فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📝 «نقش سلبریتیها در گذر زمان»
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ👇
🌐 t.me/Masafbox/3686
📥لینک دانلود با کیفیتهای مختلف 👇
🌐 aparat.com/v/1a9UW
@IslamLifeStyles_fars
•| #پیامکیازبهشت |•
🌿 #شهیدعباسدانشگر
✍ میخواهم عوض بشوم همه زندگیام را عوض بکنم!
میخواهم آن کسی باشم که دوست دارم نه آن چیزی که یک ذهن مریض از من ساخته است!
هرگز از تاخیر و دیر شدن به آرزوهایم #ناامید نمیشوم زیرا #بخششالهی به اندازه #نیت است!
˹ @Islamlifestyles_fars ˼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿این داستان باهمه فرق میکنه....
@IslamLifeStyles_fars
تنهامسیریهایاستانفارس💕
⇦سلسله مباحث #تنها_مسیر :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) #جلسه_بیست_ودوم #بخش__11 🔻اِنقدر حرفای ا
⇦سلسله مباحث #تنها_مسیر :(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)
#جلسه_بیست_ودوم
#بخش__12
✴️روز قدس یعنی اینکه میری فریاد میزنی که مدیریت مخالفت با هوای نفست دست عدو خدا نیفته، دست ولی خدا باشه. همین؛ یک معادله است...
🤲 خدایا مدیریت مخالفت با هوای نفس ما رو به دست ولی خدا حفظ کن.
🤲خدایا به ما توفیق بده مدیریت مخالفت( چون مخالفت با هوای نفس سرشت و سرنوشت انسانِ )
مدیریت مخالفت با هوای نفس آدمها رو خدایا به وسیله ما از دست دشمنان خودت بگیر.
✨اونوقت از دست دشمنان گرفته بشه! امام زمان ظهور خواهد فرمود.
🔻مردمی که در کوفه گفتن: گرمه، سرده، سخته، زوده، دیره، دشواره
از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) تبعیت نکردن که برن جنگ!
⁉️ میدونی چی شدن؟ داستان مردم کوفهی امیرالمؤمنین رو میدونید به کجا رسید؟
😔به اشاره یزید ابن معاویه سگ باز و شرابخوار به صورت علنی رفتن سیدالشهدا اباعبدالله حسین رو کشتن با هزار کشته که دادن!
♨️تفریح هم نکردن در اون جنگ.
مگه عباس گذاشت کسی تفریح کنه! کم کشته ندادن! کم امام حسین ازشون قتل عام نکرد!
@IslamLifeStyles_fars
⚡️اینا قرار بود، شهید بشن پای رکاب امیرالمؤمنین در نبرد با معاویه!خودشون رو حفظ کردن؟
خب حالا ببین تبدیل شدن به لاشههای ابدی تاریخ و مُردارهای جهنم.
🔻پای رکاب علی ابن ابیطالب نیامدن، رفتن پای رکاب یزید.از حق دفاع نکردن، از باطل رفتن دفاع کردن.
😔من نمیتونم اصلا یادآوری کنم برای شما، ایرانیهای عزتمند، غیور، مسلمان انقلابی، بسیجی بگم! اصلا ناراحت میشید..
⁉️میدونید یک زمانی آمریکا از سربازهای ایران استفاده میکرد برای سرکوب قیامهای منطقه؟!
🤔ما چه وضعی داشتیم؟! امام ما رو به کجا رسوند؟!جوانهای اون زمان، آی به غیرتشون بر میخورد.....
😡میگفتن: حالا ما سربازهامون میریم به کشتن میدیم برای اینکه آمریکا در منطقه به خواستههای خودش برسه؟!
‼️ببین به کجا رسیده بود کار؟!قبل از اون برای کشور هندوستان، انگلیسیها این کار رو کرده بودن..
‼️میاومدن به ایران حمله کنن، سرباز انگلیسی که نمیآوردن، سرباز هندی میآوردن.
