نیازمند بردباری، دانش، مخاطب شناسی و از همه مهم تر پایبندی به آن چیزی است که بدان دعوت می کنیم، اما تشر زدن و امر و نهی کردن کار آسانی است؛ به علاوه راهی برای تخلیه نفرت و خشم هم میباشد که لذت فراوانی دارد. در نهایت هم میتوان همه را خرج دین کرد.
✅ اینکه دهها کانال تلویزیونی و رادیویی و صدها رسانه دینی و هزاران روحانی و سخنران و صدها هزار معلم و استاد، مفاهیم دینی را به نسل امروز آموزش دادهاند، دلیل بر این نمیشود که آنها این مفاهیم را باور کرده و پذیرفته باشند؛ بله این مفاهیم صدها و هزاران بار به گوششان خورده است، حتی بهتر از ما بلدند توضیح بدهند، اما آیا در درون خود آنها را پذیرفتهاند؟
✅ امروز مخاطب امر به معروف و نهی از منکر، بیش از آن که این نسل آسیب دیده باشد، باید کسانی باشند که پیوسته مردم را به پاکی، صداقت، وفاداری و سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع) دعوت کردند و مردم از آنها جز دروغ، فریب، خلف وعده و اختلاس ندیدند. بله همینها باورهای دینی مردم را سست کردند.
@islamjomhoriat
◀️ اسلام غَلْب؛ اسلام قَلْب
✍️ مسعود امامی
✅ اسلام برخی، اسلام غلبه و قدرت است؛ زیرا برتری جویی و قدرت طلبی ریشه در غرایز انسان دارد، پس طبیعی است که مسلمانانی که این غریزه خود را مهار نکردهاند تمایل به قرائتی از اسلام داشته باشند که در آن غریزهشان اشباع و ارضا میشود. بر همین پایه میتوان اسلامهای دیگری را هم در میان مسلمانان یافت، مانند اسلام خشونت، اسلام شهوت، اسلام تکاثر، اسلام تنبلی و اسلام ترس. ردپای این تنوع در اسلام را چون ریشه در جان آدمی دارد میتوان از هنگام بعثت پیامبر (ص) تا کنون دید.
✅ این داستان غمانگیز منحصر به تاریخ اسلام و مسلمانان نیست و در سایر ادیان الهی و فلسفهها و نظریههای بشری نیز یافت. چه بسیار آیینها و اندیشههایی که ریشه در منجلاب نفسانیت انسان دارند و ظاهر خود را با برهان و دلیل واهی بزک کردهاند. به همین جهت، پیامبران و حکیمان پیوسته بر خودسازی در کنار اندیشهسازی و مقدم بر آن تاکید داشتهاند. امام علی (ع) میفرماید: «مستی قدرت، مستی مال و مستی ستایش، عقل را از بین میبرد» (غررالحکم، ص356). و نیز فرمود: «کسی که خود را تربیت نکرده است از عقل خود بهرهای نخواهد برد» (همان، ص 293).
✅ پیروان اسلام غَلْب، عاشق و شیفته حکومت کردناند. غایت دین را در حکمرانی سیاسی میدانند. تمامیت خواهاند و بیش از هرچیز از شکست دشمنان و مخالفان خود و کوتاه کردن دست آنها از اریکه قدرت شادمان میشوند. برای رسیدن به این هدف دست به هرکاری میزنند و هر حرامی را حلال، بلکه واجب میدانند. از اینکه نام آنها در اخبار سیاسی دنیا بر سر زبانها باشد به وجد میآیند و به اوج لذت میرسند. موفقیتهای آنها خلاصه میشود در نفوذ منطقهای و تاثیرگذاری بر معادلات جهانی. اسلام آنها شبیه اسلام خلفای جاه طلب صدر اسلام است. اسلام آنها، اسلام عُلوّ، غلبه و برتری جویی است.
✅ اما اسلام قرآن و پیامبر (ص)، اسلام قَلْب است، نه اسلام غَلْب. هدف نهایی این اسلام، هدایت و نفوذ در قلوب مردم است نه غلبه بر مردم. قرآن، بنیاسرائیل را به جهت برتری جویی (علوّ) مذمت میکند (سوره اسراء، آیه4) و از فرعون به زشتی یاد میکند که برای غلبه و برتری بر مردم میان آنها اختلاف و دشمنی میانداخت (سوره قصص، آیه 4) و در نهایت آسایش آخرت را نصیب کسانی میداند که در زمین به دنبال غلبه و فساد نبودهاند (سوره قصص، آیه 83).
✅ فتح و پیروزی ظاهری از نگاه قرآن، هنگامی ارزشمند است که نتیجه آن رویآوردن مردم به آیین الهی باشد، نه صرف کشورگشایی و سلطه بر سرزمینها (سوره نصر، آیات 1 و 2). قرآن فتح المبین پیامبر (ص) را در صلح و آشتی با مخالفان (صلح حدیبیه) و محبوب گشتن پیامبر (ص) میان آنها و تبدیل مخالفان به موافقان ـ نه حذف آنها ـ میداند (سوره فتح، آیات 1و 2؛ المیزان، ج18، ص252).
