eitaa logo
جهاد تبیین
63 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
25 فایل
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را به آیدی زیر بفرستید. @montazer61
مشاهده در ایتا
دانلود
ابراهبم هادی @jahad_tabiine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ خاطره ای از زندگی شهید جاوید الاثر 💦 💕 💠 رمز شهادت، شهید زندگی کردن است و این نوع زندگی جز با مبارزه با هوای نفس امکان ندارد.... 🔴 نمونه ای از مبارزه ابراهیم با هوای نفس👌 برگرفته از کتاب👇 🍃🌹 ابراهیم هادی🌹🍃 🔴 امروز زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست. () @jahad_tabiine
🌷 مصطفی ردانی پور🌷 معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش که "سرت را بالا بگیر ببینم." چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد. از کلاس بیرون زد. خونه که رسید گفت دیگه نمیخوام برم هنرستان. _آخه برای چی؟؟؟ _معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم حوزه. روز بعد خواب عجیبی دید که او را راهی حوزه علمیه کرد! 📙مصطفای خدا. اثر گروه نشر هادی @jahad_tabiine
هدایت شده از نشر شهید هادی
ما برادر هستیم...🥰 آرمان علی وردی ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
👇👇👇👇 در تاریخ بنویسید در یک شب جوون رشید برای جلوگیری از ورود اشرار به کشورشون شدند اما صدای یک سلبریتی در نیومد ، اما اگر فردا قاتلشون رو بخوان اعدام کنند همه میشن مدافع حقوق بشر... @jahad_tabiine
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️ گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی تو یک پایگاه برای بچه‌های نوجوان و جوان انجام بدم و برای ‌ عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی کردیم و آن دنیا باید ....!!! @jahad_tabiine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🥰🕊چند دقیقه پای حرف شهید مدافع حرم حجاب خطاب شهید به؛ همه افراد بی حجاب و افراد ترویج کننده بی حجابی در سطح جامعه..... مدافع حرم جواد محمدی شهید جواد محمدی بانی کتاب سه دقیقه در قیامت است. او قبل از عملیات در سوریه، راوی کتاب را به عقب فرستاد و گفت: بمان و برای آیندگان بگو که چه دیده ای... @jahad_tabiine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی لباس پیربچه فلسطینی نوشته شده عزیز و ... ) این جمله شده سرگذشت مردم شده آهی بکشی، بغض کنی، پیر شوی😭 @jahad_tabiine
✅کارنامه خدمات سید محمد علی آل هاشم امام جمعه تبریز @jahad_tabiine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅رونمایی از آخرین خدمت رئیس جمهوری رئیس جمهور ، بهره برداری از ریل گذاری صحیح در انتخاب آینده بود...👌 روحش شاد و قرین رحمت و آرامش
🖌🖌وصیت نامه برای اولین بار منتشر شد؛ قسمتی از وصیتنامه؛👇🏻 💠هیئتی‌های عزیز از فاصله نگیرید؛ اگر بخواهید بدون حضور روحانیت حرکت کنید بالاخره دیریازود به کشیده می‌شوید. 💠می‌دانم می‌شوم که آرزوی دیرینۀ خودم می‌باشد در این صورت سه سیّد شهدای محراب تبریز خواهد بود... @jahad_tabiine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ انتشار برای اولین بار| نظر راجع به 🔹شهید رئیسی: نخ تسبیح آقا (سعید جلیلی) نباید از یاد رفته بشه و الّا دانه‌ها این ور و اون ور می‌افتد. @saeedjalily 🔴 امروز چهل روزه که رئیسی رو از دست دادیم. از خدا می خواهیم به حق ایام غدیریه مردم رو در انتخاب رئیس جمهور اصلح قلوب مردم را به سمت فرد اصلح هدایت کنه🙏 @jahad_tabiine
