یادداشت صد(۱۴): گفتوگو با زبان سکوت
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺از سر شب تا کنون، خیالی به ذهنم خطور کرده بود که آیا میشود به جای استفاده از «کلمات» برای سخن گفتن از «معانی» جهت برقراری ارتباط و سخن گفتن استفاده کرد؟ طبیعتاً اگر چنین چیزی ممکن باشد، نباید برای انتقال «معانی» از توانایی تکلم استفاده کرد، چرا که نقض غرض خواهد بود. یعنی مجدد معانی را با کلمات گفتهایم. نتیجه عملی این وضعیت، سکوت مطلق است. در یک گفتگوی کلامی، صدایی تولید میشود و صدایی شنیده میشود، اما در یک گفتگوی معنایی، نه صدایی تولید میشود، نه صدایی شنیده میشود. گویا زبان و گوشی دیگر لازم است که هم صدای معنا را تولید کند و هم صدای معنا را بشنود.
در همین کلنجارهای درونی بودم، که به این فراز از دعای جوشن رسیدم، «یا من یعلم ضمیر الصامتین» (ای کسی که باطن ساکتین یا لب فروبستگان را میداند.) من از درک معنای ژرف این فراز عاجزم، اما برای آن پرسشم به این جواب رسیدم که اگر برای گفتگو با واسطه معانی، راهی غیر از سکوت نیافتیم، همچنان میتوانیم امیدوار باشیم با کسی که زبان ساکتین را بلد است، حرف زد. گاهی برای حرف زدن هیچ کلمهای نمییابیم یا بهتر بگویم، از حرف زدن خسته میشویم، سکوت میکنیم یا وادار به سکوت میشویم. به نظرم در این لحظات چه خوب است، با خود خلوت کنیم و متوجه باشیم، کسی هست که زبان ساکتین را بلد است. در این خلوتها با زبان معانی سخن بگوییم. خلوت این شبها بهترین فرصت تکلم با معانی است. در این شبهاست که متوجه میشویم باطنی داریم که حرفهایش برای خداوند شنیدنی است. زبان کام ببندیم و زبان دل بازگشاییم. #کوتاهوگویا
یادداشت صد(۱۵): علیانی کوچک اما «زیبا»
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺علیان روستایی کوچک در دل کویر دامغان است. روستایی کوچک اما طالب زیبایی. زیبایی میتواند یک روستا را بزرگ هم کند، اما نه بزرگ جغرافیایی، بلکه به معنای زنده شدن ارادهها و «انگیزههای بزرگمنشی، نشاط و امیدواری». من یک روستایی هستم و در تعطیلات ملی و مذهبی، حتما به روستایم باز میگردم. شاید اکنون سی سالی باشد که خانواده ما از علیان به دامغان مهاجرت کرده باشد. در طول این سی سال جمعیت علیان مدام آب میرفت و اکثر خانوادههای جوانتر به شهر مهاجرت میکردند، شاید فقط مناسبت محرم بود که روستا جمعیت خوبی را به خود میدید. اما اکنون دو سه سالی است، وضع فرق کرده و میخواهم بگویم، روستای ما دوباره تصمیم گرفته بزرگ شود، بهتر بگویم زیباتر شود. منظورم این نیست که جمعیت ساکن روستایم مانند سابق شده، نه اینطور نشده است. حتی منظورم از بزرگی این نیست که ساخت و سازهای جدیدی صورت گرفته و یک محله جدید به روستایم اضافه شده، بلکه من بزرگی را در «ارادهای» دیدم و میبینم که میخواهد، مردم روستایم را دوباره، حتی قویتر از زمان قدیم دور هم جمع کند و در هر مناسبتی به قدر و قیمت این «دورهمی» بیفزاید. مثلا جلوی مسجد و حسینیه روستای ما، محوطه و فضای خالی بزرگی