eitaa logo
ويژه نامه امام رضا و حضرت معصومه عليهم السلام
13 دنبال‌کننده
12 عکس
7 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 امام رضا (ع) 1️⃣یک مناظره شنیدنی ❇️عبادت عیسی علیه السلام امام رضا علیه السلام خطاب به "جاثلیق" فرمودند: «تنها اشکالی که بر عیسای شما داریم این است که خیلی کم نماز می خواند و روزه می گرفت!» جاثلیق قیافه ای حق به جانب گرفت و گفت: «اتفاقاً عیسی علیه السلام همه ی روزها را روزه می گرفت و شب ها را به عبادت می گذراند!» امام رضا علیه السلام فرمودند: «برای چه کسی روزه می گرفت و نماز می خواند؟» جاثلیق که عیسی علیه السلام را خدا می دانست، درمانده شد. - عیون اخبار الرّضا علیه السلام ، ج 1، ص 321 2️⃣پیامبران یا خدایان؟ یکی گفت: «چرا شما نصرانیان عیسی علیه السلام را می پرستید؟» "جاثلیق" گفت: «کسی که مرده را زنده کند و کور مادرزاد و پیس را شفا دهد، مستحق پرستش است!» امام رضا علیه السلام فرمود: «"یسع علیه السلام " (از پیامبران بنی اسراییل) روی آب راه می رفت و کور مادرزاد و پیس را شفا می داد، "حزقیل علیه السلام " سی و پنج هزار نفر را که شصت سال از مرگشان گذشته بود زنده کرد... "ابراهیم علیه السلام " مرغ های سربریده و قطعه شده را زنده کرد، "موسی علیه السلام "... اگر حرف تو درست باشد باید همه ی این پیامبران، خدا باشند؟!» المناقب، ج 2، ص 699 ♻️⚜️تا کور شود آنکه نتوان دید🔱♻️ 3️⃣موقعیت و مقام سلیمان "سلیمان مروزی" دانشمند بزرگ علم کلام بود. نزد مأمون آمد. مأمون برای او سنگ تمام گذاشت، هدیه های بسیار به او داد و گفت: «علی بن موسی الرضا از حجاز نزد ما آمده است؛ اگر مایلی بیا و با او مناظره کن!» سلیمان گفت: «نمی خواهم در محضر شما و بنی هاشم از او چیزی بپرسم که نتواند جواب بدهد و در نتیجه، مقام و موقعیتش از بین برود». مأمون لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت: «اتفاقاً هدف من همین است؛ بیا که تو می توانی این کار را انجام دهی!» جلسه که برگزار شد این سلیمان بود که موقعیت خودش را از دست داده بود. - بحارالانوار، ج 49، ص 177 ادامه مناظرات حضرت (ع)👉🏻 https://eitaa.com/jadid2
❣️امام رضا علیه السلام: امام مونسی است غمگسار، و پدری است مهربان، و برادری است دلسوز، و (در عواطف مانند) مادری است نیک رفتار نسبت به فرزند خردسال، و او پناه مردمان است به هنگام پیش آمدهای ناگوار. 📗اصول کافی، ۱/۲۰۰ https://eitaa.com/jadid2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7️⃣ - من به حمام نمی آیم! مأمون به گروهی از مزدوران خود گفته بود در حمام سرخس منتظر امام رضا علیه السلام و "فضل بن سهل" (وزیر مأمون) باشند و به محض این که وارد شدند؛ آن ها را بکشند... او دعوتنامه ای برای امام علیه السلام و فضل بن سهل فرستاد که: «دوست دارم همراه فضل در معیّت شما به حمام برویم!» امام نوشتند: «من دیشب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را در خواب دیدم که فرمود: "علی جان! فردا به حمام نرو!" بنابراین من صلاح نمی دانم که تو یا فضل فردا به حمام بروید». مأمون نوشت: «سید من! شما راست گفتید، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هم راست گفت؛ من فردا به حمام نخواهم رفت اما فضل، خودش می داند!»