eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
363 دنبال‌کننده
286 عکس
9 ویدیو
5 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
راز پیروزی در مرحله دوم ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸به دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری آیا باید به دیده شانس مجدد نگاه کنیم یا موقعیت ازدست‌رفته؟ همیشه شنبه پس از برگزاری انتخابات، با موقعیتی عادت‌وار مواجه بودیم که 2 حس کلی و قطعی شکست و پیروزی را تداعی می‌کرد. گروهی شادمان و گروهی غمگین بودند اما این انتخابات، داستان کمی فرق می‌کند. حالا در این موقعیت تازه قرار گرفته‌ایم که تا حدی برای هم‌نسلان ما تجربه‌ای جدید محسوب می‌شود. 🔸هرچند از تجربه 2 دوره‌ای شدن انتخابات در سال 84، زیاد دور نشده‌ایم اما ویژگی‌های متمایزی ما را در موقعیت تجربه جدیدی قرار داده است. انتخابات برگزار شد نه البته آنچنان که مورد توقع و انتظار جریانات سیاسی بود. فرض جریان اصلاحات آن بود که با مشارکت بالا امکان تحقق پیروزی ممکن می‌شود و بر این مبنا تلاش می‌کرد با حداکثر توان، هواداران خود و اقشار مختلف اجتماعی را به پای صندوق بکشاند. 🔸در مقابل فرض جریان اصولگرا تا لحظه آخر این بود که می‌تواند با تکنیک ائتلاف پیروز انتخابات در دور اول باشد. اما شرایط طوری رقم خورد که شانس جریان اصلاحات و اصولگرا برای تمسک به سناریوهای پیروزی، از دست رفت. نرخ مشارکت غیرمنتظره، هم اصلاح‌طلبان را متعجب ساخت و هم جبهه انقلاب را با پرسش‌های زیادی مواجه کرد. هیچ نامزدی حائز اکثریت مطلق آرا نشد و انتخابات به دور دوم رفت. 🔸 این موقعیت مساله‌ای مشترک را پیش روی 2 جبهه قرار داد: دلایل کاهش انگیزه مشارکت در روزهای پایانی چه بود؟ واقعیت فعلی پس از برگزاری انتخابات در دوره اول، اشتراک 2 جبهه در مساله مشارکت است. این موضوع حکمت اصرار و تاکیدات بسیار زیاد مقام معظم رهبری به مشارکت حداکثری و اولویت آن را مشخص می‌کند. اکنون که در موقعیت دور دوم انتخابات قرار گرفته‌ایم 2 جریان سیاسی به نحو واقعی متوجه اهمیت مساله مشارکت شده‌اند. 🔸حالا معلوم شده است که هیچ جریان سیاسی نفعی از مشارکت پایین نخواهد برد. بنابراین نه آن فرض جبهه اصلاحات که سال‌هاست مدعی آن هستند، صحیح است، نه فرض جریان اصولگرا که یک سبد رای ثابت 18 میلیونی دارد. این انتخابات نشان داد ذهنیت مردم تا حد قابل‌ توجهی از ذهنیت جریانات سیاسی فاصله دارد. 🔸میل به مشارکت بنا بر نظرسنجی‌ها کم نبود و متوسط این میل نزدیک به 50 درصد بود. مرددان و تصمیم‌نگرفته‌ها نیز به طور متوسط می‌توانستند نرخ را به عددی بین 55 تا 60 درصد نزدیک کنند اما چه شد که جریانات سیاسی نتوانستند از این فرصت استفاده کنند؟ 🔸پاسخ نگارنده در یک جمله «عدم درک منطق موقعیت توسط جریانات سیاسی» است. کنش جریان اصولگرا در مقوله تبلیغات و ائتلاف، پیام مثبتی به افکار عمومی منتقل نکرد. کنش تبلیغاتی جریان اصلاحات و عاریه‌ای و ناآماده عمل کردن نامزد این جریان نیز نتوانست مردم و مرددان را قانع سازد. به قول یک شهروند معمولی، مردم نامزدی را در قد و قواره ریاست‌جمهوری ندیدند. 🔸اکنون که انتخابات به مرحله دوم رسیده، پاسخ دور اول مردم به ویترین ارائه‌شده نامزدها می‌تواند درس‌های خوبی برای کنش موفق انتخاباتی آنها در هفته جاری به همراه داشته باشد. درک منطق موقعیت در این لحظه به معنی باز کردن گره کور مشارکت توسط جریانات سیاسی است. باید برنامه‌ها شفاف‌تر و به زبان عمومی نزدیک‌تر باشد. 🔸 باید مردم ببینند فردی که انتخاب می‌کنند آیا عرضه کار، توان اجرا و حل کردن مشکلات سخت اقتصادی را دارد یا خیر؟ پیروزی واقعی جریانات سیاسی وقتی رقم می‌خورد که آنها پاسخ کاملی به میل واقعی مشارکت سیاسی مردم ارائه دهند. 🔸مشارکت بالا، متضمن این پیروزی است. هر جریانی که موفق شود انگیزه‌های عمومی مشارکت را بالاتر ببرد، یقینا پیروز انتخابات 15 تیر خواهد بود. @jafaraliyan