ایجاد شده که معطل و بیکار نمانده است. همان «اراده تحول خواه و روحیه بخش»، مردم را دور هم جمع کرده، آن فضا را تبدیل به محیطی مفرح و شاد برای زنان و مردان کرده است. شادیهایی حلال و در چارچوب که هم به جمعیت مسجدیها و نمازگزاران افزوده، هم محلی برای همصحبتی کوچک و بزرگ فراهم ساخته است. کسی چه میداند و خدای را چه دیدی، شاید از دل همین جمعهای صمیمی و دیدوبازدیدهایی که اکنون تعدادش بیشتر از سابق شده است، ایدههایی برای توسعه روستا حاصل شود. اکنون علیان در شُرُف درخشیدن است، ستارهای در دل کویر که فقط سوسو نمیزند، میخواهد روشنایی بخش تکهای از این کویر زیبا باشد. در یک کلام، «کویر زیباست اما با علیان ما زیباتر». «کویر بزرگ است اما با علیان ما بزرگتر». #کوتاهوگویا
آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشت صد(۱۶): سه نکته تبیینی
✍ جعفرعلیاننژادی
۱.تبیین باید با تبلیغ همراه شود. بیان واقعیت های عینی،کافی نیست، واقعیت هایی بیان می شود، اما تاثیری در مخاطب ایجاد نمی کند. بلاغت لازم دارم. باید دیوار احساسات را لرزاند. برای تبلیغ نیازمند فضاسازی هستیم. ابتدا باید زمینه جلب احساس ایجاد شود. فضا سازی به معنای دروغ گویی نیست، شدت دادن به یک صدای واقعی است. صدایی که خوب شنیده نمی شود را باید بالا برد. فضاسازی سد عملیات تبیینی را می شکند. در فضاسازی نیاز به عنصر تکرار برای اثر گذاری وجود دارد. اما این تکرار به معنای هوچی گری نیست.
۲. تبیین باید موجب ترغیب شود. به صرف رساندن صدای واقعیت و ایجاد آگاهی، مراد از تبیین حاصل نمی شود. تبیین باید بتواند در مخاطب خود رغبت ایجاد کند، به انگیزه بینجامد و حرکتی را بیافریند. به معنای دیگر اراده ای را برای حرکت در مخاطب خود ایجاد کند. بدون ایجاد این اراده حرکت، تبیین ناقص می ماند. تبیینی که به حرکت بینجامد، لاجرم واقعیتی جدید ایجاد می کند و واقعیت جدید خود، منجر به امیدآفرینی می شود.
۳.تبیین باید موجب فایدهرسانی به مردم شود. تبیین نباید تبدیل به وسیلهای برای توجیه وضع موجود و دعوت مردم به صبری بیمنطق شود. اگر توصیهای به صبر میشود، دلایل منطقی بودن این صبر روشن شود. اگر تبیینگر بتواند با آگاهیای که به مردم میدهد، در آنها توانایی حل مسائل و مشکلاتشان یا عبور از آن را بدهد، در کار خود موفق عمل کرده است. مثلا تبیینگر وقتی موفق میشود، دشمن را برای مردم از یک مفهوم ذهنی تبدیل به یک واقعیت ملموس سازد که نشان دهد، باور آنها به دشمن، چه تاثیری در بهبود اوضاع کشور داشته است. نظیر همین اتفاقات بعد از ۲۲ بهمن امسال. مردم وقتی همصدا، پیوسته و متراکم علیه دشمن اصلی یعنی استکبار و جریان سلطه صفآرایی کردند، دیدند چگونه فضا عوض شد. #کوتاهوگویا
آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشت صد(۱۷): پدیده مقاومت زنان کمحجاب