@islamjomhoriat
◀️ عصری سازی فقه
✍️ مسعود امامی
✅ میان فقه و شریعت تفاوت است. شریعت، احکام دین خدا برای هدایت انسان است و فقه تلاش انسان مومن برای دستیابی به شریعت است. شریعت چون حکم خداست غیر قابل نقد و اشکال است و فقه چون دستاورد بشر است قابل نقد و اشکال میباشد. پس نقد فقه و اجتهاد به معنای نقد دین و احکام خدا نیست؛ مگر در مواردی که یقین به تطابق فقه با شریعت باشد.
✅ حداقل دو معنای متفاوت میتوان از عبارت «عصری سازی فقه» ارائه داد که یکی مطلوب و دیگری نامطلوب است. خلط این دو معنا با یکدیگر موجب سوء برداشت و نزاع بیحاصل خواهد بود.
✅ معنای اول این است که اجتهاد و فقاهت به سمتی رود که نتیجه آن مطابق خواست انسان معاصر خصوصاً انسان مدرن قرار گیرد. میان خواستهها، ارزشها و اهداف انسان مدرن با انسان سنتی تفاوتهای فراوانی وجود دارد. فقه امروز که دستاورد تلاش فقیهان در جغرافیای جهان گذشته است، هماهنگ با ارزشهای انسان گذشته است. از این رو، نیازمند تحولی بنیادین برای هماهنگی با ارزشهای انسان مدرن میباشد.
✅ این معنا برای «عصری سازی فقه» ضرورتاً در همه حوزهها مطلوب نیست؛ چون هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که همه ارزشهای انسان مدرن بر ارزشهای انسان سنتی رجحان داشته باشد. چه بسا انسان مدرن حداقل در برخی زمینهها نسبت به انسان سنتی دچار تنزل شده باشد. در این صورت تغییر فقه در این زمینهها به سمت جهان مدرن معنایی جز انحطاط فقه نخواهد داشت.
✅ معنای دوم این است که فقه در دنیای امروز باید راهگشا، ثمربخش و کارآمد باشد. فقه در دنیای گذشته تا حد بسیاری کارآمد و ثمربخش بود. مشکلات انسان گذشته را در جهت رسیدن به اهداف عقل و شرع حل میکرد. روابط میان انسانها را در حوزه خانواده، اقتصاد و فرهنگ و سایر حوزههای اجتماعی سامان میداد و رابطه میان انسان و خدا را در حوزه عبادت نیز با توجه به ظرفیتهای انسان گذشته، تعالی میبخشید. امروز نیز فقه باید همین نقش را در روابط میان انسانها، و انسان و خدا داشته باشد.
✅ این معنا، مطلوب و خواستنی است؛ زیرا خداوند با تشریع احکام خود در صدد دستیابی انسان به اهداف و ارزشهایی در دو حوزه فردی و اجتماعی بوده است. این اهداف و ارزشها را میتوان از دو دلیل عقل و دین کشف کرد. برخی از این اهداف، کلی و برخی مربوط به حوزه خاصی هستند. نظم اجتماعی، عدالت، رفاه، اخلاق، معنویت، رفع فقر، برخی از اهداف کلی شریعت هستند. حفظ نظام خانواده، هدف شریعت در حوزه فقه خانواده و بازدارندگی، هدف شریعت در حوزه فقه کیفری است. نتیجه اجتهاد معاصر باید دستیابی به این اهداف کلی و جزئی باشد.
✅ براین اساس، فقه باید با آن دسته از ضرورتها و واقعیتهای طبیعی و اجتماعی که تاثیرگذار در دستیابی به اهداف عقل و دین هستند سازگار باشد و هماهنگ با تغییر آنها، تغییر یابد. فقه نمیتواند به دلیل اینکه کاشف از احکام خدا است از آزمون پذیری طفره رود. اگر فقه در مرحله اجرا در جهت رسیدن به اهداف خود و یا سازگاری و هماهنگی با واقعیتهای عینی شکست بخورد، تغییر آن ضرورت دارد. در این صورت چه بسا مجتهد باید در استنباط خود تجدید نظر کند یا از احکام ثانوی بهره گیرد تا فتوای او در مرحله اجرا موجب دستیابی به اهداف شارع گردد.
@islamjomhoriat
هدایت شده از مسعود امامی
چگونه عاشق خدا شویم؟.pdf
8.5M
میلاد امام حسین (ع) مبارک باد 🌺
فایل کتاب «چگونه عاشق خدا شویم؟»
نوشته مسعود امامی
تقدیم میشود.
