《🌷》
#خانوادهدرمانے♥️
خانواده شــــــــــاد ۸
🌱زیر چتر گفتگو
استفاده از
جمله ها و واژه های منفی ممنوع❌
مثل؛
تو که همیشه...
توکه هیچ وقت...
اسم همدیگه رو هم
چند بار لابلای حرفاتون
مؤدبانه و بااحترام،صدا بزنید!
#استاد_شجاعے
💞 @jahadalmarah
25.mp3
15.71M
#شادی_و_نشاط
در پرتوی #انسان_شناسی
⁉️ با سختی های زندگی خوب کنار می آیی یا نه؟
🤗 چه کار کنیم که خستگی ها تبدیل به آرامش بشه؟
😍 چه چیزی کنار سختی ها ضمیمه کنیم تا مشکلاتمان تبدیل به شادی و نشاط بشه؟!
#استاد_شجاعی
@jalasate_ostad
💕 جهاد زنان💕
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #قسمت_8 مسعود کنارش نشسته بود و من از همونجا کامران رو
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#قسمت_9
او تمام سعیش رو میکرد که به من خوش بگذره. از خانوادش و زندگیش پرسیدم.
فهمیدم که یک خواهر بزرگتر از خودش داره که متأهله و حسابدار یک شرکت تجاریه.
وقتی او هم از من راجع به خانوادم پرسید مثل همیشه جواب دادم که من تنها زندگی میکنم و دیگر توضیحی ندادم.
کامران برعکس پسرهای دیگه زیاد در اینباره کنجکاوی نکرد و من کاملا احساس میکردم که تنها عاملی که او را از پرسیدن سوالهای بیشتر منع میکنه ادب و محافظه کاریشه.
ازش پرسیدم که هدفش از پیدا کردن یک دختر خاص چیه؟
او چند لحظهای به محتوی فنجون قهوهش نگاه کرد و خیلی ساده جواب داد:
- برای اینکه از زنهای دوروبرم خسته شدم.
همشون یک جور لباس میپوشن یک مدل رفتار میکنن. حتی قیافههاشونم شبیه هم شده.
هر دو باهم خندیدیم.
پرسیدم: و حالا که منو دیدی نظررررت ...راجب... من چیه؟
چشمان روشنش رو ریز کرد و خیره به من گفت:
راستش من خوشگل زیاد دیدم.
دخترایی که با دیدنشون فک میکنی داری یک تابلوی باشکوه میبینی.
تو اما حسابت سواست. چهرهی تو یک جذابیت منحصر به فرد داره.
کامران جوری حرف میزد که انگار داره یک قصهی مهیج رو تعریف میکنه.
اصولا او از دستها و تمام عضلات صورتش در حرف زدن استفاده میکرد.
و این برای من جالب بود.
شیطنتم گل کرد .
گوشیمو گذاشتم کنار گوشم و وانمود کردم با کسی حرف میزنم:
-الو سلام عزیزم. خوبی؟! چی؟! دربارهی تو هم همین حرفها رو میزد؟!
نگران نباش خودمم فهمیدم.
حواسم هست. اینا کارشون همینه!
به همه میگن تو فرق داری تا ما دخترای ساده فریبشون رو بخوریم.
و با لبخند معنی داری گوشی رو از کنار گوشم پایین آوردم و رو میز گذاشتم.
خندهی تلخی کرد و با مکث ادامه داد:
-شاید حق با توو باشه.
حتما زیادند همچین مردهایی.
ولی من مثل بقیه نیستم. من در مورد تو واقعیت رو گفتم.
میتونی از مسعود بپرسی که چندتا دختر رو فقط در همین هفته بهم معرفی کرده و من با یک تلفنی حرف زدن ردشون کردم.
باور کن من اهل بازی با دخترها نیستم.
و نیازی ندارم بخاطر دخترها دروغ بگم و الکی ازشون تعریف کنم.
من با یک اشاره به هر دختری میتونم کل وجودش رو مال خودم بکنم.
خیلی از دخترها آرزو دارن فقط یک شب با من باشن!!!
از شنیدن جملاتش که با خود شیفتگی و تکبر گفته میشد احساس تهوع بهم دست داد.
با حالت تحقیر یک ابرومو بالا دادم و گفتم: باورم نمیشه که اینقدر دخترها پست و حقیر شده باشن که چنین آرزوی احمقانهای داشته باشن!!!