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺این روزها که در خیابان، مترو و فضاهای عمومی پای میگذاریم، چه خوب است بجای سرتکان دادن و آیه یأس خواندن پس از مشاهده بانوان کشف حجاب کرده، پدیدهای را در نظر بگیریم که بسی مایه امیدواری و مباهات است. «پدیده مقاومت زنان کمحجاب» چیزی نیست که بشود به این سادگیها از آن عبور کرد و در خصوصش تأمل و تحلیل نداشت. خاصه آنکه مقاومت و ایستادگی آنان در برابر تحمیل و فشار سنگین کشف حجاب، مورد تحسین رهبری واقع شده است. طبیعی است امید دشمن به این قشر از بانوان در کشف حجاب بیشتر از قشر چادری و محجبه باشد و چه بسا از سوی زنان مکشفه هم مورد، تحریک و تحقیر قرار گرفته و حتی تشویق به بیحجابی شده باشند. از طرف دیگر حفظ آن حجاب کم، در فضایی که به غلط «سیاه و سفید» تصویر میشود و جمعیت زنان را به دو دسته محجبه و غیر محجبه تقسیم میکند، سختتر هم شده و ارزش آن پایداری را بیشتر میکند. از نظر نگارنده، وجود این قشر از بانوان هم مصداقی روشن بر «نهادینه و عمیق» بودن فرهنگ پوشش در کشور ماست هم مصداق «ارادی و عقلانی» بودن (مجبور نبودن) موضوع حجاب است. وجود این طیف از بانوان باید از یک طرف مایه تحسین جامعه باشد و از طرف دیگر امیدواری ما را در حل قطعی مسأله حجاب دوچندان سازد. در آخر باید گفت حوادث اخیر نگاه منفی جامعه به زنان کمحجاب را تغییر داد، این چیز کمی نیست و نیاز به تأملی بیشتر از این یادداشت کوتاه دارد. #کوتاهوگویا
آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشت صد(۱۸): پنج نکته تحلیلی در خصوص راهبرد «اتحاد ملی»
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺اگر بخواهیم با نگاهی مساله محور، معنای راهبرد اتحاد ملی را بکاویم، نتایج جالب توجهی پیش راه ما قرار میگیرد.
اول. خودمشغولی، وحدتستیز است. فرمان رهبری در وهله اول به معنای تغییر محل نزاع از داخل به خارج بود. التفات به این نکته، یعنی تغییر توجه از تعارضات داخلی به معارضین خارجی نکته مهمی بود که میتواند اختلافات داخلی را تا حدی معلق سازد.
دوم. تمرکز روی اشتراکات اساسی به جای اختلافات جزئی. قانون اساسی، رهبری، اصل نظام، مصالح مردم و منافع ملی، مهمترین و کلانترین محور اشتراکات است. این شاخص نشان میدهد گفتار هر جریانی یا هر عنصری که به نحوی موجب تفرقه و دسته بندی علیه این اشتراکات شود، وحدت ستیز است.
سوم. اختلاف سلیقه به تعارض در اهداف نیجامد. اختلاف سلیقه به معنای اختلاف در روش حل مسائل و رفع موانع نباید به تعارض در مبنا، هدف و غایت بینجامد. با وجود اینکه اختلاف سلیقه معتبر شناخته می شود، اما باید از خطر تبدیل این اختلافات جزئی در حل مسائل به تعارضات و دو قطبی ها بر حذر بود.
چهارم. مسئولین سیاست همکاری را مدنظر قرار دهند. با توجه به قرار داشتن در سال انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی، بیم آن می رود که نمایندگان حوزه های انتخابیه، اهداف و اغراض سیاسی انتخاباتی را بر منافع و اغراض ملی ترجیح داده و ناخواسته بین مجلس و دولت ناهماهنگی های بوجود آید. به نظر می آید، تاکید رهبری بر سیاست همکاری و همدلی مسئولین ناظر به چنین فضایی باشد.
