هدایت شده از دنیای بانوان❤️
#خاطره_خواستگاری:
🌿🌿🌿🌿🌿
سلام دیدم دوستان همه از خاطرات خواستگاری و عقدی صحبت میکنن منم میخواستم بگم...
من بیست سالم شده بود و خواستگار نداشتم،خیلی ناراحت بودم...همه بهم میگفتن تو ترشیدی😔😔یادمه شب عاشورا بود...رفتم حسینیه امام .و از ته دلم گریه کردم و از خدا خواستم اگر قراره مجرد بمونم عمرمو تموم کنه تا از طعنه و کنایه ها راحت شم😔
شب خواب دیدم یه آقایی سبزپوش یه جانماز بهم داد...توی خواب حس خیلی خوبی داشتم...دقیقا یادمه هفته بعدش بود که حاج آقای مسجدمون که تازه اومده بودند روستا و کار جهادی انجام میدادند منو توی راه مسجد دیده بودند و مادرشون با معتمد محلمون صحبت کرده بودند و ایشون اومدند خواستگاری😍😍😍😍
بعد از ۹سال زندگی بهترین زندگی رو دارم که همه حسرتشو میخورند...همه رو مدیون امام حسینم❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هدایت شده از دنیای بانوان❤️
#خاطره_خواستگاری:
🌿🌿🌿🌿🌿
سلام
خاطره من برمیگرده به شب خواستگاریم آقا من دم در که وایساده بودم شوهرم اومد مثلا دسته گل رو بهم بده میخواستم یواشکی جوری که کسی نشنوه بهش بگم ممنون شما خودتون گلید گل میخوام چیکار
نمیدونم اصلا چیشد یهو گفتم ممنون من خودم گلم شمارو میخوام چیکار
فک کنم بخاطر استرس زیاد سوتی دادم آخه هول شدم
😂😂😂😂
شوهرم که فهمید سوتی دادم قش کرد😂
کل جمع هاج و واج مونده بودن هی میپرسیدن چیشد چیشد منم از خجالت داشتم آب میشدم شوهرمم مثلا میخواست کسی نفهمه یه جوری جمعش کنه گفت هیچی بابا دسته گل اشتباه خریدم 😐
دلم میخواست خودمو و اونو با هم خفه کنم حالا من سوتی بدی دادم، قبول، این به کنار ولی آخه یکی نیست بگه عزیز من این چه جور جمع کردنیه اخه😂😂😂
آخرشم هیچکی باورش نشد دسته گل اشتباهی بوده همه یقین داشتن یا من گند زدم یا شوهرم ولی خداروشکر دیگه کسی پاپیچمون نشد بعد سوتی شوهرم، درکشون زیاد بود بزرگوارا😂
داداشمم تقریبا تا یه ماه بعد خواستگاری هی میگفت چه گندی زدی ولی من بهش نمیگفتم اصلااااا😌
و بجز خودمو شوهرم هیچکی نفهمیده البته تا الان که دارم میزارمش😅
اینم بگم یه شب بعد خواستگاری نامزد کردیمو بعد دوماهم عقد، الآنم حدود هشت ماهه که عقد کردیم ولی فعلا عروسی نکردیم 😊
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