⚡️ادامه دارد...
@IslamLifeStyles_fars
لا تَکرَهوا الفِتنَه فِی الآخرالزمان...
در آخر الزمان از فتنه بدتان نیاید!
خاصیت خوبش این است،
که قرار است #منافقین را رُسوا کند...
📚 میزان الحکمه حدیث ۱۵۷۴۸
🔴 بصیرت لازمه زندگی منتظرانه
🔹 بصیرت به معنای بینایی قلب و درک صحیح مسائل و جریانات است.
🔹 در عصر غیبت حضرت ولی عصر(عج) که فتنه های زیادی وجود دارد و مسیر حق و حقیقت غبار آلود میباشد؛ برخورداری از بصیرت یکی از ضروریات زندگی منتظرانه است.
🔹 با شناخت بهتر امام زمان و ارتباط معنوی با آن حضرت است که میتوان بصیرانه زندگی کرد و از فتنههای مهلک عصر غیبت نجات یافت.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
🆔 eitaa.com/emame_zaman
تنهامسیریهایاستانفارس💕
#علمدار_عشق قسمت 0⃣4⃣ #راوی نرگس سادات با استرس از خواب پریدم به ساعت تو اتاق نگاه کردم، یه ربع
#علمدار_عشق
قسمت 1⃣4⃣
هیچکس نپرسید چطوری آروم شدی
نمیخواستم کسی بدونه، ماجرای رضایت دادن من شد یه راز بین منو مرتضی
تو کاروانی که اعزام بودن، علی آقاو سید هادی و مرتضی باهم میرن
خیلی از بچههای پایگاهشون میرفتن
برای همین مرتضی و علی آقا خواستن همین جا تو خونه خداحافظی کنیم
مرتضی ازهمه خداحافظی کرد
اومد سمتم دستمو گرفت، گفت: بااجازتون میخوام نرگس سادات سربندمو ببنده برای همین بریم تو اتاق
تو اتاق مرتضی بودیم اومد سمتم گفت: ساداتم بشین به حرفهام گوش بده
-بگو عزیزم
نرگس اینطوری رضایت دادی؟
- رضایت دادم، اما حق دارم گریه کنم، مرتضی داره تمام زندگیم میره به جنگ حرمله، شاید شهید بشه
عزیزم من فدات بشم، نرگس ببین دوست دارم، وقتی رفتم مثل یه شیرزن رفتار کنی، دوست ندارم گریه کنی
نرگس اگه من شهید شدم، جوانی، دوباره ازدواج کن
- نگوووووو.... نگووووو.... مرتضی
زشته جیغ نزن
اگه میخوای گریه نکنم، جیغ نزنم، حرف ازشهادت نزن
چشم، اما نرگس ببین بقول خودت
جنگه، بذار حرفهام بگم
#راوی مرتضی
منو علی تصمیم گرفتیم
نذاریم خانمهامون بیان پیش پایگاه مارا بدرقه کنن
از نرگس خواستم سربندمون اون ببنده
شاید درخواست ظالمانه ای بود
اما دلم میخواست رفتنمو باور کنه
با عمق جان حس کنه
مادرم قرآن به دست جلوی در ایستاده بود
علی تازه داماد بود، همش ۲۰ روز بود که ازدواج کرده بودن، با زهرا دست داد و خداحافظی کرد از زیر قرآن رد شد رفت بالاکوچه
میدونستم از عمد اینکار میکنه تا نرگس مؤذب نشه
رفتم سمت نرگس، دستش گرفتم تو دستم فشارش دادم، مراقب اون چشمای قشنگت باش
رو به خواهرم گفتم: زهراجان مراقب هم باشید
رسیدیم پایگاه، بچهها تقریبا اومده بودن
کاروان ما همه رفیق بودیم، از بچگی باهم بزرگ شده بودیم
قرار شد از پایگاه با اتوبوس بریم فرودگاه امام خمینی از اونجا ان شاالله به سمت مقصد عاشقی
تو کاروان همه جوان بودن، چندنفر نامزدبودن مثل من، چندنفر تازه داماد بودن مثل علی، چندنفر هم تازه پدرشده بودن مثل سیدهادی
یکی از رفقا میگفت: دیشب دخترم شدید مهمون نوازی کرد تا بخوابه ۱۰۰ بار گفت بابا... نه ماهشه
قرار براین شد توجیه اصلی عملیات معقر حضرت عباس تو سوریه باشه.