به یک رئیس‌جمهور خوب رأی بدهیم ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸این روزها در میان برخی گفتارهای کف خیابانی، حرف از انتخاب بین بد و بدتر است. نفس وجود این گفتار در جامعه حکایت از کاهش معنای انتخابات نزد برخی از اقشار اجتماعی بوده و نشان می‌دهد، الگوی رای‌دهی بخشی از جامعه هم‌چنان سلبی است. آنها نهاد دولت را نه یک امر تسهیل‌گر، بلکه مداخله‌گر می‌دانند. بنابراین معنای انتخابات برای آنها این است که باید بین مداخله کمتر و مداخله بیشتر یکی را انتخاب کنند. 🔸طبیعی است که این نگاه منفی، دلایل و ریشه های خاص خود را دارد که در این یادداشت مد نظر نگارنده نیست. این نحوه نگریستن به صحنه انتخابات، هم به عنوان یک آسیب قابلیت مسأله مندی داشته و هم قابلیت نقد و تخاطب دارد. اکنون که در آستانه انتخابات قرار داریم، فرصتی برای آسیب شناسی، فهم و حل مسأله در کوتاه مدت نداریم. اما فرصت نقد و آگاهی بخشی در کوتاه مدت ممکن است. هر چند میزان اثرش چندان پایدار نباشد. 🔸نقد اول. اساسا انتخاب به خودی خود امری منفی و سلبی نیست، بلکه به معنای وجود امکانی برای یافتن راهی بهینه و عبور از وضع فعلی به وضعی بهتر است. اگر چنین نبود اساسا میل به انتخاب بوجود نمی آمد. عبور از یک دولت مداخله گر به دولت تسهیل گر، یک انتخاب ایجابی و نه سلبی است. اساسا انتخاب بین یک «دولت بی اعتقاد به بازی دادن مردم و قیم مآب» و یک «دولت معتقد به تسهیل گری و مشارکت واقعی مردم» است. 🔸نقد دوم. در میان دو نامزد موجود، آن نامزدی قائل و ملتزم به نقش مردم است که به دنبال رأی ایجابی باشد، نه رأی سلبی. کسی که بدنبال بسیج جامعه برای نه گفتن به به نامزد دیگر نیست. در مقابل نامزدی که به صورت مداوم به وضع بد مردم ارجاع می دهد و تغییرات مثبت صورت گرفته را نمی‌بیند، ذهنیت مردم را گرفتار انتخاب بین بد و بدتر می کند. او پس از رای آوردن نیز، مردم را به وضع بد عادت می‌دهد. 🔸نقد سوم. انتخاب بین بد و بدتر، یعنی عادت به حداقل‌ها و رفتن به سراشیبی بدترین وضعیت است. طبیعی است وقتی ذهن خود را گرفتار انتخاب بین بد و بدتر کنیم، در نتیجه انتخاب بدی خواهیم کرد. انتخاب بد یعنی انتظار داریم وضعمان بدتر نشود، یعنی به حداقل‌ها رضایت داده‌ایم. رضایت به حداقل‌ها، نوعی انفعال و عقب نشینی است. یعنی منتظر عمل و اقدام دیگران ماندن، یعنی بدون گرفتن تضمین و موضع فعال، اجازه مداخله‌گری به آنان بدهیم تا دوباره مجبور به انتخاب بین وضع بدتر شده و بدتر نشدن آن شویم. این سیر ما را به بدترین وضعیت می‌رساند. 🔸نقدچهارم. ذهنیت مأیوس و گرفتار رأی سلبی انتخاب سختی خواهد داشت. چون اول باید ببیند کدام نامزد بدتر از آن یکی است. آنگاه به آن نامزد کمتر بد، رأی بدهد. بنابراین منتظر شنیدن بدگویی نامزدها از یکدیگر است. طبیعتاً هر نامزد که توان بدگویی بیشتری از نامزد دیگر داشته باشد، از نظر این طیف موفق‌تر بوده و رای بیشتری جمع می‌کند. چنین انتظاری موجب می شود به حرف‌های ایجابی و برنامه‌های واقعی نامزدها توجه کمتری شود و انتخاب بدی صورت بگیرد. 🔸نتیجه: ذهنیت مأیوس و سلبی، مستعد انتخاب بد بوده و صحنه را برای نامزدی که می‌خواهد از مردم رای سلبی بگیرد آماده‌تر می‌کند. در مقابل بخش زیاد و قابل توجهی از جامعه، گرفتار این ذهنیت مأیوس نیست. آنها به این انتخابات پیش آمده به دیده فرصت می‌نگرند. پنجره بازی که می‌تواند، امکان‌های انتخابشان را بهینه کرده و وضع را بهتر کند. در واقع آنان برای بهتر شدن وضعیت رأی می‌دهند نه بدتر نشدن آن. انتخاب آنها آسان‌تر است چون انتخاب بین رئیس جمهوری خوب و رئیس جمهور بد، کار چندان سختی نیست. @jafaraliyan
هشدار مهم/نشر حداکثری 🔸فرصت کمی تا برگزاری دور دوم انتخابات چهاردهم، باقی مانده است. وقت طول و تفصیل دادن نیست، خواستم در این پیام کوتاه بگویم، مردم عزیز ایران توجه فرمایید، پیروزی جریان غربگرا با این حد از مشارکت، بهانه محکم‌تری به او برای آویزان شدن به غرب می‌دهد. 🔸چرا؟ 🔸آنها بلافاصله بعد از رأی آوری، خود را مدعی و صدای جمعیت شرکت نکرده دانسته و مقصر این مشارکت پایین را نظام می‌دانند. آنگاه از موضع ضعف، وارد مذاکره با جریان سلطه شده و هیچ ابایی از دادن امتیازات بالا نخواهند داشت. 🔸مردم عزیز ایران نگذارید، وارد چرخه تکراری ذلت/فقر شویم. بنده به نوبه خود واقعاً احساس خطر می‌کنم و به گمانم حساسیت این دوره، بسیار بالا و حیاتی است. 🔸از همه مخاطبین کانال خواستارم تا می‌توانند این پیام را منتشر فرمایند.
