revayati-ajeeb-az-rabete-aadamhaye-mokhles-ba-khoda-dar-ghiyamat-medium.mp3
4.37M
پرونده های سفید قیامت، که نه خوبی در آن ثبت شده نه بدی..!
#حاجآقا_پناهیان
#حتماگوشبدینپیشنهادادمین
#شبتآرومرفیققَشَنگم
@jaane_man
سخنیازجآنمَن🕊️
سلام بر آنان که تنپوش فراموشی _هرگز _بر خاطراتشان نخواهد نشست...!
#صبحتبخیررفیققَشنگم
@jaane_man
جآن مَن🍃
ننه ام البنین ! آبرو بردم، تو که عباست زمین خورده ببین،من زمین خوردم ! اخه دیگه چجوری بگم ننه ،من
سخنیازجآنمَن🕊️
لوکیشن روح و جسمم باهم فرق دارن . جسمم اینجاست ولی ؛ روحم چند ساعت تو حرم امام رضا صحن گوهرشاد روبروی گنبد نشسته و زانوهاشو جمع کرده و تکیه داده به دیوار، چند ساعت توی شلمچه پرسه میزنه و روایت ها رو گوش میکنه و گریه میکنه، چند ساعت میره طلائیه و بین سهراهیِ شهادت گم میشه و بعد از چند روز خودشو بین خاک هایِ گرمش پیدا میکنه !
بعد هم فرار میکنه کربلا ، آخرش به خودش میادُ میبینه گوشهی اتاقش ، با مداحی ، روحش رو راهی کرده اما خودش هنوز کنجِ اتاق نشستهُ قلبش رو توی مشتاش فشار میده . کاش خدا تویِ وجودِ همهی انسانها طی الارض رو قرار میداد..!
#این_روزهایم
#خدایاشُکرِت
@jaane_man
4_5969854093030596271.mp3
2.15M
گفتم: اخیراً به اندازهی کافی روی تاریکِ همهچیز را دیدهام، همهچیز...!
#شبتآرومرفیققَشَنگم
@jaane_man
114.mp3
2.49M
آدم برای کسی که دوستش دارد، جنگ به پا میکند،جواب در همین سوال است...!
آیا برایت جنگید...؟
@jaane_man
سخنیازجآنمَن🕊️
خیلی هامون فکر میکنیم گناه کردن
یعنی مقدسات رو زیر پا بذاریم یا
رفتارمون بر خلافِ رفتار یک مؤمن باشه
یا مثلاً عمل نکردن به اعتقادات ،
ولی نه...!
گناه یعنی ضربه زدن به خودت
و خدا از چیزی که به ما ضربه بزنه
مارو منع کرده...!
#خدایاشُکرِت
@jaane_man
جآن مَن🍃
قصهعشقمنوتُعشقتویکنگاهِ...! آرعاینعشقاشتباههِ...! @jaane_man
سخنیازجآنمَن🕊️
موقع خروج از دانشگاه، از نگهبان شیفت خداحافظی میکنم و میگه: خسته نباشید خانم فلانی!
ناخودآگاه روی پاشنهی پا میچرخم سمتش که اتفاقا بازوم هم میخوره به دستگیرهی فلزی در شیشهای !
من هرروز میبینمتون، ولی فامیلیتونو نمیدونم!
لبخند میزنم وباتشکرحرفش رو بی جواب میزارم وازدر میزنم بیرون، پرایدمشکی اسنپ جلوی پام میایسته و سوار میشم!
از همون اول که میشینم هردوتا هندزفریهامو تووی گوشم میذارم که من آهنگمو گوش بدم و رانندهی جوون با خیال راحت به ادامه ی صحبت های زیرلبیش برسه...!
برف اومده، هوا سرده، مسیرطولانی، سرمو کلافه از کش اومدن مسیر پنج دقیقهای به بیست دقیقه، سرم رو میارم بالا و چشمم به گوشی دست راننده میافته...!
صفحهی چتی که بالغ بر ده تا پیام بلند تووش ردیف شده و هی زیاد و زیادتر میشه، اما جوابی نداره!
شخص تووی گوشیش "❤️vojoodam" سیو شده!
کنجکاو شدم، اما سر برمیگردونم، توجهم به خودش جلب میشه، شقیقههاش از عرق خیس شدن، هرچند ثانیه دست میکشه روی صورتش، گوشی رو قفل میکنه میذاره زیر ترمز دستی و بعد باز، همین مسیررو ادامه میده..!
توجهم به آهنگ بعدی که تووی گوشم پخش میشه جلب میشه، سرمو تکیه میدم به شیشه ی سرد و عرق کرده ی ماشین و به آدمهای اون ور شیشه فکر و نگاه میکنم، مسیردانشگاه تا امام رضا فرصت خوبیه برای استراحت اما اگه چشمام دست از مرور چیزی که دیدن و گوش هام دست از شنیدن بردارن!