و در مورد تو باز هم میگم خاص بودن تو فقط در اعتماد به نفس کاذبته!!
حسابی جاخورد ولی سریع خودش رو کنترل کرد و زل زد به نگاه تمسخرآمیز من و بدون مکث جملات رو کنار هم چید: و خاص بودن تو هم در صراحت کلام و غرورته.
تو چه بخوای چه نخوای من و شیفتهی خودت کردی.
و من تمام سعیمو میکنم تو رو مال خودم کنم
یک خندهی نسبتا بلند و البته مخصوص خودم کردم و میون خنده گفتم: منظورت از تصاحب من یعنی چی؟
احتمالا منظورت که ازدواج نیست؟!
شانههاش رو بالا انداخت و با حالت چشم و ابروش گفت: خدا رو چه دیدی؟! شاید به اونجاها هم رسیدیم. البته همه چیز بستگی به تو داره!
و اگه این گندهدماغیهات فقط مختص امروز باشه!!!!!
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
⚘﷽⚘
⚘الســـــلام علیکــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
سلام حضرت امید ، مهدےجان
صبحم بخیر میشود با هر سلام به آستان مقدستان ...
روزم شکرستان میشود وقتے نام زیبایتان را بر زبان جارے میکنم ...
لحظه هایم پر برکت میشود وقتے قلبم از یاد شما لبریز میگردد ...
من از هیچ اندوهے نمےهراسم وقتے در پناه نگاه پرمهرتان هستم ...
که شما امن ترین جان پناهید ...
در افق آرزوهایم
تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
#مولاےمهربانغزلهاےمنسلام
@Emamkhobiha🌹
عاشـــــق شوید شبیہ علے مثـــــڵ فاطمہ🌱
ســــــــــــــــــــلام به دلبراے عاشــــــــــق 😍
حال و احواڵ چطوࢪه؟
بگید ببینم ڪی امروز صبحش رو عشقولانہ شرو؏ ڪرده😎
آخہ امـــــࢪوز ࢪوز عشــــــــــق ماست ♥️
باید بینهایت بتـــــࢪڪونیما😍
امـࢪوز نیت ڪارهاتو بذاࢪخوشحاڵ ڪردن
آقـــــاتوݩ 🌸
از صبح ڪه پامیشے فڪر کݩ تازه ازدواج ڪردین ... ذوق اوایل ازدواج و ڪارهایی ڪه براش مےڪردی 😍
اگہ براش هدیہ گرفتے ڪه خیلے دمت گرمه🛍
بیـا سفرهها و خوشمزههاے امࢪوز باب میـل همسرجان باشہ😋 ذوق ڪنه از دیدن سفرهات
خلاصہ
امـــــࢪوز اون هرڪاری ڪرد
تو فقط بهش عشــــــــــق بده♥️
یه امࢪوز تو فاطمہ باش🌱
نگو چرا اون علے نیست
نگو چرا اوݩ نمےڪنہ
تو لذت ڪارخوب رو اینجوری از خودت نگیر 🍬
#بریمعشقولانہڪنیمزندگےرو😍
💞 @jahadalmarah
@Channel_zakerin_۲۰۲۳_۰۶_۱۹_۲۰_۴۰_۵۳_۰۵۱.mp3
14.84M
♥️🍃
#بہوقتنوا
شب دومـــــادے
فاتح خیبــــــــــر شده😍
📛 چشم و هم چشمی همه جا آفت است و مهریه هم از این آفت در امان نیست، کاش چشم و هم چشمی ها و رقابت در امور معنوی نیز به اندازه امور مادی رواج داشت!
#نیمه_دیگرم #انتخاب_همسر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🔰 بنایی محبوب و ارجمند در اسلام
💎 پيامبر خدا صلی الله عليه و آله سلم:
❇️ ما بُنِيَ في الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّه ِ عزّ و جلّ و أعَزَّ مِنَ التَّزويجِ
✍ در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از #ازدواج باشد.
📚 بحارالأنوار، ۱۰۳/۲۲۲/۴۰
•┈┈••✾••┈┈•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سه محبوب حضرت زهرا(س)
#منبر_کوتاه
💞 @jahadalmarah
^🎀^
#خانوادهدرمانے♥️
خانواده شـــــاد۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
●زیر چتر گفتگو
از همسرتون سؤالات توضیحی بپرسید!
