eitaa logo
🏴مه‌شکن🏴🇵🇸
1.4هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
496 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿برای حاج احمد...🌿 امروز چهاردهم تیرماه است؛ روز جهانی . از صبح، خیلی‌ها برایم پیام تبریک فرستاده اند؛ اما من، فکرم جای دیگر است. از صبح دلم ناآرام بود تا الان. الان که شروع کرده‌ام به نوشتن، دارم کمی بهتر می‌شوم. خودم اینجا هستم؛ در چاردهم تیر سال هزار و چهارصد، ایران، اصفهان. ولی فکرم در چهاردهم تیر سال شصت و یک دور می‌زند؛ سی و نُه سال پیش، لبنان، مسیر بعلبک به بیروت. در ماشینی که احمد متوسلیان و دیپلمات‌های ایرانی سوار بودند. در ماشینی که در میان درخت‌های در هم تنیده لبنان گم شد و دیگر کسی آن را ندید؛ انگار از اول هم نبود. یک بنده خدایی که آن سال‌ها همراه حاج احمد لبنان بود، برایم تعریف می‌کرد که: ما در یک ماشین دیگر نشسته بودیم و جلوتر از ماشین حاج احمد حرکت می‌کردیم. در یکی از پیچ‌ها پیچیدیم؛ من برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم که ببینم ماشین حاج احمد هم می‌آید یا نه؛ اما نیامد. هرچه نگاه کردم ندیدیمش. به آقای «...» گفتم پس حاج احمد؟! سرش را بالا انداخت و گفت نگران نباش، می‌آید... و گفت راهمان را ادامه بدهیم؛ اما حاج احمد نیامد...(نقل به مضمون) هنوز هم وقتی به آن روز فکر می‌کنم تنم مورمور می‌شود. به آن‌هایی که به ماشینت ایست داده‌اند. به آن‌ها که به سمتت اسلحه گرفته‌اند و مجبورت کرده‌اند پیاده شوی؛ و تو هم با همان چهره‌ای که نشان از ترس در آن نبود، با آن قامت استوار، و شاید حتی با لبخند، پیاده شده‌ای و... بقیه‌اش را نمی‌دانم؛ هیچکس نمی‌داند. بعضی‌ها می‌گویند همان روز یا چند روز بعدش، تیرباران شده‌اید و پیکرتان همان‌جا دفن شده است. بعضی‌ها هم هنوز امید دارند که زنده باشید و با هیجان از کسانی حرف می‌زنند که شما را در زندان دیده‌اند. حتی برخی ادعا می‌کنند پیکر شما تهران است؛ هرچند به نظر من، شواهد مبنی بر شهادتت، شواهد استخوان‌دارتر و محکم‌تری ست. حاج احمد! کاش خودت برمی‌گشتی و برایمان تعریف می‌کردی. خودت می‌آمدی و همه چیز را موبه‌مو می‌گفتی تا تمام شود این اخبار ضد و نقیضِ سی و نُه ساله و این بیانیه‌های تکراریِ وزارت امور خارجه. هرسال این موقع، وزارت امور خارجه در یک بیانیه، ربایش شما را شدیداً محکوم می‌کند و خواستار شفاف‌سازی و توضیح درباره شرایط شما می‌شود؛ اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد تا سال بعدی و بیانیه بعدی... سی و نُه سال است که بیانیه می‌دهند و دریغ از تلاش واقعی برای پیدا کردن شما؛ اصلا از آن‌ نامردهای غربگرایی که شما را با رژیم صهیونیستی معامله کردند، انتظار دیگری نیست. خدا را شکر که ندیدی دو سال پیش هم حاج قاسممان را معامله کردند... حاج احمد! من نه تو را دیده‌ام، نه امام را، نه جنگ را. من و نسل من فقط شنیده‌ایم و خوانده‌ایم. من تو را، از کتاب و فیلم شناخته‌ام. در میان کتاب‌ها و مستندها دنبالت گشته‌ام؛ و انقدر بزرگی که همین‌ها هم برایم کافی بود تا بخواهم مثل تو باشم؛ و آرمانت انقدر مقدس است که بشود آرمان و آرزوی من. حاج احمد! برایم دعا کن. دعا کن در این جنگ نابرابر، سرباز خوبی باشم؛ مثل تو. سرباز خوب یعنی سربازی که دشمن به خونش تشنه باشد. یعنی سربازی که دشمن نتواند تحملش کند و به هر روشی برای حذفش دست بزند؛ مثل تو. دعا کن با همین سلاح، با همین سلاحِ مقدسی که نامش با امروز پیوند خورده است، با همین قلم، بشوم خار چشم دشمن. حاج احمد! فرقی نمی‌کند تو شهید شده باشی یا نه. اشکال ندارد اگر تو را از ما گرفتند؛ نه فقط تو را، که بهترین‌هایمان را. حاج قاسم را، حاج محسن فخری‌زاده را... این راه راهی نیست که با رفتن شما بسته شود. هرقدر هم از ما بکشند، فایده ندارد. آخرش به قول تو: ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد. هرکس با ماست بسم‌الله؛ هرکس نیست خداحافظ! https://eitaa.com/istadegi