eitaa logo
🎋جوانان انقلابی
202 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
109 فایل
مقام‌معظم‌رهبرے: جوان‌ها‌امروز‌درفضاے‌ مجازے فعالند,فضاےمجازے مےتواندابزارےباشدبراےزدن توے دهان دشمنان✊ #بیاد_شہیدمحسن‌حججے و #شهیدجوادمحمدی «عضو شدن درڪاناݪے ڪہ دم از شہدا میزنہ سعادتـہ» [کپے با ذڪر #صلوات مجاز است✔]
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🌷 خاطره ای زیبا از شهید حسینعلی اکبری... 🦋 بوی عطر عجیبی داشت. نام عطر را که میپرسیدیم جواب سر بالا میداد... 🍂 شهید که شد در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ گاه عطری به خود نزدم. هر وقت خواستم معطر بشم، از ته دل میگفتم: "السلام‌علیک‌یا‌اباعبدالله‌الحسین‌" 🍂🍃🍂🍃🌹🍂🍃🍂🍃 ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🌸🍃خاطره ای زیبا از شهید مجید زین الدین … 🍃 یه موتور گازے داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باهاش میومد مدرسه و برمیگشت… 🌼 یه روز عصرکه پشت همین موتور نشسته بود و میرفت، رسید به چراغ قرمز… ترمز زد و ایستاد. یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک ورفت بالای موتور و فریاد زد : الله اکبر و الله اکــــبر...‼️ نه وقت اذان ظهر بودنه اذان مغرب … اشهد ان لا اله الا الله... هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکردکه این مجید چش شُدِه؟! قاطی کرده چرا؟! 🌼 خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن… آشناها اومدن سراغ مجید که آقااامجید! چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! 🌼 مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید؟! پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بودکه عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن… من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه؛ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه ؟! دیدم که این بهترین کاره !" ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🍃♦️ | 📍مرکزفرهنگی .... 🌟گفتم اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟ گفت: تنها آرزوی من این است که یک مرکز فرهنگی داشته باشم و روی بچه های جوان کار کنم و بتوانم مسائل مربوط به دوران دفاع مقدس را به نسل جوان منتقل کنم. ✍شهید حاج منصور خادم الصادق 🍃🌷 🍃🌸 ●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🍃♦️ | 🌟از کارهای شاخص شهید، خدمت به خانواده‌ شهدا بود و با رسیدگی و سرزدن به خانواده شهدا از حال آنها جویا می‌شد و خاطرات شهدا را جمع‌آوری می‌کرد، چون شهرمان، درچه، معروف به شهر شاهد نمونه با ۵۳۰ شهید و ۱۹ سردار شهید است، مهدی سعی می‌کرد به اغلب خانواده‌های این شهدا سرکشی کند و آنقدر به خانواده‌های شهدا ارادت داشت که بیشتر آنها را به اسم می‌شناخت و این امر، نشان‌دهنده اخلاص آقامهدی بود. ♦️آقا مهدی بسیار پیگیر خانواده‌ی شهدای مفقود‌الاثر بود و برای گرفتن DNA و شناسایی خانواده‌ شهدا، بسیار تلاش می‌کرد و از طرفی به عنوان خادم‌الشهداء در مواردِ بُردن خانواده ایثارگران به اماکن متبرکه مثل کربلا، مشهد و... فعال بود، شهید در کارهای فرهنگی همچون جذب نوجوانان به پایگاه‌های بسیج خیلی فعالیت داشت و با برگزاری اردوهای فرهنگی از جمله قم و جمکران جوانان شهر درچه را به حضور در پایگاه مساجد تشویق می‌کرد.  ♦️شهید مهدی اسحاقیان 🍃🌷 🍃🌸 ●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🔰 🔻محسن همیشه فردی خندان و خوش‌رو بود و در هیچ شرایطی گل لبخند از لبانش چیده نمی‌شد، حتی در سخت‌ترین شرایط جبهه زمانیکه یکی از بچه‌ها زخمی شد و روی زمین افتاد محسن بالای سر او رفته بود و می‌خندید وقتی بچه‌ها از او پرسیدند چرا در این شرایط می‌خندد؟ پاسخ داد نمی‌دانم چرا می‌خندم؟این خنده از شادی است یا ناراحتی؟! محسن خودش تعریف می‌کرد که در زمان خدمت سربازی یک روز در مراسم صبحگاه مشترک که اتفاقاً در جلوی صف هم ایستاده بودم ناگهان خنده ام گرفت و نتوانستم خود را کنترل کنم.فرمانده پادگان که مشغول سخنرانی بود از این حرکت من تعجب کرد دستور داد مرا از صف بیرون بکشند و 24 ساعت بازداشت نگه دارند بعد هم به من تذکر دادند که این عمل را انجام ندهم اما من گفتم خنده در ذات من است به هر حال خنده‌ای گاه و بیگاه محسن به همه بچه‌ها روحیه می داد. 💬راوی:همرزم شهید 🌟شهید محسن دین شعاری 🍃🌷 ●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🌟در مدت ۲۵سال زندگی مشترکمان، هيچگاه احمدآقا مسائل‌كاری را به خانه نياورد. می‌گفت مرد بايد مسائل كارش را پشت در بگذارد و وقتی داخل خانه هست، فقط حواسش به اهل خانه باشد. همين مسئله خودش راز خوشبختی است. يكبار نشد حقّ مأموريتش را به خانه بياورد. می‌گفت «حقّ مأموريت مال ما نيست. من فقط يک حقوق دارم.» او حق مأموريتش را هميشه به نيازمندان می‌بخشيد. حواسش به همسايه‌ها بود.بچّه‌ها عادت كرده بودند اگر لباس‌شان سالم و اندازه بود، همان را شب‌عيد هم می‌پوشيدند. به آنها می‌گفت «هر وقت لازم بود خريد كنيد.» اما عيد غدير خم حتماً به بچه‌ها عيدی می‌داد. از اينكه جوان‌ها كمتر به مسجد می‌روند، دلخور بود. با صدای بلند به اعضای هيئت اُمنای مساجد می‌گفت «مسئوليت را به جوان‌ها بدهيد و بگذاريد آنها مديريت كنند!» خيلی به جوان‌ها اعتماد داشت. 💬راوی: همسر شهید ♦️شهید مدافع‌حرم احمد اسماعیلی 🍃🌷 . ●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد؛ اما هر بار با توسل به شیوه‌ای از دست آنان می گریخت. برای فریب عراقی ها می زد زیر گریه و می گفت: “من دنبال مامانم می گردم گمش کردم” او با بهره گیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد. این شیر بچه شجاع و پرتلاش بختیاری در رساندن مهمات به رزمندگان اسلام بسیار تلاش می کرد. گاه آنقدر نارنجک و فشنگ به بند حمایل خود آویزان می‌کرد که به سختی می توانست راه برود.علاقه عجیبی به امام خمینی (ره) داشت، به گونه ای که اینگونه سفارش کرده بود: از بچه‌ها می‌خواهم که نگذارند امام تنها بماند و خدای ناکرده احساس تنهایی بکند. بهنام محمدی نوجوان ۱۲_۱۳ساله‌ای بود که در تمام روزهای مقاومت از ۳۱ شهریور تا ۲۸ مهر در خرمشهر ماند. و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸مهر ۵۹ پر کشید. بهنام بارها خواب مادرش آمد که قبرم را آب گرفته،در سال ۱۳۸۹ طی یک مراسم باشکوه، مزار مطهر این شهید بزرگ بدون شکافته شدن قبر یکجا به قطعه شهدای گمنام در ورودی شهر مسجد سلیمان انتقال یافت. خمپاره‌ها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود. مثل همیشه بهنام سر رسید، اما نارحتی بچه‌ها دیگر تأثیری نداشت؛ او کار خودش را می‌کرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ ناگهان بچه‌ها متوجه شدند که بهنام گوشه‌ای افتاده است و از سر و سینه‌اش خون می‌جوشید. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸/مهر/۱۳۵۹ پر کشید و امروز آشیانه بهنام، این کبوتر خونین بال، در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است. بهنام محمدی من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ماخیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم , هر لحظه در انتظار شهادت هستم . پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند. به خدا توکل کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید. ☘️🍃🌻🌱🌿🌾🥀🌹‌🍀 سلام و صلوات هدیه به امام و شهدا 💐شادی روح پرفتوح شهید صلوات و قرائت فاتحه💐 💐الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین💐 🤲دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❣ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔰 | 🔻عليرضا ارادتی خاص به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و شهدای عزیز داشت. همواره به شهدا و سعادتشان غبطه می خورد. علاقه زيادی به شهدای غرب كشور داشت. هميشه هم می گفت شهدای جنگ كه در مناطق غرب به شهادت رسيدند مظلوم‌ترين شهدای ما بودند. 📌از همان ابتدا حرف از شهادت در خانواده ما بود. هميشه وقتی به مزار عمويشان می رفت می گفت فكر كن عكس من را روزی بر سنگ مزار حک کنند و بنويسند { شهيد عليرضا بريری } 🔅 وقتی اين صحبت‌ها را می کرد،بسيار شاد و خوشحال بود. همواره می گفت دعا كن كه من به آرزوی خود كه شهادت است برسم. من هم می گفتم دعا می كنم هميشه باشی و در راه اسلام و امام زمان"عج"و برای رهبر و مملكت سربازی كنی و از خاكمان دفاع كنيم. می گفت اين خوب است،اما دلم آشوب است. دعا كن بروم. دعا كن به آرزويم برسم." 🍃🌷 🎋 http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
کتاب صوتی " قرارگاه محمود" زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم نویسنده: خانم گویندگان : آقا و خانم •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• 🎋 http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
هدایت شده از کاروان عشق
✨ انقلابی درس خوان 🍃درس نمی‌خواندیم. به خیال خودمان فکر می‌کردیم مبارزه کردن واجب‌تر است. محمد نصیحتمان می‌کرد؛ می‌گفت: «این چه حرفی است که افتاده در دهان شماها؟ یعنی چه که درس خواندن وقت مان را تلف می‌کند؟ باید هم درس بخوانید، هم مبارزه‌تان را ادامه دهید. آدم بی‌سواد که به درد انقلاب نمی‌خورد.» 📚کتاب یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون، نویسنده: محمد رضاپور، خاطره شماره ۱۸ ♡♡♡♡♡ ⚜ پذیرش حوزه‌های علمیه خواهران سراسر کشور 🔻مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران از میان خواهران علاقه‌مند به تحصیل در علوم دینی، ثبت نام به عمل می‌آورد. 🔹 مهلت نام نویسی از ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ آغاز شده و تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۲ ادامه دارد. 🔸علاقه‌مندان جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به آدرس اینترنتی https://paziresh.whc.ir/ مراجعه کنند. ⁦✧⁦___________⁦🌱🌱🌱
🍃♦️ | 📍مرکزفرهنگی .... 🌟گفتم اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟ گفت: تنها آرزوی من این است که یک مرکز فرهنگی داشته باشم و روی بچه های جوان کار کنم و بتوانم مسائل مربوط به دوران دفاع مقدس را به نسل جوان منتقل کنم. ✍شهید حاج منصور خادم الصادق 🍃🌷 🎋 http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
🍃♦️ | 📍مرکزفرهنگی .... 🌟گفتم اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟ گفت: تنها آرزوی من این است که یک مرکز فرهنگی داشته باشم و روی بچه های جوان کار کنم و بتوانم مسائل مربوط به دوران دفاع مقدس را به نسل جوان منتقل کنم. ✍شهید حاج منصور خادم الصادق 🍃🌷 🎋 @istadeh_tashahadat