✅ در این کتاب کوشش شده باورهای نادرست انسان از خدا اصلاح شود. مهم ترین باوری که مانع عشق ورزیدن انسان به خدا است، این دیدگاه است که خداوند انسان را در دنیا مبتلا به بلایا و سختی های بسیار کرده و در آخرت نیز ممکن است به عذاب های سخت تر گرفتار کند، در حالی که او می تواند این سختی ها و عذابها را از انسان دور نماید! چنین خدای نامهربانی را چگونه می توان دوست داشت!؟
گاهی اندوه و رنج حوادث ناگوار برای انسانها در دنیا آنچنان عمیق و تاثیرگذار است که مانعی بزرگ بر سر عشق و دوستی به خدا برای انسان ایجاد می کند.
✅ نویسنده در این کتاب کوتاه و مختصر کوشیده است این مانع مهم را با توضیح و تبیین ساده و علمی از ذهن خواننده برطرف کند و چهرهای بسیار مهربان از رفتار خالق هستی با انسان در دنیا و آخرت ارائه نماید.
✅ لینک ناشر برای فروش کتاب با تخفیف در اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/p/C1NGhHcK6xH/?igsh=ODhhZWM5NmIwOQ==
هدایت شده از اندیشه ما
❇️ احکامی که اقتضای تاریخی آنها دیگر وجود ندارد و همچنان پابرجا هستند!
🎙 استاد مسعود امامی
✂️ برشهایی از متن:
🔴 وقتی بخواهیم در چارچوب فقه جواهری، فقه را عصری کنیم گاهی جواب میدهد و گاهی موجب تحریف میشود به این دلیل که پیش فرض ما در فقه جواهری این است که احکام جاودانه است. لذا اگر کسی بخواهد فقه را عصری کند باید از مبدأ آیه اینگونه معنا شود چون اگر رأی خود را بر آیه و روایت تحمیل کند دچار تحریف و تاویل میشود
🔴 حکم ضمان عاقله متناسب با نظام قبیلهای است، این ضمان و تضامن دو طرفه در نظام قبیله ای در پیش از اسلام بوده است که اگر مرتکب جنایت عمدی بوده است برعهده خودش بوده و اگر خطایی بوده است، عاقله کمک کند و برعهده بگیرد
🔴 ضمان عاقله با اصل شخصی بودن مسئولیت منافات دارد چون کسی دیگر جنایت کرده است و فرد دیگری باید دیهاش را بدهد. چه با اصل مسئولیت کیفری که دیه را کیفر میداند چه با اصل مسئولیت مدنی که دیه را جبران خسارت میداند، البته که بسیاری از علما دیه را در خطای محض، جبران خسارت میدانند و حکم ضمان عاقله در خطای محض است ....
🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/9612-2
🌐 تهیه شده توسط اندیشهما
@andishemaa
◀️ پیروان علی (ع) یا پیروان معاویه؟
✍️ مسعود امامی
✅ سیاستمداران بیش از دیگر اقشار جامعه نیازمند انتقاد، اعتراض و ایرادگیری هستند؛ زیرا هریک از تصمیمات آنها بر سرنوشت بسیاری از انسانها تاثیر می گذارد و از سوی دیگر، آنها بر مسند قدرت نشسته اند، و حال آن که قدرت به شدت فساد آور است.
✅ انتقاد از حاکمان می تواند فساد و خطای حاکمیت را تا حدی مهار کند؛ در عین حال سیاستمداران مستبد بیش از همه، از این حق عمومی گریزان هستند و می کوشند با حربه قدرتی که در اختیار دارند، جامعه را به شیوه های گوناگون از حق انتقاد محروم کنند. حاکمان مستبد در حکومتهای دینی علاوه بر حربه قدرت، از حربه قداست نیز بهره می گیرند. آنها می کوشند چنان منزلتی برای خود در اذهان مردم ترسیم کنند که نتیجه ای جز اطاعت بی چون و چرا نداشته باشد.
✅ سلب حق انتقاد از سوی حاکمان به بهانه باطل بودن انتقاد ناقدان یا غیر اخلاقی بودن انگیزه آنها از نقد، عین ظلم و استبداد است؛ زیرا داوری به حاکمان که مدعیعلیه هستند سپرده شده است؛ در حالی که داور در نقد حاکمان، اکثریت مردم هستند.
✅ حق مردم در انتقاد از حاکم به روشنی در سیره امام علی (ع) دیده می شود. او نه تنها در دوران حکمرانی خود حق انتقاد به مردم و مخالفان خود را می داد و از انتقاد مخالفان برآشفته نمی شد، بلکه مردم را به نقد خود و حکومتش فرامی خواند.
