eitaa logo
متن‌ْآگاهی‌|جعفرعلیان‌نژادی
346 دنبال‌کننده
300 عکس
9 ویدیو
6 فایل
تلاش‌گری در ابتدای راه آگاهی و ایستادگی ارتباط با نویسنده: @Matnagahi
مشاهده در ایتا
دانلود
چهار سوال مهم در خصوص مجلس انقلابی ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸اول.آیا باید این مجلس را انقلابی بدانیم؟ 🔺شاید این مهم‌ترین سوالی باشد که ذهنیت این روزهای طیفی از مردم و عناصر فعال انقلابی را به خود مشغول کرده است. کسانی برای انقلابی دانستن مجلس، شروع به دلیل تراشی غیرواقعی کردند، کسانی دیگر دلیل انقلابی خواندن مجلس را حمایت عمومی رهبری از همه مسئولین در همه دوره ها عنوان کردند، بخشی دیگر بدون باور به چنین بیانی، به رد تلویحی این گفتار پرداخته و درصدد توجیه آن برآمدند، اما به نظر می‌رسد برای قضاوت در این خصوص باید عملکرد سه ساله مجلس را به محک شاخص‌های پنج گانه انقلابی‌گری زد. شاخص‌هایی که مقام معظم رهبری در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام به آنها اشاره کرد. «الف.پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب. ب.هدفگیری آرمان‌های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها. ج.پایبندی به استقلال کشور. د.حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعیت از آن. ه.تقوای دینی و سیاسی.» 🔸دوم.آیا باید این مجلس را سالم بدانیم؟ 🔺عموماً برای قضاوت در خصوص فاسد بودن این مجلس به دو ماجرای خاص مربوط به خانواده ریاست مجلس و بخشی از نمایندگان درگیر با مسأله خودرو استناد می‌شود. اما سوال اینجاست این دو موضوع، چگونه می‌تواند تبدیل به ملاکی برای تعمیم فساد به کلیت مجلس و همه نمایندگان شود؟ در یک صورت این تعمیم ممکن است و آن اینکه تصویر مجلس را بر واقعیت مجلس مقدم بدانیم. بله در این صورت می‌توان گفت مجلس نتوانسته از چهره فسادستیز خود دفاع کند. به فرض صحت این شکست تصویری، آیا این صورت نه‌چندان زیبا، سیرت مجلس را هم تغییر داده است؟ مسلما پاسخ منفی است. اگر بخواهیم واقعی قضاوت کنیم، باید در کنار قبول آن دو امر منفی و استثنایی، کلیت اقدامات مجلس در سه سال گذشته را نیز مشاهده نمائیم. یعنی هم واقعیات منفی و هم واقعیات مثبت را همزمان ملاحظه کنیم، در این صورت مجاز خواهیم بود در مورد واقعیت سلامت یا فساد مجلس قضاوت کنیم. از این زاویه حساسیت بجا و درست مردم در خصوص بروز فسادهای موردی و استثنایی را باید نشانه سلامت کلی مجلس دانست، چه اگر فساد فراگیر بود دلیلی برای حساسیت شدید افکار عمومی هم باقی نمی‌ماند. همین واقعیت سلامت مجلس است که به عنوان نقطه قوت، مورد توجه معارضین قرار گرفته و آنان را قادر ساخته تا حدودی تصویری منفی از مجلس را مسلط سازند. 🔸سوم.آیا باید مجلس را فراجناحی و ملی بدانیم؟ 🔺انقلابی دانستن مجلس همزمان به معنای فراجناحی و ملی بودن مجلس فعلی است. اما آیا به واقع این‌گونه است؟ واقعیت آن است که از ابتدای شکل‌گیری این مجلس، اتهامات متفاوتی از سوی جریانات چپ و راست به کلیت و عملکرد آن وارد آمده است. بخشی از معارضین، این مجلس را مجلس اقلیت خوانده‌اند، بخشی دیگر هم که جایی در لیست‌های نهایی نداشته‌اند، تلاش برای مستمسک قراردادن هر بهانه‌ای در هجمه به آن داشته‌اند. به فرض قبول این هجمه‌ها، عملکرد مجلس فعلی باید معطوف به قدرت افزایی جناحی نمایندگان فعلی به ضرر مردم و کشور باشد. اما به چند دلیل کلی نمی‌توان چنین فرضی را پذیرفت، اول آنکه یکی از جهت‌گیری اصلی مجلس به سمت تصویب قوانین راهبردی و بلندمدت نظیر «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران»، «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، «قانون جهش تولید دانش بنیان» بوده است. قوانینی که ممکن است آثار آن به عمر مجلس فعلی قد ندهد. دوم آنکه، مجلس بدون توجه به هجمه‌های جریانات چپ و راست و معارضین خارجی، بجای اقدامات نمایشی، سخت و شبانه‌روی مشغول قانون‌گذاری برای حل ریشه‌ای مسائل مردم و نه تسکین کوتاه‌مدت دردهای و مسائل است. سوم آنکه با وجود ادعای جریانات معارض در یکسان‌انگاری مجلس و دولت، عملکرد نظارتی مجلس روی دولت تا حدی فزونی یافته که با تذکر و توصیه رهبری مواجه شد. 🔸چهارم. آیا باید این مجلس را در رأس امور بدانیم؟ 🔺جریانات گوناگون، با اشاره به ایجاد شوراهای عالی متعدد در سال‌های اخیر مدعیند، به نوعی وظیفه قانون‌گذاری از انحصار مجلس درآمده و بین نهادهای گوناگون توزیع شده است. نتیجه‌ای که آنها از این گزاره می‌گیرند آن است که رهبری مجلس را از رأس امور خارج کرده و قوانین مصوب آن را تبدیل به امری درجه دوم کرده است. بیان اخیر رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس به چند دلیل نافی این نتیجه‌گیری و گویای هم و غم ایشان در حفظ جایگاه و شأن مجلس است. ایشان در این سخنرانی اولاً به اولویت شأن قانون‌گذاری بر نظارت مجلس صحه گذاشتند.ثانیاً مصوبات شوراهای عالی را ناکافی دانسته و آنان را راهنمای قانون‌گذاری مجلس دانسته است.ثالثاً به ترجیح قوانین مجلس و الزام آور بودن آن در قیاس با بیانات ناصحانه خود تأکید کرده است.رابعاً به نقش حیاتی مجلس در حرکت کلی نظام، همطراز با قوه مجریه تذکر دادند. @jafaraliyan
الگوی رفتاری ایران در تحولات بین‌المللی (بخش اول) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸دو موضوع خارجی برجسته، این روزها تبدیل به سوژه و دستاویز رسانه‌های معارض داخلی و خارجی شده است. موضوع اظهارات مظلوم‌نمایانه زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین خطاب به مردم ایران و تنش محدود مرزی بین ایران و طالبان. نگارنده در این یادداشت دو قسمتی الگوی رفتاری جمهوری اسلامی در تحولات بین‌المللی را مبتنی بر نگاه رهبری تحلیل کرده است. سوژه یادداشت به‌طور ویژه متوجه وضعیت فعلی اوکراین است. اصل این یادداشت سال گذشته در خبرگزاری تسنیم منتشر شده بود، اما تکمله‌ای با هدف بروزرسانی به آن اضافه شد. 🔺اول. بررسی دقیق و عمیق مواضع رهبر انقلاب اسلامی در موضوع اوکراین، نشان می‌دهد، رفتار جمهوری اسلامی در قبال تحولات بین‌المللی دارای یک الگوی عقلانی قوی و منطق محکم پیشرو است. می‌توان این عقلانیت معیار و نمونه را به زبانی ساده و در قالب جمله‌ای کوتاه چنین توصیف کرد؛ «جمهوری اسلامی در مسیر تاثیرگذاری روی تحولات منطقه‌ای طی طریق کرده است.» ▫️این الگو که بدیل نسخه تاثیرپذیری از تحولات بین المللی است، همان منطقی است که مواضع نظام را در قبال مساله اوکراین معنادار می‌کند. نگارنده در این یادداشت قصد دارد، با این نگاه، معنای مواضع رهبرانقلاب در موضوع اوکراین را تبیین کند. وضعیت فعلی اوکراین و سرنوشت محتوم آن، نتیجه تاثیرپذیری بالای این کشور از تحولات بین‌المللی است. چنین وضعیتی باعث شده این کشور نسبت به تحولات پیرامونی خود بی‌اثر بوده و سررشته تغییرات منطقه‌ای در اختیار جریانات قدرتمند دیگری باشد. 