پنجم. راهبرد حل مسائل کشور پایه اصلی سیاست همکاری است. اشاره رهبری به راهبرد حل مسائل بعد از توصیه اکید ایشان به حفظ اتحاد ملی در خطبههای نماز عید فطر، بسیار هوشمندانه ودقیق بود. «قوای سه گانه»، «مردم در صحنه» و «جوانان متعهد»، می توانند در شناسایی و حل مسائل پیش روی خود، نظام و ایران با یکدیگر به اشتراک برسند و این اشتراک در مسائل زمینه تحول یعنی ترمیم ضعف ها و تبدیل آنها به نقاط قوت را ایجاد کند. #کوتاهوگویا
آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشت صد(۱۹): تفاوت مقاومت در وضعیت استثمار با مقاومت در وضعیت استقلال
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸«جیمز سی اسکات» در کتاب «سلطه و هنر مقاومت» به انواع و اقسام مدلهای مقاومت انفعالی ضعفا در برابر اقویا، اشاره میکند. شب گذشته که این کتاب را میخواندم، ایدهای به ذهنم رسید و آن این بود که چقدر بین رفتارهای یک مردم استعمارزده و سلطهپذیر با شیوههای مقاومت منفعلانه ضعفای مورد نظر اسکات، شباهت وجود دارد. گمان میکنم اسکات به همین دلیل در نام کتاب خود از ترکیب «هنرمقاومت» استفاده کرده، چراکه ضعیف باید طوری از دستورات قوی سرپیچی کند یا در برابر آن بایستد که ارباب متوجه این سرپیچی یا مقاومت نشود. در نظر آن ضعیف و برده اصلا تصور و تخیل مبارزه علنی برای نفی طاغوت، کشته شده. این همان حکایت مردمی است که تجربه استعمار و سلطه انگلیس و شوروی و طعم تلخ کاپیتولاسیون آمریکا را چشیدهاند.این روزها نمونهای از این نحوه سلطهپذیری و مظلومیت را در سریال آتش و باد میبینیم. طایفه مظلوم اگر از زیر بار ظلم ارباب هم خلاصی یابد، خیالش راحت نخواهد شد، چون پای جریان سلطه به کشور باز شده است. انگلیسیها آمدهاند بر این ملت و طوایف مظلوم تسلط یابند. همان دخالت اجانبی که امام(ره) موجب بدبختی دولتهای اسلامی میدانست. قصد رودهدرازی و طولانی گویی ندارم، فقط میخواهم به یک نکته اشاره دهم و آن تفاوت «مقاومت در وضعیت استثمار با مقاومت در وضعیت استقلال» است. آن مقاومت که بسان جرقهای تنها برای چند لحظه کوتاه حس آزادی را به مردم میداد، و این مقاومت که شعلههایش به قدری زبانه کشیده که سپر سلطه گر را انداخته و قدرت بازدارندگیاش را فرسوده است. #کوتاهوگویا
آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشت صد(۲۰): دستاوردهای حجاب ارادی
✍ جعفرعلیاننژادی
اول. یکی از دستاوردهای مقاومت زنان کمحجاب در برابر کشف حجاب، ملموس شدن مفهوم «حجاب ارادی» است. شاید تا قبل از حوادث پاییز سال گذشته، معنای حجاب ارادی، اینگونه که اکنون میتوان از آن حرف زد، عینی و ملموس نبود.
دوم. ارزش این «مقاومت» وقتی روشنتر میشود که آن را در مقابل وضعیت فرضی «سازش» قرار دهیم. یعنی از خود بپرسیم اگر بجای این مقاومت، بانوان کم حجاب تصمیم به سازگاری و انفعال در برابر امواج سهمگین عملیات روانی و شناختی دشمن، میگرفتند، وضعیت ما چه میشد؟محتمل ترین سناریو، ایجاد یک دوقطبی و شکاف عمیق بین دو قشر محجبه و مکشفه بود که امکان هر مدل اتحادی را در برابر دشمن واحد سلب میکرد، چراکه طیف مکشفه از رفتار دشمن، برداشت خصومت نداشت. اما اکنون این مقاومت، زمینه کنارهم قرارگرفتن دوطیف اصلی کمحجابان و محجبه ها را در امور و مصالح ملی، موجب شده است. در نماز عید فطر امسال یا راهپیمایی روز قدس و ۲۲ بهمن، چنین صحنههای هم افزایی و همدلی کم نبود.