✳️ امام علی (ع) در دوران خلافت خود خطاب به مردم فرمود: «با من چنانكه با سركشان سخن مى گويند سخن مگوييد، و آنچه را در برابر مردم خشمگين، پنهان مى كنند از من پنهان مداريد، و با مدارا و چاپلوسى با من معاشرت ننماييد، و گمان نكنيد كه شنيدن سخن حق بر من سنگين است، و مپنداريد كه تعظيم نابجاى خود را از شما درخواست دارم، زيرا اگر کسی سخن حق به او گفته شود، يا عدالت به او عرضه گردد، و این دو بر او سنگين آيد، عمل به حق و عدل بر او دشوارتر است. بنابراين از حق گويى يا مشورت به عدل با من خوددارى نكنيد، كه من در نظر خود نه بالاتر از آنم كه خطا كنم، و نه در كارم از اشتباه ايمنم، مگر اينكه خداوند مرا از نفسم كفايت كند». (نهج البلاغه/335)
✳️ او در عهدنامه خود به مالک اشتر فرمود: «باید برگزیده ترین مردم نزد تو، آن کس باشد که سخن تلخ حق را بیشتر به تو بازگو کند». (همان/370)
✳️ فرزند او امام حسن (ع) نیز که مدت کوتاهی بعد از او به خلافت رسید در بیان یکی از حقوق مردم بر حاکم فرمود: «از حقوق مردم این است که هرگاه حاکم از راه درست منحرف شد بر سر او فریاد زنند». (الحیاة 6/ 620)
✅ امام علی (ع) پا را از این فراتر نهاد. او نه تنها انتقاد را حق مردم می دانست، بلکه توهین آنها را نیز تحمّل میکرد و پیروان خویش را از برخوردهای خشونت بار با توهین کنندگان برحذر می داشت؛ زیرا میدانست پس از او عدهای به بهانه توهین، دهان ناقدان را خواهند بست.
✳️ روزی امام در میان جمعی از مردم سخنی فصیح و حکیمانه فرمود. مردی از خوارج از سر کینه و حسادت فریاد زد: «خدا تورا کافر بکشد». گروهی از یاران او برخاستند تا به آن مرد حمله کنند که امام فرمود: «آرام باشید، توهینی کرد که پاسخ آن یا توهین است یا عفو». (نهج البلاغه/492)
✳️ او در مورد خوارج که سرسخترین مخالفانش بودند و کراراً سخنرانی او در مسجد کوفه را بر هم میزدند، فرمود: «تا زمانی که خون کسی را نریختهاند حقوق آنها از بیتالمال داده میشود و از ورود آنها به مساجد ممانعت نخواهد شد و کسی حق جنگ و مقابله با آنها را ندارد» (انساب الاشراف2/359)
✅ این سیره امام و فرزندش، مردم را در مقابل حاکمان آسوده و بی مهابا نموده و کار را بر حاکمان بعد دشوار کرده بود. معاویه و سایر خلفای بنی امیه که بعد از او به خلافت رسیدند به دنبال رعیتی مطیع و حرف گوش کن بودند و تاب انتقاد را نداشتند.
✅ روزی زنی در حضور معاویه از عملکرد او انتقاد کرد. معاویه در پاسخ او سخنی گفت که ناخواسته اقرار به یکی بزرگترین سجایای علی (ع) بود. او گفت: «علی بن ابی طالب جرأت در مقابل سلطان را به شما چشانده و شما را جسور کرده است، چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن از زبان شما گرفته شود» (العقد الفرید1/346).
✅ امروز کسانی که تاب شنیدن نقد حاکمان و سیاستمداران را ندارند، بیاندیشند که از پیروان علی (ع) هستند یا از پیروان معاویه؟
@islamjomhoriat
◀️ بزرگترین ظلم قبل از ظهور موعود (ع)
✍️ مسعود امامی
✅ عدالت، مهمترین شاخصه در حکومت مهدی موعود (ع) است. فراز «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظلماً وَ جَوْراً، او زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد همچنان که پر از ظلم و جور شده است» پر بسامدترین پیام در روایات مهدویّ است که بر اساس یک پژوهش محدود بیش از صد و سی بار در روایات شیعه و سنّی تکرار شده است. بخش اول این فراز، خبر از کمال عدالت گستری در حکومت امام مهدی (ع) می دهد و بخش دوم گویای این است که زمین قبل از ظهور او، مملوّ از ظلم و جور شده است.
✅ این پرسش برای بسیاری مطرح است که چگونه در آخرالزمان زمین پر از ظلم و جور خواهد بود، در حالی که بشر در طول تاریخ هرچه به پیش می رود نسبت به گذشته از جنگ و خون ریزی پرهیز بیشتری دارد و حوادث وحشیانه و خشونت بار نسبت به گذشته کمتر دیده میشود؟
✅ پاسخ این پرسش را می توان در قرآن یافت. خداوند در نُه آیه ستمکارترین انسانها را کسانی میداند که به خدا افترا می زنند و بر او دروغ می بندند (انعام/21 و 93 و 144؛ اعراف/37؛ یونس/17؛ هود/18؛ کهف/15؛ عنکبوت/68؛ زمر/32؛ صف/7). از نگاه قرآن ستمکارترین انسانها کسانی نیستند که بیش از همه بی گناهان را کشته و اموال آنها را غارت کرده اند، بلکه کسانی هستند که به دینداری و حیات معنوی مردم آسیب زده اند؛ زیرا حیات معنوی انسان بسیار مهمتر از حیات مادی اوست. به همین جهت است که پاکان و صالحان در هیچ دین و آیینی حاضر نیستند حیات معنوی خود را فدای حیات مادی خویش کنند و برای حفظ جان، تن به هر رذالت و خباثتی دهند.
