eitaa logo
🎋جوانان انقلابی
212 دنبال‌کننده
7هزار عکس
4هزار ویدیو
107 فایل
مقام‌معظم‌رهبرے: جوان‌ها‌امروز‌درفضاے‌ مجازے فعالند,فضاےمجازے مےتواندابزارےباشدبراےزدن توے دهان دشمنان✊ #بیاد_شہیدمحسن‌حججے و #شهیدجوادمحمدی «عضو شدن درڪاناݪے ڪہ دم از شہدا میزنہ سعادتـہ» [کپے با ذڪر #صلوات مجاز است✔]
مشاهده در ایتا
دانلود
#ماجرای_خواب_حضرت_زهرا 🌹 🔹سوریه که بود پیام داد گفت #خواب عجیبی دیدم بعد از اینکه کلی اصرار کردم خوابش رو تعریف کرد. گفت خواب دیدم وضع خراب بود و هوا سرد داشتم با #پوتین نماز میخوندم. 🔹یکی اومد شروع کرد به حرف زدن و گفت #نمازت قبول نیست و منم به شک‌افتادم.بعد از چند دقیقه تو خواب دیدم که یه #خانم_چادری اومد به خوابم و گفت: #پسرم ازت قبوله خداخیرتون بده ان شاءالله ⭕️تا به خودم اومدم فهمیدم #حضرت_زهرا رو دیدم و از خواب پریدم #حضرت_زهرا_مدد ❤️ #شهید_حسین_معزغلامی ┏━✨⚜️ ⚜✨━┓ @istadeh_tashahadat ┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
🔻 روایت یک 🔹شبی در خواب زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را خودش کرد. من به او گفتم شما چه کسی هستی⁉️ گفت: اسمم است 🔸و در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ💐 پهن است و آکنده از شمیم عطری دل انگیز💖 است. و تعدادی از روی فرش ایستاده اند👥 🔹عباس به من گفت: به بگویید زیاد نگران من نباشد❌ جای من بسیار خوب است؛ من پروانه وار و پر کشیده ام. به نیت من به مدت دو سال🗓 قضای احتیاطی بخوانید؛ من نیاز به نماز دارم. 🔸از خاله ام که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن📖 شماست تشکر کنید که به زیاد قرآن می خواند. صبح از بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم 🔹اشک در چشمانش حلقه زد و گریست😭 گفت عباس را مثل دوست می داشتم. وقتی خبر شهادتش🌷 را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به قرآن میخوانم و میفرستم 📚 اذان صبح به وقت حلب 🌷 ⇝jõiñ↓ ➩➩➩ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
دفعه آخری که مرخصی گرفت و آمد، آخرین روزهای اسفند سال ۶۵ بود. سر و صورتش پانسمان پیچ و دستش هم در گچ بود. این بار شدیدتر از قبل شده بود و حالت‌های عجیب‌تری داشت. تصمیم گرفت با برخی دوستانش به برود. برادرش علی که همسفر مشهدش شده بود، برایم تعریف کرد: "محمدرضا روز اول اصلا داخل نرفت و دورا دور به آقا سلام ‌داد. تا این‌که روز دوم زودتر از بقیه دوستان اذن دخول را خواند و وارد حرم شد. می‌ریخت و با آقا صحبت می‌کرد". به او گفته بودند: "چرا روز اول داخل حرم نمی‌رفتی؟" گفته بود: "من تا حاجتم را از (ع) نگیرم، داخل نمی‌آیم". البته من این‌ها را بعد از شهادتش فهمیدم. اینکه همان شب اول در مشهد، امام رضا(ع) را دیده بود که به او گفته بودند: "تو بیا داخل حرم، ما حاجت تو را داده‌ایم". با این خوابی که در مشهد دیده بود می‌توان گفت که محمدرضا حاجت شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت. راوی: مادر شهید شهید ✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧ ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4