Mahmood Karimi - Ey Aliakbare Hossein (128).mp3
4.23M
ای علی اکبرِ حسین !
اندڪے طَراوَٺ روح:))
- إسـراء -
#محرم | #شب_هشتم | #علی_اکبر نوبت بهـ خاندانِ بنی هاشم رسید . . ! علے اکبر بهـ میدان میرود همان ک
#محرم | #شب_نهم | #حضرت_عباس
دورِ خیمهـ ها قدم میزد
آرامشی کهـ در دلش طوفانی از غم بود
کنارِ خیمهـ ها میزد قدم
یادش میآمد روزگارِ کودکی را
مادرش امالبنین
شانهـ بهـ مویش میکشید
زیر لب میگفت :
اولادم فدایِ مادرِ سادات
آنچنان با عذت و با عظمت کنار خیمهـ ها
قدم میزد کهـ مبادا نسیمی بیاجازھ
رد شود از لا بهـ لاے خیمھ ناموس آل اللهـ
ناگھان از لا بهـ لای لشکر کوفهـ
کسی آمد در کنار خیمه ها
نعره کشان فریاد زد :
شمرم ولی نامه ای دارم براے
زادهی امالبنین . .
نامهـ رو گزاشتن تو دسته علمدار
تا آمد بخواند دردانه ای ناز از سوے
خیمہ بهـ سویش دوید .
گفت : عمو جونم
- جونِ عمو
نفسِ عمو بیا بغلم ببینم
سکینهـ خاتون گفت :
عمو آجی ها یهـ چیزی میگفتن
من نمی فهمیدم . . 😭
گفتن کهـ قراره بری
عمو تو کهـ نمیخوای ما رو تنها بزاری
فرمودند : نه عمو من همیشه پیشتم
سکینه وقتی خیالش راحت شد گفت پس عمو میشہ یدونه بوست کنم💔
تا کودک لب هایش به گونه عمو برخورد کرد عمو عباس شروع کرد بهـ گریهـ کردن😭
آخر خجالت میکشید برادر زادهاش چگونهـ لب هایش خشک است و تشنهـ ی اندکی اب 💦
حضرت سکینه تا خواست بره
برگشت باز اومد گفت :
راستی عمو یادتهـ دیشب بهم گفتی
نمیزاری اب تو دلمون تکون بخوره..🥀
- اره عمو جون
پس میشه فقط یهـ کم فقط یکم برامون اب بیاری اخهـ خیلی تشنمونهـ 😭
فرمودند :
باشهـ عمو فدات شهـ برو بهـ ابجی هاتم بگو من میرم براتون اب میارم 💔😭
بهـ میدان میرود با چند مشڪ خالی
تا بهـ اب میرسد فورا دو دست را پر از میکند . .
تا میخواهد بخورد یاد کودکان تشنهـ لب میوفتد آب کف دست را خالی میکند 😞
بچه هاے حرم تشنہ...
برادرم تشنہ..
علی اصغرم تشنہ . .😭
بہ دوشـش مشک آب و
رو بهـ رویش لشڪر بی تاب و . .
در انبوھ نخلستان کمان داران کمین کردند . . 🏹
با چهـ سرعتی آقـا دویدند ...😔
و بـا یک ضربهـ ے شمشـیر دست افتاد و . .😭😭😭💔
دست دیگرش در راه اربابـش افتاد 😔
مشکش را بہ دندان میگیرد ..💔
زیر چشمے بھ خیمـہ هـا نگـاه میکند ..
امـــا واے ...
وای😭
امام حسین اومد به سمت علـقمہ
زهـراے اطھر مادرش در حال گریه کردن
دیدن داره آقامون امام حسین میاد ..
چجوری داره میاد ....💔
رسـید کنار سقا ...
گفت :عباسم...😭💔
صـدام میلرزھ ....
اینجورے دیدم تو رو دست و پام
میلرزه ...
میون خیمہ تن بچہ هـا میلرزه ...
داداش
کـے ریخته جسم پاکتو بھم..؟
کـے نـظم چشمتو بهم زده ...؟
انگار از این تنی که مونده بود
لشکری روی تو قدم زده😭
کـجا میرے تنهـا سپـاه من ...
کجا میرے تنها پناه منــ ..💔
داداشم نخواب 😭
منو تنها نزار ...
عـــــباسم به خواهرت رحـم کن ..😭😭
بلند شو ببینم به حرف برادرت گوش بده 💔💔
وای آقام ابوالفضل...
کـجا داری داداش ...
سکینه و رقیہ منتظرتن ..😞💔
آقـا عباشون رو انداختن رو
آقـــا ابوالفضل عباس (س) ...😭
نویسندھ : م.جعفرے
[ https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ]
هر شب با روضھ هامون همراھ باشید ↻!
هدایت شده از - إسـراء -
بسمِربِالحسین؏🌱!
السلامُعلیالحسین؛
وعلیٰعلیبنالحسین؛
وعلیٰاولادِالحسین؛
وعلیٰاصحابالحسین؛
Majid Banifatemeh - Ey Ahle Haram Miro Alamdar Nayamad (128)-۱.mp3
3.21M
اے اهلِ حرم میر و علمدار نیامد؛
سقاے حسین سید و سالار نیامد؛
علمدار نیامد؛ علمدار نیامد؛ حسین !