حامیم تووی گوشم میخونه " قصهی عشق من و تو قصهی خورشید و ماهه، آره این عشق اشتباهه!" و چشم ها،
پیام یک خطی که بیجواب موند رو مرور می کنن : من دیگه کنارت نیستم! نمیشه که باشم!
ذهنم جمله های احتمالی بعدی رو برای خودش میسازه :
تو نخواستی و نذاشتی که کنارت باشم!
دیگه حسی که بهت داشتم رو ندارم !
تو همه چیو خراب کردی!
عشق ما از اول هم اشتباه بود!
از گوشه ی چشم، حواسم پرتِ قطرهی اشکی میشه که از گوشه ی چشم راننده سقوط میکنه...!
فکرمیکنم که آدمها هم دقیقا مثل همین قطرهی اشک از چشم هم سقوط میکنن، نه؟
آدمهایی که هم رو میبینن، از هم خوششون میاد، باهم وارد رابطه میشن، بعضا ازدواج میکنن، بعضا با هم میسازن، بعضیای دیگه هرشب و هرروز تووی رابطهشون دعوا میشه، بعضیهای دیگه تووی یک رابطه ی یک نفره گیر میکنن...!
صبر میکنن، صبر میکنن، صبر میکنن، صبر میکنن و بعد یکهو میبرن...!
آدمهایی که با یک دنیا آرزو و یه خیال خوش، به خیال خودشون دل میدن به دلِ عشق و بعد، فقط زخم میزنن یا حتی زخم میخورن و بعد، یک آدم شکسته از اون رابطه میان بیرون، یا یک ادم شکسته از اون رابطه رو به دنیای بیرون تحویل میدن!
حواسم پرتِ کلمهای میشه که حامیم همچنان میخونه: " قصهی عشق من و تو"
هرآدمی یه قصهی عشق داره تووی زندگیش، که بعضا با اون شناخته میشه، با اون خیال میکنه، باهاش زندگی میکنه، گاهی شکست می خوره و گاهی می شه مثل من و یه زندگی میسازه...!
اما قصه اونجایی سخت میشه که آدمها میفهمن تووی یک رابطهی اشتباهن، ادامه دادن میشه اشتباه، و تموم کردن میشه سخت و بعد شبیه ماهی تووی تنگ گیر میکنن چون پذیرفتن و اعمال عمل جملهی " عشق من و تو اشتباست"
هزار تا حالت وجود داره که شاید اقای راننده واقعا مقصره تموم شد این رابطه باشه، شاید دختر اون طرف گوشی از اول هم پسر رو نخواسته باشه، شاید هم سخت ترین و شجاعانه ترین تصمیم زندگیش رو گرفته باشه...!
اما من فکر میکنم که_ یعنی دوست دارم که اینطوری فکرکنم که_ شاید بعضی قصه ها به قشنگی خورشید و ماه باشن، شاید با عشق شروع شده باشن، شاید اسم دو نفر رو کنار هم اورده باشن!
اما وقتی قلب یکی، کنار دیگری، تووی اون رابطه نباشه، تهش میخورن به بن بست...!
آهنگ همچنان میخونه:
ای عشق نادووم من
تموم ناتموم من
ای ماه اسمون من
از همه بهترون من
ای قصه ی دور و دراز
ای سر به مهر عین یه راز
این انتهای ماجراست
عشق من و تو اشتباست...
من تو تو شاید دنیامون یکی بود
شاید رویامون یکی بود
شاید عاشقم بودیم
اما از وابستگی بود...
برعکس همه من خیالم اینه که کسی که میره همیشه اونی نیست که بدی کرده، چون زدن این حرفها از گیر افتادن تووی یک رابطه اشتباه هم سخت تره اما بلاخره یکجایی باید پذیرفت تلاش کردن به بعضی رابطه ها، مثل نفس مصنوعی دادن به یک جنازه ست!
و به قول آنا گاوالدا:
همیشه از غم کسانی میگویند که میمانند و میسازند...!
اما تو تا به حال به غم آنهایی که میروند فکرکرده ای؟!
#بماندیادگاری
۱۳/اسفند/۱۴۰۲
ساعت20:30
@jaane_man
از اول مواظب دلت باش !!
#علاقهمند شدن، حرکت
در یک مسیر سرازیر است
و #دلبریدن مانند آن است که بخواهی
همان مسیر را سربالا برگردی!
به همین دلیل سختتر است...!
و راه حل خدا این است
که از اول مواظب دلت باشی!
#حاجآقا_پناهیان
@jaane_man
هروقتگناهکردۍوتوبهشکستی،اینرایادتباشد:
شماازگناهانخودخستهمیشوید؛اماخدا ازبخشیدنِشماخستهنمیشود،پسازرحمتِخدا
ناامیدنشو!
-آیتاللهمرتضیتهرانے-
#رفیق🕊️🫀
@jaane_man