✅ گویا ظلم و جوری که قبل از ظهور امام موعود (ع) زمین را پُر کرده است بیشتر از سنخ ظلم معنوی است. ستمگران در این نوع از ستم، به جسم و مال انسانها آسیب نمیزنند، ولی آنها را نسبت به دین خدا بدگمان میکنند و باورهای دینی آنها را سست مینمایند. ریشه های اخلاق و فضیلت را در جامعه خشک میکنند و نسلی بی بند و بار، خودخواه و رها از هرگونه قیدی پرورش می دهند.
✅ بخش مهمی از این ستم معنوی به دست مدعیان دروغین دین است؛ کسانی که خود را به دین منتسب کرده اند و نتیجه بی خردی و نادانی آنها و رفتار ناشایست و دروغهایی که به دین میبندند، چیزی جز بیزاری مردم از دین نیست. تاریخ گواه بر این است که چهره منفوری که طرفداران نادان دین یا مغرضان و فرصت طلبان مدعی دین از آیین الهی ارائه می دهند، بیش از مقابله آشکار دشمنان، به دین آسیب زده است. امروز به روشنی می بینیم که داعشیان و داعش مسلکان چه تصویر کریهی از اسلام در ایران و جهان ارائه داده اند که اصلاح و برطرف کردن آن بسیار دشوار است و زمانی طولانی می طلبد.
✳️ امام صادق (ع) در روایتی طولانی به توصیف گروهی از عالمان دین میپردازد که به جهت زشت کرداری، بیشترین آسیب را بر دین وارد میکنند. او در بخشی از این روایت می فرماید: «ضرر آنها بر شیعیان ما بیش از ضرری است که سپاه یزید بر امام حسین (ع) و اصحابش وارد کردند. سپاه یزید جان و مال امام حسین (ع) و یارانش را ستاندند، ولی این عالمان زشت کردار که در واقع دشمنان ما هستند و در ظاهر مدعی دوستی با ما می باشند، شک و شبهه بر دلهای شیعیان سست ایمان وارد میکنند و آنها را از راه حق گمراه می نمایند» (الاحتجاج 2/458).
✅ در آخر الزمان و هنگامه ظهور امام مهدی (ع) نیز این مدعیان دورغین دین بیشترین ستم را بر مردمان وارد می کنند و آنها را نسبت به امام موعود (ع) که ارمغان او برای جهانیان، عدالت و ایمان و امنیت و آسایش است بدگمان می سازند.
✳️ امام صادق (ع) می فرماید: «آنگاه که ظهور آغاز میشود و پرچم امام مهدی برافراشته می گردد، مردمان مشرق و مغرب به جهت کردار زشتی که از بنی هاشم دیدهاند امام مهدی را نفرین میکنند» (غیبت نعمانی/299). این روایت گویای این است که گروهی از مدعیان تشیع چنان چهره زشتی از دین و امام زمان (ع) قبل از ظهور او ارائه میدهند که اولین مواجهه مردم با قیام او جز نفرت و نفرین نیست.
همین گروه نادان یا فرصت طلب که مدعی دینداری هستند و در صدر اسلام در مقابل اسطوره عدالت امام علی (ع) به اسم خوارج یا اهل جمل و اهل صفین صف آرای کردند، در هنگامه ظهور نیز به جنگ و مقابله با فرزندش موعود عدالت خواهند رفت. چنانکه در روایتی آمده است کسانی که به جنگ امام مهدی (ع) می روند با ادعای دین خواهی می آیند و با استدلال به قرآن در مقابل او قد علم می کنند (همان/297).
@islamjomhoriat
◀️ صلح و جذب حداکثری
✍️ مسعود امامی
✅ خداوند در آیه اول و دوم سوره فتح به پیامبر (ص) بشارت می دهد که ما برای تو پیروزی آشکاری (فتح مبین) آوردیم تا خداوند بپوشاند بدیهای گذشته و آینده تو را (إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ). علامه طباطبایی اقوال متعددی در تفسیر این دو آیه از مفسران مختلف نقل می کند و در نهایت با استناد به دلایل و قرائن روشن از جمله روایتی از امام رضا (ع) به این نتیجه می رسد که مقصود از فتح مبین در این آیات، صلح حدیبیه است و مقصود از بدی های گذشته و آینده پیامبر (ص)، نگاه بدبینانه مخالفان پیامبر (ص) به او است (المیزان ج 18 ص253).
✅ به عبارت دیگر، صلح حدیبیه سبب شد که نگاه بدبینانه و داوری های نادرست مشرکان و مخالفان پیامبر (ص) در مورد او اصلاح شود و آنها جذب شخصیت بزرگ پیامبر (ص) گردند. هدف پیامبر (ص) که جذب قلوب مردم بود در فضای صلح و آشتی به مراتب دست یافتنی تر بود تا در فضای جنگ و خصومت. برای همین بود که جمعیت مسلمانان بعد از صلح حدیبیه تا دو سال بعد که فتح مکه واقع شد بیش از هفت برابر گردید (سیره ابن هشام ج3 ص774).