#ادامه_دارد
#علمدار_عشق
قسمت 2⃣4⃣
هواپیما اوج گرفت ۳ ساعت بعد تو دمشق به زمین نشست
چه هوای غریبی داره، وقتی خیلی بچه بودم با پدر اومدیم سوریه
اون موقع همه جا خیلی آباد بود
اما حرمله زمان داعش چه کرد
اما شیر بچههای حیدری اومدن انتقام بگیرن
رسیدیم معقر، ساکها رو گذاشتیم و به سمت حرم بی بی حضرت زینب حرکت کردیم تا اولین زیارتمون کنیم
مسافت بین معقر تا حرم طولانی بود
طوری تدارک شده بود این شپشوها خنگ
( داعش) توانایی شناسایی نداشته باشن
بااتوبوس به سمت حرم راه افتادیم یکی از بچهها که مداح بود شروع کرد به مداحی و همه همراهیش کردیم
منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین
ببین که خیس شدم عرق نوکریه این
دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه
چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه
منم باید برم اره برم سرم بره نزارم هیچ حرومی به طرف حرم بره
یه روزی هم بیاد نفس آخرم بره
حسین اقام،اقام
حسین اقام،اقام،اقام
یه دست گل دارم برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم
برای قربانی اسماعیل میدم با عشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم
بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
حسین اقام،اقام
حسین اقام اقام
رسیدیم حرم
بعداز قرائت زیارت عاشورا به سمت معقر حرکت کردیم
قراربراین بود
یک ساعتی استراحت کنیم
بعد فرمانده بیاد برای توجیح و شناسایی
یک ساعت گذشت فرمانده اومد
و شروع کرد به صحبت کردن
بسم رب الشهدا و الصدقین
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
برادران عزیز
بزرگترین لیاقت دنیا و آخرت نصبتون شده
مدافع حرم ناموس حسین شدید
بزرگواران هدف ما باز پس گیری شهر حمص از دشمن حسین است
در قالب تیپ ۱۷صاحب الزمان
متشکل از سه تیپ
عملیات از روز شنبه هفته آینده شروع میشه
فردا تمامی افراد میتونن با خانواده هاشون تماس بگیرن
اما برادران لازم بذکر است هیچگونه اطلاعات از خودتون در تماس اعلام نکنید
فقط خانواده از صحت سلامتی خود باخبر کنید
یاعلی
#راوی نرگس سادات
خونه مادرشوهرم اینا بودم، زهرا نمیذاشت برم خونه خودمون
میگفت تنهایی میشنی فکر و خیال میکنی...
واقعا راست میگفت
دومین شبی که مرتضی من اعزام شده سوریه.... یعنی الان داره چیکار میکنه
غذا خورده...