🔺دوم. سوابق تاریخی نشان می‌دهد سررشته تحولات منفی بین‌المللی در این منطقه در اختیار صهیونیست‌ها و شبکه سرمایه‌داران بین‌المللی بوده است. شبکه‌ای که با ایجاد تحولات دلخواه زمینه را برای رسیدن به اهداف مالی و سلطه سیاسی خود فراهم می‌کرده است. در واقع این شبکه با کسب قدرت سیاسی در کشورها و دولت‌های اروپایی به مهم‌ترین اهداف خود نظیر کسب درآمد مالی، جذب سرمایه‌های عظیم، راه‌اندازی کارتلها و تراست‌ها می‌رسیده است. ▫️برای این منظور اگر شرایط اقتضاء می‌کرد، با لشگری از امکانات فرهنگی و رسانه‌ای و ژورنالیستی، اقدام به تخریب اخلاق جنسی ملتها، ترویج مصرف‌گرایی و بی‌اعتنایی به هویت‌های ملی و مبانی فرهنگی کشورهای میزبان می‌نمود. به بیانی دیگر در کنار پیمان ناتوی نظامی که آمریکاییها در اروپا برای مقابله با شوروی سابق ایجاد کردند تا هر صدای معارض در منطقه خاورمیانه و آسیا را خفه کنند، یک ناتوی فرهنگی نیز ایجاد کردند. در واقع در پی این بودند که سررشته تحولات جوامع را در دست بگیرند. ▫️ نمونه این اتفاق در گرجستان واقع شد، یعنی یک سرمایه‌دار آمریکایی و صهیونیست یهودی صراحتا اعلام کرد من ده میلیون دلار در این کشور خرج کردم و تحول سیاسی ایجاد کردم، در اوکراین هم همین کار را کردند. حتی در کشورهای آسیای شرقی نظیر مالزی، اندونزی، و تایلند همین سرمایه‌داران صهیونیسیتی و سرمایه‌داران دیگر با بازیهای بانکی و پولی توانسته بودند چند کشور را به ورشکستگی بکشانند. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هم بخشی از این پازل بزرگ بودند که در اختیار این شبکه قرار داشت. 🔺سوم. بعد از فروپاشی نظام دوقطبی، این شبکه که عمدتا در آمریکا و دولت‌های غربی مستقر بود، با اعلام "بوش پدر"، مدعی نظم تک قطبی به سروری آمریکا در جهان شد. موضوعی که البته بیشتر یک اشتباه محاسباتی بود و گذران زمان نشان داد، فقط در حد یک ادعا بوده است و در واقع دنیا در آستانه یک نظم جدید قرار گرفته بود. این نظم جدید همزمان با ضعیف‌تر شدن آمریکا در سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد و امنیت، خود را نشان داد. ▫️نمونه بارز ضعف آمریکا، عدول از دعاوی مدیریت تک قطبی و رهبری جهانی، به بحران‌سازی در گوشه و کنار دنیا بود. یعنی آمریکایی‌ها مجبور بودند برای پوشاندن ضعف خود به بحران‌سازی روی آورده و از بحران تغذیه و ارتزاق کند. این مساله ناشی از مافیایی بودن رژیم سیاسی آمریکا بود. یعنی مافیای سیاسی، اقتصادی و اسلحه‌سازی در آمریکا، سیاست‌های این کشور را در دست داشته، هدایت و کنترل کرده و روسای جمهور را یکی پس از دیگری بالا می‌آورد. ▫️طبیعتا این رژیم مافیایی احتیاج داشت در اطراف دنیا بحران‌هایی وجود داشته باشد، لذا کانون‌های بحران را خلق می‌کرد. بر همین اساس در منطقه غرب آسیا بحران‌سازی‌های زیادی نظیر حمله نظامی به عراق، افغانستان و ایجاد داعش کرد. اوکراین نیز قربانی همین سیاست شد. در واقع آمریکا با ورود به مسائل داخلی این کشور، راه انداختن اجتماعات علیه دولت، حرکت مخملی بوجود آوردن، کودتای رنگی درست کردن، نفوذ دادن سناتورهای خود در تجمعات اعتراضی، برداشتن این دولت و گذاشتن آن دولت، اوکراین را به این وضعیت کشاند. (بخش دوم👇) @jafaraliyan