✅ واقعه صلح حدیبیه برای امروز ما بسیار آموزنده است. پیامبر (ص) از آغاز این حرکت در مدینه که دستور داد مسلمانان بدون سلاح جنگی همراه او شوند تا هنگام نوشتن قرار داد صلح در سرزمین حدیبیه و حتی مدتها بعد از آن، علاوه بر دسیسه های جنگ طلبانه مشرکان و مخالفان، پیوسته تحت فشار و اعتراض گروهی از اصحاب و مسلمانان تندرو و جنگ طلب خود نیز بود. خوی جنگ طلبی قوم عرب جاهلی، پیامبر (ص) را از آغاز هجرت مجبور کرده بود که برای دفاع از مسلمانان تن به جنگهایی ناخواسته و تحمیلی دهد. اینک در صلح حدیبیه که ابتکار پیامبر (ص) بود اولین فرصت برای آشتی با مشرکان فراهم شده بود.
✅ او نه تنها از مذاکره با دشمن وحشت نداشت، بلکه با اصرار و اشتیاق پای میز مذاکره برای صلح با سرسخترین دشمنان خود نشست و تا جایی که به مصلحت بود در نوشتن قرار داد صلح عقب نشینی کرد تا دشمن که به دنبال بهانه ای برای جنگ بود به هدف خود نرسد و این فرصت طلایی برای آشتی با مشرکان از دست نرود. عقب نشینی های مکرر او در نوشتن قرارداد صلح با اعتراض های مکرر اصحاب خودش مواجه شد؛ کسانی که هنوز به عمق دعوت پیامبر (ص) پی نبرده و هنوز از خوی درّندگی و جنگ طلبی رهایی نیافته بودند.
✅ هنگامی که پیامبر بعد از نوشتن قرارداد صلح حدیبیه به سوی مدینه باز گشت و آیات اول و دوم سوره فتح نازل شد، یکی از اصحاب به اعتراض و کنایه گفت: این چه فتح و پیروزی است که در آن به هیچ چیز دست نیافتیم؟! پیامبر (ص) در پاسخ به او فرمود: «سخن نادرستی گفتى، بلكه اين بزرگترين پيروزى بود كه مشركان راضى به صلح با ما شدند» (جوامع الجامع ج4 ص 132).
✅ پیامبر اسلام، فتح الفتوح و فتح المبین خود را در صلح و آشتی با مشرکان که سرسخترین مخالفانش بودند می دید. او می دانست که پیام معنوی اسلام در فضای آرامش و دوستی گسترش می یابد و کینه ها و بدبینیها که زاییده جنگ و خصومت هستند مانعی بزرگ برای نفوذ اسلام در دلهای مردم است.
✅ مسلمانان از فضای پدید آمده بعد از صلح حدیبیه استفاده کردند و توانستند کاروانهای تجاری و تبلیغی خود را به نقاط دور دست جزیره العرب و خارج از آن اعزام کنند و بدین طریق هم مدینه رونق اقتصادی یافت و هم اندیشه آنان گسترش پیدا کرد. در مقابل، مشرکان هم به راحتی به مدینه می آمدند و با مسلمانان ارتباط برقرار می کردند و علاقمند به پیامبر (ص) و اسلام می شدند تا در نهایت بعد از گذشتن دو سال از صلح حدیبیه، مسلمانان توانستند مکه را بدون جنگ و خونریزی فتح کنند و در فضای صلح و آرامش به پیروزی های بزرگ که آرزوی دیرین آنها بود دست یابند.
@islamjomhoriat
emaman.pdf
2.93M
فایل کتاب «امامان شیعه از نگاه دانشنمدان اهل سنت»
نویسنده: مسعود امامی
انتشارات آدینه، تهران، سال 1399
در این کتاب گزارش مستندی از جایگاه رفیع علمی و اخلاقی امامان شیعه نزد بزرگان و دانشنمدان اهل سنت ارائه شده است. بسیاری از پیشوایان و دانشمندان بزرگ اهل سنت از صدر اسلام تا عصر حاضر، تک تک امامان شیعه را به عظمت مقام علمی و اخلاقی ستودهاند. این حقیقت مهم، گویای رفتار دوستانه و بزرگوارانه امامان شیعه با عموم جامعه اهل سنت و دانشمندان آنها است.
این پدیدهای بینظیر در تاریخ بشر است که دوازده انسان در یک نسل پیوسته به اعتراف مخالفانشان که انگیزه فراوان برای کتمان فضائل آنها دارند، دارای بزرگترین جایگاه علمی و اخلاقی در عصر خود باشند. نگارنده این پدیده غیر قابل انکار و خارق العاده را با ضمیمه شواهدی مانند بشارت ظهور دوازده امام از نسل اسماعیل در کتاب مقدس و بشارت ظهور دوازده جانشین برای پیامبر (ص) در روایات فراوان نبویّ که در معتبرترین منابع اهل سنت آمده است، مبنای استدلالی نوین بر پایه حساب احتمالات برای اثبات مقام امامت امامان شیعه قرار داده است.