اندکے طَراوَٺ روح:))
ـ ــــــ صد بار ،اگر
علقَمھ را فَتح کنم ،
هر بار دوبارھ تشنھ
برمیگردم . .
#محرم | #استورے
➜•🌿
「 Eitaa.Com/Isra_F 」
- إسـراء -
اے اهلِ حرم میر و علمدار نیامد؛ سقاے حسین سید و سالار نیامد؛ علمدار نیامد؛ علمدار نیامد؛ حسین ! اند
این همه آدم رفتند و نیامدھ اند؛
ولی #فقط یک نفر است کهـ رفت
و هنوز هم در تاریخ دارند میگویند :
او نیامد؛ نیامد . . 😔😔
#ای_اهل_حرم_میر_و_علمدار_نیامد
- إسـراء -
#محرم | #شب_نهم | #حضرت_عباس دورِ خیمهـ ها قدم میزد آرامشی کهـ در دلش طوفانی از غم بود کنارِ خیمهـ
#محرم | #شب_دهم | #امام_حسین
یارانش را صدا زد کجایین ؟! پاسخی نشنید . .
نوبتِ خودش بود؛ بهـ میدان رفت . .
-امام برخاست و تکیهـ بر شمشیر
خود داد و با صدایی رسا ندا دادند :
شما را بهـ خدا آیا مرا میشناسید ؟
گفتند : آرے، تو پسر و نوادۀ رسول
خدایی .
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید
جدّم رسول خداست ؟
گفتند : آرے !
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید
مادرم فاطمهـ دخترِ پیامبر است ؟
گفتند : آرے میدانیم .
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید
پدرم علی بن ابیطالب است ؟
گفتند : آرے .
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید
جدة من خدیجۀ کبرے، اوّلین زنِ
مسلمان از این امّت است ؟
گفتند : آرے !
پرسید : شما را بهـ خدا آیا میدانید
کهـ حمزۀ سیّد الشّهداء عموے پدر من
است ؟
گفتند : آرے .
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید
جعفرِ طیّار عموے من است ؟
گفتند : آرے میدانیم !
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید این
شمشیر رسول خدا (ص) است کهـ در
دست من است ؟
گفتند : آرے .
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید این
عمامۀ پیامبر است کہ بر سرِ من است ؟
گفتند : آرے .
فرمود : شما را بهـ خدا آیا میدانید کهـ
علی، اوّلین مسلمان و از همۀ آنان داناتر
و بردبارتر بود و او ولی و سرپرست هر
زن و مرد با ایمان است ؟
گفتند : آرے .
فرمود : پس چرا ریختن خونم را روا
میدانید ؟ در حالی کہ پدرم فرداے
قیامت، حامی کوثر است و افرادے را از
کنارِ حوض کوثر عقب میراند، آنگونهـ
کهـ شتران بازگشتهـ از آبشخور را
میرانند، و روز قیامت لواے حمد در
دست جد من است ؟
گفتند : آرے همهـ ی این ها را میدانیم، ولی
از تو دست برنمیداریم تا از تشنگی
بمیرے !
😭😭😭
بهـ حضرت زخم هاى فراوانی در میدانِ مبارزھ متحمل شد😭!
حضرت بر اثر کثرت جراحات بر زمین افتاد . .
اما دشمنان حضرت را رهایش نکردند !!
با ابزارهاى گوناگونی همچو
تیر
نیزھ
شمشیر
سنگ بر بدن حضرت ضرباتى میزدند😭!
حضرت آمادھ مهمانیِ خدا شدند . .
تاب و توانش را از دست دادند . .
و بر خاڪِ گرمِ ڪربلا بر زمین افتادند
شمر بن ذے الجوشن با بیرحمی و سنگدلیِ تمام؛ سرِ مبارڪ امام حسین[؏ را از قفا جدا کرد😭!
سپاھ عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین؏ بھ خیمھ ها یورش بردھ؛
و خیمه ها را تاراج کردند 😭
آنان حریم اهل بیت؏ را مراعات نکردند
زیور و لباس هاے زنان را از آنها ستاندند . .
دشمنان خیمھ ها را بھ آتش کشیدند . .
زنان و کودکان بی سرپرست از خیمھ ها بیرون آمدند و بھ بیابان هاے اطراف گریختند . .
بر پیکرِ شهیدان کربلا از جملھ اباعبداللہ الحسین[؏ اسب تاختند !!
و پیکر هاے پر از جراحت و بی سرِ شهیدان را در هم شکستند . .
یا حسین !!!
عزادارے هاتون موردِ قبولِ درگاھِ حق
التماس دعا . .
نویسندھ : م.جعفرے
[ https://eitaa.com/joinchat/2775515320Ce97d0e60f8 ]
هر شب با روضھ هامون همراھ باشید ↻!
هدایت شده از - إسـراء -
بسمِربِالحسین؏🌱!
السلامُعلیالحسین؛
وعلیٰعلیبنالحسین؛
وعلیٰاولادِالحسین؛
وعلیٰاصحابالحسین؛
89.4K
مادرم زهرا در این گودال
مهمانِ من است ؛
عیدِ قربانِ من است !
اندڪے طَراوَٺ روح:))