الگوی رفتاری ایران در تحولات بین‌المللی (بخش دوم) ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔺چهارم. جنگ اوکراین در چنین فضایی حادث شد، بنابراین باید با منطق نظم جدید و به نحو عمیق‌تری درک می‌شد. در واقع جنگ اوکراین صرفا حمله نظامی به یک کشور نبود، این حرکت ریشه‌های عمیقی داشت و نشان می‌داد آینده پیچیدهِ دشواری، پیش‌رو وجود دارد. منطق انفعال و تاثیرپذیری از تحولات بین‌المللی، کشور اوکراین را عرصه تاخت و تاز جریان ناتو کرده و دولت غیرمردمی و دست‌نشانده را بر عرصه نشانده بود. از طرف دیگر همسایگی این کشور با روسیه، طمع بحران‌آفرینی و بحران‌سازی را در سر دولت‌های غربی و آمریکا انداخته بود، تحولات پیش آمده حکایت از ماجراجویی و تحریک آمریکایی‌ها حول شبه‌جزیره کریمه داشت. اوکراین ناخواسته بدلیل عدم توانایی در مدیریت تحولات و اثرگذاری بین المللی، به وضعیت جنگی در آمده بود. وقوع جنگ ناگزیر بود، بررسی مواضع هیئت حاکمه آمریکایی‌ها در روزهای پیش از جنگ، نشانه آشکاری بر تحریک و تهییج دولت اوکراین در شروع جنگ بود. رخداد جنگ ناگزیر بود، مانده بود کدام طرف ابتکار عمل را در دست بگیرد. جنگ تحمیل شده بود نه از سوی روسیه از سوی ریشه بحران اوکراین یعنی سیاست‌های آمریکا و غربی‌ها. مساله اوکراین را اینگونه باید شناخت و مورد قضاوت و احیانا اقدام قرار داد. 🔺پنجم. رهبر معظم انقلاب بر این اساس در قضیه اوکراین مشکل اصلی را، قصد غربی‌ها برای توسعه ناتو در این کشور می‌داند و معتقد است، آنها تا هرجایی که بتوانند برای گسترش نفوذ خود تأمل نخواهند کرد. با این حال به بیان ایشان، جمهوری اسلامی با جنگ و تخریب زیربناها و کشتار مردم مخالف بوده و طرفدار توقف جنگ است، هرچند علاج واقعی بحران را در حل ریشه‌ای آن می‌داند. ▫️در واقع بحران اوکراین دو درس مهم برای ما و دنیا داشت: یکی اینکه پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهای دست نشانده سراب است و واقعیت ندارد. وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان گویای این موضوع است. دوم اینکه مردم، پشتوانه دولتها هستند. اگر مردم اوکراین وارد میدان می‌شدند وضع دولت و مردم اوکراین این نبود. مردم وارد میدان نشدند، چون دولت را قبول نداشتند. 🔺ششم. حوادث اوکراین نشان‌دهنده حقانیت و انتخاب درست ملت ایران در مبارزه با استکبار بود. در مقابل اوکراین به عنوان یک کشور تاثیرپذیر، جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که با فهم قرار داشتن جهان در آستانه نظم نوین جهانی که توام با تضعیف آمریکا در همه ساحت‌های استکباری است، به منطق تاثیرگذاری روی تحولات بین المللی روی آورده است. ▫️در آستانه این نظم جدید، لازم است همه کشورها و از جمله ایران به شکلی حضور سخت افزاری و نرم افزاری داشته باشند که بتوانند امنیت، منافع کشور و ملت را تامین کند. دقیقا بر خلاف اوکراین که منشا تحولات سرزمینی این کشور دخالت قدرت‌های خارجی است، جمهوری اسلامی نسخه تحول ملت ها را در درون خود