(1) فضل به حمام رفت. دقایقی بعد فضل در خون خودش غوطه ور بود. 1- . عیون اخبار الرّضا علیه السلام ، ج 2، ص 373 8️⃣ - عمویت نمی میرد! یحیی بن محمد بن جعفر می گوید: «پدرم مریض شد. حضرت رضا علیه السلام به عیادت او آمد. عمویم اسحاق نشسته بود و خیلی گریه می کرد. امام رضا علیه السلام به من فرمودند: "عمویت چرا گریه می کند؟" گفتم: "به خاطر برادرش که دارد می میرد، گریه می کند". امام فرمودند: "عمویت قبل از پدرت خواهد مرد!" پدرم خوب شد و مدت ها زندگی کرد و عمویم پیش از پدرم مرد».(1) 1- . عیون اخبار الرّضا علیه السلام ، ، ج 1، ص 223 9️⃣ - خبر امنیتی اگر هارون یک مو از سر من کم کرد... "محمدبن سنان" می گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم: «هارون همه ی مخالفانش را کشته است، شما هم اصلاً احتیاط نمی کنید و حرفتان را بی پروا می زنید؛ می دانید که از شمشیر هارون خون می چکد!» امام فرمودند: «جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «اگر ابوجهل یک مو از سر من کم کرد، من پیغمبر نیستم؛ من هم می گویم اگر هارون یک مو از سر من کم کرد، من امام نیستم!» - بحارالانوار، ج 49، ص 59 https://eitaa.com/jadid2
🔰بخش و امام رضا علیه السلام 1️⃣ - خبر از آینده عبدالله، محمد را می کشد! "حسن بن بشّار" می گوید: امام رضا علیه السلام فرمودند: «عبدالله، محمد را می کشد!» گفتم: «یعنی می فرمایید عبدالله بن هارون(مأمون) محمدبن هارون (امین) را می کشد؟!» حضرت فرمودند: «بله؛ عبدالله که در خراسان است، محمدبن زبیده را که در بغداد است، خواهد کشت!» مدتی گذشت؛ آنچه را که فرموده بودند، دیدم! - اعلام الوری، ص 323 2️⃣ -یک ماه کمتر و بیشتر حسین بن موسی؛ برادر امام رضا علیه السلام می گوید: در جمع تعدادی از جوانان بنی هاشم، دور امام رضا علیه السلام را گرفته بودیم. "جعفر علوی" از کنار ما رد شد؛ لباسش پاره و کهنه بود، به همدیگر نگاه کردیم و خندیدیم. امام علیه السلام فرمودند: «به زودی او را خواهید دید که اموال و همراهان فراوان داشته باشد!» یک ماه کمتر و بیشتر نگذشته بود که "جعفر علوی" حاکم مدینه شد. وضعش خیلی خوب شد و هر روز او را می دیدیم که می رود و عده ی زیادی نوکر و حشم و خدم همراهش هستند. - اعلام الوری، ص 323 3️⃣ - خبر دادن از آمدن باران من بارانی برداشته ام حسین بن موسی بن جعفر علیهم السلام می گوید: روزی آفتابی همراه امام رضا علیه السلام از شهر بیرون آمدیم تا سری از املاک آن حضرت بزنیم؛ امام فرمودند: «آیا با خودتان بارانی آورده اید؟» گفتیم: «نه؛ هوا آفتابی است، از باران هم خبری نیست، چه نیازی به بارانی؟!» امام فرمود: «من که بارانی برداشته ام...» هنوز اندکی نرفته بودیم که هوا ابری شد و باران شدیدی باریدن گرفت و همه ی ما خیس آب شدیم! - اعلام الوری، ص 323 4️⃣ - بیچاره ها نمی دانند! مسافر می گوید: با امام رضا علیه السلام در منا بودیم که یحیی بن خالد برمکی به همراه تعدادی از اقوامش سوار بر مرکب از کنار ما رد شدند. گرد و خاکی راه انداخته بودند به طوری که گرد و غبار، سر و صورت ما را خاکی کرد. امام رضا علیه السلام فرمودند: بیچاره ها نمی دانند که امسال چه بر سرشان خواهد آمد! امام علیه