با انتخاب جلیلی به داد مملکت برسیم 🔸برادران و خواهران عزیز، به داد این مملکت برسید، با حضور خود دولت خوبی برای آینده کشور تعیین کنید. نگذارید کشور دست نااهلان بیفتد، نگذارید مقدرات کشور به دخالت خارجی‌ها گره بخورد. با رأی خود کشور را مستعد فرصت‌های تاریخی کنید. 🔸در مقطع حساسی قرار داریم. برای همه ایرانیان، برای همه مسلمانان، برای منطقه، برای باقی ماندن صدای مظلومان و مستضعفان، برای زندگی، برای آزادی، برای دفاع از حق، برای دفاع از عدالت، برای دفاع از استقلال کشور، و در نهایت برای ایران قوی به دکتر سعید جلیلی رأی دهید.
نهضت بسیج تلفنی 🔸مردم عزیز مایل به شرکت در انتخابات، همین الان تا پایان ساعت رأی‌گیری، تلفن‌ها را بسیج کنیم. اول دعوت به مشارکت، سپس انتخاب اصلح. اگر برای تصمیم نگرفته‌ها به خوبی تبیین‌ کنیم که چرا باید به جلیلی رأی دهیم و اهمیت شرکت در این دوره را گوشزد کنیم، مطمئن باشید، موثر خواهید بود. 🔸با خدا معامله کنید و مطمئن باشید هر تلفن شما، یک عمل صالح سیاسی بوده و در کارنامه شما حسنه منظور خواهد شد.
🔹برای آبادی ایران، برای آزادی انسان، برای پایداری ایمان و برای ایستادگی تا پایان به سعید جلیلی رأی می‌دهیم.
هدایت شده از اندیشکده برهان
چرا جلیلی، مردمی‌تر است ✍محسن سلگی، میز تبیین 🔸برخی اصلاح‌طلبان، برنامه‌مندی و جامعیت برنامه سعید جلیلی را غیردمکراتیک تلقی کرده‌اند. آنها مدعی می شوند که جلیلی در جایگاه دانای کلی و برج عاج خود نشسته و تکلیف همه‌چیز را از پیش تعیین کرده است. در ادامه نشان خواهیم داد که برنامه جامع جلیلی حتی با محک و معیارهای دمکراتیک نیز قابل تحسین است. افزون بر این نشان خواهیم داد که او منطق مردمی انقلاب اسلامی و نیز اسلام را بهتر نمایندگی می‌کند. 🔸یکم، سعید جلیلی برنامه خود را طی سالها و جلالت زمانی(کلانسالی و کلان‌زمانی) نوشته است. به بیان دیگر، زمان‌پریش نیست. برنامه او سفارشی و طی یک ورودی یکباره نبوده است. از درون، آن هم درون مردم و نهادهای اجتماعی جوانه زده و بالیده است. یک برنامه غربی یا شرقی و مبتنی بر نگاه خارجی نبوده است؛ یک شاخه از درخت نظریه‌های غربی نبوده که بخواهد آن را در زمین ایران بکارد و در نتیجه، مکان‌پریش باشد. در مقابل و در بی‌برنامگی پزشکیان، برنامه پیشاپیش قرار است از خارج وارد شود، حتی اگر توسط کارشناسان خارجی نوشته نشود. کارشناسان داخلی او نیز خارجی‌اند. این یعنی او مکان‌پریش و زمان‌پریش است و قرار است در ایران نهالی را بکارد که مناسب استعداد و ظرفیت خاک و هوای ایران نیست (او شاید و به احتمال زیاد دل در گرو ایران داشته باشد اما هوای غرب در سر دارد). 🔸دوم، برنامه سعید جلیلی محصول رایزنی بوده است، آن هم نه فقط رایزنی با نخبگان، بلکه رایزنی با کسانی که در عرف بعضاً آنها را بی‌سواد می دانند، با کشاورز روستانشین و فراموش‌شده رایزنی و مشورت کرده است، آن هم در یک تداوم و رفت‌وبرگشت و بنابراین گفت‌وگوی انتقادی و عمیق. از‌این‌حیث، او مردم را به نحو رایزنانه هم دیده است و بنابراین به نظریه‌های دمکراسی مشورتی نزدیک‌تر از رقیب است. در این فضا است که برنامه جلیلی، از درون مردم و از پایین شکل گرفته است(جنبه صعودی دارد) و جنبه آمریت و از بالا به پایین(نزولی) ندارد. سوم، جلیلی نماینده ی عمیق‌ترشدن و مردمی‌ترشدن سفرهای استانی است. جبهه اصلاحات هرگز به این پدیده شگرف روی خوش نداده است و حتی آن را به تمسخر گرفته است. احمدی‌نژاد نماد این پدیده است اما این شهید رییسی بود که آن را در نهاد دولت به اوج رساند. در شرایط اپیدمی کرونا هم برنامه سفرهای استانی در اولویت دولت شهید رییسی بود و او لحظه‌ای از گفت‌وگو و حضور مردمی کوتاه نیامد. 🔸 سعید جلیلی در صورت تشکیل دولت، سفرهای استانی را به اوج و قله جدیدی می‌رساند. برخلاف احمدی‌نژاد که ملاقات گذرا با مردم داشت، سعید جلیلی ملاقات عمیق و فردی با مردم هم دارد. او بعضا به یک شخص خاص در یک اجتماع محلی مراجعه دوباره وچندباره دارد. در ایام کرونا به یک کارآفرین جوان در اصفهان سر می‌زند و درست یکسال بعد به او مراجعه مجدد می کند و می بیند حجم کارکنان مجموعه او از ۲۵۰نفر به پانصد نفر رسیده است. شاهد دیگر این که در مناظرات دور اول، به‌طور مصداقی و دقیق از فلان کشاورز در فلان روستا با ذکر نام روستا و وضعیت دقیق او سخن می‌گفت. همچنین بر این که ساعتها گفت‌وگو با افراد در اجتماعات محلی و محیط‌های کارآفرینی داشته است، تاکید می کرد. 