چادرم سر کردم، رفتم تو حیاط، اشکام جاری شد
-مرتضی من کجایی؟ عزیزدلم... خدایا خودت مراقبش باش، یا امام رضا خودت حفظش کن
صدای زهرا اومد، مامان نرگس سادات کو؟ تو اتاق داداش نبود
مادر: زهرا خیلی نگرانشم، خیلی بی تابی میکنه، برو پیشش تو حیاط
زهرا: نرگس... نرگس
دستش نشست رو شانه ام، کجایی آجی؟
- جسمم اینجا تو این زندان، اما روحم سوریه پیش مرتضی
زهرا: نرگس آجی، عزیزم توروخدا بی تابی نکن، بخدا داداشم راضی نیست
- زهرا خیییییلی سخته
زهرا: میدونم، شوهرمنم رفته، تازه دامادم، نرگس ببین اگه زبانم لال علی شهید بشه، یکی ازم بپرسه از زندگی مشترکتون چه خاطرهای داری، باید بگم همش ۲۰ روز کنارش بودم
نرگس آجی، من درحالی لباس عروس پوشیدم که میدونستم شاید مردم که راهی میدان جنگ شد هیچوقت برنگرده
یا عروستون اون مگه آدم نیست
همش ۹ روزه مادرشده
الان اوج زمانیکه ب همسرش نیاز داره
اما مردش تو جنگه، شایدم شهید بشه
ان شاالله فردا داداش زنگ میزنه تو از دلواپسی درمیای، پاشو بریم بخوابیم
زهرا و مادرجون رفته بودن خونه مادرشوهر زهرا، من خونه تنها بودم
که تلفن خونه زنگ زد
- الو بفرمایید
+ الو ساداتم
- وایییییی مرتضی خودتی؟
+ سلام خانمم خوبی؟نمیتونستم زودتر زنگ بزنم، دلم برات تنگ شده عزیزم
مراقب خودت باش، خیلی دوست دارم
به زهراهم بگو عصری حول حوش ساعت ۴-۵ گوش به زنگ باشه
نرگس اینجا نمیشه زیاد زنگ زد با تعداد نفرات بالا حرف زد پس مراقب خودت باشه
- منم دوست دارم، مراقب خودت باش
+ خداحافظ عزیزم
گوشی که قطع شد، زدم زیر گریه، های های گریه کردم به گذر زمان توجه نمیکردم
یه ساعت گذشت با تکونهای زهرا به خودم اومدم
نرگس... نرگس... چی شده، چرا گریه میکنی
- مرتضی زنگ زد، گفت عصر حول و حوش ساعت ۴-۵ خونه باشی علی آقا زنگ میزنه
رفتم سمت چادرمشکیم
زهرا: نرگس سادات کجا میری؟
- میخوام برم مزارشهدا
زهرا: صبرکن باهم بریم، تنهایی میترسم بری، حالت بد بشه
- باشه بریم
#ادامہ_دارد
4_5938268130441693465.mp3
14.76M
🔊 #آتیشه خونمون
👤کربلایی محمد #اسداللهی
▪️ ایام شهادت #حضرت_زهرا ؛ #امام_حسین
😔 #پیشنهاد_دانلود
📌 #شب_جمعه هوایت نکنم میمیرم
🏴@IslamLifeStyles_fars
🔅 #هر_روز_با_قرآن
صفحه 229
🔅 امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام:
✍️ بَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ فَإِنَّهُ لَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الرِّزْقِ مَا فَاتَ الْيَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ الْيَوْمَ رَجْعَتُهُ
🔴 در اعمال نيكو شتاب كنيد و از فرارسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمىشود باز گرداند، آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده مىتوان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست.
📚 نهج البلاغه، از خطبه ۱۱۴
#حدیث_روز
@IslamLifeStyles_fars
*یوسف زهرائی*
✨✨✨✨✨
💫 بسم الله الرّحمن الرّحیم
✨ «... إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً..»