در فصل نخست این کتاب، مبنای معرفت شناسی استدلال فوق بر پایه دیدگاه قرینه گرایی و حساب احتمالات تبیین شده است. این مبنا میتواند در عصر سلطه عقلانیت انتقادی راهی برای اثبات عقلانی گزاره های دینی باشد.
این کتاب به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده و تحت عنوان:
«The Shia Imams In the Words of . PREEMINENT SUNNI SCHOLARSHI»
توسط انتشارات «LANTERN» در ملبورن استرالیا در سال 2022 میلادی به چاپ رسیده است.
@islamjomhoriat
◀️ استقلال قاضی
✍️ مسعود امامی
✅ نظریه تفکیک قوا یا استقلال قوا با هدف جلوگیری از تمرکز قوا و دیکتاتوری شکل گرفت، ولی پیاده کردن این نظریه در قوه قضائیه که از آن به استقلال قاضی یاد میشود، علاوه بر تامین هدف مزبور، ضامن اجرای عدالت نیز است.
✅نهاد قضا نباید متاثر از هیچ فرد و گروهی باشد، تا به راحتی بتواند همه افراد دارای نفوذ را حتی مقام اول کشور را به دادگاه فراخواند و در صورت اثبات، علیه آنها حکم کند.
✳️ امام علی (ع) استقلال قاضی را در چهارده قرن پیش، در عمل ـ و نه به صرف ادعا ـ به بهترین شکل به نمایش گذاشت. بنا بر نقل منابع معتبر شیعه و اهل سنت او در زمان حکمرانی خود، علیه مردی مسیحی به قاضی حکومت خود شکایت کرد و ادعا کرد که زرهاش در دست مرد مسیحی است. مرد مسیحی در دادگاه حاضر شد و به صراحت مدعی شد که امام علی (ع) دروغ میگوید. قاضی از امام پرسید: آیا دلیلی برای اثبات ادعای خود داری؟ امام گفت: دلیلی ندارم. قاضی به نفع مرد مسیحی و علیه امام حکم کرد و زره دراختیار مرد مسیحی قرار گرفت. مرد مسیحی متاثر از برخورد خلیفه مسلمانان و دادگاه اسلامی، بانگ برآورد که این، شیوه قضاوت پیامبران خدا است و سپس نزد امام، مسلمان شد و اقرار کرد که در ادعای خود دروغ گفته و امام هنگام جنگ صفین زرهاش بر زمین افتاده و او آن را برداشته است. امام نیز از مسلمان شدن او خشنود شد و زره را به او بخشید (الغارات، ج1، ص125؛ الکامل فی التاریخ، ج3، ص401).
❇️ این واقعه از چند جهت آموزنده است:
✅ اول: امام با اینکه خلیفه و حاکم بر کشور پهناور اسلامی بود، مستقیماً و در کمال قدرت به علم و ادعای خود عمل نکرد و خواسته خود را از طریق نهاد قضایی پی گیری کرد؛ و این حکایت از پایبندی کامل امام به قانون دارد.
✅ دوم: خواهان در این دعوای حقوقی، پیشوای مسلمانان است و خوانده یک مرد غیر مسلمان است؛ و این گویای تساوی حقوق انسانها ـ فارغ از دین و مذهب آنها ـ در نظام دادرسی اسلامی است.
✅ سوم: مرد مسیحی در دادگاه اسلامی جرأت میکند به صراحت نسبت دروغ به خلیفه مسلمانان دهد، و این حاکی از آزادی بیان و امنیت در جامعه و بیطرفی دادگاه است.
✅ چهارم: نتیجه دادگاه، حکم قاضی به نفع مرد مسیحی و علیه امام علی (ع) است، و این حکایت از استقلال تمام عیار قاضی و نهاد قضا در حکومت امام علی (ع) دارد، تا جایی که قاضی میتواند به راحتی علیه حاکم کشور اسلامی حکم کند.
✅ پنجم: امام بعد از اقرار مرد مسیحی به دروغ گفتن، نه تنها او را به جهت ربودن زره و دروغ گفتن در دادگاه مجازات نکرد، بلکه زره را به او بخشید تا نشان دهد اسلام، رحمانی است.
✅ ششم: این واقعه در نهایت سبب جذب مرد مسیحی به اسلام شد تا گویای این باشد که دعوت مردم به دینداری باید همراه با عمل باشد نه پرگویی و پر ادعایی.
❇️ مقایسه قوه قضائیه امروز ما با دادگاه امام علی (ع) برعهده شما!
@islamjomhoriat
◀️ آفات اسلام شعائری
✍️ مسعود امامی
✅ شعائر به معنای نشانه ها و علامتها است. در قرآن چهار بار از این کلمه استفاده شده که همه آنها در مورد مناسک حج است. شعائر دینی در اسلام، یا تکالیف واجب و مستحب دینی هستند که از سوی پیامبر خدا (ص) به ما رسیده اند و یا سنتها و رسومی می باشند که مسلمانان یا خصوص شیعیان در طول تاریخ پدید آوردهاند و تبدیل به شعار و نماد دینی و مذهبی شده اند.