🔸همه اینها مصادیق مردم‌سالاری، نگاه از پایین و از درون و نه از بالا به مسائل کشور است. همه اینها نشان می‌داد برنامه او در لحظه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، پیشینی است اما در اصل، برنامه او پسینی است؛ محصول یک فرایند و طی زمان زیاد و نیز مشورت و چکش‌کاری مرارت‌بار بوده است. پارادایم انتقالی یا پارادایم آیینی؟ در علوم ارتباطات از دو پارادایم یا الگوی ارتباط سخن به میان است. پارادایم انتقالی مبتنی بر رابطه‌ی با واسطه با مخاطب است؛ چیزی که در رسانه ها و حتی پیام‌رسان‌ها می بینیم. اما پارادایم آیینی مبتنی بر هم‌نفسی و حضور کنار مخاطب است. این پارادایم تطابق بیشتری با دمکراسی و مردم‌سالاری دارد و از خطای دورداوری کمتر آسیب می‌بیند. امکان گفت‌وگو در این الگو بیش از الگوی انتقالی(الگوی مورد علاقه لیبرال‌ها و دولت روحانی) است. 🔸مصداق الگوی آیینی، مراسم عاشورا و غدیر است. مصداق دیگر آن، سفرهای استانی است. مصداق دیگر و خاص آن، ملاقات‌های مکرر و سفرهای عمیق و رایزنانه سعید جلیلی در اجتماعات محلی، اجتماعات کارگری، اجتماعات دانشجویی و اجتماعات کارگاهی_ کارآفرینی است. مطابق این، جلیلی نه فقط در یک هم‌اندیشی و هم‌صحبتی، که در یک هم‌نفسی برای کشور به برنامه رسیده است. برنامه او رسیده است نه کال و ابتدایی. جامع است و البته دقیق. سنجیده و سنجنده است. بر اساس آنچه گذشت باید گفت برنامه سعید جلیلی در یک فرایندی شکل گرفته است که هم آیینی‌تر(دینی‌تر) و هم مردمی‌تر است. 🟠 @borhan_inst
هشدار مهم ضرورت مشارکت بالا برای انتخاب رئیس‌جمهور خوب 🔸کوتاه و گویا عرض کنم، اگر جناح غربگرا با مشارکت پایین در انتخابات ۱۵ تیر پیروز شود، پنج باخت به جبهه انقلاب و مردم تحمیل می‌شود: 🔹باخت اول: شکست از جریان غربگرا 🔹باخت دوم: مشارکت پایین 🔹باخت سوم: بهانه کردن مشارکت پایین برای مذاکره بی‌قیدوشرط و دادن امتیازات بالا 🔹باخت چهارم: احتمال بالای تجدید دولت غربگرا در چهار سال بعد 🔹باخت پنجم: تحکیم زنجیره‌های وابستگی و هزینه‌دار کردن هر گونه استقلال‌خواهی 🔸همه را دعوت کنیم، خصوصاً مرددین را که به یک رئیس‌جمهور قوی و بااراده یعنی سعید جلیلی رأی دهند.
🗳کفعمى در کتاب «بلد الامین» دعایى به روایت از موسى بن جعفر(ع) نقل کرده و گفته است: این دعا عظیم الشأن‏ و سریع الاجابة است: «اللهُمَّ إِنِّی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ التَّوْحِیدُ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ الْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ الْکُفْرُ فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا یَا مَنْ إِلَیْهِ مَفَرِّی آمِنِّی مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَیْکَ اللهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الْکَثِیرَ مِنْ مَعَاصِیکَ وَ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ مِنْ طَاعَتِکَ یَا عُدَّتِی دُونَ الْعُدَدِ وَ یَا رَجَائِی وَ الْمُعْتَمَدَ وَ یَا کَهْفِی وَ السَّنَدَ وَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ اللهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُوْلَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ، أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَدا أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ الْکُبْرَى وَ الْمُحَمَّدِیَّةِ الْبَیْضَاءِ وَ الْعَلَوِیَّةِ الْعُلْیَا [الْعَلْیَاءِ] وَ بِجَمِیعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِکَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْکَ اِلّا إِلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجا وَ مَخْرَجا وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِبُ إِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ»
▪️قاعده بازی عوض نشده است ▪️شعاع دایره انقلاب بیشتر شد ▪️مردم به ریل اعتماد بازگشتند ▪️وظیفه دولت سایه سنگین شد ▪️حالا همه مردم ناظر این دولتند ▪️به رأی مردم احترام بگذاریم ▪️چه به جلیلی، چه به پزشکیان ▪️همه‌ بردیم انتخابات بازنده ندارد ▪️خیالمان راحت‌مملکت‌صاحب دارد ▪️دوره‌ای جدید، با درس‌های نو. (جعفرعلیان‌نژادی)
