eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
346 دنبال‌کننده
300 عکس
9 ویدیو
6 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
روان زخم استعمار ✍جعفرعلیان‌نژادی مناسب دیدیم در فهم خود از ابعاد بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب پیرامون منطق مبارزه دائمی علیه استعمار و استکبار، به یافته‌های بی‌غرض و مرض امین معلوف یا همان نویسنده مسیحی لبنانی-فرانسوی، رجوع کنم. برای او که هیچگاه پاسخ متقنی در توضیح هویت عربی یا غربی‌اش، پیدا نکرد، تنها گلایه‌ها و اعترافاتی علیه خوی سلطه‌گر هویت غربی و خوی سلطه‌پذیر هویت عربی‌اش، باقی مانده است. او از این نظر نه خود را نه لبنانی و نه فرانسوی می داند، بلکه در عوض وقتی هویتش را باز می یابد که خوی سلطه‌گری غربی و انفعال عربی کنار گذاشته شده و این دو به نوعی همطرازی انسانی برسند. امیدی واهی که هیچگاه ممکن نشد. مساله ما با جریان استعمار و استکبار همین است. روح و روان امین معلوف هم رنجیده و زخمی است. او گلایه می کند که «اگر مصیبت اعراب این است که جایگاه شان را در میان ملت‌ها از دست داده اند و احساس می‌کنند دیگر نمی‌توانند آن را بازیابند، مصیبت غربی‌ها این است که به نقش جهانی بیش از اندازه بزرگ دست یافته‌اند که نمی‌توانند آن را تمام و کمال بر عهده بگیرند و نیز نمی توانند از مسئولیت‌هایش شانه خالی کنند.» معنای مصیبت عربی مشخص است، شکست‌های آنان در برابر رژیم موقت و رفتن به سمت ایده های سازگاری با باندتبهکار صهونیستی، توضیح دهنده این بی اعتباری است. اما تا آنجایی که به سویه هویتی فرانسوی‌اش مربوط می‌شود، مصیبت غربی‌ها، تضعیف سهم نسبی غرب در اقتصاد جهانی است که با پایان جنگ سرد شروع شد و پیامدهای وخیمی را برای آن جریان مدعی و سلطه‌گر ایجاد کرد. به بیان معلوف، مهم ترین پیامد، آن بود که از این پس قدرت های غربی به ویژه ایالات متحده، درصدد برخواهند آمد، آنچه را که دیگر ممکن نیست با برتری اقتصادی یا با اقتدار اخلاقی (نمایش اخلاقی و شعارهای حقوق بشری) حفظ کنند، با برتری قدرت نظامی دنبال می کنند. معلوف که 27 سال از عمر خود را در لبنان زندگی کرده است، به خوبی معنای این جملات را زیسته است و در بخش مهمی دیگری از متن کتاب خود، زخمی که از هویت غربی اش خورده است را چنین روایت می کند: «خطای صد ساله قدرت های غربی بر خلاف تصور قالبی این نیست که خواسته‌اند ارزش هایشان را به بقیه دنیا تحمیل کنند، بلکه درست عکس آن است: قدرت‌های غربی ارزش هایشان را در ارتباطشان با ملت‌های زیر سلطه پیوسته زیرپا گذاشته‌اند» معلوف نماینده یک روح رنجیده عربی است. در لبنان به دنیا آمده، در آنجا بزرگ شده، اما بدلیل همین انفعال عربی، حاضر شده گوشه‌ای از هویت خود را غربی بداند، بشرط آنکه دست از خوی سلطه‌گری بردارد، شرطی که بیشتر نوعی رویابافی و آرزوخواهی است. شاید بتوان گفت، سرگذشت هویت ایرانی قبل از انقلاب اسلامی نیز بی شباهت به این قصه پرغصه معلوف نیست، هویتی که می‌خواست با پذیرش سلطه غربی، ایرانی بودنش را حفظ کند، اما آنچه باقی می‌ماند، زخم تحقیر و حسرت در برابر تسلط فرهنگی و سیاسی غربی‌ها بود. ایرانی که روز به روز غربی‌تر می‌شد، با انقلاب اسلامی مسیر ساخت هویت خود را بازیافت. اسلام عزیز آن پاره دیگر هویت ایرانی بود که به او اضافه شد و به او راه عبور از تکنولوژی تحقیر غرب را آموخت. همان گمشده هویتی که اکنون ملت‌های عرب و ترک می‌جویند، اما دولت‌هایشان از آن می‌هراسند. ایران سرپا شد، با اینکه جای زخم استعمار هنوز باقی بود و رژیم سلطه‌گر غربی نیز ابایی از فشردن آن نداشت، حتی با تهدید نظامی، تحمیل جنگ، فشار اقتصادی، تحریم آگاهی و کارزار شناختی. منطق هوشمندانه مبارزه مستمر در دل