سلام.
سلامت باشید🌿
به غیر از دو اثری که نام بردید، رمانهای #نقاب_ابلیس ، #شاخه_زیتون و #رفیق هم هستند.
پیام یکی از کاربران در این رابطه:
سلام راجب اون دوستی که گفتن میخوان برن ریاضی باید بگم رسته مهم هست و شما میتونید از سه شاخه نظری یعنی انسانی تجربی و ریاضی وارد بشید این رو بدونید که باید تو این سه سالی که درس میخونید درستون و عالی بخونید چون معدل و درستون اونجا خیلی مهمه و اینکه از رشته کامپیوتر فنی حرفه ای هم میتونید بخونید که اونجا با رشته آیتی ادامه تحصیل بدید
حواستون به این باشه که شغل سختیه اما در عین حال دوستای خوبی میتونید اونجا پیدا کنید که با کمکشون خودتون و بالا بکشید و پیشرفت کنید. توصیه من اینه که رشته ای رو انتخاب کنید که حرفه ای رو یاد بگیرید نه اینکه سه سال فقط برای شغلتون بخونید.
شغل اطلاعات حساسیت ورودی خودش رو داره و باید از همه نظر کامل باشید.
فضای شغل اطلاعات از نظم و حساسیت بالایی برخورداره اما فضا فضای دوستانه ای هست.
خواستم تجربیاتم رو در اختیارتون بذارم.
از خانم شکیبا هم متشکرم.
پ.ن: دوستان عزیز، لطفاً درباره روش استخدام در نهادهای امنیتی سوال نپرسید.
با عرض معذرت
پیام یکی از کاربران:
💬 سلام من تازه به جمع کانال اضافه شدم و رمان #شاخه زیتون رو تازه تموم کردم این رمان به نظر من خیلی اطلاعات خوبی به من داد و واااقعا ممنونم و اینکه بعضی از مخاطب ها گفتن که آخر رمان رو که اینجوری تموم شد کاش نمیخوندنش اگ میدونستن اینجوری تموم میشه...اما به نظر من خوب تموم شد چون(من رمان خیلی میخونم ولی این تفاوت در آخر رمان بنظرم هیجانی بود و به این معنی خب دیگه تو این رمان هیچ اتفاق خاصی نمیوفته فقط زندگی روزمره هستش که ما میدونیم وقت شما گرانبهاس دیگه اینارو نمینویسیم خودتون بفهمید دیگه🤪😉) و اما بنظرم کلا مشخص شد که شوهر ریحانه کی هست با اینکه خانم شکیبا گفتن که ما نمیخواستیم مرصاد شوهرش باشه و همین ک گفت نمیخواستیم اما ذهن خواننده اینجوری تلقی کرد دیگه باید تا تهش رو بخونیم خواننده های رمان #شاخه زیتون!!!😉 و اینکه تو قسمت های آخر مأموریت سوریه برای مرصاد و ریحانه ک گفت شوهرش رفته مأموریت دیگه تا آخرش گفت شوهرش کیه....
و اما بعضی جاهای رمان من با ریحانه میخندیدم😆🙊و بعضی از جاهای رمان واقعا دست خودم نبود گریه میکردم از اون وقایع🥺😢
اینو گفتم که بگم خانم شکیبا واقعا ذهن مخاطب رو بردید به اون اتفاقات
واقعا یه خداقوت به شما نویسنده عزییییز😍😘
ببخشید که زیاد شد تحلیلم🤕🥴🤚🏼
خیلی ممنونم از شما بابت وقتی که گذاشتید.
لطف دارید🌿🌷
سلام و درود
خیلی ممنون که برای رمانها وقت گذاشتید.
و خوشحالم که دوست داشتید.
چشم.
البته رمان #رفیق دقیقا درباره نفوذیهای داخلی هست.
ضمن اینکه در رمان #شاخه_زیتون هم به نفوذ در داخل پرداخته شده بود.
🍃﷽🍃
سلام به شما همراهان همیشگی
✨مبشران غدیر ✨
🌐یه پویش داریم ...
🤝شماهم دعوتید
🌺پویش #شیعیان_ما 🌺
✅اگر مشتاق هستید همراه ماباشید:
🍃خیلی از ما
شیعه متولد شدیم ...
🤔اما چقدر به یک شیعه واقعی نزدیک هستیم؟
❇️اگر آماده اید میخواهیم تا باهم ۴۰ ویژگی از صفات شیعیان رو مرور کنیم ...
😊هرکه آماده هست بسم الله...
🎁به برگزیدگان پویش هم جوایز ارزنده ای اهدا میشود😊
🌤راستی دوستان، چله زیارت امین الله هم داریم...