جست و جو می کند. ▫️بنابراین اگر نسخه تحول ملت‌ها با خودشان باشد می‌تواند ملتی اثرگذار در تحولات بین‌المللی باشد. یعنی تحولی که به مبارزه با فقر، تبعیض، بیماری، جهل، ناامنی، بی‌قانونی پرداخته و موجب ارتقای رفتار انضباطی شهروندان، ارتقای علمی مدیران، رشد امنیت، رشد ثروت ملی، رشد علم، رشداقتدار ملی، رشد اخلاق و رشد عزت ملی شود. ▫️این کشور محل رجوع قدرت‌های منطقه‌ای و محور تصمیم‌سازی‌های بین المللی می‌شود: «صاحب ابتکار صلح منطقی بشرط حل ریشه‌ای بحران اوکراین»، «صاحب ایده گفتگوهای چهارجانبه ایران، روسیه، ترکیه و سوریه»، «عامل تحمیل منطق خود در قضایای ارمنستان به ترکیه» و در نهایت «فاعل اخراج کامل آمریکا از منطقه (شرق فرات)». 🔸تکمله: در مقابل این منطق تأثیرگذاری، اوکراین مجددا تجربه تلخ وابستگی را تکرار کرد و اکنون زلسنکی ناامید از بازدارندگی ابزار نظامی ناتو، مردم ایران را خطاب قرار می‌دهد که نگذارید پهپادهایتان به دست طرف روسی بیفتد. ▫️این ادبیات زلسنکی هم ریشه در عادت وابستگی دارد و هم پایه در تبار نژادی(صهیونیستی) او که هر گاه قافیه را می‌بازد، دست به مظلوم‌نمایی و خودزنی می‌زند. این گفتار با هدف جلب توجه بین‌المللی و حفظ حمایت ناتو از دولت او صورت می‌گیرد. ▫️رضایت مردم ایالت‌های خواهان استقلال نسبت به جداشدن، ناشی از بحران هویت ملی در این کشور است، چیزی که زلنسکی را ناامید از مردم خود نموده و دستش را طرف دیگر ملت‌ها دراز کرده است. او فهمیده آبی از دولت‌های سلطه‌گر گرم نمی‌شود، به دنبال همراه‌سازی دیگر ملت‌ها است. این پیام، خطاب به مردم ایران نبود، خطاب به مردم کشورهای جریان سلطه بود تا دولت‌های‌شان را برای تداوم حمایت نظامی از دولت اوکراین مجاب نمایند. @jafaraliyan mshrgh.ir/1494124
استبداد خواهیِ جوجه‌فُکُلی‌ها ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸آثار و برکات دعوت عمومی و گفتار همه‌خواهانه امام خمینی(ره)، حتی شامل حال گروهی از جامعه ماقبل انقلاب اسلامی شد که معروف به فُکُلی‌ها بودند. در این یادداشت کوتاه می‌خواهم بگویم، چرا نطق جریان روشنفکری بعد از انقلاب اسلامی باز شد. 🔸 اول. فخرالدین‌شادمان در کتاب «تسخیرتمدن‌غربی» که مربوط به نقد خلق و خوی جریان روشنفکری قبل از انقلاب اسلامی است، از این طیف با عنوان کلی «فُکُلی‌ها» یاد می‌کند. به زعم او منش جوجه فکلی‌ها یا روشنفکران غرب‌زده در سه شخصیت غرب‌خوانده‌ها، آخوندهای غرب‌زده و توده غرب‌گرا، متجلی می‌شود. 🔸دوم. غلامحسین ساعدی در نمایشنامه آی با کلاه و آی بی‌کلاه (قبل از انقلاب) نیز به نقد همین جریان روشنفکری می‌پردازد. او روشنفکر را آقای بالای ایوان یا بالکن می‌داند که تنها حرف می‌زند، نسبت به مسائل زندگی روزمره مردم بی تفاوت و خنثی است و هیچ خیری از او به خلق‌الله غیر از حرافی و غرولند نمی‌رسد. 🔸سوم. مرحوم جلال آل احمد نیز در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران (قبل از انقلاب) به نوعی منتقد همین خلق و خو و رفتار غلط روشنفکری است. 🔺هر سه این افراد خود به نوعی روشنفکر محسوب می‌شدند، اما نکته‌ای که می‌خواهم بگویم و از این سه مصداق نتیجه بگیرم آن است که گفتار این جریان بجای آنکه مانند جریانات روشنفکری آن زمان در کشورهای غربی، متوجه سیاست‌های حاکمیت و نقد روال‌های ظالمانه آن علیه مردم باشد، متوجه خود نهاد روشنفکری بود.