زندگی مردم ایران را باید از همین سماجت ستیز غربی‌ها با ایران و ایرانیت جست، همان که در دنیای عربی ایجاد کرد، اما در این فضا با مقاومت روبه‌رو شد. الگویی که به مذاق ملت‌های منطقه نیز خوش آمد و در نمایش قدرت موشکی ما، بروز و ظهور کرد. مقاومتی که به غزه و لبنان رسید و اکنون واقعیتی جدید را پیش روی ملت‌های عرب و غیر عرب مسلمان قرار داده است: واقعیت رسوایی تمدنی معلوف به زیبایی با سویه هویتی غربی‌اش، این رسوایی تمدنی را روایت کرده است و نشان می‌دهد این واقعیت نه یک ادعا که یک حقیقت پیش برنده و حیاتی است: «برای غرب به مخاطره انداختن اعتبار اخلاقی اش به مثابه به خطر افتادن جایگاهش در دنیا و در بلندمدت به مخاطره انداختن امنیت، ثبات و شکوفایی اقتصادی‌اش است. دیروز گمان می‌کردند می‌توان بدون تنبیه شدن، بر سر ارزش‌های معامله کرد، امروز می‌دانیم همه آنها، حتی صورت حساب‌های خیلی قدیمی، بهایشان را می‌پردازند. مشمول مرور زمان شدن یک اختراع قضایی است، در حافظه ملت‌ها بخشودگی مرور زمان وجود ندارد. یا دقیق‌تر گفته باشیم: ملت‌هایی که از مدار فقر و فرودستی و درحاشیه‌ماندگی خارج می‌شوند، در نهایت می‌بخشند بدون آنکه هر آینه فراموش کنند. آنهایی که خارج نمی شوند، برای همیشه، بغض در گلو، کینه به دل باقی می‌ماند.»
قسمت آخر سازمان شبهه در فصل اول 🔹قسمت بیستم و پایانی فصل اول برنامه سازمان شبهه، امروز ۲۴ آبان ماه از ساعت ۱۶ الی ۱۷ روی آنتن شبکه رادیویی گفتگو می‌رود. 🔹این برنامه که طی بیست هفته اخیر و از اواخر اردیبهشت‌ماه، شروع شده بود، امروز قسمت پایانی خود را منتشر و پخش می‌کند. 🔹در سازمان شبهه، برنامه‌هایی برای یاری به مخاطبان در بالابردن سواد ضدشبهه، تولید شده بود. 🔹فصل جدید این برنامه در دو ماه آتی با درس‌گیری از تجارب فصل اول، تولید و پخش می‌شود.
این روزها چنین فکر می کنم که خدا به عنوان صاحب و مالک زمان، اساسی ترین آزمونش را با گذاردن ما در حصار زمان می گیرد. این گونه اگر نگاه کنیم، تلاش انسان برای غلبه بر زمان، یعنی نزدیک شدن به خدا. انسان هایی می توانند اینچنین زندگی کنند، بدون زمان یا برزمان. اما برای ماها که در حصار لحظات و ثانیه ها واقع شده ایم، «صبر» در عمیق ترین معنای خود، تنها گاه گاهی لذت چشیدن بی زمانی را ارزانی می دارد. صبر در این معنا تنها به معنای توان صبوری نیست، بلکه درک حقایقی است که در قاموس هستی نهاده شده. کسی که چشم حقیقت بین دارد، صبرش با زمان سنجیده نمی شود. صبر برای او تحمل بار حقیقت است. من رهبر انقلاب را در چنین وضعی می فهمم، او حقیقت را می بیند، وعده های حقیقی را لمس می کند. بیانش تنها از جنس باور نیست، بلکه اولا و به طریق اولی از جنس شهادت است. می بیند و می گوید. عبور از اسارت تاریخی زمان، تنها با صبر ممکن می شود. صبر در همه اشکال و ابعادش، کلید این آزادی است. آری سرانجام لحظه نابودی طاغوت زمانه می رسد. دیر یا زود در این منطق معنا ندارد، این سقوط اتفاق افتاده، تنها باید برای رسیدن به مقام صبر تلاش کرد. مطمئن باشیم...
متن کامل این ارئه به همراه ویدیوی ۴۰ دقیقه‌ای آن را در لینک زیر دنبال فرمایید: https://tn.ai/3210953
صوت کامل این ارائه را از طریق لینک ذیل دنبال فرمایید. این فایل در کانال تلگرام گفتینو بارگذاری شده است: https://t.me/Goftino_channel/133
Pages from خروجی نهایی نهایی شماره 32.pdf
1.82M
🔸 فایل پی‌دی‌اف بالا، مربوط به یادداشت بلندی است که چندی پیش در شماره اخیر نشریه عصر اندیشه به سردبیری دکترروح‌الامین‌سعیدی منتشر شد. عنوان این یادداشت بلند «مردمِ مردم سالاری» است. این یادداشت «جستاری در نحوه حدوث، وقوف و نفوذ مردم در جمهوری اسلامی است». در صورت تمایل و فرصت مطالعه فرمایید.