✅ لطفا کانال ما را به دوستان تونمعرفی کنید : 👇
https://eitaa.com/joinchat/2250178563C306594aa20
🌤 #مبشران_غدیر
سلام و درود
ممنون از لطف شما و وقتی که گذاشتید. الحمدلله که دوست داشتید.
پاسخ به هردو سوال شما در کانال موجود هست؛ پرسش و پاسخهای اخیر توی کانال رو نگاه کنید.
همچنین میتونید هشتگ #معرفی_کتاب رو جستجو کنید.
💢 #به_زودی
جلد دوم رمان #رفیق 📗
#بریده_رمان 📖
دلم میخواهد لوله همین اسلحه را توی حلقش فرو کنم. مهلت نمیدهم جملهاش را تمام کند. با اسلحه محکم میزنم توی سرش و دست دیگرم را میگذارم روی دهان نجسش. کاش الان روبهرویش بودم و چشمان وقزده و ترسانش را میدیدم. حالم از بوی گند بدنش و خیسی شراب که دور دهانش ریخته به هم میخورد. آرام، طوری که صدایم از اتاق بیرون نرود میگویم: داشتی برای کی رجز میخوندی؟
🔰🔰🔰
پ.ن: دوستان عزیز؛ دارم سخت تلاش میکنم تا جلد دوم #رفیق رو تا روز عید #غدیر منتشر کنیم؛ اما مطمئن نیستم بشه. خیلی دعا کنید. برای انتشار، باید حداقل 25% رمان نوشته شده باشه.
التماس دعای شدید دارم. دعا کنید خدا کمکم کنه تا بتونم به خوبی مجاهدتهای سربازان گمنام امام زمان ارواحنا فداه رو به تصویر بکشم و در روز #عید_غدیر ، امیرالمومنین علی علیه السلام تقدیمش کنم.
#فاطمه_شکیبا
#عید_غدیر
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi
سلام
راستش من رفقای شهید زیادی دارم...
ولی چندتا از این شهدا هستند که خیلی نسبت بهشون ارادت دارم و عنایتشون رو هم در زندگیم دیدم:
شهید زهره بنیانیان
شهید زینب کمایی
شهید مریم فرهانیان
شهید محسن فرجاللهی
شهید عمار بهمنی
شهید سیدحسین دوازدهامامی
شهید حاج احمد کاظمی
شهید ادواردو آنیلی
شهید محسن حججی
و گل سرسبد این عزیزان: حاج قاسم سلیمانی💚
البته رفیق شهید باید خودش شما رو پیدا کنه...ازش بخواید.
سلام بر شما
این احساس شما در سن نوجوانی کاملا طبیعی هست؛ و کنترلش هم کار سختی نیست اگر اراده قوی داشته باشید.
اولا: بذارید این عواطف و هیجانات در حد طبیعی باقی بمونه و با مطالعه رمانهای عاشقانه و دیدن فیلمهای عاشقانه و آهنگ و... تقویتش نکنید. نه اینکه اصلا فیلم و رمان و آهنگ رو کنار بذارید...نه. ولی سعی کنید رمانهایی که این حس رو خیلی تقویت میکنند نخونید.
دوم: تا جایی که میشه، برخوردتون با نامحرم رو کم کنید. این تصور که فکر کنیم هرچقدر بیشتر با نامحرم برخورد داشته باشیم، برامون عادیتر میشه، غلطه. اتفاقا برخورد بیشتر، اون هم توی این سن، مثل راه رفتن لبه تیغه. هرچی با نامحرم کمتر برخورد داشته باشید، زمینه تحریک کمتره و مقابله با این هیجانات براتون آسونتر میشه.
سوم: ذهنتون رو درگیر این موضوع نکنید. به خودتون تلقین نکنید که:«من نمیتونم خودم رو کنترل کنم». سرتون رو با کارهای دیگه گرم کنید طوری که مجال فکر کردن به نامحرم رو نداشته باشید و این مسئله، تبدیل به مسئله اصلی زندگیتون نشه.
چهارم: توصیه یکی از بزرگان دینی این هست که تا چشمتون به نامحرم افتاد، چشمتون رو پایین بندازید و خدا رو با ذکر «یا خیر حبیب و محبوب» یاد کنید. هرچی این کار رو بیشتر انجام بدید، کمکم عادت میکنید و براتون ملکه میشه.
پنجم: توصیه ائمه اطهار علیهم السلام هست که برای این که بتونید خودتون رو کنترل کنید، روزه بگیرید. روزه، انسان رو قوی میکنه تا مقابل امیالش بایسته.
ششم: محبت امام حسین علیهالسلام معجزه میکنه...هر وقت مقابل گناه کم آوردید، کافیه بگید: صلی الله علیک یا اباعبدالله💚