جهاد تبیین ✌️
برگی از تاریخ #استعمار قسمت هشتم: گرگ ها با چشم باز می خوابند... گرگ ها در بسیاری از اوقات گروهی
برگی از تاریخ #استعمار
قسمت نهم:
وصیت نامه حضرت آدم
پادشاه فرانسه فرانسوای اول نیز در همان سال های نخست #قرن_شانزدهم ، وقتی شنید اسپانیایی ها باکشتی های پر از طلا و نقره به خانه برمی گردند و هر ناخدای پرتغالی که از شرق به کشورش باز می گردد آن قدر از فروش ادویه سود می برد که می تواند یک کشتی دیگر بخرد ، به خیال کشف و فتح دنیاهای تازه ترافتاد .
فرانسوا نیز به دنبال دریانوردان ایتالیایی میگشت تا از خبرگی و تجربه آن ها استفاده کند .
خبر تلاش های فرانسوا به گوش اسپانیایی ها رسید و پادشاه اسپانیا فوراً سفیرش را نزد فرانسوا فرستاد تا به او یادآوری کند که پاپ الکساندر ششم ، دنیا را بین آنها و پرتغالی ها تقسیم کرده بود و فقط آنها می توانند به اکتشافات مشغول باشند .
اما سفیر اسپانیا با فریادهای فرانسوا روبه رو شد که تکرار میکرد : « وصیت نامه حضرت آدم ... وصیت نامه حضرت آدم .....»
سفیر منظور فرانسوا را درک نمی کرد .
پادشاه فرانسه گفت : « خوشحال می شوم که سهمی از این کلوچه هم به من برسد . »
و هنگامی که سکوت سفیر را دید دوباره گفت : « وصیت نامه حضرت آدم ... مگر شما آن را در آن طرف آب ها پیدا نکرده اید ... پس چرا آن را به من نشان نمی دهید ؟ »
سفیر با بهت و حیرت فرانسوا را نگاه می کرد ؛ چیزی از وصیت نامه حضرت آدم نشنیده بود.
فرانسوا با خشم گفت : « پس کجاست ؟ »
سفیر اسپانیا گفت : « من چنین چیزی را ندیده ام . »
فرانسوا آرام تر شد ؛ گفت : « پس وصیت نامه را ندیده ای . یعنی تو دستخط حضرت آدم را ندیده ای که من را از به دست آوردن سرزمینهای پر از معادن الماس ، طلا و نقره محروم کرده باشد . پس ایشان سهم من را انکار نکرده است . »
سفیر تازه متوجه کنایه پادشاه فرانسه شده بود ؛ برای همین فرمان پاپ سابق ، الکساندر ششم ، را به او یادآوری کرد .
فرانسوا به این نکته هم فکر کرده بود ؛ برای همین #فتوایی را که از پاپ جدید ، کلمان هفتم ، گرفته بود به او نشان داد : « فرمان الکساندر ششم به سرزمین های کشف شده اختصاص داشته است و نه مناطقی که هنوز پای مسیحیان به آنها نرسیده است »
فرانسوا با همین پاسخ ، سفیر اسپانیا را راهی کشورش کرد
او با یک ایتالیایی به نام « جیووانی ورانسانو » قرارداد بست تا از شمال اقیانوس اطلس به سمت آمریکا حرکت کند و از آنجا راهی آبی به طرف چین پیدا کند .
وراتسانو به منطقه ای که امروز کارولینای شمالی نام دارد رسید و از بسیاری از سواحل آمریکا نقشه برداری کرد اما نتوانست به چین برسد ، پس از او پادشاه ، یک فرانسوی به نام « ژاک کارتیه » را به طرف قاره آمریکا فرستاد .
کارتیه مناطق وسیعی را در کانادا شناسایی کرد اما راهی به سوی چین نیافت و به پادشاه فرانسه نوشت : « زمین اصلی این قاره تا آنجا که چشم کار میکند ادامه دارد . »
فرانسوی ها به اکتشافات در کانادا و بخش های وسیعی از کشور امروزی ایالات متحده آمریکا ادامه دادند .
بیشتر مردم فرانسه اهمیتی به تصرف این سرزمین ها به دست کاشفانشان نمی دادند.
آن ها انتظار به دست آوردن الماس را از این مناطق داشتند که آرزویی بیش نبود و به ضرب المثلی در زبان فرانسه تبدیل شد .
« #الماس_کانادا » در زبان فرانسه کنایه از خیال بیهوده بود ؛ مثل « شتردر خواب بیند پنبه دانه. »
داستان استعمار جلد دوم ص 13
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