شبیه رئیسی جامع‌الاطراف ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸بعد از پیروزی دکتر مسعود پزشکیان در انتخابات دوره چهاردهم ریاست‌جمهوری، برای بسیاری از افراد، امید به تداوم راه شهید رئیسی در دولت چهاردهم کمرنگ شده است اما در نقطه مقابل، مقام معظم رهبری فارغ از سلیقه سیاسی به قدرت رسیده، به شکلی قوی برای حصول و حدوث چنین امکانی امیدوارند. 🔸بیانات ایشان در دیدار روز گذشته اعضای کابینه مرحوم شهید رئیسی، دربردارنده چنین حس و حالی است. ایشان جلوه‌های برجسته‌ای از الگوی مدیریتی شهید رئیسی را بیان کرده و تأکید بر ثبت آن کردند. متأثر از چنین حس و حالی می‌توان گفت امکان تداوم راه شهید رئیسی در دولت چهاردهم منتفی نیست. 🔸محورهای ذیل می‌تواند ترسیم‌کننده چنین امکانی باشد: ▪۱. الگو دانستن خصوصیات شهید رئیسی در مدیریت قوه مجریه به معنای امکان تداوم این الگو در هر دولتی با هر سلیقه سیاسی است. مروری کوتاه به ویژگی‌های احصاشده توسط ایشان مؤید این فرض است. ▪۲. الگوی مدیریتی شهید رئیسی، هم می‌تواند سنجه‌ای برای قضاوت درباره توفیق یا عدم توفیق دولت‌ها و کارگزاران جمهوری اسلامی و هم راهنمایی برای موفقیت دولت و کارگزاران نظام باشد. ▪۳. الگوی مدیریتی شهید رئیسی واقعی، ملموس و دسترس‌پذیر است. دولت جدید نمی‌تواند به بهانه اسطوره‌ای یا غیرقابل اجرا بودن، از تشبث به آن سر باز زند. اساسا کار و امید و حرکت با چنین روحیه‌ای ممکن است. ▪۴. به دلیل فاصله نزدیک تشکیل دولت چهاردهم از شهادت آیت‌الله رئیسی، پذیرش تبدیل شدن این الگو به خاطره و تاریخ در افکار عمومی بسیار سخت خواهد بود و مردم‌ خواهی نخواهی چنین چیزی را از دولت جدید سراغ خواهند گرفت. ▪۵. در الگوی مدیریتی شهید رئیسی، به جای تصمیم‌گیری برای مردم، تصمیم‌گیری با مردم معنا داشت. مردم طرف واقعی مشورت شهید‌جمهور بودند و ایشان با چنین تصوری مردم را سالار می‌دانستند. دخالت دادن واقعی مردم در تصمیمات و شریک کردن آنان در اقدامات اساسی، درس بزرگی برای دولت چهاردهم خواهد بود. ▪۶. رفتار ساده و صمیمی دکتر پزشکیان و طرز بیان راحت ایشان، بخش قابل توجهی از مردم را یاد شهید رئیسی می‌انداخت. بسیاری از کسانی که به پزشکیان رای دادند، برخی از ویژگی‌های شهید رئیسی را در این نامزد می‌دیدند. ▪۷. گفتار حاکم بر این انتخابات متأثر از جلوه‌هایی از ویژگی‌های مهم شهید رئیسی بود؛ صداقت، اخلاق و پاکدستی. مردم این خصوصیات را در پزشکیان و جلیلی دیدند. آنها به شخصه این ویژگی‌ها را نمایندگی می‌کردند. حال که پزشکیان به مسند ریاست‌جمهوری رسیده است، به طریق اولی چنین صفاتی را از دولت او انتظار دارند. ▪۸. شهید رئیسی از حواشی به دور بود و مصالح و رفع رنج مردم را بر هر چیزی ترجیح می‌داد، همین خصوصیات، منجر به نرنجیدن و مایوس نشدن او از تهمت‌ها و تخریب‌ها بود. دولت چهاردهم نیز می‌تواند با کار کردن و کاستن از درد و رنج‌های مردم، بر حاشیه‌ها غلبه کند. نباید اسیر عادت منفی جریان اصلاحات در حاشیه‌سازی و امور فرعی و غیرضروری شود. ▪۹. اعتماد به نفس و خوداحترامی ویژگی مهم الگوی مدیریتی شهید رئیسی بود. این ویژگی افق دید او را بسیار گسترده کرده و حس عزت و سربلندی به کابینه او داده بود. الگوی مدیریتی شهید رئیسی از این نظر، می‌تواند چشم‌اندازی مناسب برای استانداردسازی رفتار مدیریتی دولت چهاردهم باشد. ▪۱۰. صبر و مدارای شهید رئیسی، توان او را برای اجماع‌سازی و دربرگیری تمام جریانات سیاسی چند برابر کرده بود. رمز وحدت و حاشیه‌گریزی، صبر و تحمل مخالف و مداراست. دکتر پزشکیان که بارها بر کلیدواژه دعوا به عنوان علت‌العلل مشکلات کشور اشاره کرده است، باید بداند ریشه تبدیل دعوا به اجماع همین صبر بر مخالف و مدارا با دوستان است. ▪۱۱. نکته پایانی آنکه رئیس قوه مجریه به عنوان نفر دوم و مهم‌ترین مقام اجرایی کشور، باید شبیه رئیسی جامع‌الاطراف برای جمهور مردم باشد. شهید رئیسی شخصیتی جامع‌الاطراف داشت، دلش برای همه مردم می‌تپید؛ چه موافقان، چه مخالفان، چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب. @jafaraliyan