سوم. ثمره دیگر چنین مقاومتی، تبدیل مسأله حجاب و پوشش از یک عرف و عادت روزمره به یک عمل ارادی آگاهانه بود. موضوعی که علی الخصوص در حجاب ارادی زنان کمحجاب نمایان بود.
چهارم. دستاورد دیگر این مقاومت، زمینهسازی آن برای اجرای یک قانون خوب بود. شفاف شدن صحنه و ملموس شدن حجاب ارادی، دست قانونگذار و مجری قانون را در تشخیص و برخورد با مصادیق بیحجابیهای سازمانیافته باز کرد. واقعیت آن است که اکنون شبکههای سازمانیافته معارض، برای ترویج فرهنگ برهنگی چارهای جز سوءاستفاده از رفتارهای بانوان بیحجاب، یا خرابکاری در قالب بیحجابی ندارد. کار آنها برای ترویج فرهنگ برهنگی در پوشش زنان کمحجاب خیلی سخت شده است و این اقدام برای آنها نوعی بازگشت به عقب محسوب میشود. این فضا همانگونه که گفته شد، امکان اعمال قانون را شفاف تر میسازد.
دستاوردهای چنین مقاومتی بسی بیشتر از این چند مورد کوتاه است که پیشنهاد میکنم اهالی تفکر و تأمل درباره آن بیشتر بیندیشند. #کوتاهوگویا
آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشت صد(۲۱): ده نکته کارگری در بیان رهبری
✍ جعفرعلیاننژادی
اول. اهمیت کارگری ناشی از اهمیت کار است. با کار است که ظرفیتها و استعدادهای طبیعی و انسانی شکوفا میشود.
دوم. اهمیت «کار برای کارگر»، چهار دلیل عمده دارد: تأمین نیازهای جامعه و کشور، تأمین نیازهای مادی کارگر، تأمین نیازهای روحی کارگر(رابطه کار و نشاط)، مبارزه با فساد (بیکاری)
سوم. بیکاری ریشه اکثر آسیبهای اجتماعی است. مبارزه با بیکاری، بخش مهمی از مبارزه با اژدهای هفت سر فساد است.
چهارم. باید بین «کار و درآمد» تناسب ایجاد شود. درآمد متناسب با میزان سعی باشد و با ثروتهای بادآورده کارهای غیر واقعی نظیر واسطهگری و دلالی مقابله شود.
پنجم. باید بین کارگر و محصولش رابطه قوی برقرار شود از دو طریق: بالا بردن سهم کارگر در ارزش محصول از طریق مهارت افزایی و آموزش و بالا بردن سهم کارگر در درآمد محصول
ششم. باید رابطه بین کارگر و کارفرما مبتنی بر انصاف باشد. فضای انصاف بین کارگر و کارفرما همدلی و همکاری میآورد نه تضاد و تقابل و درگیری
هفتم. باید با افزایش کیفیت زندگی کارگر، کیفیت محصولات را بالا برد. به بیان دیگر با ارتقای زندگی کارگر، نوعا وضع کشور ارتقاء مییابد.
هشتم. اعتراض بحق کارگران دو ویژگی مهم دارد: اول مرزبندی با دشمن و جلوگیری از سوءاستفاده او، دوم آگاهکننده مسئولین دولتی در خصوص تخلفات و نارساییها.
نهم. اهمیت کارگر در اقتصاد کشور. تولید ستون فقرات اقتصاد کشور است، کارگر ستون فقرات تولید.
دهم. اهمیت کار برای جوانان تحصیل کرده بیکار و جوانانی که نه دنبال کارند و نه دنبال تحصیل. نیاز به اقدام دولت و ایدهپردازی برای رفع معضل بیکاری داریم. #کوتاهوگویا
آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشت صد(۲۲): قَوی اندیشی!