💫 «.. همانا خدا چنین می خواهد که رجس و هر آلودگی را از شما خانواده ی نبوت ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزه گرداند..»(۱)
✨(بیان کلام الله در عصمت و پاکی حضرت زهرا سلام الله علیها از هر گونه آلودگی)
🌟 پیامبر اكرم «صلّیاللّهعلیهوآله» فرمودند:
«...او پیشوایپارسا، پاكیزه، هادیو مهدیاست...»(۲)
✨✨✨✨✨
*سلام* بر فاطمه زهرا, صاحب عصمت کبری
و *سلام* بر مولای مهربان، صاحب عصمت زهرائی
📌 *به راستی چقدر شبیه مادرید..*
📚 ۱) سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳
📚 ۲) روزگار رهایی، ج ۱ ص ۷۶
🍃@IslamLifeStyles_fars
•| #پیاممهدوی |•
🌿 #استادمعاونیان
✍ جوانها! به محض اینکه میبینید خیابانی،
جایی گرفتارِ #گناه میخواهید شوید،
بگویید #امامزمان(عجلاللهتعالیالله تعالیفرجهالشریف) به حقِ مادرت نگهم دار!
#یافاطمهالزهرا
#یاصاحبالزمانادرکنی
˹ @Islamlifestyles_fars ˼
تنهامسیریهایاستانفارس💕
#علمدار_عشق قسمت 2⃣4⃣ هواپیما اوج گرفت ۳ ساعت بعد تو دمشق به زمین نشست چه هوای غریبی داره، وقتی خ
#علمدار_عشق
قسمت 3⃣4⃣
زهرا به اصرار بامن راهی مزارشهدا شد
وقتی قدم به مزارشهدا گذاشتم
یاد چندهفته پیش افتادم که پیکرپاک سیدرسول پسرداییم روی دست مردم تواین مزار برای همیشه آرام خوابید
به رسم احترام و ادب اول رفتیم مزارسیدرسول، یک ردیف بعداز مزارسیدرسول، مزارشهدای گمنام مدافع حرم بود
-زهرا میشه تنهام بذاری
میخوام با این گمنام ها تنها باشم
زهرا: باشه آجی
نشستم کنار مزارشهیدگمنام مدافع حرم
چرا اینجا خوابیدی؟ مادرت چشم انتظارت نیست؟ زن داشتی؟ یا مثل مرتضی من عقدکرده بودی؟ میدونم عاشق بودی....
میدونم یه عشق زمینی داشتی
میدونی شهدا منو تا اینجا کشوندن
من اصلا محجبه نبودم، من فقط یه نخبه علمی بودم، شما چادربهم دادید، شما مرتضی به من دادید
خیلی انتظار سخته....
من میدونم لیاقت میخواد زن شهیدشدن
اومدم بگم این لیاقت اگه قسمتم شد
اگه مرتضی من آسمانی شد، فقط فقط صبرش بهم بدید
فاتحه خوندم پاشدم برم پیش زهرا
چندقدم مونده به زهرا، چشمام سیاه شد و از حال رفتم
چشمامو که باز کردم دیدم تو بیمارستانم
مامانم و بابام، مادر مرتضی، زهرا... پیشم بودن
عزیزجون: مادر فدات بشه چرا خودتو عذاب میدی انقدر، یه ذره محکم باش
یه ذره صبر زینبی داشته باش
- مامان خیلی سخته.... خیلی...
بعداز اتمام سرم دکتر اجازه مرخصی داد
مادرم اصرارداشت برم خونهی خودمون اما من نمیخواستم از جایی که بوی مرتضی میده دور بشم
امروز بایدمیرفتم دانشگاه حلقه صالحین داشتم، مربی حلقه بودم، همه دانشگاه خبرداشتن مرتضی من و علی آقا بعنوان مدافع حرم رفتن سوریه
وارد حسینه دانشگاه شدم، بچهها اومده بودن
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از تلاوت چند آیه از قرآن
دخترا امروز میخوایم در مورد دفاع از حرم صحبت کنیم
نظرتون آزادانه درمورد دفاع از حرم و مدافعین حرم بگید
*برای چی میرن؟ بخاطر پول از زن و بچه شون میگذرن؟
&اصلا به ما چه مگه تو کشور ما جنگه؟
√عربها چه به ما
خودمون فداشون کنیم
££اگه اونا نرن برای دفاع داعش الان تو نمک آبرود آفتاب گرفته بود
بچهها شما نظرتون گفتید همه
حالا حرفای منو گوش کنید
بچهها ما از بچگی با عشق به امام حسین (ع) بزرگ شدیم
همش میگفتیم اگه کربلا بودیم فلان میکردیم
خب الان دشمن یه سری آدم ازخدا بیخبر جمع کرده که هدفشون خَشن نشون دادن چهره اسلام هست
بچهها بدون رودرواسی چندتاتون ماهواره دارید؟
سامره شما بگو... تو چندتا فیلم از رسانههای غربی آدم بده سریال اسمش از ائمه بوده، آدم خوبه عایشه، عثمان و عمر .....