السلام وقتی تعجب مرا دیدند، انگشت اشاره و وسطی خودشان را به هم چسباندند و فرمودند: «عجیب تر این که من و هارون مثل این دو تا خواهیم بود!» همان سال هارون، برامکه را قتل عام کرد. - اعلام الوری، ، ص 326 5️⃣ خبر از مرگ ای توس! حمزه بن جعفر می گوید: هارون از مسجدالحرام بیرون آمد، امام رضا علیه السلام فرمودند: چقدر خانه های ما دور و همسایگی مان نزدیک است ای توس! ای توس! ای توس! به زودی من و او(هارون) را همسایه خواهی کرد!» - اعلام الوری، ، ص 326 6️⃣ - با محمد دیباج... "محمد دیباج" در مکه در برابر حکومت مأمون شورش کرد؛ بیعت مأمون را شکست و خود را خلیفه خواند. امام رضا علیه السلام نزد او رفتند و فرمودند: «عموجان! پدرت[امام صادق علیه السلام ] و برادرت [امام کاظم علیه السلام ] را تکذیب مکن؛ زیرا این کار[خلافت تو] به سرانجام نمی رسد!» محمد دیباج سخن امام را نپذیرفت. سپاهیان مأمون به فرماندهی جلودی از راه رسیدند و جنگ در گرفت. محمد دیباج و نیروهایش شکست خوردند. محمد دیباج از جلودی امان خواست، او هم به محمد امان داد به این شرط که در حضور مردم اظهار ندامت کند. محمد در مکه بالای منبر رفت، مجبور شد حرفش را پس بگیرد و گفت: «مردم! خلافت حق مأمون است، نه حق من!» - بحارالانوار، ج 12، ص 13 https://eitaa.com/jadid2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅بخش ویژه پرسمان امام رضا (ع) https://eitaa.com/bvcfjdaa/83 ✅بخش مناظرات حضرت امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/57 ✅سیره تربیتی امام رضا (ع) در تربیت فرزند https://eitaa.com/jadid2/29 https://eitaa.com/jadid2
❇️مقدمه https://eitaa.com/jadid2/7 ✅شناسه امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/13 ✅شناسه و معرفی دیگر امام رضا «ع» https://eitaa.com/jadid2/33 ✅همسر و فرزندان امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/13 ✅فضائل امام رضا (ع) ✳️سجده https://eitaa.com/jadid2/31 📙پرسش از علت نام رضا (ع) https://eitaa.com/bvcfjdaa/89 ✅معجزات و کرامات https://eitaa.com/jadid2/63 ✅رويداد های زمان امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/17.
جایگاه حضرت معصومه(سلام الله علیها) لقب «معصومه» را امام رضا(علیه السلام) به خواهر خود عطا فرمود: آن حضرت در روایتى فرمود: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68، به نقل از كریمه اهل بیت، ص 32) «هر كس معصومه را در قم زیارت كند، مانند كسى است كه مرا زیارت كرده است.» این لقب، كه از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است. امام رضا(علیه السلام) در روایتى دیگر مى فرماید: هر كس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت كند كه ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبدة التصانیف، ج 6، ص 159، به نقل از كریمه اهل بیت، ص 3) 🆔 http://Eitaa.com/ahadith اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
❤️ علیه‌السلام فرمودند: 🍀 منْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى. 🍃هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است. 📖 ناسخ التواریخ، ج ٣، ص ٦٨، به نقل از کریمه اهل بیت، ص ٣٢