‌ یعنی فضای سیاسی تا حدی بسته بود که جریان روشنفکری دچار خودانتقادی شده بود و نه دیگرانتقادی و فشار به حکومت. 🔺تغییر رفتار روشنفکری از فاز خودزنی در قبل از انقلاب به فاز انتقاد از حاکمیت بعد از انقلاب، بارزترین مصداق آزادی بیان بود و هرچه از عمر انقلاب می‌گذشت این آزادی بیشتر می‌شد. این فضای باز و آزاد تا حدی بود که حتی آنان را در درک مفهوم آزادی دچار اشکال کرد. آنها بصورت غریری دچار حس استبداد شدند.‌ آنها باید شرایط را استبدادی فرض می‌کردند تا بتوانند علیه آن نقد داشته‌ باشند، و گرنه‌ در شرایط عادی اساسا گفتارشان بی‌معنا می‌شد. 🔺گفتار فعلی نهاد روشنفکری و جریان نقد دینی علیه جمهوری اسلامی، ریشه در همین استبداد فرضی دارد. آنها باید از حاکمیت دشمن فرضی بسازند تا بتوانند ادامه حیات پیدا کنند. سنت روشنفکری ایرانی عادت به آزادی ندارد، استبدادخواه است و با مدیران مستبد بهتر کنار می‌آید، همان‌گونه که از رضاخان حمایت کردند و جرأت انتقاد به محمدرضا را نداشتند. اما با امام(ره) و مقام معظم رهبری کنار نمی‌آیند، هرچند آزادی گفتار و رفتار خود را مدیون آنان هستند. 🔸آدرس کانال: @jafaraliyan http://fna.ir/3cx5e5 mshrgh.ir/1494877
چرا امام، روح جمهوری اسلامی است؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸«امام بزرگوار، روح جمهوری اسلامی است». این جمله طلایی سال گذشته رهبر انقلاب در مراسم ارتحال حضرت امام خمینی(ره) بود.‌ تقریباً تمام آن سخنرانی مهم در همین یک جمله جمع شده بود و همه آن بیانات در توضیح معنای این جمله ایراد شد. این جمله چند معنای اساسی دارد که در این یادداشت به آن می‌پردازیم 🔺اول. روح یک نظام سیاسی، دلیل حرکت آن نظام است. طبیعی است جسم بی‌روح متوقف و بی‌حرکت است. اما روح جمهوری اسلامی او را به حرکت می‌اندازد. امام روح جمهوری‌اسلامی است، هم جمهورِ مردم را به حرکت درآورد، هم دلیل حرکت‌های اسلامی مابعد خود‌ است. 🔺دوم. روح یک نظام سیاسی، عامل پایداری و استقامت آن است.‌ معنای دیگر آنکه امام روح جمهوری‌اسلامی است، یعنی پایداری و استقامت نظام، به تداوم راه و خط امام(ره) بستگی دارد. همه جریاناتی که خواسته و ناخواسته پروژه «امام فراموشی» را جلو می‌برند، ضربه به پایداری و استقامت نظام زده‌اند. 🔺سوم. روح یک نظام سیاسی، او را جهت‌مند و هدف‌دار می‌کند. معنای دیگر آنکه امام(ره) روح جمهوری‌اسلامی است آن است که هم جهت این نظام را مشخص کرده است و هم هدف آن را معلوم ساخته است. جهت «قیام‌لله» است و هدف آن، «اقامه حق»، «اقامه عدل و قسط» و «ترویج معنویت» است. 🔺چهارم.‌ روح یک نظام سیاسی، عامل افق‌‌داری و افق‌گشایی آن است. امام روح جمهوری‌اسلامی است چون هم با ترسیم افق انقلاب، راه حفظ امید مردم را نشان داد، هم با تعیین میادین مبارزه، راه افق‌گشایی، مأیوس و ناامید‌نشدن را معلوم ساخت. 🔺پنجم. روح یک نظام سیاسی عامل اصلی تمایز آن با دیگر نظام‌های سیاسی است. امام، دلیل تمایز جمهوری اسلامی با دیگر جمهوری‌ها و دیگر جمهوری‌های اسلامی است. جمهوری‌اسلامی ِامام، از دل تجربه عملی و اجتهاد نظری او بیرون آمد. انتخاب مردم به عنوان حاکمان اصلی سرنوشت خود، مبتنی بر یک ژست سیاسی، یا ضرورت و اجبار زمانه نبود، او هم ذاتاً مردم‌دار بود و هم از پشتوانه نظری اسلام ناب در مردم‌گرایی بهره می‌برد. کلمه جمهوریت امام ریشه در اسلام ناب داشت و این مهم‌ترین ضمانت مردمی ماندن نظام بود. 