سامره: همه
نرگس: خب بچهها ببینید اینطوری که دارن چهره ائمه تو ذهن اونور آبی ها خراب میکنن. الان یه سری جمع کردند علناً اسلام وخشن نشون بدن
لپ تابم روشن کردم، بچهها ۳ تا فیلم بهتون نشون میدم توضیحشم زیرش هست
ازم توضیح نخواید که بی حیا هست گفتنش
فیلم اولی فروش بانوان سوری بعنوان برده است
فیلم دوم جهاد نکاح
فیلم سوم شهادت یه مدافع ایرانی
بچهها بنظرتون اینجور پریدن به سوی معشوق و گفتن ذکر یاحسین با پول میشه؟
بچهها شما همتون منو میشناسید از عشقم به آقای کرمی هم باخبرید
از مریضی این مدتم باخبرید، ازوضع مالی عالی خانواده من و آقای کرمی همینطور
صدام لرزید بچهها به جدم قسم هیچکدوم از مدافعین پول نمیگیرن
ناموس شیعه درخطره، کربلا به پاست
مردامون نرن حضرت زینب دوباره اسیر میشن
بچهها سالهای بین ۵۹-۶۸ نیرو بعث به کشور ما حمله کرد
هیچ کشوری به ما کمک نکرد
۹۰خورده ای کشور
نیروی بعث تا بن دندان مسلح کردن
بچههامون شهید شدن، خرابی ها بار اومد
بچهها ما شیعه ایم باید پشت هم باشیم
ما مزه جنگ کشیدیم، بعداز جنگ مزه آرامش به لطف امام زمان و از لطف رهبری سیدعلی داریم
ما وظیمونه به سوریه کمک کنیم
امیدوارم قانع شده باشید
چرا مدافعین حرم میرن
با صلوات بر محمد و آل محمد پایان جلسه
اللهم صلی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
#ادامہ_دارد
#علمدار_عشق
قسمت 4⃣4⃣
ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم آویز توماشین عکس مرتضی بود، دستمو بردم سمت عکس گفتم: مرتضی دلم برات یه ذره شده. نکنه خیلی عاشق حرم بشی بپری مرتضی میدونم آره زهرا خواهرت مائده سادات عروس برادرم شریطشون خیلی سخترازمن هستش اما مرتضی همه نمیتونن بشن حضرت زینب یک دفعه صدات تو ماشین میپیچه
ساداتم مثل حضرت زینب چیه؟ بوی خانم حضرت زینب که میشه گرفت؟روزای سختی در پیش داری
بعد بوی حضرت زینب بگیر یهو زدم رو ترمز خوب بود کمربند بستم واگرنه صددرصد سرم میشکست
زدم زیر گریه یا حضرت زینب خود ذره ای از صبرت بهم بده
رسیدم خونه مرتضی اینا
-سلام مامان زهرا کجاست؟
سلام عزیز مادر زهرا گفت این در و دیوار بهش فشار میاره رفت خونه خودش
-مامان اگه اجازه میدید من یه سر برم به زن و بچه سیدهادی بزنم
برو عزیزمادر
نرگس سادات
-بله مامان
تو واقعا راضی هستی که شوهرت رفته دفاع از دختر أمیرالمومنین؟
-آره مامان با عمق جان راضیم