🔸در این روزها و شب‌ها که اختصاص به بانوی دو عالم دارد، به نحو غریبی در یاد شهید رئیسی عزیز هستم. 🔸سیر بی‌مکث و بی‌شکیب وقایع، فرصت تأمل و نگاه به عقب و هضم غُصه فقدان او را به ما نمی‌دهد. این حق ما نیست. 🔸واقعاً روزگار، حق سوگواری عمیق و تسلابخشِ رئیسی عزیز را به ما بدهکار است. این‌چیزها، آدم‌ها را پیر می‌کند. 🔸در عمق جان، حسرت و اندوهی باقی می‌گذارد که هرازچندگاهی سرباز می‌کند. لابد بی‌خود نیست که در عزای شهادت مادر هم، دل یاد او می‌کند. 🔸از آن بالا بالاها به ما بگو چطور در این زمان تنگ شده، فقدانت را تاب بیاوریم. از همین گفته‌هایی که نشان می‌دهد شما و حاج‌قاسم چه بسا پرتلاش‌تر به فکر مردم و ایرانید... 🔸رئیسی تبدیل به خاطره و تاریخ و قاب عکس نمی‌شود، به گمانم هوای ما را دارد، میراث او ماندگار است و از حالا منتظر آثارش هستیم. 🔸یادت را فراموش نمی‌کنیم، فراموشمان نکن. برای این دولت و‌‌ این مردم و این نظام و این امت، دعا کن و بیشتر به یادمان بیا...
کمک به تحلیل ماجرای سوریه 🔹تربیت سیاسی در جمهوری اسلامی هر چند شکل و شمایل سیستماتیک ندارد، اما زنجیره حوادث پیاپی آن چنان فلز وجود مردم را آخته است که می‌دانند ارزش تحلیل درست و حرکت صحیح بر اساس آن در بزنگاه‌ها، از چه اهمیتی برخوردار است. 🔹واقعیت آن است که مردم به شکل تجربی و ارگانیک آموخته‌اند، تا در مورد چیزی به تحلیل نرسند، نمی‌توانند به‌دستش آورند یا ابعاد عجیب و غریبش را روشن سازند. این فهم هر چند در مقاطع مختلف بی‌هزینه نبوده، ولی تا کنون و این لحظه تاریخی امتحان خود را به خوبی پس داده است. 🔹ماجرای این روزهای سوریه نیز چیزی از جنس همین تجارب است. مردم در جست و جوی تحلیل‌اند و می‌خواهند این پدیده را نیز به خوبی تعریف و تبیین کنند. این یادداشت کمکی به مردم است تا اندکی از این حیرت تحلیلی خارج شوند و ابزاری برای بیانش بیابند: 🔸حضور ایران در منطقه امنیت‌ساز است و با وقوع چنین حوادثی در اصل حفظ کمربند حفاظتی مام میهن تغییری حاصل نمی‌شود. 🔸هیچ معادله‌ای در منطقه بدون در نظر گرفتن ایران به سرانجام نمی‌رسد و این ناشی از تثبیت قدرت منطقه‌ای کشور در دهه چهارم عمر جمهوری اسلامی است. 🔸پیچیدگی، خصلت پدیده‌های منطقه‌ای در زمانه حاضر است، نمی‌توان این تغییرات و فعل و انفعالات را به سرعت تحلیل و قضاوت کرد، باید  قدری تأمل کرد تا غبار حوادث فرونشیند و صحنه روشن شود. 🔸نفوذ منطقه‌ای ایران، با نیت سلطه بر مقدرات کشورهای مقصد نبوده، بلکه متأثر از ایده انقلاب اسلامی، با هدف گسستن بندهای وابستگی و به کرسی نشاندن اراده‌های مردمی است. 🔸مقاومت به عنوان راه حل قطعی انقلاب اسلامی برای وصول به حیات آزادانه و امنیت بخش در برابر جریان سلطه، بدون هزینه و مانع ممکن نیست. فرهنگ مقاومت با این فرودها زائل شدنی نیست و با زور اسلحه نابود نمی‌شود. 🔸سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی بر مبنای واقعیت‌های میدانی و با باور و تکیه به وعده‌های الهی تنظیم می‌شود. نه این حرکت متوقف می‌شود نه وعده‌های الهی تخلف‌پذیر است. 🔸هیچ راه حل جادویی و بدیلی به جز مقاومت در برابر سلطه‌گر وجود ندارد، مردم سوریه در آزمون تجربه جدیدی قرار گرفته‌اند که در نهایت مشخص می‌کند که چرا راه گریزی غیر از مقاومت وجود ندارد. متن‌آگاهی