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺قویاندیشی با اندیشه قوی متفاوت است. چه بسا کسانی هستند که اندیشه قوی دارند اما قویاندیش نیستند. شاید هم تعداد کسانی که صاحب اندیشههای قوی هستند معدود و کم باشد. در عوض طیف کسانی که به چیزهای قوی فکر میکنند، میتواند به پهنای یک جامعه باشد. مرادم از این عبارتبازیها چیست؟ میخواهم بگویم قویاندیشی، فکر کردن به چیزهایی است که شایسته فکر کردن هستند. من دلیل اصرار و تاکید رهبری بر جدی گرفتن و فکر کردن به «استحکام درونی نظام» را از همین سنخ میدانم. فکر میکنم یکی از مصادیق قویاندیشی همین فکر کردن به دلایل استحکام درونی نظام است. طبیعی است که این اصرار و تاکید رهبری، نمیتواند محدود به کشف دلایل قوی بودن بنیه درونی نظام باشد. بلکه بر این گونه قویاندیشی، خواص دیگری نیز مترتب است. مثلا من اگر بدانم قوّت بنیهی نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملّت ایران، ناشی از ایمان است، مردم ایران را مردم مؤمنی میدانم، حتّی آن کسانی که ممکن است به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی نداشته باشند، ایمان قلبیشان را خوب میدانم. ناگفته پیداست چنین برداشتی از مردم، میتواند موجب اعتماد به نفس جمعی و عزت ملی باشد. همان که پیشران پیشرفت، مایه امید و موتور حرکت سریع و متحولانه است. من از فکر کردن روی دلایل «استحکام درونی نظام» به ایده «قوی اندیشی» رسیدم و فهمیدم با فکر کردن به چیزهای قوی است که حرکت تحولی ممکن میشود.
#کوتاهوگویا
🔸آدرس کانال:
@jafaraliyan
یادداشتصد(۲۳): دختر؛ هدیه حضرت معصومه(س)
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺اغراق نیست اگر بگویم همه سرنوشت نگارنده این یادداشت، در یک سالی که برای امورات آموزشی در قم حضور داشت، به لطف و عنایت حضرت معصومه(س)، گره خورده است. تقریباً بدون هیچ کم و کاستی هر چه از حضرت خواستم، نه به شکل راضی کننده که در حد کمال و شرمندهساز به من هدیه کرد. در این فکر بودم، که چگونه میتوانم اندکی دیْن خود را به حضرت ادا کنم، به این نتیجه رسیدم که بگویم، دختران هدایای واقعی حضرت معصومه(س) به مردمان سرزمین ما هستند. بنابراین اگر تنها روز ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) روز دختر نامیده شده، با این اعتبار میتوان روز ولادت همه دختران این کشور را متعلق به حضرت معصومه(س) دانست. دختران هدیه حضرت معصومه(س) هستند، پس روز تولد هر دختری برای هر پدر و مادری، روز صاحب این هدیه زیبا هم هست. دختران نشانههای حضرت فاطمه معصومه(س) هستند. خدا را شکر میکنم که من را هم لایق هدیه حضرت معصومه (س) دانست و دختری همنام خودش به من اعطا کرد. الحمدلله
#کوتاهوگویا
یادداشت صد(۲۴): بازگشت به مسجد
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸نمیدانم این را که میگویم، میشود یک حرف محکم محسوب کرد یا خیر، اما شاید بتوان نوعی مشاهده شخصی یا درک تجربی نامید. هر چند نمیتوان این مشاهده شخصی را تعمیم داد، اما طرح آن برای توجه دادن مخاطبان به درستی یا نادرستیاش، خالی از فایده نیست.