الان برای سرانجام این اعزام راضیم به راضی خدا. من برم وارد کوچه سیدهادی اینا شدم سیدهادی برادرزاده ام ۴سال از منو نرجس سادات بزرگتره چندروزی قبل از اعزامش دخترش دنیا آمد اسمش گذاشت زینب سادات اما رفت سوریه دنیا اومدن زینب پاگیرش نکرد همونطور که بی تابی من مرتضی زمین گیر نکرد زنگ زدم مائده در باز کرد
*سلام عمه جان خوبید؟خوش اومدید؟
-ممنون عزیز عمه تو خوبی؟ سادات کوچلو خوبه؟
وارد خونه شدیم
*اونم خوبه خوابیده بچم
-مائده جان عزیزم کم کسری ندارید که در نبود هادی
*نه عمه از اول عقدمون تا الان هرماه یه مبلغی میریختیم به صاحب مشترکمون. الان اون حساب است
-خب خداشکر
*عمه میخوام از طرف بسیج محلات بهم یه پروژه پیشنهاد شده اگه شما و زهرا هم میخواید اسمتون بدم
-چه پروژه ای عزیز عمه؟
*پروژه مصاحبه مدافعین حرم
-یعنی چی؟
لیست رزمندها وجانبازان میدن باهشون مصاحبه میکنیم سپاه نمیخواد مثل دوران بعد از جنگ تحملی میشه تازه بعداز۳۰سال یاد جمع آوری خاطرات جبهه و جنگ افتادن و متاسفانه عده ای زیادی از رزمنده ها و جانبازان شهید شدن و اینکه میخوان از خانواده شهدا DNA بگیرن برای شهدای گمنام مدافع حرم حالا اگه میخواید اسم شماها بدم
-آره عزیزم بده
همین حین صدای گریه زینب سادات بلندشد مادرش رفت سمت اتاق خواب..
دخمل مامان عشق مامان چرا گریه میکنی؟
بیا بریم ببین مهمون داریم
زینب گرفتم بغلم. سلام خانم گل
وای مائده چقدر شبیه هادی شده
یه نیم ساعتی دیگه هم نشستم
خب مائده جان من برم عزیزم
*عمه ناهار پیش ما باشید
-نه عزیزم برم یه سرم خونه خودمون دلم برای آقاجون تنگ شده. ماشین پارک کردم. زن عموم دیدم
این زن عموم دو سال پیش خیلی اومد خواستگاریم برای پسرش اما من گفتم نه. بعدش رفت دخترخاله ام بعنوان عروس انتخاب کرد،الان خدا بخیر کنه میخواد چه زخم زبانی بزنه رفتم سمتش -سلام زن عموخوب هستید؟ پسرعمو وعروس عمو خوبن؟
زن عمو:سلام الحمدالله
نرگس جان بدت نیادا اما خداشاکرم عروسم نشدی چون بخاطر۱۰۰میلیون پول شوهرت راهی سوریه کردی سرم انداختم پایین و هیچی نگفتم قطرات درشت اشک از چشمام راهی صورتم شد
زن عمو: خوب کاری نداری دخترم
زنگ در زدم مامانم تا منو دید گفت خاک توسرمـ...نرگس چی شده؟
چراگریه میکنی؟
-مامان چرا مردم فکر میکنند پول میدن
اصلا کدوم زنی حاضر تو اوج جوانی تنها بشه برای پول اصلا حال خوش بچههای مدافع موقع شهادت به پول گرفتن میخوره
عزیزجون: نرگس دخترم برو استراحت امروز پیش خودمون بمون دلمون برات تنگ شده
-چشم
عزیزجون: بی بلا..