🔺ششم. روح یک نظام سیاسی میل به گسترش و فراروی از درون خود دارد. امام اصلی‌ترین عامل صدور انقلاب بود. گسترش انقلاب به جبهه مقاومت و نگرانی بیش از حد جریان سلطه از الگومندی جمهوری اسلامی در منطقه، از برکات روحی امام بود. چنین تأثیر روحی تا حدی است که «این انقلاب بی نام خمینی (ره) در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.» 🔺هفتم. روح یک نظام سیاسی عامل هم‌وندی، پیوند و هم‌جهتی کلی اعضای آن است. نمی‌شود یک روح واحد باشد، اما چندساز متخالف کوک شود. امام(ره)، هم عامل وحدت کلمه است، هم عامل همسازی بسیاری‌ از دوگانه‌های مفهومی اختلاف ساز؛ دوگانه امورمعنوی و امور‌مردمی، دوگانه قانون و مصلحت، دوگانه عدالت و تولید ثروت، دوگانه اقتصاد و امنیت، دوگانه وحدت ملی و تکثر آرا، دوگانه تعهد و تخصص. 🔺هشتم. امام روح جمهوری اسلامی و انقلاب بود، چون عامل حرکت، جهت‌داری، هدف‌مندی، افق‌داری، افق‌گشایی، پایداری، تمایز، یکپارچگی و صدور این نظام انقلابی بود. عصاره روح امام(ره) اما، نظریه «ولایت فقیه» بود. همان که گفت، پشتیبانش باشید تا مملکتتان آسیبی نبیند. روح امام با این «شجره‌طیبه» امتداد یافت. «ولی فقیه» آن نهال نوپایی که امام کاشت را تبدیل به «درختی تناور» کرد. ولی فقیه حافظ روح انقلاب و نظام است، همان که نگذاشت نام امام، یاد امام، رسم امام و خط امام، «مخدوش»، «فراموش»، «منحرف» و «مقلوب» شود. آدرس کانال: @jafaraliyan http://fna.ir/3cxzy3 mshrgh.ir/1496310
یادداشت صد(۲۵): امید دلیل ایمان، ایمان دلیل امید ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸گفتار رهبری در ۱۴ خرداد امسال، باز کننده یک گره مفهومی از دو موضوع امید و ایمان بود. رهبری در این سخنرانی نشان داد، هم «ایمان با دلیل» است، هم «امید با خوش‌بینی» است. متأسفانه سال‌هاست گفتار روشنفکری در حال تئوریزه کردن مفهوم «ایمان بی دلیل» و «امید بدون خوش‌بینی» است. 🔺ولی‌فقیه اما در این سخنرانی به نحو عینی نشان داد چرا هم ایمان دلیل دارد و هم امید خوش‌بینی می‌آورد. گره کار را باز کرد. ایشان به ما یاد دادند، «سنجه ایمان در میزان امیدواری است» و «سنجه امید در میزان ایمان است». باید هر دو این مفاهیم را در نسبت با هم در نظر گرفت. درست بر عکس کاری که روشنفکری ما با کرده است و در تلاش برای اثبات بی‌ربطی این دو مفهوم یا درک مجزای آنان بوده است. امید دلیل ایمان است، و ایمان مایه امید خوش‌بینانه است. 🔺با ایمان است که امید واهی تبدیل به امید واقعی می‌شود. ایمان بدون حرکت ممکن نیست، بنابراین امید عنصر مؤمن توأم با حرکت است نه سکون. همین امید با حرکت، بر ایمان می‌افزاید. و این تأثیر و تأثر مثبت دلیل تداوم و پایداری حرکت است. حرکت بی‌وقفه اثر عملی امیدوایمان است‌. امید و ایمان به بیان رهبری نرم‌افزار غلبه بر مسائل و مشکلات، اصلاح مشکلات معیشتی و اقتصادی، تامین منافع ملی، مقاومت در برابر دشمنان لجوج و عنود، هدف داری و درک هوشمندانه جبهه‌بندی‌های جریان استکبار و سلطه است. mshrgh.ir/1496713