مهدی‌جمشیدی را نادیده نگیریم! ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸کم نیستند افرادی که از خداحافظی رسانه‌ای مهدی جمشیدی خوشحالند. اما من در این نوشتار کوتاه می‌خواهم بگویم، چرا نباید از رفتن کسی‌که حتی گاهی از او ناراحت می‌شدیم، خوشحال بود، بلکه در عوض باید از این دوری‌گزینی غمگین شد. 🔸از توانایی‌ها و قوت‌های جمشیدی نمی‌خواهم بگویم که امری روشن بوده و برای کسی که با کتاب‌های پرنکته‌اش برخورد داشته مبرهن است. حرفم این است برای جبهه‌ای که هنوز در عمل جبهه نشده، وجود افرادی چون او از نان شب واجب‌تر است. 🔸اگر جبهه مقابل مثل چون اویی را داشتند، چنان سر دست می‌گرفتند و به او جایگاه می‌بخشیدند که نقشش روشن باشد. معلوم می‌کردند از او چه انتظاری دارند و چیزی فراتر از گرایشات و رویکردهایش از او نمی‌خواستند. 🔸می‌گویند او خلاف جهت آب حرکت می‌کند و نقشی را برای جبهه شدن، نمی‌پذیرد، می‌گویند همین انتخابات اخیر را ببینید یا انتخابات مجلس را. من می‌گویم در همین جبهه مقابل ببینید، افرادی که تا روز آخر در مقابل کمپین حداکثری اصلاح‌طلبان، پر انگیزه خلاف جهت حرکت می‌کردند و بر شیپور تحریم می‌دمیدند. اینها افراد فرعی وغیرموثری هم نبودند. 🔸نکته این جاست که آنها قاعده هضم اختلافات درون جبهه‌‌ای را بلدند، عنصر خودی را که خلاف جریان آب پارو می‌زند، کنار نمی‌گذارند. به قاعده چندصدایی پایبند هستند‌. هواداران نیز چنین که می‌بینند، جانب انصاف را می‌گیرند، یعنی همان طرفی که جریان آب روان است. 🔸حداقلش آنکه سیاست خود را در قبال مخالف درون‌جبهه‌ای طوری جلو می‌برند که او مظلوم‌ واقع نشود، نتواند مظلوم‌نمایی کند، نتواند بدنه هوادار ناراضی را سمت خود بکشد و اینگونه در کل جبهه شکاف ایجاد کند. 🔸کیست که نداند در جبهه اصلاحات هم شکافی عمیق بین سران و نسل‌جوانش وجود دارد، اما پرسش آن است که چگونه آن جوانان عاصی حس بازندگی و انزوا ندارند؟ پاسخ در توانایی آنان در مدیریت اختلافات است. 🔸اختلافات را در همان زمان تبلیغات حل می‌کنند، دور یک میز می‌نشینند و گفتگو می‌کنند، اگر به عدم توافق رسیدند، سیاست عدم توافق را جلو می‌برند. مخالف آزاد است مخالفت شخصی کند، اما بیانیه اجماع از سوی کل جبهه صادر می‌شود. 🔸عباس عبدی هم مخالف بیانیه روزنه‌گشایی بود و هم مخالف بیانیه راه‌گشایی، حتی در روزنامه اعتماد نقد هم می‌کرد. اما کسی حرف‌های او را به حساب کل جبهه نمی‌گذاشت او هم بر چنین نکته‌ای تأکید داشت. 🔸ما در مقابل اختلافات را در عرصه رسانه نمایش می‌دهیم. در زمان تبلیغات صحنه را با ادعای حفظ مصلحت جبهه، محل جولان مخالفین می‌کنیم. در برابرشان سکوت می‌کنیم و وعده پس از انتخابات می‌دهیم. طبیعی است بدنه هوادار و طیف ناراضیان از رئوس جبهه، دست بالا را گرفته و تن به مسیر واحد نمی‌دهند. 🔸وجود مهدی جمشیدی در عرصه رسانه، به معنای رسمیت‌ دادن به مخالفِ فکری درون‌جبهه‌ای است. مخالف، معارض نیست، سر ستیز ندارد. مخالف شاید موافق نشود، اما می‌تواند تابع سیاست عدم توافق شود. نباید او را تخریب کرد. نمی‌شود او را نادیده گرفت. باید با او و همچون او ساخت و با او سیاست بسازیم. @jafaraliyan
🔸اتقان معارف حقه تا حدی است که در برابر آن و یا حتی در کنار آن، هر محتوایی پخته شود، خام است. شوق فراگیری دانش معصومین(ع) در جامعه مومنین بایست تا حدی بالا باشد که آحاد مردم در رقابت بر سر اکتساب آن دست و پا بزنند. 🔸بزرگی به راستی حق می‌گفت، از حالت تکدی‌گری علمی خارج نخواهیم‌شد، مگر دانشی را بیابیم که محیط بر علوم شرق و غرب باشد و آن دانش تنها در اقیانوس معارف اهل بیت(ع) قابل یافتن است. در غفلتیم و به این راحتی از آن بیرون نخواهیم جست مگر خود را مستعد کسب این رزق لایزال کنیم. 🔸خود را لجوجانه از نور معرفت حقیقی محروم ساخته‌ایم و دل‌مشغول نار اطلاعات و اخبار بی‌ثمر کرده‌ایم. هر آن مغز سرد خود را با آتش خبر جدید و جدیدترین خبر، گرم نگاه می‌داریم و کبریتی را پشت کبریتی دیگر روشن می‌کنیم. این وضعیت اضطرابی، جز ظلمت، لَبس روی لَبس حاصلی ندارد. 🔸درونمان خاموش است و شعله وجودمان سوسو می‌زند، چیزی نمانده که آن هم به سردی گراید. این تن و جان تشنه، تنها تشنه‌تر می‌شود و راهی بر سیراب شدن نمی‌یابد. خدایا ما را از این راه پرخطر بازگردان و به‌ صراط مستقیم شناخت حقیقی راهنمایی فرما...