✅ شعائر دینی کارکردهای گوناگونی برای پیروان یک دین دارد، که یکی از آنها ایجاد انسجام و وحدت میان پیروان یک دین و تمایز آنها از پیروان ادیان دیگر است؛ همچنانکه شعائر ملی مانند پرچم و شعائر قومی مانند جشنهای مرسوم میان قومیت های مختلف همین کارکرد را دارند.
✅ پاسداری از شعائر دینی یا ملی، موجب تقویت هویت دینی و ملی میشود؛ در عین حال شعائر دینی مثل هر رفتار اجتماعی دیگر میتواند گرفتار آفت هایی گردد که آن را از کارکرد اصلی خود دور کرده و موجب آسیب های فردی یا اجتماعی شود. برخی از آنها بدین قرار است:
✳️ اول: گاهی شعائر دینی در میان بسیاری از مردم از محتوا خالی شده و تبدیل به یک رفتار ظاهری بدون نیت پاک، توجه قلبی و فهم عمیق می گردد؛ در حالی که شعائر دینی باید وسیله ای برای نزدیکی به خدا، اصلاح باطن و فهم درست از دین باشد. قرآن تاکید میکند که شعائر دینی باید ریشه در تقوای دل داشته باشد (سوره حج، آیه 32) و در آیه دیگری که قربانی در حج را از شعائر دینی شمرده است می فرماید: « هرگز گوشتهاى قربانی و خونهايش به خدا نخواهد رسيد، ولى اين تقواى شماست كه به او مى رسد» (سوره حج، آیه 37)؛ یعنی اعمال ظاهری شما مادامی که دارای باطنی پاک و الهی نباشد نزد خدا ارزشی ندارد.
✳️ دوم: گاهی شعائر دینی و مذهبی سبب دشمنی با پیروان سایر ادیان و مذاهب میگردد؛ در حالی که انسجام و وحدت میان پیروان یک دین و مذهب که ثمره شعائر دینی برای رسیدن به هویتی مشترک است، نباید به معنای دشمنی با پیروان سایر ادیان و مذاهب باشد، بلکه باید وسیلهای برای جلب و جذب دیگران به دین و مذهب گردد.
✳️ سوم: در آن بخش از شعائر دینی که ساخته و پرداخته پیروان دین است، نباید افراط شود یا آلوده به خرافه و رفتارهای ناپسند و زننده گردد. بسیاری از عوام مردم، تمایل به تکثیر شعائر و خرافه پردازی دارند که نمونه آن را در ساخت هزاران امام زاده بعد از انقلاب میتوان دید.
✳️ چهارم: برپایی شعائر دینی ممکن است سبب خودفریبی بسیاری از مردم شود و گمان کنند دینداری چیزی جز پایبندی به ظواهر این شعائر نیست و از مولفههای اصلی دین که عبارت است از توحید، تقوا، اخلاص، صداقت، احسان، عدالت و اخلاق، غافل شوند.
✳️ پنجم: برپایی شعائر دینی میتواند دستاویز حکومتهای مدعی دینداری برای فریب و غفلت مردم دیندارو ظاهربینان از تعطیلی یا کم کاری حکومت در انجام وظایف اصلی خود که عبارت است از امنیت، رفاه، عدالت و اخلاق، باشد، بلکه می تواند توجیه کننده ظلم و بی عدالتی های حکومت گردد. فراموش نکنیم که حکومتهای ستمگر بنی امیه و بنی عباس پیشقراول و پرچمدار پاسداشت شعائر دینی در طول تاریخ بودند. حیله قرآن برنیزه کردن عمروعاص نمونه ای روشن از فریب دادن ظاهربینان به بهانه حفظ حرمت شعائر دینی برای مقابله با عدالت علوی بود.
✳️ ششم: بی توجهی یا کم توجهی به شعائر دینی را نیز میتوان آفت دیگری برای این مولفه دینی شمرد. بخش مهمی از جریان روشنفکری دینی به جهت گرایش به ابعاد عقلانی و عقلایی دین و فاصله گرفتن از ابعاد ظاهری، عاطفی و تعبدی دین، خود و دیگران را از فواید فراوان شعائر دینی محروم کرده و همین امر سبب خروج آنها از اعتدال در دینداری و فاصله گرفتن از عموم دینداران و نداشتن زبان مشترک با آنها شده است. بسیاری از دینداران با پایبندی به شعائر دینی، مانند حضور در مراسم دعا و عزاداری و زیارت قبور اهل بیت (ع)، نیازهای عاطفی و احساسی خود در دینداری را برآورده میکنند و از ظرفیت ارزشمند شعائر دینی برای تهذیب نفس و ارتباط معنوی با خدا و دوستان او و در نتیجه برخورداری از دینداری همراه با لذت معنوی بهره مند می شوند.
@islamjomhoriat