و او را به گفتگو درمورد افکار،
احساسات و تمایلاتش تشویق کنید.
آرام ومحترمانه سخن بگین!
القاء احساسات منفی؛ممنوع⛔️
#استاد_شجاعے
💞 @jahadalmarah
<🌀>
#گوشھنگاھ
امام باقـــــࢪ ؏
فرمودند
ڪسی ڪه در زندگے دنیاش
بی حال باشد و سرزنده نباشد
در اموࢪ آخروی و معنوے ڪسل تر
و بی حال تر میشود
#سرحالباشمومن😌
❤️🍃
😔 مصائب بین بندگان خدا به طور مساوی تقسیم شده
ولی با شکل های مختلف: فرزند، همسر، بیماری، فقر....
تو با سختی هایت چه میکنی؟
#استاد_شجاعی
@jalasate_ostad
💕 جهاد زنان💕
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #قسمت_9 او تمام سعیش رو میکرد که به من خوش بگذره.
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#قسمت_10
دیگه حوصلهام از حرفهاش سر رفته بود.
با جملهی آخرش متوجه شدم اینم مثل مردهای دیگه فقط به فکر هم خوابی و تصاحب تن منه.
تو دلم خطاب بهش گفتم:
-آرزوی اون لحظه رو به گور خواهی برد.
جوری به بازی میگیرمت که خودشیفتگی یادت بره.
منتظر جواب من بود. با نگاه خیرهاش وادارم کرد به جواب.
پرسید: خب؟! نظرت چیه؟!
قاشقم رو به ظرف زیبای بستنیم مالیدم و با حالت خاص و تحریک کنندهای داخل دهانم بردم.
و پاسخ دادم:
-باید بیشتر بشناسمت. تا الان که همچین آش دهنسوزی نبودی!!
اون خندید و گفت:
-عجب دختری هستی بابا! تو واقعا همیشه اینقدر بداخلاق و رکی؟! رامت میکنم عسل خانوم...
گفتم:
فقط یک شرط دارم!
پرسید: چه شرطی؟!
گفتم: شرطم اینه که تا زمانیکه خودم اعلام نکردم منو به کسی دوست دختر خودت معرفی نمیکنی.
با تعجب گفت: باشه قبول اما برای چی چنین درخواستی داری؟!
یکی از خصوصیات من در جذب مردان، مرموز جلوه دادن خودم بود.
من در هر قرار ملاقاتی که با افراد مختلف میگذاشتم با توجه با شخصیتی که ازشون آنالیز میکردم شروط و درخواستهایی مطرح میکردم که براشون سوال برانگیز و جذاب باشه.
در برخوردم با کامران اولین چیزی که دستگیرم شد غرور و خودشیفتگیش بود و این درخواست اونو به چالش میکشید که چرا من دلم نمیخواد کسی منو به عنوان دوست او بشناسه!!
و معمولا هم در جواب چراهای طعمههام پاسخ میدادم: دلیلش کاملا شخصیه.
شاید یک روزی که اعتماد بینمون حاکم شد بهت گفتم!
و طعمههام رو با یک دنیا سوال تنها میگذاشتم.
من اونقدر در کارم خبره بودم که هیچ وقت طعمههام دنبال گذشته وخانوادهم نمیگشتند.
اونها فقط به فکر تصاحب من بودند و میخواستند به هر طریقی شده اثبات کنند که با دیگری فرق دارند و من هم قیمتی دارم!
کامران آه کوتاهی کشید و دست نرم و سردش رو بروی دستانم گذاشت.
و نجوا کنان گفت:
-یه چیزی بگم؟!.
دستم رو به آرامی و با اکراه از زیر دستاش خارج کردم و به دست دیگرم قلاب کردم.
-بگو
-به من اعتماد کن. میدونم با طرز حرف زدنم ممکنه چه چیزهایی دربارهم فکر کرده باشی.
ولی بهت قول میدم من با بقیه فرق دارم.
از مسعود ممنونم که تو رو به من معرفی کرده. در تو چیزی هست که من دوستش دارم. نمیدونم اون چیه؟! شاید یک جور بانمکی یا یک ...
نمیدونم نمیدونم.. فقط میخوام داشته باشمت.
-لبخند خاص خودمو زدم و گفتم: اوکی. ممنونم از تعریفاتت...
و این آغاز گرفتاری کامران بود....
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد..
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