خودم تو یه بیابان بی آب و علف دیدم
هیچکس نبودشروع کردم به دادزدن.. کســــــــــــی اینجانیست؟
کســــــــی اینجا نیست؟ لباس عربی با نقاب و چادر عربی سرم بودشروع کردم به راه رفتن تو بیابان صدای طبلهای جنگی و شیع های اسبا و شیپور ازفاصله نزدیکی میومدچند مترکه رفتم جلو یه آقا دیدم صداش کردم ببخشید برادر روش برگردون طرفم دیدم مرتضی است دویدم سمتش اون لباس جنگی تنش بود زره و شمشیر
-مرتضی اینجا کجاست؟چرا ما اینطوری لباس تنمون
+اینجا کربلاست بیا بریم پیش. آقاامام حسین
رفتیم جلودیدم آقامون امام حسین، حضرت عباس وخیلی ازافراد حاضر درکربلا اونجا بودن یهویه خانم نورانی رفت پیش امام حسین
حسین برادرم یاران من آمده اند تا دررکابت باشند اذن میدانش بده برادر جنگ شروع شد سرها بریده شد مرتضی.اومد پیشم. نرگس زینب وار رفتار کن به وسط میدان رفت
نیزه بالارفت تا در قفسه سینه اش ماندگار بشودکه دادزدم نــــــــــــــــــه یا امام رضا خودت کمکش کن نرگس نرگس بابا از خواب بیدارشو نرگس عزیز بابا پاشو سرم گذاشتم روسینه آقاجون بابا خیلی سخته خیلی سخته
هشت روز ازرفتن مرتضی میگذشت که مائده سادات زنگ زد...
#ادامہ_دارد
🔅 #هر_روز_با_قرآن
صفحه 230
🔅 امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام:
✍️ بِبَذلِ النِّعمَةِ تُستَدامُ النِّعمَةُ
🔴 نعمت با بخشش، تداوم يابد.
📚 غررالحكم حدیث ۴۳۴۴
#حدیث_روز
*یوسف زهرائی*
🍏💫🍏💫🍏💫
☘️ امام صادق علیه السلام :
« ... جبرئیل «علیهالسّلام» سیب بهشتی را از طرف خداوند به رسم هدیه برای پیامبر آورد و عرضكرد: بخور اینسیب را. پیامبر سیب را دو نیمكرد؛ نوری ساطع شد.
سؤال فرمودند: این نور چیست؟
جبرئیل عرض كرد:
این نور منصوره در آسمان و فاطمه در زمین است... »(۱)
☘️حضرتمیفرماید :
خداوند مهدی را منصور نامیده همان طور كه «پیامبر را» احمد و محمد و محمود نامید و همانگونه که عیسی«علیهالسلام» را مسیح نامید. (۲)
✨✨✨✨✨
*سلام* بر فاطمه، منصورهی آسمانی
و
*سلام* بر امام منصور،
مهدی آل محمد« صلوات الله علیه و آله»
📌 *به راستی چقدر شبیه مادرید..*
📚۱)تفسیر البرهان، ج ۳، ص۲۵۸ ، ح۶
📚 ۲)بحار، ج ۵۱، ص ۳۰
🕊🍃@IslamLifeStyles_fars
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(6).mp3
4.91M
🔈 ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس
🔷 سهم روز صد و پنجاه و چهارم : خطبه ۱۰۹
#نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿🌷❀🌷✿┅┅┄┄
•| #سخــــنبــــزرگان |•
🌿 #علامهطباطبایی(ره)
✍ گردش #زبان ، #دل را به گردش آورد ؛ اگر زبان به #ذکرخدا مترنم گردد ، دل نیز در حرم خدا حرکت می کند. و اگر زبان به #گناه حرکت کند ، دل نیز در این مرتع #شیطان جولان می کند.
👌 یک علت مهم آشوب دل ها همانا تکثیر در کلامهاست ؛ به روایت عامه #حضرترسول(صلیالله علیه و آله) فرمودند :
☘️ اگر نبود تشویش و #اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعاً میدیدید آنچه را من میبینم و میشنیدید آنچه را من میشنوم.
📖 المیزان ، ج۵ ، ص۲۷۰
@Islamlifestyles_fars