مقاومت؛ مرگ رنج ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸در میان بیانات مهم رهبر معظم انقلاب پیرامون تحولات اخیر سوریه، مضمونی نویدبخش و واقعیت‌آفرین وجود داشت که پیامی گران و‌ بلند را منتقل می‌کرد. این‌ حقیقت که مقاومت با ستم و جنایت و تجاوز،‌ زائل‌شدنی نیست، بلکه زیر چنین فشارهایی، مستحکم‌تر و گسترده‌تر می‌شود. اما منطق این بیان نویدبخش و افق‌ساز چیست؟ 🔸بختیار علی رمان‌نویس و نظریه‌پرداز مشهور عراقی، در کتاب «دریاس و جسدها» جمله‌ای دارد که از نظر ارتباط با موضوع ما حائز اهمیت است. او می‌نویسد: «درد عمیق انسان این است که آنچه را با عشق بدست نمی‌آورد، می‌خواهد با قدرت کسب کند». این جمله حکایت از حسرت عمیقی دارد که گریبانگر آدمی است.‌ آدمی چیزها‌ی باب میلش را دوگونه می‌جوید،‌ یا با شدت علاقه و دوست‌داشتن به آن می‌رسد و یا اگر به این شیوه نرسد، با اعمال زور و قدرت آن‌ را فراهم می‌کند. اما درد وقتی بروز می‌کند که بخواهیم چیزی را به زور بدست آوریم. چون بدون دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن، انسان مجبور است با زور چیزی را نگاه دارد که فرسودگی و خستگی حاصل می‌کند و در نهایت با کاهش توان، آن چیز را از دست می‌دهد. 🔸بر این اساس متوجه می‌شویم، مقاومت در نگاه داشتن چیزی، بستگی به پذیرش درونی و گشودگی انفسی انسان نسبت به آن دارد. باید چیزی را دوست داشته باشیم که انگیزه لازم برای حفظش داشته باشیم. آنوقت اگر حتی فشار زیادی تحمل کنیم و مجبورمان کنند دست از آن برداریم، این فشار هیچگاه علاقه نهانی ما را کم نمی‌کند، بلکه به راه‌های بسیاری فکر می‌کنیم که چگونه این مانع را برداریم و دوباره به آن چیز برسیم. 🔸در این زمینه تاریخ شفاهی بسیار غنی‌ای وجود دارد که چگونه اسرای ما در بند زندان‌های عراق و در آن فشار و محدودیت مضاعف، راه‌های خلاقانه بسیاری علیه آن فشارها می‌یافتند و چه بسا در آن شرایط قدر زندگی را بیشتر پاس می‌داشتند و اکنون که در زمان آزادگی قرار دارند، حسرتش را می‌خورند. زندگی در شرایط سخت، مقاومت می‌خواهد، به بیان بهتر با مقاومت است که زندگی زیباتر می‌شود، دوست‌داشتنی‌تر می‌شود و اگر روزی سقف ظاهری‌اش فرو ریزد، بازسازی‌اش حتمی است. 🔸دشمنان زندگی از این نظر، بسیار کم‌توان و بی‌رمق جلوه می‌کنند. کسانی هستند که منطق این زندگی را خوب می‌دانند، علی‌الخصوص اگر تجربه‌اش کرده باشند. سختی‌کشیده‌ها، رنج‌دیده‌ها و خسارت‌خورده‌هایی که روی خوش آسانی بعد از رنج و‌ بدست آوردن بعد از سختی را دیده باشند. سلاح دشمنان زندگی، نمایش باشکوه تخریب و اعمال افسارگسیخته درد و رنج است، غافل از آنکه سال‌هاست منطقه رمز زندگی در رنج را فهمید‌ه‌ است. 🔸مقاومت رمز این گذار و عبور است، نیازی به ماندن و صبرکردن ندارد، بلکه‌ در همان لحظه اعمال درد، فعال می‌شود، سختی را تاب می‌آورد و انگیزه بدست آوردن آنچه در بیرون از بین رفته، مضاعف می‌کند. مقاومت جواب داده،‌ کارکرد دارد، حاج قاسم یک‌دهه جوانان غیور منطقه را با آن تمرین داده، این ممارست باور شده، فکر شده، مکتب شده، با طوفان‌های مقطعی رنگ نمی‌بازد، بلکه میدان عمل می‌یابد. بله این‌جوانان‌ غیور سوریه هستند که مجدداً طعم زندگی را به کام مردم دیار عمه سادات می‌چشانند و در بند این واقعیت‌های تحمیلی نمی‌مانند. متن‌آگاهی