تنفیذ؛ تضمین جمهوریت 🔸در کنار جنبه‌های شرعی، فقهی و قانونی تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری توسط ولی فقیه، یکی از ابعاد بسیار مهم و کمتر پرداخته شده این آیین، تعمیق جمهوریت نظام و تضمین سالاربودگی مردم است. بر این مبنا تنفیذ، گره زدن رای و خواست مردم به بنیانی محکم و مرصوص است؛ بنیانی که حافظ مردمی ماندن نظام بوده و آرا و خواسته‌های مردم را با آرامش و امنیت منتقل و تثبیت می‌کند. 🔸خلأ چنین بنیانی در طول تاریخ معاصر ایران از مشروطه تا وقوع انقلاب اسلامی، کشور را آبستن ۲ بلیه استبداد و هرج‌ومرج کرد. بیان مقام معظم رهبری درباره 15 سال پربحران بعد از امضای فرمان مشروطیت که به دیکتاتوری رضاخان انجامید، اشاره به این مساله دارد. 🔸انقلاب مشروطه که به نحوی حاصل اراده مردم بود، به دلیل عدم چنین بنیانی، دستخوش هرج‌ومرج و ناامنی و سپس‌ طلب نوعی نظم تحمیلی یا دیکتاتوری رضاخانی شد. آن تجربه نشان داد تداوم و تثبیت دخالت مردم در سرنوشت خود، بدون وجود تضمینی پایدار، ممکن نیست. ناامنی و امنیت تحمیلی یا هرج‌ومرج و دیکتاتوری، ۲ روی سکه چنین وضعیت‌هایی است. 🔸در وضعیت دهشتناک هرج‌ومرج، این کام‌طلبی‌های فردی و منفعت‌جویی‌های گروهی است که فضا را مستعد اصطکاک، خشونت و میل به قدرت رسیدن می‌کند، بازنده این وضعیت، جان و مال به خطر افتاده مردم است. در وضعیت استبداد نیز، احساس نیاز شدید و اورژانسی مردم به امنیت، آنان را مجبور به پذیرش نوعی نظم تحمیلی می‌کند. 🔸استبداد پاسخی عاجل به چنین ترس غریزی‌ای بود اما تداوم وضعیت استبدادی، آن هم از نوع وابسته و متکی به قدرت‌های بیرونی، به بی‌اثر شدن نقش مردم در امور سیاسی و اجتماعی خود انجامید. قاعده چنین وضعیت‌هایی، ایجاد نارضایتی‌های متراکم، شورش و ناآرامی‌های بی‌هدفی است که یا سرکوب می‌شود یا مجددا منجر به تسلسل آشوب و رسیدن به نقطه هرج‌ومرج می‌شود. 🔸گویی یک چرخه جبری از استبداد و هرج‌ومرج وجود دارد که جامعه را در برابر خود منفعل کرده و یکی پس از دیگری این وضعیت بغرنج را تداوم می‌بخشد. در برابر این سیکل بسته و چرخه محتوم اما این حضرت امام خمینی(ره) بود که منفذ و راه برون‌رفت را به مردم نشان داد؛ انقلاب آن هم از نوع اسلامی خود، نقطه مقابل استبداد و هرج‌ومرج بود. 🔸مهم آن بود که امام، انقلاب را قیام‌الله تعریف کرد که لازمه آن نوعی تحول باطنی یا انقلاب درونی در مردم و سپس انقلاب بیرونی در برابر استبداد بود. چنین پدیده‌های تحمیلی‌ای، از انفعال و استضعاف مردم تغذیه می‌کردند. امام به‌درستی راه مبارزه را در ایجاد صفوف فشرده و مبارزه فعالانه با چنین واقعیت‌های تحمیلی‌ای تعریف کرد. 🔸حس احترام به خود و عزت نفس، انقلاب اول امام و مبارزه با استبداد و طاغوت توسط همین مردم متحول شده، انقلاب دوم امام بود. ثمره طبیعی انقلاب اسلامی، با هدایت امام(ره) و همت مردم، برقراری نوعی نظم ارادی و فاعلانه بود که در قالب مردم‌سالاری دینی یا جمهوری اسلامی متبلور شد. 🔸امام در دوران طاغوت با چنین آگاهی‌بخشی‌ای، زمینه ظهور اراده مردم در مبارزه با استبداد را فراهم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تعیین مدل نظم جدید (جمهوری اسلامی)، زمینه تداوم، شکوفایی این اراده عمومی و دخالت حداکثری مردم در سرنوشت خود را فراهم کرد. 🔸بر این مبنا، انتخابات در چنین نظم جدید، فاعلانه و ارادی‌ای، معنای مضاعفی می‌یافت. مردمی که با دخالت مستقیم و اراده نافذ خود چنین نظامی را سرپا کرده‌اند، مقاطع انتخاباتی را فرصت‌هایی حداکثری برای دخالت نظر و تثبیت نقش خود می‌یافتند و در میان فرصت‌های انتخاباتی هم، در انتخابات ریاست‌جمهوری احساس تاثیرگذاری بیشتری می‌کردند. 🔸حضور مردم در هر انتخابات فارغ از نتیجه، تثبیت چنین اراده و نظم فاعلانه و دوری‌گزینی از آن چرخه محتوم تاریخی بود. پس از روشن شدن نتیجه انتخابات و مشخص شدن فرد پیروز، هم تداوم چنین نظمی یعنی مردمی ماندن نظام سیاسی و هم مسؤولیت‌پذیری بیشتر فرد منتخب در قبال مردم، نیاز به یک تضمین جدی داشت. 