🔸مشاهدات عینی بنده از سه مسجد کوچک محلهمان، (امامعلیبنابیطالب خیابان وکیلباشی، چهارده معصوم خیابان هشتم نیرو هوایی و امام حسین(ع) مسیل منوچهری) حکایت از آن دارد که جمعیت نمازگزاران به نحو غیرمنتظرهای دوبرابر و بلکه سه برابر شده است.
🔸 ملاک مقایسه بنده، جمعیت همین مساجد قبل از اغتشاشات سال گذشته بوده است. مخاطبان عزیز چنین تغییری را چگونه ارزیابی میکنند؟ به زعم بنده، مردم بدنبال پاسخ سوأل اجتماعی خویش هستند. «بازگشت به مساجد»، میتواند همان پاسخ اساسی باشد.
🔸اگر برای جامعه این سوال ایجاد شده باشد که آیا ما دچار کاهش انسجام و وحدت و همبستگی شدهایم، مسلما آرام و ساکت نمینشیند، دنبال پاسخ به سوال خود میگردد، هر چند ممکن است در ظاهر به جوابی صریح و آشکار نرسد، اما ناخودآگاه چیزی را طلب میکند که فکر میکند از دست داده است.
🔸بازگشت به مساجد میتواند طلب همین «چیز از دست داده» باشد. ترجیح اقامه نماز به «جماعت» بر خواندن فرادای آن، بی جهت نیست. تنها ثواب بیشتر نیست که مردم را به مسجد میکشاند. به بیان ولی فقیه «پیوندهای حیاتی در یک جامعهی خوشبخت و خوشفرجام، همچون دوستی و گذشت و مهربانی و همدلی و همدردی و یاریرسانی و خیرخواهی و امثال آن به برکت رواج و اقامهی نماز، استحکام مییابد. صفهای نماز جماعت، صفوف به هم پیوستهی فعالیتهای اجتماعی را پدید میآورد. کانون گرم و پرشور مساجد، کانونهای همکاری در عرصهی اجتماعی را رونق میبخشد.»
#کوتاهوگویا
یادداشت صد(۲۵): امید دلیل ایمان، ایمان دلیل امید
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸گفتار رهبری در ۱۴ خرداد امسال، باز کننده یک گره مفهومی از دو موضوع امید و ایمان بود. رهبری در این سخنرانی نشان داد، هم «ایمان با دلیل» است، هم «امید با خوشبینی» است. متأسفانه سالهاست گفتار روشنفکری در حال تئوریزه کردن مفهوم «ایمان بی دلیل» و «امید بدون خوشبینی» است.
🔺ولیفقیه اما در این سخنرانی به نحو عینی نشان داد چرا هم ایمان دلیل دارد و هم امید خوشبینی میآورد. گره کار را باز کرد. ایشان به ما یاد دادند، «سنجه ایمان در میزان امیدواری است» و «سنجه امید در میزان ایمان است». باید هر دو این مفاهیم را در نسبت با هم در نظر گرفت. درست بر عکس کاری که روشنفکری ما با کرده است و در تلاش برای اثبات بیربطی این دو مفهوم یا درک مجزای آنان بوده است. امید دلیل ایمان است، و ایمان مایه امید خوشبینانه است.
🔺با ایمان است که امید واهی تبدیل به امید واقعی میشود. ایمان بدون حرکت ممکن نیست، بنابراین امید عنصر مؤمن توأم با حرکت است نه سکون. همین امید با حرکت، بر ایمان میافزاید. و این تأثیر و تأثر مثبت دلیل تداوم و پایداری حرکت است. حرکت بیوقفه اثر عملی امیدوایمان است. امید و ایمان به بیان رهبری نرمافزار غلبه بر مسائل و مشکلات، اصلاح مشکلات معیشتی و اقتصادی، تامین منافع ملی، مقاومت در برابر دشمنان لجوج و عنود، هدف داری و درک هوشمندانه جبههبندیهای جریان استکبار و سلطه است. #کوتاهوگویا
mshrgh.ir/1496713