🔴 شهیدی که در برزخ گرفتار یک تهمت به زنی بد حجاب بود! ما دو دوست صمیمی بودیم مانند دو برادر. انقلاب که پیروز شد من به حوزه علمیه رفتم و او در یکی از ادارات دولتی تهران مشغول شد. کار او بررسی، صلاحیت و گزینش کارکنان بود. ایام ابتدای انقلاب حساسیت ها در زمینه گزینش بسیار بالا بود. بارها به من می‌گفت تو هم بیا و در همین اداره مشغول شو، اما من ترجیح دادم مشغول درس باشم. 👈روزها گذشت تا این که جنگ شروع شد. دیگر جای درنگ نبود هر دو با هم راهی جبهه شدیم. در همان ماه های اول جنگ، دوست من به شهادت رسید. من هم پس از سالها حضور در جبهه با غم فراق دوستانم به قم برگشتم و درسم را ادامه دادم. تا اینکه یک شب اتفاق عجیبی افتاد؛ 👈 در تجربه ای که بسیار برایم غیر قابل باور بود دوست شهیدم را دیدم، فکر میکردم مانند بقیه شهدا در بهشت الهی مشغول استفاده از نعمت هاست اما... با نگرانی به من گفت: من باید وارد بهشت شوم اما گرفتار یک زن هستم! من که خیلی تعجب کرده بودم گفتم: از کی حرف میزنی؟ گفت: وقتی در سالهای ابتدای انقلاب در آن اداره مشغول کار بودم، یک خانم کارمند داشتیم که حجاب را درست رعایت نمی‌کرد. هر چه با او صحبت کردم بی فایده بود. دست آخر در مورد او حرفی زدم که خلاف واقع بود. او خیلی ناراحت شد. برخی کارمندها نگاهشان نسبت به این خانم تغییر کرد، کار به جایی رسید که اداره را رها کرد. من هم خوشحال بودم چون این کارمند بد حجاب از آن داره رفت و فکر میکردم شرایط عمومی اداره بهتر شده و دیگر بی حجاب نداریم اما به چه قیمتی؟ در واقع من به او تهمت زده بودم الان گرفتار هستم. تو را به حق رفاقتی که داشتیم پیگیری کن تا از من راضی شود. 👈 خیلی به این ماجرا فکر کردم چه کاری میتوانستم انجام دهم. سالها از روزهای انقلاب گذشته بود چطور میتوانستم او را پیدا کنم؟ از روز بعد کارم را شروع کردم به تهران و آن اداره رفتم. با چند نفر از قدیمی‌ها مطرح کردم، کسی از این موضوع خبر نداشت. سراغ کارمندهای بازنشسته و قدیمی تر را گرفتم، بالاخره یکی نفر را پیدا کردم که از آن موضوع خبر داشت. 👈نام و مشخصات آن خانم را به من گفت. با سختی بسیار آدرسی از آن خانم پیدا کردم. وقتی به منزلش مراجعه کردم موضوع خودم را گفتم خوب آن ماجرا را به یاد داشت. با خودم گفتم وقتی بگویم او شده و تقاضای بخشش دارد حتما قبول میکند اما... آن خانم که سن و سالی ازش گذشته بود گفت: «به خداوندی خدا حلالش نمی کنم، خدا ازش نگذره. از این حرفش ترسیدم هرچه اصرار کردم بی فایده بود گفتم: یعنی هیچ راهی ندارد که او را ببخشی؟ جوابش منفی بود، گفت: شما نمیدانی که تهمت این آقا با آبروی من چه کرد؛ من مجبور شدم اداره ای که سالها در آن کار میکردم را ترک کنم. چندین روز فکرم مشغول بود. من وقتی به منزل ایشان رفتم شاهد بودم که او یک بچه معلول دارد و درد مستاجری را تحمل می کند. واقعاً نمی دانستم چه باید کرد. دوست صمیمی من گرفتار بود. باید کاری می کردم اما چگونه؟! 👈بار دیگر به منزلشان رفتم. این خانم عصبانی تر از قبل گفت: این وضعیت مرا میبینی؟ دوست تو به من زد که دیگر نتوانستم در محل کار حاضر شوم، او آبرو برای من نگذاشت. شاید من حجاب را درست رعایت نمی کردم، اما بقیه مسائل دینی را رعایت میکردم، چرا ندانسته به من تهمت زد؟ چرا با آبروی من بازی کرد؟ 👈 اصرارهای من بی فایده بود. از آنجا بیرون آمدم. فکری به ذهنم رسید. رفقای جبهه و جنگ را جمع کردم پول روی هم گذاشتیم و با یاری خدا توانستیم کار مهمی انجام دهیم. ما برای او و خانواده اش یک خانه کوچک تهیه کردیم. وقتی این خبر را شنید بسیار خوشحال شد. با رفقا کمک کردیم او و خانواده اش را به خانه جدید منتقل کردیم. روزی که در خانه جدید مستقر شد لبخندی از سر رضایت زد و گفت به خاطر کار امروز شما از دوستتان گذشتم... 👈یکی دو روز بعد یکی از رفقایم تماس گرفت و گفت: فلانی که شهید شده بود را در خواب دیدم؛ از تو تشکر کرد و گفت مشکل من حل شد. 📕کتاب تقاص. اثر گروه شهید هادی @phonemotalebe @jahad_tabiine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ نبرد با اسرائیل تا آخرین نفس به‌رغم اسارت ۲۳ ساله و سال‌ها مبارزه علیه اشغالگران، بسیاری از مردم، را با عملیات طوفان الاقصی می‌شناسند و نام سنوار را به این عملیات پیوند می‌زنند. شخصیتی که پس از شهادت اسماعیل هنیه به ریاست دفتر سیاسی رسید؛ در میدان مبارزه با اشغالگران شجاعانه جنگید و سرانجام با لباس رزم و تنی مجروح شد. اما زندگی تا شهادت طراح عملیات طوفان الاقصی چگونه گذشت؟ @rozaneyeagah @jahad_tabiine