🔸معنای تنفیذ در این لحظه خود را نمایان می‌کند؛ اینکه مردم با تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری توسط رهبری، رای خود را به چنین تضمین یا بنیانی گره می‌زنند. حالا فرد منتخب، فقط نامزد پیروز بخشی از مردم نیست، بلکه رئیس‌جمهور همه مردم ایران است؛ چه آنان که رای ندادند، چه آنان که نامزدشان در انتخابات پیروز نشد و چه آنان که نامزدشان پیروز شد؛ با تنفیذ رهبری، وی رئیس‌جمهور مشروع و قانونی کشور شد. 🔸ولی فقیه ضامن بقا و دوام مردم‌سالاری و حافظ رای مردم در انتقال آرام قدرت از دولت قبل به دولت جدید است. @jafaraliyan
تثبیت دائم بازدارندگی با اقدام ایران 🔸آنچه در این روزها و لحظات سرنوشت ساز پس از اقدام متجاوزانه باند تبهکار صهیونیستی، اهمیت دارد، پاسخی است که مجددا اقتضائات نظم جدید پس از عملیات وعده صادق را بر معادلات منطقه ای تثبیت کند. در فضای پس از عملیات بازدارنده و تاریخی وعده صادق، نوعی نظم جدید بر معادلات جنگ و صلح در منطقه و به تبع آن جهان حاکم شد. 🔸بازدارندگی آن عملیات، تاحد قابل توجهی امکان پاسخ معتبر را از رژیم صهیونیستی سلب کرد و موجی از سردرگمی را در فاهمه جریان سلطه موجب شد. سختی تحمل اثرات تاریخی آن عملیات، رژیم صهیونیستی را در خلأ واکنش جدید قرار داد. عصبانیت حاصل از عملیات نیز قابل کتمان نبود. اما پرسش اینجاست که آنچه منجر به جرأت یابی این رژیم کودک کش در چنین اقدام متجاوزانه شد، چه بود؟ 🔸یقینا این جرأت یابی ارتباط مستقیمی با خلأ بی عملی داشت. رژیم می دانست باید کاری کند اما عملا چنین امکانی برای او مقدور نبود. استحضار به پشتیبان ایالات متحده هم دردی از او دوا نمی کرد. به نظر می آمد، تنها یک امکان برای او فراهم بود که پس از چند ماه سردرگمی، پیش راهش قرار گرفت. این امکان که با کمترین هزینه ممکن، بیشترین و نافذترین پیام ممکن را منتقل کند. 🔸حمله شب پیش، با چنین هدفی صورت گرفت. با اینکه اثرات این حمله در لحظات اولیه و ساعات بعدی، می توانست و تا حدی توانست، نوعی بازگشت حیثیتی برای رژیم به ارمغان بیاورد، اما رخداد این اقدام متجاوزانه در فضای پس از عملیات وعده صادق، محاسبه ای بود که از فهم آن عاجز بود. این محاسبه اشتباه، که ناشی از غلبه احساس و عصبانیت و فشار درونی رژیم بود، فضای وجودی تغییر کرده منطقه و جهان پس از آن عملیات را در نظر نگرفته بود. 🔸پس از عملیات وعده صادق و تثبیت بازدارندگی جمهوری اسلامی، جرأت جبهه مقاومت در عملیات مستقیم به سرزمین های اشغالی چند برابر شد. طوری که برای نخستین بار پرتابه ای از کشور کوچک و مقاوم یمن، قلب سرزمین های اشغالی را هدف قرار داد. حزب الله نیز عملیات گسترده تری را آغاز کرد. در سطح جهان نیز، هسته های معترض، با جرات و جسارت بیشتری علیه سیاست های جریان سلطه حرکت کردند. 🔸عملیات همزمان رژیم در لبنان، عراق و ایران در این فضا بیشتر از آنکه ناشی از اقدام مبتکرانه و رقم زننده تحولات جدید در منطقه باشد، نوعی واکنش انفعالی و محدود به این شکست حیثیتی تاریخی بود. تنها عملیاتی می توانست و می تواند آبروی از دست رفته رژیم را بازگرداند که در گستره جهانی، تعریف شود و این یعنی اعلام جنگ با تمام دنیا که از عهده طاقت این باند جنایتکار خارج است. او حتی نتوانست در عرصه سرزمینی خود از عهده حماس بربیاید. 🔸بنابراین هر پاسخی که از سوی جمهوری اسلامی به این تجاوز داده شود، با درک فضای پس از عملیات وعده صادق خواهد بود و حتما با هدف تثبیت این نظم جدید، طراحی می شود. مهم تر از نوع پاسخ ایران این موضوع است که رژیم صهیونیسیتی زمینه مجازات سخت خود در چنین فضایی را فراهم ساخت و خونخواهی از این شهید سعید را به عنوان یک وظیفه دنبال خواهد کرد. 🔸پاسخ جدید ایران به این اقدام متجاوزانه، شکست حیثیتی رژیم صهیونیستی را به عجز پایدار تبدیل خواهد کرد. عجزی که حتی امکان اقدامات ایذایی و انفعالی چون ترور در حوزه سرزمینی ما را از او سلب خواهد کرد. مجازات سخت، تعریف جدیدی از بازدارندگی راهبردی است که به تثبیت دائم بازدارندگی تاکتیکی نیز خواهد انجامید. @jafaraliyan